کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
«اللهم صل على محمد و آل محمد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص616
- نزول آیۀ الیوم اکملت لکم دینکم در غدیر خم
- اشاره
- قرینۀ دوم نزول آیه 5 سوره 5(مائده)می باشد که در تکمیل دین می فرماید. اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلاٰمَ دِیناً (2).
- آنچه مسلّم است این آیه در روز عرفه نازل گردیده و احدی از علماء نزول در روز غدیر را متعرض نشدند.
- داعی- تمنا می کنم در بیانات خود تعجیل بنفی نفرمائید شاید راهی باثبات باشد مطالب را با قید احتیاط تلقّی فرمائید تا در موقع جواب اسباب ناراحتی روح نگردد.
- البته تصدیق می کنم که بعض از علماء شما گفته اند که این آیه در عرفه نازل گردیده-ولی جمع کثیری از اکابر علماء خودتان نزول آیه را در روز غدیر نقل نموده اند و نیز عده ای از علماء خودتان گویند محتمل است این آیه دو مرتبه نازل گردیده باشد یک مرتبه غروب عرفه و یک مرتبه در غدیر چنانچه سبط ابن جوزی در آخر ص 18 تذکرة خواص الامه گوید:احتمل انّ الآیة نزلت مرتین مرة بعرفه و مرة یوم الغدیر کما نزلت(بسم اللّه الرحمن الرحیم)مرتین مرة بمکّة و مرة بالمدینة (ص :615
- 1) ای پیغمبر آنچه از خدا بر تو نازل شد بخلق برسان(که آن عبارت است از اینکه علی علیه السلام اولی بتصرف در امور مؤمنین است)پس اگر نرسانی(ولایت علی را)تبلیغ رسالت و اداء وظیفه نکرده ای.
- 2) امروز کامل گردانیدم برای شما دین شما را و تمام کردم بر شما نعمت خود را و اختیار کردم برای شما اسلام را دینی پاکیزه.
- 1) احتمال دارد این آیه دو مرتبه نازل شده باشد یک مرتبه در عرفه و مرتبه دیگر در روز عید غدیر چنانکه بسم اللّه الرحمن الرحیم دو مرتبه نازل گردید یک مرتبه در مکه و مرتبه دیگر در مدینه.
- و الاّ اکابر از موثقین علماء خودتان از قبیل جلال الدین سیوطی در ص 256 جلد دوم درّ المنثور و در ص 31 جلد اول إتقان و امام المفسّرین ثعلبی در کشف البیان و حافظ ابو نعیم اصفهانی در ما نزل من القرآن فی علیّ و ابو الفتح نظزی در خصائص العلوی و ابن کثیر شامی در ص 14 جلد دوم تفسیر خود از طریق حافظ ابن مردویه و محمد بن جریر طبری عالم مفسّر مورّخ قرن سیم هجری در تفسیر کتاب الولایة- و حافظ ابو القاسم حسکانی در شواهد التنزیل-و سبط ابن جوزی در ص 18 تذکرة خواص الامّة و ابو اسحاق حموینی در باب دوازدهم فرائد السمطین و ابو سعید سجستانی در کتاب الولایة و خطیب بغدادی در ص 290 جلد هشتم تاریخ بغداد-و ابن مغازلی فقیه شافعی در مناقب و ابو المؤید موفق بن احمد خوارزمی در فصل چهاردهم مناقب و در فصل چهارم مقتل الحسین و دیگران از علماء خودتان نوشته اند که چون در روز غدیر خم رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بحکم عالی اعلی علی علیه السلام را بمردم معرفی و نصب بولایت نمود و آنچه بدان مأمور بود رسانید در شأن علی و آن قدر علی علیه السلام را بالای دست بلند نمود که دو زیر بغلش نمودار شد آنگاه امر فرمود بامت که سلّموا علی علیّ بامرة المؤمنین یعنی سلام کنید بعلی بامارت مؤمنین و امت همگی اذعان بآن نمودند هنوز از هم جدا نشده بودند که آیه شریفه مذکوره نازل گردید. ص :616
9-
- خاتم الانبیاء (صلی الله علیه وآله وسلم) از نزول این آیۀ بسیار مسرور شد لذا توجه بحاضرین نموده فرمود: الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمة و رضا الرب برسالتی و الولایة لعلیّ ابن أبی طالب بعدی
- (1) خدای بزرگ که دین را کامل و نعمت را تمام نمود راضی شد برسالت و پیغمبری من و ولایت برای علی بعد از من. ).
- امام حسکانی و امام احمد حنبل مشروحا این قضیه را نقل نموده اند اگر آقایان محترم ساعتی از عادت خارج شوید و با دوربین انصاف و حقیقت بین بنگرید از نزول آیات کریمه و حدیث شریف بر شما واضح و روشن می گردد که کلمه مولی بمعنای امامت و ولایت و اولی بتصرف می باشد.
- و اگر مولی و ولیّ بمعنای اولی بتصرف بودن نبود جمله بعدی بی معنی بود و این جمله که در همه جا از لسان مبارک رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) صادر گردیده ثابت می کند که مولی و ولیّ بمعنای اولی بتصرف می باشد که می فرماید بعد از من این مقام مخصوص علی علیه السلام است.
- ثالثا قدری با دقت فکر کنید و انصاف دهید در آن هوای گرم در محل بی آب و آبادانی که سابقا مرکزیت برای توقف در آنجا نبوده تمامی امت را در آنجا جمع کند و جلورفته گان قافله را امر کند برگردانند مقابل آفتاب سوزان که پاها را بدامنها پیچیده و در پناه شترها نشسته بودند منبر برود آن خطبه طولانی را که خوارزمی و ابن مردویه در مناقب خود و طبری در کتاب الولایة و دیگران نقل نموده اند در اثبات فضایل و مقامات امیر المؤمنین اداء نماید تا سه روز هم وقت مردم را بگیرد و در آن صحرای خشک و گرم آنها را نگاهدارد و امر کند تمامی افراد از عالی و دانی بایستی فردا بعد فرد با علی علیه السلام بیعت کنند نتیجه آن باشد که علی را دوست بدارید یا آنکه علی دوست و ناصر شما است.
- در صورتی که نبود احدی از افراد امت که کثرت علاقۀ آن حضرت را بعلی نداند و مکرّر توصیه و سفارش نشنیده باشد(که به بعض از آنها قبلا اشاره شد) دیگر در هم چو مکان گرمی با نزول آیات و تأکیدات بلیغه لزومی نداشت که مردم را در زحمت و معطّل نماید که نتیجه آن باشد علی را دوست بدارید.
- بلکه اگر خوب دقت کنید این عمل در نظر عقلاء چنانچه جهة اهم و ارجحی نداشته باشد لغو می آید و عمل لغو از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) هرگز صادر نمی گردد. ص :617
- پس عند العقلاء ثابت است که این همه تشریفات آسمانی و زمینی برای محبّت و دوستی فقط نبوده بلکه امر مهمّی تالی تلو مقام رسالت بوده که آن همان امر ولایت و امامت و اولی بتصرفی در امور مسلمانان بوده است
- . نظر سبط ابن جوزی در معنای مولی
- چنانچه جمعی از اکابر علماء خودتان از روی دقت و انصاف تصدیق این معنی را نموده اند از جمله سبط ابن جوزی در باب دوم ص 20 تذکرة خواص الامه از برای کلمه مولی ده وجه و معنی ذکر نموده آنگاه در آخر آن جملات گوید هیچ یک از این ده معنی مطابقت با کلام رسول اللّه نمی نماید و المراد من الحدیث الطاعة المحضة المخصوصة فتعیّن وجه العاشر و هو الاولی و معناه من کنت اولی به من نفسه فعلیّ اولی به (1).
- و صراحت دارد باین معنی قول حافظ ابو الفرج یحیی بن سعید ثقفی اصفهانی در کتاب مرج البحرین که روایت نموده است این حدیث را باسناد خودش از مشایخ خود و گفته است که پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) گرفت دست علی علیه السلام را فرمود من کنت ولیّه و اولی به من نفسه فعلیّ ولیّه (2).آنگاه سبط ابن جوزی گوید و دلّ علیه أیضا قوله علیه السّلام الست اولی بالمؤمنین من انفسهم و هذا نصّ صریح فی اثبات امامته و قبول طاعته (3)انتهی قوله.
- 1) مراد از حدیث طاعت محضه مخصوصه است پس متعین وجه و معنای دهم است و آن اولی بتصرف بودن است و معنی چنین شود کسی را که من اولی بتصرف باو هستم از نفس او پس علی اولی بتصرف باو می باشد.
- 2) کسی را که من ولی و اولی بتصرف باو از نفس او می باشم پس علی ولی و اولی بتصرف او می باشد.
- 3) جمله الست اولی بالمؤمنین من انفسهم که در ابتداء کلام خود فرمود دلیل دیگر است بر اینکه کلمۀ مولی بمعنی اولی بتصرف است و این خود نص صریح است در اثبات امامت و قبول اطاعت علی علیه السّلام.
- نظر ابن طلحه شافعی در معنای مولی ص :618
- و نیز محمد بن طلحه شافعی در ص 16 مطالب السئول اواسط فصل پنجم از باب اول گوید از برای کلمه مولی معانی متعدده می باشد از قبیل
- اولی بتصرف و ناصر و وارث و صدّیق و سید آنگاه گوید این حدیث شریف از اسرار آیه مباهله است چه آنکه خداوند علیّ اعلی علی علیه السلام را بمنزلۀ نفس پیغمبر خوانده و بین نفس پیغمبر و نفس علی جدائی نبوده و جمع نموده است آن دو را با هم بضمیر مضاف بسوی رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم) اثبت رسول اللّه لنفس علیّ بهذا الحدیث ما هو ثابت لنفسه علی المؤمنین عموما فانه (صلی الله علیه وآله وسلم)اولی بالمؤمنین و ناصر المؤمنین و سید المؤمنین و کل معنی امکن اثباته مما دلّ علیه لفظ المولی لرسول اللّه فقد جعله لعلیّ و هی مرتبة سامیة و منزلة سامعة و درجة علیّة و مکانة رفیعة خصّصه بها دون غیره فلهذا صار ذلک الیوم عید و موسم سرور لأولیائه (1)انتهی بیانه.
- نظر بفرمودۀ خودتان چون لفظ مولی بمعانی متعدده آمده پس تخصیص مولی بمعنای اولی بتصرف از بین تمام معانی بلا مخصص باطل می باشد.
- داعی- البته خاطر آقا بخوبی مسبوق است که محققین علم اصول بیانی دارند در لفظی که از حیث لغت بمعانی متعدده آمده معنی واحد در آنها حقیقی می باشد و باقی معانی مجاز است بدیهی است در هر جا حقیقت مقدم بر مجاز می باشد.
- پس روی این اصل در لفظ مولی و ولیّ معنای حقیقی اولی بتصرف می باشد چنانچه ولیّ النکاح بمعنی متولی امر نکاح است و ولی المرأة زوجها و ولی الطفل أبوه بمعنی اولی به می باشد ولیعهد سلطان بمعنی متصرف در امور سلطنت بعد از سلطان است و از این قبیل است تمام معانی. ص :619
29-
- 1) ثابت نمود رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)و آله برای نفس علی علیه السلام باین حدیث و لفظ مولی هر چیزی که ثابت است بر نفس خودش بر مؤمنین پس بدرستی که رسول خدا اولی بتصرف در امور مؤمنین است و یاور مؤمنین است و سید و آقای مؤمنین است و هر معنی که امکان دارد اثبات او از چیزی که دلالت دارد بر او لفظ مولی برای رسول اللّه ( (صلی الله علیه وآله وسلم) قرار داد آن را درین حدیث شریف و گفتار لطیف برای علی بن أبی طالب علیه السّلام و این مرتبه سامیه و منزلت عالیه و درجه و مکان بلندی است برای آن حضرت که تخصیص داده است او را پیغمبر منحصرا باین خصیصه برای همین معنی فلذا آن روز(غدیر)عید و موسم سرور و شادمانی گردید برای دوستان آن حضرت.
- علاوه این اشکال بخودتان وارد است چه آنکه لفظ ولیّ و مولی را که ذو معانی می باشد اختصاص داده اید بمحب و ناصر پس این تخصیص بلا مخصّص قطعا باطلست و این ایراد بیشتر بخودتان وارد است تا بما.
- زیرا اگر ما تخصیص دادیم بلا مخصّص نیست بلکه روی قرائن و دلائل بسیاریست که بر این معنی وارد است از آیات و اخبار و گفتار بزرگان که از جمله همان دلائلی است که علماء بزرگ خودتان مانند سبط ابن جوزی و محمّد بن طلحه شافعی ذکر نموده اند.
- و بالاترین دلیل قرائن داخله و خارجه است که مخصّص این معنی می باشد چنانچه ببعض از آن قرائن اشاره نمودیم که از جمله احادیث بسیاری است از طرق ما و شما که آیه شریفه را این قسم نقل نموده اند یا أیها الرسول بلغ ما انزل الیک فی ولایة علی و امامة امیر المؤمنین چنانچه جلال الدین سیوطی که از اکابر علمای شما است در درّ المنثور آن أحادیث را جمع نموده.
- احتجاج علی بحدیث غدیر در رحبه
- و اگر این حدیث و لفظ مولی نص بر امامت و خلافت ابتدائیه نبود حضرت امیر المؤمنین علیه السلام مکرر بآن احتجاج نمی نمود و مخصوصا در جلسات شوری استشهاد بآن نمی کرد چنانچه خطیب خوارزمی در ص 217 مناقب و ابراهیم بن محمد حموینی در باب 58 فرائد و حافظ ابن عقده در کتاب الولایه و ابن حاتم دمشقی در درّ النظیم و ابن ابی الحدید در ص 61 جلد دوم شرح نهج البلاغة مفصّلا نقل نموده اند بالاخص در رحبه که سی نفر از اصحاب بآن شهادت دادند.
- چنانچه امام احمد بن حنبل در ص 119 جزء اول و در ص 370 جزء چهارم مسند و ابن اثیر جزری در ص 307 جلد سیم و ص 205 و 276 جلد پنجم اسد الغابه و ابن قتیبه در ص 194 معارف و محمد بن یوسف گنجی شافعی در کفایت الطالب و ابن ابی الحدید در ص 362 جلد اول شرح نهج البلاغه و حافظ ابو نعیم اصفهانی در ص 26 جلد پنجم حلیة الاولیاء و ابن حجر عسقلانی در ص 408 جلد دوم اصابه-و محب الدین طبری در ص 67 ذخائر العقبی-و امام ابو عبد الرحمن نسائی در ص 26 خصائص العلوی و علامۀ سمهودی در جواهر العقدین-و شمس الدین جزری در ص 3 اسنی المطالب- ص :620
- و سلیمان بلخی حنفی در باب 4 ینابیع المودّة و حافظ ابن عقده در کتاب الولایة و دیگران از أکابر علمای شما احتجاج علی علیه السلام را در رحبۀ کوفه با مسلمانان نقل نموده اند که حضرت در مقابل مردم ایستاد فرمود سوگند می دهم شما را هر کس در غدیر خم از رسول خدا بگوش خود دربارۀ من چیزی شنیده برخیزد و گواهی دهد سی تن از اصحاب برخاستند که دوازده تن از آنها بدری بودند و گفتند ما در روز غدیر خم دیدیم که رسول خدا دست علی را گرفت و بمردم فرمود أ تعلمون انّی اولی بالمؤمنین من انفسهم قالوا نعم قال من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه الخ (1)سه تن از آن جمعیت شهادت ندادند که یکی از آنها أنس بن مالک بود که گفت پیری مرا گرفته فراموش نمودم حضرت نفرینشان نمود و مخصوصا دربارۀ أنس فرمود اگر دروغ می گوئی خداوند تو را به پیسی و برص مبتلا کند که عمامه او را نپوشاند پس أنس از جای برنخاست مگر آنکه بدنش مبروص و پیش شد(در بعض اخبار دارد کور و پیس شد)؟!!.
- بدیهی است حجت قرار دادن این حدیث و استشهاد نمودن بآن دلیل کامل بر اثبات حق اعظم خود که امارت و خلافت منصوصه باشد بوده است.
- (در این موقع صدای مؤذن بلند و آقایان برای أداء نماز عشاء برخاستند و بعد از أداء فریضه و استراحت و صرف چای).
- «اللهم صل على محمد و آل محمد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ