شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص622 قرینه چهارم أ لست اولی بکم من انفسکم داعی- رابعا قرینۀ کلام در خود حدیث اثبات مرام می نماید

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad

بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏

«اللهم صل على محمد و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص622

  1. قرینه چهارم أ لست اولی بکم من انفسکم
  2. داعی- رابعا قرینۀ کلام در خود حدیث اثبات مرام می نماید که مراد از مولی اولی بتصرف می باشد.
1-
  1. 1) آیا می دانید که من سزاوار ترم بمؤمنان از خود آنها گفتند آری فرمود هر کس را من مولای او هستم این(علی)مولای اوست ص :621
  2. زیرا در خطبۀ غدیریه و حدیث است که رسول أکرم   (صلی الله علیه وآله وسلم) قبل از بیان مطلب فرمود أ لست اولی بکم من انفسکم یعنی آیا من اولی بتصرف نیستم بشما از نفس های شما(اشاره بآیۀ 6 سوره 33(احزاب)است که فرموده النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم (1).و در حدیث صحیح هم در کتب فریقین وارد است که رسول اکرم   (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود ما من مؤمن الاّ أنا اولی به فی الدنیا و الآخرة (2).
  3. همگی گفتند بلی تو اولی بتصرفی از ما بنفسهای ما. بعد از آن فرمود:من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه پس سیاق کلام می رساند که مراد از مولی همان اولویت است که رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم) بأمت داشته است.
4-
  1. 1) پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله سزاوارتر و اولی بتصرف است بمؤمنین از نفسهای ایشان
  2. 2) نیست هیچ مؤمنی مگر آنکه من اولی بتصرف هستم باو در دنیا و آخرت.
  3.   در بسیاری از اخبار بیانی از این قرینه نمی باشد که فرموده باشد: أ لست أولی بکم من أنفسکم.
  4. داعی- عبارات و ألفاظ در موضوع حدیث غدیر و نقل ناقلین مختلف است در أخبار امامیه عمومیت دارد و جمهور علماء اثناعشریه در کتب معتبره خود با همین قرینه نقل نموده اند. ص :622
  5. و در کتب معتبره شما هم بسیار هست و آنچه الحال در نظر دارم سبط ابن جوزی در ص 18 تذکرة خواص الامه-و امام احمد بن حنبل در مسند-و نور الدین بن صباغ مالکی در فصول المهمّه نقلا از امام احمد و زهری و حافظ ابو بکر بیهقی و ابو الفتوح اسعد بن ابی الفضائل بن خلف العجلی فی کتابه الموجز فی فضائل الخلفاء الاربعه-و خطیب خوارزمی در فصل چهاردهم مناقب-و محمّد بن یوسف گنجی شافعی در باب اول کفایت الطالب-و شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب 4 ینابیع المودّه نقلا از مسند احمد و مشکاة المصابیح و سنن ابن ماجه و حلیة الاولیاء حافظ أبو نعیم اصفهانی و مناقب ابن مغازلی شافعی و کتاب الموالات ابن عقده-و دیگران از اکابر علمای شما بمختصر اختلافی در الفاظ و طریق گفتار-حدیث غدیر را نقل نموده اند که در تمامی آنها جملۀ أ لست اولی بکم من أنفسکم موجود است و برای تیمّن و تبرّک ترجمه حدیثی که امام اصحاب حدیث احمد حنبل(امام الحنابله)در ص 281 جلد چهارم مسند نقل نموده
  6. مسندا از براء بن عازب بعرضتان می رسانم که گفت با رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) بودیم در سفری تا رسیدیم بغدیر آن حضرت در میان جمعیت ندا داد الصلاة جامعه(عادت و رسم چنین بود که هرگاه پیش آمد مهمی روی می داد آن حضرت امر می فرمود ندا می کردند الصلاة جامعه امت جمع می شدند بعد از ادای نماز آن امر مهم را ابلاغ می فرمود)آنگاه میان دو درخت را برای پیغمبر اختصاص دادند پس از اداء نماز دست علی را گرفت مقابل جمعیت و فرمود أ لستم تعلمون انّی اولی بالمؤمنین من انفسهم قالوا بلی قال أ لستم تعلمون انّی اولی بکلّ مؤمن من نفسه قالوا بلی قال من کنت مولاه فعلیّ مولاه اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه،فلقیه عمر بن الخطاب بعد ذلک فقال له هنیئا لک یا بن أبی طالب اصبحت و امسیت مولی کل مؤمن و مؤمنة (1).
  7. و نیز میر سید علی همدانی شافعی در مودة پنجم از مودة القربی و سلیمان بلخی در ینابیع و حافظ ابو نعیم در حلیه بمختصر تفاوتی در الفاظ همین حدیث را ضبط نموده اند
  8. و مخصوصا حافظ ابو الفتح که ابن صباغ هم در فصول المهمّه از او نقل نموده باین عبارت آورده که خاتم الانبیاء   (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود أیها الناس انّ اللّه تبارک و تعالی مولای و انا اولی بکم من انفسکم الا و من کنت مولاه فعلی مولاه (2). ص :623
12-
  1. 1) آیا شما نیستید که می دانید من اولی بتصرف بمؤمنین هستم از نفسهای ایشان گفتند بلی یا رسول اللّه فرمود آیا شما نیستید که می دانید من اولی بتصرف هستم بهر مؤمنی از نفس او گفتند بلی(آنگاه که اقرار از آنها گرفت)فرمود هر کس را من اولی بتصرف در نفس او هستم پس علی همان اولویت را دارد(آنگاه دعا کرد)خدایا دوست بدار کسی که علی را دوست بدارد و دشمن بدار کسی که علی را دشمن بدارد.پس ملاقات نمود عمر بن الخطاب علی علیه السلام را بعد از این بیانات و گفت به آن حضرت گوارا باد تو را پسر أبی طالب صبح و شب نمودی در حالتی که مولای هر مؤمن و مؤمنه شدی.
  2. 2) ای مردم خدای تبارک و تعالی مولای من است و من اولی بتصرف هستم بشما از نفسهای شما و بدانید که هر کس را من اولی بتصرف در نفس او هستم پس علی علیه السلام همان اولویت را دارد.
  3. و نیز ابن ماجه قزوینی در سنن و امام أبو عبد الرحمن نسائی در احادیث 81 و 83 و 93 و 95 این قرینه را نقل نموده اند و در حدیث 84 از زید بن ارقم باین عبارت نقل نموده که رسول اکرم   (صلی الله علیه وآله وسلم) ضمن خطبه فرمود أ لستم تعلمون انّی اولی بکل مؤمن و مؤمنة من نفسه قالوا بلی نشهد لانت اولی بکل مؤمن من نفسه قال فانی من کنت مولاه فهذا مولاه و اخذ بید علی علیه السلام (1).
  4. و نیز ابو بکر احمد بن علی خطیب بغداد متوفی سال 462 هجری در ص 289 و ص 290 جلد هشتم تاریخ بغداد حدیث مفصّلی از ابو هریره نقل نموده که هر کس روز هیجدهم ذی الحجة الحرام(یوم الغدیر)روزه بگیرد ثواب شصت ماه روزه گرفتن برای او می باشد آنگاه حدیث غدیر مذکور را با ذکر همان قرینه نقل نموده است.
  5. گمان می کنم برای نمونه بهمین مقدار کافی باشد نقل این اخبار تا آقا نفرمائید که در اخبار نامی از قرینه الست اولی بکم من انفسکم نمی باشد
  6. شعار حسان در حضور رسول اکرم صلّی الله علیه و آله
  7. قرینه پنجم اشعار حسان (2)بن ثابت انصاری است که در حضور رسول اکرم   (صلی الله علیه وآله وسلم) در همان مجلس که علی را بولایت نصب و معرفی نمود با اجازه خود آن حضرت انشاد نمود که سبط ابن جوزی و دیگران می نویسند حضرت وقتی اشعار را شنید فرمود:یا حسان لا تزال مؤیدا بروح القدس ما نصرتنا او نافحت بلسانک (3). ص :624
19-
  1. 1) آیا نمی دانید که من اولی بتصرف هستم بهر مؤمن و مؤمنه از نفس او همگی گفتند بلی شهادت می دهیم که تو اولی بتصرفی بهر مؤمن از نفس او آنگاه فرمود هر کس را من اولی بتصرف در نفس او هستم پس این(علی)اولی بتصرف در او می باشد و گرفت دست علی را (تا همه دیدند).
  2. 2) حسان بن ثابت اشعر شعراء مخضرمیین بلکه اشعر اهل بلاد در زمان خود و شاعر مخصوص پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله بود-و مخصوصا آن حضرت برای او در مسجد منبر نصب نموده و هجو کفار را از او استماع می نمود و می فرمود-أجب عنی-یعنی از طرف من بایشان جواب ده ابن عبد البر در استیعاب گوید روزی حسان در مسجد انشاد شعر می کرد عمر بن الخطاب رسید و با تغیر گفت أ تنشد الشعر فی مسجد رسول اللّه آیا در مسجد رسول خدا شعر می گوئی حسان گفت-قد کنت انشد فیه عند من هو خیر منک-یعنی من انشاد شعر در مسجد بحضور کسی که از تو بهتر است(یعنی رسول خدا)می نمایم پس عمر ساکت شد. پیغمبر می فرمود شعر حسان را نتوان شعر گفت بلکه تمامش حکمت است-غالبا او را مدح می فرمود.
  3. 3) ای حسان مادامی که بما اهل بیت یاری نمودی بمدحی یا کلمۀ خوبی مؤید بروح القدس می باشی(یعنی این اشعار تو امروز از نفحۀ روح القدس بوده).
  4. چنانچه حافظ ابن مردویه احمد بن موسی مفسر و محدّث معروف قرن چهارم هجری متوفی سال 352 قمری در مناقب و صدر الائمّه موفق بن احمد خوارزمی در مناقب و در فصل چهارم مقتل الحسین علیه السّلام و جلال الدین سیوطی در رسالة الازهار فیما عقده الشعراء و حافظ ابو سعد خرگوشی در شرف المصطفی و حافظ ابو الفتح نطنزی در خصائص العلویه و حافظ جمال الدین زرندی در نظم درر السمطین و حافظ ابو نعیم اصفهانی در ما نزل من القرآن فی علی و ابراهیم بن محمّد حموینی در باب 12 فرائد السمطین و حافظ ابو سعید سجستانی در کتاب الولایه و یوسف سبط ابن جوزی در ص 20 تذکرة خواص الامه
  5. و محمّد بن یوسف گنجی شافعی در باب اول کفایت الطالب و دیگران از علماء و مورخین خودتان از ابی سعید خدری نقل می نمایند که در روز غدیر خم بعد از خطبه و شرح قضایا که مختصرا ذکر شد و نصب امیر المؤمنین علیه السلام حسّان بن ثابت عرض کرد أ تأذن لی ان اقول ابیاتا قال  ( (صلی الله علیه وآله وسلم)لی الله علیه وآله وسلم)لّی اللّه علیه و سلّم قل ببرکة اللّه یعنی آیا اذن می دهی که ابیاتی در این باب بگویم حضرت فرمودند بگو ببرکت خداوند یعنی با لطف و عنایت پروردگار متعال پس رفت بالای زمین بلندی ارتجالا شروع کرد بگفتن این ابیات:
  6. ینادیهم یوم الغدیر نبیّهم ..... بخمّ فاسمع بالرسول منادیا ..... و قال فمن مولاکم و ولیّکم ..... فقالوا و لم یبدوا هناک التعامیا ..... الهک مولانا و انت ولیّنا ..... و لم تلف منّا فی الولایة عاصیا ..... فقال له قم یا علیّ فانّنی ..... رضیتک من بعدی اماما و هادیا ..... فمن کنت مولاه فهذا ولیّه ..... فکونوا له انصار صدق موالیا..... هناک دعا اللّهم وال ولیّه ..... و کن للّذی عادی علیّا معادیا (1) ص :625
25-
  1. 1) روز غدیر خم نبی اکرم ندا می کرد امت را و آنها شنیدند ندای منادی آن حضرت را فرمود کیست مولی و ولی شما(یعنی اولی بتصرف در امور شما)گفتند خدا مولای ما و تو ولی مائی و احدی انکار و عصیان این معنی ندارد پس بعلی فرمود برخیز یا علی بدرستی که راضی شدم بعد از من تو هادی و امام خلق باشی-پس هر کس را من ولی و اولی بتصرف در امر او می باشم این علی ولی و اولی بتصرف در امر او می باشد پس تمام شما امت علی را یار صدق و و راستی مانند غلامان باشید آنگاه دعا کرد خدایا دوست دار دوست او را و دشمن باش آن کس را که دشمن علی می باشد.
  2. این اشعار از اوضح دلائل است که نشان می دهد در همان موقع روز اصحاب از لفظ مولی درک نکردند مگر امامت و خلافت را برای علی علیه السلام و اگر مولی بمعنی امام و هادی و اولی بتصرف نبود قطعا بایستی حضرت موقعی که شنید حسّان ضمن اشعار گفت رضیتک من بعدی اماما و هادیا بفرماید حسّان اشتباه کردی و مقصود مرا نفهمیدی زیرا هدف و مقصد من از این بیان امام و هادی و اولی بتصرف تالی تلو مقام نبوت نبوده بلکه مرادم محبّ و ناصر بوده گذشته از آنکه تکذیب ننمودند با جملات لا تزال مؤیدا بروح القدس تصدیق آن را نمودند-بعلاوه ضمن خطبه با کمال وضوح بیان امامت و خلافت آن حضرت را نمودند-لازم است آقایان محترم مراجعه کنند بخطبۀ ولایت که رسول اکرم   (صلی الله علیه وآله وسلم) در روز غدیر بیان نموده
  3. که ابو جعفر محمّد بن جریر طبری متوفی سال 310 هجری در کتاب الولایه تمام را نقل نموده که فرمود: اسمعوا و اطیعوا فانّ اللّه مولاکم و علیّ امامکم-ثمّ الامامة فی ولدی من صلبه الی یوم القیامة-معاشر الناس هذا اخی و وصیّی و واعی علمی و خلیفتی علی من آمن بی-و علی تفسیر کتاب ربّی (1).
  4. پس آقایان انصاف دهید که سکوت آن حضرت در موقع شنیدن این اشعار علاوه بر بیانات خود آن حضرت دلیل قاطع است که مقصود آن حضرت محبّ و ناصر نبوده بلکه همان بوده که حسّان ضمن اشعار بیان نموده یعنی امام و هادی و اولی بتصرف در امور مسلمین-فلذا فرمود حسّان بتأیید روح القدس این حقیقت بر زبان تو جاری گردید. در عهدشکنی صحابه ص :626
  5. علی ایّ تقدیر فرمایش آن حضرت بمعنی حقیقی ولایت مطلقه و یا بعقیده شما بمعنای محبّ و ناصر باشد مسلّم است که اصحاب بأمر آن حضرت در آن روز دستی فشار داده و بیعتی کرده و عهدی نمودند چنانچه اتفاقی علمای فریقین(شیعه و سنّی است)پس چرا آن عهد و بیعت را شکستند بر فرض فرمودۀ شما صحیح باشد که منظور آن حضرت دوستی و یاری بوده شما را بخدا انصاف دهید آیا معنی دوستی و فایدۀ یاری و نصرت که عهد بستند همین بود که آتش در خانه اش ببرند و زن و بچه هایش را که فرزندان رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) بودند آزار نموده بترسانند و او را جبرا بکشند بمسجد ببرند و با شمشیر برهنه تهدید بقتلش کنند و بدن فاطمه محبوب خدا و پیغمبر را بلرزانند و بچۀ نارسش را سقط نمایند؟!!.
30-
  1. 1) بشنوید و اطاعت نمائید-پس بدرستی که خدای عز و جل مولای شما و علی امام بر شما می باشد-پس امامت تا قیامت در اولاد من است از صلب علی علیه السّلام. ای جماعت مردم علی علیه السلام برادر من و وصی من و حافظ علم من و خلیفه من است بر کسی که ایمان بمن آورده-و بر تفسیر کتاب پروردگار من.
  2. آیا همین بود مقصود از آن تشکیلات با عظمت در آن روز بزرگ و سفارشات رسول اکرم  ( (صلی الله علیه وآله وسلم)لی الله علیه وآله وسلم)لّی اللّه علیه و آله با آن همه تأکیدات بلیغه آیا این عملیات بعد از وفات آن حضرت نقض عهد با خدا و پیغمبر نبوده؟!.
  3. آیا کسانی که نقض عهد نمودند و یا عهد دوستی را(بعقیده شما)بآخر نرسانیدند آیه 25 سوره 13(رعد)را نخوانده بودند.
  4. اگر حبّ و بغض جاهلانه را بکنار بگذاریم حقّ و حقیقت آشکارا جلوه گر است. گر پرده ز روی کارها بر دارند ..... معلوم شود که در چه کاریم همه
  5. نقض عهد نمودن صحابه در احد و حنین و حدیبیه
  6. آیا در غزوه احد و حنین که رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) از تمامی اصحاب عهد گرفت که امروز فرار ننمائید آیا فرار ننمودند آیا این فرار و تنها گذاردن پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) در مقابل اعداء که طبری و ابن ابی الحدید و ابن اعثم کوفی و دیگران از مورخین خودتان نوشته اند نقض عهد نبوده.
  7. و اللّه شماها بیجهت بما اشکال می نمائید شیعیان همان می گویند که علمای بزرگ خودتان گفته اند و در کتابها همان می نویسند که علماء و مورخین خودتان نوشته اند.
  8. اگر انتقادی از علماء شیعه نسبت بصحابه وارد است همانهائی است که علمای خودتان نوشته اند.

«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید