کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
- شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص628
- منع نمودن پیغمبر را از وصیت
- قضاوت منصفانه باید کرد
- پس چرا شماها خلفا عن سلف بما حمله بیجا می نمائید شماها بنویسید عیبی ندارد و مورد انتقاد نیست ص :627
- ولی اگر ما گفتیم و نوشتیم آنچه را که اکابر علماء سنی نوشتند کافر می شویم قتلمان واجب می شود برای آنکه افعال زشت و اعمال قبیحه بعض صحابه را مورد انتقاد قرار داده و تقبیح می نمائیم.
- و حال آنکه اگر طعن بر صحابه مذموم و موجب رفض می گردد قطعا تمام صحابه رافضی بودند نه فقط شیعیان چه آنکه تمام صحابه عموما یکدیگر را مورد طعن قرار داده و تقبیح اعمال هم نموده اند حتی خلیفه ابی بکر و عمر.
- اگر ملاحظه تنگی وقت نبود مشروحا اقوال آنها را بیان می نمودم اگر مایلید بخوبی پی ببرید باینکه اصحاب رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم) مانند سایر مردم جائز الخطا بوده اند هر یک تقوی پیشه نمودند مؤمنین پاک و مورد احترام گردیدند و هر یک در پی هوی و هوس رفتند و افعال زشت از آنها صادر گردیده مطعون و مذموم واقع شدند.
- مراجعه نمائید بجلد چهارم شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید از ص 454 تا ص 462 جواب مفصّل زیدی را باعتراض ابو المعالی جوینی راجع بصحابه که ابو جعفر نقیب نقل نموده ببینید تا بدانید چه اختلاف و انقلابی در صحابه بوده که پیوسته یکدیگر را تفسیق و تکفیر و لعن و سبّ می نمودند.
- منتهی فرقی که بین شیعیان و بعض از منصفین علمای شما با عموم آقایان اهل سنّت و جماعت می باشد در مسئلۀ حبّ و بغض است چون شماها ببعض از صحابه مهر و محبّت و علقه و علاقۀ مفرط دارید روی قاعدۀ حبّ الشیء یعمی و یصم بدی در آن ها نمی بینید چون با دیدۀ محبت نظر می کنید لکه های بد آنها را هم خوب می بینید فلذا سعی می نمائید از تمام مطاعن آنها را تبرئه نمائید-و جوابهائی که داده می شود در مقابل مطاعن واضحه خنده آور است.
- ولی ما خدا را بشهادت می طلبیم که با بغض و کینه و عداوت بأصحاب رسول اللّه(صلی الله علیه وآله وسلم) نظر نمی کنیم بلکه بوقایع اتفاقیه با نظر برهان و منطق می نگریم خوبیها را خوب و بدیها را بد دیده قضاوت بحق می نمائیم. ص :628
- آقایان محترم ما و شما معتقد بقیامت و یوم الجزاء هستیم چهار روزۀ عمر دنیا ارزشی ندارد می گذرد فکری برای آن روز باید نمود.
- و اللّه ما شیعیان مظلومیم بیجهت امر را بر عوام بی خبر مشتبه ننمائید شیعیان موحّد را کافر و رافضی نخوانید آیا سزاوار است پیروان محمد و آل محمد صلوات اللّه علیهم اجمعین را به بهانۀ پوچ رافضی و مورد حمله قرار دهید در حالتی که اگر برای نوع انتقادات و بیان حقایق شیعیان را بد می دانید و کافر می خوانید اول باید اکابر علمای خودتان را بد بدانید چه آنکه این نوع انتقادات از زیر قلم آنها بیرون آمده و در کتب معتبرۀ خودشان ثبت نموده اند.
- فرار صحابه در حدیبیه
- مثلا در قضیّه حدیبیّه ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه و سایر مورخین خودتان می نویسند بعد از قرار داد صلح اکثر صحابه با عمر بن الخطاب عصبانی بودند و با رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) معاتباتی نمودند که ما راضی بصلح نبودیم و می خواستیم جنگ کنیم چرا صلح نمودید حضرت فرمود اگر میل بجنگ دارید مختارید فلذا حمله کردند چون قریش آماده بودند حمله آنها را جواب متقابل دادند چنان شکستی از کفار بآنها وارد آمد که در موقع فرار مقابل پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) هم نتوانستند بایستند از آنجا هم فرار نموده بصحرا رفتند.
- حضرت بعلی علیه السلام فرمود شمشیر بردار جلو قریش را بگیر همین که قریش علی را در مقابل خود دیدند برگشتند آنگاه اصحاب فراری کم کم مراجعت نموده خیلی از عمل خود خجل و شرمنده بنای عذر خواهی را گذاردند.
- رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند مگر من شما را نمی شناسم آیا شما نبودید که در غزوۀ بدر کبری مقابل دشمن می لرزیدید خداوند ملائکه را بیاری ما فرستاد آیا شما نبودید اصحاب من که در روز احد فرار کردید و بکوهها بالا می رفتید و مرا تنها گذاردید هرچند شما را خواندم نیامدید خلاصه حضرت تمام سستیها و بی ثباتیهای آنها را بیان نمود آنها پیوسته عذر خواهی می نمودند. ص :629
- بالاخره ابن ابی الحدید در اینجا می نویسد حضرت این عتابها را با عمر نمود بعد ازاینکه تکذیب نمود وعده های آن حضرت را آنگاه نوشته اند از بیانات پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) معلوم می شود خلیفه عمر رضی اللّه عنه باید در احد گریخته باشد که حضرت ضمن معاتبات آن را ذکر نموده.
- «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
- حالا آقایان ملاحظه بفرمائید این قضیه ای را که علماء بزرگی مانند ابن ابی الحدید و دیگران نوشته اند اگر ما بگوئیم فوری از ما خورده گرفته و رافضی و کافرمان می خوانید که چرا می گوئید و توهین بخلیفه می نمائید ولی بابن ابی الحدید و امثال او ایرادی نیست،هرچه ما بگوئیم قصد توهین نداریم بلکه وقایع تاریخی را نقل می نمائیم چون شما بما نظر بد دارید مؤثر واقع نمی گردد چه خوش سراید شاعر عرب که خیلی مناسب این مقام است:
- و عین الرضا عن کلّ عیب کلیلة ..... و لکنّ عین السخط تبدی المساویا (1) چشم رضا پوشیده از هر عیبی است و لکن چشم سخط و غضب می بیند بدیها را. )
- ما خیلی محاکمات روز قیامت با علماء شما داریم دنیا می گذرد ولی باید خود را برای ناله مظلومانه ما در محکمه عدل الهی حاضر نمائید.
- چه ظلمی بشما شده که روز قیامت داد خواهی نمائید.
- داعی- ظلمها بسیار هتک حرمتها فراوان که اگر از همه آنها غمض عین نمائیم حقیر که افتخار دارم یکی از اولادها و ذراری فاطمۀ صدیقۀ مظلومه سلام اللّه علیها هستم هرگز از حق خود نخواهم گذشت و روزی که محکمۀ عدل الهی تشکیل شود و ما معتقد بآن روز هستیم راجع ببسیاری از ظلمها و تعدّیها دادخواهی خواهیم نمود و قطع داریم که عادلانه رسیدگی می شود.
- خواهش می کنم تحریک اعصاب نکنید چه حقی از شما رفته و چه ظلمی بشما شده بیان نمائید. ص :630
- داعی- ظلم و تعدی و اخذ حق ما مخصوص بامروز نیست بلکه از زمان بعد از وفات جدّ بزرگوارمان خاتم الانبیاء (صلی الله علیه وآله وسلم) این پایه گذارده شده که حق ثابتی که خدا و پیغمبر بجدّۀ مظلومه ما زهرای اطهرسلام اللّه علیها برای نان فرزندانش واگذار نمود غصب نمودند و بنالۀ مظلومانه جدّۀ ما ابدا ترتیب اثر ندادند تا در عنفوان شباب آن یادگار پیغمبر با دل پردرد از دنیا رفت.
- عرض کردم جنابعالی خیلی زرنگ هستید با کلمات و گفتار مهیّج تحریک احساسات می نمائید حق ثابت فاطمه رضی اللّه عنها چه بوده که غصب نمودند قطع بدانید اگر شما در حضور برادران مؤمن خود نتوانید مدعای خود را ثابت نمائید هرگز در محکمۀ عدل الهی از عهدۀ این امر بر نمی آئید خیال کنید امروز محکمۀ عدل الهی تشکیل شده مدعای خود را ثابت نمائید.
- داعی- آنجا محکمۀ عدل است اغراض و تعصّبات راه ندارد و با نظر پاک بی آلایش قضاوت می کنند اگر آقایان محترم هم نظر انصاف داشته باشید مانند قاضی عادل بیطرف گوش بعرایض داعی بدهید قطعا تصدیق بحقّانیّت ما خواهید نمود.
- خدا می داند که من اهل جدل نیستم
- حافظ بحق خدا و بحق بزرگی که جدّ امجد شما رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)لی الله علیه وآله وسلم) بما دارد که من شخصا عناد و لجاج و تعصّبی ندارم.
- در این شبها که بفیض ملاقاتتان نائل آمدیم باید کاملا متوجه شده باشید که حقیر اهل مجادله نیستم هرکجا حرف حسابی توأم با دلیل و برهان اساسی شنیدم سکوت و آرامشی در خود مشاهده کردم خود سکوت ما دلیل بر تسلیم ما بحرف حق و حساب است و الا اگر می خواستیم بازیگری کنیم و از راه جدل دست اندازی نمائیم می توانستیم بیانات و دلائل شما را در دست اندازهای مغلطه کاری انداخته ورد نمائیم چنانچه گذشتگان ما همین عمل را انجام دادند.
- ولی طبعا حقیر اهل جدل و بازی نبوده ام مخصوصا از آن ساعتی که در مقابل شما قرار گرفتم(و لو اینکه قبل از ورود و ملاقات شما بقصد دیگر آمدیم)جذبۀ حقیقت و دل پاک و ادب و اخلاق نیک و سادگی شما چنان در من اثر نمود که با خدای خود عهد نمودم در مقابل حرف حساب و منطق کاملا تسلیم گردم و لو اینکه با امیال اشخاص مطابقت و موافقت نکند. ص :631
- یقین بدانید حقیر آن آدم شب اول نیستم واضح و آشکار می گویم و از کسی باک ندارم که دلائل و براهین و درد دلهای شما در شخص حقیر تأثیرات عمیقی نموده امیدوارم با حبّ ولای محمّد و آل محمّد بمیرم و در مقابل رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) سفید رو باشم.
- داعی- از شخص عالم منصفی مانند شما غیر از این انتظار نداشته و نخواهیم داشت فرمایشات شما در داعی اثر دیگری نمود و قلبا علاقه خاصّی بشما پیدا نمودم اینک می خواهم از جنابعالی تقاضائی نمایم امید است مورد قبول واقع شود.
- خواهش می کنم بفرمائید.
- داعی- تقاضای دعاگو اینست که امشب شما را قاضی قرار دهم آقایان دیگر هم بعنوان شاهد و گواه با کمال بی طرفی منصفانه قضاوت فرمائید که آیا عرایض داعی حق است و می توانم مدعای خود را ثابت نمایم یا خیر و لو ممکن است موضوعی که می خواهم وارد بحث آن گردم قدری طولانی تر از هر شب شود ولی تحمّل نموده تا دردهای درونی را خارج و قدری سبک شوم.
- بعض از جهّال و حاشیه نشینهای بی خبر می گویند امری که در هزار و سیصد سال قبل واقع شده ما چرا باید در او گفتگو نمائیم و حال آنکه نفهمیدند مقاولات علمی در هر دوره و زمان قابل بحث می باشد و در مباحثات عادلانه کشف حقایق می شود علاوه دعوای ارثی قانونا در هر زمانی بوسیلۀ احدی از ورّاث می تواند مطرح محاکمه قرار گیرد و چون داعی أحدی از ورّاث هستم می خواهم از شما سؤالی نمایم متمنی است جواب منصفانه بفرمائید
- با کمال میل و علاقه برای استماع فرمایشات شما حاضر هستیم.
- داعی- اگر پدری در زمان حیاتش ملکی را بفرزند خود هبه کند و ببخشد اگر کسی بعد از مردن پدر آن ملک را از دست فرزند متصرف بیرون آورد ظلم است یا نه.
- بدیهی است تصرف من غیر حق در ملک غیر ظلم و غاصب قطعا ظالم است.
- داعی- اگر پدری بأمر خدا ملکی را بفرزند خود هبه نماید و بعد از وفات پدر آن ملک را از فرزند متصرفش بگیرند چه صورت دارد. ص :632
- «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ