شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص 643-آزار بعلیّ آزار به پیغمبر است آیا این بود ثمره و نتیجۀ سفارشات پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) درباره علی و فاطمه علیهما السّلام که تمام علمای شما در کتب معتبره خود

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad

بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏

  1. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ
  2. کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
  3. شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص643
  4. آزار بعلیّ آزار به پیغمبر است
  5. آیا این بود ثمره و نتیجۀ سفارشات پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) درباره علی و فاطمه علیهما السّلام که تمام علمای شما در کتب معتبره خود نوشته اند درباره هر یک از علی و فاطمه علیهما السّلام علی حده فرمود اذیت آنها أذیت من است که خلاصه کلمات آن می شود که رسول اکرم   (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود من آذاهما فقد آذانی و من آذانی فقد اذی اللّه (2)و نیز فرمود من آذی علیّا فقد آذانی (3).
  6. دشنام دادن بعلیّ دشنام به پیغمبر است
  7. و بالاتر از اینها در تمام کتب معتبره شما ثبت است که آن حضرت فرمود:من سبّ علیا فقد سبّنی و من سبّنی فقد سبّ اللّه (4). ص :6436-

  1. 1) علی با حق و حق با علی می گردد.
  2. 2) هر کس این دو تن(علی و فاطمه)را آزار کند مرا آزرده و کسی که مرا آزار دهد خدا را آزرده.
  3. 3) کسی که علی را بیازارد مرا آزرده.
  4. 4) هر کس علی را دشنام دهد مرا دشنام داده و کسی که مرا دشنام دهد خدا را دشنام داده است.
  5. و محمد بن یوسف گنجی شافعی در اول باب 10 کفایت الطالب حدیث مفصلی از ابن عباس مسندا نقل نموده که در مقابل جمعی از اهل شام که علی را لعن و سب می نمودند فرمود شنیدم از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) که بعلی علیه السلام فرمود من سبّک فقد سبّنی و من سبّنی فقد سبّ اللّه و من سبّ اللّه اکبّه اللّه علی منخریه فی النار (1).
  6. و بعد از این حدیث احادیث دیگری مسندا نقل می نماید که تمامی آنها دلالت دارد بر کفر کسانی که علی را دشنام بدهند چنانچه عنوان باب 10 را باین عبارت آورده الباب العاشر فی کفر من سبّ علیّا علیه السّلام (2).
  7. و نیز حاکم در ص 121 جلد سیم مستدرک همین حدیث را باستثنای جملۀ آخر نقل نموده است.
  8. پس طبق این احادیث سب کنندگان بعلی علیه السلام سب کنندگان خدا و پیغمبر می باشند و سب کنندگان خدا و پیغمبر(مانند معاویه و امویها و خوارج و نواصب و امثال آنها)ملعون و اهل آتش می باشند.
  9. بس است-قیامت گرچه دیر آید بیاید-چون جدّۀ مظلومۀ ما سکوت نموده و محاکمه را موکول بروز قیامت در محکمه عدل الهی نمود ما هم سکوت را پیشه کنیم برویم بر سر دلائل خود بر رد حدیث مورد استشهاد شما.
  10. علی باب علم و حکمت است
  11. دلیل دوم بر مردودیت حدیث لا نورّث آنست که نظر بحدیث شریف متفق علیه(شیعه و سنی) که رسول اکرم   (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود انا مدینة العلم و علیّ بابها-انا دار الحکمة و علی بابها (3). ص :- 644
17-
  1. 1) کسی که ترا دشنام دهد مرا دشنام داده و کسی که مرا دشنام دهد خدا را دشنام داده و کسی که خدا را دشنام دهد خدا او را برو در آتش اندازد.
  2. 2) باب دهم در کفر کسی که علی را سب و دشنام دهد.
  3. 3) من شهرستان علمم و علی در آن می باشد-من خانه حکمتم و علی در آن می باشد-هر کس اراده دارد از علم من بهره ای بردارد پس باید برود در خانه علی.
  4. روی قواعد عقل و دانش حتما بایستی باب علم رسول اللّه از احادیث و دستورات آن حضرت مخصوصا آنچه مربوط بأحکام است بالاخص راجع بارث که نظم و اختلال جامعۀ امت مربوط باوست آگاهی کامل داشته باشد و إلا باب علم نخواهد بود که رسول خدا   (صلی الله علیه وآله وسلم) بفرماید من اراد العلم فلیأت الباب. چگونه ممکن است عقل باور کند که رسول اللّه   (صلی الله علیه وآله وسلم) بنابر اخباری که در تمام کتب معتبره شما وارد است علی علیه السلام را اقضای از امت معرفی نموده و فرموده باشد:
  5. علی اقضاکم یعنی علی در علم قضاوت از همۀ شما امت اولی می باشد.آیا خنده آور نیست که پیغمبر تصدیق کند کسی را که در علم قضاوت از همه بالاتر است اما از ارث و حقوق اطلاع کامل ندارد!!و احکام ارث را باو نگوید در صورتی که قاضی باید بجمیع علوم مخصوصا بعلم فقه و حقوق که قانون ارث از اهم آنها است آگاه و مطلع باشد.
  6. چگونه می توان باور نمود که حدیثی آن هم راجع بارث مخصوصا مربوط بامور داخلی و شخصی رسول خدا   (صلی الله علیه وآله وسلم) باشد علی وصی و باب علم آن حضرت نشنیده باشد ولی(اوس بن حدثان یا ابی بکر بن ابی قحافه)شنیده باشد.
  7. آیا عقل شما قبول می نماید که بگویند یک فرد عادی بی سواد وصیت بکند و برای خود وصی مورد اطمینانی قرار دهد و همه قسم دستورات عمل بعد از خود را بوصی خود بدهد ولی نکتۀ اهم در وصیت را که موضوع ارث ببازماندگان است بوصی نگوید-و بیک فرد بیگانه بگوید که بعد از من چنین و چنان شود.
  8. تا چه رسد بمقام منیع رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم) آن هم خاتم الانبیاء که اصل غرض از بعثتش حفظ نظام اجتماع بشر و فراهم نمودن آسایش دنیا و آخرت بوده است و وصی و وارث و جانشینی برای خود معین نماید.یعنی خدا تعیین نماید علی را وصی و وارث آن حضرت و آنگاه چنین حدیثی که نظم و نظام خصوصی و عمومی را بهم می زند بآن وصی بزرگوار خود که علاوه بر مقام وصایت باب علم و حکمت آن حضرت نیز بوده نفرماید!!.
  9. شیخ- هیچ یک از این دو موضوع در نزد ما ثابت نمی باشد چون که حدیث مدینه مورد قبول اکابر علماء نمی باشد و اما موضوع وصایت در نزد علمای جمهور مردود و غیر مسلّم است چه آنکه بخاری و مسلم در صحیحین خود و دیگران از بزرگ عالمان ما مسندا از ام المؤمنین عایشه رضی اللّه عنها نقل نمودند که گفت در وقت احتضار سر پیغمبر بسینۀ من بود تا از دنیا رفت-یعنی من شاهد بودم که وصیتی ننمود!!. ص :645
  10. چگونه ممکن است وصیتی نموده باشد و بر ام المؤمنین که تا دم آخر سر مبارک رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم) بسینۀ او بوده است مخفی مانده باشد و اگر وصیت نموده بود قطعا ام المؤمنین رضی اللّه عنها نقل می نمود پس موضوع وصیت بکلی منتفی می باشد!!!
  11. داعی- راجع بحدیث مدینه بی لطفی فرمودید زیرا که عرض کردم اتفاقی فریقین است و تقریبا بحد تواتر آمده و در کتب معتبرۀ اکابر علمای شما از قبیل امام ثعلبی و فیروزآبادی و حاکم نیشابوری و محمّد جزری و محمّد بن جریر طبری و سیوطی و سخاوی و متقی هندی و محمّد بن یوسف گنجی شافعی و محمّد بن طلحه شافعی و قاضی فضل بن روزبهان و مناوی و ابن حجر مکّی و خطیب خوارزمی و سلیمان قندوزی حنفی و ابن مغازلی فقیه شافعی و دیلمی و ابن طلحه شافعی و میر سید علی همدانی و حافظ ابو نعیم اصفهانی و شیخ الاسلام حموینی و ابن ابی الحدید معتزلی و طبرانی و سبط ابن جوزی و امام ابو عبد الرحمن نسائی و غیرهم نقل نموده اند.
  12. و اما موضوع وصایت و نصوص وارده از رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) بسی بسیار و بیشمار و از متواترات مسلّمه است و قطعا انکار وصایت را نمی نماید مگر عنود لجوج و متعصّب جهول.
  13. نواب- خلیفۀ پیغمبر خود وصی آن حضرت است که بکارهای خانوادگی آن حضرت هم رسیدگی می نماید چنانچه خلفاء رضی اللّه عنهم رسیدگی می کردند و مخارج زوجات رسول اللّه را می دادند از کجا معلوم است که علی کرم اللّه وجهه را بالخصوص بوصایت معین نموده باشد.
  14. داعی- صحیح فرمودید بدیهی است خلیفه و وصی رسول اللّه فرد واحد بوده چنانچه دلائل و نصوص خلافت را در شبهای گذشته بعرضتان رسانیدم و وصایت آن حضرت با نصوص جلیّه واضح و آشکار است که بامر آن حضرت در موقعی که دیگران در پی دسیسه بازی بودند مشغول غسل و کفن و دفن آن حضرت بود بعد هم باداء
  15. و ردّ امانات موجوده نزد آن حضرت پرداخت و این مطلب از اوضح واضحات و مورد اتفاق جمیع علماء ما و شما می باشد. ص :646
  16. نقل اخبار در وصایت
  17. ناچارم برای اثبات این معنی که جناب شیخ نفرمایند در نزد علماء ما مردود است بچند حدیثی مختصر اشاره نمایم.
  18. امام ثعلبی در مناقب و تفسیر خود و ابن مغازلی فقیه شافعی در مناقب و میر سید علی همدانی در مودت ششم از مودّت القربی از خلیفۀ دوم عمر بن خطاب نقل می نمایند که گفت ان رسول اللّه  (صلی الله علیه وآله وسلم)لمّا عقد المؤاخاة بین اصحابه قال هذا علیّ اخی فی الدنیا و الآخرة و خلیفتی فی اهلی و وصیّی فی امّتی و وارث علمی و قاضی دینی ماله منّی مالی منه نفعه نفعی و ضرّه ضرّی من احبّه فقد احبّنی و من ابغضه فقد أبغضنی (1).
  19. شیخ سلیمان بلخی حنفی باب 15 ینابیع الموده را اختصاص باین موضوع داده و 20 خبر از امام ثعلبی و حموینی و حافظ ابو نعیم و احمد بن حنبل و ابن مغازلی و خوارزمی و دیلمی در اثبات وصایت علی علیه السلام نقل می نماید که بعض از آن اخبار را برای روشن شدن ذهن آقایان عرض می کنم.
  20. از مسند امام احمد حنبل نقل می نماید(و سبط ابن جوزی هم در ص 26 تذکرة خواص الامّه و ابن مغازلی شافعی در مناقب نیز این خبر را آورده اند)که انس بن مالک گفت بسلمان گفتم سؤال کن از پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) که وصی او کیست: ص :647
  21. يَرْفَعُهُ إِلَى سَلْمَانَ‏ أَنَّهُ قَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ وَصِيُّكَ فَقَالَ يَا سَلْمَانُ‏ مَنْ‏ كَانَ وَصِيَّ أَخِي مُوسَى‏ ؟ قَالَ يُوشَعُ بْنُ نُونٍ قَالَ فَإِنَّ وَصِيِّي وَ وَارِثِي وَ مَنْ يَقْضِي دَيْنِي وَ يُنْجِزُ مَوْعِدِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ  (1)
38-
  1. 1) رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله در روزی که عقد اخوت و برادری بین اصحاب قرار داد فرمود این علی برادر من است در دنیا و آخرت و خلیفه من است در اهل من و وصی من در امت من و وارث علم من و اداءکننده دین من خلاصه بین من و علی جدائی نیست نفع او نفع من و ضرر او ضرر من است کسی که او را دوست بدارد مرا دوست داشته و کسی که او را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است.
  2. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید