شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص711 عیادت ابی بکر و عمر از فاطمه (علیها السلام) اینک هم برای خاتمه عرضم خبر دیگری برای اثبات مطلب بعرضتان می رسانم

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad

بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏

  1. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ
  2. کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
  3. شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص711
  4. عیادت ابی بکر و عمر از فاطمه (علیها السلام)
  5. اینک هم برای خاتمه عرضم خبر دیگری برای اثبات مطلب بعرضتان می رسانم که ابو محمد عبد اللّه بن مسلم بن قتیبۀ دینوری متوفی سال 276 هجری در ص 14 جلد اول تاریخ الخلفاء الراشدین معروف به الامامة و السیاسة و دیگران از علماء شما از قبیل ابن ابی الحدید و غیره در کتب معتبره خود نقل نموده اند که قال عمر لأبی بکر انطلق بنا الی فاطمة فانّا قد اغضبناها یعنی عمر به ابی بکر گفت بیا با من برویم بسوی فاطمه  زیرا که ما او را بغضب آورده ایم (و در بعض اخبار است که ابی بکر بعمر گفت با من بیا برویم و ظاهرا این صحیح است)خلاصه با هم رفتند درب منزل فاطمۀ مظلومه بی بی اجازۀ ملاقات نداد علی علیه السلام را واسطه قرار دادند بی بی در جواب علی سکوت اختیار کرد
  6. آن حضرت بهمین مقدار اکتفا کرده اجازه ورود داد وارد شدند سلام کردند بی بی مظلومه رو بدیوار کرد ابی بکر گفت ای حبیبۀ رسول خدا بخدا قسم خویشی رسول اللّه را دوست تر دارم از خویشی خودم و ترا از دخترم عایشه بیشتر دوست می دارم ای کاش بعد از رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم مرده بودم
  7. من قدر و شرف و فضل تو را از همه بهتر می دانم و اگر تو را از حق ارث منع کردم از جانب آن حضرت بوده که خودم شنیدم فرمود لا نورّث ما ترکنا فهو صدقة.
6-
  1. 1) از تمام آنچه آسمان بر آن سایه افکنده است(از مال دنیا)فدک در دست ما بود که گروهی(خلفاء قبل)بر آن بخل ورزیدند(و از دست ما گرفتند)و دیگران(فاطمه  و اولادهایش) بخشش نموده از آن گذشتند و خداوند نیکو حکم و داوری است(که بین حق و باطل حکم خواهد نمود). ص :711
  2. حضرت فاطمه سلام اللّه علیها بامیر المؤمنین علیه السّلام فرمود من حدیثی از رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم بیادشان می آورم شما را بخدا قسم آیا نشنیدید از آن حضرت که فرمود رضا فاطمة من رضای و سخط فاطمة من سخطی فمن احبّ فاطمة ابنتی فقد احبّنی و من ارضی فاطمة فقد ارضانی و من اسخط فاطمة فقد اسخطنی (1).
  3. قالا نعم سمعناه من رسول اللّه صلّی اللّه علیه و سلّم گفتند بلی شنیدیم از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم این کلمات را آنگاه بی بی مظلومه فرمودند فانّی اشهد اللّه و ملائکته انکما اسخطتمانی و ما ارضیتمانی و لئن لقیت النبی لاشکونّکما الیه (2).
  4. ابی بکر از کلمات و بیانات بی بی دلتنگ و گریان شد و گفت بخدا پناه می برم از سخط تو و سخط آن حضرت
  5. آنگاه فاطمه  با ناله فرمود و اللّه لادعون الله علیک فی کلّ صلاة اصلّیها ثم خرج باکیا یعنی بخدا قسم در هر نمازی بر تو نفرین می نمایم ابی بکر از شنیدن این کلمات با چشم گریان بیرون رفت مردم اطرافش را گرفتند دلداریش می دادند
  6. گفت وای بر شما همه خوش حال بخانه های خود پهلوی عیالاتتان می روید مرا واگذارید لا حاجة فی بیعتکم اقیلونی بیعتی هیچ احتیاجی به بیعت شما ندارم مرا واگذارید بخدا قسم میل ندارم بیعت من بر گردن مسلمانی باشد بعد از آنچه دیدم و شنیدم از فاطمه (سلام اللّه علیها)انتهی.
12-
  1. 1) رضای فاطمه  رضای من است و سخط فاطمه  از سخط من است پس هر کس دوست بدارد دختر من فاطمه  را مرا دوست داشته و هر کس راضی بدارد فاطمه  را مرا راضی داشته و هر کس بخشم آورد فاطمه  را بتحقیق مرا بخشم آورده.
  2. 2) خدا و ملائکه را شاهد و گواه می گیرم شما دو نفر رضای خاطر مرا فراهم ننمودید بلکه مرا بخشم آوردید اگر پیغمبر را ملاقات نمودم شکایت شما دو نفر را خواهم نمود. ص :712
  3. پس از این قبیل اخباری که اکابر علماء خودتان نوشته اند معلوم می آید که فاطمۀ مظلومه از ابی بکر و عمر تا دم مرگ غضبناک و ناراضی بود و با دل پرغصه از دنیا رفت و ابدا رضایت از آنها پیدا ننمود؟!.
  4. فاطمه  را شب دفن نمودند
  5. بالاترین دلیل بر غم و غصّه بی بی مظلومه و نارضایتی او از وضیع و شریف امت آنست که به همسر خود مولانا امیر المؤمنین علی علیه السلام وصیت نمود و ما تشهد احد جنازتی من هؤلاء الذین ظلمونی و اخذوا حقّی فانّهم عدوّی و عدوّ رسول اللّه و لا تترک ان یصلّی علیّ احد منهم و لا من اتباعهم و ادفنّی فی اللیل اذا اوهنت العیون و نامت الابصار (1).
  6. چنانچه بخاری در صحیح گوید وصیت فاطمه  را علی عملی نمود و شبانه او را دفن نمود هرچند تفحص کردند و جستند نیافتند که در کجا فاطمه  را دفن نمودند.
  7. دردهای دل فاطمه  تا قیامت تأثرآور است
  8. بالاتفاق این مطلب ثابت است که فاطمۀ طاهره سلام اللّه علیها را حسب الوصیة خودش شبانه دفن نمودند.
  9. آقایان محترم شما را بخدا انصاف دهید پیغمبری که برای سعادت و عظمت امت آن همه زحمات طاقت فرسا بکشد و هستی حیات خود را در راه خوشی و راحتی این امت بکار برد وقت مردن یک دختر از خود بیادگار بگذارد و آن همه سفارشات هم لیلا و نهارا سرّا و جهرا بنماید که در کتب معتبره اکابر علماء خودتان هم پر است که فرموده فاطمه  پاره تن من است ودیعه و امانت من است مانند من از او نگهداری کنید کاری نکنید که از شما ناراضی بشود که اگر او از شما ناراضی شد من از شما ناراضی خواهم بود.
21-
  1. 1) نباید احدی از این مردمانی که بمن ظلم نمودند و حق مرا گرفتند بر جنازه من حاضر شوند زیرا که آنها دشمن من و دشمن رسول خدا هستند و نگذار احدی از این جماعت و نه از اتباع آنها بر من نماز بگذارند و همین که شب شد و دیده ها بخواب رفت مرا دفن بنما. ص :713
  2. که میر سید علی همدانی فقیه شافعی در مودة القربی گوید که پیغمبر خاتم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود من محاکمۀ سخت می کنم روز قیامت با کسانی که فاطمه  را آزار نمایند رضای فاطمه  رضای من است و غضب فاطمه  غضب من است وای بر آن کسی که من از او ناراضی و غضبناک باشم.
  3. آنگاه این امت هیچ اعتنائی بدستورات و توصیه و سفارشات آن حضرت ننمایند بقدری او را اذیت نمایند و حق ثابت او را ببرند و چنان غصه دار بشود که در عین شباب و ناکامی بنالد و بگوید. صبّت علیّ مصائب لو انّها ….صبّت علی الایّام صرن لیالیا (1
  4. از فشار مصائب و غم و غصه و اندوه-آن بی بی مظلومۀ ناکام-عزیز کرده و محبوب رسول خدا از درگاه حق تعالی پیوسته تقاضای مرگ می نمود که اللّهم عجّل وفاتی سریعا عاقبت هم وصیت کند جنازه مرا شبانه بخاک بسپارید و احدی از مخالفین مرا نگذارید بر جنازه من حاضر شود و نماز بر من بگذارد.
  5. آقایان محترم منصفانه قضاوت کنید آیا این قضایا از رضای فاطمۀ مظلومه سلام اللّه علیها بوده یا از شدت غیظ و غضب آن بی بی مظلومه آنگاه جمع بین اخبار نموده حقیقت را آشکارا مشاهده نمائید. اندکی پیش تو گفتم غم دل ترسیدم …..که دل آزرده شوی ورنه سخن بسیار است
  6. (در این بیانات همگی اهل مجلس گریان بودیم مخصوصا جناب حافظ که) (سر بزیر افکنده و پیوسته قطرات اشک بر دامنش جاری و بکلمات استرجاع و استغفار) (مشغول و از آن شب ببعد دیگر بسخن نیامد معلوم بود بسیار متأثر گردیده و دلائل) (منطقی ما ایشان را که عالمی منصف بودند منقلب نمود که معنا با قبول تشیّع در شب) (آخر از ما جدا شدند-قریب ربع ساعت مجلس حالت سکوت و بهت و حزن و اندوه) (بخود گرفت چای آوردند احدی نخورد سه ساعت بعد از نیمه شب مقارن اذان صبح) (مجلس خاتمه پیدا نمود. ص :714
27-
  1. 1) آن قدر مصیبت بر من ریخته شده که اگر بر روزها ریخته می شد تمام شب تار می گردید.
  2. جلسه نهم لیله شنبه 2 شعبان المعظم 45
  3. اشاره
  4. (اوّل غروب چند نفر از آقایان بنام نوّاب عبد القیّوم خان-غلام امامین مولی) (عبد الاحد غلام حیدر خان-سید احمد علی شاه-آمدند پس از تعارفات مرسومه گفتند) (در تمام این شبها مخصوصا شب گذشته حق بر ما کاملا آشکار شد و آنچه باید بر ما) (کشف شود شد چون ما مردمان لجوج و عنود نیستیم حبّ مسند و مقام هم نداریم) (فقط عمری بی خبر تحت تأثیر عادت بیراهه می رفتیم حالا که حق آشکار شد شرط) (انصاف نیست که باز تحت تأثیر عادت بمانیم لذا تصمیم گرفته ایم امشب در حضور) (همه آقایان حضّار مجلس از طریقه آنها علنی تبرّی جوئیم(چنانچه شب آخر تبرّی) (جستند و رسما اظهار تشیّع نمودند).
  5. (بعد از قدری استمالت از آقایان تمنا نمودم تا مادامی که جلسات مناظره برقرار) (است ساکت و گوش باشند و از ابراز عقیده خودداری نمایند و منتظر باشند که آخر) (نتایج این جلسات بکجا انجامد).
  6. (گفتند نه تنها ما بلکه بر عدۀ بسیاری از مردمان پاک دل در أثر خواندن جرائد و مجلاّت) (و مطالعه مناظرات و دلائل طرفین مطلب بارز و حقیقت آشکار گردید و اظهار تشیّع) (نمودند منتهی خجالت و گرفتاری های میان مردم مانع است شرفیاب حضور گردند) (و بعض از آنها بواسطه احتیاجات و ناچار بودن از زندگی و معاشرت با اهل این شهر) (مجبورند از تظاهر خودداری نمایند).
  7. (بعد از اداء فریضه اول مغرب آقایان عموما تشریف آوردند و پذیرائی کامل شد) (و مجلس که منعقد گردید طرف صحبت ما رسما جناب شیخ عبد السّلام شدند چون) (جناب حافظ از بیانات شب قبل بسیار متألم و مستمع گفتار طرفین بودند). ص :715
  8. شیخ- جناب صاحب در این جلسات که ما بفیض ملاقات شما مستفیض هستیم علاوه بر علم و منطق زیبا،حسن اخلاق و رفتار و أدب عالی جناب شما همه را مجذوب نموده اگر دشمنی هم در مقابل شما قرار گیرد سر تسلیم فرود آورد،چه رسد بدوستان.
  9. شما در همه جا از اعمال و افعال جماعت گله می کنید ولی توجهی بافعال و اعمال شیعیان نمی نمائید بلکه پیوسته از آنها دفاع می نمائید در حالتی که أعمال قبیحه و شنیعۀ شیعیان بقدری فاسد است که قابل اصلاح نمی باشد.
  10. داعی-  عادت داعی دفاع از حق است هرکجا باشد چه آنکه از وصایای مولای ما امیر المؤمنین علیه السلام بفرزندان خود مخصوصا حسنین علیهما السّلام است که می فرماید: قولا للحق و اعملا للآخرة کونا للظّالم خصما و للمظلوم عونا (1).
  11. اگر گله از مخالفین خود و یا دفاعی از شیعیان نموده ام روی حق بوده آنچه داعی گله نمودم با دلائل عقل و نقل و منطق ثابت نمودم اینک بر شما است ثابت نمائید که اعمال قبیحۀ شیعیان کدام است که مورد مذمّت و انتقاد شما بقسمی قرار گرفته که قابل اصلاح نمی باشد.
  12. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ
  13. کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید