کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
- شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص756
- اشکال در پدر ابراهیم علیه السّلام که آزر بوده و جواب آن
- داعی- این بیان بدون تعمّق و تفکّر شما جز تبعیّت از أسلاف روی عادت چیز دیگری بنظر داعی نمی رسد زیرا که ما می بینیم که أسلاف و أقران شما برای اینکه اسلاف محبوب خود را از صحابه که نسبت آنها قطعا بشرک و کفر می رسد پاک کرده باشند یعنی این نقص نسبی را از آنها دور نمایند و پدر و مادر مشرک را سبب نقص ندانند راضی شدند که در آباء و اجداد پیغمبر عظیم الشأن خود مشرکی وارد-و نسب رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم را بشرک و کفر منتهی نمایند-تا اسلاف و شیوخ خود را از این نقص مبرّی سازند؟!!.
- واقعا جای بسی تأسف است چنین إعمال غرضها از مردمان دانشمند و فهمیده که جز عناد و لجاج و دست و پا کردن بیجا و محبت و وداد باولیای خود بچیز دیگر نتوان حمل نمود و شما هم روی عادت تبعیّت از گفتار آنها نموده و در هم چه مجلسی واگو می نمائید!!.
- و حال آنکه خود می دانید که علماء انساب را اتفاق است که پدر حضرت ابراهیم خلیل الرحمن تارخ بوده نه آزر.
- شیخ- شما اجتهاد مقابل نص می نمائید عقاید و نظریّه علماء أنساب را مقابل قرآن می آورید با اینکه قرآن صراحت دارد که پدر حضرت ابراهیم آزر بت پرست بوده است.
- داعی- ما هیچ گاه اجتهاد مقابل نص نمی نمائیم بلکه چون هدفی نداریم مگر پی بردن بحقائق قرآن لذا قدری دقت و امعان نظر بیشتری می نمائیم براهنمائی اهل بیت و عترت رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم که عدل قرآن و مبیّن آن هستند می فهمیم که این آیه شریفه روی قاعدۀ عرف عام مشهور است چه آنکه در عرف معمول است عمو و شوهر مادر را پدر خطاب می کنند. ص :756
- و دربارۀ آزر دو قول است یکی آنکه عموی حضرت إبراهیم علیه السّلام بوده و دیگر آنکه علاوه بر آنکه عمو بوده بعد از مردن برادرش تارخ پدر حضرت إبراهیم علیه السّلام مادر آن حضرت را گرفت فلذا از دو جهة حضرت ابراهیم او را پدر خطاب می فرمودند یکی از جهة عمو بودن و دیگر آنکه شوهر مادر آن حضرت بوده و تا دم مرگ او را پدر می خوانده.
- شیخ- ما از صراحت قرآن نمی توانیم صرف نظر کنیم مگر آنکه در خود قرآن دلیلی یافت شود که عمو یا شوهر مادر را پدر خوانده باشند و اگر چنین دلیلی نتوانید اقامه نمود(و هرگز نتوانید اقامه نمود)دلیل شما ناقص و غیر قابل قبول است.
- داعی- باین محکمی صحبت نفرمائید که در وقت اقامه دلیل استحکام بیاناتتان متزلزل گردد.
- چه آنکه در خود آیات قرآن مجید نظائری هست که روی قواعد عرف معمول بیان گردیده که از جمله آنها آیه 127 سوره 2(بقره)می باشد که شاهد بر عرض دعاگو است که سؤال و جواب حضرت یعقوب را با فرزندانش هنگام مرگ ذکر نموده
- می فرماید: إِذْ قٰالَ لِبَنِیهِ مٰا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قٰالُوا نَعْبُدُ إِلٰهَکَ وَ إِلٰهَ آبٰائِکَ إِبْرٰاهِیمَ وَ إِسْمٰاعِیلَ وَ إِسْحٰاقَ إِلٰهاً وٰاحِداً (1)
- شاهد مقصود از این آیه شریفه کلمه اسماعیل است برای آنکه بشهادت قرآن مجید پدر جناب یعقوب اسحاق است و اسماعیل عموی یعقوب است نه پدر او ولی در قرآن روی قاعدۀ عرف که عمّ را أب خطاب می کردند او را پدر می خواند.
- چون فرزندان یعقوب علیه السّلام عرفا عمو را پدر می خواندند لذا در جواب پدر هم عمو را پدر خواندند خداوند هم در قرآن همان سؤال و جواب را ذکر فرموده. ص :757
- روی همان قاعده هم که حضرت ابراهیم علیه السّلام عمو و شوهر مادرش را عرفا پدر می خوانده در قرآن هم عرفا او را پدر خوانده و الا بدلیل تاریخ و علم ضابط انساب مسلم است که پدر حضرت ابراهیم(علیه السلام)تارخ بوده نه آزر.
14-
- 1) جناب یعقوب بفرزندان خود گفت شما پس از مرگ من کرا می پرستید گفتند خدای تو و خدای پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را که معبود یگانه است.
- در آباء و امّهات پیغمبر مشرک نبوده بلکه همگی مؤمن بالله بودند
- دلیل دیگر بر اینکه در آباء و أجداد پیغمبر مشرک و کافر نبوده آیه 219 سوره 26(شعراء) است که می فرماید وَ تَقَلُّبَکَ فِی السّٰاجِدِینَ شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب 2 ینابیع الموده و دیگران از علماء شما از ابن عباس(حبر امت)و مفسر قرآن مجید روایت نموده اند در معنای آیه شریفه که«تقلبه من اصلاب الموحّدین نبیّ الی نبیّ حتّی اخرجه من صلب أبیه من نکاح غیر سفاح من لدن آدم» (1).
- و از جمله دلائل حدیث مشهوری است که همه علماء شما نقل نموده اند حتی امام ثعلبی که امام اصحاب حدیث است در تفسیر خود نقل نموده و سلیمان بلخی حنفی در باب 2 ینابیع المودة از ابن عباس روایت نموده که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود اهبطنی اللّه الی الارض فی صلب آدم و جعلنی فی صلب نوح فی السفینة و قذف بی فی صلب ابراهیم ثمّ لم یزل اللّه ینقلنی من الاصلاب الکریمة الی الارحام الطاهرة حتّی اخرجنی من بین ابوین لم یلتقیا علی سفاح قطّ (2). ص :758
18-
- 1) می گردانید پیغمبر را از اصلاب اهل توحید(از پشت آدم)بر پشت پیغمبری بعد از پیغمبری تا آنکه بیرون آورد او را از صلب پدر او از نکاح نه بزنا.
- 2) خداوند مرا فرود آورد بسوی زمین در صلب آدم و قرار داد مرا در صلب نوح در کشتی و انداخت مرا در صلب ابراهیم و پیوسته نقل داد مرا از اصلاب کریمه بسوی رحمهای طاهره پاکیزه تا آنکه بیرون آورد مرا از بین پدر و مادری که ملاقات نکردند یکدیگر را هرگز بزنا-آلوده نگردانید مرا بآلودگیهای جاهلیت.
- و در خبر دیگر فرموده است لم یدنسنی بدنس الجاهلیّة. و نیز در همان باب از کتاب ابکار الافکار شیخ صلاح الدین بن زین الدین بن احمد مشهور به ابن الصلاح حلبی و شرح کبریت احمر شیخ عبد القادر از علاء الدوله سمنانی حدیث مفصلی از جابر بن عبد اللّه انصاری نقل می کند که از رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم سؤال از اول ما خلق اللّه نموده حضرت جوابهائی می دهد که وقت مجلس مقتضی نیست شرح دهم تا آخر حدیث که می فرماید و هکذا ینقل اللّه نوری من طیّب الی طیّب و من طاهر الی طاهر الی ان اوصله اللّه الی صلب ابی،عبد اللّه بن عبد المطّلب و منه اوصله اللّه الی رحم امّی آمنة ثم اخرجنی الی الدنیا فجعلنی سیّد المرسلین و خاتم النّبیّین (1).
- اینکه می فرماید از طیّب بسوی طیّب و از طاهر بسوی طاهر انتقال داده می شدم می رساند که در آباء و اجداد آن حضرت کافری نبوده چه آنکه بحکم قرآن مجید که می فرماید إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ -هر کافر و مشرکی نجس است پس وقتی فرمود لم ازل انقل من اصلاب الطاهرین الی ارحام الطاهرات یعنی پیوسته از اصلاب طاهرین بسوی ارحام طاهرات و پاک و پاکیزه منتقل می شدم ثابت می کند که چون مشرکین نجس اند پس آباء و اجداد آن حضرت مشرک نبودند.
- و نیز در همان باب 2 ینابیع نقلا از کبیر از ابن عباس نقل می کند که آن حضرت فرمود ما ولدنی فی سفاح الجاهلیّة شیء و ما ولدنی الاّ نکاح کنکاح الاسلام (2).
- آیا خطبۀ صد و پنجم نهج البلاغه را مطالعه ننموده اید که مولی الموحدینامیر المؤمنین علیه السلام در وصف آباء رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم چنین فرموده فاستودعهم فی افضل مستودع و اقرّهم فی خیر مستقرّ تناسختهم کرایم الاصلاب الی مطهّرات الارحام کلّما مضی سلف قام منهم بدین اللّه خلف حتّی افضت کرامة اللّه سبحانه الی محمّد صلّی اللّه علیه و آله فاخرجه من افضل المعادن منبتا و اعزّ الأرومات مغرسا من شجرة الّتی صدع منها انبیائه و انتخب منها امنائه (3). ص :759
24-
- 1) و همچنین نقل داد خدای تعالی نور مرا از طیب و طاهر پاک و پاکیزه بسوی پاک و پاکیزه تا آنکه واصل نمود بصلب پدرم عبد اللّه و از او برحم مادرم آمنه پس بیرون آورد مرا بسوی دنیا و قرار داد مرا سید و آقای انبیاء و رسل و خاتم بر همه.
- 2) من بوجود نیامدم بزناهای زمان جاهلیت بلکه بوجود آمدم در اثر عقد و نکاح صحیح مانند عقد و نکاح در شریعت اسلام.
- 3) امانت نهاد خدای تعالی(انبیاء را)در فاضل ترین موضع امانت که اصلاب آباء کرام ایشانست و قرار داد ایشان را در بهترین محل قرار که ارحام طاهره امهات است نقل کرد ایشان را از اصلاب پدران بزرگوار برحمهای پاک و پاکیزه مادران هر بار سلفی از آنها گذشته یعنی از دنیا رفت خلفی از ایشان برخاست با قامت دین خدا تا آنکه کرامت پروردگار که منصب نبوتست رسید بسوی محمد صلّی اللّه علیه و آله پس بیرون آورد آن حضرت را از بهترین معدنها از روی روئیدن که آن طینت طیب و پاک نبوتست و عزیزترین اصلها از روی نشاندن که آن ماده پاکیزه ایست که مستعد رسالت است از درختی که شکافته و هویدا کرده است از آن شجره طیبه پیغمبران خود را و برگزیده است از آن درخت سعادت امینان خود را.
- اگر بخواهم از این قبیل دلائل برای شما بیاورم تا آخر وقت مجلس باید اقامه دلیل نمایم گمان می کنم برای اثبات مقصود آن هم در مقابل آقایان با انصاف کافی باشد که بدانند آباء و اجداد پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم تا به آدم ابو البشر علیه السّلام همگی مؤمن و موحد بوده اند بدیهی است اهل البیت ادری بما فی البیت اهل بیت طهارت و خاندان رسالت آگاه ترند بحالات پدران از دیگران.
- پس از اینکه ثابت شد که آباء و اجداد پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم همگی مؤمن و موحّد بوده اند بخودی خود ثابت است که آباء و اجداد علی علیه السلام هم همگی مؤمن و موحّد بوده اند.
- برای آنکه قبلا ثابت نمودیم از روی اخباری که علماء خودتان(علاوه بر تواتر در أخبار شیعه)نقل نموده اند که محمّد و علی علیهما الصلوات و السّلام یک نور بوده اند و در جمیع اصلاب و ارحام پاک و پاکیزه با هم بوده اند تا در صلب جناب عبد المطلب از هم جدا گردیدند.
- در عالم نورانیت و جسمانیت با هم بودند هر جا رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم بوده علی هم بوده(پس عقل هر ذی عقلی حکم می کند که چنین شخصیّت بزرگی که دارای چنان نسب و نژاد مشعشع پاک و پاکیزه و منزه و نزدیک ترین اشخاص است برسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم اولی و احق بمقام خلافت بوده است).
- شیخ- اگر راه حلّی دربارۀ آزر و تارخ بدست آورده اید و اثبات طهارت در آباء و اجداد رسول خدا صلّی اللّه علیه و سلّم نموده اید ولی چنین ثبوتی دربارۀ علی کرّم اللّه وجهه غیر ممکن است(و لو آنکه تا عبد المطلب را بگوئیم موحّد بوده اند)ولی درباره ابو طالب پدر علی کرّم اللّه وجهه ابدا راهی نیست و ثابت است که در حالت کفر از دنیا رفت.
- اختلاف در ایمان أبی طالب ص :760
- داعی- تصدیق می نمایم که درباره جناب ابو طالب ایجاد اختلافی در امت نمودند ولی باید گفت اللهمّ العن اول ظالم ظلم حقّ محمّد و آل محمّد (1).لعنت خدا بر آن کس که از روز اول طریقۀ سبّ و لعن و اهانت و جعل اخبار در ایذاء و آزار علی علیه السلام بکار برد که ریشۀ این قبیل مطالب شد که بعدها خوارج و نواصب که عداوت مخصوصی با آن حضرت داشتند و عدّه ای از علمای جامد و بی فکر شما روی عادت و تعصّب تبعا للاسلاف قائل بقول شما شدند-و گمان نمودند که جناب ابو طالب بی ایمان از دنیا رفت.
- و حال آنکه جمهور علمای شیعه و تمامی اهل بیت طهارت و خاندان رسالت که اقوالشان سندیّت و اجماعشان حجّیت دارد چون عدیل القرآنند-و بیشتر از محققین علماء منصف شما از قبیل ابن ابی الحدید و جلال الدین سیوطی و ابو القاسم بلخی و ابو جعفر اسکافی و اساتید آنها از معتزله و میر سید علی همدانی فقیه شافعی و غیرهم متفقا قائل باسلام و ایمان جناب ابو طالب اند.
- اجماع شیعه بر ایمان ابو طالب
- و اما عقیده جامعه شیعه بطور اجماع وارد است که انّه قد آمن بالنّبی فی اوّل الامر (2).
- بالاتر از همه آنکه ایمان جناب ابو طالب از فطرت بایمان بوده نه از کفر مانند سایر بنی هاشم یا برادرانش حمزه و عباس-و از مسلّمات جامعه شیعه است به پیروی از اهل بیت طهارت انّه لم یعبد صنما قط بل کان من اوصیاء ابراهیم (3).
- و در کتب معتبره علماء محقق شما هم باین معنی بسیار اشاره شده از جمله ابن أثیر در جامع الاصول گفته و ما اسلم من اعمام النبیّ غیر حمزة و العبّاس و أبی طالب عند اهل البیت علیهم السلام (4). ص :76139-
- 1) پروردگارا لعنت نما(یعنی رحمت خود را دور نما)از اول کسی که ظلم نمود در حق محمد و آل محمد(ص).
- 2) بتحقیق که ابو طالب در همان اول امر ایمان آورد به پیغمبر.
- 3) بدرستی که او(ابو طالب)هرگز بت پرستی نکرد بلکه از اوصیاء ابراهیم خلیل اللّه بود.
4) اسلام نیاورد از اعمام پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله در نزد اهل بیت رسالت غیر از حمزه و عباس و ابو طالب. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ




