شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص ص :824 خبر سوید بن غفله - و نیز شیخ در ینابیع الموده و محمّد بن طلحه شافعی در مطالب السئول و خطیب خوارزمی

 کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad

بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏

«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص ص :824

  1. خبر سوید بن غفله -
  2. و نیز شیخ در ینابیع الموده و محمّد بن طلحه شافعی در مطالب السئول و خطیب خوارزمی در مناقب و طبری در تاریخ خود از سوید بن غفله نقل نموده اند که گفت روزی خدمت امیر المؤمنین مشرف شدم دیدم ظرف شیر ترشیده ای که بوی ترشیدگی او بمشام من میر سید در مقابل آن حضرت گذارده و قرص نان جو خشکیدۀ پرسبوسی در دست مبارکش است و بقدری آن نان خشک بود که شکسته نمی شد حضرت با زانوی مبارک آن را می شکست و در همان شیر ترشیده نرم می کرد و میل می فرمود بمن هم تعارف کرد عرض کردم روزه هستم فرمود شنیدم از حبیبم رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم که هر کس روزه باشد و میل بطعامی کند و برای خدا نخورد خداوند از طعامهای بهشتی باو بخوراند.
  3. سوید گوید دلم بحال علی علیه السلام سوخت فضّه خادمه آن حضرت نزدیک من بود گفتم از خدا نمی ترسی که سبوس جو را نمی گیری و نان می پزی گفت بخدا قسم خودش امر فرمود سبوسش را نگیرم.
  4. حضرت فرمود بفضّه چه می گفتی عرض کردم باو گفتم چرا سبوس آرد را نمی گیرد.
  5. فرمود پدر و مادرم فدای رسول اللّه باد که سبوس طعامش را نمی گرفت و از نان گندم سه روز سیر نخورد تا از دنیا رفت(یعنی من تأسّی برسول خدا نمودم).
  6. حلوا نخوردن علی علیه السلام
  7. موفق بن احمد خوارزمی و ابن مغازلی فقیه شافعی در مناقب خود نقل می نمایند که روزی در دوره خلافت ظاهری برای علی علیه السلام حلوای شیرینی آوردند با انگشت مبارک قدری از آن حلوا برداشت و بو نمود فرمود چه رنگ زیبا و چه بوی خوبی دارد ولی علی از طعم او خبر ندارد(کنایه از آنکه تا بحال حلوا نخورده ام)عرض کردند یا علی مگر حلوا بر شما حرام است فرمودند حلال خدا حرام نمی شود ولی چگونه راضی شوم که شکم خود را سیر نمایم در حالتی که اطراف مملکت شکمهای گرسنه باشند. أتیت بطنانا و حول الحجاز بطون غرثی و اکباد حرّاء و کیف ارضی بانّ اسمی امیر المؤمنین و لا اشارکهم فی خشونة العسر و شدائد الضرّ و البلوی (1). ص :825
  8. و نیز خوارزمی از عدیّ بن ثابت نقل می کند که روزی جهت آن حضرت فالوده آوردند جلو نفس را گرفت و میل نفرمود.
  9. اینها نمونه ای از طرز خوراک آن حضرت بود گاهی سرکه و گاهی نمک و گاهی قدری سبزی و گاهی شیر با نان جو خشکیده میل می نمود و هیچ گاه دو نوع خورشت در یک سفره نمی گذارد!.
  10. در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری که بدست عبد الرّحمن بن ملجم مرادی ضربت شهادت خورد افطار را میهمان دخترش ام کلثوم بود در سر سفره برای آن حضرت نان و شیر و نمک گذارده بودند با کمال علاقه ای که بدخترش ام کلثوم داشت متغیر شد فرمود ندیده بودم دختری بپدرش جفا کند مانند تو.ام کلثوم عرض کرد بابا چه جفائی کرده ام؟فرمود کدام وقت دیده ای که بابای تو در یک سفره دو نوع خورشت بگذارد امر فرمود شیر را که لذیذتر بود برداشتند چند لقمه نان با نمک میل نمود آنگاه فرمود فی حلال الدنیا حساب و فی حرامها عذاب و عقاب (2).
  11. در لباس و پوشش علی علیه السلام ص :826
  12. و اما لباس و پوشش آن حضرت بسیار ساده و بی قیمت بوده که ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه و ابن مغازلی فقیه شافعی در مناقب و امام احمد بن حنبل در مسند و سط ابن جوزی در تذکره و دیگران از علماء خودتان نوشته اند و کان علیه ازار غلیظ اشتراه بخمسة دراهم (3).تا آنجا که ممکن بود لباس را وصله می نمود وصله ها غالبا از پوست و یا از لیف درخت خرما بود و کفش آن حضرت از لیف خرما بود و محمّد بن طلحه شافعی در مطالب السئول و سلیمان بلخی حنفی در ینابیع المودّة و ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه نوشته اند که حضرت علی علیه السلام آن قدر وصله بلباس زده بود که پسر عمش عبد اللّه بن عباس در دورۀ خلافت و ریاست ظاهری آن حضرت دلتنگ شد
11-
  1. 1) من با شکم سیر بخوابم و حال آنکه در اطراف حجاز شکمهای گرسنه و جگرهای گداخته باشد چگونه من راضی باشم که اسم من امیر المؤمنین باشد ولی در بلایا و شدائد و سختیها شریک مؤمنین نباشم.
  2. 2) در حلال دنیا حساب و در حرام آن عذاب و عقاب می باشد.
  3. 3) لباس آن حضرت از پارچه درشت بود که پنج درهم خریداری نموده بود.
  4. حضرت فرمودند لقد رقعت مرقعة حتّی استحییت من راقعها ما لعلی من زینة الدنیا کیف نفرح بلذة تفنی و نعیم لا یبقی (1).
  5. دیگری ایراد گرفت بآن حضرت که چرا در حین خلافت و ریاست شما جامۀ وصله دار می پوشید که مورد اهانت اعادی قرار گیرید حضرت فرمودند این جامه ای است که دل را خاشع می گرداند و کبر را از انسان دور می نماید و مؤمن بآن اقتداء می کند.
  6. و نیز محمد بن طلحه در مطالب السئول و خوارزمی در مناقب و ابن اثیر در کامل و سلیمان بلخی در ینابیع المودّة آورده اند که لباس علی علیه السلام و غلامش یکسان بوده هر جامه ای که می خرید دو ثوب و یک شکل و یک قیمت بود یکی را خود می پوشید و دیگری را بغلام خود قنبر می داد.
  7. اینها بود مختصری از وضع خوراک و پوشاک علی علیه السلام که علماء خودتان هم ثبت نموده اند و داعی باقتضای وقت مجلس باختصار کوشیدم.و الا شرح حالات آن حضرت محیّر العقول می باشد.
  8. آن حضرت نان جو خشکیده می خورد ولی نان گندم و شکر و عسل و خرما بفقراء و یتیمان و بینوایان می خورانید خود لباس وصله دار می پوشید ولی لباسهای زیبا به یتیمان و بیوه زنان می پوشانید.
19-
  1. 1) آن قدر وصله روی وصله زدم که از وصله زننده خجالت می کشم علی را با زینت دنیا چه کار چگونه خوش حال شوم بلذتی که فانی می شود و نعمتی که بقا ندارد. ص :827
  2. گفتار ضرار با معاویه
  3. بس است در اثبات زهد و تقوی و بی اعتنائی آن حضرت بدنیا کلامی را که احدی بر او سبقت در آن کلام نگرفته در خطاب بدنیای دنی که اکابر علماء خودتان مانند ابن ابی الحدید در شرح نهج و حافظ ابو نعیم اصفهانی در ص 84 جلد اول حلیة الاولیاء و شیخ عبد اللّه بن عامر شبراوی شافعی در ص 8 کتاب الاتحاف بحبّ الاشراف و محمد بن طلحه در ص 33 مطالب السئول و نور الدین بن صباغ مالکی در ص 128 فصول المهمّه و شیخ سلیمان بلخی حنفی در باب 51 ینابیع و سبط ابن جوزی در ص 69 تذکرة خواص الامه آخر باب 5 و دیگران از علماء و مورخین شما نقل نموده اند مذاکرات معاویه علیه الهاویه را با ضرار بن ضمره که مفصّل است در آخر گفتارش ضرار در وصف علی در حضور معاویه گفت لقد رایته فی بعض مواقفه و قد ارخی اللیل سدوله و غارت نجومه قابضا علی لحیته یتململ تململ السلیم و یبکی بکاء الحزین و یقول یا دنیا غرّی غیری ابی تعرضت ام الیّ تشوّقت هیهات هیهات طبّقتک ثلاثا لا رجعة فیها فعمرک قصیر و خطرک کبیر و عیشک حقیر آه من فلّة الزاد و بعد السفر و وحشة الطریق فبکی معاویه و قال رحم اللّه ابا الحسن لقد کان و اللّه کذلک (1).
  4. در جای دیگر همین معاویه گفته است عقمت النساء ان تلدن مثل علی بن أبی طالب(علیه السّلام) (2).
  5. زهدامیر المؤمنین علیه السلام از افاضات فیض ربانی است که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم باو بشارت داده چنانچه محمد بن یوسف گنجی شافعی در باب 46 کفایت الطالب مسندا خبری از عمار یاسر نقل می نماید که گفت شنیدم از رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم ص :828
24-
  1. 1) در شب تاری علی را دیدم محاسنش را بدست گرفته مثل مار گزیده بخود می پیچید و با حالت حزنی می گریست و می گفت ای دنیا غیر مرا مغرور نما و فریب ده که من فریب تو را نمی خورم چقدر دور است من تو را سه طلاق دادم دیگر امید بازگشتی بتو نیست برای آنکه عمر تو کوتاهست و خطر تو بسیار بزرگ و عیش تو بسیار کم آه از کمی زاد و دوری سفر و وحشت راه معاویه(با آن قساوت قلب و عداوتی که با آن حضرت داشت بعد از شنیدن کلمات ضرار در شرح حال علی علیه السّلام)بی اختیار گریه کرد و گفت خدا رحمت کند ابو الحسن را(کنیۀ علی علیه السلام بود) هرآینه بتحقیق و اللّه همین قسم بود.
  2. 2) عقیم اند زنان عالم بزایند مثل علی بن أبی طالب.
  3. بشارت پیغمبر(صل الله علیه وآله وسلم)زهد را بعلی علیه السلام که بعلی علیه السلام فرمود انّ اللّه قد زیّنک بزینة لم یتزین العباد بزینة احبّ الی اللّه منها الزهد فی الدنیا و جعلک لا تنال من الدنیا شیئا و لا تنال الدنیا منک شیئا و وهب لک حبّ المساکین فرضوا بک اماما و رضیت بهم اتباعا فطوبی لمن احبّک و صدّق فیک و ویل لمن ابغضک و کذّب علیک فامّا الذین احبّوک و صدّقوا فیک جیرانک فی دارک و رفقاؤک فی قصرک و امّا الذین ابغضوک و کذّبوا علیک فحقّ علی اللّه ان یوقّفهم موقف الکذّابین یوم القیمة (1).
  4. آن قدر در زهد و ورع و تقوی قوی بود که دوست و دشمن او را امام المتقین نامیدند و لقب امام المتقین را فقط مردم بآن حضرت ندادند بلکه اول کسی که علی را باین لقب خواند و مکرر با این لقب آن حضرت را بجامعه معرفی نمود شخص شخیص خاتم الانبیاء صلی اللّه علیه و آله و سلّم بود که چون وقت ضیق است مجال اخبار مفصّله نیست فقط برای نمونه بنقل چند خبر اکتفا می کنم.
  5. خدا و پیغمبر علی را امام المتقین خواندند ص :829
  6. ابن ابی الحدید در ص 450 جلد دوم شرح نهج البلاغه و حافظ ابو نعیم اصفهانی در حلیة الاولیاء و میر سید علی همدانی در مودة القربی و محمّد بن یوسف گنجی شافعی در باب 54 کفایت الطالب از انس بن مالک روایت می نمایند که گفت روزی رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم بمن فرمودند یا انس آب وضو برای من بیاور پس برخاستم آب وضو آوردم پس از وضو گرفتن دو رکعت نماز بجای آورد آنگاه بمن فرمود یا انس اوّل من یدخل من هذا الباب هو امام المتّقین و سیّد المسلمین و یعسوب المؤمنین و خاتم الوصیین و قائد الغرّ المحجلین.
30-
  1. 1) بدرستی که خداوند ترا در اثر زهد در دنیا بزینتی آرایش کرده است که هیچ فردی از بندگان بآن نوع زینت نشده زیرا که هیچ چیز در دنیا محبوب تر از زهد در نظر حق تعالی نیست نه تو از لذائذ دنیوی بهره بردی و نه دنیا توانست تو را استخدام نماید و خداوند تو را موفق بدوستی نیازمندان نموده که معتقد و راضی بامامت تو شدند و راضی شدم من از ایشان که از امامت تو پیروی نمودند خوشا بحال کسانی که تو را دوست داشته و تصدیق از تو نموده اند و وای بر حال دشمنان و تکذیب کنندگان تو-آنان که تو را دوست داشتند و تصدیق کردند در بهشت همسایه های تو هستند و مصاحب تو می باشند در کاخ با عظمت و شکوه تو آنان که تو را دشمن داشتند و یا تکذیب نمودند بر خدا لازم است که آن فرقه ها را در محل دروغگویان روز قیامت بکیفر رساند.
  2. اول کسی که از این در وارد می شود او امام اهل تقوی و سید و سرور مسلمانان و یعسوب مؤمنان(یعنی پادشاه ایشان همچنان که بزرگ و پادشاه زنبور عسل را یعسوب می گویند)و خاتم اوصیاء و کشانندۀ رو و دست و پا سفیدانست بسوی بهشت.
  3. أنس گوید من در دل گفتم خدایا این تازه وارد را مردی از انصار قرار بده ولی دعای خود را پنهان کردم ناگاه دیدم علی از درب در آمد پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود کیست عرض کردم علی بن أبی طالب است پس حضرت با حالتی شاد و خندان برخاست علی علیه السلام را استقبال کرد و دست در گردن او نمود عرق رویش را پاک کرد علی علیه السلام عرض کرد یا رسول اللّه امروز نسبت بمن کاری می کنی که پیشتر نمی کردی حضرت فرمودند چرا نکنم و حال آنکه تو از جانب من رسالت مرا بخلق خواهی رسانید و صدای مرا بایشان خواهی شنوانید و بیان خواهی کرد از برای ایشان آنچه را اختلاف کنند بعد از من.
  4. و نیز ابن ابی الحدید در جلد دوم شرح نهج و حافظ ابو نعیم در حلیه نقل می نمایند که روزی علی علیه السلام وارد شد بر رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم حضرت فرمودند مرحبا بسیّد المسلمین و امام المتّقین آنگاه فرمودند چگونه است شکر تو بر این نعمت عرض کرد حمد می کنم خدا را بر آنچه بمن داده و از او می خواهم که توفیق شکر بمن عطا نماید و زیاد گرداند بر من آنچه را بمن انعام فرموده.
  5. و محمّد بن طلحه شافعی در آخر فصل چهارم از باب اول مطالب السئول همین حدیث را نقل می کند و بهمین دلیل امامت بر اهل تقوی اثبات می نماید برتری آن حضرت را بر اهل تقوی.
  6. و حاکم در ص 138 جزء سیم مستدرک و بخاری و مسلم در صحیحین خود نقل می نمایند که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود سه چیز دربارۀ علی علیه السلام بمن وحی شده که انّه سیّد المسلمین و امام المتّقین و قائد الغرّ المحجّلین (1). ص :830
36-
  1. 1) بدرستی که علی سید و آقای مسلمانان و پیشوای اهل تقوای و کشاننده رو و دست سفیدانست(بسوی بهشت).
  2. و محمد بن یوسف گنجی شافعی در باب 45 کفایت الطالب مسندا از عبد اللّه بن اسعد بن زراره نقل نموده که گفت رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود شب معراج که مرا به  آسمان بردند وارد قصری نمودند از لؤلؤ فرش او از طلای درخشنده بود فاوحی الیّ و امرنی فی علی بثلاث خصال بانّه سیّد المسلمین و امام المتّقین و قائد الغر المحجّلین (1).
  3. و امام احمد بن حنبل در مسند نقل می نماید که روزی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم بعلی علیه السلام خطاب نمود یا علی النظر علی وجهک عبادة انّک امام المتّقین و سیّد المؤمنین من احبّک فقد احبّنی و من احبّنی فقد احبّ اللّه و من ابغضک فقد ابغضنی و من ابغضنی فقد ابغض اللّه (2).
  4. بدیهی است مردم پست و بی فکر و متملق و گاهی اشخاص بی ملاحظه افرادی را در موقع مدح بلقبها یا صفات یا ستایشهای بیجا بخوانند مانند آنچه غالبا درباره سلاطین و امراء و وزراء و خلفاء گفته شده است و ارباب تواریخ هم ثبت و ضبط نموده اند.«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید