کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
- سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
- بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
- «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
- کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
- شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص896
- دسائس اعادی در مقابل علی علیه السلام و فرق بین سیاست مجاز و حقیقت
- و اما اینکه فرمودید علی علیه السلام چون جوان و کم تجربه بود قدرت و توانائی خلافت نداشت چنانچه بعد از بیست و پنج سال هم که بخلافت رسید بواسطه عدم حسن سیاست آن جناب آن همه خونریزیها و انقلابات برپا شد؟!!.
- نمی دانم عمدا یا سهوا یا تبعا للاسلاف این بیان را نمودید و إلا یک فرد عالم دقیق هرگز تفوّه باین مقال نمی نماید.
- نفهمیدم مراد از سیاست در نظر آقایان چیست اگر مراد دروغ گفتن و حیله ورزیدن و دسیسه بکار بردن و حق و باطل را ممزوج و نفاق نمودن است(که ابناء هر زمان برای حفظ مقام و منصب خود در هر زمان بکار برده و می برند)تصدیق می کنم که علی علیه السلام فاقد چنین سیاستی بوده و آن حضرت هرگز سیاستمدار باین معانی نبوده.
- چون این نوع إعمال سیاست بمعنای حقیقی نیست بلکه شرارت و سرا پا مکر و خدعه و حیله و تزویر است که مردمان جاه طلب برای رسیدن بهدف و مقصد و حفظ جاه و مقام خود بکار می برند.
- سیاست حقیقی آنست که با عدل و انصاف توأم و وضع شیء در ما وضع له بنماید چنین سیاستی در نزد اهل حق پیدا می شود که طالب جاه و مقام فانی نیستند بلکه مایلند فقط اجراء حق بشود فلذا آن حضرت که مجسمۀ حق و حقیقت و عدالت و انصاف و صداقت و درستی بوده اهل آن نوع از سیاست که دیگران واجد بودند نبوده.
- چنانچه قبلا عرض کردم وقتی بخلافت ظاهری رسید فوری تمام حکام و مامورینی که روی کار بودند معزول نمود عبد اللّه بن عباس(ابن عم آن حضرت)و دیگران عرض کردند خوبست قدری ابلاغ این حکم را بتأخیر بیندازید تا همگی حکام و مأمورین ایالات و ولایات بمقام خلافت شما تسلیم گردند آنگاه حکم عزل آنها را بتدریج ابلاغ فرمائید.
- حضرت فرمودند از جهت حفظ سیاست ظاهری صلاح بینی نمودید ولی هیچ می دانید در مدتی که من برای حفظ سیاست ظاهری حکّام ظالم جابر را بر مسند خود باقی بگذارم و راضی شوم ببقای آنها و لو موقت و ظاهری باشد عند اللّه مسئول تمام اعمال آنها هستم و در موقف حساب باید جواب بدهم. قطع بدانید که علی هرگز چنین عملی را نمی نماید. ص :896
- لذا حکم عزل آنها را برای حفظ عدالت-فوری ابلاغ و همان حکم سبب طغیان معاویه علیه الهاویه و طلحه و زبیر و دیگران گردید که علم مخالفت بلند و روی هوا و هوسهای شیطانی ایجاد انقلاب و خونریزی نمودند.
- طبری در تاریخ خود و ابن عبد ربه در عقد الفرید و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه و دیگران نقل نموده اند.
- که مکرر علی علیه السلام می فرمود اگر ملاحظۀ دین و تقوی و عدل و انصاف نبود من از تمام عرب زیرک تر و مکارتر و داهیه ام بیشتر بود.
- آقایان محترم اشتباه فرمودید و بدون تحقیق تحت تأثیر گفتار بیجا قرار گرفتید که گمان نمودید انقلاب در دوره خلافت آن حضرت و پراکندگی از اطراف آن بزرگوار از جهت عدم سیاست بوده و حال آنکه این طور نبوده بلکه علل دیگری در کار بوده که با این وقت تنگ نمی توانم تمام علل را مبسوطا ذکر نمایم فقط برای رفع اشتباه شما ببعض از آن علل اشاره می نمایم تا معمّا حل گردد.
- اشاره بعلل انقلاب در خلافت امیر المؤمنین
- اولا در مدت بیست و پنج سال تقریبا مردم بکینه و عداوت و دشمنی آن حضرت تربیت شدند بسیار مشکل بود دفعة همگی زیر بار ولایت رفته و تصدیق مقام آن حضرت را بنمایند(چنانچه از روز اول خلافت یکی از بزرگ زادگان آن زمان!!؟از در مسجد وارد شد آن حضرت را که روی منبر دید بلند گفت کور شود آن چشمی که بجای خلیفه عمر علی را روی منبر ببیند). ص :897
- ثانیا مردمان دنیا طلب توانائی قبول عدل و عدالت آن حضرت را نداشتند (مخصوصا در سنوات اخیره دورۀ زمامداری امویها در خلافت عثمان که آزاد مطلق بودند)لذا دم از مخالفت زدند تا فردی روی کار آید که امیال دنیا طلبی آنها را تأمین نماید(چنانچه در دوره خلافت معاویه امیال و آرزوهای آنها بر آورده شد و بمقاصد دنیا طلبی خود رسیدند).
- فلذا طلحه و زبیر که در روز اول بیعت نمودند همین که تقاضای حکومت از آن حضرت نمودند و مورد قبول واقع نشد فوری بیعت را شکسته و فتنه جمل و بصره را برپا نمودند.
- ثالثا خوب است دقیقانه بتاریخ بنگرید و منصفانه قضاوت نمائید ببینید سبب فتنه و فساد و انقلاب در اول امر خلافت که بوده چه کسی مرد م را تحریص و ترغیب بمخالفت و انقلاب نمود و باعث ریزش خونهای بسیار گردید.
- آیا آن کس جز ام المؤمنین عایشه دیگری بوده آیا عایشه نبود که بشهادت تمام علماء محدثین و مورخین اسلام از شیعه و سنّی سوار شتر شد(و بر خلاف دستور خدا و پیغمبر که امر نموده بودند در خانه بنشیند)ببصره رفت و ایجاد فتنه و فساد و انقلاب نمود و سبب ریزش خونهای بسیار از مسلمین گردید؟!!.
- پس عدم سیاستمداری آن حضرت سبب انقلاب و فتنه و فساد نشد بلکه رویه و و رفتار تربیت شدگان بیست و پنج ساله و کینه و عداوت ام المؤمنین عایشه و حرص و آز دنیا طلبان مسبب انقلاب و خونریزی شد.
- رابعا راجع بجنگهای داخلی و خون ریزی اشاره نمودید که بواسطه عدم حسن سیاست آن حضرت بوده این هم اشتباه بزرگی است که بدون دقت در تاریخ بیان نمودید.
- اولا اگر عمیقانه و منصفانه توجه کنید می بینید که مسبب جنگهای داخلی و خونریزیها ام المؤمنین عایشه بود که با منع صریح پیغمبر جدا در مقابل آن حضرت قیام نمود و ریشۀ تمام جنگها و خونریزیها گردید. ص :898
- زیرا اگر عایشه قیام نکرده بود کسی جرأت نمی کرد در مقابل آن حضرت قیام نماید چه آنکه رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم صریحا فرموده بود جنگ با علی جنگ با من است پس کسی که مردم را جرأت داد و بجنگ آن حضرت کشید عایشه بود که جنگ جمل را تشکیل داد و با کلمات ناهنجار نسبت بآن حضرت میدان حرب را گرم و مردم را جری نمود.
- خبر دادن پیغمبر از جنگهای بصره و صفین و نهروان
- ثانیا جنگهای آن حضرت با منافقین و مخالفین در بصره و صفین و نهروان مانند جنگهای رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم با کفار بوده.
- شیخ- چگونه جنگهای با مسلمین مانند جنگهای با مشرکین بوده است.
- داعی - چون رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم بنابر اخباری که اکابر علماء شما مانند امام احمد حنبل در مسند و سبط ابن جوزی در تذکره و سلیمان بلخی در ینابیع الموده و امام ابو عبد الرحمن نسائی در خصائص العلوی و محمّد بن طلحه شافعی در مطالب السئول و محمّد ابن یوسف گنجی شافعی در باب 37 کفایت الطالب و ابن ابی الحدید در ص 67 جلد اول شرح نهج(چاپ مصر)نقل نموده اند.
- خبر از جنگهای علی علیه السلام بعنوان ناکثین و قاسطین و مارقین داده که مراد از ناکثین طلحه و زبیر و اطرافیان آنها بودند و مراد از قاسطین معاویه و اتباع او و مراد از مارقین خوارج نهروان بودند که تمامی آنها اهل بغی و قتل آنها واجب بوده است و خاتم الانبیاء خبر از آن جنگها داده و امر بآن فرموده
- چنانچه محمّد بن یوسف گنجی شافعی در باب 37 کفایت الطالب مسندا حدیثی نقل نموده از سعید بن جبیر از ابن عباس(حبر امت)رضوان اللّه علیه که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم بام سلمة(ام المؤمنین)فرمود:
- هذا علیّ بن أبی طالب لحمه من لحمی و دمه من دمی و هو منّی بمنزلة هارون من موسی الاّ انّه لا نبیّ بعدی یا امّ سلمة هذا علیّ امیر المؤمنین و سیّد المسلمین و وعاء علمی و وصیّی و بابی الذی أوتی منه و هو اخی فی الدنیا و الآخرة و معی فی المقام الاعلی یقتل القاسطین و الناکثین و المارقین (1). ص :899
- آنگاه محمّد بن یوسف بعد از نقل این حدیث اظهار نظر نموده گوید این حدیث دلالت کامله دارد بر اینکه رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم وعده داد علی علیه السلام را بجنگ آن سه طایفه و قطعا فرمودۀ آن حضرت حق و وعده ای که فرموده راست بوده و بتحقیق امر فرمود بعلی جنگ کردن با آن سه طایفه را چنانچه در خبر است
- مسندا از مخنف بن سلیم که گفت ابو ایوب انصاری(که از کبار صحابه رسول اللّه( صل الله علیه وآله وسلم)بود)با لشکری آمادۀ جنگ شد باو گفتم کار تو ای ابا ایوب عجیب است تو همان هستی که در رکاب رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم با مشرکین جنگ نمودی اینک آمادۀ جنگ با مسلمانان شده ای در جواب گفت انّ رسول اللّه امرنی بقتال ثلاثة الناکثین و القاسطین و المارقین.
- رسول خدا مرا امر نموده بجنگ نمودن سه طایفه که ناکثین و قاسطین و مارقین باشند.
- و اما اینکه عرض کردم جنگهای امیر المؤمنین صلوات اللّه علیه با اهل بصره (جمل)و با معاویه(صفین)و با اهل نهروان مانند جنگ با کفّار و مشرکین بوده خبری است که اکابر علماء خودتان مانند امام ابو عبد الرحمن نسائی در خصائص العلوی حدیث 155 مسندا از ابی سعید خدری و سلیمان بلخی حنفی در ص 59 ینابیع ضمن باب یازدهم از جمع الفوائد از ابی سعید نقل می نمایند که گفت ما باصحابه نشسته منتظر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم بودیم پس آن حضرت بسوی ما آمد در حالتی که تسمۀ نعلین آن حضرت قطع شده بود آن نعل را افکند بسمت علی علیه السلام و علی مشغول دوختن نعل آن حضرت شد
- آنگاه حضرت فرمود: انّ منکم من یقاتل علی تأویل القرآن کما قاتلت علی تنزیله فقال ابو بکر رضی اللّه عنه انا فقال( صل الله علیه وآله وسلم)لا فقال عمر رضی اللّه عنه انا فقال( صل الله علیه وآله وسلم)لا و لکن خاصف النعل (2). ص :900
- «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ




