کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
- شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص905
- و آنچه مخصوص به پیغمبر با عظمت ما است آیه 50 سوره 6(انعام)می باشد که وقتی کفار و مشرکین از آن حضرت اقتراح آیات می کردند که چرا گنجی بر او فرود نمی آید و چرا غیب مستمر نمی داند در جواب آنها این آیه شریفه آمد قُلْ لاٰ أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزٰائِنُ اللّٰهِ وَ لاٰ أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَ لاٰ أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاّٰ مٰا یُوحیٰ إِلَیَّ (1).
- و مقصود از نزول این آیه شریفه جلوگیری از هوس بازیهای مردم جاهل بوده که بدانند دستگاه الوهیت و مقام رسالت و نبوت بالاتر از آنست که مانند خیمه شب بازی در دسترس هوس بازی آنها قرار گیرد.
- و اما علم غیبی که ما برای انبیاء و اوصیاء آنها قائلیم شرکت در صفت خدائی نیست بلکه قسمتی از وحی و الهام است که از جانب خدا بر آنها نازل و پرده ها برداشته و حقایق را بر آنها کشف می نمودند.
- خوبست مطالب را باز کنیم و واضح تر بیان حقیقت نمائیم تا کشف حجب گردد و شیّادها نسبت بعقاید شیعیان دخالتهای بی جا ننمایند و تهمتها نزنند و نگویند شیعیان مشرک هستند چون امامان خود را شریک در علم خدا می دانند.
- علم بر دو قسم است ذاتی-و عرضی
- آنچه ما جماعت شیعه امامیه معتقدیم آنست که علم بر دو قسم است-ذاتی-عرضی.
- علم ذاتی که ابدا عرضی در او راه ندارد و اطلاق مطلق منحصر بفرد اکمل است مخصوص ذات پروردگار اکبر اعظم می باشد و ما غیر از اثبات اجمالی آن علم راهی بر تصور حقیقت آن نداریم و هرچه تعبیر و تقدیر نمائیم از تنگی عبارت است و الا علم بالذات در محاطۀ عقل بشر عاجز متصور نمی شود.
- و اما قسم دوم علم عرضی است که آدمی اعم از پیغمبر و امت-امام و مأموم ذاتا دارای علم نمی باشند بعدها بآنها افاضه می شود و این نوع از علم بر دو قسم است-تحصیلی- و لدنّی-و این هر دو قسم از افاضات فیض ربّانی حق تعالی است. ص :905
8-
- 1) بگو نمی گویم من بشما که خزائن خدا نزد من است و نه مدعیم که از علم غیب آگاهی دارم و نه دعوی کنم که فرشته آسمانم(دعوی من بشما تنها اینست که)من پیروی نمی کنم جز آنچه را که بمن وحی می رسد.
- آن محصلی که تحصیل می نماید تا افاضه حضرت یزدان نباشد زحمات او بجائی نمی رسد هرچند زحمت بکشد عالم نشود مگر با توجهات حق تعالی منتها با اسباب مدرسه رفتن و معلم دیدن که بمرور ایام بهمان مقدار که زحمت کشیده کسب فیض می نماید.
- و اما قسم دوم از علم عرضی را علم لدنّی می گویند یعنی بی واسطه کسب فیض می نماید بدون تحصیل و تلقین حروف افاضه مستقیم از مبدء فیّاض علی الاطلاق می شود و عالم می گردد. چنانچه در آیه 64 سوره 18(کهف)فرموده وَ عَلَّمْنٰاهُ مِنْ لَدُنّٰا عِلْماً (1).
- احدی از شیعیان نگفته و ادعاء ننموده که علم بمغیبات جزء ذات پیغمبر و امام است یعنی ذاتا پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم و امامها عالم بعلم غیب بوده اند همان قسمی که خدای متعال عالم است.
- و اگر کسی چنین ادعائی نماید قطعا جزء غلات و کافر می باشد و ما شیعیان امامیه از آنها بیزاری می جوئیم.
- ولی آنچه ما می گوئیم و عقیده بآن داریم اینست که حضرت احدیت جل و علا مجبور و محدود نمی باشد بلکه فعّال ما یشاء و قادر بالاستقلال می باشد در مواقعی که مشیّت او تعلق گیرد بهر خلقی از مخلوقات که صلاح و مقتضی بداند علم و قدرت بدهد قادر و توانا می باشد.
- منتها گاهی بوسیله و واسطۀ معلم بشری و گاهی بی واسطه افاضه فیض می نماید که از آن علم بی واسطه تعبیر بعلم لدنّی و علم غیب می نمائیم که بدون مکتب رفتن و معلم دیدن درک فیض می نماید بقول شاعر.
- نگار من که بمکتب نرفت و خط ننوشت ….. بغمزه مسأله آموز صد مدرّس شد
- شیخ- بیان مقدماتی شما صحیح است ولی مشیّت خداوندی بچنین امر غیر طبیعی تعلق نمی گیرد که از علم غیب خود بدون معلّم و مدرّس افاضه نماید. ص :906
17-
- 1) وی را از نزد خود علم لدنی(و اسرار غیبی)بیاموختیم.
- داعی- اشتباه شما و أقران شما در همین جا است که قدری فکر نمی کنید حتّی بر خلاف عدّه بسیاری از محققین علمای خودتان صحبت می فرمائید و الا این مطلب بقدری ساده و واضح است که محتاج ببحث نمی باشد.
- در اینکه خداوند متعال بتمام انبیاء و اوصیاء آنها که برگزیده گان او هستند باندازه و مقداری که برای محیط هر یک لازم بوده است افاضه غیبی نموده شبهه ای نمی باشد.
- شیخ- در مقابل این آیات منفی قرآن که صریحا نفی علم غیب را از افراد می نماید چه دلیل مثبتی بر مدعای خود دارید.
- داعی- ما مخالف با آیات منفی قرآن نیستیم زیرا هر آیه ای از قرآن برای امری مخصوص نازل گردیده که گاهی منفی و گاهی مثبت بمقتضای حال بوده است فلذا درباره قرآن بزرگان گفته اند آیات القرآن یشدّد بعضها بعضا.
- در مقابل تقاضای مشرکین و کفار که پیوسته از آن حضرت اقتراح آیات می کردند (که فی الحقیقة می خواستند مقام نبوت را بازیچه دست خود قرار دهند)آیات نفی نازل می شد.
- ولی برای اثبات اصل موضوع آیات مثبته نازل نموده تا کشف حقیقت گردد.
- و اما دلائل از قرآن مجید و اخبار صحیحه و تاریخ که مورد توجه علمای خودتان هم می باشد حتی بیگانگان هم تصدیق دارند بسیار است.
- دلائل از آیات قرآنیّه بر اینکه انبیاء و اوصیاء آنها عالم بغیب بودند
- شیخ- خیلی عجیب است که می فرمائید دلیل مثبت در قرآن کریم است متمنی است آن آیات را قرائت فرمائید.
- داعی- تعجب نفرمائید خودتان هم می دانید منتها صلاحتان نیست تصدیق نمائید زیرا در اثبات مقام خلافت بعقیده خودتان اسباب زحمت می شود یا متابعت از اسلاف شما را وادار بتعجب نموده است.
- اولا در آیه 26 سوره 72(جنّ)صریحا می فرماید عٰالِمُ الْغَیْبِ فَلاٰ یُظْهِرُ عَلیٰ غَیْبِهِ أَحَداً إِلاّٰ مَنِ ارْتَضیٰ مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسٰالاٰتِ رَبِّهِمْ وَ أَحٰاطَ بِمٰا لَدَیْهِمْ وَ أَحْصیٰ کُلَّ شَیْءٍ عَدَداً (1) ص :907
- این آیه شریفه صراحت کامل دارد بر اینکه برگزیدگان و پسندیدگان از رسل و فرستادگان حق تعالی مستثنای در این علم(غیب)هستند که بآنها افاضه و ابلاغ می فرماید.
- ثانیا همین آیه ای که الان از سوره آل عمران قرائت فرمودید،باول آیه اشاره نمودید ولی بقیه آیه را نخواندید اینک دعاگو تمام آیه را قرائت می نمایم تا بدانید خود دلیلی است بر ثبوت مرام و گفتار ما که می فرماید وَ مٰا کٰانَ اللّٰهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ وَ لٰکِنَّ اللّٰهَ یَجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشٰاءُ فَآمِنُوا بِاللّٰهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ (2).
- این دو آیه شریفه صریحا می رساند که بعض افراد برگزیده که بعنوان رسالت از جانب حق تعالی بر انگیخته شده اند عالم بعلم غیبند باجازه و امر پروردگار متعال و اگر عالم بعلم غیب جز ذات خداوند متعال نبود جمله(الاّ)استثنائی معنی نداشت که بفرماید إِلاّٰ مَنِ ارْتَضیٰ مِنْ رَسُولٍ معلوم است که استثنائی در کار هست و آنها را هم معین فرموده که رسل و فرستادگان او یعنی انبیاء عظام و اوصیاء کرام بودند.
- چنانچه در آیه 51 سوره 11(هود)می فرماید تِلْکَ مِنْ أَنْبٰاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهٰا إِلَیْکَ مٰا کُنْتَ تَعْلَمُهٰا أَنْتَ وَ لاٰ قَوْمُکَ مِنْ قَبْلِ هٰذٰا (3). ص :908
33-
- 1) ذات پروردگار متعال که عالم و دانای غیب است احدی رای بر علم غیب خود آگاه نمی کند مگر آن کس که از رسولان برگزیده است که بر محافظ ت او(فرشتگان را)از پیش رو و پشت سر می فرستد(تا اسرار وحی او رای که غیب خداوندی است شیاطین بسرقت گوش نربایند)تا بداند که آن رسولان پیغامهای پروردگار خود رای بخلق کاملا رسانیدند و خدا بآنچه نزد رسولان است احاطه کامل دارد و بشماره هر چیز در عالم بخوبی آگاهست.
- 2) خدای متعال همه شما رای از سر غیب آگاه نسازد و لیکن برای این مقام از پیغمبران خود هر که رای مشیت او تعلق گرفت برگزیند پس شما بخدا و پیغمبرش بگروید که هرگاه ایمان آرید و پرهیزکار شوید اجر عظیم خواهید یافت.
- 3) (این حکایت نوح)از اخبار غیب است که پیش از آنکه ما بتو وحی کنیم تو و قومت هیچ از آن آگاه نبودید.
- و در آیه 52 سوره 42(شوری)فرموده وَ کَذٰلِکَ أَوْحَیْنٰا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنٰا مٰا کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتٰابُ وَ لاَ الْإِیمٰانُ وَ لٰکِنْ جَعَلْنٰاهُ نُوراً نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشٰاءُ مِنْ عِبٰادِنٰا (1)
- اگر افاضه علم غیب در عالم نبود پس انبیاء چگونه از بواطن امور خبر می دادند و مردم را از زندگانی داخلی آنها آگاه می نمودند.
- مگر در آیه 43 سوره 3(آل عمران)از قول حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السّلام صریحا نقل نمی نماید که به بنی اسرائیل می فرمود وَ أُنَبِّئُکُمْ بِمٰا تَأْکُلُونَ وَ مٰا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ (2). آیا خبر دادن از امور داخلی اشخاص اخبار از مغیبات نیست اگر بخواهم تمام آیات قرآن مجید را که در این امور وارد است قرائت نمایم وقت مجلس اقتضا ندارد برای نمونه و شاهد گمان می کنم کافی باشد
40- «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ.




