شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص947 و دلیل دوم که مرتبط با دلیل اول است فرموده های رسول اکرم خاتم الانبیاء صلی اللّه علیه و آله و سلّم است

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad

بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏

«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

  1. شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص947
  2. و دلیل دوم که مرتبط با دلیل اول است فرموده های رسول اکرم خاتم الانبیاء صلی اللّه علیه و آله و سلّم است مخصوصا که در آخر همین حدیث می فرماید من ارد العلم فلیأت الباب (1).
  3. شما را بخدا انصاف دهید آیا آن کسی که پیغمبر امر می کند درب خانه او بروید اولی باطاعت است یا آن کسی که مردم برای خود بعنوان خلافت معیّن نمایند.
  4. علاوه بر آنکه امر پیغمبر مطاع است باید اطاعت کرده شود علت و جهت حق تقدم را معین می نماید که همان جهت عقلانی است که أعلمیت باشد.
  5. شیخ- اگر از جهت أعلمیت و أفضلیت حق تقدم برای سیدنا علی کرم اللّه وجهه بود می بایستی رسول خدا صلّی اللّه علیه و سلّم نصّی بر آن جناب بنماید که امت بدانند باید پیروی از او بنمایند و حال آنکه بچنین نصّی ما برنخورده ایم.
  6. داعی- این قبیل بیانات از امثال شما آقایان با علم و فضل فوق العاده اسباب تأثر داعی می شود که چرا باید عادت آن اندازه در شما تأثیر کرده باشد که علم و دانش و حقیقت شما را مقهور خود قرار دهد.
  7. آقای عزیز ده شب است که داعی از کتب معتبره خودتان إقامۀ برهان نموده و نصوص وارده را بعرض مجلس رسانیده بشهادت اهل مجلس و جرائد و مجلات تازه امشب آقا بحث را از سر گرفته می فرمائید نصّی ندیده اید.
  8. در حالتی که کتب معتبره خودتان سراسر پر است از نصوص جلیّه و خفیّه مع ذلک از همه چشم پوشیده یک سؤال از شما می نمایم که آیا امت احتیاج بعلم و سیره رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم دارند یا نه.
  9. شیخ- بدیهی است که احتیاجات همگی صحابه و امت تا روز قیامت بعلوم عالیه و سیره متعالیۀ رسول خدا صلّی اللّه علیه و سلّم می باشد.
  10. داعی- احسن اللّه لکم الاجر اگر هیچ نص صریحی از آن حضرت در باب خلافت و امامت نبود مگر همین حدیث مدینه که صریحا فرموده انا مدینة العلم و علیّ بابها و من اراد العلم فلیأت الباب (2).کافی برای اثبات مرام بود ص :947
9-
  1. 1) هر کس اراده دارد علم را پس باید برود بدر و باب علم(یعنی علی بن ابی طالب علیه السّلام).
  2. 2) (من رسول خدا ص)شهرستان علم می باشم و علی باب آن می باشد هر کس اراده دارد علم(مرا)پس باید برود بدر و باب علم(علی عیه السلام).
  3. بفرموده پیغمبر علی اعلم امت بوده
  4. کدام نصّ صریح و واضح تر از این حدیث است که می فرماید هر کس می خواهد از علم من بهره بردارد باید برود در خانه علی که باب علم من است الآن وقت سحر است تمام شب را داعی با حرارت تمام در اطراف این موضوع صحبت نمودم و وقت آقایان را گرفتم الحال آقا مرا سرد نمودید مثل اینکه آقایان مانند اسلافتان نمی خواهید روی عادت گوش بحرف حساب بدهید تمام بیانات ما را نشنیده گرفته و انکار نصّ می نمائید.
  5. کدام نصّ بالاتر از نصّ علمی است کدام عاقل دانشمندی از ارباب ملل و نحل گفته که با بود عالم و اعلم مردم زیر بار جاهل بروند اگر در علم و منطق چنین بیانی در عالم شده داعی تسلیم بمنطق شما می شوم.
  6. و اگر چنین منطقی در عالم وجود ندارد که با بود عالم و اعلم مردم تبعیت و پیروی از جاهل بنمایند شما باید تسلیم منطق ما که منطق تمام ارباب علم و دانش است بشوید که چون امیر المؤمنین علی علیه السلام اعلم امت بوده باید بحکم علم و عقل و منطق تبعیت و پیروی از او بنمائید.
  7. چنانچه قبلا عرض کردم که اکابر علماء خودتان مانند امام احمد حنبل در مسند و ابو المؤید خوارزمی در مناقب و حافظ  ابو نعیم اصفهانی در نزول القرآن فی علیّ و خواجه کلان بلخی در ینابیع و میر سید علی همدانی در مودة القربی حتی ابن حجر مکّی در صواعق نقل می کنند که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم مکرر می فرمود اعلم امّتی علیّ بن أبی طالب (1). ص :948
16-
  1. 1) داناترین افراد امت من علی بن أبی طالب(علیه السّلام)است.
  2. احدی از صحابه بپایه علم آن حضرت نمی رسند چنانچه ابن مغازلی شافعی در مناقب و محمد بن طلحه در مطالب السئول و حموینی در فرائد و شیخ سلیمان حنفی در باب 14 ینابیع از کلبی نقل می کنند که عبد اللّه بن عباس(حبر امت)گفت علم النبیّ صلی اللّه علیه و آله و سلّم من علم اللّه و علم علیّ من علم النبیّ صلی اللّه علیه و آله و سلّم و علمی من علم علیّ و ما علمی و علم الصحابة فی علیّ الاّ کقطرة بحر فی سبعة ابحر (1).
  3. در آخر خطبه 108 نهج البلاغه است که مولانا امیر المؤمنین صلوات اللّه علیه فرموده:
  4. نحن شجرة النبوة و محطّ الرسالة و مختلف الملائکة و معادن العلم و ینابیع الحکم (2).
  5. ابن ابی الحدید هم در ص 236 جلد دوم شرح نهج(چاپ مصر)در شرح این خطبه گوید این امر در آن حضرت ظاهر است جدا زیرا رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود:
  6. أنا مدینة العلم و علیّ بابها و من اراد المدینة فلیأت الباب (3).
  7. و نیز فرمود اقضاکم علیّ قضاء أمری است که مستلزم علوم بسیاری می باشد بالجمله فحاله فی العلم حال رفیعة جدّا لم یلحقه احد فیها و لا قار به و حقّ له ان یصف نفسه بأنّه معادن العلم و ینابیع الحکم فلا احد احق به منها بعد رسول اللّه (4)انتهی.
  8. ابن عبد البر در ص 38 جلد سیم استیعاب و محمد بن طلحه در ص 23 مطالب السئول و قاضی ایجی در ص 276 مواقف آورده اند که رسول اکرم فرمود اقضاکم علی.
  9. چنانچه سیوطی در ص 115 تاریخ الخلفاء و حافظ  ابو نعیم در ص 65 جلد اول حلیة الاولیاء و محمد جزری در ص 14 اسنی المطالب و محمد بن سعد در ص 459 طبقات و ابن کثیر در ص 359 جلد هفتم تاریخ کبیر و ابن عبد البر در ص 38 جلد چهارم استیعاب از خلیفه ….ص :949
25-
  1. 1) علم پیغمبر(صل الله علیه وآله وسلم)از علم خدای تعالی است و علم علی(علیه السلام)از علم پیغمبر(صل الله علیه وآله وسلم)می باشد و علم من از علم علی است و علم من و علم صحابه در مقابل علم علی مانند قطره آبی در هفت دریا می باشد.
  2. 2) ما(ائمه اثنا عشر علیهم السلام )از شجرۀ نبوت هستیم و از خاندانی می باشیم که رسالت و پیغام الهی در آنجا فرود آمده و رفت و آمد فرشتگان در آنجا بوده و ما کانهای معرفت و دانش و چشمه های حکمت می باشیم.
  3. 3) من شهرستان علمم و علی باب آن می باشد هر کس اراده دارد از شهرستان علم من بهره بردارد پس باید برود بباب علم(علی ع).
  4. 4) مقام علمی آن حضرت بسیار بلند است که از حد بیان خارج و دست تصور هیچ کس باو نخواهد رسید بلکه باو نزدیک هم نخواهد شد و سزاوار است که بخود نسبت دهد و بفرماید معدن علم منم که چشمه های حکمت از اقیانوس علوم من جاری می باشد پس در نتیجه ثابت است که احدی از بشر سزاوارتر از علی برفعت علم بعد از رسول خدا نیست.
  5. عمر بن الخطاب نقل نموده اند که می گفت علی اقضانا یعنی علی در امر قضاوت(که احاطه بر جمیع امور است)از همۀ ما اولی و مقدم بود.
  6. و نیز در ص 69 ینابیع المودة نقل می نماید که صاحب درّ المنظّم ابن طلحه گوید:
  7. اعلم انّ جمیع اسرار الکتب السماویّة فی القرآن و جمیع ما فی القرآن فی الفاتحة و جمیع ما فی الفاتحة فی البسملة و جمیع ما فی البسملة فی باء البسملة و جمیع ما فی باء البسملة فی النقطة الّتی هی تحت الباء قال الامام علیّ کرّم اللّه وجهه انا النقطة الّتی تحت الباء (1).
  8. و نیز سلیمان بلخی در ینابیع الموده نقل می نماید از ابن عباس که گفت اخذ بیدی الامام علی علیه السلام فی لیلة مقمرة فخرج بی الی البقیع بعد العشاء و قال:اقرأ یا عبد الله فقرأت:بسم اللّه الرحمن الرحیم فتکلم لی فی اسرار الباء الی بزوغ الفجر (2).

اتفاقی فریقین است که در میان صحابه امیر المؤمنین علی علیه السلام منحصر بفرد بوده در اینکه عالم بأسرار ص :900

  1.  
  2. مسندا از مخنف بن سلیم که گفت ابو ایوب انصاری(که از کبار صحابه رسول اللّه( صل الله علیه وآله وسلم)بود)با لشکری آمادۀ جنگ شد باو گفتم کار تو ای ابا ایوب عجیب است تو همان هستی که در رکاب رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم با مشرکین جنگ نمودی اینک آمادۀ جنگ با مسلمانان شده ای در جواب گفت انّ رسول اللّه امرنی بقتال ثلاثة الناکثین و القاسطین و المارقین.
  3. رسول خدا مرا امر نموده بجنگ نمودن سه طایفه که ناکثین و قاسطین و مارقین باشند.
  4. و اما اینکه عرض کردم جنگهای امیر المؤمنین صلوات اللّه علیه با اهل بصره (جمل)و با معاویه(صفین)و با اهل نهروان مانند جنگ با کفّار و مشرکین بوده خبری است که اکابر علماء خودتان مانند امام ابو عبد الرحمن نسائی در خصائص العلوی حدیث 155 مسندا از ابی سعید خدری و سلیمان بلخی حنفی در ص 59 ینابیع ضمن باب یازدهم از جمع الفوائد از ابی سعید نقل می نمایند که گفت ما باصحابه نشسته منتظر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم بودیم پس آن حضرت بسوی ما آمد در حالتی که تسمۀ نعلین آن حضرت قطع شده بود آن نعل را افکند بسمت علی علیه السلام و علی مشغول دوختن نعل آن حضرت شد
  5. آنگاه حضرت فرمود: انّ منکم من یقاتل علی تأویل القرآن کما قاتلت علی تنزیله فقال ابو بکر رضی اللّه عنه انا فقال( صل الله علیه وآله وسلم)لا فقال عمر رضی اللّه عنه انا فقال( صل الله علیه وآله وسلم)لا و لکن خاصف النعل (2). ص :900
38-
  1. 1) این علی گوشتش گوشت من و خونش خون من است و او از من بمنزله هارون است از موسی الا آنکه پیغمبری بعد از من نمی باشد ای ام سلمه این علی امیر المؤمنین و سید المسلمین و مخزن علم من و وصی من و باب علوم من است که می آیند از او و اوست برادر من در دنیا و آخرت و با من است در مقام اعلا و جنگ می کند با ناکثین و قاسطین و مارقین.

2) از شما کسی هست که جنگ می کند بر تأویل و معنای قرآن چنانچه من جنگ کردم با کفار و مشرکین بظاهر قرآن پس ابو بکر عرض کرد آن شخص من هستم فرمود نه پس عمر گفت من هستم فرمود نه و لکن آن شخص دوزنده نعل من است(یعنی علی بن أبی طالب است«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید