درس خارج استاد مهدوی -یکشنبه 23آبان ۱۴۰۴...برابر 23جمادی الثانی ۱۴۴۷ آدرسصوت-https://eitaa.com/doroos_mahdavi/3493 الإجتهاد و التقليد_تعريف الإجتهاد_جلسه۲_اجتهاد المطلق و المتجزی
الّلهُمّ انصر الاسلام و المسلمین، وانصر جیوش المسلمین، و اخذل الکفّار والمعاندین و المنافقین، والیهود والظالمین و استغفرالله لى و لکم. اللهم احفظ وانصر قائدنا الخامنه ائ اللهم انصر من نصره واخذل من خَذَلَهُ
خاتمة؛ الإجتهاد و التقليد_تعريف الإجتهاد_جلسه۲_اجتهاد المطلق و المتجزی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم - بسم الله الرحمن الرحیم
رسیدیم به این صحبت که منات در اجتهاد تحصیل حجت است تحصیل حجتم گاهی بالقوه بود و گاهی بالفع بالفعل یعنی الان این مسئله را حل کرده بالقوه یعنی هر مسئلهای رو جلوش بگذارند تا حالا بالفعل حل نکرده. اما قوه حل او رو دارد تحصیل حجت قوتاً آم فعلاً ؛اما بحثی که دیروز داشتیم که میگفتن اجتهاد تحصیل ظن است به حکم شرعی اینو گفتیم نه درست نیست اولاً گاهی مجتهد به جای ظن قطع پیدا میکنه لذا درست نیست ظن دائمی نیست که باید بگیم مجتهد مثلا از. ۱۰۰ تا مسئلهای که پیدا میکنه ۸۰ تا ظنی است ۲۰ تاشم قطعیه؛ ۲۰تا مساله اش راچی میگی از تعریفتون خارجه؛
ما که میگیم تحصیل حجت حجت شامل قطعاً میشه مجتهد دنبال حجته تو تعریفی که بعضی گفتن ؛ گفتن تحصیل ظن حالا داریم میگیم ظننا حتی نزد عامه که ظن قبول دارند اونم ظن باطل مثل قیاس جالبه که. قیاس قبول دارند اینجا میگن تحصیل ظن نه تو بحث اشتهاد اینا قبول نداره بلکه چی میگن میگن قیاس و ظنون دیگر همه اینا از افراد حجت پس دوباره حرف ما درست دراومد که اینجا هم بگیم اجتهاد تحصیل حجت ؛
00:02:37این قشنگترین تعریفه یعنی کاملتره این بحث قشنگتره کاملتر اینه؛ نزد خاصه چون نزد خاصه میدونید که ظنون. بعضیش نزد انسداد که میرسه تو حالت انسداد که میرسه میگن همه ظنون حجت ؛ مثل میرزای قمی رضوان الله تعالی علیه ایشون از شخصیتهایی هستند که انسدادیاند و انسدادیا با اون چهار تا مقدمه میرسند به اینکه مطلق ظنون حجت ؛ خب از میرزای قمی سوال میکنیم این ظنی که میگید بهش عمل میکنیم. افراد حجت هست یا نه بله یعنی دوره ایشونم باز معتقدند که ظنه از افراد حجته و چه اشکال دارد اول بگیم مجتهد دنبال تحصیل حجت است اگه دنبال تحصیل ظن گفتیم اشکالات گرفته میشه ؛ اشکال اولاً اینکه مجتهد به قطع میرسه ؛ ثانیا گاهی هم ظنون غیر معتبر وقتی دنبال ظنش اعتبار نداره اونایی که اعتماد داره دور جز حجته. ما اشتباه نگفتیم مجتهد دنبال تحصیل حجته.
00:4:36خوب نکته بعدی اون استفراغ وسع که تو عبارت بود استفراغ چیه استفراغ؛ یعنی خود را فارغ بکنه یعنی هرچه زور داره توان داره همه رو بریزید بیرون استفراغ کنید وثسصسع خودش ما چهار تا ایراد به این کلام داریم میخویم بگیم استفراغ به جمیعه درست نیست. چون نهایت زور خودشو بزنه به عصر و حرج خودشو بیندازه این چهارتا ایراد داره
00:5:18 -ایراد اولش همینه که اگه بخواد نهایت با اون درجه اعلای وسع خودشو بیرون بریزه این باعث حرج میشه یعنی مجتهد کم کم باید مثلاً خوابشو بذارید کنار میگه میتونم زور بزنم هیکل ما خیس بکنن که خوابم نبره بشینم دوباره پنج دقیقه دیگه یه ساعت دیگه. خودشو تو زحمت بندازه به خاطر این تعریف که ما داریم همچین چیزی لازم نیست مجتهد که لازم استفراغ باز بکنه ما معتقدیم استفراغ وسع میخواهیم منتها مناتش صدق عرفیست اگه صدق عرفیه میگید یعنی در حد متعارف حکم یعنی زحمتشو کشید این کافیه اما اگر نبود نه کافی نیست منتها تعریف که علامه حلی داشتند و بعضی دیگه هم تبعیت کردن مثل حاجبی اینها. ابهام داره ظاهرشمیرسه تو جمیع و نهایت و ما قبول نداریم اولین اشکالش اینه که به حرج کشیده میشه
۲ استفراغ وسع به جمیعه لا یعمل بهی فی جمیع الاحکام الفقهیه فرض کنید ما مثلاً مثال میزنیم ۱۰ میلیون ۱۰۰ میلیون فقهی داریم بیشتر از اینا فرض میکنیم. ۱۰۰ میلیون کدوم مجتهده که تو تک تک این مباحث فقهی استفراغ جمیع واسه خودشو بکنه یه حرفی بزن که گفته بود یا چی بگو که بگنجه این نمیگنجه استخراج یعنی سر هر مسئلهای فرض کنید ۱۰ ساعت بخواد استفاده کنه ۸۰ سال ۱۰۰ سال. صد سال آخر که نمیتونه دیگه استفراغ باز کنه دیگه توانایی نداره که اما حالا فرض کنید ۱۰۰ سال بگید از سن ۵۰ سالگی تا ۱۰۰ سالگی ۵۰ ثانیه آقا مجتهده ۵۰ ساله تقسیم کنه اگه بخواد برای حل مسئله ۱۰ ساعت وقت بذاره چند سال صد میلیون مساله رم تصور کنید ۱۰۰ میلیون ضرب در ده بکنه ۵۰۰ سال هزار سال عمر بکنه تا.
اشکال دوم من اینه علامه حلی اگه شما معتقدید استفراغ جمیع وسع نمیشدا خود شما یکیش خود علامه آیا تو همه مباحث فرقه صفات جمیع باز کردن پس من اول میگم لا یعمل به بعد نوشتم بل لایمکن وقوعه عادتاً این امکان نداره واقع بشه عرض کردم باید یه عمره حضرت نوح داشته باشه تا. آخر فروعات فقهی جدیدی هر روز میدونی چقدر مسئله از در خانه مراجع استفتاح میشه زیاده که اصلاً نمیرسند بسیارشو فوری جواب بدند
(دو تا مشکل دیگه هم هست میگم چهار تا خواهش من اینو بذارید من فرمایش شما را حل بکنه.)
جواب سوم ما اینهاستفراغ وسع فی جمیع المسائل شامل مندوات و مکروهاتان میشه آقای علامه حلی اگه یه مجتهد میخواد یه مسئله مستحبی یا مکروهی رو میخواد استقلال میخواد یا حکم خدا اینجا کراهته یا استحبابه اونجا هم باید استفراغ جمع میکنه ۱۰ ساعت ۲۰ ساعت بشینه فکر بکنه یا اینکه به اونجا که میرسه میگید تسامح در ادله سنن هست و یه مقدار شلش کن و ...
00:10:43 نکته چهارم. یه سری مسائل داریم که اجمالیست یعنی متفق بین همه مراجع استفراغ تو اینا چه لزومی داره اینم یه اشکال آقایون که دارن میگن استفراغ کنه مجتهد در جمیع مسائل شامل مسائل اجماعی هم میشه دیگه از علامه سوال میکنیم چه لزومی داره وقتی مسئله اجماعیه استفراغ برای چی نیاز است قطعا نیاز نیست
خب با توجه به اینما چی میگیم. برای اینکه این چهار تا مشکل حل بشه ما میگیم استفراغ وسع عرفی دوم دنبالشم میگیم ؛ میگیم فی ما یحتاج الیه تو هر جایی که احتیاج حالا ما یحتاج الیه اولاً متفق علیه ها را احتیاجی نیست پ استفراغ وسع عرفی نمیخواد
00:11:36- ثانیاً مستحبات نیاز نیست چون نمیخویم الزام توش استفراغ وسع عرفی پیدا بکنیم. محرم و واجب رو باید خیلی روش فکر بکنیم یه وقت اشتباه نکنیم مستحبات مکروهات زیاد مگر اینکه یه کسی تو اصل استحباب شک بکنه اصلاً واجب باشه اون دوره پرش چون واجبه باید استفراغ باز بکنه منتها در حد عرفی اگر کسی میگه اگر کسی معتقد است استفراغ جمیع و نمیتونید بگید نه این اعتقاد نداره خودش میگه اگر کسی اعتقاد داره که استفاده جمع این چهار تا اشکال بهش وارده
بحث بعدی بحث. اخباریهاش ما میدونید بین مجتهدین ما یه سری اصولین ویه سری اخبارین آیا فرق است بین اخباری و اصولی در بحث امروز ما استفراغ و وسع العرفی که ما گفتیم ما یحتاج الی آیه استفراغ عرفی فرقی است بین اخباری و اصولی جواب اینه که نه فرقی نیست ؛ چرا توضیح بدیم میفهمیم چرا فرق نیست علتش اینه که. آقای اخباری مدرک رو فقط اخبار میداند خب بله قرآن مستند نمیداند نه عقل و نه اجماع نه واین سه تا دلیل میذاره کنار میگه من فقط خبر اصولی به چهار تا دلیل استناد میکند
فرقشان اینه اما هر دو مشترک در یه نکته اخباری باید استفاده عرفی بکنم منتها ما گردنش میزاریم بگو استفراغ . عرفی نه نهایت اینو اضافه کردیم یعنی تو محدوده اخبار استفراغ عرفی بکن فی ما یحتاج الی مال اخبار اصولیه چی میگه اصولیه میگه من میرم سراغ کتاب و سنت و اجماع وعقل میگیم خیلی خب سر چارتو میری این چهار تا رو به اندازه استفراغ عرفی فی ما انجام میده میگه فرق اینا فقط تو مستنده نه تو مقدار وسع چه مقدار. به مقدار که میرسم این بحث امروزه که گفتیم همه میگویند اجتهاد تلاش و استفراغ وسع است منتها متعلقشو چقدر شد توضیح دادیم
گفتیم جمیع نه؛ بلکه به اندازه صدق عرفی و الا دیگه غیر از این بحثهایی که اختلاف هست بین اخباری واصولی ربطی به بحث امروز ماست اصلاً نداره ؛ حتی بین خود اخباری نه یه سری اختلاف های هست. اختلافات ضرر به بحث ما نمیزنه مثلاً آیا استصحاب در شبهات اصلا کل شبهات حکمیه را ما توش بحث بکنیم یا نکنیم هر شبهه حکمی که یقینه سابق داشته شک لاحق توش میاد یا نه
خب بعضی از اخبارین گفته اند استصحاب درش می آید بعضی دیگه مثل مرحوم امین ازسترآبادی که یکی از. اخباریها هست در شبهه حکمیه استصحاب درش نمیآید الا در عدم نسخ ؛ یه مورد استثنایی اما بحث عدم نصب بزارید کنار که ادب نسخم تو حکمیه میاد دیگه آیا مثلاً نصب شد یا نه استثابش میاد اما بقیه احکام رو میگه نه استصحاب توش نمیاد این یکی از بحث هایست که اختلاف یکی از بحث های دیگه همون بود که تو اول فرائد مرحوم شیخ انصاری توضیح دادن. فرمودند که بین اصولیون اخباری تو اصل برائت اختلافه که آیا برائت در شبهات موضوعیه موضوعیه و حکمی که و حکم یم اعم از وجوبیه و تحریمیه آیا تو همش برائت میاد یا نه
اصولین گفتن تو همش میاد اخباریا یکی از این چهار تا رو چهار تا شده موضوع حکم هر کدومش دو تا. وجوبیه و تحریمه تو تحریمش که رسیدند گفتند برات جاری نمیکنیم احتیاط جاری میکنیم یادتون هست تو بحث توتون خیلی داغ بود یه مثال خیلی درشتش همین بود که در حکمش اونم حکم وجوب نبود حکم حرمت بود شبهه تحریم ما میدادیم دلیل هم نداشتیم حالا که دلیل نداشتیم اصولین گفتن برائت اخباریا گفتن احتیاج با بکنی حتما دلیل خودشونو داشتن. پس بین اخباریین و اصولیین و بین خود اخباری یعنی دو تا اختلاف گفتند برایت ؛ ما امروز گفتیم این اختلاف مضره به بحث ما نیست
بحث ما الان چیه تعریف اجتهاد کردیم بخث بعدی بحث مجتهد مطلق و تجزی است اینم از بحث های مهمی هست که باید بدونیم چیه وقتی میگه به مجتهد مطلق دو تا تعریف براش میکنیم که یکیش غلطه. شاد مطلق اون غلطش اینه که تمام مباحث فقهی ولو ۱۰۰ میلیون باشه بیشتر باشه بالفعل همه اینا رو استنباط کرده باشه این قطعاً غلطش هیچ ما نداریم چون باید چند هزار سال یکی عمر بکنه تا بتونه استنباط فعلی داشته باشه پس تعریف مجتهد مطلق اونایی که میگویند که نمیگن اونایی که میگن مطلق این معنای باطل ازش اراده نمیکنن یه معنای صحیح را
معنای صحیح چیه. ما یقتدر علی الستنباط الاحکام شرعیة الفعلیه من عمارت معتبر من دلیل معتبر یعنی همین اندازه که یقتدر این قدرت تو وجودشه چرا چون قدرت با اصول به وجود میاد اونایی که به اصول اهمیت نمیدن فقط فقه میخونن دیدید بعضی طلبه ها فقط فقه میخونن ازاصول فرار میکنن مجتهد نمیشن که چون فعل پیچ و خمش با اصول حل میشه قواعد باید دستش باشه.
باید دقت بکنیم قواعد مهمه برای ماست مجتهدم قوت تو اصولشه که ما او را اعلم میدونیم یا نمیدونیم خب اگر میگیم مجتهد مطلق منظور ما از اطلاق تواناییش شما ممکنه بگید ملکه طوری نیست ملکه بگه بگید یه ملکهایست که یقتدر بها ملکه قدرت دارد که هر مسئله صد میلیون جلوش بزارید فوری حل میکنه. عرض شود مجتهد مطلق که در اینجا وقتی میگیم مجتهد مطلق معناش این نیست که زودم جواب بهتون بده اینم توجه بکنید گاهی ممکنه یه مسئله رو یک ساعت دو ساعت ۱۰ ساعت هم روش فکر بکنیم این هنوز مضر نیست این الان مساعد مطلقه یه مسئله فقهی پیچ و خم خیلی داره یعنی پنج تا ده تا باب فقهیه مجتهد باید اشتراک همه داشته باشه نمیتونه یکیشو نگاه بکنه زود فتوا بده. وقتی اشراف پیدا کرد به همه ممکنه تو فتواش اثر بگذاره و فتواش فرق میکنه
خب نکته بعدی که ما امروز بحث رو واردش میشیم اما تمام نمیشه ما پنج تا حکم برام مجتهد مطلق داریم برای مجتهد متجزی ۴ تا ۴ تاشه که این ممکنه یکی دو تا الان بگیم و بقیه یکیش اینه آیا مجتهد مطلق امکان دارد یا نه. دو بعد از اینکه گفتید امکان داره مجتهد مطلق واقع شده است یا نه
ما تو این مسئله اول میخوایم بگیم هم امکانش هست و هم واقع شده اجتهاد مطلق داریم و میتونید بعد از امکان دیگه این فصل اول ما خوب آیا مجتهد مطلق در هیچ مسئله تردد پیدا نمیکنه همین الان گفتیم چرا مجتهد مطلقه اما گاهی به یه مسئله که میرسه مثل وجوب نماز جمعه مثلاً. ممکنه به تردید بیفته نتونه ترجیح بده احد اطراف را وقتی نتوانست و تردید داشت آیا ضرر میزند بهش اجتهاد مطلق جواب میدیم که نه اینکه تردید دارد تردید دارد به نسبت حکم واقعی تو حکم واقعی تردید داره اما تو فتوا دادن که تردید نداره که وقتی میخواد فتوا گاهی طبق اصول عملیه فتوا میده همین تاخیری که الان حضرت امام گفتن و بعضی دیگه. میگن ما حکم واقعی را نمیدانیم تخیر؛اما میخوام مثال قبول نداشتیم تو اینجا گفتیم مشکل داره در هر صورت یه وقته که مجتهد مطلق رو ما معنا میکنیم به همین اقتداری که گفتیم این نتیجه همین بحث اولی که داریم میگیم
میگیم آقای مجتهد اقتدار دارد بر استنباط احکام شرعیه فرعیه ملله همین که اقتدار داره کافیه. اما گاهی هم میرسه به یه مسئله فرعی تردید داره این تردید یعنی چه بازش کنید میگه تردید یعنی تایید حکم واقعی عندالله اونو نمیدونه اما در وظیفه که باید فتوا روش بده تردید نداره فتوا رو میده پس مشاهده مطلق هست به عبارت دیگر
مجتهد دو قسم است گاهی اون اقتدار رو نداره اون توانایی رو نداره مطلق نیست که ما میگیم لعلت الباع اطلاع. اگه اینه این باشه مطلق نیست اما الان بحث مسائل چیه کسی است که کثرت الباع داره وکثرت اطلاع داره اشراف داره اقتدارم داره اما بازم تردید داره تردید سر چی داره سر حکم واقعی داره نگید تردید اگه به قول بعضیا موش بندازید تو مسئله میگید آخرش یه شبه پیدا شد شبه نیست توضیح که میدیم شبه حل میشه میگه آقا کثرت با و کثرت اطلاع دارد. و توانایی داره یقتدرو ملکته یقتدر بها علی الاستنباط الاحکام شرعی درسته
بعد از که این هست حالا یه مسئله فرعی نماز جمعه میرسه تردید داره تردید در حکم واقعی دارد وقتی تجدید در حکم واقعی ضرر به اجتهاد مطلقه او نمیگذارد این هنوز مجتهد مطلقه نشده ونشونشم اینه که آخرش هم استنباط میکنه اما حکم واقع نمیدونه میگه من فعلای حالا یا طبق ظن فتوا میدهد یا طبق اصل عملی. این اولین نکته خیلی آسان است دومین حکمی که هست اینه مجتهد مطلق حتماً نظرش برای خودش حجته ولا اشکال فی جواز العمل به هذا الاجتهاد فی آراء نفس هی قطعاً اشکال نداره به رایش رسید همون کافیه
سوم لاشک تقلید الغیر منهم اینم نکته سوم همونطور که برای خودش اشکال نداره عمل بکنه با آرای خودش. دیگرانم میتوانند به ما عمل بکنند به نظر او فقط اینجا یه قیدی هست و این اینه که در صورتی که مجتهد مجتهد انفتاحی باشه انفتاحی که باشه با انسداد فرقش چیه تو انسداد مجتهده جاهله جاهل به مسئله دیگه
خب مقلداً جاهل است و رجوع جاهل به جاهل که نداریم مشکلی اینه اما اگه انفتاحی باشه که تقریبا امروزه همه مجتهدین میدونید قالب ان. باب علم و علمی هستند لذا مشکلی از این جهت وجود دارد ما تا همین سرشو نگه میداریم
بحث چهارم که بحث انسداد هست و اجازه بدید تا ببینیم اگه مجتهدین منصدی بود اولاً به رای خودش میتونه عمل بکنه یا نه ثانیاً دیگران میتونن بهش مراجعه کنن بحث داغیه اینم باشه انشالله.