اصول دوشنبه 24/9/404
درس خارج استاد سید ابوالحسن مهدوی زیدعزه - کتابت 24 تعريف الإجتهاد
سایت: پایگاه شخصی -https://hosein128.ir/
نهج البلاغه فرزاد - @nahjolbalaghehfarzad
وبلاگ - پردازاربعین https://safarzade.blog.i
- بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لالله رب العالمین
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاًوقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طویلا
- الّلهُمّ انصر الاسلام و المسلمین، وانصر جیوش المسلمین، و اخذل الکفّار والمعاندین و المنافقین، والیهود والظالمین و استغفرالله لى و لکم. اللهم احفظ وانصر قائدنا الخامنه ائ اللهم انصر من نصره واخذل من خَذَلَهُ
- اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طویلا.
- یکشنبه 23آبان ۱۴۰۴...برابر 23جمادی الثانی ۱۴۴۷آدرسصوت-
- https://eitaa.com/doroos_mahdavi/3495
- خاتمة؛ الإجتهاد و التقليد_تعريف الإجتهاد_جلسه3اجتهاد المطلق و المتجزی و احکامهما
- اعوذ بالله من الشیطان الرجیم - بسم الله الرحمن الرحیم
- چند تا مسئله برای مجتهد مطلق گفتیم پنج تا طول باز تکرار میکنم دیروز صحبت کردیم اول آنکه. میخوایم بگیم مجتهد مطلق امکان وقوع دارد و واقعا شده هم امکان داره هم واقع شده (باکمنتها توضیح داشتید منظورمون از مطلق اشاره بالفعل نیستا که بگید ۱۰۰ میلیون ۲۰۰ میلیون مسائلی که تا قیامت آینده فرات که پیش میاد همه اینا رو مشاهده که هزار سال پیش بوده همه رو باید بالفعل جوابشو آماده داشته باشه. نیست اصلا مسائل خیلیش نبود مثل مسائل بانک نبوده ۲۰۰ سال پیش احکامش نبود که پس منظورمون از مجتهد مطلق تو تمام ابواب فقه آن است که قدرت دارد یختدر رو (ما دیروز گفتیم ملکه یختدر بها ؛ یا روحی هست مجتهد. او روحیاتش اینه با این روحیه میتواند هر مسئله فقهی جدیدی هم ازش سوال بکنند جواب میده منتها گاهی با یه تحملی گاهی با یک ساعت دو ساعت تحقیق جواب داره اینو بهش میگن مجتهد مطلق اما مقابلش مجتهد و متجزی اینه که میگه منو اصلاً تو معاملات هیچی کارنکردم معاملات را اصلا شرایطش نمیدونم هرچی میخوی از معاملات نه؛ اما از عبادات آری. تو عبادات هرچی میخوای ازمن سوال بکن اما تو معاملات ؛ مضارع چیه مصاقات چیه ؛تجارت چیه؛ ربا چیه نرفته خب اینا میگن مجتهد متجزی ملکهش نیست تو عبادت دارم مثال میزنه ملکه شد؛ تو معاملات نداره اما توعبادات داره ؛
- مطلب دومی که در مجتهد مطلق داریم صحبت میکنیم اینه که مجتهد مطلق. هیچ اشکالی ندارد در اینکه جایز است عمل بکنه به رای خودش قطعاً اینم صحیحه ؛
- سوم ذا اشکال لغیرهی التقلید من هذا مجتهد المطق زیاد روش حرف نمیزنیم با اینکه حرف هستا یعنی امروزه بعضی جوانا دیدید همه ایراد میگیرند و شما باید جواب عقلی بدید بارها عرض کردم. بحث نقلی بخواید بگید ما دوتا آیه قرآن داریم رجوع غیر متخصص به متخصص آیه 7 انبیا و ۴۳ نحل اما به درد شماها میخورد من تا آیه رو میگم آیه رو میرید درست غیر متخصص به متخصص باید مراجعه کنید اما یه کسی که ذهنش خالیه و اعتقاد چندانی نداره قرآن راحجت نمیدونه برای او دلیلش را ؛ حکمتش را؛ مصلحتش چیه. شما باید بگید دلیل عقلی چیه رجوع جاهل به علم؛ رجوع غیر متخصص به متخصص دلیل عقلیش اینه عقل میگوید شما که تو پزشکی متخصص نیستی مراجعه کن به اون که متخصص؛ عقل چرا این حکم میکنه اونم باز دلیل داره اگه مراجعه متخصص نکردی معناش اینه که به غیر متخصص مراجعه میکنید غیر متخصص کارت خراب تر میکنه کارتو حل نمیکنه ؛
- خلاصه خودروی من خراب شده عقل میگه به متخصص برو نشون بده. بدترمیشه پس عقل خیلی خوبی حکم میکنه اینم نکته سوم که مجتهد وقتی که مطلق است جایز است غیر او از او تقلید بکند
- از اینجا ما یه نکته ای را میخویم وارد بشیم اینو دقت کنید تو این نکته سوم میگیم مجتهد در صورتی که. انفتاحی باشه نکتهاش همینجاست که ما گفتیم برای مجتهد انسدادی ۴ تا مسئله میخوایم بگیم چهار تا مطلب برای انفتاحیه به۵ تا رسیدیم به همین اینجا دلیل اینکه مجتهد انسدادی نمیتونه غیر ازش تقلید بکنه چیه اما خودش با ارای خودش اکتفا میکنه انسدادی
- اینا چطوری ثابت بکنیم. و یا بگیم اشکالش چیه که مردم بخوان از یه مجتهد انسدادی تقلید بکنن صاحب کفایه خیلی زیبا دو تا دلیل محکم میارن پس نکته ۳ را تمام میکنیم وارد
- نکته چهارم گذاری بکنید نکته چهارم چیه لا یجوز التقلید عن مجتهد الانسدادی تو نکته سوم گفتیم تقلید من عالم مجتهد اذا کان انفتاحیا. لذا تو اینو گفتین نتیجه چهارمیه لا یجوز التقلید عن الانسدادی اما همین مجتهد انسدادی یجوز العمل به رایهی فی نفسه برای خودش میتونه دیگران نمیتونن ازش تقلید بکنن دو تا دلیل عمده هست
- دلیل اول سوال ما اینه مجتهد الانسدادی عالم به حکم شرعی است یا جاهله. خودش میگه من جاهلم ما که نمیخوایم گردنش بزاریم خودش میگه راه علم و علمی مسدوده مگه اینا نمیگه بنابراین میگه من عالم حکم شرع نیستم و جاهلم بعد که میگه جاهلم البته میره به دلیل پنجم
- درپنج بعد چهار تا مقدمه است و بعد تو پنجم نتیجه میگیره که باید به ظن عمل کرد خب این آقای مجتهد ظن را برای خودش حجت میدونه اما این ظن را خودش میگه ؛ میگه حکم شرعی نیست غیر او من جاهلم. وقتی جاهل شد غیر او هم که جاهله مقلد آیا ما دلیل داریم که جاهل به جاهل مراجعه کنه یعنی اولین سخن صاحب کفایه اینه که رجوع غیر رجوع مقلد به مجتهد انسدادی نباید؛ مبنا رجوع جاهل الی الجاهل است ما تو فارسی میگیم کوری را ببین که عصاکش کوره دگر شود؛ خودش نمیدونه حکم شرعی رو تازه. مقلدین برند از دیگری تقلید کنند چیزی رو که نمیداند اما انفتاحیه میگه هاذا حکم الله فی حقی و فی حق من مقلدنی انفتاحی حکم خدا اینه و انفتاحی هم نمیگه من عالمم میگه علم و علمی که علمی اضافه میکنیم منظورمون دیگه میدونید اینا اصطلاحات اصولیه که یعنی ظن معتبر. میگه راه علم و علمی مفتوح است برای من پس من میتوانم دسترسی پیدا کنم به حکم خدا میشم عالم ؛عالم که شد جاهل میتواند به عالم مراجعه بکنه دیگران جاهلان این نکته اول
- نکته دوم که چرا نمیشه دیگران ازمجتهد انسدادی تقلید بکند ؛ نکته دوم رو میخوام مقدمه آخرش مجبورم یه اشاره بکنم. تو مقدمات انسداد میگه اول میگه مقدمه اول میگه ما مکلفیم ما مثل حیوان نیستیم که بی تکلیف باشه با تکلیف داریم اما تکلیف به چی تو مقدمه دوم که راه علم و علمی برای ما که ۱۴۰۰ و خورده ای سال گذشته راه علم و علمی برای ما مسدود است این دو تا
- مقدمه سوم احتیاط هم برای ما واجب نیست یا جایز نیست اینا توضیح داره که. بگیم واجب نیست یه معنا داره بگیم جایز نیست یه معنا دیگه داره چون اینا کشیده میشه اینم مقدمه سوم
- مقدمه چهارم حالا که این سه تا رو رد کردی و پذیرفتی آیا من در مقابل یه مسئلهای که ظن دارم مقابلشم وهم دارم آیا عمل به ظن بکنم یا عمل به وهم میگه عمل به وهم ترجیح مرجح و راجح بله هیچکدوم ؛ حکم الله نیستا نه ظنه نه وهمه. هیچکدام علم و علمی برای من نیست اما کفش کهنه تو بیابون بالاخره نعمت ؛ میگه فعلاً اون راه که برای ما بسته اما ظنو که دارم اینور ۷۰ درصد حکم خدا اینه ؛ اونم عمل به ظن میکنن با این چهار تا مقدمه حجت ظن برای مجتهد انسدادیه درست میشه درسته.
- حالا همینجا یه نکته دیگه هم بگم چون اینم به درد ما میخوره این مقدمه چهارم علی نحو الحکومت ؛ یا علی نحو الکشفه دو حالت داره الان حکومت یعنی تو مقدمه چهارم میگم که یه ظن جلو منه یه وهم جلوی منه عقل من میگوید به اون ظنه یا به وهمه میگید عقل اگه گفتید عقل میگید این میشه علی نقل حکومت یعنی حکم عقل است. عمل به راجح نه عمل به مرجوح
- اما صورت بعدی علی نحو کشف میگی حالا که یه راجحس یه مرجوحه اینجا من کشف میکنم که راجحه همون حکم الله است که به دست من نرسیده یعنی با این چهار تا مقدمه و اومدم جلو رسیدم به بیانکشف میگم هرگاه یه راجح بود یه مرجع بود من از راجح کشف میکنم حکم الله میکنم.
- خب اینا بعضیا میگن تو مقدمه صدات میگن کشفین بعضیا میگن حکومتی میرسه به این چهارمیا میگه من راجح رو کشف میکنم حکم الله را مثل اجماع تو اجماع چی میگفتید ؛ میگفتید از همه مومنین من کشف میکنم که حکم خدا این بوده به دست ما نرسیده لم یصل الینا. حالا مجمعین که اجماع دارند همشون از چه طریقی رفتن این طریق حکم صادر کردن به ادله من کاری نداره به خصوص ادله صدر اسلام ؛ شیخ طوسیه اینا اونایی که در صدر بودن سید مرتضی شیخ طوسی شیخ مفید شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیهم اجمعین این شخصیتها اگه همشون یه چیزو گفتن هفته گذشته یه مورد داشتیم که برخلاف روایت گفتن با روایت تضعیفش میکنیم. شخصیتهای بزرگ قطعاً روایت دستشون بوده مبانی دستشون بوده که به این روایت عمل نکردن پس روایت کل ما زاد فی صحته زادفی سقمه
- امروزم اینو میگیم دلیل انسداد بعد از که چهار تا مقدمشو پذیرفتیم گاهی کشف میکنیم از حکم شارع اما لم یصل الینا نگید که حکم شرعی میگن حکم همینه گاهی هم کشف نمیکنه میگیم فعلا راه علمی بر ما کاملا مسدوده ما کشف هم نمیکنیم. نمیدونم ائمه علیهم السلام چی گفته پس عقل ما میگویند عقل ما میگه حالا که یه راجحه یه مرجوح عمل به راجح بکند
- این بحث کشف حکومتو ول کنید الان چون بالاخره بحثمون من دیدم آینده بهش میرسه
- فعلاً میخوایم دلیل بیاریم که مجتهد انسدادی قولش برای خودش حجته ؛رفته مثلاً حکم نماز جمعه رو کشید بیرون اما این سه تا حدیث. انسدادیهای رسید به اینکه یه راجح پیدا کرد که میگه نماز جمعه واجبه یه مرجوع پیدا کرد میگه حرامه عمل به راجح میکنه خب قولش برای خودش برکت داره مبارکش ما که نمیتونیم بگیم ارشاد نکن که ارشاد بکن برای خودش حجته اما به چه دلیل بگیم این قولش برای مقلدین حجته این دلیل اول گفتیم که این قولش برای خودش حجته جاهل به جاهلش نمیشه حالا دلیل دوم. دلیل دوم اینه که این ظنی که معتبر میشه در دلیل انسدادی اعتبارشو ما دلیل نداریم برای دیگران ظنش معتبر است برای خودش خودشم به خاطر اینکه میگه چارهای ندارم به خاطر اضطراره میگه من چارهای ندارم راه ندارم که علم پیدا کنم یا علمی چون راهی ندارم به ظن خودم عمل میکنم اما مقتضای دلیل انسداد حجیت ظن بر غیر نیست برای خودشه.
- حالا اگه ما خواستیم دلیل انسداد بگیم باعث میشود دلیل میشود که ظن حجت بر غیر هم باشد باید یه دلیل دیگه پیدا کنیم فعلاً این مقدمات انسداد به درد نمیخوره مقدمات انسداد گفت ظن برای خود مجتهدین منسدادی حجت اینو ثابت کرد؛ اما ظنو از کجا میگی برای تودههای مردم که میخوان تقلید بکنن نمیتونه حالا که نشد یه دلیل دیگه دلیل دیگر هم میگیم. چی میتونه باشه یک اجماع منتها نیستا میگیم اگه بود اگه داشتیم اجماع که همه میتوانند همه میگن میتونه مردم تقلید کنند از انسداد اگه اجماع داشتیم میپذیرم
- خب اینا از همون قطعیات؛ کمترین هزینههاشو شما باید بگید که نمیتوانید بکنید نمیشه. اولویت قطعا اینا رو رد میکنیم وجود نداره
- 00:20:14 راه دوم راه دوم اینه که بگیم که دلیل انسداد حجیتش جاریست برای مقلد ایضاً بگید اون چهار تا مقدمه چهار تا مقدمه ثابت میکنه که ظن هم برای مجتهد انسدادی هم برای مردم حجت اگه میتونید بگید. ممکنه یه کسی بگه من میتونم میگم نخیر عجله نکن تو مقدمات انسداد دلیل سوم چی بود اون دلیل سومیه سوراخ میکنه کارو گفتید احتیاط یا بگید واجب نیست یا جایز نیست مگر کشیده بشه ؛ خب آقایی که مقلده همینجا این سوم میگه من قبول ندارم من میرم احتیاط میکنم من وقتی میتونم احتیاط کنم یه نماز ظهر میخونم یا نماز جمعه میخونم. تا آخر عمرم همین کارو میکنم به نسداد نمیرسه صدا نداره شما جزیراه تو کل ابواب فقه میگه انسداد باب علمی. منتها برای اینکه به انسداد برسه تا ظنو برای خودش حجت بدونه باید به چهار تا مقدمه ایمان داشته باشه اعتقاد داشته باشه مقدمه سوم چی بود فرار درست جلوشو میگیره گفت احتیاط نکن تو مقدم سوم گفت احتیاط جایز نیست تا برسه به اینکه من باید عمل کنم به راجح یا مرجع گفت برای من حجت باشه
- حالا ما میخویم بگیم که این چهار تا مقدمه. برای خود مجتهد درسته خودش این چهار تا مقدمه رو ردیف کرده صورتش به انسداد رسیده؛ ما میخوایم بگیم اگه این مقدماتو تونستی برای مقلدم ببری جلو درسته ؛ خب مقلدین میگه نه من احتیاط میکنم مقلده یه نظرش با مجتهد فرق کرد چیکار میکنه احتیاط میکنه ؛
- 00:23:50 البته اینم بهتون بگم احتیاط ما آینده رد میکنیم و اینو میرسیم ؛ میگن تارک طریق اجتهاد و تقلید. اعمالش باطله درسته این حرف و الا در رساله میگن یه تارک داریم که میره احتیاط کن با احتیاط میگنه میتونه ترک بکنه با دوتا ما میگیم نمیشه این بحثشو باشه تا نزدیک آخر کتاب میرسیم الان میخوایم بیان صاحب کفایه رو بگیم که اگر این چهار تا مقدمهای که مجتهد برای خودش میگه بتونه برای کل میلیونها انسانی که مقلدشن برای اون هم بگه بله اونا. اون وقت تازه رجوع جاهل به جاهل میشه مقلدین حکم الله رو نمیدونن مجتهدم نمیدونه در عین حال مقلدین میپرسن ما چیکار باید بکنیم که فعلاً به راجح عمل کنیم بریم دنبال کارتون کار خیلی سخته اما میدانیم که
- اگر مقلد برخلاف مجتهد انسدادی اون مقدمه سوم قبول ندارم و گفت من جایز میدانم احتیاط را. در این صورت مقلد احتیاط میکند و رجوع به مجتهد انسدادی نمیکنه در نتیجه میگریم ادله انسداد لایشمل هذا المقلد ادلین صدادات برای مجتهد شاملش بود گفتیم نمیتونیم جلو کارشو بگیریم میگه به اعتقاد من احتیاط جایز نیست من که نمیتونم بگم جایز هست که وقتی اعتقادشه برای خودش مبارکه مقلده میاد میگه من احتیاط میکنم مجتهد الانسعدادی. چرا دیگه توضیح دادم دیگه
- دوباره تکرار میکنم بعد از اینکه چهار تا مقدمه شد دیگه مقدماتم دیگه تکرار کنم دیگه تکرار نمیکنم مقدم کامل گفتیم دیگه بعد از که این چهار تا مقدمه تمام شد بعد میگه ظن ترجیح دارد بر وهم یا به حکم عقل یا به حکم شرع حکومت یا کشف حالا. بعد از این حرفا این بحث؛
- خب فقط این بحث احتیاطی که مقلده میخواد بکنه اینو فقط باید بدونید که گاهی احتیاط باعث عصر و حرج میشه لذا باید بگیم احتیاط براش واجب میشه تا به عصر و حرج کشیده نشه یا بگید که راهی برای وجود عدم وجود احتیاط نیست انسدادی باید اثبات بکنه که احتیاط یا واجب نیست یا جایز نیست. دلیل نداره راهی نداری که اثبات بکنه احتیاط واجب نیست نتیجه اینه که مقلده دیگه مراجعه به مجتهد نمیکند؛
- عرض شود که اگر مقدمات انسداد جاری بشود در حق مقلد خب ما اینجا سه تا چیزو باید بیان کنیم اگه خواست مقدمات انسداد جاری بشه اولین چیزی که میگیم. میگیم این است که باید مجتهد محدود باشد به یه نفر تو کل دنیا این اولین حرف ماست چرا اینو میگیم به خاطر اینکه مردم چیکار کنن مجبورن دیگه اگر این شرط اول وجود نداشت کما فی زماننا هزارتا مجتهد هستند همشون میگن انفتاح خب چرا به مردم میگید یه دونه تقلید بکنن اون یه دونه که میگه من حکم الله نمیدونم. به مردم بگید برید از اون هزار نفری تقلید بکنید که قائل به انفتاح حکم الله را میدانند؛ در این صورت رجوع جاهل به عالم میشه
- نکته دوم پس اول میگیم باید مجتهد یکی باشد انسدادی هم باشه دوم بگیم که اگر مقلد بخواد احتیاط بکنه به محذور گرفتار میشه محذورشو بعدا خواهیم گفت که یه جاهایی آقای مقلد نمیداند احتیاط در چیست. کجا کجاست دوران بین محذورین اونجایی که میگه نماز جمعه یا واجبه یا حرامه احتیاط به چیه ماها حل میکنیما اما مردم نمیدونن بحثا همینه که میگم احتیاط درست نیست چون مردم که نمیتونن احتیاط بکنن که اصلاً نمیدونه بین محذورین یعنی چه خیال کرد که احتیاط این که نماز ظهر بخونه نخیر گاهی وقتا بین محذورین اینکه یا واجب است یا حرامه. چیکار بکنیم پس اینو دقت کنید ما بحثو تو کوچه پس کوچهها رها بنریم ؛
- فعلاً میگیم نکته دوم اینه که بگیم احتیاط جایز نیست به محذور کشیده میشه یا اگر کشیده نشه کسی همه مسائل احتیاط بکنه هیچی نمازش گرفته روز ۱۰۰ تا نماز بخونه ۱۰۰ تا نماز ظهر بخونه چون میخواد احتیاط کنه دیگه. به اذکار مختلفش چون حکم الله نماز تمام کنه با این ذکر یا باید با اون ذکر یه بار دیگه با اون ذکر با اون هیچی کم میاره آخرش وضو بگیره نه غذا بخوره و نه جایی برید و نه دستشویی بره نمیشه که نمیشه اینم نکته دوم
- نکته سوم بگوییم که مقلد میتواند. تمکن داره که ابطال بکند وجوب احتیاط را در هنگام عصروحرج اگر بتوند مقلده بگه حالا که کشیده شد برای من احتیاط جایز نیست تا گفت عقل احتیاط جایز نیست پس مراجعه کن به مجتهد؛ مجتهدم فرض کردیم یکی بیشتر نیست انسدادیه؛ دیگه پس اگه خواست مقدمات انسداد جاری باشه این سه تارا باید بگوییم تو تمام عالم یک مجتهد است انسدادی. دو مقلدین اگه بخوان احتیاط کنند یا نمیتوانند احتیاط کنند یا کشته میشه سه مقلدین میتوانند تمکن دارند که احتیاط بکنند وجوب احتیاط را در حین عصروحرج؛ در این صورت با این سه فرضی که گفتیم ظنه برای مقلدین حجته و هم مثل مجتهد حجت میشه مقلدین خودشون عمل کنن.
- مقدمهای که گفتیم تمام اینایی که گفتیم الان نحوه حکومت گفتیم درسته یعنی عقل حکم میکنه به حجیت ظن علی المقلدین درسته اگر بخواد کشف بکنه از حکم سخت میشه.
دوباره اینجا مقلد بگیم مراجعه کن به مجتهد انسدادی که میخواد کشف از حکم شارع بکنه با این مقدمات فی غایت الاشکال و سیا تی انشالله صلی الله علی محمد و آله الطاهرین. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم




