الّلهُمّ انصر الاسلام و المسلمین، وانصر جیوش المسلمین، و اخذل الکفّار والمعاندین و المنافقین، والیهود والظالمین و استغفرالله لى و لکم. اللهم احفظ وانصر قائدنا الخامنه ائ اللهم انصر من نصره واخذل من خَذَلَهُ
بحث ما درس خارج کفایه اصول مرحوم آخوند - ممقصد هشتم .فصل تعدی الی المرجحات غیر...
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طویلاروایت..يأتي عنكم الخبران أو الحديثان المتعارضان فبأيهما نأخذ قال خذ بما اشتهر بين أصحابك ودع الشاذ النادر قلت فإنهما معا مشهوران قال خذ بأعدلهما عندك و أوثقهمابحر الفوائد في شرح الفرائد / طبع جدید، جلد: ۲، صفحه: ۲۹۹
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم بحث امروزما صاحب کفایه فرمودند تعدی نمیکنیم از مرجحات منصوصه به غیر منصوصه اما حالا تو بحث امروز دارن که اگر بنا را برتعدی گذاشتیم مثل شیخ اعظم خودشون که قبول ندارن یه چیزی جدید میخوان به ما یاد بدن میگن اگر بنا رو بر تعدی گذاشتیم. اکتفا نمیکنیم به خصوص چیزهایی که مرجحاتی که موجب ظن یا موجب اقربیت به واقع بشه بلکه اگه تعدی کردیم دیگه تعدی به همه چیز میکنیم نه تعدی به کل مزیت
فرقش اینه این کل مزیت میریم تا جایی که یه مزایایی باعث میشه که ظن به واقع ما پیدا میکنیم یعنی روایت ما ۸۰ درصد میگیم به خاطر مزیته. روایت ۸۰ درصد نزدیکتره به واقع اون روایت دوم ۲۰ درصده خب اینا که صاحب کفایه میگن این که دیگه اشکال نداره که اما یه مزایایی هم داریم که باعث مزیت روایت یک بر دو هست اما روایت یک و ۸۰ درصد به واقعش نمیکنه مزیت هم داره.
صاحب کفایه میگن اگر تعدی نکردی طبق صحبت ما که هیچ خود راحت کردی اما اگه تعدی کردی حتی این مزایا رم تعدیب بکن نه فقط مزایایی که قربیت میاره بالاتر از او بگو یه مزایایی که دو تا روایت هنوز پنجاه پنجاه است هیچ اقربه الی الواقع نیست اما در عین حال این مزیت هم داره اونم باید عمل کنه
حالا مثال چهار پنج تا مثال میزنن. خوب دقت کنید چون من ایرادم سر همینه ایشون میخوام مثال بزنم مزایایی که وقتی تو روایت اول پیدا کردید این روایتها اغلب به واقعش نمیکنه اما مزیتم هست
مثالاورعیت راوی یه کسی خیلی باوره اون یکی هم ورع داره واجباتشو انجام مستحبات ترک زیاد مقید نیست زبانش داره ذکر میگه. یکی نیست جناب این روایت نزدیکتره به واقع به ورع زیادتر داره یعنی از شبهات همه خیلی مواظب تو نگاه کردن تو حرف زدن تا احتمال میداد غیبت باشه دیگه نمیکنه اون یکی نه خیلی جراتش بکنه اونجا که راحت مرتکب میشه میگه که کل متن جائز. هیچ مشکلی نداره عرض ما اینه که اگر اینطور رفتیم جلو آیا اورعیت سبب میشه که راویتش که ورع بیشتر داره آیا با چه روایتی هم که دارد برای ما نقل میکنه نزدیکتره به واقع باشه
ما میگیم بله حالا بعد جواب اتفاق اولویت روایت به واقع نزدیکتر میکنه فعلا نظر آخوندا دقت کنید میگن نداره یکی دیگه افقهیت مثال میزنه. اگه دوتا راوی داریم هر دو فقیهند اون یکی بیشتره اینم دلیل نمیشه که روایت که داره نقل میکنه اغلب الواقع باشه سوم جهد در عبادات راوی اول خیلی تلاش داره تو عبادتها مرتب ذکر مرتب نماز مستحبی میخونه و زیارت میره دعا کمیل میخونه چی چی احیای ماه رمضان جدادات داره حالا روایتی هم داره نقل میکنه اون دومیه جهده در عبادات نداره روایت داره نقل میکنه.
صاحب کفایه میگن جهد در عبادت کاری به قربیت روایت نداره روایتها پنجاه و پنجم با اینکه 50-50میگن باید عمل کنی نه رو مبنای خودشون - رو مبنای شیخ دارن میگن میگن شیخ که گفتن تعدی بکن اینا رو باید عمل کنیم هر مزیتی عمل کن مثال دیگه کثرت تتبع فی المسائل الفقه اینم یه مثال یعنی دو تا راویان یکیشون تتبعش خیلی زیاده. آدمیست که مرتب میره کتاب میخونه تو کتابخونه نشسته صدها کتاب تتبعش تو مسائل فقهی زیاده اون یکی تتبع خیلی نداره اینم یک مثال یکی دیگه مهارت قواعد الاصولیه یکیشون ده بار تا حالا دور اصول گفته یکیشون یه بار گفته اون که ده بار گفته معلوم میشه قواعد اصول بیشتر مسلطه دوره کرده تو ذهنش لذا مهارتش بیشتره چون مهارتش بیشتره.
آیا روایت آخوند میگن نه این پنج تا مثال از این پنج تا مثال ما اتفاقاً نگاه میکنیم تمام این مزایا موجب میشود که ما ظن به قربیت پیدا میکنیم ظن به صدور پیدا میکنیم حالا یکی یکی میرم جلو ببینید همینطور هست یا نه اولیش چی بود
اورعیت آیا کسی که ورع بیشتر داره حالا تو زمان ما مثلا آیت الله بهجت مثال میزنند. گفتم که مثلاً از ایشون تقلید بکنیم یا مثلاً از فلان یه مرجع یکی از ادله اینکه مثلاً نظرات ایشون تو رساله نزدیکتره به واقعه دلیلشون اورعیت بود آخوند اینجا همینو دارن رد
میکنن میگن اوه چیکار داره به رساله و نمیتونی بگی نظرش قرب الی الوقع است یا ظن به صدور عدا الله داریم اینا رو نمیتونیم بگیم ما میگیم چرا ؟
چرا جواب ما اینه کسی که اورع. یعنی از شبهاتم فاصله میگیره نورانیت عقلش بیشتره نورانیت عقل تو بیشتر شد الهامات واقع بیشتر به او میشه خدای متعال الهام بهش میکنه ما اینا رو خیلی داریم زیاد هم هستند میخوام مثال بزنیم که آیت الله ناصری رضوان الله تعالی وقتی که تورم تو همه چیز داشتن الهامات بهشون میشد وقتی ازشون سوال میکردیم مقدار فکر میکردن جواب میداد درست هم جواب.
نمونههای زیادی هم ما داریم حالا تو غیر فقه تو دنیا گفتن چرا اومدی پیش من گفتم مگه من چیکار کردم گفتم آخه تو سیدی با اینکه ایشون کت شلواری بوده سیادت من متوجه شدم حالا تو سیدی بچه حضرت فاطمه هستی اومده از من میخوید تعجب از کجا فهمیدم تو بیمارستان پسرشون میگفت بیمارستان آخه که فوت شدن آقازاده ش گفت من. بهشون گفتم کی از اینجا من نجات پیدا میکنیم آیت الله ناصریان نمیتونستن حرف بزنند با دستشون همچین کردن
یه ده تا دو تا چهار تا ۱۸ روز من حساب کردم ۱۸ روز بعد فوت شدن از بیمارستان خیلی چیز ازشون دیده بودیم بازدقت در روایات دیگه خداتونم میدونید اینا رو کسی که ورع داره بهش الهام میشه خیلی چیزا رو داره تو نگاه واقع بینانه
دقت در روایات هم همینطور. الهام بهش میشه من چند تا روایت بخونم آیه قرآن اتق الله و یعلمکم الله یعنی تقوا چیکار داره به تعلیم الهی چیکار داره با اتفاق ، کار داره ّبا قرآن کارداره میگه تقوا داشته باش و خدا تعلیمت میده اثر داره نگیم که او روعیت شد ه روایت نداره حالا که کسی از این راویا تقوای بیشتری نمیخوام بگم بی تقوا اون یکی هم دومی هم تقوات داره. ترجیح بده
اماروایت الله یجل لکم فرقان اصلا این شرط میکنه میگه تقوا داشته خدا بهتون فرقان میده فرقان یعنی قوه فرق بین حق و باطل یکیش فرق دو تا روایته. دکتر راویان این راوی اول چون تقوا بیشتری داره دو تا روایت دیده اما میدونه تو فرقان هذا حق نازا باطله قرآنم میگه این آقا قوه فرقان داره اون یکی کم داره اون کمتره اگه تعارض نداشت ما عمل میکردیم اما فعلاً تعارض داره به اون راوی عمل میکنیم که تقوای بیشتری داره چون فرقان زیادتری داره فرقان بیشتری یعنی روایت که انتخاب میکنه ۷۰ درصد ما را به واقع میرسه
نگیم. شیخ انصاری با ورعشان اگه یه روایتی انتخاب کردن خیلی نزدیکتره به واقع به خاطر اون فرقانی که داره آخوند یعنی چه حالتی نداره اینا توجه بکنید خوب عرض شود که این دلیل اول ما
دلیل دوم ما اینه در رد آخوند میگیم راوی که ورع بیشتری داره تقوای زیادتری داره یا بهتر از او بگیم تتبع ایشون گفتن کثرت التطب فی المسائل فقهیه. خیلی زیاده از اونجا که میره بیرون میره چند تا کتاب میبینه حول محور درس
یکی هم نه تتبع تو مسائل فقهی وقتی کسی بیشتر داره بعد یه روایتی برای من آورد من ظن به این پیدا میکنم که آقا کلامش به واقع نزدیکتره چون اشراف داره به همه روایت ها روایت ها رو دیده. فایده نداره به واقع رو میفهمیم اینطور میگیم میگیم اون که تتبع بیشتری میکنه اعلم به مذاق شارع است میدونه دو تا روایت کدوم به مزارشاره نزدیکتره عمل میکنه
یکی دیگه ایشون مهارت در قواعد اصولی مثال زده گفتن ربطی داره با روایت خیلی واضحه کسی که ده دور اصول گفته وقتی دو تا روایت متعارض میبینه. این بیشتر مسلطه که کدوم قاعده اصولی به درد اینجا میخوره تا اینکه یه دوره گفته هر دوشونم دارن تو تعارض روایت انتخاب بیشتر داره مهارت داره تکرار کرده مثل خود آخوند که اصوله میگن نه دوره اصول تکرار کرد اینا چرا اصلا نداره قطعا اثر داره قشنگ احساس میکنید که تکرار میکنن اصولات تا میرن سر مسائل فقهی. بهتر میتونه انتخاب بکنه بگه اینجا برائت احتیاط استثحاب چیه انتخاب نه انتخاب مقبوله چی گفت میگه ما با همسایه مون نظافت پیدا کردیم میریم پیش دو تا مجتهد من میرم مجتهد که به مذاق من حرف میزنه شما با من رفیق اون میره دیگه. مجتهد اولیه روایتو میخونه دیگه رو میخونه اینجا چیکار کنیم اینجا ما بگیم که راوی اول اون که داره روایت نقل میکنه
شخص مجتهد اول اگه مهارت بیشتری تو اصول داره اینو عمل بکن چرا بخاطر که روایتها دو تا روایت دیده اما با اصولی که دستشه میگه این مذاق شاره به این روایت متمایله روایت یا اصل برائت که جاری میکنه یه احتیاط که میکنه میره جلو ما اینا رو خیلی دیدیم تو فقه که. کسانی که مسلط به اصولاً یه جور دیگه دارن فتوا میدن اون یکی یه جور دیگه داره
همونطور که اثر تو فتوا میگذاره اثر تو انتخاب روایت
خلاصه میخوام بگیم این پنج تا چیزی که جناب آخوند گفتن اتفاقاً موثره تو اقربیت به واقع هست برید یه مثال دیگه بزنید حالا شما تتبع بکنید یه مثال بزنید که موجب بشه بعد مزیت روایت اول رو بخاطر که راوی مزیتی داره ما دیروز بحث البته گفتیم. آیا از وضعیت راوی اثر واقعه روایت حافظش قویتره خود الفاظ حفظه اون یکی نه الفاظ حفظ نیست نقل به معنا میکنه تو نقل به معنا ممکنه یه اشتباهی هم بکنه بحث بعدی ما این بحث گذشته است اینجا داره تکرار میشه تو اصول و اون اینه که آیا ما این جهات که عمل بکنیم در جاییست که توفیق عرفی امکان ندارد.
روایت داریم یکیش عامه یکی خاصه یکی مطلقه یکی مقیده آیا ما اینجا بماند جهاد عمل کنیم در گذشته گفتیم نه کاری به مراجع نداره بلکه خاص و تخصیص به عام اون مقید میزنیم به مطلق اصلا تو عرف نمیگن اینا بینش تعارضه یه تحیر بدوییه بعد کسی نگاه کنه میگه.
اما همه بعد ازیه تحمل اندک چیکار میکنن خاص و تخفیف یعنی به هر دوش عمل میکنند نمیارن تو باب تعارض آب روایت دو رو بنداز دور چرا چون یکی موافق کتاب شهرت اون چیه کسی اینا رو اینجا نمیگه این بحث گذشته حالا دارم تکرار میکنم چرا تکرار جدید
آخوند اینجا میخوان بگن میفرمان اونایی که گفتن تو. عام و خاص و مطلق و مقید تعارض نمیاد اشتباه کردن خلاف شهرت حرف بزنن اینم یه بحث جدید ایشون داره میگن میشه بگو این راوی که رفته مثل ابن حنظله سوال بکند از امام سوالش از مال عام و خاص بوده گفته چیکار کنیم امام گفتن مشر نگفتن تخصیص بده چطوری آقا اینا رو بگن میگم هنر آخوندیه ما قبول نداریمما کلامشون معلومه. وقتی اشتباه نمیشد دلیل بیاری
سه تا دلیل اینجا صاحب کفایه میارن دلیلاولشان میگن که صحیح است راوی سوال بکنه از امام به ملاحظت تحیر فی حال الان من تهیه دارم آینده رو کار ندارم که اگه مثلاً دو دقیقه صبر بکنم میگم خب این نسخ این تخصیص اینکه تعارضی نداره که صادر شده. برای تحیر فعلیش داره سوال میکنه و امکان یزول عرفا به حسب المعال یعنی ۵ دقیقه دیگه زائل میشه تحیرش اونو ول کن الان که میتونه بره پیش امام سوال کنه میشه اینا رو گفت جواب این ۵دقیقه پیش امام ده ساعت طول میکشه نه پنج دقیقه اصلا عرف مردم ما نباید اینطوری مطرح بکنیم بگیم مردم بخاطر طیاره فعلیشون ولو پنج دقیقه بعد از بین میره سوال میکنن خب نداریم همچین چیزی.
هرکی میخواد بره سوال کنه ۱۰ ساعت ۲۰ ساعت چند روز طول میکشه تا بره خدمت امام قطعاً تعیینش از بین میره نه امکانش یه خلاف ظهور اینا رو قبلاً هم گفتیم - دومین دلیل آخوند میگن تحیر در حکم واقعی ممکنه داشته از نظر ظاهری نه بگید نداره اما میخواسته بره از امام سوال کنید واقعا حکم الله چیه کاری به این نداشته میشه اینا رو گفت.
جواب اینه که نه اینم درسته اینا همه خلاف ظاهره احتمال آخوند دارن میرن احتمالات که در مقابل ظهور قوام نداره که ظاهر سوال راویت اینه ؛ که داره روایتها رو سوال میکنه نه حکم واقعی رو سوم دلیل آخوند میگن راوی رفته سوال بکنه چون احتمال میداده مثل قیاس یه وقت امام رد میکنن که بخواد خاص تخصیص به اینو رفته سوال کرد میشه گفت واقعا تخصیص خاص به عام مثل قیاسه دیر میاد دور مجبور میکنه تکرار کنه. احتمال اینجا نمیآید چرا همین امروزم گفتیم دیروزم گفتم ؛ گفتم اینجا چون احتمال مقابل ظهوره مجتهد وقتی احتمال میداد یه ظهور میده ظهور بگه ظهور حجته براش حالا تو ما نحن فیه احتمال میدیم که این آقا رفته سوال بکنید که آیا تخصیص زدن به عام مثل قیاس منفوره شاعر رد کرده است این احتمال..
اما ظاهر کلام چیه ظاهر کلام راوی این نیست قیاس. کاملا منفوره بارها از امام شنیده اما تخصیص خاص به آن اینطوری نیست این کاری به اون نداره ما اینا رو قبلاً گفتیم که مورد قیاس و شارع اونقدر بمبارون میکنه که ما قدیم را نمیدونم از دین خارج شده دین جدید میخواد چیکار کنه میخواست جلو سیره رو بگیره چون سیره بر این بوده که قیاس میکردن آیا تخصیص زدن به آمین طوریه یعنی بمباران کرده چیزی وجود نداره یه احتمال هر سه تا دلیل آخوند با یه جمله رد میشه که جناب شما احتمال دارید میدید. احتمالات در مقابل ظهور حجت نیست ما به ظهور باید عمل بکنیم و صلی الله علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم.