سایت: پایگاه شخصی -https://hosein128.ir/
نهج البلاغه فرزاد - @nahjolbalaghehfarzad
- وبلاگ صفرزاده- پردازاربعین https://safarzade.blog.i
- بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لالله رب العالمین
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاًوقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طویلا
- الّلهُمّ انصر الاسلام و المسلمین، وانصر جیوش المسلمین، و اخذل الکفّار والمعاندین و المنافقین، والیهود والظالمین و استغفرالله لى و لکم. اللهم احفظ وانصر قائدنا الخامنه ائ اللهم انصر من نصره واخذل من خَذَلَهُ
- اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طویلا مدرسه صدر بازار ساعت هفت ونیم صبح – استاد سید ابوالحسن مهدوی زید عزه
- درسخارج #اصول؛ کفایة الاصول- 24:26 صوت https://eitaa.com/doroos_mahdavi/3474
- مقصد هشتم؛ فصل_ قصد هشتم؛ فصل_عدم مراعات الترتیب بین المرجحات جلسه 2.
- تاریخ : دوشنبه ۱۴۰۴/ آذر ۰12
- مقصد هشتم؛ فصل_ما أفاد الشيخ الأنصاريّ في تقديم غير الجهتيّ ، والإيراد عليه_جلسه۲ [۳ فمورد هذا الترجيح تساوى الخبرين من حيث الصدور اما علما كما في المتواترين أو تعبدا كما فى المتكافئين من الاخبار و اما ما وجب فيه التعبد بصدور أحدهما المعين دون الآخر) بملاحظة اخبار الترجيح (فلا وجه لاعمال هذا المرجح فيه لأن جهة الصدور متفرع على أصل الصدور انتهى موضع الحاجة من كلامه زيد فى علو مقامه و فيه مضافا الى ما عرفت) ص 455-
- آنچه شیخ انصاری در ترجیح عدم جهت و ایراد آن فرموده است - جلسه 2 [3] موضوع این ترجیح، تساوی دو خبر از نظر صدور است، چه از طریق علم مانند مورد متواتر و چه از طریق تعبد مانند مورد دو خبر معادل. اما آنچه در آن واجب است که به صدور یکی از آنها به طور خاص بدون دیگری تعبد شود) با در نظر گرفتن اخبار ترجیح (دلیلی برای اعمال این ترجیح در آن وجود ندارد زیرا جهت صدور از مبدأ صدور منشعب شده است. محل نیاز از سخنان او تمام شده است، باشد که مقام او افزایش یابد و در آن علاوه بر آنچه می دانید)
- (دليل بر تقديم مرجح صدورى بر ترجيح جهت صدورى:) - زيرا: اين ترجيح (يعنى ترجيح جهت صدورى كه اعدليّت باشد) ملاحظه و اعمال مىشود در خبرين متعارضين، آنهم:
- ۱ - پس از فرض صدور قطعى هردو خبر چنانكه در خبرين متواترين متعارضين چنين است.
۲ - يا تعبّدا چنانكه در خبرين واحدين متكافئين (كه راوى هر دو عادل است) چنين است، آن هم پس از عدم امكان تعبّد به صدور يكى از دو خبر (كه اعدل است) و ترك تعبّد به ديگرى (كه عادل است)، و در ما نحن فيه متعبّد شدن به صدور يكى و ترك ديگرى به مقتضاى (ادلهاى كه مىگويد خذ باعدلهما يعنى) ادلۀ ترجيح از جهت صدور ممكن است (يعنى كه هردو ظنّى الصدوراند و لذا در اينجا نمىتوان متعبد به صدور يكى و ترك صدور آن ديگرى شد چونكه مستلزم ترجيح بلامرجح است) نكته: (اين در حالى است كه در سوّمى يعنى واحدين متفاضلين كه يكى اعدل و ديگرى عادل است، ارجح صدورا را كه مخالف با عامه باشد اخذ و مرجوح را كنار مىگذاريم). - و مرجّحات خارجيّه.
* انما الكلام در چيست؟ - در اينستكه: اگر يك دستۀ از اين مرجحات در خبرين متعارضين باشد و دستهجات بعدى نباشد، خوب مزاحمتى هم در كار نيست، مثل اينكه تنها ترجيح به دلالت مطرح باشد و يا تنها ترجيح به صدور مطرح باشد و.... - امّا عند المزاحمة يعنى در صورتيكه دو دستۀ از مرجّحات در خبرين متعارضين باشد مسأله فرق مىكند و بايد ديد كه كداميك از مرجّحات به لحاظ رتبه مقدم است؟ - بله، اگر صدور هر دو خبر مسلم و معلوم باشد (چنانكه در متواترين چنين است) چارهاى نيست جز حمل خبر موافق با عامه بر تقيّه و كنار گذاشتن آن.
- - لكن اگر صدور آندو معلوم نباشد چنانكه در ما نحن فيه (يعنى خبرين واحدين) متعارضين چنين است، رجوع به مرجّحات صدوريه واجب مىشود (و لذا بايد اعدل را گرفت).
- کلام استاد آیت الله مهدوی اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم
- شیخ اعظم انصاری رضوان الله تعالی علیه فرمایشی داشتند محقق رشتی ایراد گرفتن به کلام ایشان بعد صاحب کفایه یه ایراد گرفتن به محقق رشته اما یه جمله هم آخر کار ما داریم. این خلاصه بحث امروزش بدونی پس کجا به کجا میخوایم برسیم
- اول کلام شیخ رو بگیم تکرار میکنیم توجه کردید کلام شیخ گفتن معنا ندارد که ما اول متعبد بشویم به صدور مخالفین از نظر سندی یعنی یکی مشهور یکی شاذه اینو میگم مخالف متکافین. مثل هم مشهور باشه اما اگه متخالفین بود جناب شیخ چی گفتن ؛ گفتن معنا نداره که ما متعبد بشیم به صدور متخالفین سندی بعد بیان تو مرحله بعد بگم هر کدوم موافق عامه میذاریم کنار بخاطر تقیه ؛ چرا معنا نداره بخاطر اینکه شما از اول زور میزنید من متعبدا به هر دو عمل میکنم معنای تعبد اینه. عمل میکنم بعد خودت میدونی که عمل نمیکنی تو مرحله بعد یکیشو میذاری کنار این چه تعبدیه؛ تعبد وقتی که یه فایده عملی داشته باشه اینجا میگن تعبد ؛تعقل نه اونطوری نیست بحث عقلی عقل میگه باید این کارو بکنیم ؛ اما تو تعبدات ما مجبوریم کسی که متعدد میشه میگه من به هر دو روایت عمل میکنم. کدام دو تا روایت دو روایتی که مخالفین سندی است.
- این را به شیخ اعظم ایراد گرفتن گفتن چرا اینجا میای متعبد میشی بعد احدهما را حمل بر تقیه میکنیم حالا شیخ رشتی محقق رشید رضوان الله تعالی علیه به استادشان ایراد گرفتند - ایرادی که به استادشون هست اینه همینجا فوری میگن جناب شیخ اگه تو مثال شما میگید معقول نیست متکافینش معقول نیست متکلفین سندی. چیکار میکنید ؟ بگید چون اینا متکافین یعنی هر دو مشهورند یا هر دو شاذند اینجا بگو که من متعبد میشم به عمل به هر دو ثم حمل و احدهما علی التقیه حرف قشنگیه میگن آقا این چیه شما تو بحث مخالفین میگید معقول نیست معقول نیست این چه تعبدی که میپذیرید همه اینا مبتنی بر اون ترتیب ؛ یادتون نره جناب شیخ قائل به ترتیب بودن. در مراجعات منصوصه تو مراجعات گفتیم جناب شیخ کلامشون ناقصه یا غفلت کردن هرچی اصلاً واضح نیست لذا ما واضحش کردیم و گفتیم تو منصوصات ترتیب هست تو غیر ترتیب نیست به غیر که میرسه رو هم حساب کن خب حالا بیایم تو منصوصات بر اساس ترتیب مرحله اول درسته تو ذهنتون باشه دیگه مرحله اول صفات را میگفتند. تکرار میکنیم به خاطر یک عزیزی حالا امروز اومده دیروز نبودش و ناقص نمونه والا دقت داشته باشیم که تو مرحله اول مرجح صدوری رو نگاه میکنیم جناب شیخ اینو گفت تو مرجح صدوری فرمودند نمیشه حرف آخوندو بزنیم حالا آخوندا من دارم میگم زودتر بودن نمیشه حرف آخوندا بزنیم که چی بگیم بگیم تو مرحله اول اینا مخالفند یکی شهرت یکی ش. اینا اعتنا نکنی
- خب بری سراغ اون مرجح جهتی خب آخوند اینو گفتن دیگه گفتن ترتیب نیست شیخ اول اینکه میگن به ترتیب برو جلو همینه که میگن این معنا ندارد معقول نیست که وقتی متخلفین هست از نظر سندی خب همین جا حلش کن سرشو ببر به قول بعضی متخالفین سندیه چیکار کنیم شهرت بگیر شاذ کنار وقتی شهرت گرفتی شهرت ممکنه موافق عامه باشه ممکنه مخالف کتاب باشه خب باشه. امام گفتن امام فرمودند به مااشتهربین اصحابك أنجا حل کن مسئله رو و فرمودند معنا نداره که اینجا حل نکنی بگی من متعبد میشم به صدور ما حمل احدهما علی التقیه و موافق این معنا نداره این حرف غلطه..
- خب این برای اثبات کلام خودشه خیلی خوبه این سخن ها حالا تکرار میکنم اگر در جایی که متخالفین هستند. معقول نیست که متعدد بشی خب همین حرفا در متکافرین سندنم بزن اونجا که هر دوتا مرحله اول مشهوره میشه المتكافئين دیگه اونجا هم همینو بگید بگید معقول نیست که من متعدد به صدور احدهما بشند بعد چیکار میکنن اون که موافق حمله وصحا تقیهش بکنه این ایراده جناب محققه رشتی رضوان الله تعالی و اما جایگاه آخوند دقت های که این بزرگان میکنند ذهن ما را پرورش میده حقیقتاً.
- جناب آخوند رضوان الله تعالی علیه میفرماد ما باید ببینیم شیخ اعظم که گفتن تعبد آیا تعبد فعلیش یا تعبد امکانی مثالو تو همین جا حلش میکنه میگن اگر تعبد فعلی باشه تعبد فعلی یعنی چه یعنی حجیت اینو میگن دیگه وقتی الان متعبددا دیگه یعنی الان حجت است بر من. میگن جناب شیخ اگه تعبد فعلی منظورشون بوده ولی اشکال محقق رشتی ایشون میتونن ایراد بگیرن توضیحشم میدیم که چی بگیم تعبد فعلی یعنی حجیت فعلیه در این صورت این اشکالی که جناب محقق رشتی گرفتن درسته اگه حساب بکنید مفقود است هم در متساوین. هم در متخالفین جناب شیخ تو هیچ کدوم نمیتونن حجیت فعلیه رو بگم ایراد محضرشان وارد میشه که معقول نیست حجت فعلا بعد که حمله به ثقیه میکنیم چون موافق عامه
- حالا آخوند میگن رضوان الله تعالی علیهم اجمعین میفرماند که اگر کلام شیخ حجیت فعلی بود منظورشون این حجیت فعلیه و میتونه ایراد بگیره اول اینو بگن بشه بگن شما منظورتون حجتیه حجیت فعلیه این میشه که ما بگیم چه متساوی چه هر دو رو ما میگیم. هر دو رو که بگید لا معنا نداره که من بیام فعل بگم وظیفه عمل به دو روایت متعارض است که هر دو مشهور باشه چه یکی مشهور یکی بعد بخواد شاذ باشه در حال چرا معقول نیست چون بعد میخوام یکیش حمله بر تقیه بکنه این معنا نداره حجیت فعلیه
- خب توضیح هم میدن میگن حجیت فعلی شامل این بحث ما اصلا نمیشه توضیح میده میگه ادله ای که میگه خبر واحد حجت. ؛ هرچی میخواید بگید بالاخره دلیل داریم که خبر واحد حجته اون دلیله خبر بلا معارض میگه خبری که ما معاض ندارد عمل کن این حجته فعلا میگیم روایت های که میگه خبر واحد حجت خبر واحد تک رو میگه یه خبری که اومد خب اینا ادله میگه عمل کن به قولش. با تمام فروعات که داردا که خبر واحد خبر عدل است خبر ثقه است عدلین نظرات متعددی است که بود اینا رو ول کنید هرچی میخواد باشه همشو بگید هرچی میخواید بگید آخرش میگیم روایتی که میگه خبر واحد حجته خبری میگه که معارض نداره بحث ما یه بحث جدیدیه که یه روایت میاد میگه نماز جمعه واجب یکی میگه حرامه ما گیج شدیم دو تا روایت منصوب به امام خب چیکار کنیم.
- اینو باید حلش کنیم که وقتی منصوب به امام بود دوتا روایت اینجا چیکار بکنیم بحث تعارض خارج از بحث ادله حجیت خب حالا میان تو اخبار علاجی که بخش ما هم الان همین دو تا روایت متعارف رسیده چیکار کنم اخبار علاجی چی میگه میگه متعبدا احدهما را عمل کن یا به عنوان ترجیح یا به عنوان تخیر خوب دقت کنید اینا رو آخوند دارن میگن. این مقتضای اخبار علاجی کلشو باید همین جمله درستش کردم بله تساوی باشه دیگه وارد توضیحاتش نمیخوایم بشیم میگه مقتضای اخبار علاجی تعبد به عهدهما تاخییراً او ترجیحا درسته اینکه دیگه شامل همه شد
- خب حالا بیایم سر مراد شیخ دفاع که گفتند. دوتا روایتی که با هم تعارض داره و متخالفم هستند یعنی یکی شهرت داره یکی شاذ گفتن لا معنا لتعبد به صدورهما احدهما علی اینکه گفتن تعبد به صدورما میگن مرادشون استعبد به صدور تعبد به حسب دلیل اعتباره نه بحث به حجیت ؛ بحث یه مرتبه به قول ما یخی بود آب شد که مراد شیخ اینه که به حسب دلیلی که میگه معتبر است. بله این روایت شهرت یکی هم شازه آیا میتونید بگید تعبد داریم به حسب دلیل اعتبار بگم هر دو معتبر است بعد بخوام بگم فعلیت که؛ نگفتن که الان عمل بکن که به عبارت دیگه مقتضی یه حالت اینطوری بگیم مقت نه مانع دارید یا نه فعلا میگم معنا ندارد که بگید مقتضی برای عمل به هر دو هست بعد یکشو حمل و تقیه بکنه اینو جناب شیخ دارن میگن.
- امکان حجیت با فعلیت حجیت با هم فرق کرد من دیگه کلمه اینطوری میگم جناب شیخ آیا فعلیت حجیت گفتن نه امکان حجیت گفتن خب امکان حجت متکافرینش یا تو متخلفین ؛ امکان وجود متکافیناست؛ وقتی که امکان گرفتید تو متکافین تو متخالفین امکان نیست شهرت امکان داره نه شاذه گفتن نادر. رو این جهت است که شیخ تو مخالفین یه حرفی زدن که اون حرفشون تو متکافین نمیآید محقق رشتی گفتن میاد ایراد همین بودا
- 1652- گفتن جناب اگه اونجا گفتیم معنا تو متکافاین هم باید بگه حالا اینطوری جواب بله گفتم اصلا کلام خذ به مااشتهرمبتنی بر همینه که میگه اول صدور نگاه کن بعد برو سر جهت صدور. تکرار میکنیم بر همین مبنا شیخ یه حرفی زدن گفتن چرا ما اول صدور نگاه میکنیم بعد میریم سراغ جهت چون گفتن لا معنا این معنا نداره که تو متخالفین بگی که هر دو صادر شده یاآنکه متخالف هست بعد حمله به تقیه بکنیم اول حرف شیخ گفتن جناب شیخ این حرف که زدید تو مثال خودتون هست. من متعبد بشم به صدور هما بعد حمل عهدهما حمل برتقیه بکنیم خیلی حرف زدن کلام دقیقیه آخوند میفرمان ببین جناب محقق رشتی ببین که آیا شخ وقتی گفتن تعبد تعبد به حجیت فعلیه گفتن یا تعبد به امکان حجیت گفته اگر حجت فعلی رو گفتن ایراد به شما وارده. باشه چه مخالفین چه متکافین باشه معنا نداره که ما بگیم صدور ما حمله تقیه
- 21:00اما الان شیخ منظورشون این نیست منظورشون امکان حجیت درامکان حجیت تو مخالفین با متکافین با هم فرق میکنه تو متکافین بله حالا تکرار میکنم. در متالفین فرمودند لا معنا که ما متعبد به صدور هر دو بشویم تا میگیم تعبد شما تو ذهنتون بیاد امکان بگو هر دو ممکن است تعبدش بعد حمل بر تقیه بکنه این معنا نداره اما امکان تعبد اونجایی که متکافعین مشهور اشکال وارد نیست که اونجا میگیم متکا امکان تعبد هست چون مت امکان هست بعد چیکار میکنیم بخاطر تقیه حمله بر تقیه میکنه یکی. عرض شود که خوب1 ما تا اینجا کلام همه رو نقل کردیم
- کلام آخوند م واقعا کلام خیلی دقیقی است و دفاع کردن اینجا از شیخ انصاری عرض شود که فقط ما اینجایه جمله اینجا اضافه میکنن این جمله مغفول واقع شده تو عبارت اون جمله چیه یه ایراد میتونیم به شیخ انصاری بگیریم و اون اینه که اونجایی که متخالفینه. متخالفن یعنی چه یعنی یکی مشهوری که شاذ اینو بهش میگن متفازلین یعنی یه کدوم فضل داره دیگه وقتی تو متفازلینش نوبت به بحث بعدی نمیرسه
- جناب شیخ شما ترتیب قائلید وقتی ترتیب چی باید بگید باید بگید وقتی عهد امام مشهور است اون یکی شاذ ما چیکارمیکنیم که کاری نداریم به اینکه بعد ما بکنیم دیگه نوبت به اون نمیرسه چون اینا ترکیبیه میره جلو. وحید تو کلام شیخم بود یه جا گفتن ما مشهورو میگیریم ولو مشهور موافق عامه باشه ولوشم گفتند ولو مخالف کتاب باشه ما دیگه مشهور میگیم چون امام به ما گفتن این همونی که گفتیم تو مرحله اول چیکار میکنیم مسئله رو حلش میکنیم در متخالفین مسئله تو همون مرحله اول حل میشه در حالی که این عبارت شیخ نمیتونید معنا کنید که لام معنا. تکرار میگن یه جای دیگه گفتن فکر نکنید
- حالا نگفتن مااشهر - ترتیب و گفتن عبارتشونم چند روز پیش من خوندم که صریحا میگن مشهور بگید و موافق اونم چرا ولی تعارض یعنی تو مرحله اول شما رفتید سر. مقوله بلا شد یا مقبوله رو بگیم یا مدفوع رو بگیم تکرار اولی شهرت با هم تعارض داره ما میخوایم حل کنی
- شیخ فرمودند معنا ندارد فرضم اینه که اینا مخالفین یکی شهرت میگن معنا نداره که ما بگیم هر دو است بعد یکی حمله بر تقیه بکنیم این جمله رو میخوام بگم جناب اینا نمیگفتید. گفتید ما اصل کلامشون درسته کنارشونم میگفتند که وقتی مخالفینه ما مشهورو میگیریم اصلاً شاذ و میذاریم کنار نوبت به جهت آقا رفتن سر اون روایت مقبوله روایت مقبول هم همینطور دو تا روایت با هم تعارض داره یه کدوم راویش صفاتو داره اون یکی ندارد خب بگو لا معنا تعبد به صدورما علیت این عبارت شی. حالا ایراد که به ایشون هست اینه چرا بشه وقتی مخالف صفات داره دیگه ما نمیگیم تعبد به صدور تعبد به صدور احدهما مسئله حل میشه
- 24:26- وقتی صدور عد ما بود نوبت به بعدی نمیرسه که جهت صدور باشه الحمدلله بازم وحشی داریم راجع به محقق رشتی رضوان الله تعالی علیه رو دقت بکنید ص الله علی محمد.
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم




