سایت: پایگاه شخصی -https://hosein128.ir/
- نهج البلاغه فرزاد - @nahjolbalaghehfarzad
- وبلاگ صفرزاده- پردازاربعین https://safarzade.blog.i
- بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لالله رب العالمین
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاًوقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طویلا
- الّلهُمّ انصر الاسلام و المسلمین، وانصر جیوش المسلمین، و اخذل الکفّار والمعاندین و المنافقین، والیهود والظالمین و استغفرالله لى و لکم. اللهم احفظ وانصر قائدنا الخامنه ائ اللهم انصر من نصره واخذل من خَذَلَهُ
- اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طویلا مدرسه صدر بازار ساعت هفت ونیم صبح – استاد سید ابوالحسن مهدوی زید عزه
- درسخارج #اصول؛ کفایة الاصول37:07-صوت- https://eitaa.com/doroos_mahdavi/3480
- مقصد هشتم؛ فصل_ قصد هشتم؛ فصل- مقصد هشتم؛ فصل_برهان المحقّق الرشتيّ على امتناع تقديم الصدوريّ علىالجهتيّ و فساده
- تاریخ: یکشنبه ۱۴۰۴/ آذر ۰16اصول -15/9/404-اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله هالرحمن الرحیم
- ما در مخالفت عامه یا موافقت عامه دو تا نظریه مقابل هم داریم یکی نظریه صاحب کفایه بود که فرمودند این موافقت و مخالفت برمیگرده به اصل صدور توضیح بدیم یعنی چی برگرد به اصل یعنی اون که. مخالف عامه صادر شده است که موافقان از امام صادر نشده اصلاً امام تو خودشون تو جلسه درسشون نگفتند چسبوندن به امام صدور از کجا اینو میگید از جهت ؛ جهت را برگردونده پس از اینکه دو تا روایت یکی موافق عامهای که یکی هم مخالفش
- و یه مثال هم بزنم عامه راجع به مغرب میدونید که غرور رو. حدوداً یه ربع قبل از اذان مغرب چیکار میکنن میگن اذان شد ما زمان مغرب و فرقش اینه که قرص خورشید دیگه ناپدید میشه در افق اون طرف مغرب که داره غروب میکنه قرص خورشید که ناپدید میشه اینا میگن غروب اما خورشید چون هنوز تو پایین افق آسمان به چشم ما نمیخوره قرص ما نمیبینیم جسمشون اما نور خورشید به شکل. به سمت بالا کل آسمان هنوز روشن کرده یعنی هم بالا سر ما هم طرف مشرق تا طرف مشرق و نور خورشید هست حدوداً یه ربع تا ۱۶ دقیقه گاهی ۱۷ دقیقه بعد که خورشید یه مقدار رفته پایینتر این نور خورشید از طرف مشرق دیگه قرمزی هست قرمزی کمرنگ و نه قرمزی شدید یه سرخ یه ضعیف است میگن خمره مشرقیه یه مرتبه از بالا سر رد میشه یه مرتبه یعنی از مشرق تا بالا سر. تو آن واحد آبی شد این دیگه با همه نه اینکه خود خدا بیاد از بالا سر رد بشه خمره مشرقیه از طرف مشرق تا بالاسر یه مرتبه آبی میشه اما طرف خود افق که خوشی رفته پایین اگه نگاه بکنیم قرمزی کم رنگ هنوز هست اون تا یک ساعت و نیم بعدش هنوز روشنایی هست حالا قرمز میشه اما روشنایی یک ساعت و نیم بعد هست که بعد که از بین میره وقت فضیلت عشاست.
- طبق نظر بعضی فضیلت اینطوریو قبول نداشتیم گفتیم فضیلت اما بعد از نماز مغربم فضیلت عرض شود که نتیجه اینه که اگه دو تا روایت داریم یکی میگه صلی عند القلوب یکی میگه صل عندالمغرب ؛عند القلوب موافق با عامه وعندالمغرب موافق با خاصه جناب آخوند میگن وقتی دو تا روایت اینطوریه این جهت صدور رو برش گردوند به اصل صدور بگو اون که میگه. مخالف صادر شده امام گفتن اون که موافق بگو امام اصلاً نگفت این برگشت جهت صدور و اصل صدور این حرفی بود که انقدر روش حرف زدیم این چند روز و توضیحاتم دادیم ایراداتی داشتیم دیروز خود آخوند اینو رد کردند.
- جالبه خود آخوند گفتن وقتی یه روایت موافق عامه نگو که یا صادر نشده است یا صادر شده از تقی است. بلکه یه قسم سومی هم بگو این سه تا بگو اول بگو موافق عامه بگو ساده نشده یه احتمال واقعی اینم بگو احتمالاً بده که اصلا حکم واقعی همین موافق عامه باشه این ایرادی بود که دیروز صاحب کفایه داشتند و گفتن چرا تند شدی به استاد
- 00:05:54- ما دیدیم که خب این ایراد به خود. صاحب کفایه وارده جناب شما دارید ایراد به یکی دیگه میگیرید کلام مختار خودتونو رد کردید و دوتا ایراد دیگه که دیگه من اینا تکرار نمیکنم سه تا ایراد به ضاحب کفایه حالا اینجا بود
- حالا بخش امروز ما میان تو همین بخث و ببینیم که چیه موافق عامه و مخالف عامه که الان ما مخالفتشو میخوایم بگیم میگیم مخالفت عامه مزیته این قطعاً تو روایت اومده تا اینجاش که شک نداریم یه مزیته منتها مزیت من جهت جهت صدور الان ما بحثا بازش میخویم بکنیم
- 00:06:11 - میگیم من جهت. من الجحه الصدور پس بعد ازاین که دوتا روایت صادر شده است داریم این بحث بعد از صدور یعنی صدور دیگه ما گفتیم دو تا روایت هر دو مشهور است پس صادر شده هر دو موافق کتابم هست پس صادر شده ببینید از جهت مزیت یک و دو نتونستیم کاری بکنیم صدور و تمام کردیم امام هر دو رو گفتند اما روایتی که موافق عامه امام اون وقت که گفتن داشتن تقیه میکردن. مخالف نمیتونه بگه تقیه کردن حالا ما یه نکتهای رو میخوایم بگیم به نفع صاحب کفایه و اون اینه که اگر مزیت یک و دو و سه رو با منات حل بکنیم مزیت یک شهرت بود دیگه بگو شهرت خودش ملاک نیست ملاک اون مناته منات چی بود اقرب الی واقع نظر شیخ بود ؛ طبق نظر محقق رشتی ظن به صدور بود طبق نظر ما. گفتیم اقربیت به وظیفه ما کاری به واقع نداریم که وظیفهمون چیه هرچی که شارع به ما گفته وظیفه عمل کن میگم سه تا دیگه آخه چرا میگه دو تا سه تا منات ما داریم تفاوتی هم نمیکنه ما تو این منات گیری اگه بریم جلو دیگه طبق منات بریم جلو ملاک ما نه شهرت است نه موافقت کتاب. ملاک ما چیه طبق نظرشیخ اقربیت الی الواقع اگه اینطور بریم جلو و الاقربیت الی الواقع دیگه ترتیب اینا توش نیستا نمیتونیم بگیم اول شهرت اول مخالفت عامه چه فرق میکنه اولیت یک یا دو یا سه دوشم موافق کتابه نمیتونه بگه اون دوم است این یک و دو واسه تو روایت بود اما اگه منات کشیده بیرون به ملاک مناد دیگه ترتیب وجود نداره حتی من آنی که ما گفتیم. الاقرب الی الوظیفه الفعلیه آیا لازم است حتما شهرت بگیم اولش نه
- اگه یه روایت موافق کتابه یا مخالف عامه است اونم اقرب وظیفه فعلی است خوب پس ملات ملاک یا منات را اگر بخواهیم دقت بکنیم همینه که ترکیبات رو باید جمعش کنید سومیه ما گفتیم سوم سه رو دیگه ولش کن مثل دو تا ترازوئه. تو این ترازو یه وزن یک کیلو میذارید یه نیم کیلو میذارید یه ربع کیلو میذارید ترتیب دخالت نداره وزن دخالت داره وزن سه تا چیز گذاشتید اینور اینور یکی گذاشت سنگینتره دیگه فرق نمیکنه که اول یک کیلو رو بذارید یا اول نیم کیلو رو بزارید ملاک سنگینتر بودنه میگه سه تا وزن این بره روایت هم همینطوره دو تا روایت داریم یکیش دو تا مزیت داره یکیش یه مزیت داره اون یه مزیت مثلا فقط شهرته.
- اما اون یکی شهرت نداره دوتا مزیت دیگه داره هم موافقی کتابه هم مخالف عامه معناش این است که اولیه که شهرت داره دو تا مزیت دیگه رو نداره اینو به زبون بگید تا ببینید مشکل کجاست اولیش مشهور هست اما مخالف کتابه موافق عامم هست اگر ملاک رو گرفتید ملاک دیگه یک و دو و سه نداره هر کدومش بیشتره و از جمله مخالفت عامه. یه مزیت توشه و اونه که توریه توش نیست قطعاً میگم قطعاً نیست چرا میگم قطعاً چون موافق عامه رو نمیتونه بگه حتماً تووری حتما تقیه نمیتونی اینو بگید که اما ۳۰% بالاخره احتمال تغییر داره این احتمال اومد نیست همین کافیه
- 00:12:39 - خب حالا اگر ما ترتیب گذاشتیم کنار نتیجه به عکس میشه اولین مزیت اگه من دو تا روایت یک موافقم. میگم اون مخالف عامه احتمال تقیه توش نیست موافق عامه احتمال تقیه داره پس مخالفت بهش عمل میکنه با اینکه مزیت سوم تو روایت اما شما ۳ رو ول میکنید همون بار اول این کارو انجام میدی نتیجه اینه که مخالفت عامه بر مرجحات صدوری افتاد این چیزایی بود که قبلا گفتیم حالا میخویم توی جمع جدید رو بگیم. این را داشته باشه جهت مراجعه جهتی داشته باشه تکرار داریم میکنیم هیچی دیگه توش نیست اگر ما ترتیب گذاشتیم کنارمن مناتو گرفتیم در این صورت همون اول لحظه میگن جهتی رو به مزیت جهتی را حل میکنیم چون میگیم تقیه توش نیست توریه توش نیست. موافق عامه یه احتمال تقیه وتوریه توش هست ؛
- خوب حالا یه بحث دیگه داشتیم اینو از قبل میخوایم استفاده کنیم اگه یادتون باشه تو بحث تعارض گفتیم اگر توفیق عرفی وجود داشت تو توفیق عرفی ؛ ما نمیریم سراغ تعارض مثلاً یه روایت عامه روایت دوم خاصه اینو هیچ کس نمیگه تعارض به مااشتهر و نمیدونم موافقی که مخالف اصلا این نیست. همه دارن این کارو میکنن بله یعنی خاص میشه ازهر آن میشه ظاهر چیکار میکردیم اظهرو تخیصصمیزدیم به ما مطلق و مقیدشم همینطور بود پس مجتهد وقتی مواجه میشه با دو تا روایت اگر توانست جمع دلالی بکند که بهش میگن توفیق عرفی اینم میگن جمع دلالی.
- که تو جمع دلالی به هر دو عمل میکنید نه تو همه معدا عام رو یه بخش تخصیص میزنید اما کل آنان را کنار نمیگذارید هم به عام عمل میکنید هم به خاص هم به مطلق عمل میکنید هم به مقید درسته این مال بخشهای گذشتهمون بود گفتیم کجاست که میان تو بحث مرجحات اونجایی که عام و خاص نیست مطلق و مقید نیست مثل همین که گفتیم یکی میگه غرب یکی میگه القلوب نیست که. یکی از روایتها رو باید بزاری کنار چیکار کنیم اینجاست که به شهرت اگه عمل کنی اولین مرجع میشه شهرت اگه به منات گیری بری جلو باید ببینی کدوم مزیتش بیشتره
- 00:16:52 - خب حالا اینجا تو بحث ما میخوایم اینو بگیم اینو نگفتیم قبلا در توفیق عرفی اینا قبلاً گفتیم که توفیق دیگه جز نیست آیا میشه بگیم اونجایی که باب طوری مفتوح هست اینم از همین بابه بعضی اینو گفتن توفیق عرفیه یعنی مثل خاص میمونه تقسیم نداره دلیلش هم همینه که میگن روایت که موافق عامه را. ظاهر تو دلالتا یه مقدار ضعیفه اون که مخالف عامه چون تقیه توش نمیاد اظهر اینا رو که دیگه قبول داریم دیگه بله همه قبول داریم با توجه به این حالا میگم که این کارو بکن به هر دو عمل کن هیچکدوم روایت رو کنار نگذار بگو این تعارضش تعارض بدویست من فکر میکردم این روایت تعارض داره اما با تأمل که میرم جلو به هر دو روایت. عمل میکنم یه مقدار که تحمل میکنه نه میگیم تعارض نیست درمان چیکار میکنیم مخالف عامه رو میگیم اظهر موافق عامه ظاهر است به هر دو عمل میکنه خب نتیجه اینه حالا تو این روایت که گفتیم چیکار میکنیم اون روایتی که میگه صل عند الغروب اینا عمل میکنیم بهش. چطور عمل میکنیم نماز مغرب میخونیم نه عمل میکنیم کنار نمیندازیم حمل بر نافله میکنیم صل عند الغروبا میگم نافله یه ربع بعد صل عندالمغربا میگیم شرکت نماز مغرب قربت الی الله
- پس به هر دو روایت عمل کردیم هیچکدوم روایت رو کنار نگذاشتیم الان میخوایم بگیم این باب بحث طوریه بخش سوم که داریم میگیم باب ظاهراً تعارضی نبود عمل میکردیم و اظهر حالا ظاهر و اثر چیه مخالف عامه اظهره به خاطر اینکه احتمال توش نیست موافق عامه بخاطر زهر تا حالا میگفتیم ما کنار بگذار اصلا بهش عمل نکن.
- حالا این بخش جدیده که چرا عمل بکن بدویه با تحمل ضون تامل چی میشه به هر دو عمل میکنی عند الغرب بشو میگی حمل بر نافله میشه حمله بر واجب میکنه نافله وایسا بخون که خوبه که میگه رفته تو مسجد وایستاد نافله دو رکعت نماز امام زمان علیه السلام. بخونی یا نافله بخون اذان مغرب که شد نماز واجب تا بخون
- 00:21:54- خب آی این کارو بکنیم یا نه جواب تا اینجا کفایه هست اما جواب اینه که این کار خلاف روایت زراره است و مقبوله ابن حنظله و بحث موافق و مخالف عامه به عنوان مرجح امام حساب کردن. نه به عنوان توفیق عرفی جناب آخوند این بحث را خیلی به هم میخوره ! روایت داره میگه اینا تعارض است؛ شما می گویید تعارض نیست وتوفیق عرفیه ؛ عام وخاص بله ؛ توفیق عرفی بود ؛ اما این روایت اینطوری که موافق و مخالف عامه امام نگفتن توفیق عرفیه؛ بلکه به عنوان مرجح ازش یاد کردن اگه به روایت نگاه کنید مراجعه سومه.امام یادکردند ؛
- مرجح جاهای دیگه رو حضرت جلو انداختن اگه به عنوان منات گیری هم میخوای نگاه کنی با چشم باز به عنوان احد المرجحات امام حساب کردن و احد المرجات معناش این نیست که موافق عامه رامی گویندعمل نکن اینا رو باید واضح حرف بزنیم تا معلوم بشه ایراد داریم به کی میگیریم چه میکنیم و
- اما مرجحات خارجیه چهار قسمت ما تا الان سه تا مرجح رو یا چهار تا رو گفتیم. اینکه میگم یا به خاطر روایت انزله است اول روایتش اول خصوصیات راوی رو گفت اما تو زراره اول گفت شهرت و بعد گفت موافق کتاب و بعدم گفت مخالف عامه
- بیایم سرمرجات خارجیه مراجعات خارجی ۴ قسمه چیزایی که منصوص نیست قسم اول ترجیح به ظن غیر معتبر دو تا روایت داریم که یکی از روایتها با استخاره ؛ استخاره میشه ظن غیرمعتبری. یا شب خواب دیدن بالاخره شب قبل از خواب نشستم مطالعه کردم دو تا روایت متعارض بوده بعد تو خواب به من گفتن روایت اولیه روایت درستش اونه ؛ دومی باطله از خواب بلند میشن منم مثل کساییم که خواب رحمانی خیلی میبینن اعتماد دارم به خوابهای خودم آیا خواب میتونه به عنوان یک اماره یه نشانه ای بشه برای ترجیح روایت اول که شهرت نیستا موافق و مخالف عامه و اینا نیست. دیگه اماره غیر معتبر که اینجا اسمشم دارن ظن غیر یا یه کسی هست با استخاره کارشو حل میکنه برای هر کاری که میرسه یه استخاره میکنه از جمله نشسته بالا سر دو روایت هردو هم که بد میاد خب من یه ظنی پیدا میکنم یقین نباید ظن پیدا کردن که روایت کنم اما ظن من منشأش معتبر نیست. در امور فقهی که من نمیتونم مبنای فتوای خودم قراربدم. این یک
- 00:25:32 -مرجح دوم ترجیح به قیاس دو تا روایت داریم یکیش موافق با قیاسه یکیش مخالف ؛ آیا میشه موافقت با قیاس به عنوان مرجح حساب کنید در حالی که شارع صریحاً قیاس و رد کرده اینم دو؛ دو روایت راشارع یکی را رد کرده؛ اولیه نه اینا رو رد نکرد گاهی درست است ؛ اما معتبر نیست.
- 00:27:03- بله قیاس سریع درغیراعتباره اینجا ؛ ولی درخواب یا استخاره ظن پیدا میکنید که اعتبار ندارد اما شارع هم رد نکرده ؛ دومی اینه که این دو تا روایتی که یکیش موافق با قیاسه قیاسم یقین دارید که باطله آیا تو تعارض میشه به عنوان مرجح قیاس و حساب بکنید بگید شما
- سوم مرجح سوم اینه که این دو تا روایت که با هم تعارضه. یکی از اینا یعنی اول مثلا اول موافق با یک دلیلی است که اون دلیل سام و کتاب موافقه با سنت قطعی موافقه اینم ۱ پس ترجیح میدهیم سومی اینه ترجیح میدم اول رو به خاطر اینکه موافقت با کتاب یا موافقت با سنت قطعیه داره .
- 00:28:06- چهارم ترجیح با اصول عملیه دو تا روایت یکیش موافق با استصحاب هم هست. ما ترجیح نمیدیم ما ترجیح نمی دهم دوروایت را ؛ چیکار میکنیم اول دو تا روایت تعارض میکنیم تصاعد میندازیم کنار تو فقه این کارو میکنه ؛ بعد میگیم حال که رفت کنار حالا عملی ما چیه اینجا اینو نمیخوایم؛ اینجا نمیخوایم به روایت عمل کنیم می خوام فتوا بدیم .
- اونجایی که عمل به اصل میکردیم فتوا نمیدادیم اینا رو با هم مخلوطش نکنید همونه اونجایی که ما. عمل به اصل میکنیم پس دو تا روایتو بشم عمل نمیکردیم کنار مینداختیم امروز میخوایم بگیم ترجیح بدیم یکی از دو روایت رو و فتوا روش بدیم دلیل ترجیح ما چیه موافقت با اصله میگه موافق با برائته موافق با احتیاطه موافق با اینطوری اون یکی نه موافقت با اصل نداره میندازیمش کنار
- خب اولی چی بود ظن غیر معتبر. توجه بکنید که اون ظنونه اون شهرت و موافقی که تا اینا فرض کردیم توش نیستا یعنی از اونا رد شده اومدیم سر اینکه من یکی از دو روایت رو یا استخاره کردم یا مثلاً خواب دیدم که این روایت خوبه درسته اون روایت باطله ظن غیرمعتبر موافق با روایت اول در اومده آیا ما این از مرجحات بدونیم یا نه اول میگن من المرجحات فی الجمله بنا علی تعدی. اول تعدی رو ما بپذیریم حالی که اومدیم یکی از مراجحات اینه ظن غیرمعتبره
- خب یا این کارو بکنید بگید اصلاً ما تو اون سه تا مرجحم که بودیم منات گیری میکردیم طبق منات اول دلیل یا الاقرب الی الواقع یا به اعتباراغلب فعلیه ؛ یکی آن این چهارمی است فرض کردیم مساوی بود دو تا روایت. میریم جلو جناب آخوند میگن ان التعدی محل نذر بل من محل منه خلاصه میگن ما تعدی بخوایم بکنیم ما قبول نداریم .
- 00:31:01 جناب صاحب کفایه می گویند الی التعدی محل النظربل منعه ؛ .خلاصه می گویند ما تعدی را قبول نداریم؛ ایرادی که صاحب کفایه هست ؛ جناب صاحب کفایه خود شما گفتید اگر ما منات گیری بکنیم دیگه ترتیب تو کار نیستا یه چیز هم ما اضافه میکنیم میگیم نه تنها تاکید تو کار نیست. مراجعات منصوصه و غیر منصوصه دیگه دخالت نداره چون میگیم امام که گفتن خذ به ما اشتهرمنظورشون شهرت نبود منات بود الاقرب الی الواقع بود یا الی وظیفه الفعلیه بود اون بود اگه اونه چرا میگه تعدی نمیکنید خصوصیتی در مرجعیت باشه شاید شاید میگیرید یا نمیگیرید اگه شاید آوردید تو کار. شاید خصوص شهرت دخالت داشته که احتمال دادیم ما گفتیم این سه تا خصوصیت داره بقیش خصوصیت نداره .
- ما اینو گفتیم نظر جدید بود خب حالا ممکنه بگیم ظاهراز قواعدی که ما داریم میاریم العقواییه من حیث الدلیه و کشفیه. یه وقت از شما میگید من باید بیام اقواویت از حیث کشفیه یا کاشفیت ؛ یعنی کشف کنم که امام تو منزلشون روایت گفتن و برای بیان حکم الله گفت اینو میگیم اماره از جهت کشفیت ودلیلیت و کشفیت این قویتر است از اون یکی -
- 00:33:24- گاهی میگید نه کاری به اینا نداره حالا بیایم سر ما فی موافقت مضمون خبر با یک ماره غیر معتبر. امار غیر معتبر حتی حالا من مثال استخاره اینا گفتم یه مقدار شما بحث کن دست کم گرفتیدا بیاید بالاترشو بگید مثلاً بگید یه شخصی از خونه امام اومد بیرون اما آدم عادلی نیست آدم فاسقی شراب خوره اومد بیرون و گفت که امام این جمله رو الان گفتند روایت دوم نه فاسق نگفته اونا عادل گفته دو تا روایت با هم تعارض داره اینجا ما چیکار میکنیم عادل عمل میکنیم.
- گاهی میشه که این دوتا روایت که با هم تعارض کرده یکیشو راوی داره یکیشون طوری نیست اصلاً اونم نداره فاسقم نیست یه جا دیدیم من بگم که این دوتا روایتی که با هم تعارض داره موافق یکیش موافق است با اون روایتهایی که فاسق گفته خود این دو تا روایته هر دوش فرض کنید تو اخبار کافی وسایل اما یکیش موافقت با اماره غیر معتبر. اماره غیر متعهد یعنی یک شخص فاسقی اومد یا حضرت که موافق یکی از این دو تا روایت اگر ما ملاکمون دلیلیتو کشفیت باشه ؛ بله ؛ اینو میتونیم به عنوان کشف از واقعه یه مقدار مرجح حسابش بکنیم فقط از حیث دلیلیت یا از حیث کشفیت اگه گفتید از حیث دلیلیت میگید این دلیل قوی تره. از حیث کشفیت دارم میگم کشف کنی که امام گفتهاند کشف از صدور از امام حالا کدومشه ؛
- حالا ما ایرادی که ما اینجا داریم اینه میخوایم بگیم عقود دلیلاً با کشفیت یکی است چرا اینا دوتاش میکنید چون وقتی میگیم یکی از دلیلها اقواست از حیث دلیلیت یعنی چه وقتی میگم دلیلش قویتره یعنی این یکی بیشتر کشف میکنه از قول معصوم اون یکی نه پس دلیلیت برگشت به کشفیت بازی با الفاظ داریم میکنیم.
- توضیح بدید بله خودت دلیل داری نگاه میکنی ولی کشفیت یه چیز دیگه اما دقت که میکنیم اونم که دلیلش باز کشفه ما اصلا دلیلیت که نداریم که وقتی میگم دلیل قویتره یعنی بیشتر کشف از قول معصوم میکنه پس دلی تمام کشفیته اینم بحث ما راجع به حالا چی گفتیم چهار تا مرجح خارجی داره میگه اولیش این بود سه تا دیگه باقی مانده. صلی الله علی محمد و.اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم




