69- 3- كم خورى و اعتدال در غذا«منزورا أكله (اكله)»
كم خورى موجب بقاء ورع و تقوى و پرخورى موجب فساد تقوى و مايه طغيان است.
مولى على(عليه السلام) مىفرمايند: «ادْمانُ الشِّبَع يورثُ الأَشر و يُفْسِد الورع»: «تداوم پرخورى، موجب طغيان و سركشى و فاسد كردن پرهيزكارى است».
در جاى ديگر فرمودند:«بِئسَ قَرينُ الوَرَعِ الشِّبَع»: «پرخورى و سيرى، بد همنشينى براى پرهيزكارى است».
كم خورى و گرسنگى موجب سيرى در قيامت و پرخورى مايه گرسنگى در قيامت است.
رسول اكرم(صلى الله عليه و آله) در روايتى مىفرمايند: «طوبى لِمَنْ طَوى و جاعَ اولئك الذين يَشْبَعُون يَومَ القيامة»:
«خوشا به حال كسى كه دامنه خوردن را جمع كند و گرسنگى كشد، آنها كسانى هستند كه روز قيامت سير هستند».
در روايتى ديگر آمده است:«اكثَرُ النّاس شَبَعاً اكثرهم جُوعاً يومَ القيامة»: «كسانى كه بيشتر سير هستند، روز قيامت بيشتر گرسنهاند».
كم خورى و گرسنگىسبب لذّت بردن از طعام است به خلاف پرخورى. به تجربهاثبات شده كه اگر انسان گرسته باشد هميشه با اشتها است و غذا به دهان او طعم مىكند،
ولى اگر سير باشد، و بخواهد چيزى خورد آنقدر احساس لذّت نمىكند لذا لقمههاى آخر انسان كه در حال سيرى است، لذتى مانند لقمههاى اول را ندارد.
انسانى كه كم خوراك است و خود را گرسنه نگاه مىدارد به ياد گرسنگى فقراء و مساكين نيز هست، وقتى درد گرسنگى را كشيد، درد گرسنگان را احساس مىكند و انگيزهاى بر يارى آنها و دعوت آنها بر سر سفره و اطعام كردن آنها مىشود
به خلاف فرد سيرو پرخورى كه بىدرد است و احساس رنج و درد گرسنگان را ندارد.
به همين جهت بود كه وقتى به حضرت يوسف (عليه السلام) گفتند: چرا گرسنگى مىكشى، در حالى كه كليد خزينههاى زمين در دست تو است و خزانهدار پادشاه مصر هستى؟ گفت:«اخافَ ان اشْبَعَ فَانسى الجائع»: «مىترسم از اين كه سير باشم و گرسنه را فراموش كنم».
كم خورى مايه كممؤونه بودن است كسى كه عادت بر كمخورى دارد غذاى كم و مال محقّرى او را كفايت مىكند به خلاف كسى كه شكمپرستى كرده و
خود را بر آن عادت داده است كه هر روز و شب او طلبكار او است. او را مىكشد به جائى كه به مال مردم طمع كند و او را يا به كسب حرام مىكشد كه عقاب دارد، يا به حلال مىكشد كه حساب دارد.
كم خورى و گرسنگى باعث مصونيت روان آدمى از نفوذ شيطان است.
رسول گرامى(صلى الله عليه و آله) فرمودند:«انّ الشيطان يجرى مِنْ آدم جرى الدّم فى العروق فَضَيّقوا مجاريه بالجُوع»: «شيطان در دروان فرزند آدم به جريان مىافتد مثل جريان خون در رگها، پس راههاى او را با گرسنگى ببنديد»!
با گرسنگى مىتوان قسمت عمده از وساوس آن را كنترل كرد، قوه غضبيه و شهويه كه از اركان لشكر او هستند، با كم خوراكى تا حدّى قابل تعديل هستند
اين بيست ثمره بود كه ذكر كرديم و غزالى در احياء العلووم به ده تا از اينها اشاره كرده است كه مرحوم خوئى در ذيل خطبه 159، جلد 9 آنها را آورده است.
خوردن وآشامیدن در قرآن«كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» بخوريد و بياشاميد، ولى اسراف نكنيد.
براى جلوگيرى از فساد، از محبّتها و لطف خداوند به انسان بگوييد. «كُلُوا وَ اشْرَبُوا ... وَ لا تَعْثَوْا»
بهرهگيرى از نعمتهاى الهى، نبايد زمينهساز فساد باشد. «كُلُوا ... وَ لا تَعْثَوْا»
اى مردم! از آنچه در زمين، حلال و پاكيزه است، بخوريد و از گامهاى (وسوسه انگيز) شيطان، پيروى نكنيد. براستى كه او دشمن آشكار شماست. يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالًا طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِين
در آيه ديگر:«كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» بخوريد و بياشاميد، ولى اسراف نكنيد.
و در جاى ديگر مىفرمايد:«فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا» بخوريد و اطعام كنيد.به دیگران هم بدهید سفره میهمانی پهن کنید دیگران راهم دعوت کنید.
وادار نمودن مردم بهاستفاده از حرامها و بازداشتن آنان از نعمتهاى حلال، نمودى از دشمنى آشكار شيطان است.«كُلُوا ... حَلالًا طَيِّباً ... إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ» سوره البقرة، آيه 169
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از نعمتهاى پاكيزهاى كه به شما روزى دادهايم بخوريد و شكر خدارا به جاى آوريد. اگر فقط او را پرستش مىكنيد.يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ اشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ
ولى از اهل ايمان اينتوقّع است كه پس از خوردن، به دنبال عمل صالح و شكرگزارى باشند.«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا ... وَ اشْكُرُوا» و «يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا ... وَ اعْمَلُوا صالِحاً»
گرسنگی وآ زمایش -وقطعاً شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، زيان مالى وجانى وكمبود محصولات، آزمايش مىكنيم وصابران (در اين حوادث وبلاها را) بشارت بده.
وسايل آزمايش الهى نيزتمام حوادث تلخ و شيرين و از جمله ترس و گرسنگى، زيان مالى و جانى و كمبود محصولات است. ترس از دشمن، محاصرهى اقتصادى، جنگ و جهاد و اعزام فرزندان و عزيزان به ميدانهاى نبرد، از جمله امتحانات است.
گاهى جنبه آزمايشى دارد: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ» ما از طريق گرسنگى و ترس و ... شما را آزمايش مىكنيم.
قرآن مىفرمايد:«و لَنَبْلُوَنَّكُم بِشَىءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجُوعِ و نَقصٍ مِنَ الاموالِ وَ الانفُسِ وَ الَّثمَراتِ وَ بَشِّرِ الصّابِرينَ» ما شما را با ترس و گرسنگى و قحطى و كم شدن مال و جان و ميوهها و محصولات، آزمايش مىكنيم، و به كسانى كه در اين حوادث، خود را نمىبازند و صبر و شكيبايى و استقامت از خود نشان مىدهند بشارت بده.
خداوند انسان را گاهىبا ترس، گاهى با گرسنگى و زمانى با قحطى و گاهى با از بين رفتن محصولات و گاهى با ديدن داغها و از دست دادن عزيزان و زمانى با دادن نعمت و زمانى ديگر با گرفتن آن، آزمايش مىكند.
ابزار آزمايش، تمامشيرينىها و ناگوارىها است: «و نبلوكم بالشر و الخير». گاهى ابزار آزمايش ترس و گرسنگى و نقص مال و مرگ و كمى محصولات و غيره است.
پاسخ: آزمايش الهى براى آن است كه مدّعيان راستين از مدّعيان دروغين شناخته شوند. همه انسانها به نوعى ادّعا مىكنند كه آدمهاى خوبى هستند، امّا به هنگام امتحان، افراد شناخته مىشوند و هركس مىفهمد كه چه مقدار در ادّعايش راستگو بوده است. خداوند مىفرمايد: ما شما را به ترس، گرسنگى و كمبودها آزمايش مىكنيم:
گاهى هم«نَبْلُوكُمْ بالْخَيْر»است. يك، دو سه روزى دور دستت مىآيد تا ببينيم چقدر دور بر مىدارى.
اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج2، ص: 387