عوامل رشد بصیرت در قرآن ونهچ البلاغه جلسه 10استاد سالک
خوزه علمه اصفهان مدرسه صدر بازار 21 آبان 1401..گروه 5
3https://blog.ir/panel/safarzade/post_edit/61
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- عوامل رشد بصیرت فکریعنی اندیشیدن > عقل.. بحث ما تعلم است
- موضوع برسی رشد : بصیرت نهج البلاغه 12 عامل دارد 1- تفکر 2- تعقل 3- تعلم 4- الاعتبار2
- چهارم عامل رشد یصیرت الاعتبار : ارج ، ارزش ، پشتوانه ، پندگرفتن ، آبرو ، قدر، حیثیت ، شرف ، عرض ، منزلت ، پندگیری ، عبرت ،
- الاعتبار: إنّ فى کلّ شیء موعظة و عبرة لذوى اللب و الاعتبار : براستى که از براى خردمندان و گیرندگان پند در هر چیز (از چیزهاى دنیا) پند و عبرتى است.
- بدرستى که درهر چیزى نصیحت و پندى است از براى صاحبان عقل و پند پذیرائى، یعنى هر که را عقلى باشد و پند پذیرد در هر چه تأمّل و تفکّر کند از براى او در آن موعظه و عبرتى باشد که بسبب آن معرفتى حاصل کند یا رغبت در کار خیرى یا انزجار از فعل بدى. انّ فى کلّ شیء موعظة و عبرة لذوى الّلّب و الاعتبار .
- الاعتبار در ابن موضوعات نهج البلاغه آمده : الامور بالتجربة - الظفر بالحزم و الحزم بالتجارب - الامور أشباه- التجارب لا تنقضى- الایام تفید التجارب - الحزم حفظ التجربة - التجارب علم مستفاد- التجربة تثمر الاعتبار- العاقل من وعظته التجارب- المجرب احکم من الطبیب - التجارب لا تنقضى و العاقل منها فى زیادة- الحازم من حنکته التجارب و هذبته النوائب- املک الناس لسداد الرأى کل مجرب- انما العاقل من وعظته التجارب- ثمرة التجربة حسن الاختیار- حفظ التجارب رأس العقل- خیر ما جربت ما وعظک- رأى الرجل على قدر تجربته - فی کل تجربة موعظة - کفى عظة لذوى الالباب ما جربوا - کفى بالتجارب مؤدبا- من قلت تجربته خدع- من کثرت تجربته قلت غرته- من احکم التجارب سلم من المعاطب- من یجرب یزدد حزما- من غنى عن التجارب عمى عن العواقب- من حفظ التجارب أصابت افعاله- من الحزم حفظ التجربة
- کلمه الاعتبار بکار رفته : یثمر العصمة - الزمان یریک العبر - الاعتبار یفید الرشاد - الاعتبار یقود الى الرشد - المؤمن ینظر الى الدنیا بعین الاعتبار و یقتات فیها ببطن الاضطرار و یسمع. - اعتبر تزدجر - اعتبر تقتنع - افضل العقل الاعتبار و افضل الحزم الاستظهار و اکبر الحمق الاغترار - ابلغ العظات النظر الى مصارع الاموات و الاعتبار بمصائر. - ان للباقین بالماضین معتبرا- ان للاخرة بالاول مزدجرا - ان فى کل شیء موعظة و عبرة لذوى اللب و الاعتبار- ان نظروا اعتبروا و ان اعرضوا لم یلهوا- انما البصیر من سمع ففکر و نظر فابصر و انتفع بالعبر- اذا احب اللّه عبدا وعظه بالعبر - بالاستبصار یحصل الاعتبار - خلف لکم عبر من اثار الماضین قبلکم لتعتبروا بها - دوام الاعتبار یؤدى الى الاستبصار و یثمر الازدجار - رحم اللّه امرء تفکر فاعتبر و اعتبر فابصر - طول الاعتبار یحد و على الاستظهار - فى کل اعتبار استبصار- ترجمهشرحنهج..(ابنمیثم) ج 3 ص 29
- فرمود: به دنیا از روى زهد و بىرغبتى نگاه کنید و توجه خود را از آن بردارید. به خدا قسم به همین زودىها ساکنین آن از آن کوچ خواهند کرد و مترفین و اهل طغیان ناگهان نیست و نابود مىگردند.انْظُرُوا إِلَى الدُّنْیَا نَظَرَ الزَّاهِدِینَ فِیهَا -
- قال علیه السّلام: ما أکثر العبر و أقلّ الاعتبار اراد بالعبر: مواضع الاعتبار. رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً تَفَکَّرَ فَاعْتَبَرَ- وَ اعْتَبَرَ فَأَبْصَرَ- و قال علیه السّلام: مَا أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الاعتبار عن الصادق علیه السّلام: کان أکثر عبادة أبی ذر التفکّر و الاعتبار.
- جهان را بچشم بىرغبتان و کوچندگان از آن بنگرید زیرا بخدا سوگند که بهمین نزدیکى جهان ساکن را از جاى بر میکند و آنکه در عیش و ایمنى است باندوه و درد دچار مىسازد.
- نظر کنید ودنیا چون نگرستن بىرغبتان در او، [و همچون] روندگان از دنیا، بدرستى که دنیا و بحقّ خدا از زمان اندک زایل کند مقیم شده آرام گرفته را، و دردمند گرداند دنه گرفته- از جوانى و غیر آن- ایمن را، باز نگردد آنچه پشت فرو کرد از جوانى و غیر آن پس پشت بداد، و ندانند آنچه آن آینده است از او تا منتظر باشند آن را. (1) شادى دنیا آمیخته است به اندوه، و جلدى مردان در دنیا وا ضعیفى و سستى است، پس فریفته نکناد شما را بسیارى آنچه شگفت آورد شما را در او براى اندکى آنچه صحبت دارد با شما از او. (2) رحمت خدا بر مردى که فکر کند پس عبرت گیرد، و عبرت گرفت پس بینا شد، ترجمهنهج..(قرن5و6) ج 1.ص 222
- 9 ما اکثر العبر و اقلّ الاعتبار: چه بسیار است پندها و چه کم است پذیرفتار پند.
- (و قال علیه السّلام: ما اکثر العبر ) چه بسیار است مواضع عبرتهاى روزگار (و ما اقلّ الاعتبار) و چه اندک است عبرت گرفتن و اعتبار پذیرفتن و این توبیخ سامعین است بر ترک اعتبار از تغیّرات و تبدّلات روزگار. و ما احسن ما قیل:
- ما اکثر العبر و اقل الاعتبار. «پندها چه بسیار است و پند گرفتن چه اندک.» این سخن چه موجز و چه پربهره است. تردید نیست که پندها به راستى بسیار است بلکه هر چیز که در وجود است، مایه پند و عبرت است و تردید نیست که پند گیرندگان چه اندک هستند و بر مردم نادانى و هوس چیره است. دوستى دنیا و باده آن ایشان را فرومایه و مست کرده است و یقین در نظر ایشان بسیار ضعیف است که اگر یقین ایشان ضعیف نبود احوالشان غیر از این مىبود.
- فرمول است که هم سویی نکنید با شیطان : چرا این فرمول چون این فرمول اسان را به فکر وامی دارد راهبرد ها را پیش پای ما می گذارد. راهبرد ها را که پیدا کردی وَ اعْتَبَرَ فَأَبْصَرَ- این فرمول است.
- دوام الاعتبار یؤدى الى الاستبصار و یثمر الازدجار- از حوادث اخیر کشورها یی که دشمن می خواسته زیر سلطه باشند چون سوریه ، افغانستان ، عراق ، و...
- گرفتاری ما همین است : حکمت 297..ما اکثر العبر واقل الاعتبار گرفتاری ما همین است : -1- ضعف علمی 2- ضعف 3- عدم همت 4- خلع دانشمندان در فضای مجازی حکمت را عوض میکنند شیطان در وجود شان غلبه می کند می شود یک ما شین اراده ای از خودش ندارد.....
- ای علماء اسلام به داد اسلام برسید.- ما اکثر العبر واقل الاعتبار گرفتاری ما همین است حضرت امام در 15خرداد فریاد زدند ای علماء اسلام به داد اسلام برسید.
- 32 دوسال اندیشه اقتصادی برمبنای تعدیل اقتصادی در نتیجه 400 هزار میلیار بدهی به ما تحمیل شد.
- نتیجه سخن خلق اعتبار در حوزه علمیه ودیگر مراکز تحقیق از مبانی فقهی پیاده شود تحرک عظیم رخ می دهد. اقتصاد شکوفا می شود ان شا الله ..
- باید تدبیر کرد برای هر فتنه های بین المللی چون علیه ما علیه های خارجی. علیه ما علیه های داخلی در مقابل اسلام ایستاده اند وصعف ما باید جبران شود از اول تا تاحال..
- برای ما ممکن است با قدرت ولایت کاری کنیم که آیندگان برما افتخار کنند
- از واجب الواجبات است تفکر، تعقل، شناخت دشمن ودوست ، شناخت نیاز های ماندگار..
- بیان مقام معظم رهبری : تاریخى که ما در اینجا مىگوییم، باید براى عبرت گرفتن و استفاده کردن باشد. استفاده در چه جهتى؟ در جهت انسانسازى و استفادهى مخاطبان شما در جهت کمال. کدام کمال؟ کمالى که جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى و اسلام همان اسلامى که خود شما برایش دارید زحمت مىکشید و جانفشانى مىکنید
- اسلام پیروان خود را به عبرت گرفتن عادت مىدهد. در قرآن آیات متعدّدى این نکته را متذکر مىشوند: «إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً» ، «فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصارِ» و ... این یک درس زندگى است و فقط به معناى این نیست که انسان بتواند با این درس، معاش خود و حیات چند روزه را اصلاح کند و سامان بخشد. درس زندگى یعنى انسان بتواند با این درس هم حیاتِ این نشأه و هم- بالاتر از آن- حیات نشأهى بعد را آباد کند؛
- قرآن که صادق مصدِّق است، ما را به عبرت گرفتن از تاریخ دعوت مىکند. عبرت گرفتن از تاریخ، یعنى همین نگرانىاى که الآن عرض کردم. چون در تاریخ چیزى هست که اگر بخواهیم از آن عبرت بگیریم، باید دغدغه داشته باشیم. این دغدغه، مربوط به آینده است. چرا و براى چه، دغدغه؟ مگر چه اتّفاقى افتاده است؟ اتّفاقى که افتاده است، در صدر اسلام است.
- از نافرمانى خداوند و عواقب تلخ وسوسههاى ابلیس، عبرت بگیریم. تحت نفوذ شیطان قرار گرفتن، برابر با خروج از مقامات الهى و محرومیّت از آنهاست. «فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ ... فَأَخْرَجَهُما»
- از عاقبت لجاجت، جسارت، بىادبى و توقّعات نابجاى گذشتگان، عبرت بگیرید. «لَنْ نُؤْمِنَ ... فَأَخَذَتْکُمُ»
- از دانستنىهاى تاریخ، عبرت بگیرید. «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ» «نکال» عذابى است که اثر آن باقى وظاهر باشد تا دیگران ببینند و عبرت بگیرند.
- عبرت گرفتن و پندپذیرى، نیازمند داشتن روحیّهى تقواست. «مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ»
- از عاقبت و سرانجام دیگران، عبرت بگیرید. «کَما سُئِلَ مُوسى»
- توجّه به مشکلات دیگران، عامل تسکین است. از تاریخ، عبرت و الگو بگیریم. «مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ» این آیه، پایان جزء دوّم قرآن است و مىفرماید: داستانها و حوادثى که در آیات گذشته از آنها سخن به میان آمد، مایهى عبرت و درس آموزى است.
- به تمدنهاى ویران شده گذشته، باید به دیده عبرت نگریست و درسهاى تازه گرفت. «مَرَّ عَلى قَرْیَةٍ»
- به تاریخ گذشتگان وحوادث تلخ آنان بنگریم تا درس عبرت گرفته وبه خدا پناه ببریم. «کَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا»
- هدف از بیان تاریخ باید عبرت و پندگیرى باشد. «لعبرة»
- گرچه حوادث براى همه مایهى پند و عبرت است؛ «کانَ لَکُمْ آیَةٌ» ولى درس گرفتن از نشانهها، بصیرت وبینش مىخواهد. «لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ»
- حفظ آثار باستانى براى عبرت آیندگان، لازم است. «فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ»
- محتواى آن، دعوت به ایمان و عدالت، عبرت از امّتهاى پیشین، قطع رابطهى دوستانه با دشمنان خدا، حمایت از یتیمان، احکام ازدواج و ارث، لزوم اطاعت از رهبر الهى، هجرت، جهاد در راه خدا و ... است.
- نه عمر انسان براى شنیدن همهى تاریخ کافى است و نه نیازى به شنیدن همهى تاریخ است. باید به مقدار عبرت شنید. «رُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ»
- از پیمانشکنى بنىاسرائیل و عواقب آن عبرت بگیریم. فَبِما نَقْضِهِمْ ... لَعَنَّاهُم
- اینکه در سوره مایده با جملهى «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» آغاز شده و ماجراى غدیر در آیهى 67 مطرح شده و در این آیه پیمانشکنى و کشتن اولیاى خدا و تکذیب آنان مطرح شده، مىتواند ضمن افشاگرى از حالات بنىاسرائیل، مایهى عبرت و زنگ خطرى براى مسلمانان باشد تا پیام و پیمان غدیر خم را نادیده نگیرند.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
لطفا نظر دهید