جلسه 13وامل رشد بصیرت در قرآن و نهج البلاغه .. عبرت گرفتن /1445 استاد سالک عوامل رشد بصیرت در قرآن ونهج البلاغه – عبرت گرفتن - —1445 حوزه علمیه اصفهان مدرسه صدر ب
- @nahjolbalaghehfarzad یا https://safarzade.blog.ir
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
جلسه 13 رشد بصیرت عبرت گرفتن از نهج البلاغه - / /
- عبرت گرفتن – پند گرفتن – اندرز پزیری – تحول ودگرگونی «فَاع بصیرت گرفتن - ْاتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصارِ» حشر:.
- «فَاعْتَبِرُوا» از واژه «عبر» به معناى عبور کردن از ظاهر و رسیدن به باطن است. کلمه «عبارت» به معناى عبور از لفظ و رسیدن به معناست
- باب عبرت در قرآن گرچه حوادث براى همه مایهى پند و عبرت است؛ «کانَ لَکُمْ آیَةٌ» ولى درس گرفتن از نشانهها، بصیرت وبینش مىخواهد. «لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ» - کسانى که از جنگ بدر درس نگیرند، صاحب بصیرت نیستند. - ِ فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَ قَذَفَ فی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُمْ بِأَیْدیهِمْ وَ أَیْدِی الْمُؤْمِنینَ فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصار (حشر2)
- عبرت ازتاریخ انبیاء «قَصَصِهِمْ» 1-شاید اشاره به داستان تمام انبیا باشد و شاید مراد، داستان یوسف، یعقوب، برادران، عزیز مصر وحوادث تلخ وشیرینى باشد که در این سوره آمده بود.«لَقَدْ کانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ» 2- چنانکه حضرت یوسف علیه السلام على رغم همه کیدها و مشکلات و موانع به عزّت و قدرت رسید، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نیز على رغم همهى مکرها و ... به عزّت و قدرت خواهد رسید. «لَقَدْ کانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ»*3- تنها خردمندان از داستانها، پند وعبرت مىگیرند. «عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ»4- عبرتآموزى از قصص قرآن، مخصوص یک زمان نیست. «لِأُولِی الْأَلْبابِ» 5- داستانهاى قرآن، بیان واقعیّتهاى عینى و عبرت آموز است. (یافتنى است، نه بافتنى.) «ما کانَ حَدِیثاً یُفْتَرى» 6- گفتار راست و واقعى، تأثیر عمیق دارد. عِبْرَةٌ ... ما کانَ حَدِیثاً یُفْتَرى7- قرآن با کتب آسمانى دیگر همسو است. تَصْدِیقَ الَّذِی ...8- قرآن، تمام نیازهاى انسان را مطرح مىکند. «تَفْصِیلَ کُلِ شَیْءٍ» 9- قرآن، هدایت محض است و آمیخته با هیچ ضلالتى نیست. «هُدىً»10- تنها اهل ایمان از هدایت ورحمت قرآن بهره مىبرند. «هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ»11- نکته سنجى و درس گرفتن عقل لازم دارد؛ «عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ» ولى دریافت نور و رحمت الهى، ایمان نیز لازم دارد. «لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ»پ12- داستان یوسف براى جویندگان حقیقت، آیت «آیاتٌ لِلسَّائِلِینَ» براى خردمندان، عبرت «عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ» و براى اهل ایمان، مایهى هدایت و رحمت است. «هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ»* یوسف : 13- لَقَدْ کانَ فی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْباب
- بصیرت در خداشناسی - چگونه است که 1-یک پالایشگاه نفت، مهندس لازم دارد، امّا پالایشگاه شیر، خالق نمىخواهد؟ «إِنَ لَکُمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً» النحل : 66 وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقیکُمْ مِمَّا فی بُطُونِه 2- حتّى حیوانات را ساده ننگریم. «لَعِبْرَةً» استخراج آهن از خاک نیاز به صدها کارشناس، متخصّص وابزار دارد، ولى خداوند شیر را از دل علف بیرون مىکشد و با همین قدرت در قیامت انسانها را از دل خاک بیرون خواهد کشید. «لَعِبْرَةً»3- شیر، یکى از نعمتهایى است که قرآن به آن توجّه دارد. «نُسْقِیکُمْ»4- میوهها و روغن گیاهى، بر غذاهاى حیوانى مقدّم است. اوّل نام «نَخیل، اعناب، زَیتون» بعد فرمود: «نُسْقِیکُمْ، تَأْکُلُونَ» 5- شیر، گوشت وسوارى، قسمتى از منافع حیوانات است. «لَکُمْ فِیها مَنافِعُ کَثِیرَةٌ» به راه افتادن کارخانجات لبنیات، چرمسازى، کنسروسازى، ریسندگى، بافندگى و ایجاد اشتغال و بهرهدهى براى میلیونها انسان، منافع جنبى حیوانات است. 6- نقش کشتى را در حمل و نقل ساده ننگریم. (صدها فرمول دست به دست هم مىدهد تا این امکان فراهم مىشود) «عَلَى الْفُلْکِ تُحْمَلُونَ» المؤمنون : 21 وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقیکُمْ مِمَّا فی بُطُونِها
- بصیرت در نظام آفرینش - تغییرات و آمد و رفت شب و روز، تصادفى نیست، بلکه بر اساس نظامى دقیق استوار است. «یُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ» - پدیدههاى هستى عبرتانگیز است، درباره آن تفکر کنید. «لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصارِ» النور : 44 یُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصار
- بصیرت وعبرت ازتاریخ - تاریخ وسیله عبرت است، نه سرگرمى و پرکردن ایام فراغت. «لَعِبْرَةً» از تاریخ آن قسمتى را بازگو کنید که سازنده و عبرتآموز باشد. «لَعِبْرَةً» النازعات : 26 إِنَّ فی ذلِکَ لَعِبْرَةً لِمَنْ یَخْشى
- مطالعه تاریخ، سرگرمى نیست، وسیله عبرت است. فَاعْتَبِرُوا ... تاریخ، گذرگاه است نه توقّفگاه. استفاده از تاریخ، بصیرت مىخواهد. «فَاعْتَبِرُوا یا أُولِی الْأَبْصارِ»
- قرآن که عبرت وپند است برای صاحبان بصیرت روی کلمه دگرگونی 3مورد بحث کردنده اند.
- شب وروز پشت سر هم در حال حرکت
- فصولی که در طول سال پدید می آید چهار فصل
- مسأله خورشید وماه وآثار خورشید در ماه خیلی اینجا مطلب دارد.
- دگر گونی در واقعیت ها - حضرت آیت الله ناصر مکارم شیرازی از مراجع عظـام تقلید قم گفت: کسی که واقعیات نظام را دگرگون و از انتقـادات سازنده فـرار کند به ملت خیانت کرده است. وی در آغاز درس خارج خود خـاطرنشان کرد: در جامعه مردم بـاید از مسوولان انتقاد کنند و مسوولان نیز به انتقـادات آنان رسیدگی نمایند. وی اظهار داشت: منتقدان نیز باید با زبان انتقاد هم پیشرفت ها و عملکرد های مثبت را در نظر داشته و هم نکات منفی را مطرح سازند و این افراد باید به گونه ای رفتار کنند که انتقاد با عیب جویی مخلوط نشود. متاسفانه با وجود مشکلات اقتصادی در کشور ما برخی موسسات و شرکتها به صورت ناعادلانه از مردم کلاهبرداری می کنند. آیت الله مکارم شیرازی تصریح کرد: هنوز در جامعه ما مسوولان اقتصادی و غیراقتصادی از عمق این فاجعه در کشور باخبر نیستند (بصیرت لازم). این مرجع تقلید تصریح کرد: این شرکت ها ابتدا در ایتالیا تاسیس شده است ولی مسوولان آن کشور با هوشیاری آن را به سمت کشورهای جهان سوم سوق دادند. آیت الله مکارم شیرازی اظهار داشت: این شیوه کلاهبرداری ضربه های بزرگی بر پیکر اقتصاد کشور ما وارد خواهد کرد.
- با بصیرت ونظم _ یعنی ما به یک تنطیمی در جهان می رسیم چون در دل بصیرت ؛ علم ؛ آگاهی ؛ ژرف نگری ؛ هست ؛ سعه صدر، سوز، اخلاص، خودمانى بودن، نظم، تشویق، تجلیل از معلمان قبلى، انعطاف پذیرى، انصاف علمى، شهامت به جا، تواضع، آراستگى ظاهرى، حفظ ادب، عمق و بصیرت، خیلى حرف است.
- تاریخ، بهترین معلّم و صادقترین واعظ است، هر کس از آن عبرت نگیرد، سزاوار توبیخ است. أَ فَلَمْ یَهْدِ ... تهدیدات الهى را جدّى بگیریم. کَمْ أَهْلَکْنا ...تحوّلات تاریخى به دست خداوند است. أَهْلَکْنا . به تاریخ گذشتگان وحوادث تلخ آنان بنگریم تا درس عبرت گرفته وبه خدا پناه ببریم. «کَما حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا»- هدف از بیان تاریخ باید عبرت و پندگیرى باشد. «لعبرة» - نه عمر انسان براى شنیدن همهى تاریخ کافى است و نه نیازى به شنیدن همهى تاریخ است. باید به مقدار عبرت شنید. «رُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ» مناطق مخروبه و مقهوره، براى هر صاحب عقل ى مایه تأمل و اندیشه است. «لَآیاتٍ لِأُولِی النُّهى»سوره طه 128 ..
- خدا شناسی وعبرت - علم به تنهایى کافى نیست، عبرت از تاریخ وخدا شناسی لازم است. آنان با رفت و آمد خود ماجرا را مىبینند، ولى غافلند. «یَمْشُونَ فِی مَساکِنِهِمْ» - (به خاطر بیاور) زمانى را که جاى خانه (کعبه) را براى ابراهیم آماده ساختیم (تا خانه را بنا کند؛ و به او گفتیم:) چیزى را همتاى من قرار مده! و خانهام را براى طوافکنندگان و قیامکنندگان و رکوعکنندگان و سجودکنندگان (از آلودگى بتها و از هر گونه آلودگى) پاک ساز! وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بی شَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْقائِمینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ (حج26)
- خدا شناسی وبصیرت -در نهج البلاغه امیرالمومنین بالغ بر 50 مورد در این موضوع مطلب مطرح کرده است . در بصیرت بدون وسیله شنوایى، و بیناست بى آن که چشم گشاید و بر هم نهد، در همه جا حاضر است نه آن که با چیزى تماس گیرد، و از همه چیز جداست، نه اینکه فاصله بین او و موجودات باشد، آشکار است نه با مشاهده چشم، پنهان است .وَ السَّمِیعِ لَا بِأَدَاةٍ وَ الْبَصِیرِ لَا بِتَفْرِیقِ آلَةٍ وَ الشَّاهِدِ لَا بِمُمَاسَّةٍ وَ الْبَائِنِ لَا بِتَرَاخِی مَسَافَةٍ وَ الظَّاهِرِ لَا بِرُؤْیَةٍ وَ الْبَاطِنِ لَا بِلَطَافَة حالات عبرت آموزی در خطبه 152/بند3-
- امام شناسی وبصیرت - همانا امامان دین، از طرف خدا، تدبیر کنندگان امور مردم، و کارگزاران آگاه بندگانند، کسى به بهشت نمىرود جز آن که آنان را شناخته، و آنان او را بشناسند، و کسى در جهنّم سرنگون نگردد جز آن که منکر آنان باشد و امامان دین هم وى را نپذیرند. إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لَا یَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکَرَهُمْ وَ أَنْکَرُوهُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَصَّکُمْ بِالْإِسْلَام.خطبه 182 بند 7
- دعوت به بصیرت - قرآن مىفرماید: هر گامى و کلامى باید بر اساس بصیرت باشد «ادعوا الى اللَّه على بصیرة انا و مَن اتّبعنى» امام حسین علیه السلام و حضرت ابوالفضل و اصحاب علیهم السلام روز عاشورا ده سخنرانى کوتاه براى موعظه و ارشاد مردم داشتند.
- پند و عبرت بگیر - عبرت از کسانی که اهل قبرند.. حضرت فرمود بگورستان مردگان برو و براى روزى که برانگیخته از قبر مىشوى پند و عبرت بگیر و نیز فرمود: مریضان را عیادت و دیدن کنید و تشییع جنازهها بنمائید که روز قیامت را بیاد و خاطر شما آورد. قَالَ أَنَسُ بْنُ مَالِکٍ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَشْکُو إِلَیْکَ قَسْوَةَ قَلْبِی فَقَالَ اطَّلِعْ عَلَى الْقُبُورِ وَ اعْتَبِرْ بِیَوْمِ النُّشُور
- عبرت گرفتن از حوادث روزگار یقین نیز بر چهار پایه استوار است: بینش زیرکانه، دریافت حکیمانه واقعیّتها، پند گرفتن از حوادث روزگار، و پیمودن راه درست پیشینیان. پس آن کس که هوشمندانه به واقعیّتها نگریست، حکمت را آشکارا بیند، و آن که حکمت را آشکارا دید، عبرت آموزى را شناسد، و آن که عبرت آموزى شناخت گویا چنان است که با گذشتگان مىزیسته است. الْیَقِینُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ عَلَى تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ وَ تَأَوُّلِ الْحِکْمَةِ وَ مَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِینَ فَمَنْ تَبَصَّرَ فِی الْفِطْنَةِ تَبَیَّنَتْ لَهُ الْحِکْمَةُ وَ مَنْ تَبَیَّنَتْ لَهُ الْحِکْمَةُ عَرَفَ الْعِبْرَةَ وَ مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ فَکَأَنَّمَا کَانَ فِی الْأَوَّلِین
- دایم بودن عبرت گرفتن مىکشاند بسوى بینائى، و میوه مىدهد باز ایستادن را، یعنى بینائى دل و ذهن را و باز ایستادن از بدیها را. و مراد به «عبرت گرفتن» نپذیرفتن است و این که از بدى عاقبت هر امرى پى برده شود ببدى آن و امثال آن و اجتناب شود از آنها، و از خوبى عاقبت هر امرى پى برده شود بخوبى آن و أمثال آن و رغبت شود در آنها. 4709- دَوَامُ الِاعْتِبَارِ یُؤَدِّی إِلَى الِاسْتِبْصَارِ وَ یُثْمِرُ الِازْدِجَارَ.
- پند گرفتن بصورت دایم - حدیث 50 و51 – پند گرفتن بصورت دایم باید باشد ؛ آنچه موجب پند و عبرت است (براى مردم) بگوید خود او پند بگیرد، و در اندرز (بمردم) مبالغه (و پافشارى) مینماید در حالى که خود او از اندرز بهره برد، پس او کسى است کم گفتار و پرکردار است، در امورى که فناپذیر است (یعنى امر دنیا) دقت نکند ولى در آنچه باقى و دائم است (یعنى نعیم آخرت) حریص باشد. ولیکن در این زمانه ستمگری ؛ جنایت آنان ؛ کشتاربشریت ؛ از نا بودی ادیان باید عبرت گرفت.
- عبرتى و بینائى - آیا نیست براى شما درگذشتهگان و رفتهگان از پدرانتان عبرتى و بینائى آیا نمىبینید که مردگان روى برگشت بدنیا را ندارند و بازماندگان آنها در دنیا نخواهند ماند آیا اهل دنیا را ندید که در احوال مختلف بسر مىبرند بعضى بر مرده خویش گریانند 666 وَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام أَ وَ لَیْسَ لَکُمْ فِی آبَائِکُمُ الْمَاضِینَ وَ فِی آثَارِ الْأَوَّلِینَ مُعْتَبَرٌ وَ بَصِیرَةٌ إِنْ کُنْتُمْ تَعقل ونَ أَ لَمْ تَرَوْا إِلَى الْأَمْوَاتِ لَا یَرْجِعُونَ
- عبرت در خلقت هستی - اگر به تاریخ گذشته گان توجه کنیم کتاب مصباح المتصوره ص 38 حدیث 508 عبرت آموزی توسط انسان : انسان در خلقت هستی نگاه کند پر از عبرت است. - از تاریخ وسرنوشت دیگران عبرت بگیریم. فَانْظُرْ ... عاقِبَةُ الْمُجْرِمِین
- 1-تحول وحوادث لحظه به لحطه دارد. جهانگردىِ هدفدار و بازدیدِ توأم با اندیشه، بهترین کلاس براى تربیت انسانهاست. «فَسِیرُوا ... فَانْظُروا» سیرو فی الارض وذکروا تلک التی آباءکم و اخوانکم بها
- 2-عبرت آموزى از روزگار جاهلیّت : خضرت امیر المومنین علیه السلام می فرمایند - اى بندگان خدا عبرت گیرید، و همواره به یاد زندگانى پدران و برادران خود در جاهلیّت باشید، که از این جهان رفتند و در گرو اعمال خود بوده، برابر آن محاسبه مىگردند. به جان خودم سوگند! پیمانى براى زندگى و مرگ و نجات از مجازات الهى بین شما و آنها بسته نشده است، و هنوز روزگار زیادى نگذشته، و از آن روزگارانى که در پشت پدران خود بودید زیاد دور نیست.. فاعْتَبِرُوا عِبَادَ اللَّهِ وَ اذْکُرُوا تِیکَ الَّتِی آبَاؤُکُمْ وَ إِخْوَانُکُمْ بِهَا مُرْتَهَنُونَ وَ عَلَیْهَا مُحَاسَبُونَ وَ لَعَمْرِی مَا تَقَادَمَتْ بِکُمْ وَ لَا بِهِمُ الْعُهُودُ وَ لَا خَلَتْ فِیمَا بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمُ الْأَحْقَابُ وَ الْقُرُون . خطبه 89
- عبرت از ظلمهای رضا خانی - قبل از انقلاب را در تاریخ بنگرید که رضا خان چه ظلم ها که نکرد کرد. چادر سر زنها کشیدن یکی از ظلمها بود برای نمونه - مادربزرگ ما به وسیله تعقیب ژاندارم رژیم سکته کرد در آن ماجرا درحالی و پدر ما که فرزندچند ماهه شیری بود بی مادر گردید.
- آدمهای بی بصیرت در میدان تشخیص حق و باطل را ندارند. در کنار هر حقى باطل هم هست. تشخیص حق و باطل کارِ دقیقى است، باید مواظب خرافات باشیم، در آسیبها وفتنه ها..
- آدمهای با بصیرت در میدان تشخیص دوست شناس هستند. قدرت فکرشان بلاست . چون مرد میدان ما حاج قاسم سلیمانی که شرق وغرب را متحیر کرد! آدمهای بی بصیرت در میدان تشخیص درسراط توحید حرکت می کنند. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» (فاتحه/ 7- 6) راه «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» همان راه انبیاء است. خطبه 13. رحم الله امری تفکر فاعتبر واعتر... رحم الله امری .. «رحم الله امرئ عرف قدره و لم یتعدّ طوره».
- دشمن در میدان باطل تسخیر ذهن وعقل را میگیرند. ولی در بصیرت دوست ما، خداوند است که هستى را به ما داد و همه خیر را در اختیار ما گذاشت و به ما عقل ، فکر، علم، هدایت، قدرت تشخیص و انتخاب داد و عیب ما را پوشاند و طبیعت را تسخیر ما کرد و کار نیکوى ما را چند برابر خریدارى مىکند.
- نگاه عبرت آموز - فی کل اعتبار : نگاه باید عبرت آموز باشد. یعنى همه خیر در سه چیز است و نگاهى که درآن عبرت نباشد لهو و بیهوده است، مثل انسانى که از کتاب علمى فقط به عکس هایش نگاه مىکند. امیرالمومنین (علیه السلام) مىفرماید: «جُمِعَ الْخَیْرُ کُلُّهُ فِى ثَلَاثِ خِصَالٍ النَّظَرِ وَ السُّکُوتِ وَ الْکَلَامِ فَکُلُّ نَظَرٍ لَیْسَ فِیهِ اعْتِبَارٌ فَهُوَ سَهْوٌ وَ کُلُ کَلَامٍ لَیْسَ فِیهِ ذِکْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ وَ کُلُّ سُکُوتٍ لَیْسَ فِیهِ فکرهٌ فَهُوَ غَفْلَهٌ فَطُوبَى لِمَنْ کَانَ نَظَرُهُ عَبَراً وَ سُکُوتُهُ فکراً وَ کَلَامُهُ ذِکْراً وَ بَکَى عَلَى خَطِیئَتِهِ وَ أَمِنَ النَّاسُ شَرَّهُ» (المحاسن، ج 1، ص 5
- فرمول بصیرت : اندیشه کرده به اضافه اعتبار وپندآموزی است. تفکر> اعتبار > بصیرت ...دایم بودن عبرت گرفتن مىکشاند بسوى بینائى، و میوه مىدهد باز ایستادن را، یعنى بینائى دل و ذهن را و باز ایستادن از بدیها را. و مراد به «عبرت گرفتن» نپذیرفتن است و این که از بدى عاقبت هر امرى پى برده شود ببدى آن و امثال آن و اجتناب شود از آنها، و از خوبى عاقبت هر امرى پى برده شود بخوبى آن و أمثال آن و رغبت شود در آنها.[116] دوام الإعتبار یؤدّى إلى الإستبصار و یثمر الإزدجار.
- تفکر در تاریخ و سرگذشت دیگران، ثمرهاش عبرت و پند گرفتن است. «فاقصص القصص لعلّهم یتفکرون»
- عبرت ها چقدر فراوان وعبرت پزیران چه اندک -..عیب ما در این زمانه ضعف علمی ؛ ضعف آگاهی ؛ همت کم ؛ بعید الهمه است ..ما اعتباری از خودمان در اتوبوس زمان نداریم حکمت 297 ما اکثرالعبر واقل الاعتبار
- از صحابه بزرگ - راوی گوید: طلحة بن عبیدالله از صحابه بزرگ بود که در رکاب نبی مکرم اسلام تلاش و مجاهدت بسیار از خود نشان داد بعدها گرایش به دنیا مسیر حرکت و نگرش او را تغییر داد هرچند که در ابتدای حکومت امام علی(علیه السلام)لیه السلام)لیه السلام) هم با ایشان بیعت کرد . ولی در برابر عدالت علوی تاب نیاورد و بیعت شکست و از پایه های جنگ جمل گردید و شمشیر کشید.
- طلحه بخشنده - حضرت آیت الله خامنه ای فرمودند: در مجلس سعید بن عاص در کوفه,یک فردی گفتش که: مااجود طلحة؟ طلحه چقدر جواد و بخشنده است لابد پولی به کسی داده بود، یا به کسانی محبّتی کرده بود که او دانسته بود
- سابقه طلحه - فقال سعید,گفتش که: ان من له مثل النشاستج لحقیق ان یکون جوادا». یک مزرعه خیلی بزرگ به نام «نشاستج» در نزدیکی کوفه بوده است - شاید همین نشاسته خودمان هم از همین کلمه باشد این ملک طلحه ,صحابی پیغمبر بوده است در مدینه ؛
- ظاهری بخشنده - سعیدبن عاص گفت: کسی که چنین ملکی دارد، باید هم بخشنده باشد «والله لو ان لی مثله» - اگر من مثل نشاستش را داشتم - «لاعاشکم اللَّه به عیشا رغداً»، گشایش مهمی در زندگی شما پدید میآوردم؛ چیزی نیست که میگویید او جواد است!
- ملاک دایم بصیرت - حال شما این را با زهد زمان پیامبر و زهد اوایل بعد از رحلت پیامبر مقایسه کنید و ببینید که بزرگان و امرا و صحابه در آن چند سال، چگونه زندگیای داشتند و به دنیا با چه چشمی نگاه میکردند. حالا بعد از گذشت ده، پانزده سال، وضع به اینجا رسیده است. راوی گوید: طلحه که روزگاری اورا طلحة الخیر نامیده بودند در جنگ جمل زخمی و پس از آن کشته شد. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم؛. @nahjolbalaghehfarzad یا https://safarzade.blog.ir