شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص :184حق داعی- شب گذشته عرض نکردم که شیعه بر طبقات مختلفه هستند بلکه شیعه بآن معنی که شرح دادم

  1. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

 

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad

بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏

«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی

شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص :184حق

  1. داعی- شب گذشته عرض نکردم که شیعه بر طبقات مختلفه هستند بلکه شیعه بآن معنی که شرح دادم یعنی بندگان مطیع خدا و پیغمبر و پیروان خاندان رسالت بامر آن حضرت یک طبقه بیشتر نیستند ولی طبقات بازیگری بنام تشیّع خودنمائی و مردم جاهل بی خبر را بدور خود جمع نمودند و از نام مقدّس شیعه سوء استفاده نموده و عقاید باطل بلکه کفر و زندقه را باین نام میان مردم انتشار دادند لذا مردمان بی خبر که تحقیق در حقایق نمی نمایند بنام شیعه در تاریخ از آنها یاد نموده اند و آنها چهار طبقه اصلی هستند که از آن چهار طبقه اصلی هم فقط دو فرقه باقی مانده اند و دو فرقۀ آنها بکلّی از میان رفته اند و از هر طبقۀ آنها طبقات دیگر پیدا شدند.
  2. و آن چهار فرقه عبارتند از زیدیۀ و کیسانیّه و قداحیّه و غلات.
  3. عقاید زیدیه
  4. فرقه اول زیدیه می باشند و آنها کسانی هستند که خود را اتباع زید بن علی بن الحسین علیهم السلام  می دانند و زید را بعد از امام زین العابدین علیه السّلام امام می دانند و الحال در یمن و اطراف آن زیدیها بسیار می باشند. ص :184
  5. عقیده آنها بر آنست که هر علوی فاطمی که عالم و زاهد و شجاع باشد و علاوه خروج بسیف و شمشیر نموده و مردم را دعوت بخود نماید آن امام است.
  6. و چون جناب زید در زمان خلافت هشام بن عبد الملک اموی بواسطه فشار و ظلم بنی امیه در کوفه خروج کرد و شربت شهادت نوشید(چنانچه پریشب شرح حال آن بزرگوار را بمناسبتی عرض نمودم)او را امام دانسته و پیروی او را بر خود حتم می دانند.
  7. و حال آنکه مقام جناب زید بالاتر از آنست که چنین نسبتی را باو بدهند. جناب زید از سادات بزرگ بنی هاشم بوده در زهد و علم و فضل و فهم و دین و ورع و عبادت و شجاعت و سخاوت برجستۀ قوم و پیوسته قائم اللیل و صائم النهار بوده.
  8. رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم خبر شهادت آن جناب را داده چنانچه از حضرت سید الشهداء أبا عبد اللّه الحسین علیه السّلام رسیده که فرمود وضع رسول الله یده علی صلبی قال یا حسین سیخرج من صلبک رجل یقال له زید یقتل شهیدا فاذا کان یوم القیمة یتخطی هو و اصحابه رقاب الناس و یدخله الجنة (1).
  9. ولی خود جناب زید ابدا ادعای امامت نداشته و این تهمتی است که بآن حضرت نسبت داده اند و الاّ آن جناب خود را تابع و مطیع امامت برادر بزرگوارش حضرت امام محمّد باقرعلیه السّلام می دانسته ولی بازیگرانی بعد از آن حضرت قائل باصلی شدند که لیس الامام من جلس فی بیته و ارخی ستره بل الامام کلّ فاطمی عالم صالح ذو رای یخرج بالسیف (2) ص :185
  10. مردم را دعوت بامامت آن حضرت نموده و تشکیلاتی دادند باصطلاح دکانی برای پیشرفت مقاصد خود باز نمودند و آنها پنج فرقه گردیدند-مغیریه-جارودیه- ذکیریه-خشبیه-خلقیه-
  11. 1) رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله دست مبارکش را گذارد بر پشت من و فرمود یا حسین زود است بیرون می آید از صلب تو مردی که او را زید می گویند کشته می شود در حال شهادت چون روز قیامت شود خود و اصحابش پا می گذارند بر گردنهای مردم و داخل بهشت می شوند. (بدیهی است مراد اصحابی هستند که بنام نهضت در مقابل ظلم بنی امیه با آن حضرت قیام نمودند).
  12. 2) امام نیست آن کسی که در خانه بنشیند و خود را بپوشاند از مردم بلکه امام هر فاطمی عالم صالح صاحب رأی است که خروج بشمشیر بنماید.
  13. عقاید کیسانیه
  14. فرقۀ دوم کیسانیّه بودند و آنها أصحاب کیسان مولی و آزاد کرده علیّ بن أبی طالب علیه السّلام بشمار می رفتند. آنها قائل بامامت محمّد بن الحنفیّه فرزند بزرگ حضرت أمیر المؤمنین بعد از حسنین علیهما السّلام بودند.
  15. ولی جناب محمّد خود چنین داعیه ای نداشته بلکه او را سیّد التابعین می گفتند در علم و زهد و ورع و تقوی و اطاعت امر مولی معروف بوده.
  16. بعضی بازیگرها دستاویز نمودند قضیه مخالفتهای او را با حضرت سجاد امام زین العابدین علیه السّلام و دلیل بر ادعای او قرار دادند.
  17. و حال آنکه اصل حقیقت این نبود که ادعای امامت داشته بلکه مقصود جناب محمّد از این مخالفتها اثبات مقام حضرت سجاد علیه السّلام امام چهارم بوده که باین طریق مریدهای جاهل و معتقدین سادۀ خود را متوجه سازند که من واجد این مقام نیستم.
  18. کما آنکه در همان مسجد الحرام بعد از ثبوت حق در مقابل حجر الاسود و اقرار حجر بامامت حضرت سجاد علیه السّلام که در کتب اخبار و تواریخ مفصّلا ثبت گردیده أبو خالد کابلی که سر سلسلۀ معتقدین بآن جناب بود با جمعی از معتقدین بامامت محمّد تبعیت از جناب محمّد نموده و بامامت حضرت سجاد معترف شدند.
  19. ولی یک عده از شیادها جمعی از عوام بی خرد بی خبر را بر آن عقیده نگاهداشتند باین بهانه که جناب محمّد شکسته نفسی نموده و در مقابل بنی امیه سیاست اقتضای چنین امری را نمود.
  20. و الاّ امامت جناب محمّد مسلّم است و بعد از وفات جناب محمّد هم ثابت ماندند و گفتند جناب محمّد نمرده بلکه در شعب جبل رضوی پنهان گردیده زمانی بیرون آید و جهان را پر از عدل و داد کند و ایشان چهار فرقه بوده اند. مختاریه-کربیه-اسحاقیه-حربیه-(ولی بر این عقیده امروز کسی باقی نمانده). ص :186
  21. عقاید قدّاحیه
  22. طایفه سیم قدّاحیه اند اصل مذهب این طایفه ظاهرا تشیّع ولی باطنا کفر محض است و اصل تشکیلات این مذهب بدست میمون ابن سالم یا(دیصان)معروف به قدّاح و عیسی چهار لختان در مصر شروع شد و باب تأویلات را در قرآن مجید و اخبار بمیل خود باز نمودند.
  23. و از برای شریعت ظاهر و باطنی قرار دادند و گفتند باطن شریعت را خداوند بپیغمبر و پیغمبر بعلی و او هم بفرزندان و شیعیان خالص تعلیم داد و گویند کسانی که باطن شریعت را دانستند از قید طاعت و عبادت ظاهریه آزاد و آسوده شدند.
  24. و ایشان مذهب را بر هفت پایه قرار دادند به هفت پیغمبر معتقدند و به هفت امام معترفند و امام هفتم را غائب و منتظر ظهور آن هستند و ایشان دو طایفه بودند
  25. . ناصریه- اصحاب ناصر خسرو علوی که در اشعار و گفتار و کتابهای خود بنام شیعه بسیار مردم را بکفر و الحاد کشانیده و در طبرستان شیوع بسیار داشتند.
  26. صباحیه- طایفۀ دویم اصحاب حسن صبّاح که اصلا اهل مصر و بایران آمده و واقعۀ اسفناک و فتنۀ بزرگ الموت را در قزوین برپا کرد و باعث قتلهای فراوان شد که در تاریخ مفصّلا ثبت است که این مجلس مختصر مقتضی شرح مفصّل حالات تاریخی آن نمی باشد.
  27. عقاید غلات
  28. طایفۀ چهارم غالیه اند که پست ترین اقوام و طوایفی هستند که بنام تشیّع معروف شده اند و تمامی آنها کافر و نجس و فاسد و مفسد می باشند و آنها هفت فرقۀ اصلی هستند. سبائیه منصوریه غرابیه بزیغیه - یعقوبیه-اسماعیلیه - ازدریه
  29. شرح حالات و پیدایش آنها را شب گذشته مختصرا باقتضای مجلس عرض کردم ما جامعه شیعۀ امامیۀ اثناعشریه بلکه تمام مسلمین دنیا از آنها و عقاید آنها بری و آنها را انجس از هر نجس و کافر ملحد بیدین می دانیم. ص :187
  30. و هر عقیده ای بنام شیعه روی قاعده کفر و الحاد صراحة یا کنایة در السنه و افواه مشهور و در بعض کتب عمدا یا سهوا درج گردیده بیشتر از این طایفه می باشند که خود را شیعۀ علی می خوانند.
  31. ولی جماعت شیعۀ امامیۀ اثناعشریه که زائد بر صد ملیون جمعیّت در دنیا هستند از این عقاید فاسده دور بلکه اصل دین و مذهب پاک و لبّ و لباب شریعت را که بوسیله باب علم رسول اللّه علیّ بن أبی طالبامیر المؤمنین علیه السلام رسیده در نزد آنها یافت می شود
  32. عقاید شیعه امامیه اثناعشریه
  33. طایفه پنجم شیعۀ امامیه و فرقۀ حقّۀ اثناعشریه اند که لبّ لباب شریعت را مطابق عقل و نقل دارا هستند و اصل شیعۀ واقعی اینها هستند و آن چهار فرقه شیعۀ قلاّبی اند.
  34. و خلاصۀ عقیدۀ این شیعیان حقیقی را برای شما بطور فهرست عرض می نمایم تا بعدها نسبتهای غلط بآنها ندهید.
  35. جامعۀ شیعه امامیه معتقدند بوجود ذات واجب الوجود حضرت احدیت جلّ و علا که اوست واحد و أحد که شبیه و عدیل و نظیر ندارد نه جسم است و نه صورت نه جوهر است و نه عرض و از جمیع صفات امکانیه معرّا و مبرّا می باشد بلکه خالق جمیع اعراض و جواهر است و شریکی در خلق موجودات و افاضه فیوضات بر موجودات ندارد.
  36. بعضی از عرفا صفات سلبیه پروردگار را بشعر آورده و گفته اند. نه مرکّب بود و جسم نه جوهر نه عرض ......بی شریک است و معانی تو غنی دان خالق
  37. و چون ذات واجب الوجود هرگز رؤیت نشود و از طرفی هم بایستی خلق را هدایت و راهنمائی نماید لذا رسل و فرستادگانی از جنس بشر برگزیده کامل عیار برای هدایت افراد بشر با دلائل و براهین و معجزات و بیّنات و دستورات کافیه باقتضای حال و احتیاجات اهل هر زمان فرستاده که عدد آنها بسی بسیار و بیشمار است و تمامی آنها در تحت اوامر پنج پیغمبر اولو العزم که نوح شیخ الانبیاء و ابراهیم خلیل الرحمن و موسی کلیم الله و عیسی روح الله-علی نبیّنا و آله و علیهم السلام  باشند هادی و راهنمای بشر بودند و پیغمبر آخر وجود اقدس خاتم الانبیاء محمد مصطفی صلی اللّه علیه و آله و سلّم می باشد که دین و شریعت او تا روز قیامت باقی و بر قرار است. ص :188
  38. جماعت شیعه معتقدند که حلال محمد حلال الی یوم القیمة و حرامه حرام الی یوم القیمة و شریعته مستمرة الی یوم القیمة ( حلال محمد حلال است تا روز قیامت و حرام آن حضرت هم حرام است تا روز قیامت و شریعت او هم باقی و مستمر است تا روز قیامت.)
  39. و خداوند متعال از برای جمیع اعمال از نیک و بد سزا و جزائی معین فرموده که در بهشت یا دوزخ بآنها داده می شود.
  40. و روزی که برای سزا و جزای اعمال معین گردیده یوم الجزاء گویند که بعد از تمام شدن عمر دنیا تمام خلایق را از نیک و بد من الاوّلین و الآخرین همه را زنده می کند با همین بدن عنصر جسمانی(نه بدن لطیف و هورغلیائی)بصحرای محشر می آورد بعد از محاکمه و رسیدگی هر یک را بجزای خود می رساند. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید