سایت: پایگاه شخصی -https://hosein128.ir/
نهج البلاغه فرزاد - @nahjolbalaghehfarzad
وبلاگ - پردازاربعین https://safarzade.blog.i
- بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لالله رب العالمین
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاًوقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طویلا
- الّلهُمّ انصر الاسلام و المسلمین، وانصر جیوش المسلمین، و اخذل الکفّار والمعاندین و المنافقین، والیهود والظالمین و استغفرالله لى و لکم. اللهم احفظ وانصر قائدنا الخامنه ائ اللهم انصر من نصره واخذل من خَذَلَهُ
- اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طویلا
- سه شنبه 27آبان ۱۴۰۴...برابر 27جمادی الثانی ۱۴۴۷
- مدرسه صدر بازار ساعت هفت ونیم صبح – استاد سید ابوالحسن مهدوی زید عزه
- -https://eitaa.com/doroos_mahdavi/3453
- بحث ما درس خارج کفایه اصول مرحوم آخوند - ممقصد هشتم . فصل -اختصاص قواعد التعارض بغیر جمع العرفی - قاعده در دو تخصیص برای یک عام
- قد عرفت سابقا أنه لا تعارض في موارد الجمع و التوفيق العرفي و لا يعمها ما يقتضيه الاصل في المتعارضين من سقوط أحدهما رأسا و سقوط كل منهما في خصوص مضمونه كما إذا لم يكونا في البين فهل التخيير أو الترجيح يختص أيضا بغير مواردها أو يعمها قولان أولهما المشهور و قصارى ما يقال في وجهه أن الظاهر من الأخبار العلاجية سؤالا و جوابا هو التخيير أو الترجيح في موارد التحير مما لا يكاد يستفاد المراد هناك عرفا لا فيما يستفاد و لو بالتوفيق فإنه من أنحاء طرق الاستفادة عند أبناء المحاورة.
- (آخوند خراسانی)...
- روایت..يأتي عنكم الخبران أو الحديثان المتعارضان فبأيهما نأخذ قال خذ بما اشتهر بين أصحابك ودع الشاذ النادر قلت فإنهما معا مشهوران قال خذ بأعدلهما عندك و أوثقهما بحر الفوائد في شرح الفرائد / طبع جدید، جلد: ۲، صفحه: ۲۹۹
- 14040/8/27 ..اعوذ بالله من الشیطان الرجیم - بسم الله الرحمن الرحیم فصلی که میخوایم بخونیم فایده علمی داره بعضیا فوری ناراحت حذفش میکنند و میگن وقتی فایده عملی نداره برایچی نه این فایده علمی نه برای وقوع صغروی اوست واقع نشده نمیشه اما اینها فایدهش اینه که مجتهد وقتی میتونه تو این تنگناها. خودشو نجات بده و تو اون فروعی هم که وجود خارجی داره میگیم مجتهد اعلم است این فایلش اینه مگه ما نمیخوایم از اعلم تقلید بکنیم لذا اینا رو دقت بکنیم
- بحث از انقلاب نسبت ه و صاحب کفایه قائلن به عدم انقلاب بحث از اینجا آغاز میشه که گاهی دو تا دلیل داریم با هم تعارض داره. این مشکل خاصی نیست بالاخره به مراجعات عمل میکنیم و یکی از اینا رو ترجیح میدیم گاهی سه تا دلیل هست این سه تا دلیل به گونهای است که دلیل اول عامه دو تا دلیل بعدی خاصه دیگه من عام را نمیگم
- خوب دقت بکنید عام دلیل اوله بعد اونا را میگم یک و دو میخواید دو و سه هم بگیم تو واسه یک پس میشه عام دو و سه میشه دو تا خاص و اینجا به گونهایست که ما. اول دو رو اقدام بکنیم یا اول سه را بالاخره تخصیص بزنیم دیگه تفاوت هم فرض میکنیم داره بچهها تفاوت نداره بچهها تفاوت داره یعنی اگر اول دو رو به عام تخصیص بزنیم بعد بخوایم سه رو تخصیص بزنیم دیگه سه رو نمیتونیم تخصیص بزنیم چرا به خاطر که نسبت منقلب شد سه با یک نسبت خاص مطلقه اما اگه اومدیم دو رو تقسیم زدیم به یک. ۳ نسبتش میشد اما خاصه من وجه این خلاصه بحثه
- اون وقت اینجا شما میگید که چرا اول دو رو تخصیص بزنم به یک خب اول ۳ رو میام تخصیص میزنم- دلیل عام داریم یک دو رو نسبت به یک بسنجیم این خاصه خاص یعنی خاصه مطلقه این مثل خاصه خب تخصیص میزنه دیگه بخواد با یک رابطه نگاه کنه اونم همینه سوم چیه باز تخصیص میزنه یک را یعنی خواسته مطلقه اما اگر اومدید و دو رو تقسیم زدید به یک یه بخش اینو خارج کردید
- بحث از عام خارج شد مابقی عام. با دلیل سوم خاصه من وجه میشه نه مطلق نسبتش منقلب شد نسبت که منقلب شد دیگه شما نمیتونید تخصیص بزنی تخصیص مال وقتی بود که یه عام داشته یا خاص مطلق بله تخصیص میزدی که گفتیم توفیق عرفی هم هست
- اما الان به گونهای است که وقتی دو رو تخصیص میزنید به یک این یک یه ۲۰ تاش میره بیرون مابقیش با دلیل سوم وقتی میسنجید دیگه عام خواسته. من وجه میشود وقتی من وجه شد یعنی چه ؛ یعنی یه ماده اجتماع داره دو تا ماده افتراق داره ماده افتراقش که شک نداریم خود دلیل عمل میکنه اما تو ماده اجتماع باید چیکار کنیم به مرجع عمل کنیم اینجاست که اگر مجتهد میبیند که انقلاب نسبت پیش میاد چی میگه
- میگه به جای اینکه دوتا رو تخصیص بزنم به یک یا بعد تو سه به مشکل برخورد بکنن خب به عکس میکنن اول سه رو تخصیص میزنن به یک بعد دو به مشکل برخورد میکنه. بینهما که اول این باشد یا اول اون باشه جلو میندازید اون یکی انقلابه نسبت میشه یه چیز دیگه هم باید اینجا اضافه کنیم که نگفتن تو اصول اما برای اینکه تو ذهنتون یا خلجان نشه اینم اضافه میکنیم
- و اونی که فرض اینه که زمان صدور این سه تارم نمیدونیم حداقل یک را بدونی مهم نیست اما میدونی مثلاً تو قرآنه اما دو و سه رو نمیدونیم ممکنه یکی بگه اگه اول دو صادر شد دو رو تخصیص بزن سه که هنوز نیومده که سه ممکنه ۵۰ سال دیگه بیاد هر وقت اومد.الان فرض ما این نیست
- فرض اینه یه عامی داریم و دو تا خاص چه کنیم بعضی مثل صاحب کفای خودشون راحت کردند گفتن چه اول دو رو تخصیص بزنی چه اول ۳ رو تقسیم بزنی نسبت منقلب نمیشود یعنی یه بار دو رو تخصیص میزنی به یک ۲۰ تا رو بیرون میکنی
- اما بعد که میخوای سه رو با یک با هم مقایسه کنی دوباره یکی با اون ۲۰ تا حساب میکنه با همه یعنی دو را عام و. مطلقش میکنی و سومیه دوباره چی میشه خاص میشه نسبت به او پس نسبت منقلب نشد این نظر صاحب کفاییه
- مرحوم نراقی مقابل این نظریه میگن که انقلاب نسبت شیخ انصاری قالب تفصیلند اما تفصیلشان گول زننده چرا شیخ میفرماید که من قالب تفسیراً یه جا میگم انقلاب نسبت نیست یه جا هست کجا انقلاب نسبت نیست اونجایی که تفاوتی نمیکنه. چه اول دو رو تشخیص بزنید چه اول ۳ را تقسیم بزنی نسبت عوض نمیشه
- اگه نسبت عوض نمیشه اینجا قائل به انقلاب نسبت نیستیم و اگر به صورت انقلابی نسبت هست یعنی فرق میکنه که دو و سه رو کدوما اول اقدام بکنی اینو میگن من قایل به انقلاب نسبت هستم
- خب سوال اینه جناب شیخ بالاخره شما قائل انقلاب نسبت هستید یا نیستید یا قائل به تفصیلی ما معتقدیم شیخ قائل به تفصیل نیستند. به زبون میگن تفصیل اما حق مطلبشون اما حرف مرحوم نراقیه مرحوم گفتن انقلابی نسبت شیخم دارم انقلاب نسبت یه عبارت گول زننده از کلام ایشون
- مجتهد باید دقت بکنه رو کلام دقت نکنیم دنبال کلامشون میریم خیال میکنیم ایشون مفصلند بعد میگیم مفصل نه نظریه یکو داره نه نظریه دو نظریه سومه قالب تفصیله اما تفصیل که نیست که چرا رفتیم تفصیلش را نگاه کردیم
- درتفصیل میگویند صورت اول. انقلاب نسبت توش نیست یعنی موضوعاً وجود نداره خب وقتی انقلاب نسبت نیست اینا ما نباید جز تفصیل قائل بشیم از خارجش بکنه میخواد
- واضحتر حرف بزنه بگه شیخ اشتباه کردن یه چیزی رو گفتن که اصلاً جزء بحث نبوده ما به این واضحی نمیخوایم بگیم اشتباه کردن اشتباه که نکردن بالاخره یه مطلبی رو گفتن که بدانید گاهی انقلاب نسبت امکان ندارد اونجایی که امکان نداره هیچی فرق نمیکنه چه دو چه سه هر کدوم میخوای اول بزن. چون نسبت عوض نمیشه
- مثالشم بزنم برا همین کلام شیخ اکبرالعلما یه عام داریم بعد دو تا خاصی که میخوام بگم انقلاب نسبت نیستا ؛ اینستا لاتکم صرفین لا ترکمن نحویین فرض کنید دو تا ۲۰ تاست خب من ۲۰ تای اول از عام خارج بکنم اثری میگذاره رو ۲۱ بعدی تاثیری نداره چرا چون اینا دو تا ۲۰ تایی مجزاست یه ۲۰ تا صرفی داریم یه ۲۰ تا نحوی داریم حالا. ذهنتون ای مشوش نکنید نگید یکی هم هست که هم صرفیه اینا رو ول کنه نه مثال عوضش کنید
- ما مثال ما اینه ۲۰ تا نحوی داریم که صرفی نیستند ۲۰ تا صرفاً که نحوی نیستند اینجا یک علما داریم چه دو رو تخصیص بزنید چه سه رو تخصی فرق نمیکنه که من یکی که میرم جلو ببینید فرق میکنه دو رو تخصیص زدیم یعنی ۲۳ صرفی را بیرون کردیم خب نحوی که بیرون نرفتن اون ۱۰۰ تا شدن ۸۰ تا بعد میام. ۲۰ تا یه نحویم خارج میکنم بیست و دیگه خارج میشه
- سوال من اینه علمایی که ۸۰ تان نسبت به نحویها عام و خاصه مطلقه ولو بیستشم قبلاً بیرون کردی خب بیرون که اون پیچ ۲۰ تایی که بیرون شد چیزی رو اضافه نکردا که بگه چون ۲۰ تا رفت بیرون پس تحت اومد توش نه ۲۰ تا صرفی رفت بیرون که اصلاً کاری به نحوی نداشت میمونه علما ۸۰ تا که ۸۰ تا ۲۰ تاشون نحویاند اون ۲۰ تا رم بعد بیرون.
- حالا به عکسش بکنید اول نحویه رو بیرون کنید نحویا نسبت به علما مطلقه ۲۰ رو بیرون کرده بعد میاد صرفیه رو بیرون میکنید خب ۲۰ تا دیگه رو بیرون میکنید اینو داریم ؛
- شیخ میگن گاهی تفاوتی نمیکنه که مخفف اولی و یا مخصص دومه هر کدوم اول اقدام بکنین نسبت عوض نمیشه اگه عوض نمیشه هیچی اینا شیخ گفتن گفتن ایشونو نفهمیدن فکر کرد ایشون قائل به تفصیلن. تفصیل بهش نمیگن که این اصلاً از بحث خارجه
- بحث ما تو اونجایی است که امکان انقلاب نسبت هست اینو بگو؛ بگو آیا فرقی میکند که مخصص اول و مخصص دومو اینو بگو یکی مثل آخوند تفاوت نمیکنه یکی مثل من میگه تفاوت میکنه شیخم میگن تفاوت میکنه چون شیخ اون بحث بعدیشون همینه میگن تفاوت میکنه حالا طبق نظر آخوند همینه؛ راحته که ما هم قائل همین هستیم. راحته یعنی فرق میکند دلیل یک عامه دو واسم دو تا خاص است هر کدوم میخوای بزن
- اما هر کدوم زدی بعد اون بعدیه رو تا دوباره نگاه میکنی نسبت به کل عام نگاه کن نه نسبت به عام ۲۰ تا خارج شده اینطوری نگاه نکن اون وقت نتیجهای میشه که این عامه همینطور به عموم خودش هست خاص هم داره تخصیص میزنه که مشکل از اینجا سختتر میشه که آیت الله عظمی خویی رضوان الله تعالی علیه.
- اونایی که مثل شیخ اعظم تقدم و تاخرمیکنند اونا باید دلیل بیارن نه ما ؛ ما که دلیل نباید بیاریم ما میگیم فرض اینه دو تا خاص داریم هیچ تقدم دلیل نداریم براش وقتی نداریم ترجیح نمیدونیم نمیدهیم ترجیح بدون مراجعه
- وقتی ترجیح ندادیم نسبتًا باقیه دو میزنه یک رو بعد دور یک و نیم سرش همون خاصی که رفته بیرون. امید ستارو بسنج با دلیل سوم مطلق از این جهت هیچ به اعتقاد ما هیچ مشکلی ما برخورد نمیکنیم مشکلو باید اونها حل بکنند اما تو این وسط این دو سه مشکلم حل کنید
- 1شیخ اعظم انصاری قائل به تفصیل نیستند بگید ایشون قائل انقلابی نسبت هستند مثل مرحوم نراقی اینو بگید حالا جالبه که ما این حرفو که میزنیم آینده خودشه شیخ به مرحوم عراقی ایراد گرفتند اینم تو ذهنتون باشه بعد. میریم جلو دوباره میریم یه اشکالات دیگه هم هست فعلاً ما فهمیدیم مرحوم نراقی قائل به انقلاب نسبتاً شیخ گفتن دو حالت دارد گاهی تفاوت نمیکند گاهی تفاوت میکند این گاهی تفاوت نمیکنه
- 2شیخ نباید مطرح میکردند به اعتقاد ما باید اینو از بحث خارجه چون تاثیری نداره مثالشم زدیم یک علما بعد یه نحوی صرفیه گفتیم وقتی جدا جدا هیچ تاثیری نداره تو انقلاب نسبت اینا شیخ نباید به عنوان تفصیل مطرح میکردن. بالای مطلب خوبه یه مطلبی رو ذکر کردن اما شیخ از این جهت با مرحوم نراقی یکسان است مدعاشون
- اما تعجبه از آیت الله عظما خویی تو مصباح الاصول که یه مرتبه میگن قائل عدم انقلاب نسبت اً به عکسه ایشون قالب انقلاب نسبت هستند و اونورم مرحوم آخوندن که بدونید ایشون قالب عدم انقلابی نسبت و هو الحق
- صلی الله علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم.




