سایت: پایگاه شخصی -https://hosein128.ir/
نهج البلاغه فرزاد - @nahjolbalaghehfarzad
وبلاگ - پردازاربعین https://safarzade.blog.i
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لالله رب العالمین
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاًوقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طویلا 0-
- الّلهُمّ انصر الاسلام و المسلمین، وانصر جیوش المسلمین، و اخذل الکفّار والمعاندین و المنافقین، والیهود والظالمین و استغفرالله لى و لکم. اللهم احفظ وانصر قائدنا الخامنه ائ اللهم انصر من نصره واخذل من خَذَلَهُ
- اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طویلا
- چهارشنبه 28آبان ۱۴۰۴...برابر 28جمادی الثانی ۱۴۴۷
- مدرسه صدر بازار ساعت هفت ونیم صبح – استاد سید ابوالحسن مهدوی زید عزه روایت..يأتي عنكم الخبران أو الحديثان المتعارضان فبأيهما نأخذ قال خذ بما اشتهر بين أصحابك ودع الشاذ النادر قلت فإنهما معا مشهوران قال خذ بأعدلهما عندك و أوثقهما بحر الفوائد في شرح الفرائد / طبع جدید، جلد: ۲، صفحه: ۲۹۹https://eitaa.com/doroos_mahdavi/3456
- بحث ما درس خارج کفایه اصول مرحوم آخوند - ممقصد هشتم - فصل عدم انقلاب نسبت- کفایه الاصول - ص448
- نعم لو كان وجه التعدي اندراج ذي المزية في أقوى الدليلين لوجب الاقتصار على ما يوجب القوة في دليليته و في جهة إثباته و طريقيته من دون التعدي إلى ما لا يوجب ... منها دعوى الإجماع على الأخذ بأقوى الدليلين . ... ذلك و إن كان موجبا لقوة مضمون ذيه ثبوتا كالشهرة الفتوائية أو الأولوية الظنية و نحوهما فإن المنساق من قاعدة أقوى الدليلين أو المتيقن منها إنما هو الأقوى ...
- 404/8/28اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم رسیدیم به کلام مرحوم نراقی رضوان الله تعالی علیه که ایشون فرمودند قائل به انقلاب نسبت شدن نتیجه کلام ایشون تا میگیم انقلاب یه موضوع داریم دیگه خودتون توضیح بدین انقلاب نسبت یعنی تا دلیل دو. دلیل اول را تخصیص نزده است یه نسبتی است بین دلیل یک و بین دو و سه دو واسه دو تا خاصه حالا اگه اومدیم دو را تخصیص زدیم رابطه سومی با اولی نسبتش عوض میشه اینو میگن انقلاب که نسبت حادث میشود مثالی هم که زدیم این بود که فرض میکنیم دلیل اول عامه. دلیل دوم عام و خاص مطلقه خاص مطلق میدونیم قانونش اینه که تخصیص بزنیم خب تخصیص زدیم تخصی که زدیم یه تیکه از عام اومد بیرون حالی که اومد بیرون مابقی عام رو با دلیل سوم میسنجیم
- اگر مابقی رو بسنجیم با دلیل سوم رابطه سوم بسنجید رابطه مطلقه خیلی فرق کرد چیکار کنیم. آخوند میگن نسبت عوض نمیشه بنابراین چه دلیل دو رو تخصیص بزنید چه دلیل ۳ رو تخصیص بزنیم فرق نمیکنه عام را به عموم خودش باقی بگذار بعد دلیل دو میاد دلیل یکی را استثنا میزنه دور شما کل عام را رو با دلیل سوم بسنج پس ضابطه عوض نشده این کلام صاحب کفایه هست نرا قائل به انقلاب نسبت یعنی شما بعد از اینکه دلیل دو رو استثنا زدید به دلیل اول. یه بخشی از عام رفت بیرون حالی که رفت بیرون شما بیا نسبت حادث رو ببین اینو میگن نسبت هادش همون انقلاب که گفتم دیگه اگر ما عام و خاص مطلق بدونیم کارمون راحته فوری دلیل سه رو تخصی دلیل اول اما اگه خواسته باشیم تو ماده اجتماعی گیر میکنیم تو ماده افترا گیر نمیکنیم به همون دلیل عمل میکنه.
- جناب نراقی و همچنین جناب شیخ اعظم انصاری قائل به انقلاب نسبت شدند با توضیحی که از کلام شیخ دادیم و گفتیم ایشون ظاهر کلامشون تفصیله اما در واقع تفصیل نیست چون صورتی که اول میگن صورتیه که میگن هیچ نسبت عوض نمیشه چه دو رو تخصیص بزنه هیچ نسبت عوض نمیشه مثالش ما زدیم اکرم العلما بعد دو تا خاصمون یکی. فقرا است یکی فقهاست گفته لاتکرم فقرا هیچ ربطی به هم نداره وقتی ربطی با هم نداشت من فقرا را میام علما را میکشم بیرون میان بیرون این فقرا که میان بیرون باعث نمیشه که فقها بمونن فقها بود فقها که بیرون نیومد که یعنی ۸۰ تا علما هست بعد که میگه فقرا جدید میاد یعنی فقها نسبت به ۸۰ تا باز هنوز چیه عام و خاص مطلقه. وقتی مطلقه نسبت عوض نشده شیخ گفتن گاهی اینطوریه اینجا نسبت عوض نمیشود انقلاب نسبت نداریم اما اونجایی که انقلاب نسبت هست مثل اونجایی که به جای فقرا - فقها چی بگه؛ بگه اکرم العلما بعد لاتکرم الفساق یه فساد بیرون میکنه اعم از همه علماست بعد که لاتکرم که نحویه نه من علما ونه من فساق - اینجا فرق میکنه. هیچی بیرون نرفته باشه
- خب یک میشه ۱۰۰ تا از ۱۰۰ تا نهی رو بیرون میکنه مطلقه اما اینکه اول اومدی دو رو تخصیص زدی یعنی بیرون ۵۰ تا میرن بیرون این ۵۰ تا که میرن بیرون - اینطور میشه چون ۵۰ تایکه رفتن بیرون بخشی شون هم نحوی های هستند که فاسق – اون وقت نتیجه چی میشه. بد رابطه برمابقی یعنی العلما شد ۵۰ تا فساق رفتن بیرون اونایی که عادلن باقی بمونه نسبتش با نحوه چیه یعنی یه ماده اجتماع پیدا میکنه و اون چیه اکرم العلما فقط عدول را میگیره میگه عادل ها را اکرام بکن اون یکی که نحویین اون بخشش که عادله بکن تو این جلو گیر میکنه. بالاخره نحوی عادل را اکرام بکنیم یا نکنیم اکرم کن لاتکرم که میگه اکرام نکن اینجا رو شیخ گفتن انقلاب نسبت میشود انقلابی نسبت میشود
- ما عرض کردیم شیخ در واقع قائل به انقلاب نسبت مطلقا اینو میگفتن چون اونجا که تاثیری نداره از بحث خارجه کسی بحثش نکرده که امروز باید کلام آخوند دقت بکنید.
- جناب آخوند یه بحثی رو دارن میخوام بگم انقلاب نسبت نمیشود. یه دلیلی میارن دلیلشون به دو سه تا سه تا اشکال بهش وارد بحث و دقت بکنید که جناب آخوند میگویند چه - دلیل ۲ تخصیص بزنه در یک و چه سه تقسیم تو باقیه خب ما یکیشو عمل میکنیم فرض کنید اول العلماست بعد دلیل دو میاد تخصیص میزنه جناب آخوند وقتی تخصیص زد ۲۰ تا میاد بیرون اومد بیرون مابقی شد چند تا ۸۰ تا. اینجا که مابقی ۸۰ تاست آیا ظهور آن تو چند تاست حجیتش تو چند تا خوب دقت کنید اینجا آخوند میفرمان ۲۰ که اومد بیرون عام ظهور داره در ۱۰۰ تا حجتش در ۸۰ تا کلامشون خیلی دقیق است
- ایراد ما دقیق سوال ما ایراد میگرفتیم که این حرفا بزنید فعلا کلامی ایشون دقت کنید که بعد از که عام ۲۰ تا اومد بیرون. ۲۰ تا که اومد بیرون حالا میگن عامه ظهورش هنوز تو ۱۰۰ تا حجیتش تو چند تاست تو ۸۰ تا دلیل ایشون چیه میخوام ظهورو ثابت کند در ۱۰۰ تا دلیلی که میارن اینه
- میگویند عام بعد از اینکه ۲۰ تاش اومد بیرون آیا حجت هستند باقی یا حجت نیستند؟ همه میگن حجته درسته.
- تا میگن حجت آخوندهم همین کلمه استفاده میکنه فرمان حجیتش دلیل بر اینه که عام ظهورش تو ۱۰۰ تا سوراخ نشده بعد از سقفی دارم میگم بعد از تخصیص عام هنوز آن ظهور تو ۱۰۰ تا داره رو این جهته که وقتی ۲۰ تاشو با زور زوری من میگم تو عبارت تو ۸۰ تاست حالا قول مقابلشه آخوند میگه اگه این حرفو نزدی چی میشه. اگه گفتی بیسته که اومد بیرون آن دیگه ظهور تو صد تا نداره باید بگی حجت در ۸۰ تا نیست چرا به خاطر اینکه عام ظهور برای ۸۰ تا که نیست که وضع بر80 تا نشده تا ۲۰شو بیرون کردی احتمال دارد که این عامه بعد از تخصیص بیاد تو ۶۰ تا تو ۵۰ تا تو ۴۰ تا همینطور بیاد تا دیگه سه تا کم نمیشه چون عامه دیگه همه اینا در یه ردیفه –
- اگه خواستید. از اشکال در بیاید باید حرف آخوندو بزنید چی بگید بگید عام بعد از تخصیص ۲۰ تا ظهور داره تو عموم این ظهور تو عموم باعث میشه که با ظهور خاص اومد حالا عامه میشه چی ۸۰ تا میشه دیگه ۷۰ تا نیست ۶۰ تا نیست بقیه رو شما بیرونش از راه اینه که حرف آخوند رو دارید دنبال بکنید این کلام آخوندها
- یه بار دیگه تکرار میکنن خیلی دقیقشان این بحثو اینجا مطرح میکنن چون. بعدا می خوام رد کنیم کلام ایشونو نظر مبارک صاحب کفایه اینه که عام بعد از تخصیص یه ظهوری دارد یه حجتی دارد ظهورش تو همون ۱۰۰ تاست که قبل از تخصیص ه حجیتش تو ۸۰ تاست دلیلشون چیه دلیل اینه که بعد از تخصیص شما ۸۰ تا ۷۶ و بقیه مراتب تخصیص و قبول نداریم چون قبول ندارید پس بگو که عام ظهور تو ۱۰۰ تا داشت ۲۰شو بیرون کردی. با ظهور در صد تا میتونی بگه حالا حجیت تو ۸۰ تا ظهور تو 100تارا حذفش بکنیم که خود ما هم الان حذفش میکنیم
- اما فعلاً آخوند کلامشون اینه میگن اگه بیرون کردین و گفتی ظهور تو صد تا نداره بعد از که ۲۰ تا اومد بیرون معلوم نیست آن معناش چند تا حجیتش معلوم نیست ممکنه ۷۰ تا باشه ۶۰ باشه نباید بخوره. معنا نداره یه عامل هم تو ابهام داره معناش کی از ابهام در مقابل هم قرار کی از ابهام در میاد وقتی که بگویید آن بعد از تخصیص ظهور تو صد تا داره اگه اینو گفتید و حجیت درست میشه کلمه خیلی دقیقه
- خدا رحمتشون بکنه حقیقتاً چیزای بزرگی رو اینجا یاد ما میدن خوب عرض شود که بعد یه نعم دارن دیگه ما. کلام ایشونو تکرا دیگه نکنند نه همشون چیه نعمشونم اینه میگن وزن که نشده عام تو ۸۰ تا که وضعش تو ۱۰۰ تا قرینهام که نداریم برای ۸۰ تا هیچ راهی نداریم پس نه با قرینه میای بگی ۸۰ تا نه وصل شده
- تنها راهم نیست که آخوند گفته که بگید عام هنوز بعد از تخصیص لاینسل ما ظهور فیلاموم. اون باعث میشه که وقتی ۲۰ ساله بیرون میکنی میگه حجت تو ۸۰ تا و الا اگه قرینه داشتیم برای ۸۰ تا که دیگه این حرفو نمیزدیم که اگه نصب قرینه بود یا حتی وضع شده بود برای ۸۰ تا که فرض ما همه اینا
- خلافش ما میگیم نه وصل شده برای ۸۰ تا نه قرینه بعد تو نعم لو كان وجه التعدی اندراج ذی المزیه فی اقوی الدلیلین این حرفا اینا مقدمه چینی میکنن گاهی میشود که گوینده. در مقام عموم بوده است بعد گفت لاتک من نحوه بیرون کرد
- اگر فرض کردید متکلم در مقام بیان باشه و با اینکه در مقام بیانه دیگه قرینه دیگری ذکر نمیکنه فقط یه خاص آورده ممکنه شما بگید عدم نصب قرینه دلیل است برای حجیت و اینم ممکنه بگید اما آخرش آخوند میگن این ظهور نشدا.
- من دارم میگم ظهور تو صد تا داره آخرش ما داریم با دو تا شرط یکی گوینده در آن بیان نصب قرینه نیاره حجیت است تو تمام الباقی یعنی حجیت تو ۸۰ تا غیر از اینه که بگه عام ظهور داره ظهور و اما سه تا ایراد ما اینجا به آخوند داریم دیگه من یکی ایراد داره خدمتتون بگم ببینید چیه جناب شیخ اعظم انصاری رضوان الله تعالی علیه یه بحثی اینجا دارند. اشاره به کلام شیخم میکنند و اون چیه جناب شیخ میگن عام اول ظهور داره تو ۱۰۰ تا بعد 20شو میای با خاص بیرون میکنی بعد میگی که نمیدونم حالا عام تو ۸۰ تاست یا ۷۰ تا یا ۶۰ احتمالات دیگه میدیم او احتمالات دیگه رو شیخ میگن با اصل ردش کن بگو اصل عدم مخففات آخره یا اصل عدم جاری کن.
- نتیجه این است تا خاص اول نیومده عام ظهور داره تو صد تا حجیتشم تو ۱۰۰ تا خاص اول که میاد تا تخصیص میزنه ۲۰ تا رفت بیرون نتیجه اینه که ما دیگه مبهم میشه چون عام ظهور تو ۸۰ که نداره که وزن که نشده احتمال ۸۰ باشه ۲۰ تاشو رفته بیرون اونو میدونیم اما چطور شد معنای ۸۰ تا ۳۷ یا چیزی دیگه معلوم نیست
- شیخ میگن چرا معلومه فوری با اصل برو جلو. خاص اول یقین داری خیلی خوب بیرون کردی احتمال میدی خواسته دوم سوم چهارم اومده و ۵ تا ۲۰ تا دیگه رو بیرون کرده این احتمال وجود خواسته آخره خب نتیجه اینه که عام ظهور پیدا میکنه تو باقی تو ۸۰ تا نه اینکه بگیم تا بیست دیگه ظهور نیست نه تو ۸۰ تا در بقیه مراتب اینو نمیتونی بگی باید بگی ظهور داره این حرف شیخه.
- آخوند چی میگن برای رد این کلام ایشون میفرماید که این یه بحث اصل شما داری جاری میکنی یعنی اصل فایده نداره چرا چون ما میگیم آ وضع برای ۸۰ تا نشده قرینه معینه هم نداریم که یکی از مراتب رو که الان ۸۰ تا تعیین بکنه برای توجه به این میگن نصب قرینه هم که نداری برای ۸۰ تا که پس ابهام میشه. راه چی شد برای جواب همون راهی که خودشون گفتن که میگن بعد از که ۲۰ بیرون کردی بازم بگو عام ظهور تو صد تا داره وقتی گفتی ظهور داره حجتش تو ۸۰ تا ثابت میشه به دلیل اینکه اومده بیرون با زور خاص عامم که ظهره تو داره دیگه الان یه حجتو تو ۸۰ تا عرض شود که ما اولین ایرادی که به جناب آخوند داریم اینه که اتفاقا ما میگوییم که تو ۱۰۰ تا داشت قبل از تخصیص . بعد از که متخصص اومد ۲۰تا شو بیرون کرد حالا که ۲۰تا بیرون شده میگه مبهم است یا میگه ۸۰ تاست فوری میگیم با اصل عدم متخصص آخر میریم جلو احتمال میدیم باشه
- اما با اصل میریم جلو از که مانعی نداره اینجا من احتمال غیر از متخصص اول متخصص دوهم باشمه این احتمال بااصل را برمی یدارم لذا عام حجت میشه تو مابقی اشکالش چیه این همون حرف شیخ. کلام شیخ درسته نه کلام آخوند این اشکال اول ماست که ما متخصص اول یقین داریم تخصیص میزنیم مخصیص دوم یقین نداریم احتمال میدیم ؛احتمال با اصل که نیست وقتی نبود عام میشد حجت در ۸۰ تا من
- یه مثال اتوبوس میزدم تو اصول دوره قبل اینطور میگند گفتم اگه یه اتوبوسی صد نفر توش سوارن. راستی سریع پلیس راه نیروی انتظامی اومد و ۲۰ تا اینا رو با زور کرد بیرون پایین اینایی که مثلاً گذرنامه ندارند بیرون کرد خب چند تا دیگه تو اتوبوس نمیتونی بگی من نمیدونم ۸۰ تا ممکنه ۶۰ تا باشن چون ممکنه چند تا دیگر بیرون کرده باشه ۲۰ میدونم بیرون کرد بقیه رو که نمیدانم اصل جاری میکنند میگن کسی رو بیرون نکرده پس باقی ۸۰ تا این قانونه با یه اصل کار حل میکنیم ما.
- پس مجبور نشدیم کلام آخوندو بپذیریم آخوند چیکار کردن اصلو قبول نکردن رفتن سر اینکه عام بعد از تخصیص نه قبلش نه بعد از تخصیص ظهور تو ۱۰۰ تا چون ظهور تو ۱۰۰ تا پس حجت ۸۰ تا
- حالا اشکال دوم من ریشه رو خراب میکنه ریشه کلام آخوندا و اون چیه میگیم جناب آخوند شما اومدید تفکیک قائل شدید بین ظهور و حجت این کارتون درست نیست – آخوند چی گفتن فرمودن بعد از که ۲۰ تا اومد بیرون عام ظهور تو ۱۰۰ تا داره اما حجت ۸۰ - تا اینو کی میگه اصلا کدوم مجتهدی ما اینطوری داریم ما هرچی تا حالا خوندیم همیشه میگیم ظهور با حجت برادر هم هستند؛
- اگه یه عامی ای حدیث ظهور داشت در یه معنایی بلافاصله میگه حجت هم هست. جناب آخوند می گوید ظهور تو 100تا است وبعد می گویید حجت در ۸۰ تا است . برای چی این حرف رابزنید- خوب ما چی میگیم میگیم بعد از که تخصیص زدی ۲۰ تا را هم ظهور مسلم شد هم حجیت با هم اینا رو دیگه شیخ نگفتن اما بعد ازاین که این حرفا رو زدن ما چی میگیم
- میگیم که با تخصیص یعنی ۲۰ که اومد بیرون هم ظهور آن سوراخ شد ظهور در ۱۰۰ تا بود - حالا ظهور سوراخ شد. هم حجیتش تو صد تا همه از بین رفت؛ پس چی شد یه ظهور و یه حجت در ۸۰ تا اومده - یه اشکالش چیه قبلا هم ظهور هم حجت در ۱۰۰ تا بود قبل از تخصیص و بعد از تخصیص آخوند میگن ظهور در 100تا حجت است ما میگوییم نه -بعد از اینکه تخصیص خورد هم ظهور میاد تو ۸۰ تا هم حجت میاد ظهور میاد تو ۸۰ تا حجت - چه اشکالی داره منتها ظهور تو ۸۰ تا با اون اصلیست که شیخ گفتن. وقتی انشالله نبود ظهور آن تو ۸۰ تا حجتشم تو ۸۰ تا - ما احتمال میدیم احتمال خاص دوم ۲۰ درصد نه صد در صد –
- بحث خیلی قشنگه بعد ازاین که آخوند اشکال گرفتن باید بیاد یکی جواب آخوند و بگه. والا جناب شیخم تو حرفشون زدن بدون اینکه اشکال مطرح بکنن جناب چی گفتن گفتن بعد از اینکه عام تخصیص خورد نسبت به متخصصهای بعدی اصل جاری میکنیم
- ومیگیم آن ظهور داره تو ۸۰ تا نه تو مابقی ایراد ؛ آخوند اینجا وارده یه ایراد یه شبهه شبهشون در همین حده که شما که سوراخ کردید عام را ظهور عام را که از بین نبردید! ظهورعام در۱۰۰ تاست حجیتش در ۸۰ تا بخاطر خاص. این حرف آخونده
- حالا ایراد اول گفتیم در ایراد دوم گفتیم جناب آخوند شما می گویید ظهور در 100 تاست وحالا می گویید نیست اینم دارید میگید تو کفایه نیومده اما اضافه بکنید و قشنگ اشکالی کفایی معلوم میشه عام بعد از تقصیر ظهور در صد است اما حجت در100نیست میتونید بگید - نمیتونید چون تفکیک بین ظهورو حجت ما نداریم همونه. برای حل مسئله چی میگی حل مسئله تخصیص نیامده است ظهور در صد تا دارد حجتاً تو صدات با همه بعد از که خاص آمد عام هم ظهور تو ۸۰ تا دارد هم حجت تو ۸۰ تا هر دوشه - البته هر دو شد مشکل دیگه نیست فقط اینکه میگم هر دو شه- اصل باید جاری کنه اضافه کنید این را.
- یعنی بعد از که خواست اول اومد احتمال میدید خواسته دوم و سوم احتمالاتو با اصل برش دارید تمام میشه دیگه عام ظهور دارد تو ۸۰ تا حجتن تو ۸۰ تا
- اما ایراد سوم ما کل مسئله رو به هم میریزه و اون اینه که ما اینجا باب - باب تعدد دال و مدلوله - جناب آخوند و جناب شیخ اعظم اصلا اینا نباید اینطوری حساب بکنیم عام وخاص را این عام به تنهایی بدون خاص - ظهور درچند تا داره. حجتش همونه بعد میگید خاص که اومد کنارش خب سوال من اینه خاص دومه نه دال اول- اولا دال اول هنوز ۱۰۰ تاست دال دوم داره میگه ۲۰ رو بیرون کردی شما به دال دوم عمل میکنید
- لذا من اینطوری سوال میکنم دال اول به تنهایی چند تاست ۱۰۰ تا دال اول و دال دوم رو هم رفته چند تا ۸۰ تا دالین دوتا دال - من میگم ۱۰۰ منهای ۲۰پس دوتا داله . ۸۰ تا آیا گفتم ۸۰ یعنی ۱۰۰ یعنی ۸۰ بعد از منها را دارم میگم بعد از منها ۱۰۰ هنوز صده چون صد تا بود شما ۲۰ تاشو بیرون کردید بیستم یعنی ۲۰ بدون دو تا دال دوتا مدلوله با توجه به اینکه دو تا دال داری –
- نباید اینجا بخش میکردید؛ نمیدونم چرا این بخش شده اصلا غفلت شده از این بحش. باتعدد دال ومدلول هیچ مشکلی اینجا نداریم اینم بحث آخر ما این کلام نراقی رو باز ما جلسه آینده یه مقدار روش صحبت داریم فعلاً بحث امروز خیلی بحث دقیقی شد اینا دقت کنید تا بریم جلو ببینیم به کجا میرسیم .و صلی الله علی محمد و.
- صلی الله علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم.




