- سایت: پایگاه شخصی -https://hosein128.ir/
- نهج البلاغه فرزاد - @nahjolbalaghehfarzad
- وبلاگ صفرزاده- پردازاربعین https://safarzade.blog.i
- بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لالله رب العالمین
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاًوقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طویلا
- الّلهُمّ انصر الاسلام و المسلمین، وانصر جیوش المسلمین، و اخذل الکفّار والمعاندین و المنافقین، والیهود والظالمین و استغفرالله لى و لکم. اللهم احفظ وانصر قائدنا الخامنه ائ اللهم انصر من نصره واخذل من خَذَلَهُ
- اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طویلا
- شنبه9/1/ ۱۴۰۴.- 3جمادی الثانی ۱۴۴۷
- مدرسه صدر بازار ساعت هفت ونیم صبح – استاد سید ابوالحسن مهدوی زید عزه
- بحث درس خارج کفایه الاصول مرحومآخوند خراسانی «رحمة اللّه عليه»
- - ممقصد هشتم .فصل تعدی الی المرجحات غیر... https://eitaa.com/doroos_mahdavi/3460
- روایت..يأتي عنكم الخبران أو الحديثان المتعارضان فبأيهما نأخذ قال خذ بما اشتهر بين أصحابك ودع الشاذ النادر قلت فإنهما معا مشهوران قال خذ بأعدلهما عندك و أوثقهما بحر الفوائد في شرح الفرائد / طبع جدید، جلد: ۲، صفحه: ۲۹۹
- کفایه الاصول - مقصد هشتم؛ فصل -عدم انقلاب النسبة_جلسه۲ - ص451
- [۱] - انقلاب النسبة...الانقلاب هو التحوّل والتبدّل، والنسبة المراد بها عند أهل المنطق المقايسة بين المعاني المتباينة بحسب المفهوم ومعرفة جهة اجتماعها وعدمه في المصداق، والنسب...الجديدة بين الدليلين من نوع التعارض غير المستقر الذي يزول بالتأمل وهو ما يصطلح عليه ب «انقلاب النسبة».
- موسوعة أصول الفقه المقارن، جلد: ۲، صفحه: ۳۴۹
- 1/9/1404 شنبه اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم قبلاً اینا رو گفتیم که مرحوم شیخ رضوان الله تعالی علیه قائل بودن به انقلاب نسبت صاحب کفایه قائلاً به عدم انقلابسبت مرحوم نراقی قائل به انقلاب نسبتن پس مرحوم نراقی و شیخ اعظم یکسانه شد این مال. اما یادتونه هفته گذشت چند روز پیش گفتم آینده خواهیم خواند که مرحوم شیخ ایراد گرفتن به نراقی نمیدونی من چرا ایراد گرفتم حالا ایرادشونو میخونیم اینم که میگیم نمیدونیم و چرا میدونیم دیگه ندونیم میدانیم که چرا ایراد گرفتن منتها به عنوان احتمال عرض میکنیم که چیه فعلا تعجب میکنیم.
- شیخی که قائل به انقلاب نسبتاً آقای نراقی هم همینطور پس باید همدیگه رو تایید بکنند همدیگرو رد میکنند نراقی دلیل دارند شیخ دو تا ایراد گرفتن با این نراقی این کلیت بحثه حالا بذارید وارد جز بشه فرض ما چی بود انقلاب نسبت عدم انقلاب فرض بود سه تا دلیل داریم دلیل اول عامه دلیل دو و سه خاصه اگر ما ملاحظه نسبت رو قبل از تخصیص بزنیم. هنوز دلیل دو و سه تخصیص نزده اون وقت بخواهیم ملاحظه بکنیم نسبت راچی میگیم میگیم دلیل اول عامه دلیل دوم خاصه میشد عام و خاصه مطلق کارمون راحته زود تخفیف میزنیم اکمل علما اونم میگه به هر دو عمل میکنه
- اینجا ما بعد میایم دلیل اول با دلیل سوم دوباره میسنجیم چیکار میگیم دلیل اول هنوز عامه چرا ملاحظه قبل از تخصیص میکنیم دیگه. فرض میکنیم عام با دلیل دوم تخصیص نخورده هنوز آن به عموم خودش باقیه این عامی که باقیست با دلیل سوم چه نسبتی داره باز میگه مطلق تا مطلق فوری تخصیص این کاریست کهآخوند دارن میکنن ما هم همین کارو میکنیم گرچه دلیلهامون مطابق وارد بخث که میشیم دیگه میفته درس بعدمون که جهت خاصی داره حل میکنیم وما ایرادشو حل میکنیم و ما هم مدعایآخوندا میپذیریم. نه به اون دلیلی که ایشون میرن جلو بحث یه مقدار سخته
- نراقی چی میگن میگن دلیل اول با دلیل دوم وقتی رابطه شو اومدی اعمال بکن دلیل دوم تخصیص میزنه تا زد دیگه عامه ۱۰۰ تا نیستا ۲۰ تای آن بیرون وقتی ۲۰ تا رفت بیرون ملاحظه نسبت جدید بکن یعنی نگو عامه ستا را با دلیل سوم چه نسبتی داره ۸۰ تا. آم ۸۰ تا با دلیل سوم پس اینجا تفاوت پیدا کرد که اول ما تخصیصو بزنیم یا نزنیم طبق نظر صاحب کفایه میگن فرقی نمیکنه اما چه با تخصیص اول تخصیص بزنید چه نزنی حالا فرض کنید زدید تا شد دوباره میگن عام صد تا را با دلیل سوم دلیل سوم. اینو بشکن ملاحظه نسبت قبل از تخصیص قبل از اعمال این کلیتشه دیگه بدونید منظور ما چیه عقلا اینو قبول ندارد
- میگن عام وقتی با دلیل دوم تخصیص زدی یه مقدارشو باید بیرون حالا که اومده بیرون عام مخصص را با دلیل سوم بسنج عام مخصص با دلیل سوم رابطه بعد از ملاحظه تخصیص. قائل به همینه شیخ اعظم
- حالا دو تا ایراد به ایشون گرفتن من دیگه کلام شیخ هفته گذشته رو نمیگم توهمشو یادتونه یه توهمی بود که جناب شیخ چیز دیگه میخوان بگن بعد که رفتیم دقت کردیم اینجوری میشه دو قسمش کردن گفتن گاهی اصلاً تاثیری نمیگذارد اون بحث خارجه مثالی که میزدن این بود اکرم العلما بعد دو تا خواسته اینطوری فقها بود.
- اونجا شيخ گفتن تفاوت اول بیرون کنی اون یکی دوباره چیه دلیل بعدیه باز خاص است نسبت به آن فرض کن اول عام ۱۰۰ تا بود ۲۰ تا بیرون رفتن خب رفتن بیرون شعرا هنوز داخل عامه ۸۰ تا یه ماه با شعرام خاصه مطلق دوباره چیکار میکنیم ۲۰ نیست شیخ. اشتباهی که داشتند حالا ما لفظ اشتباه میگم تا بحث واضح بشو اشتباه نبودا اما یه اشتباه را داشتند که این بحث آوردن اضافه کردن افراد رو به گمراهی انداختن خوانندهها فکر کردن جناب شیخ قایل به تفصیلند اینا تو اصول من در حالی که جناب شیخ یه موردی رو گفتن که اصلاً جز بحث کنار تمام مورد نظرما اوناییست که انقلاب نسبت میشود شما جزو انقلاب نیست یا عدم انقلاب ایشون میومد جز انقلاب نسبته. وقتی شدم جز انقلاب نسبت با مرحوم نراقی یکیاند چرا اینجا ایراد گرفتن فعلاً جواب چرا را نمیگیم وارد بشیم ببینیم
- جناب شیخ دوتا ایراد به آقای نراقی گرفتن هر دو تا ایراد ما یه جواب براش داریم یعنی جناب شیخ ایراد دارد کلامشان وقتی ایراد داره یعنی کلامشون وارد نیست ایرادات ایراهای سستیه چی فرمودن عذرخواهی میکنم ما با تمام عشق و علاقه. کسی نگید که چرا اینطوری میگید بحثو میخوام واضح صحبت بکنم چون خیلی سخته
- جناب نراقی گفتن که ما عام و میایم با دلیل اول تخصیص میزنیم بعد ما بقیشو مابقی آن رو با دلیل سوم میسنجیم شیخ یه ایراد گرفتن گفتنش کجا میگه اول اینه بعد اونه اولین اشکال ایشون اینه. اگه من دلیل داشتم که عامو با تخصیص اول باید تخصیص بزنم خب میزدم اگه دلیل داشتم ترجیح میدم بعد که تخصیص زدم آمد ۱۰۰ تا شد ۸۰ تا ۸۰ تا دلیل سوم میسنجم میبینم دیگه مطلق نیست من وجه تا من وجه شد گرفتار میشیم میمونی - نمیتونه بره جلو چون منده - جواب چرا این کار میکنه برعکسش کن بگو دلیل عام ما به دلیل سوم. اول اون تخصیص بخوره وقتی با دلیل سوم نگاه کردی آن خاص مطلق ه همین که میگفتی حالا شد مطلق دلیل عام با خاص دوم که همون دلیل سومه - اول رابطه را نگاه کن میشه مطلق تخصیص بزن وقتی تخصیص دادی حالا بگو که عام با دلیل دوم رابطه - چرا این کاررا نمیکنه خلاصه این اولین ایراد شیخه
- جواب ما چیه. ای کاش زنده بودند یه باریکلا به ما میگفتن نمیدونیم حالا مرحوم نراقی خوشحالن از این جوابی که ما میدیم اصلاً راضین یا راضی نیستن لذا ما نمیخوایم بگیم فرمودند اما میخوام بگم کلام آقای تا اینجا این ایراد بهش وارد نیست ایراد ش اینکه که گفتن ترجیح بدون مرجح درست میکنم براش مرجح چیه اینه فرض میکنیم - عام را پیامبر گفتن وخاص را هم مثلا پیغمبر گفتن ؛ خاص دوم امام صادق علیه السلام گفتن. یعنی زمان خاص اول با خاص دوم ۱۵۰ سال بینش فاصله اگه ما علم داریم با فرض علم دارم میرم جلو رو فرض و اینکه علم دارم عام و خاص اول در صدر اسلام بوده آیا اجازه داریم کار شیخ بکنیم نخیر تخصیص نزن صبر کن تا خواسته دوم ۱۵۰ سال دیگه بیاد ببینیم چیکار باید بکنیم این حرفا قبول داره جناب شیخ شما دارید یه جوری حرف میزنید که دائمی دارید میگید.
- ما یه عامی داریم و دو تا خاص هر کدوم اول انداختی جلو کارو حل کردی تو دومی میفتی تو تله گرفتار میشی لذا مرجح نمیدونم اینو بندازم جلو یا اونا این کلام شیخ که میخوام بگم دائماً ترجیح بلامرج است ؛ ما دائمشو داریم رد میکنیم دائماً اینطور نیستا یه صورتش اینه که ما خاصمون میدونیم زمانش مقدر در نتیجه هر مجتهدی باشه حتی مکلفین همون زمان چیکار میکردن خاص داره تخصیص هم دارندها. عمل میکردن اون ۲۰ تا رم به خاص عمل میکردن تکلیف همین را داشتن رسید تا زمان امام صادق علیه السلام خاص دومی آمد من نمیتونم بگم که این عامه دوباره ۱۰۰ تا شدا ببین ۱۵۰ سال بود عامه ۸۰ تا بود عامه ۸۰ تا رو من باید بسنجم با خاص که امام صادق علیه السلام همشون دارن همینو میگن میگن عام یه بار تخصیص خورده ۱۵۰ سالم بود. نخورده این قطعاً ۲۰ تا از عمر رفته بیرون نسبت ۸۰ تا رو با خاص بعدی میسنجید انقلاب نسبتاً نراقی دارم میگم انقلاب نسبت هست پس کجا انقلاب نسبت نیست
- اون طرفشم بگیم در جایی که زمان عام و خاص اول و خاص دوم نداریم چطور روایت اومده یکی عامه دو تا خاصه بله اینجا شکل درسته. چیکار کنیم خواستم تخفیف بزنیم یا خواسته دوم اول هر کدوم اگه گفتی خب این بحث تمام شد
- بحث بعدی ایراد دومی که شیخ به مرحوم نراقی دارد دیگه من با این بیان که الان گفتم ایراد دوم واضح چیه ایراد دوم شیخ اینه میگن وقتی عام رو بیستشو بیرون کردی عام دیگه ظهور تو ۸۰ تا نداره وقتی ظهور نداره تو ۸۰ تا چرا میگه ۸۰ تا رو با اون خواسته سوم میسنجیم. ظهور نداره که عامه مبهمه به خصوص اینکه برای اینکه خوب قبول بکنید که عام ظهور نداره اینه که عامه یه بار ۲۰ تاش رفته بیرون بعد مواجه میشه با یه خواسته سومی این خاص سوم یعنی چه یعنی ۲۰ تا دیگرم بیرون کن پس معلوم میشه احتمال میدی که این عامه مراتب داره تخصیص میخوره ما میگیم در معرض تخصیصه درسته وقتی عامی تو معرض تخصیص ظهور نداره. وقتی ظهور نداشت چرا به آقای نراقی میگن چرا میفرمایید که عام را حالا نسبت جدیدشو میسنجیم با خاص سوم نسبت جدید ابهام داره معلوم نیست چند تا اینم ایراد دوم شیخی که میگن انقلاب نسبت به این مشکل برخورد میکنه هر جا گفتید انقلاب نسبت یه اشکال توش هست که خاص یعنی دلیل دوم وقتی دلیل زد دیگه عامه ظهور تو مابقی ندارد این اشکال.
- جواب ما چیه ظهور داره عامی که صد تاست اونی که دیگه دلیل دارید که ۱۰۰ تاست که مگه خودتون قبول دارید ۲۰ تاشو با خواسته اول بیرون کردی داره ظهور یعنی چه ظهور بازش کنید ظهور- نص نیستا ظهور یعنی ۸۰ عامه ما بقیه خاص است یه وهمی هم دارید. وهمه چیه بیست سی درصد احتمال میدید که عام بعد از که تخصیص اول خود تخصیص دوم سوم چهارم ممکنه بازم بخوره این وهمه ظهور که نیست که با وهم شما با اصل برش میدارید عقلای به وهم اعتناء نمیکنند عقلا با ظهور میرن جلو انشالله که مردم راضی باشند این دفاعیات ازشون کردیم
- اما اشکال هنوز باقیست بالاخره ما قائل به انقلاب نسبت بشیم یا نشویم ما معتقدیم که انقلاب نسبت نه. بنابراین وقتی انقلاب نسبت یعنی عام رو با دو تا خاص بسنج کل واحد از این خواستهها قبل از اینکه تخصیص هر کدوم بزنه شما ملاحظه کن بگو خاص دو رابطه چیه مطلق ه خاص ۳ تخصیص عام را رابطه نسبتاً عوضش نمیکنه قبل از تقسیم نراقی شرح میگن بعد از تخصیص. به مشکل دچار میشی خب این دلیل ما تقریبا با مدعایی که آخوند دارن میگن یکیه آخوندم میگن انقلاب به نسبت نه
- اما فرمایش آخوندا عرض میکنیم و ببینید که به چه مشکلاتی جناب آخوند خودشونو دچار کردن که نیاز نبود ما اگه ایراد میگیریم باآخوند نمیخوایم ما ادعا را رد بکنیم که عام را با مجموع دو تا خاص بسنجیم وبگیم کل واحد از این همه شد خاص.
- خلاصه بخث اما حالا جناب آخوند دلیلشون چیه میگن ولو بعضی از این دوتا خاصا که ما اسمشو گذاشتیم دلیل دو و دلیل ۳ ولو بعضی از این خاصا مقدم است خوب دقت کنید؛ کلام آخوند ولو یکی از این خواصها مقدمه که ما مثال زدیم چی گفتیم زبان پیامبر اومده ۱۵۰ سال بعد خاص دوم اومده.آخوند ولو اینطوری هم باشه شما حق ندارید عام را تخصیص بزنی به خواست اول که چیکار کن عام رو بدون تخصیص نگاه کن با دوتا خاص خاص اول زمان پیامبر زمان امام صادق عام دست نخورده ولو ۱۵۰ سال مردم تخصیص به آن میزدن باز دوباره زمان امام صادق علیه السلام نگاه کن عام رابا خواست دوم وقتی میسنجید دوباره رابطه مطلقه دوم .مطلق دوم کاررا حل می کند؛ خوب دقت کنید رو کلام میفرماید ولو بعضی ازاین خاض ها مقدم است از این خاصا یا ولو بعضی از این خواستهها قطعیه اون یکی ظنیه میگن کاری به قطعی وظنی اش نداشته باش حتی تو همین صورت هم میگن باز همین کارو عام رو با دو تا خاص نگاه کن
- حالا اینا آمد دقت کنید بعد چی میخوام بگم میفرمان عام رو یکی یکی شما اگه به جای دو تا فرض کن پنج تا خاص باشه. اشکال نداره شما حوصله داشته باش قبل از تخصیص عام را نگاه کن رو ۱۰۰ تا چیکار کن با این خاص ها برو جلو خاص اول ۱۰ تا رو بیرون میکنه خاص دوم ۳۰ تا خاص بعدی ۵۰ تا برو جلو برو جلو تا کجا ما لم یلزم من التخصیص محذور همینطور برو جلو نخوریم به محذور چیه دو تا چیزتون دو تا معذور هست که به آنجا رسید دیگه وایسا. یکی از این محذورا تحصیص اکثره اینا دیگه تو کفایه نیستا یکی از محصولات چیه تخصیص اکثره یکی از جاهایی که ما جای دیگه استفاده نمیکنه هرجا محذور پیش اومد اما بازش میکنیم دو تا محذور یکی تخصیص اکثر یعنی اول گفته اکرم العلما بعد تخصیص میزنی که ۲۰ دیگه بیشتر توش میمونه افراد میخندن تو میخواستی بیرون کنی اول بگو ۲۰ تا اکرام بکن ببینید متخصص نباید بالاتر از افراد عام باشه. همه طلبهها رو اکرام بکن غیر از اونایی که معممند من نگاه میکنم درهمهشون ؛ معممند همه میخندن دیگه یعنی همهای که گفتی یعنی چه یعنی دوتا مستهجن است تخصیص اکثر زشته باید اکثر باشه متخصص ما از عامه این یه مورد
- مورد دوم اینه که تحت عموم توش باقی باشه گاهی تخت عام نیست اما حداقل عموما سه تا. فرض کنید ۵ تا ۱۰۰ تا نه از اول بگیر پنج تا خب میگه همه را اکرام بکن الا اینو اینو این سه تا رو میگه پس این همه اقلام دیگه توش نیست دوتا شد تو عربی اقل عاممون اقل جمع سه تاست گویندهای که میخواد بگه العلما العلما باید تو جمع باشه پس برگردیم کلام آخوندا دقت کنین. ایشون انقلاب نسبتو قبول ندارند معناش اینه که عام رو قبل از تخصیص ملاحظه کن نسبتشو نه بعدش در نتیجه اگه یه عامی داشتی سه تا پنج تا متخصص داشتی هیچ ناراحت نشو یکی یکی با حوصله اینا رو تخصیص بزن برو جلو تا کجا تا وقتی که محذوری پیش نیومده برو جلو فرض کنید محضورین نیست چیکار میکنی یا عام میبو ۱۰۰ تا تخصیص میشه ۵۰ تا ۵۰ تا رفتن بیرون اشکالی نداره که. علما تو صد تا بود حالا شد ۵۰ تا بعد میفرماند که اگه به محذور رسیدی چیکار بکنیم اینجاست که کم کم گردنه میشه من امانت داری میکنم میخونیم اینا رو فردا دوباره مجبوریم اینا تکرار بکنیم اما چون بحثم سخته تو نیست تکرار بکنیم اگر نرسیدیم به محذور بحث تمام شد گفتم به منظور خوردیم چیکار کنیم جنابآخوند شما که گفتید انقلاب نسبت نه. خب حالا که انقلابی نسبت من اومدم عام رو به چهار تا خاص تخصیص دادم محصوری نبود به پنجمی که رسید برخورد کرد تخصیص اکثر شد چیکار کنم
- آخوند میگن برگرد اون چهارتارم که زدیا بیرونش کن دوباره بگو که فرض کنید تخصیص نزدید چرا چون انقلاب نسبت قبول ندارن دیگه نگاه کن قبل از تخصیص ببین بین عام و بین این مخصصات چه ارتباطی هست. چون میدانی اگه پنج تا تخصیص زدی میخوری به محذور فرض ما اینه تا محذور نبودا اماآخوند چون قبول ندارن انقلاب نسبتا میگن حالی که به محذور خوردی تو پنجم برگرد این راه اشتباه رو برگرد بگو یه عامی داریم پنج تا مخصص داریم ملاحظه تباین باید بینش بکنیم نه ما خاص
- چرا تبایون داری بعدم پنج تا خواسته که این پنج تا خاص یه محذور میخواد نگو چهار تا. وقتی ۵ تا بزنی خب به محذور میخوری حالا که اینطوری وقتی تباین شد ملاحظه کن مرجحات را یعنی امام صادق علیه السلام تو تباین بود که گفتن خز به ما اشتهر بین اصحابک حالا اینجا من یه عام دارم پنج تا خاص هر کدام عمل میکنن خب یه صورته که عام مشهوره به عام عمل میکنن پنج تا خاص میزارن کنار طبق نظرآخوند اینه.
- یه صورت دیگه اینه که به خاصا عمل میکنم اما عام را میزارم کنار وقتی عامو گذاشتم کنار دیگه محذور تخصیصم نیست پنج تا خاصه ۵ تا عمل میکنه یه صورتم میشه تخیر چون فرض کردیم تو مرجحات اول گفتن خذ به ما اشتهر و خذ به ما وا فق عامه و آخرش فرض کنید این عامه با این پنج هیچ نداره کدوم انتخاب بکن میگن یا انتخاب بکن یا خاص را. به اینجا که میرسه دو حالت داره میفرماید که اگه ترجیحی تو کار نبود و ترجیح رو شما طبق اختیاری که داری میتونستی این و اونو انتخاب کنی شما اومدی انتخاب کردی خاص و انتخاب با خودتونه دیگه اگه اومدی خاص عمل کردی لا مجال للعمل بالعام و عام را میگذاری کنار این یه صورت
- صورت دوم اگر اما اومدی گفتی من انتخاب به عام کنم. اگر اومدی عام را مقدم انداختی چرا مقدم میداختی به عنوان تغییر یا حتی به عنوان مرجع فرض اگه عمل به عام کردی خصوصا و این پنج تا رو کنار نریزیا - اینجا کلمه آخوندا دقت کنید ما اینا بعد ایراد داریم به شما فعلاً نقل قول میکنیم
- نظر صاحب کفایه رو تکرار بکنیم پیرامون اینکه انقلاب نسبت به وجود نمیآید وقتی سه تا دلیل داریم میفرمان یکیش اگه عام باشه عام رو باید به هر دو تا خاص تخصیص بزنیم تخصیص زدن ولو به اولی تخصیص میزنیم ما. فرض میکنیم که عام تخصیص نخورده دوباره به خاص بعدی تخصیص میده در نتیجه تفاوتی نمیکنه نظر صاحب کفایه که اول عام رو با دلیل دوم تخصیص بزنیم یا اول با دلیل سوم تشخیص بزنیم چون نسبت باقیه و ما ملاحظه میکنیم آن را قبل از تخصیص رو این جهت اگر بیشتر از. سه تا دلیلم بود پنج تا یه عامل چهار تا خاصه فرقی نمیکنه میخواد اول عام و تخصیص بزنید به خاصه دومی به چهارمی به پنجمی چون این عام به عموم خودش باقیه نسبت به خاص بعدی که میخوایم تخصیص بزنی که میگن نسبت هیچ تغییری نمیکنه حتی اگر خاص ها بعضیش مقدم بر بعضی دیگه باشه.
- یعنی میدونیم یه خاصش مال امیرالمومنین علیه السلام گفتن یکشو امام پنجم گفتن یکیش امام ششم گفتن ولو خاصا یه کدوم مقدمه فعلاً دست مجتهد بازه عام رو با کل واحده از خصوصیات ملاحظه میکنه یا اینکه بگن اگر یه خاص یکیش قطعی نیست اینم همینطور. فرقی نمیکنه اما میخوای اول به قطعیه تخصیص بزنی یا اول به ظنیه تخصیص بزنی بالاخره ظن نمیخوام حجته همش تفاوتی نمیکنه آنچه مهم است اینه که وقتی عام را تخفیف میزنی به پنج تا به ۶ تا باید به محذور برخورد
- نکنه محذور این فرمایشآخوند دیگه در ذهن مبارکتون باشه فردا یه بار دیگه این بحثآخوندا اینا رو تکرار میکنیم چون چند تا ایراد به کلام ایشون ما داریم حداقل سه تا ایراد به ذهنمون میاد و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
صلی الله علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم.




