درس‌خارج #اصول؛ کفایة الاصول صوت https://eitaa.com/doroos_mahdavi/3472 مقصد هشتم؛ فصل_ قصد هشتم؛ فصل_ ما أفاد الشيخ الأنصاريّ في تقديم غير الجهتيّ تاریخ: سه شنبه  ۱۴۰۴/آذر/۰11

سایت: پایگاه شخصی -https://hosein128.ir/

نهج البلاغه فرزاد -    @nahjolbalaghehfarzad

وبلاگ صفرزاده- پردازاربعین  https://safarzade.blog.i

بسم الله الرحمن الرحیم  الحمد لالله رب العالمین 

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم 

اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاًوقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طویلا

الّلهُمّ انصر الاسلام و المسلمین، وانصر جیوش المسلمین، و اخذل الکفّار والمعاندین و المنافقین، والیهود والظالمین و استغفرالله‌ لى و لکم. اللهم احفظ وانصر قائدنا الخامنه ائ اللهم انصر من نصره واخذل من خَذَلَه

اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طویلا مدرسه صدر بازار ساعت هفت ونیم صبح – استاد سید ابوالحسن مهدوی زید عزه

درس‌خارج #اصول؛ کفایة الاصول صوت https://eitaa.com/doroos_mahdavi/3472

مقصد هشتم؛ فصل_ قصد هشتم؛ فصل_ ما أفاد الشيخ الأنصاريّ في تقديم غير الجهتيّ ، والإيراد عليه.

تاریخ: سه شنبه  ۱۴۰۴/آذر/۰11 @doroos_mahdavi-  صوت https://eitaa.com/doroos_mahdavi/3472

  1. متن کفایه [ما افاده الشيخ النصارى فى تقديم غير الجهتى‌، و الايراد عليه]
  2. و لا لتقديم غيره عليه (كما يظهر من شيخنا العلامة أعلى الله مقامه قال. أما لو زاحم الترجيح بالصدور الترجيح من حيث جهة الصدور بأن كان الأرجحصدورا موافقا للعامة فالظاهر تقديمه على غيره و إن كان مخالفا للعامة بناء على تعليل الترجيح بمخالفة العامة باحتمال التقية فى الموافق لأن هذا الترجيح ملحوظ فى الخبرين بعد فرضصدورهما قطعا كما فى المتواترين أو تعبدا كما فى الخبرين بعد عدم إمكان التعبد بصدور أحدهما و ترك التعبد بصدور الآخر و فيما نحن فيه يمكن ذلك بمقتضى أدلة الترجيح من حيث الصدور.

                                                                       

  1. ان قلت إن الأصل فى الخبرين الصدور فإذا تعبدنا بصدورهما اقتضى ذلك الحكم بصدور الموافق تقية كما يقتضى ذلك الحكم بإرادة خلاف الظاهر فى أضعفهما فيكون هذا المرجح نظير الترجيح بحسب الدلالة مقدما على الترجيح بحسب الصدور.
  2. قلت لا معنى للتعبد بصدورهما مع وجوب حمل أحدهما المعين على التقية لأنه إلغاء لأحدهما فى الحقيقة.
  3. فساد سخن بهبهانى
  4. بحث معروفى ميان مرحوم وحيد بهبهانى و مرحوم شيخ اعظم و مرحوم محقّق رشتى مبنى بر اين‌كه مرجّح جهتى با ساير مرجّحات چه نسبتى دارند؟
  5. آيا اگر دو خبر متعارض بودند و يكى از آن دو مخالف عامّه بود و مرجّح جهتى داشت، ولى شاذّ و نادر بود. و حديث ديگر موافق عامّه بود، ولى شهرت روائى (مرجحصدورى) داشت كه هركدام يك نقطۀ قوّت و يك نقطه‌ضعف دارند؟ در اينجا تكليف چيست‌؟ در مجموع سه نظريّه در اين‌باره مطرح شده است:
  6. ۱. نظريۀ آخوند : در قدم اوّل اصلاً جاى ترجيح نيست تا اين بحث‌ها پيش آيد، بلكه جاى تخيير است، و در قدم دوم بر فرض لزوم ترجيح، اصلاً مراعات ترتيب لازم نيست تا بحث كنيم كه كدام مقدم است‌؟ مرجح جهتى ياصدورى‌؟ لذا ما معتقديم كه بايد ديد كدام حديث، واجد ملاك و مناط است كه به قولى مناط، ظن فعلى و شخصى بود و هر مرجّحى كه موجب ظنّ به صدق شود، همان مقدم است و لافرق كه جهتى باشد ياصدورى و به قولى مناط، ظن شأنى و نوعى بود كه شيخ اعظم از آن به اقرب الى‌الواقع تعبير مى‌كرد و هركدام كه موجب اقربيّت خبر الى‌الواقع بشود همان مقدم است وصدورى يا جهتى بودن، ملاك نيست. بنابراين اگر حديث موافق عامّه كه شهرت روائى دارد موجب ظن به صدق وصدور يا موجب نزديك‌تر شدن آن به واقع باشد، همان مقدم است و صرف مخالف عامه بودن و مرجح جهتى داشتن ملاك نيست؛ چه اين‌كه اگر مخالفت عامّه موجب ظن بهصدور و صدق باشد، همان مقدم است و مرجحصدورى داشتن ملاك نيست.
  7. ۲. نظريۀ مرحوم وحيد بهبهانى: مرجح جهتى بر مرجحصدورى مقدم است و ميان آن دو ترتيب و طوليّت حاكم است. دليل ايشان در ادامه به‌عنوان «ان قلت» مطرح خواهد شد. مرحوم محقّق رشتى هم كه از اعاظم شاگردان شيخ اعظم است همين مبنا را اتّخاذ كرده و در تقديم مرجّح جهتى برصدورى خيلى مبالغه كرده است. كلام ايشان نيز در ادامه خواهد آمد.
  8. ۳. مرحوم شيخ انصارى به عكس مرحوم وحيد طرفدار ترجيحصدورى بر جهتى است و معتقد است كه اگر در موردى مرجّحصدورى - در يك حديث - با مرجح جهتى - در حديث ديگر - مزاحمت كرد و هركدام واجد يكى از اين مرجّحات بودند، به عقيدۀ ما آن‌كه واجد مرجحصدورى است بر ديگرى مقدم است، ولو موافق عامّه باشد و فاقد مرجح جهتى، و ديگرى واجد اين مزيّت باشد.
  9. دليل شيخ اعظم اين است كه جهت صدور، فرع بر اصل صدور است و تا در رتبۀ قبل، يعنى در مرحلۀ اصل صدور بتوانيم مشكل را حلّ كنيم و تعارض برطرف شود نوبت به مرتبۀ بعد، يعنى جهت صدور نمى‌رسد. آنگاه اگر هر دو حديث مقطوع‌الصدور باشند، چون در جانب صدور و سند، حلّ تعارض نمى‌شود ناگزير نوبت به جهت صدور مى‌رسد و بايد موافق عامه را حمل بر تقيّه كنيم و به مخالف عامّه عمل نماييم. همچنين اگر هر دو مظنون‌الصدور باشند ولى تعبّد به صدور يكى أولى از تعبّد به صدور ديگرى نباشد، باز نوبت به جهت صدور مى‌رسد و آن در موردى است كه هيچ‌كدام رجحان سندى وصدورى نداشته باشند. امّا اگر يكى مرجح صدورى دارد و در مرحلۀ اصل صدور، به حكم اخبار علاجيّه - كه حكم به ترجيح و اخذ به راجح مى‌كنند - مى‌توانيم به واجد مزيّت متعبّد شويم و فاقد مزيّت را طرح كنيم، ديگر نوبت به جهت صدور و حمل بر تقيّه نمى‌رسد.
  10. پيش از بيان دليل شيخ اعظم گفته مى‌شود كه جملۀ: «بناءً على تعليل...» اشاره به اين است كه جهت تقديم مخالف عامّه يكى از چهار امر مى‌تواند باشد كه قبلاً در پاسخ شيخ از استدلال به تعليل «فإنّ الرشد فى خلافهم» سه احتمال ذكر شد كه در اينجا با دو احتمال كار داريم:
  11. ۱. احتمال دارد علّت ترجيح به مخالفت عامّه اين باشد كه در مخالف، احتمال تقيه نيست، ولى در موافق هست و بنابراين مرجح مذكور مرجح جهتى مى‌شود .
  12. ۲. اگر علت ترجيح اين باشد كه چون رشد و حق در مخالف عامه است، در اين صورت مرجح مذكور از مرجحات مضمونى مى‌شود كه در فصل بعد خواهد آمد نه مرجح جهتى كه مورد بحث ماست.
  13. اشكال: شيخ اعظم اشكال و جوابى را مطرح كرده است. اشكال در واقع دليل مرحوم وحيد و مرحوم رشتى است: عقلاء عالم يك اصل عملى و بناء عملى دارند و آن بناگذارى بر اصل صدور خبر ثقه است و اگر ثقه‌اى خبرى آورد، بنا را بر صدق وصدور مى‌گذارند و به احتمال كذب و مانند آن اعتنا نمى‌كنند. روى اين اصل در مانحن‌فيه اصالة‌السند و الصدور جارى مى‌كنيم و بنا را برصدور هر دو حديث (مخالف عامه ولى شاذّ با موافق عامه ولى مشهور) مى‌گذاريم و سندها را به حكم بناى عقلاء مى‌گيريم و به آن متعبّد مى‌شويم. پس از تعبّد به صدور، يك راه بيشتر نداريم و آن اينكه مرجح جهتى را مقدم بداريم و حديث موافق عامّه را حمل بر تقيّه كنيم. پس نوبت به مرجح صدورى نمى‌رسد.
  14. تنظير: سپس مستدل ما نحن فيه را به باب اظهر و ظاهر (عام و خاص و...) تنظير كرده است كه اگر دو دليل داشتيم، يكى رجحان دلالى داشت؛ يعنى نص يا اظهر بود و ديگرى ضعف دلالى داشت؛ يعنى ظاهر بود. كسى نگفته است كه يكى از آن دو را اخذ كن و ديگرى را طرح كن، بلكه بنا را برصدور هر دو گذاشته‌اند و در مرحلۀ دلالت، مشكل را حلّ كرده‌اند؛ يعنى اظهر را بر ظاهر مقدم داشته‌اند. حال مورد بحث ما نيز از اين قبيل است.
  15. پاسخ: مرحوم شيخ در پاسخ فرمود: قياس مانحن‌فيه به باب اظهر و ظاهر و رجحان دلالى، مع‌الفارق العظيم است؛ زيرا در موارد جمع دلالى، تعبّد به صدور و سند هر دو روايت، اثر شرعى و فايدۀ عملى دارد و آن اينكه به هر يك از عام و خاص عمل مى‌شود، به عام در ماعدا الخاص و به خاص هم در مورد خودش، و لذا تعبّد لغو نيست. ولى در ما نحن فيه تعبّد به صدور حديث موافق عامّه، لغو است؛ زيرا بر فرض كه بنا را برصدورش بگذاريم ولى عملاً به آن اعتنا نداريم و حمل بر تقيّه مى‌شود و تعبّد بدون فايدۀ عملى معقول نيست. در حقيقت چنين تعبّدى مثل عدم تعبّد است و گويا اصلاً حديث موافق اخذ نشده است. بنابراين، نوبت به ترجيح جهتى نمى‌رسد و در مرحلۀصدور و سند، آن‌كه رجحان سندى دارد مقدم مى‌شود. (محمدی)
  16. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم

امروز فرمایش شیخ اعظم انصاری رو رضوان الله تعالی علیه بیان می‌کنیم پیرامون این بحث اول ماصدور نگاه می‌کنیم تو تعارض دو تا روایت نگاه می‌کنیم شما فوری بگید منظور همون شهرت همون. شهرت می‌خوادصدورو بگه این مشهوره صادر شده و اون که مشهود نیست و بزار کنار یعنی صادر نشده جناب شیخ اول صدوررا میگن ملاحظه کن بعد میرن سر جهت صدور ؛ جهت صدور چیه منظور همون تقیه که ببینید کدوم موافق کدوما مخالف ؛ این کلام شیخ را ما بعد از که کلمه شهرت گفتیم (یه دو تا ایراد به کلامشون داریم.) اما مدعاشونو قبول داریم که بله اول باید صدور نگاه بکنید بعد برید سر جهت صدور ؛ ولیکن دلیلشان تو عبارت تو کلامشون هست لذا کلامشونو دقت بکنید که بعد می‌خوایم ایراد بگیریم جناب آخوند خراسانی رضوان الله تعالی علیه مدعای شیخ را قبول ندارن که اول صدور نگاه کن بعد جهت صدور اینو قبول ندارن لذا ایشون می‌ریزندش به هم و میگن. باید روی هم رفته ببینید روایت اول یک مزیت دارد ولو مزیت چهارم باشه ترجیح که تو روایت بود آخوند  قبول نداره بعد میگن روایت دوم دوتا مزیت داره پس اون ترجیح داره ترتیب که توش نیست هرچی می‌خواد باشه

خب ما کلام  آخوند را بهش ایراد داریم اگر فرصت پیدا بکنیم همه اینا رو بگیم اول کلمه شیخ رضوان الله تعالی علیه که. کلیاتش اینه که اول صدور رو نگاه می‌کنید بعد جهت صدور راعبارت راعوضش کنید اول معیارمان شهرت و شاذه اگه با این حل کردید دیگه سراغ بعدیش نمیریدا روایت اول مشهوره مشهورو بگیر عمل کن شاذ را بزار کنار ولو اینکه حالا این شهرتی که داری نگاه می‌کنی یا گاهی موافق مخالف حالا مخالفان باشه که خوبه اما مگه موافق بود چی بازم می‌گن همینه چون ترتیب قائلند دیگه. میگن اول روایت شما مشهورو بگیر این کلام ایشونه جواب توضیح کلامشونه که بیان می‌کنند

  1. توضیحات ما یه دوتا ایراد پیدا می‌کنیم کلامشون تا اینجا کلام قشنگیه توضیح که میدن اینه می‌فرمان ترجیح به مخالفت عامه زمانی ملاحظه میشه که صدورشو شما مطمئن باشید دو تا روایت و صادر شده. بعد میگی که یکیش تقیتنه چون موافق یکیش تقیه نیست چون مخالفه این به عنوان دلیل حساب می‌کنم که لحن جهت الصدور بعد العلم الصدور حالا عبارت فرض صدورهما میگن اگر فرض کردی صدور هر دو رو اون وقت نوبت میرسه به جهتصدور کجا ما فرض میکنیم صدور هر دو را دو جا یکی اما قطعاً. و اما تعبدا دومیش تعبده قطعیش یعنی چه یعنی من قطعاً می‌دانم دو تا روایت صادر شده است مثال میزنم به متواترین برای اینکه ذهنتون زیاد دور نزنه فرض می‌کنیم هردوش متواتره تواتر باعث میشه که من قطع پیدا می‌کنم به صدور هر دو یعنی می‌دونم امام صادق علیه السلام قطعاً شک ندارن اونوقت میگم نمیشه که ضد هم حرف بزنم ؛ میام سر جهتصدور. نه اون مخالفه رو میگم لبیان حکم الله الواقعی بوده مورد دوم تعبداً بگویم دو تا روایت صادر شده است تعبد کجاست کما فی الخبرین که
  2. بحث ما هم الان تو همینه دو تا روایت متواتر نیست اما هر دو ؛ دو خبری  که از نظر شرایط حجیت میبینیم هست که زراره اومده از امام سوال کرد کما الخبران. دو تا روایت از امام رسیده که هر دوش مشهور است خود زراره گفت هر دو مشهوره یا هر دو شاذه ما تعبداً چی می‌گیم اینجا وجدانا تعبداً می‌گیم؛ خب هر دو صادر شده دیگه وقتی هر دو مشهوره اما یقیناً نداره اینو جناب شیخ میگن حالا که نمی‌تونید تعبد پیدا کنید به هر دو برو سراغ مراجعه بعدی اول صدور و. راحت کنی این دقتی که ایشون دارن همینه آخوندم اینا قبول ندارن
  3. پس جناب شیخ میگن اول صدور را قطعیش بکن یا به شکل قطعی یا به شکل تعبدی وقتی فارغ شده ازصدور بیا تو جهت صدور بعد عدم امکان تعبد به صدور الاخر بعد از اینکه امکان ندارد تعبد به صدور روایت دوم این عبارت اشتباه صحیح چیه اینه که به جای آخر بگیم احدهما و اینطور بگیم بعد عدم امکان تعبد به صدور احدی ما یعنی دو تا روایتش امکان نداره ما متعبد به صدور هر دو بشیم این درسته. دومی بشیم عبارت درست نیست دوباره میگن فیما نحن فی یمکن تعبد به صدور الاخر دوره آخر غلطه دوره باید احدهما باشه فی ما نحن فی ممکن است ما متعبد بشیم به صدور احدهما احدما یعنی اون که مشهور است می‌تونیم متعدد به مشهور بشیم ها ترجیح بدیم اون یکی می‌ذاریم کنار
  4. خب بعد از اینکه عبارت هم اصلاحش کردیم حالا کلام شیخ چی شد. ایشون فرمودند که اول باید شما بری سراغ صدور درصدور اگه حل کردی مسئله رو اصلاً سراغ جهت صدور نرو اون جهت صدور مال مرحله بعد اول توصدور حل کن خب توصدور گاهی می‌تونی حل کنی یعنی روایت اول شهرت داره اون یکی شاذه تمام شد مشهوره رو بگیر اگر نتونستی حل کنی یعنی هر دو مشهور بود یا هر دو شاذ بود عدل همه حالا برو سراغ بعدی بعدی ؛ جناب شیخ یه مرتبه میگن. جهتصدور تازه موافقت کتابه اینم نمی‌دونم غفلت شده اینجا مرحله دوم شما برو سراغ موافق کتابی که مخالفه باز حل کن مسئله رو و نرو سراغ مرحله سوم مرحله سوم که اگه نتونستی تو دوم حل کنی اون وقت مرحله سوم میگی هرکوم مخالف عامه من عمل می‌کنم بعد
  5. جناب شیخ ان قلت دارند تو ان قلت چی میخوان بگن. می‌خوان بگن که نه اون جهت صدور استرس و همون مرحله اول اعمال بکن اینو باید بگن دیگه بعدم تو ان قلت و می‌خوام جواب بدن که نه ؛ همون ترتیبی است که ماگفتیم
  6. متاسفانه ایراد همینه حالا من ان قلت رادقیقاً می‌خونم ان قلت رده کلام خودشونه یا تایید کلام خودش بعد باز تکرار میکنم خیلی حوستون جمع باشه کلامشون چی بود ترتیب یعنی اول صدور ان قلت باید عکس این باشه. ایراد بگیره در حالی که ان قلت حالا که می‌خونیم  ان قلت دارد همون ترتیب اصل در خبران صدور است یعنی وقتی من شک دارم صاره شده یا نه خب بگو اصل اینه که هر دو صادر شده
  7. فإذا تعبدنا بصدورهما حالا که متعبد شده به صدور منتها به کمک اصل اقتضى ذلك الحكم بصدور الموافق تقية خب ان قلت‌هایی که میگه ترتیب هست یا نیست میگه صدور نگاه بکن صدور که با اصل درستش کردی بیا سر مرحله موافقا مخالف عامه بگو مافق عامه طرح میشه چون طبیعتاً صادر شده دقت که می‌کنی می‌بینی دقیقاً داره تایید میکنه کلام شیخ داره میگه ترتیب هست نمیگه ترتیب نیست توی من. اشکالی که بعد می‌خوام بگیرم همین جا دارم خدمتتون میگم بعد میگن مرجح جهتی نظیر مرجحه دلالتیش تو دلالت المرجح نظير الترجيح بحسب الدلالة مقدما على الترجيح چی می‌گفت می‌گفتن دلالت اگر یه کدوم دلالتش قوی‌تر بود یعنی نقش یکی دلالتش ضعیف‌تر بود یعنی ظاهره اینو عمل بکن نه سند که نداشته باش ان قلت این را میگه. کاری به صدور دیگه نداشته بعد جواب میدن
  8. جناب شیخ از ان قلت این معنا نداره که ما اول با اصل درست بکنیم بگیم اصلی که دو تا روایت صادر شده بعد میگم البته یکیشو میندازیم کنار- چرا چون موافق عامه که شما دارید خودتا تو زحمت میندازی میگی من متعدد می‌شوم به صدورکلیهما باید یه فایده‌ای داشته باشه. هیچ فایده‌ای نداره اول میگی هر دو صادر شده بعد میگه یکیش صادر نشده اینم جوابشه که معنا ندارد ما اول متعبد بشیم به صدورهما البته با اصلی که گفتن گفتن ازصدور هر دو ثم وجوب حمل احدهم المعین علی التقیه
  9. بله روایت یک رو مثلا حمل بر تقی اش کنیم بندازیمش کنار. شما که می‌دونین حمله بر تقیه میشه چرا اول گفتی با اصل اینا حلش می‌کنم در نتیجه دوباره برمی‌گردیم به حرف خودشون میگن ما وقتی سراغ تقیه میریم که از مرحلهصدور فارغ بشیم یا فارغ شدن ما به چیه به اینه که ما یقین داریم که هر دو ساده شده است کما در متواترین یا تعبداً کما فعل خبررین متکافین دو خبری که هر دو مشهوره. اونجا بگو که بعد از که اول فارغ شدی برو سراغ از چه جهتصدور بگو اون یکی تقویته اما اینکه بخوای بگی که من تعبداً یکی از اینا رو میگم هر دو رو میگم صادر شده با اصل بعد دوباره خودت یکیشو رد می‌کنی اینو میگن و فرمایششون با یه جمله تمام میشه که جهتصدور فرعهصدورش اینم تمام کلامشون تو همینه.
  10. ما سه تا مطلب در کلام شیخ بیان می‌کنیم
  11. اول اینکه جناب شیخ صریح نفرمودند که تو مرجحات ترتیب هست یا نیست الان تو این بحث دارن میگن هست دارن میگن اول صدور نگاه کن بعد جهت صدور اینو میگن هست بعد جناب شیخ میگن تعدی از مرجات منصوصه بکن با برو سراغ مرجحات غیر منصوصه اگه مراجع غیر منصوصه رفته اونا ترتیبش نیستا. جناب شیخ اینا رو بگید به ما نمی‌گویند ما اولین ایرادمان به ایشان نقص کلام ایشونه
  12. لذا برمی‌گردیم به اختیار خودمان که روزهای گذشته دیروز و پریروز اختیار خودمون چقدر زیبا با کلامش یکی در میاد با این تفاوت که شیخ ابهام دارد کلامشان آخرش نفهمیدیم چی می‌خوان بگن اما حالا ما چی میگیم ما میگیم تو مراجعات منضوصه ترتیب هست تو مراجعات غیرمنصوصه ترتیب نیست ازشم دفاع می‌کنیم. تو مراجعات منصوص ترتیب هست دلیل ما چیه کلام خود امام صادق علیه السلام وقتی حضرت گفتند خذ به مااشتهر می‌دانستند که این مشهوره اون نقطه دوم و سه را ضعیف از نظر موافق کتاب مخالف می‌دونستند امام
  13. حالا من واضح حرف میزنم اینطوری میگما میگم امام صادق علیه السلام فرمودند مشهور رو بگیر و مخالف قرآنش و موافق عام هست این را گفتند ؛ بعد زراره تو مرحله ۲ خوشبختانه این سوال کرد گفت هر دو مشهوره اون وقت رفتن سر موافقت کتاب مفهوم این جمله اینه که اگه اینا عدل یک دیگه نبود از نظر شهرت باید مشهور بگیری شاذ کنار اونا مطروحه.
  14. خوب شاذ و که می‌گیریم گاهی شاذه مخالف قرآن مخالفت که میگم مخالفت با ظهور کتاب مخالف است یا موافق عامه بازم امام با اینکه امام علم داشتند بازم گفتن این کارو بکن این دلیل ما اینه که امام ترتیب داشتند حتی گفتن با فا و ثم و اینا یا با اظهار که مثلا میگفت اذا کان کذالک پس برو سراغ مساوی باشد پس برو سراغ ترتیبه. و اما تو مرجعات غیر منصوصه چرا ترتیب نیست چون دلیل نداره ما بیایم دو تا سه تا مرجعی که منصوصه نیست رو اضافه کنیم خب عقل ما اشکال نداره یه روایت ترجیح بده اما ترجیح من توش نمی‌تونم بیان بکنم تو این ستاره من دلیل برات ترتیب دارم اما خب شیخ اعظم رضوان الله تعالی علیه چیزی نگفتن فقط اینجا دارن مراجات منصوصه را دفاع ازش میکنن که ترتیب هست. بعدا میگن اکتفا نکن به این برو مرجهات منصوصه دیگه ساکتن که تو غیر منصوصه که این اول توضیح ماست که در واقع این میشه مختار ما با مختار شیخ یکیست از نظر مطلب اما مصطفادا از کلام شیخ به این صراحت نیست
  15. نکته دوم ایراد ما به شیخ داریم در ان قلت است شما باید رد بکنید کلام خودتونو. در حالی که تو ان قلت تایید می‌کنید داره می‌گید که اگه فارغ شدید از اولی میرید سراغ دوم اینکه کلام خودتونه
  16. ایراد سوم ما تو ان قلت و که جواب دادید گفتید لا معنا لتعبد به صدورهما معنا ندارد که ما متعبد به صدور هر دو بشیم و بعد یکیش را حمل بر تقیه میکنیم به ایشون عرض کنیم این مخالف اختیار خودتون ؛ خودتون الان همینو دارید می‌گید می‌گید وقتی که ما متواترین بود. یا تعبدا در خبرین متکافین مقصد هشتم؛ فصل-ما افاده الشیخ لاانصاری فی تقدیم غیر الجهتی و الایراد علیه – اصول؛ کفایه الاصول گعین وقتی ازصدور فارغ شدیم میایم سراغ بعدی سراغ بعدی چیه در ظاهرین باشه چهدر متعددین ؛ اینه که میگه دو تا روایت صادر شده اما یکی شون چرا میگه لا معنا اتفاق معنا پیدا کرد معناش همینه که اول ماصدور رو ازش فارغ می‌شیم چه در قطعی ین باشه چه در ظاهرا باشه بله. ایراد می‌گیره ایشون فرمودند لا معنا لتعبد بهصدورهما ثم حمل احدهما علی التقیه اینا میگن لا معنا دارید اختیار کلام خودشون همین بود که اول می‌گفتید متعبددا هر دو رو میگیم صادر شده بعد حمله بر تقیه میکنیم اتفاقا امام صادق علیه السلام همین کار کردن گفتن به مشهور بگید. زراره گفت هر دو مشهوره هر دو مشهور یعنی چه هر دو صادر شده تعبد به صدور وقتی که تعبد به صدور هر دوست امام گفتن مخالف عامه رو بگیر و
  17. اما کلام صاحب کفایه رضوان الله تعالی علیه صاحب کفایه ایشون رد می‌کنند کلام شیخ را می‌خاند بفهموند این مرجحات ترتیب نداره  اگر بخوهید فرقشو ببینیم کلام آخوند  با شیخ اینه اگر روایتی. امتیاز اولو داره روایت دوم امتیاز ۲ و ۳ رو با هم داره روایت اول فقط مشهور؛ روایت ۲ امتیاز هم موافق با کتاب دارد هم مخالف عامه؛ روایت اولیه این نیست به عکسه روایت اولیه چیه موافق عامه مخالف کتابم هست طبق نظر شیخ اعظم که ترتیب قائل شدن اول شهرت بگیر ولو شهرت مخالف کتاب ولوموافقان باشه امام گفتن مشروع رو بگیر. آخوند  به عکس میگن رو هم باید حساب کنی روایت اولیه امتیاز داره روایت دوم دوتا امتیاز داره دوتا رو باید بگیری هر شود که
  18. نتیجه اینجا حالا تو بحث ما تو نتیجه اینه که جهتصدور که تو سومین امتیاز بود این سومی را دیگه آخوند  قبول ندارم سه سه رو ولش کن جهتصدور با خودصدور اینا در عرض همه اگه یه روایت داریم که اولیه امتیاز اول رو داره یعنی شهرت میشه صدور.صدور قویتره روایت دومی مخالف عامس و جهتصدورش قوی‌تره طبق نظر مساوی عدل یکدیگر است حالی که عدل یکدیگرند چیکار کنیم آخوند  میگن یا باید روایتی بیاد بگه وقتی عدل یکدیگر است کدوم مقدمه اگه نتونستی روایت پیدا کنی مخیری چون اینا برابرش امتیازش با هم مساویه جناب شعر میگن اینا برابر نیست اینا ترتیب داره اول امتیاز یک بعد دو بعد سه.
  19. ایرادی که اینجا به آخوند  هست اینه که جناب آخوند  شما تازه دارید میگید اگه روایت داشته روایت داریم روایت مقبوله یا مرفوعه داره چی میگه داره میگه اول شهرتو بگیر نگفت اول مخالف عامه رو بگیر که زراره بود که سوال کرد گفت از نظر شهرت مساوین امام رفتن سر دومی گفتن موافق کتاب بگیر یعنی چه یعنی ما کتاب بعد ازصدور؛ اول صدور برو هر دو مشهوره یا هر دو شازده بعد سراغ موافق و مخالف کتاب. چرا آخوند  اینجا میگن روایت نداریم روایت داریم کلامشون ایراد داره ما گفتیم ترتیب تو مراجعات منصوصه هست
  20. یه نکته دیگه هم آخوند  گفتن که اینا هی تکرارش که بساط فرمودن معیار ما مناته منات چیه یا اقربیة الی الواقعه یا ظن به صدور قبلا خوندیم اون یکی هم محقق رشتی گفتن ظن بهصدور. استفاده میکنه میگن معیارو فرض کنید اقربیت الی الواقع دیگه اقربیت الی الواقع امتیاز ۱ و ۲ و ۳ نداره ترتیبی نیست .
  21. چرا به خاطر اینکه وقتی یه روایت امتیاز ۲ و ۳ رو داره اقربیت الی الواقعش قوی‌تره اون روایت امتیاز اولو داره اقلیت واقعیش ضعیف‌تره شیخ گفته اقربیت الی الواقعش  را بگیر ؛ اخوند گفتند نه اون دو تا ی رو بگیر اون دوتایی با اون دوتاست نه اون یکی. خیلی دقیقاً ضد هم دارن حرف می‌زنند و نکته قشنگم جناب آخوند  میگن یه بار دیگه کلام آخوند میگیم که آخوند  میگن این سه تا مرجح ترتیب ندارد چرا چون معیار اقربیت الی الواقع  است  اقربیة الواقع می‌خواد امتیاز اولو داشته باشه دور داشته فرق نمی‌کنه که بنابراین اگه روایت دو تا روایت اولیش داره دومی هم امتیاز دو و سه رو داره طبق نظرات آخوند  میگن اقرب الی الواقع. دومیه طبق نظر شیخ اولیه چون شیخ گفتن ترتیب آخوند میگند ول کن به خاطر مناته ؛ مناتی که خود شیخ گفتن گفتن اقرب الی الواقع مناتش لذا اگه عقربت ملاک است پس ترتیب نیست
  22. حالا جواب جواب اینه که اولاً ما گفتیم عقرب الی الوظیفه ما هم یه چیز اضافه کردیم تو اصول گفته شما ارتباط با واقع نداریم ملاک ظن به صدورم نیست. بلکه ملاک وظیفه‌ ؛ وقتی شد وظیفه میریم از امام صادق علیه السلام می‌پرسیم اگه روایتی شهرت دارید اون شاذه اما اون که شاذه امتیاز دو و سه رو داره امام صادق علیه السلام چی گفتن گفتن به ما اشتهراین خذبه ما اشتهر یعنی ترتیب هست نگاه نکن به روایت دوم که دو تا امتیاز داره اونا ول کن راحت اول که مشهور بگه نادر. پس وقتی معیار ما اقرب این شد حالا همین معیارما که اقرب الی وظیفه رو برید تو اقرب الی واقعا همینو بگید همون حرفی که جناب شیخ گفتن اونم همینطور ما میگیم ملاک اقربی الی الوقع است منتها من که ارتباط ندارم با واقع روایت اول فقط مشهوره اما دو تا نقش داره مخالف کتابه موافق عامه هم هست روایت دو تا امتیاز بعدی رو داره فرض کنید معناتونم جناب شیخ دارم بیان می‌کنم ما که اون. امام صادق علیه السلام سوال می‌کنیم میگیم روایت که مشهور با شاذه کدوم واقعه امام می‌فرماید شهرت

کلام آخوندا نمی‌شد باز درستش کرد آخوند  می‌خواستن یه جوری حل کنند با منات گیری ترجمه بزارندش به هم ترجمه نمی‌تونید به هم بزنید ترتیب تو روایت زراره و مقبوله ترتیب وجود داره و ترتیب یعنی اول معیار اول که شهرت. اول اونو ببین بعد برو سراغ امتیازهای بعدی این هم بحث اینجا حالا باز محقق رشتی یه نکاتی دارند که در نسبت به کلام شیخ اعظم انصاری انشالله اینو فردا و صلی الله علی محمد. اللهم صل علی محمد وآل محمد

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید