سه شنبه 18آبان ۱۴۰۴..سومین مرجح خارجی ترجیح به موافقت کتاب یا سنت قطعیه ترکیب موافقت کتاب یا سنت قطعیه همان چیزیست که در مقبوله و در مرفوعه ذکر شده بود

درس خارج استاد سید ابوالحسن مهدوی زیدعزه -کتابت 22  

سایت: پایگاه شخصی -https://hosein128.ir/

نهج البلاغه فرزاد -    @nahjolbalaghehfarzad

وبلاگ - پردازاربعین  https://safarzade.blog.i

بسم الله الرحمن الرحیم  الحمد لالله رب العالمین

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاًوقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طویلا

  1. الّلهُمّ انصر الاسلام و المسلمین، وانصر جیوش المسلمین، و اخذل الکفّار والمعاندین و المنافقین، والیهود والظالمین و استغفرالله‌ لى و لکم. اللهم احفظ وانصر قائدنا الخامنه ائ اللهم انصر من نصره واخذل من خَذَلَهُ
  2. اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طویلا. https://eitaa.com/doroos_mahdavi/347آدرس صوت
  3. سه شنبه 18آبان ۱۴۰۴...برابر 18جمادی الثانی ۱۴۴۷ https://eitaa.com/26955866/12266
  4. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم - بسم الله الرحمن الرحیم ا
  5. سومین مرجح خارجی ترجیح به موافقت کتاب یا سنت قطعیه ترکیب موافقت کتاب یا سنت قطعیه همان چیزیست که در مقبوله و در مرفوعه ذکر شده بود اما بحث این نیست خیلی. که همه می‌دونن تو مقبوله گفت خذ به مااشتهر فقط کتاب الان می‌خوایم ببینیم ما با فقط کتاب مرجحه داخلیه یا خارجیه جناب آخوند اینا جزو مرجات خارجی حسابش کردن خب این خودش یه نکته روایت سه تا مرجح بیان کرد دومیش موافقت کتاب بود سومیش مخالفت عامه بود و بعد از این سه تا اومدیم گفتیم خارج از من سوسان چی داریم. یعنی چه یعنی این ستاره بزار جز مرجات داخلی بقیه رو بگو مراجعات خارجی اما الان آخوند دارن یه کار دیگه میکنن میگن از این سه تا اون سومیشو که دیروز کردیم موافقت عامه و این دومیشو میگن مرجح خارجی کرده یکیش موافق با کتاب موافقت با کتاب کتاب در واقع خارج از این دو تا روایت اینطوری حساب میکنه اون خارجه که اگه نبود. تو داخل دو تا روایت چیزی ما به عنوان مرجح نداشتیم مرجع ما از خارج روایت اینه که یه آیه قرآن پیدا کردیم که موافق احد حماس خوب تا اینجا شد مرجع خارجیه
  6. حالا ما موافقت یا مخالف کتاب هم باید معنا کنیم یعنی چه منظور از مخالفت کتاب گاهی مخالفت این قدر یقینیش همینه بس که تو رسائل خوندیم و. تو که پای هم گفتیم و اینجا هم باز ازش استفاده می‌کنیم از مخالف قرآن یعنی مخالف بالمباینه مباینه کلیه با مبانی کلی یعنی سریع قرآن میگه نماز واجبه این روایت نماز واجب نیست چرا اینطوری پیدا بکنیم یه روایت دیگه هم مقابلش دو تا روایت با هم تعارف یکیش مخالف کلی قرآن آیا این میشه بگیم یا نه جواب اینه که نمیتونیم اینو بگیم. مخالف کلی قرآن اصلا حجیت نداره اسقاط از سقوط از حجیت بحث ترجیح ما الان داریم میگیم ترجیح یعنی چه ترجیح یعنی ما دو تا روایت هر دو حجته اما احدهما ترجیح داره بر دیگری
  7. اینو میگم ترجیح نشانه اینه که به عنوان دومین مرجح ما اینو ذکر کردیم حالا اولیش شما نگاه کن اولیش چی بود شهر. وقتی امام میگن مشهورو بگیر شازو بگذار کنار نگفتن شازده اصلاً حجیت نداره که میگن شاذه مرجوحه اون یکی شهرت راجحه اینو دارن میگن بعد از که هر دو مشهور بود هر دو مشهورش یعنی چه حجته زراره اینو سوال کرد گفت هر دو شهرت داره چیکار کنه فرمودن اون که موافق کتاب ما روایت دقت که بکنیم میفهمیم دو تا روایت در هر دو مشهوره. معناش این نیست که یه کدوم حجیت ندارد بلکه به عکسه هر دو حجته هر دو حجته ترجیح با اونه که موافق کتابه از این بیان می‌فهمیم اون مخالف کتابه ؛ مخالف کلی نیست اینا قرینه می‌گیری می‌فهمیم مخالف کلیه نیست مخالف کلی قطعا حجت نیست حتی اگه ما نداشته باشه
  8. الان بحث ما تو معارضه ولو بدون معارض؛  اصلا یه دونه روایت برخلاف قرآن است. خلاف بالمباینه حجت نیست اصلاً از حجیت میفته؛  بنابراین باید این بحث‌ها رو برای خودمون جا بندازیم چند تا قانون کلی درست کنیم بگیم منظور از مباینه با قرآن چیست روایاتی که گفت ما مخالف قرآن لم نقل میگیم قدر یقینی از مباینه است دوم مبالغه بالکلیه. معناش این نیست که اون روایت از حجیت ساقط است نه اینکه مرجوحه اصلاً حجت نیست ۳ تو بحث تعارض دوتا روایت اگر گفتن موافق کتاب بگیر مخالف بگذار کنار منظور مخالفین نیست که مباینه کلی حجت نیست این منظور نیست از کجا اینا فهمیدید دیگه مجتهد اینا رو شکار میکنه از مباحث میگه از اینجا فهمیدم که. امام علیه السلام دارند جواب زراره را میدن زهرا داره سوال از حجیت دو خبر می‌کنه و امام نمیگن یکیش حجته حجت نیست اولشان فرمودند حذ به ما اشتهر ؛ حذ به ما اشتهر یعنی چه یعنی آیا شاذ اصلاً حجت نیست اینو گفتن که نگفتن که گفتن اون که مشهورشو بگیر شاذه را کنار هر دو حجت اون یکی راجحه
  9. زراره پرسید که اگر هر دو مشهور یا هر دو شازده یعنی چی یعنی از این مرجح اول من نتونستم استفاده کنم حالا چیکار کنم. مرجح دوم مرجح دوم باز به معنای این نیست که مراجعه دوم اسقاط عن الحجیه را که نگفتم که این به عنوان مرجح دوم دارن میگن بعد مراجعه سومم هست هنوز عجله نکن اگه واقعاً تو مرجح دوم تمایل کلی بود با قرآن نوبت به مراج سوم نمیرسید که باید چی بگن بگن اون که مخالف در حالی که رسید به مرحله سوم و اونجایی بود که هر دو روایت. موافق قرآن بود یا هر دوش مخالف قرآن بود باز امام نگفتند حالا که هر دو مخالفشو کنار بنداز که گفتن خذ به مخالف عامه ما همه اینا رو قرینه می‌گیریم که از مرحله دور رفتن تو مرحله سوم یعنی تو مرحله دوم حجیت داره اگه یکیش حجت نبود که به مرحله سوم نمی‌رسید عرض شود که بعد صاحب کفای گرفت رضوان الله تعالی علیه میفرماید. که قد تکون و مخالفت بالخصوص المطلق یا همون بحث‌های گذشته اما اینجا یه چیز جدید دارند
  10. ما هم ایرادهای جدید بهشون داریم می‌فرمان این دو تا روایت‌ها گاهی یکیش خاص مطلق است نسبت به قرآن تباینش اینطوریه تباین کلی نیست تباین اینطوری یعنی قرآن عامه این روایت هم خاصه قرآن اکرم العلما این روایت. اگر می‌خواسته مطلق بود چیکار بکنیم شما باشید تخصیص بزنیم دیگه اما نه ؛ کفایه چی میگه مقتضی القاعده اعمال المرجهات حالا که قرآن عام مثل اون روایت خاصه اینجا نمیگن تخصیص بزن میگن مرجحات اعمال بکن خب مراجعات اعمال بکن یعنی چه بعد میفرماید الخصص الکتاب بالمخالف الخص یقیناً او تخیل.
  11. یه مرتبه میگن که مراجحاتو اعمال بکن معناش اینه که قرآنو تخصیص بزن به این روایت خاص یا به شکل یقینی یا به شکل تاخیری یا بگو تعیینا تخصیص یا بگو من مخیرم به عنوان یه لنگه این کارو می‌کنم
  12. ما دو تا ایراد اینجا به کلام و آخوند داریم تا ذهنتون آمده است اولین ایراد اینه که جناب آخوند شما اول گفتید مقتضای قاعده اعماله مرجحات. دوم بعد اومدید گفتید که تخفیف داریم قرآنو به روایت خاص این دوتا کلامتون با هم نمی‌خونه ؛ اعمال مرجحات یعنی چه یعنی اون روایت زراره رو برو دنبالش با مرجحات عمل کن اونجا دو چیز بود اول گفت شهرت بگیر بعد گفت موافق کتاب بگید بعد گفت مخالف ؛ بعد آخوند اول میگن اعمالمرججات بعد ضد این حرفو می‌زنن. تخصیص کتاب به روایت خاص تخصیص زدن جمع دلالی اگر ما جمع داشته باشیم نوبت به تعارض نمی‌رسه که اینو خود آخوندم این بحثا دو ماه پیش داشتیم که وقتی می‌خواستیم وارد تعادل تراجیح بشیم گفتن بحث جمع دلالی بزار کنار یعنی اگه عام خواستن یا مطلق و مقیده دو تا روایت مطلق نیست بلکه مقید میزنه به اون یا خاص تخصیص. و در واقع دو تا مسیر جداگانه هرگاه عرف موفق اهل عرف بینهما
  13. اینجا ما تعادل ترجیح نمیکنه یه مسیر دیگه موردشم دو تا چیز درشه یکی مطلق و مقید تعارض نیست اکر میگه تعارضه هر دوشون میگن عمل کن مورد دوم که نمیتونیم به هر دو عمل بکنیم این بخش دیگه. دوتا روایت چیکار کنیم اینجا رو رفتن از ائمه سوال کردن که دو روایت از شما به ما رسیده اما ضد همه نمی‌تونیم به عمل کنیم چه وا کنیم اینجا رو فرمودن هر کدوم مشهورشو بگیر هر دو موافقی کتابش هر کدوم مخالف عامه
  14. این اولین ایراد ما به اینجاست که اگه. اون جمله اولشو حذف بکنیم از کفایه دیگه ما ایراد نداریم اون مقتضا القاعده اعمال مرجحات حذفش کنید ها بگید اینجایی که یک عامی داریم به نام قرآن یه خاصی داریم به نام روایت اینجا ما تخصیص می‌ذاریم و اصلاً نوبت به مرجهات نمیرسه
  15. اشکال دوم اشکال دوم اینه که چطور شما جناب آخوند بین دو تا روایت تعارض انداختید من بازش میکنم تو باز کردن اشکال معلوم میشه چیه. آخوندا میگن دوتا روایت ضد همه یکیش موافق با عام کتابه البته موافق اینطوری که این روایت خاص یه عام قرآنی داریم یه خاص روایت داریم بعد یه روایت دیگه هم داریم اون روایت اولیه را آخوند اسم میارن که این خاصش نسبت به قرآن میگم چیکار کن تخصیص بزن سوال من اینه اونجا باید دومیه چیه خواسته اگه بخواد تعارض داشته باشه مثلا میگید عامه خب عامه میگن عامه. با عام قرآن وقتی منطبقه اینو باید عمل کنیم یا خواص رو باید عمل کنیم ما نمی‌دونیم آخوند چی می‌خواستن بگن اما میریم جلو میریم تا آخر ببینیم به کجا میرسه یه روایت خاص داریم یه روایت عام داریم یه آیه قرآن هم داریم آیه قرآن عامه عامه با اون عامه دوم یکیه آخوند میگن این خاصه رو تخصیص بزن ایراد بعدی من اینه که حالا خاص اومدیم تخصیص زدیم در واقع این خاص داره اونجا باید دومیه رو تخصیص میزنه. قرآن نداریم دو تا روایته یا عامه یا خاصه
  16. خب روایت خاص تخصیص؛ وقتی تخصیص زد اینا میگن جمع دلالی جمع دلالی اصلاً تعارض نیستا چرا آخوند شما اینا رو میگه تعارض چیه حالا فرضه دیگه بگید این روایت خاص اون روایت هم خاص است
  17. من نمیفهمم دیگه اینا خیلی چیزهای باید بشینیم دقت کنیم یه آیه داریم عام دو تا روایت داریم خاص. روایت اول تخصیص دارد عام دوم را تخصیص بزنید به قرآن چه فرق می‌کنه یک علما داریم دوتا خاص هم داریم لاتکرم نحوین و لاترکم شعرا ؛ مثلا دو تا خاصه دوتا تخصصش میزنه تقدم تاخر هم نداره که بگم اول این بعد اون و دو تا خواستن با هم تعارض نداره یکی نه شعرا داره نه نحویین ؛
  18. من نمیفهمم هر کاریش بکنید یه ایراد داره. بحثا بحث جای یست که خیلی ابهام دارد ایراد اولی که فرمودین مقتضای قاعده اینه که به مراجعات عمل بکنیم اما بعد میان میگن که در ادامه اگر ترجیح در جهت موافق نباشد ترجی به تخصی عمل میکنه این منافاتی نداره با صحبت که شما گرفتید مبنی بر اینه که میگین. مقتضای عمل به مرجحات با تخصیص با هم نمی‌خونه میگن که اگر ما به مرجح عمل کردیم و روایتی که تخصیص می‌خواید بزنه و خاصه این ترجیح اگه این نبود به اون یکی که موافق و نباید بگن دیگه آخه ضد مراجعات به مراجعه کتاب.
  19. اعمال مرجحات یعنی سه تا که تو روایت اعمال مرجحات یعنی یه کدوم که راجع اسم عمل کن مجروح کنار بگذار بعد ایشون میگن نه تخصیص دادن یعنی هر دو رو عمل کن نمی‌شه عمل که فرمودین که آیا منظور از اون روایت اول می فرماید که مثلا. دوم عمل کنیم اولا در هر صورت ما نمی‌دونیم گردن آخوند چی بگذریم که مبهم گفته شده
  20. مشکل کفایی باعث شده ما نمیفهمیم چی بگیم لذا نمیتونیم بگیم حرف گفتن نگفتن دیگه حالا. خدا رحمتشون بکنه دیگه اینطور گفتند و می‌خواستن مختصر بگن اما اختصاری که باعث تخریب معنای ذهن ما شد ما الان تو ذهنمون نمی‌دونیم چی بگیم با احتیاطم بگیم که بگیم اگه منظورشون این بود روایت مشهور باشد منظور از اون ترجیح دوم
  21. بعد آخوند میگن اللهم الا یقال مگر اینکه یه کسی یه حرف دیگه بزنه چی بگه بگه این دعوا غریب هست یه ادعا بگیم داخلی بزار نزدیکه چی بگیم بگیم اختصاص داره اخبار علاجی اخبار علاجی زراره من اینو باز تکرار می‌کنم ما دو نوع اخبار داریم یه اخبار داریم کاری به علاج نداره بلکه یه دونه روایت که پیدا کرده ما مخالف قرآنه معارضم نداره روایتو یکیه اما از امام سوال می‌کنه که این یه دونه عمل کنم میگن حضرت میگن نه ما مخالف القران توجه بکنید ما مشکل ما الان اینه
  22. یه دسته اخبار داریم. مخالف قرآن ما نگفتیم این دسته اخبار کاری به علاج نداره کاری به دو تا روایت نداره یه دونه روایته یه روایت مخالف قرآن حضرت گفتند بگذارش کنار
  23. دردسته دوم روایاتی داریم که معالجه دو تا روایت کرده تو معالجه دو تا روایت اول گفتن شهرت بعد گفتن مخالف قرآن بندازیم کنار همینجا شما یه چیز بفهمید دیگه میگه این اخبار علاجیه مال تباین کلی نیست. آغاز کردم سر و پایین انداختن همینجا به قول معروف مچ رو باز می‌کنه ببینید
  24. اخبار علاجی تو مرحله اول شهرت راگفت خب شهرت  را گفت ؛ یعنی چه بازش می‌کنیم معنیش اینه گفت شهرت بگه شاذ و بذار کنار یعنی شهرت را راجع است؛ شاذ مرجوح ؛ نه اسقاط ؛ سقوط عن الحجیه نگفتندا .ثم بعد از این زلال اومد چی گفت گفت اگه هر دو مشهور است خب هر دو مشهور یعنی چه یعنی هر دو صادر شده اینو باید بگیم یعنی از نظر شهرت هر دو از امام صادر شده من چیکار بکنم امام فرمودند اون که مخالف قرآن یعنی چه یعنی اون مخالف قرآن و موافق قرآن هر دو صادر شده است اگر صادره شده پس تباین کلی نیستا ؛ اگر تباین کلی بود امام اصلا تو مرحله دو نمیگفتند تو مرحله اول میگفتن. همون که تو اخبار دیگه داریم تو اخباری که کاری به علاج نداره تو همون بار اول یه روایت بیشترم نیست اما مخالف قرآن است با تباین کلی تا تباین کلی شد امام ما نگفتیم کاری هم به یک و دو نداره
  25. تباین گاهی کلیش شما اسمشو می‌ذارید نص اسمشو عوض نکنید همونه. قوانین کلیه یعنی قرآن نیست خاصه نه مطلقم نیست بلکه کلیست این کارو نکن واجب حرامه اینو  خب می‌خوایم ببینیم که آیا مخالف نصر تو مرحله اول باید بندازیم کنار یا تو مرحله دو الان رسیدیم به اینجا تو روایت زراره تو مرحله دو انداخته کنار. یعنی چه یعنی تو مرحله اول نتونستی حل کنی هر دو مشهور است عدل همه یا هر دو شاذه خب وقتی عدل همه و نتونستی بفهمی کدوم امام گفتن کدوم نگفتن بیا سر مرجح دوم اگه تایل کلی بود که امام از همون اول می‌گفتن اون که مخالف که نه امام اینو نگفتن بعد قبلاً می‌گفتن امام علم غیب هم داره اینم اضافه کنید بگید امام میدانستند که این دو تا روایت یکیش مخالف قرآن یکی مخالف قرآن. نگفتن مخالف
  26. گفتن اون که مشهورشو عمل کن خب مشهور عمل کن یعنی ولو مشهور مخالف قرآنه عمل کن حالا سوال مشهوری که مخالف قرآنه توان کلیش یا جزئی جزئی میشه چون که کلی بود که تو روایت‌های دیگه میگن ما اینا رو از بیرون میدونیم دیگه اینو هی تکرار میکنم برای اینکه این از این کلیات داریم الان اینجا استفاده میکنیم.
  27. ما دو دسته روایت پیدا کردیم اون روایتی که میگه ما خالف القرآن لم نقلم مفادش عدم حجیت است من راسهی می‌خواد بگه اصلاً حجت نیست این روایاتی که تو تعادل تراجی اومده می‌خواد بگه که هر دو حجته اما یکی راجحس اومدجح
  28. جناب آخوند میگن که هر دو دست روایت تفرقان اللسان واحده یعنی از یه زبان صادر شده. از زبان امام صادق علیه السلام همون امامی که گفتن همون امام به زراره گفتند حب مشتهر بعد گفتن حب ما وا فقط کتاب وقتی از یک امام صادر شده از لسان واحده نمی‌تونی یه روایتو حملش کنی بر عدم حجیت من راسه روایت دوم حملش کنید و راجحیت و مرجحیت آورد که یکی ترجیح بر اون یکی. راجح و مرجعه اما اصلا صادر نشد این کار نمی‌تونه بکنه
  29. ایرادی که ما اینجا به آخوند داریم اینه بزارید ایرادو بگم تو ذهنتون مشوش نشده این تفرقان لسان واحد این حرف قشنگیه بله امام صادق علیه السلام یه امام بیشتر نیستند دو تا روایت هم گفتن یه بار گفتن ما خالف به وما واق  به الکتاب ما چیکار کردیم. ما هم کردیم اولی بعد مباینه کلی گفتیم منظور امام اینه که ما خالق قرآن ما نگفتیم پس لم نقل یعنی اسقاط عن الحجیه نه ترجیح
  30. دومی رو اومدیم چیکار کردیم حملش کردیم و ترجیح لذا اول گفتن شهرت رو بگیر بعد که گفت نمیتونم بگیرم گفتن که بگیم موافق این معناش اینه که رجحان داره رجان داره یعنی اون یکی هم حجت اما. باز دلیل بعدشم نگفتیم دلیل بعدیش اینکه هر دو حجته اینه که حضرت تو مرحله سوم باز چیکار کردن گفتن مخالفت عامه رو بگیر معلوم میشه پس هر دو حجت بوده اگه یه کدوم از حجیت می‌افتاد که به مرحله رسید که ما این کارو کردیم
  31. آخوند دارن چی میگن دارن می‌فرمان چون روایت‌ها از یک امام صادر شده نمی‌تونی یکیش حمله بر باینت کلی بکنیم ویکیشا برمباینه جزئی بکنه این کار نمیتونه بکنه
  32. حالا جواب ما چیه اینه که اتفا میشد این کار کرد. امام لسان واحد دارد اما یکشو حمل می‌کنیم بعد موباینت کلی چون موضوعش یه چیز دیگه است خود شما دارید میگه موضوع کلی اونجایی که کلیست که ما روایت مخالف القرآن و به کار می‌بریم هرجا تا کلی نبود میام تو اعمال مرجحات به کارش میگیریم ؛ اشکالش چیه دو تا موضوعه مثل اینکه امام میگه هرگاه یقین داری که تو نماز 4 رکعتی. فکر کن ترقی  ؛ وبعد میگن اگر یقین پیدا کردی که رکعت سومت است چیکار کن بناب بر همون سه روزه برو جلو دیگه رو یقینت برو جلو و هرگاه به یقین نرسیدی و شککت باقی ماند بنا بر چهار بگذار
  33. اینو من نمی‌تونم حرف آخوندا اگه بخوام بزنم باید اینطور بگم میگن امام یه امام بیشتر نیستن چرا یه بار گفتن یه بار بنا رابر3 بگذار؛ یم بارگفتد بنا برچهاربزار ؛ جواب چیه. دوتا موضوعٍ اینا دو نفرن یه نفره بعد از طرفی یقین پیدا می‌کنه یکیش بعد از این به شکش باقی مونده دو تا موضوعه اونجایی که شک است بناب بر چهارمی‌ذاره اونجا که یقین داره اشکالش چیه یعنی یه گوینده است اما دو تا موضوع را داره حکمشو بیان می‌کنه حالا تو ما نحن فیه امام صادق علیه السلام یه بار گفتن ما خالف القران موضوع کجاست.تباین کلی ؛ کلیش که هرگاه یه دونه (روایت نه دوتا یه دونه) روایت مخالف قرآن یافتید بندازش کنار امام اینو گفتن دوم همون امام اومدن تو تعادل ترجیح یه سخن دیگه فرمودن گفتن هرگاه دو تا روایت با هم تعارض دارد برای رفع تعارض چیکار کن به مرجحات عمل کن مرجحات یعنی هر دو حجت اما این ترجیح داره بر اون یکی تا میگیم هر دو حجته بلافاصله پس میگه تباین به قرآنش کلی نیست.
  34. درمراجعات که می‌رسیم بحث عوض میشه اینه که صاحب کفایه الان دارن میگن گاهی تو تباین و ترجیح تباینش کلی است.
  35. ما اصلاً این بحثو نمی‌تونیم ازشون بپذیریم هرجا دیگه یه عبارتو دیدید اینا همشو بهش ایراد میگیریم تو تعادل تراجی اگه توان کلی بود که اصلا بحث به اینجا نمیرسه یکی حجت یکی لا حجت اینکه امام با اینکه یکی مخالف قرآن یکی موافقه؛  اول امام گفتن خذ به مشتهر. امام علم غیب داشتن یا نه می‌دونستن که اینا یکیش موافق یکی مخالفه ؛ بله اما حتی مخالف قرآن و حضرت گفتن بهش عمل بکن چون مشهور است اینو می‌خوای چه طورمعنا کنید ؛ دیگه اولین مرجح یه فردش اینه که اون مشهوری که دارید عمل می‌کنید با اینکه مخالف قرآن است موافق عام هم هست ؛ امام گفتن کاری به اون بقیه نداشته باش شما با شهرت برو جلو؛ توضیح بدم تباین کلی رو باید توضیح بدین کلی یعنی موافق با نص قرآن قوانین غیر کلی مخالف با ظاهر قرآن الان داریم یه چیز دیگه میگیم اینا رو باید بدونیم از این رد میشیم سر بحث دیگه امام یه امام بیشتر نیستن لسان واحد اگر ۱۴ نفرن حرف بزنن ما چون لسان واحد میدونیم اینا رو برای ما فرقی نمیکنه
  36. اما اینو میخویم بگیم. امام یه جا به راوی‌ها چند تا روایت هم داریم که میگن مخالف القران فضبو علی الجدا یعنی چه یعنی من راس حجت نیست نه به عنوان راجح  نه مرجوع حجت نیست بندازش کنار؛ این میشه تباین کلی تو تعادل و تراجی اومده دو تا روایت تعارض از امام سؤال می‌کنه دو تا روایت تعارض و امام اولین مراجعه رو چی گفتن شهرت. خب شهرت بگیر شاذ و میگن مرجوح بدون از حجیت ساقطش کنم ؛ نگفتن لم نقل اونم گفتن اما شما وظیفت عملی به شهرت حالا وظیفه عمل به شهرتش گاهی اون روایت شهرته مخالف قرآن هم هست سوال من اینه این مخالفت کلی جزئیه چون که کلی بود که امام تو مرحله دوم نمیگفتند که تو هم برای مرحله اول مخالفت کلی رو سرشو میبرن میگن ما.
  37. اما الان اینجا میگن به مشهور بگیر ولو مخالف قرآنه پس میشه مخالف جزئی ؛ مخالفت نیست اون یه بحث دیگه بود عام و خاص مطلق و مقید اصلا اینا خارج از تعادل تراکیه چون توفیق عرفی است بینش عرفی نمی‌گن اینا مشکل داره اونم یه بحث دیگه خب اینم نکته مهمش شد که باید اینو بهش توجه بکنیم و
  38. اما عام وخاصه مطلق. قرآن عام باشه این دو تا روایت‌ها یکیش خاصه ما چند تا ایراد داشتیم اول گفتیم یکیش خاصه معلوم میشه اون یکی دیگه خاص نیست دیگه اون یکی عامه خب سوال من اینه که یکی خواست یکی عامه اصلاً تعارض نیست تخصیص می‌زنه روایت یکی عامه.
  39. ما قبلا اگه روایت عام بود و روایت خاص بود چیکار می‌کنیم تخصیص میزنیم به تعادل ترجیح نمیرسه که شما می‌فرمایید دو تا خاصه نیست خاصه من نمیدونم دو تا خاص که نمیشه یکی باشه باید پس بگید اول خاص اون یکی عامه موافق با عامه قرآن. خواسته رو تخصیص می‌زنی آخوند گفتن تخصیص بزن نه خواستم بزار کنار عام ماافق قرآن عمل مشکلی پیدا نمی‌کرد که همون مخالفشه که اومده سوال میکنه میگه به کدام عمل بکنم فرض اصلا همینه حالا هر کاری بکنید هر کاری کتاب داره اینو میگه دیگه من نمیدونم چیکارش بکنیم
  40. و اما خاصه من وجهش باقی ماند. یه بخش دیگست اینم بحث قشنگیه یه مقدار سخته سین کردنا رو ازش رد شیم یه بحث دیگه اگه تحمل بکنید انشالله بحث تمام بشه و صلی الله علی.
  41. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید