امیر المومنین – نهج البلاغه – متقین - 81- 2- كارزشت از او دور است‏ «بعيدا فحشه»

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

امیر المومنین – نهج البلاغه – متقین - 81- 2- كارزشت از او دور است‏ «بعيدا فحشه»

(مى‏بينى پرهيزگار را كه) از گفتار و كردارزشت و ناسزا بركنار است.***

 

يا فضه كنيز حضرت زهرا (عليها السلام) كه بيست سال سخنى به غير از قرآن نگفت.

 

داستانى عجيب از انسانى خودساخته:

  1. از يكى از زاهدان نقل شده كه: در باديه زنى را تنها ديدم گفتم كيستى، جواب داد: «وَقُلْ سَلَامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ»: «بگو سلام بزودى مى‏دانيد».
  2. از قرائت اين آيه فهميدم، كه مى‏گويد: اول سلام كن، سپس سؤال كن، كه سلام علامت ادب و وظيفه وارد بر مورود است.
  3. به او سلام كردم و گفتم، در اين بيابان آن هم با تن تنها چه مى‏كنى؟ پاسخ داد: «مَنْ يَهْدِ اللهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُّضِلّ»: «كسى را كه خدا هدايت كند، گمراه كننده‏اى براى او نيست».
  4. از اين آيه شريفه دانستم راه را گم كرده ولى براى يافتن مقصد به حضرت حق‏ جلّ و علا اميدوار است.
  5. گفتم: جنّى يا آدم؟
  6. جواب داد:«يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ»: «اى فرزندان آدم زينتهاى خود را نزد هر مسجد برگيريد».
  7. از قرائت اين آيه درك كردم كه از آدميان است.
  8. گفتم ازكجا مى‏آئى؟
  9. پاسخ داد: «يُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ»: «از مكان بعيدى ندا داده مى‏شوند.
  10. فهميدم از راه دور مى‏آيد.
  11. گفتم كجا مى‏روى؟
  12. جواب داد: «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا»: «براى خداوند است بر گردن مردم حج خانه خدا براى كسى كه استطاعت به سوى آن را پيدا كرد».
  13. فهميدم قصد خانه خدا دارد.
  14. گفتم چند روز است حركت كرده‏اى؟
  15.  گفت: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ»: «ما آسمانها و زمين هر چه بين اين دو است را در شش روز خلق كرديم.
  16. فهميدم شش روز است از شهرش حركت كرده و به سوى مكه مى‏رود.
  17. پرسيدم غذا خورده‏اى؟
  18. جواب داد: «وَ ما جَعَلْناهُمْ جَسَداً لا يَأْكُلُونَ الطَّعامَ»: «ما پيامبران را مثل فرشتگان بدون بدن قرار نداديم تا غذا نخورند».
  19. فهميدم چند روزى است غذا نخورده،
  20. گفتم عجله كن تا تو را به قافله رسانم،
  21. جواب داد:«لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها»: «خداوند هيچ نَفْسى را بيشتر از طاقتش تكليف نمى‏كند».
  22. فهميدم كه مثل من در حركت تندرو نيست و طاقت ندارد،
  23. به او گفتم بر مركب من در رديف من سوار شو تا به مقصد رويم،
  24. پاسخ داد:«لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا»: «اگر در اين آسمان و زمين چند خدا غير از خداى يگانه بود فاسد مى‏شدند».
  25. آگاه شدم كه تماس بدن زن و مرد در يك مركب يا يك خانه و يك محل موجب فساد است، به همين خاطر از مركب پياده شدم و به او گفتم شما به تنهائى سوار شويد وقتى سوار شد
  26. گفت: «سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ»: «منزّه است خداوندى كه براى ما اين (كشتيها و چهارپايان) را مسخر گردانيد و ما هرگز قادر بر آن نبوديم».[
  27. وقتى به قافله رسيديم گفتم در اين قافله آشنائى دارى، جواب داد: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ»: «محمد نيست مگر رسولى و قبل از او رسولانى ديگر بوده‏اند».
  28. گفت: «يا يَحْيى‏ خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ»: «اى يحيى كتاب را با قوت بگير».
  29. و گفت: «يا مُوسى‏ إِنِّي أَنَا اللَّهُ»: «اى موسى من خداوند هستم».
  30. خواند:«يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ»: «اى داود ما تو را در زمين جانشين و خليفه قرار داديم».
  31. از قرائت اين چهار آيه دانستم، چهار آشنا بنام محمد و يحيى و موسى و داود در قافله دارد. چون آن چهار نفر نزديك آمدند، اين آيه را خواند:
  32. خواند :«الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا»: «مال و فرزندان زينت حيات دنيوى هستند».
  33. فهميدم اين چهار نفر فرزندان او هستند، به آنها گفت:
  34. باز خواند : «يا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خير مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ»: دختر شعيب به پدرش گفت «اى پدر، موسى را اجير كن‏ - بهترين كسى كه بايد به خدمت برگزيد، كسى است كه امين و توانا باشد».
  35. فهميدم به آنها گفت به اين مرد امين كه زحمت كشيد و مرا تا اينجا آورد، مزد بدهيد، آنها به من مقدارى درهم و دينار دادند و او حسّ كرد كم است
  36. گفت: «وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ»: «خداوند براى كسى كه بخواهد مضاعف مى‏كند».فهميدم مى‏گويد به مزد او اضافه كنيد.
  37. از وضع آن زن سخت به تعجب آمده بودم و به فرزندانش گفتم: اين زن با كمال كه نمونه او را نديده بودم، كيست
  38. جواب دادند: اى مرد اين زن حضرت فضّه، خادمه حضرت زهرا (عليها السلام) است كه بيست سال است خارج از قرآن سخن نگفته است.
  39. اى عزيز! اگر قدرت متابعت از همچون فضّه را نداريم، سعى كنيم لااقل از كلام بيهوده بپرهيزيم، كه: سخنِ بيش از حدّ موجب هلاكت انسان است، چه رسد حرف زيادى بيهوده! مولى على (عليه السلام) فرمودند: «الكلام كالدواء قَليلُهُ يَنْفَع و كثيرهُ قاتِل»: «كلام مثل دواء است كمش سودمند است و زيادش كشنده است».
  40. ابن ابى الحديد معتزلى مى‏گويد: در صفات پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) آمده، كه آن حضرت تند و خشن و بدخلق و بلند صدا نبودند «ليس بِفَظّ و لاصَخّاب».) پس به حضرتش اقتدا كن و سيره او را پيش گير كه‏ «و فى رسول الله اسْوَةٌ حَسَنَه»: «او اسوه و الگوئى جامع براى يك زندگى كامل است و از اهانت و فحش و سخن ناروا بپرهيز زيرا گاهى اهانتى با انسان چنان كند كه شمشير و خنجر نكند، چه بسا
  41. سخنى كه مثل شمشير برنده است «رب كلام كالحسام» و چه بسا كلامى كه مجروح كننده است «رب كلام كلام» و چه بسا گفتارى كه مؤثرتر از تير باشد «رب كلام انفذ من سهام»: چه بسا قولى نافذ تر از حمله اى در جنگ باشد كه قهر و غلبه بر آن پيدا كنى «رب قول انفذ من صول‏» گاهى بهتر است در ميدان جنگ به كسى حمله كنى و او را مجروح سازى تا بخواهى به او فحش دهى و شخصيت او را جريحه‏دار كنى.وقار   و شخصيت خود را حفظ كن كه صورت حقيقى زن در صورتى ظاهرى و جمال او است و صورت حقيقى مرد در كلام و نطق او است‏ «صورة المرأة فى وجهها ..وصُورةُ الرجل في منطِقِه»پس خود را زيبا بسازيد، به نطق خود بپردازيد نه فقط به سر و وضع ظاهرى خود.

اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏2، ص: 473

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

 

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید