مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم (عليه السلام)، ج‏1، ص: 141- 144 3- دفع بلا از ما به بركت وجود آن حضرت عليهم السّلام

  1. سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
  2. «نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad 
  3. »وبلاگ صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir 
  4. «بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏»
  5. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ»
  6. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم (عليه السلام)، ج‏ ص: 141- 144
  7. 3- دفع بلا از ما به بركت وجود آن حضرت عليهم السّلام
  8. گفته شد: اهل بيت كيانند اى پيامبر خدا؟ فرمود: على و دو سبط (نواده) من و نه تن از فرزندان حسين عليهم السّلام امامان  ابرار امينان معصوم؛ آگاه باشيد! اينان اهل بيت من و عترت من هستند و از گوشت و خون من‏اند. «5» قيل: فمن أهل بيتك يا نبيّ اللّه؟ قال صلى اللّه عليه و آله و سلم: عليّ و سبطاي و تسعة من ولد الحسين، أئمّة أبرار، امناء معصومون ألا إنّهم أهل بيتي و عترتي من لحمي و دمي.[1]

__________________________________________________

 (1). كمال الدين: 2/ 205.

 (2). غاية المرام: 274.

 (3). غاية المرام: 274.

 (4). كفاية الاثر: 292.

 (5). كفاية الاثر: 310.

                        مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم (عليه السلام)، ج‏1، ص: 141

  1. و در غاية المرام به سند خود از جابر جعفى نقل كرده كه گفت: به حضرت محمد بن على باقر عليهم السّلام عرضه داشتم: براى چيست كه به پيغمبر و امام احتياج هست؟ فرمود: براى باقى ماندن جهان بر صلاح خودش، و آن‏كه خداوند- عزّ و جلّ- درصورتى‏كه پيغمبر يا امام بين اهل زمين باشد، عذاب را از آنان برمى‏دارد. خداوند- عزّ و جلّ- مى‏فرمايد: وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ؛ «1» و تا وقتى كه تو در ميان آن‏هايى، خداوند آن‏ها را عذاب نمى‏كند. 212- و في غاية المرام: بإسناده عن جابر الجعفيّ، قال: قلت لأبي جعفر محمّد بن عليّ الباقر عليه السّلام: لأيّ شي‏ء يحتاج إلى النبيّ صلى اللّه عليه و آله و سلم و الإمام؟ فقال عليه السّلام: لبقاء العالم على صلاحه، و ذلك أنّ اللّه عزّ و جلّ يرفع العذاب عن أهل الأرض إذا كان فيها نبيّ أو إمام، قال اللّه عزّ و جلّ: وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ‏[2].
  2. و پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله فرمود: ستارگان مايه ايمنى اهل آسمانند و اهل بيت من ايمنى اهل زمين‏اند، پس اگر ستارگان از بين بروند براى اهل آسمان ناگوارى‏ها پيش مى‏آيد و اگر اهل بيت من از ميان بروند براى اهل زمين ناگوارى‏ها پيش خواهد آمد. «2» و قال النبيّ صلى اللّه عليه و آله و سلم: النجوم امان  لأهل السماء، و أهل بيتي امان  لأهل الأرض، فإذا ذهبت النجوم أتى أهل السماء ما يكرهون، و إذا ذهب أهل بيتي أتى أهل الأرض ما يكرهون.[3]
  3.  و در كمال الدين و امالى به سند خود از سيّد العابدين امام سجاد عليهم السّلام روايت كرده كه فرمود: ما امامان  مسلمين و حجّت‏هاى الهى بر عالميان و سادات و آقايان مؤمنين و امير روسفيدان و نيكويان جهان و سرور اهل ايمان و مايه ايمنى اهل زمين هستيم، 213- و في الإكمال و الأمالي: بسنده‏[4] عن سيّد العابدين عليه السّلام، قال: نحن أئمّة المسلمين، و حجج اللّه على العالمين، و سادة المؤمنين، و قادة الغرّ المحجّلين، و موالي المؤمنين، و نحن امان  لأهل الأرض
  4. چنان‏كه ستارگان براى اهل آسمان‏ها امان  هستند. خداوند به ما آسمان را نگه داشته تا بر زمين نيفتد مگر به اذن او، و به ما زمين را نگه داشته تا اهلش را نلرزاند مگر به اذن او، به ما باران فرومى‏فرستد و به ما رحمت را منتشر مى‏سازد و بركات زمين را بيرون مى‏آورد، و اگر در زمين حجّت ما نباشد زمين اهلش را فرومى‏برد. كما أنّ النجوم امان  لأهل السماء، و نحن الّذين بنا يمسك اللّه السماء أن تقع على الأرض إلّا بإذنه، و بنا يمسك الأرض أن تميد[5] بأهلها، و بنا ينزل الغيث، و تنشر الرحمة و تخرج بركات الأرض، و لو لا ما في الأرض منّا لساخت بأهلها.
  5. سپس فرمود: از روزى كه خداوند آدم را آفريده زمين از حجّت الهى خالى نبوده كه يا ظاهر است و مشهود و يا غايب است و [در پرده‏] مستور، و تا روز قيامت نيز از حجّت الهى خالى نخواهد ماند وگرنه خداوند پرستش نمى‏شود. ثمّ قال عليه السّلام: و لم تخل الأرض منذ خلق اللّه آدم من حجّة اللّه فيها ظاهر مشهور، أو غائب مستور، و لا تخلو إلى أن تقوم الساعة من حجّة اللّه فيها، و لو لا ذلك لم يعبد اللّه.
  6. سليمان بن مهران مى‏گويد: به امام صادق عليهم السّلام عرضه داشتم: مردم چگونه از امام غايب در پرده بهره‏مند مى‏شوند؟ فرمود: همان‏طورى‏كه به آفتاب در پشت ابر بهره‏مند مى‏شوند. «3» قال سليمان: فقلت للصادق عليه السّلام: فكيف ينتفع الناس بالحجّة الغائب المستور قال عليه السّلام: كما ينتفعون بالشمس إذا سترها السحاب.[6]
  7. مى‏گويم: وجه تشبيه آن حضرت به آفتاب، در بحث نفع آن جناب خواهد آمد ان شاء اللّه تعالى. أقول: وجه تشبيهه عليه السّلام بالشمس يأتي إن شاء اللّه تعالى في نفعه.[7]

__________________________________________________

 (1). سوره انفال، آيه 33.

 (2). غاية المرام: 257.

  1. (3). كمال الدين: 1/ 207؛ و امالى صدوق: 112. سند اين حديث چنين است: ابن بابويه از محمد بن احمد السنانى از احمد بن يحيى بن زكريا القطان از بكر بن عبد اللّه بن حبيب، از فضل بن صقر العبدى، از ابو معاويه، از سليمان بن مهران اعمش از حضرت صادق جعفر بن محمد، از پدرش محمد بن على، از پدرش على بن الحسين عليهم السّلام كه فرمود. (مؤلف)

                        مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم (عليه السلام)، ج‏1، ص: 142

  1. و از سيد العابدين امام سجاد عليهم السّلام روايت است فرمود: هنگامى كه قائم  بپاخيزد خداوند از- عزّ و جلّ- شيعيان ما آفت و بيمارى را دور مى‏گرداند و دل‏هايشان را مانند قطعه آهن قرار مى‏دهد. «1»214- و عن سيّد الساجدين عليه السّلام، قال: إذا قام قائمنا أذهب اللّه عزّ و جلّ عن شيعتنا العاهة، و جعل قلوبهم كزبر الحديد ....[8]
  2. در حرف «ق» تمام اين حديث خواهد آمد، ان شاء اللّه تعالى.
  3. 4- دفع بلا و عذاب از مردم به بركت شيعيان آن حضرت عليهم السّلام ‏-4- دفع البلاء و العذاب بشيعته عن سائر الناس‏
  4. و هذا أيضا من بركات وجوده و كمال جوده
  5. اين نيز از آثار و بركات وجود و كمال جود شخص آن جناب است، چنان‏كه در كمال الدين از حضرت ابو جعفر باقر عليهم السّلام روايت شده كه: زمانى بر مردم فرامى‏رسد كه امام آن‏ها از نظرشان غايب مى‏شود. خوشا به حال آن كسانى كه در آن زمان بر امر ما ثابت بمانند، كم‏ترين چيزى كه از ثواب به آن‏ها مى‏رسد اين‏كه خداوند جلّ جلاله آنان را ندا مى‏كند و مى‏فرمايد: اى بندگان و كنيزان من به سرّ من ايمان آورديد و غيب مرا باور داشتيد، پس بشارت باد شما را به نيكى و ثواب از من كه شما به حقّ، بندگان و كنيزان من هستيد، از شما مى‏پذيرم و شما را عفو مى‏كنم، و گناهانتان را مى‏آمرزم، و به سبب شما باران به بندگانم مى‏رسانم، و بلا را از ايشان دفع مى‏كنم، اگر شما نبوديد عذاب خود را بر آنان نازل مى‏كردم. «2»215- روي في كمال الدين: عن أبي جعفر عليه السّلام قال: يأتي على الناس زمان يغيب عنهم إمامهم، فياطوبى للثابتين على أمرنا في ذلك الزمان، إنّ أدنى ما يكون لهم من الثواب أن يناديهم الباري جلّ جلاله فيقول: عبادي‏[9] و إمائي آمنتم بسرّي و صدّقتم بغيبي، فأبشروا بحسن الثواب منّي فأنتم عبادي و إمائي حقّا، منكم أتقبّل، و عنكم أعفو، و لكم أغفر، و بكم أسقي عبادي الغيث، و أدفع عنهم البلاء، لولاكم لأنزلت عليهم عذابي.[10]
  6. حرف «ذ»«حرف الذال»
  7. 1- ذبّ «3» دشمنان از مؤمنان در غيبت و ظهور آن حضرت عليهم السّلام 1- ذبّ الأعداء عن المؤمنين في غيبته و حضوره
  8. در زمان غيبت آن حضرت به دعاى آن حضرت خواهد بود، چنان‏كه گذشت. و امّا در حضور آن بزرگوار كه در بحث جهاد و جنگ آن حضرت با دشمنان بيان گرديد، و نيز از قتل و كشتن كافرين به شمشير او و ذلّت دشمنان به دست باكفايتش مطالبى در اين رابطه بيان خواهد شد. ان شاء اللّه. أمّا في زمن غيبته فبدعائه، كما عرفت، و أمّا في زمن حضوره فقد ظهر من حربه و جهاده، و يظهر من قتل الكافرين بسيفه، و من ذلّة الأعداء بيده.[11]
  9. 2- ذلّت دشمنان به دست آن حضرت عليهم السّلام بعد از ظهور 2- ذلّة الأعداء بيده و بعد ظهوره
  10. در كافى از حضرت ابو جعفر باقر عليهم السّلام روايت شده كه فرمود: هرگاه قائم  بپاخيزد، ايمان را بر هر ناصبى عرضه مى‏كند، پس اگر به‏طور حقيقى آن را پذيرفت (كه هيچ) وگرنه گردنش را مى‏زند،‏216- في الكافي، عن أبي جعفر عليه السّلام قال: إذا قام القائم عرض الإيمان على كلّ ناصب، فإن دخل فيه بحقيقة و إلّا ضرب عنقه،

__________________________________________________

 (1). بحار الانوار: 52/ 316.

 (2). كمال الدين: 1/ 330.

  1. (3). ذبّ، به معنى دور كردن و راندن است، و دفع، به معنى بازگرداندن و جلوگيرى از تأثير مى‏باشد. (مترجم)

                        مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم (عليه السلام)، ج‏1، ص: 143

  1. يا بايد جزيه بدهد؛ چنان‏كه امروزه اهل ذمّه جزيه مى‏دهند و هميان بر كمر مى‏بندد و آن‏ها را از شهرها به سوى شهرهاى بزرگ مى‏راند. «1» أو يؤدّي الجزية كما يؤدّيها اليوم أهل الذمّة، و يشدّ على وسطه‏ الهميان، و يخرجهم من الأمصار إلى السواد.[12]
  2. مى‏گويم: در حرف «الف» مطالبى كه بر اين معنى دلالت مى‏كرد، گذشت. أقول: مرّ في حرف الألف ما يدلّ عليه.[13]
  3. و در كافى از حضرت ابى عبد اللّه صادق عليهم السّلام منقول است فرمود: حقّ را دولتى و باطل را دولتى است، هركدام از آن‏ها در دولت ديگرى ذليل و خوار است. «2»

217- و في الكافي: عن أبي عبد اللّه عليه السّلام، قال: إنّ للحقّ دولة، و للباطل دولة، و كلّ واحد منهما في دولة صاحبه ذليل، «الحديث».[14]

  1. و در بحار از حضرت ابو جعفر باقر عليهم السّلام است كه درباره آيه تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ؛ «3» ذلّت آنان را فراگيرد، اين همان روزى است كه [رسولان حق‏] به آنان وعده مى‏دادند. فرمود: يعنى روز خروج قائم  عليهم السّلام . «4» 218- و في البحار عن أبي جعفر عليه السّلام في قوله تعالى: تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ‏[15]، قال عليه السّلام: يعني يوم خروج القائم عليه السّلام.[16]
  2. و در تفسير على بن ابراهيم از حضرت ابى عبد اللّه صادق عليهم السّلام درباره آيه فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً؛ «5» پس به راستى كه معيشت تنگى خواهد داشت. آمده كه فرمود: اين وضع، قسم به خدا براى ناصبيان است. معاويه بن عمّار عرضه داشت: فدايت شوم! روزگار دراز و طولانى آن‏ها را ديده‏ايم كه در كفايت و وسعت به سر برده، تا مرده‏اند. حضرت فرمود: وضع سخت- قسم به خدا- براى آن‏ها در رجعت خواهد بود كه عذره خواهند خورد. «6»219- و في تفسير عليّ بن إبراهيم: عن أبي عبد اللّه عليه السّلام في قوله تعالى:فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً[17]، قال: هي و اللّه للنصّاب‏ قال معاوية بن عمّار: جعلت فداك، قد رأيناهم دهرهم الأطول في كفاية حتّى ماتوا، قال عليه السّلام: ذلك و اللّه في الرجعة يأكلون العذرة.[18]
  3. حرف «ر» «حرف الراء»
  4. 1- رباط آن حضرت عليهم السّلام در راه خدا-1- رباطه في سبيل اللّه
  5. در حرف ميم تحت عنوان «مرابطه در راه خدا» مطالب مناسبى به خواست خدا خواهد آمد. سيأتي في حرف الميم بعنوان المرابطة إن شاء اللّه تعالى.[19]
  6. 2- راحتى خلايق به ظهور و در دولت آن جناب عليهم السّلام 2- راحة الخلايق بظهوره عليه السّلام و في دولته‏
  7. در بحار از ابن عباس درباره آيه شريفه: لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ؛ «7» تا اين‏كه او را بر همه [روش‏هاى‏] دين پيروز گرداند، هرچند كه مشركان ناخشنود باشند، آمده كه گفت: اين معنى تحقق نمى‏يابد تا موقعى كه نه يهودى باقى بماند و نه نصرانى و نه صاحب كيشى، مگر اين‏كه داخل اسلام شود. تا گوسفند و گرگ، گاو و شير و انسان و مار، از يكديگر ايمن باشند، و موش انبان را220- في البحار: عن ابن عبّاس في قوله تعالى: لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ[20]، قال: لا يكون ذلك حتّى لا يبقى يهوديّ، و لا نصرانيّ، و لا صاحب ملّة إلّا دخل في الإسلام، حتّى يأمن‏ الشاة و الذئب، و البقرة و الأسد و الإنسان و الحيّة، و حتّى لا تقرض فارة جرابا-                        مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم (عليه السلام)، ج‏1، ص: 144
  8. تا گوسفند و گرگ، گاو و شير و انسان و مار، از يكديگر ايمن باشند، و موش انبان را سوراخ نكند. (تا اين‏كه گفته:) و آن وضع هنگام قيام قائم  عليهم السّلام خواهد بود. «1» إلى أن قال: و ذلك يكون عند قيام القائم.[21]

 

  1. و نيز در بحار از امير المؤمنين عليهم السّلام در وصف آن حضرت آمده: در ملك او درندگان صلح مى‏كنند و زمين گياهش را بيرون مى‏دهد و آسمان، بركتش را فرومى‏ريزد. «2»221- و في البحار: عن أمير المؤمنين عليه السّلام في وصفه عليه السّلام: و تصطلح في ملكه السباع، و تخرج الأرض نبتها، و تنزل السماء بركتها- الخبر.[22]

 

  1. و در همان كتاب از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله آمده كه فرمود: مهدى مردى از فرزندان من است، رنگ بدن او رنگ نژاد عربى است، و اندامش اندام بنى اسرائيل (قوى و باصلابت) مى‏باشد، در گونه راستش خالى هست كه مانند ستاره‏اى تابناك مى‏درخشد، زمين را پر از عدل مى‏كند هم‏چنان‏كه از ستم و بيداد پر شده باشد، ساكنان زمين و آسمان و پرندگان هوا در خلافت او راضى خواهند بود. «3»222- و فيه: عن النبيّ صلى اللّه عليه و آله و سلم قال: المهديّ رجل من ولدي، لونه لون عربيّ، و جسمه جسم إسرائيليّ، على خدّه الأيمن خال، كأنّه كوكب درّي، يملأ الأرض عدلا كما ملئت جورا، يرضى في خلافته أهل الأرض و أهل السماء و الطير في الجوّ.[23]

 

  1. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ»
 

[1] كفاية الأثر: 170، عنه البحار:

36/ 341 ح 207، و منتخب الأثر: 70 ح 15، و إثبات الهداة: 2/ 544 ح 550.

[2] الأنفال: 33.

[3] غاية المرام: 3/ 139 ح 2.

[4] الصدوق في الإكمال: 1/ 207 ح 22، و الأمالي: 156 ح 15، قال: حدّثنا محمّد بن أحمد السناني قال: حدّثنا أحمد بن يحيى بن زكريّا القطّان، قال: حدّثنا بكر بن عبد اللّه بن حبيب قال: حدّثنا الفضل بن صقر العبدي، قال: حدّثنا أبو معاوية، عن سليمان بن مهران الأعمش، عن الصادق جعفر بن محمّد عليهما السّلام عن أبيه محمّد بن عليّ، عن أبيه عليّ بن الحسين عليهما السّلام قال ....

[5] تمور، خ.

[6] أورده في البحار: 23/ 5 ح 10، عن الإكمال و الأمالي.

[7] يأتي ص 315.

[8] الخصال: 2/ 541 ح 14، عنه البحار: 52/ 316 ح 12، و إثبات الهداة: 6/ 454 ح 259، و إلزام الناصب: 1/ 478، أورده النعماني في الغيبة: 317 ح 2، و يأتي تمام الحديث في حرف القاف ص 203 إن شاء اللّه تعالى.

[9] عبيدي، خ.

[10] كمال الدين: 1/ 330 ح 15، عنه البحار: 52/ 145 ح 66، و منتخب الأثر: 513 ح 3.

[11] تقدّم ص 126 و 117. و يأتي ص 198.

[12] الكافي: 8/ 227 ح 288.

[13] تقدّم ص 97 ح 72.

[14] الكافي: 2/ 447 ضمن ح 12، عنه الوافي: 5/ 1036 ح 12، و أورده النعماني في الغيبة: 319 ح 7

[15] المعارج: 44.

[16] تأويل الآيات: 2/ 726 ح 7، عنه البحار: 53/ 120 ح 157، و البرهان: 5/ 493 ح 2.

[17] طه: 124.

[18] القمّي: 2/ 39.

[19] يأتي ص 311.

[20] الصف: 9.

[21] تأويل الآيات: 2/ 689 ح 9، عنه البحار: 51/ 61 ح 59، و البرهان: 5/ 367 ح 3.

[22] الإحتجاج: 2/ 11، عنه البحار: 52/ 280 ح 6، و منتخب الأثر: 487 ح 2.

[23] كشف الغمّة: 2/ 469 ح 9، عنه البحار: 51/ 80، و رواه في ينابيع المودّة: 447، كنز العمال:

7/ 186، عقد الدرر: 34 ح 4، البيان: 135، أرجح المطالب: 378، الفصول المهمّة: 275.

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید