نهج البلاغه – متقین 43- نشانه‏هاى ديگر  پرهيزگاران: قوّت در دين

  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. نهج البلاغه – متقین 43- نشانه‏هاى ديگر  پرهيزگاران: قوّت در دين
  4. فمن علامات احدهم انك ترى له قوة فى دين
  5. نيرومندند در دين : از علامات و نشانه‏هاى هر يك از آنها اين است كه مى‏بينى در ديننيرومندند.***
  6. شرح: يكى از ويژگيهاى متقين ثبات و استوارى آنها بر دين است، دينى كه مجموعه‏اى از اعتقادات و اعمال است، اطلاق «قوة فى دين» نشان مى‏دهد كه هم نيروى قلبى و هم نيروى بدنى خود را در مسير دين به كار گرفته‏اند، هم از نظر اعتقادى و قلبى بر دستورات دين ثابت قدمند، و هم از نظر عمل به فرامين آن،
  7. و از اين رو تشكيك مشكّكان و خدعه حيله‏گران در آنها كارگر نيفتد و همچون زمين سخت در برابر سخن آنها غيرقابل نفوذند، آنها از سخن بى‏خردانى كه مى‏خواهند آنها را از دين و مكتبشان منحرف كنند متأثر نشده و تحت تأثير قرار نمى‏گيرند. و معمولا اين حالت براى  علم اء حاصل مى‏شود
  8. و چنانكه گذشت از اوصاف  پرهيزگاران عالم بودن آنها است كه  علم  به مسئله‏اى اگر پيدا كردند، سعى دارند با قوت و نيرو بر  علم  خود استقامت كنند، و آن را به مرحله عمل رسانند.آنقدر ثابت و استوار در دين مى‏شوند كه براى متاع قليل دنيوى و جاه و پست‏

و مقام دست از افكار صحيح خود برنمى‏دارند،

  1. و چه بسا جان خود را در آن راه دهند چنانكه امام حسين (عليه السلام) و ياران باوفايش چنين كردند.
  2. ولى در مقابل معروف است در زمان هارون مردى را مى‏بينيم كه: هارون او را احضار كرد و گفت: براى من چه چيزى حاضرى بدهى؟! يعنى تا چه حد آمادگى دارى براى من كار كنى؟ گفت: مالم را گفت: نه كم است،
  3. پس از مدتى او را خواست، گفت: چه مقدار حاضرى براى من مايه گذارى؟ گفت جانم را گفت: نه كم است، چند مرتبه چنين كرد تا در نهايت گفت: حاضرم ايمانم را براى تو دهم،
  4. گفت آفرين حالا خوب شد، و دستور داد براى او شمشيرى آوردند، و در يك شب 70 نفر از اولاد پيامبر  (صلى الله عليه وآله) را سر زد و در چاهى ريخت!!
  5. اگر صفحات قرآن را ورق بزنيم در مورد توصيه قرآن به قوّتِ در دين در سه جا خطاب به بنى‏اسرائيل چنين آمده است: خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ: «با قوت آنچه به شما داديم بگيريد».
  6. در يك جا نيز امر به حضرت موسى (عليه السلام) شده: فَخُذْها بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها: «اى موسى با قوّت دستورات ما را بگير، و قوم خود را نيز امر كن، تا به نيكوترين (يا به بهترين قدرت ) آنها را بگيرند و عمل كنند».
  7. در يك جا نيز امر به حضرت يحيى (عليه السلام) شده: يا يَحْيى‏ خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ: «اى يحيى نوشته (دستورات) را با قوت بگير».
  8. در مورد اين كه چرا بنى‏اسرائيل مورد اين خطاب واقع شدند، به نظر مى‏رسد، براى اين بوده كه بنى‏اسرائيل مدتى در اسارت فرعون بوده، و زن و مردشان به بيگارى كشيده شده بودند، و قوتشان را از دست داده و ترسو شده‏ بودند،
  9. لذا مرتب توصيه مى‏شد كه در راه دين حق استوار و ثابت‏قدم بوده، و با محكمى احكام را تلقّى كنند، بافت اجتماعى آنها به نحوى شده بود كه بايد با توصيه‏هاى مكررّ ترميم مى‏شد.
  10. حديثى در تفسير برهان از امام صادق (عليه السلام) رسيده كه شاهد اين مسئله است‏
  11. «انَّ بَنى اسرائيل كانُوا اذا دَخَلَ وَقْتَ الصَّلاة دَخَلوها مُتَماوِتين كانّهم مَوتى فَانزل اللّه على نَبِيّه  (صلى الله عليه وآله) خُذْ ما آتيتُك بقوه فاذا دَخَلَتِ الصّلاة فَادخُل فيها بحايد و قوّة»:
  12. «بنى اسرائيل وقتى وقت نماز مى‏رسيد، مثل افراد مرده وارد اين وقت مى‏شدند، گويا آنها مرده‏اند، پس خداوند بر پيامبرشان اين عبارت را نازل كرد، كه آنچه بر تو نازل شده، با قوت بگير (مانند فرد زنده نه مثل انسان مرده) پس زمانى كه داخل نماز شدى با قدرت  و نيروو نشاط داخل شو».
  13. در روايتى از امام صادق (عليه السلام) در همان تفسير برهان رسيده كه مراد از «قوّت» در آيات مربوط به بنى‏اسرائيل چيست؟ آيا قوه در بدنها يا قوه در قلبها؟ حضرت فرمودند: «فيهما جميعاً»: در هر دو.
  14. علاوه بر اين كه نيرو و قدرت  اعم از بدن و قلب است، اعم از امور دنيوى و اخروى نيز هست، يعنى دستورات اسلام را چه در رابطه با امور دنيوى، و چه اخروى، بايد با قوت گرفت؛
  15. مثلا هم درباره نماز ديديم اين دستور داده شده بود، و هم در مورد طلب روزى و رزق اين دستور آمده است، در ذيل روايت اول در تفسير برهان آمده كه امام صادق (عليه السلام)
  16. آيه فوق را براى طلب رزق خواندند و فرمودند: «زمانى كه رزق تو قطع شد، با قوت و نشاط و دلگرمى به دنبال آن رو، و طلب كن» «ثم ذكرها فى طَلَب الرزق فاذا سَلبتْ الرّزق فاطْلُبه بقوة».
  17. اين گونه خطابها كه به بنى‏اسرائيل و حضرت موسى و يحيى (عليهما السلام) شده، فقط منحصر به آنها نيست، بلكه فرمانى است عمومى و همگانى، زيرا در هر كارى اگر قدرت  عمل و اعتقاد به مسلك و نيروى كافى نباشد، كارى انجام‏پذير نيست، اگر اين پيامبران الهى با قاطعيت و نيرو و پشتكار به مبارزه با طاغوتهاى زمان خود برنمى‏خاستند،
  18.  كسى به راه راست نمى‏آمد، بسيارى از كارها را با ضعف و ناتوانى و ملايمت نمى‏توان انجام داد، خداوندى كه فرمان داده با قدرت ، احكام او عمل شود، امر هم فرموده كه تمام نيروها را مهيا كنيد. وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ.
  19. در دنياى امروز كه دنياى نيرنگ و حيله و دغل‏بازى است، اظهار ضعف مساوى با نابودى و از بين رفتن است، از سياستمدارى پرسيدند، چرا روى قوانين و قانونگذارى كار نمى‏كنيد، تا مسائل بهتر حل شود؟ گفت: قانون يعنى لوله‏هاى تفنگ، اين قانون است كه در اين زمان قدرت  عمل دارد و نافذ است، وگرنه قانون پارلمانى و آنچه از مجالس مى‏گذرد،
  20. در بسيارى موارد كوچكترين اثرى ندارد، هر قانونى در جهت نيرو و قدرت  دادن به استكبار باشد، مورد قبول و الا مردود است. اين چه دنيايى است، كه به طرفدارى از سلمان رشدى ادّعاى آزادى قلم و بيان مى‏كند ولى وقتى شهردار يكى از شهرهاى تركيه مى‏گويد من‏ «لائيك» (لا مذهب) نيستم و مسلمانم، به جرم مسلمانى زندانى مى‏شود، اگر مسلمانها با نيرو و قدرت ، عمل به اسلام نكنند كم‏كم اسلامى باقى‏نمى‏ماند،
  21. اين دستور اسلام و فرمان به مقاومت با قدرت  براى چه موقع است، بايد مطمئن بود كه حق گرفتنى است و نه دادنى، گرچه ما مراكز بين‏المللى را از نظر دور نمى‏كنيم،
  22. و بايد تا مى‏شود از راههاى مورد قبول عموم جهانيان حركت كرد، ولى دل هم به آنها نبسته‏ايم، كه خود بايد به دنبال حق خود باشيم، وگرنه كسى دلش به حال ما نسوخته است، و اين با استقامت‏ روى عقايد و فرامين دين مبين اسلام ميسر است.
  23. لطيفه جالبى نقل كرده‏اند كه نشان مى‏دهد، افرادى كه به اميد آن نشسته‏اند كه: ديگرى به جاى آنها حرف زده و حق آنها را بگيرد چقدر بيچاره‏اند؟
  24. نقل شده است كه در زمان شاه عباس مى‏خواستند بزرگترين تنبل را بشناسند و انتخاب كنند، گفتند حمامى داغ كنيد و همه آنها را داخل آب كنيد، آنها را وارد خزينه آب گرم كردند و گفتند هر كس ديرتر بيرون آمد برنده است، هر يك به تدريج از آب خارج شده، تا اينكه دو تاى آنها باقى ماندند، آنقدر ماندند كه داور داشت خسته مى‏شد، تا اينكه يكى از آنها گفت سوختم، آن ديگرى به او گفت تو كه حال دارى بگو رفيق من هم سوخته و خسته شده،
  25.  گفتند: اين آخرى برنده است، زيرا به قدرى تنبل است كه مى‏خواهد درد دل او را هم ديگرى بگويد!
  26. داستان ديگرى نيز نقل مى‏كنند كه: فردى ديد دزدى وارد خانه او شد، و اثاثها را بار كرد، و رفت، وقتى از خانه بيرون رفت، به دنبال او در كوچه دويد و دو شبگرد و پاسبان ديد، گفت آن دزد است او را بگيريد، فردى گفت: تو خود صاحب مالى به دنبال مال خود براى خود نمى‏دوى، مى‏خواهى ديگرى براى مال تو به دنبال دزد بدود؟!
  27. آرى بايد زبان خود را گويا و خود به دنبال حق بدويم، و با استقامت و نيروى كافى در راه عقيده خود گام برداريم،
  28. دنياى امروز دنيائى است كه قدرت ها تقسيم شده، و فقط قدرت  بازو نيست، قدرت  تكنولوژى و صنايع پيشرفته و ماهواره‏ها و استراق سمعها است
  29. و خطاب‏ وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ اكتساب همه علوم را كه موجب تقويت نيروى اسلام مى‏شود مى‏طلبد
  30. و اينها همه فرع «قوة فى دين» است؛ زيرا اعتقاد و نيروى در عقيده، زيربناى نيروى در عمل است.***
  31. اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين)، ج‏2، ص: 143
  32. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

 

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید