کتاب صلوات.82  - نجات ملا حسین کاشفی ملا حسین کاشفی ، در یکی از تاءلیفات خود ذکر کرده است که :

«بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏»

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى محمد و آل محمد وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ»

کتاب صلوات.82  - نجات ملا حسین کاشفی

  1. ملا حسین کاشفی ، در یکی از تاءلیفات خود ذکر کرده است که : وقتی ناچارا، با اهل و عیال ، از وطن به طرفی می رفتم و از
  2. یاران و مددکاران کسی همراه ما نبود. ناگاه جمعی کثیر به ما رسیدند، که از صفحات آنان ، آثار خوف و اضطراب ظاهر بود. و
  3. بعد از جستجو گفتند: در این راه ، قطاع الطریق هستند، همه مکمل و مسلح . ما با وجود کثرت ، به هزار زحمت از ایشان گذشتیم .
  4. و تو با این تنهایی و بی نوایی ، چگونه از تعرض و آزار ایشان رها می شدي ؟ بهتر آن است که باز گردي . چون باز گشتن
  5. مصلحت وقت نبود، حیرت عظیم به من دست داد. و در آن اثنا، خواب بر من غلبه کرد. و در خواب دیدم که کسی به من می گوید
  6. که این صلوات  را بخوان : اللهم صلی علی النبی محمد و آله کما امرتنا ان نصلی علیهم و صل علی محمد النبی و آله
  7. کما ینبغی ان نصلی علیهم و صل علی محمد النبی و آله بعدد من صلی علیهم و صل علی محمد النبی و آله بعدد من لم یصل علیهم و صل علی

محمد النبی و آله

  1. کما تحب ان تصلی علیهم .  و من هرگز این کلمات را در کتابی ندیده ، و از کسی نشنیدم . وقتی بیدار شدم ، این کلمات بر زبان جاري بود و می خواندم . آن دو سه نفر که با من بودند، در خواندن آن با من موافقت کردند. و روانه شده ،
  2.  به اندك فرصتی به گروه دزدان رسیده ؛ ما ایشان را می دیدیم و سخن آنها را می شنیدیم ؛ و ایشان ما را نمی دیدند؛ تا این که گذشتیم
  3.  . از برکت صلوات  ، از چنان مهلکه اي ، که بیم قتل و اسارت و غارت و جریح بود، نجات یافته ، به مقصد رسیدیم .
  4. 83 - شهادت شتر
  5. شیخ طوسی در کتاب امالی ( 37 ) به سند خود از زید بن ثابت روایت کرده که : وقتی ، در خدمت رسول خدا، صلی الله علیه و آله
  6. -، به غزوه اي از غزوات می رفتیم . در بین راه ، اعرابی پیدا شد، مهار شتري در دست گرفته آمد، و نزد آن حضرت ایستاد و گفت: السلام علیک یا رسول الله و رحمۀ الله و برکاته
  7.  آن حضرت جواب سلام را داد. آن اعرابی گفت : پدر و مادرم فداي تو باد، یا رسول الله ! چگونه است احوال تو؟
  8.  آن حضرت فرمود: خدا را حمد می کنم . احوال تو چگونه است ؟ در عقب آن شتر، مردي

دیگر بود، که شتر را می راند، آن مرد گفت : یا رسول الله ! این اعرابی شتر من را دزدیده است . آن شتر آوازي می کرد،

  1. و رسول خدا - صلی الله علیه و آله - ساکت بود، و گوش به آواز آن شتر داده بودم پس بعد از این ساعتی رو به جانب آن مرد کرد،
  2.  و فرمود: برو؛ زیرا که شتر شهادت داد که تو دروغ می گویی . آن مرد گفت ، پس آن حضرت ، از آن اعرابی پرسید: در آن وقت که در نزد من آمدي ، چه می گفتی ؟
  3.  گفت : می گفتم اللهم صل علی محمد حتی لاتبقی صلوة . اللهم بارك علی محمد حتی

لاتبقی برکۀ . اللهم سلم علی محمد حتی لاتبقی سلام . اللهم ارحم محمدا حتی لاتبقی رحمۀ . رسول خدا - صلی الله علیه و آله -

  1. فرمود: من می گفتم که سبب چیست که شتر براي او شهادت می دهد، و می بینم که ملایکه افق را پر کرده اند!؟
  2. 84 - نوري در بهشت
  3. الصلاة علی نور فی الجنۀ ؛ صلوات  بر من ، نوري در بهشت خواهد شد.
  4. 85 - رفع غم
  5. رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: اي علی ! هر گاه امري اندوهناك و محزونت کرد؛ بگو: بار خدایا!  با چشم هایت که به خواب نمی رود مرا نگهبانی کن ، و مرا در سایه حمایت احاطه تو که مورد تجاوز و دستبرد نگردد، قرار بده
  6. و دعا را (تا به آن جا که فرمود که ): از تو مساءلت می دارم که بر محمد و آل محمد - علیهم السلام - درود و صلوات  بفرستی و با نیروي لایزال تو گلوگاه دشمنان و ستمکاران را می شکافم . ( 38
  7. 86 - نجات اهل کشتی
  8. در کتاب معراج النبوه آمده است که : در دریا با جمعی در کشتی بودیم ، ناگاه طوفان شد و کشتی در میان امواج متلاطم دریا سرگردان شد،
  9. آن چنان که اهل کشتی ، به هلاکت خود یقین کردن و با یکدیگر وداع نمودند. در همین هنگام خواب بر من غلبه کرد و چشمم گرم شد،
  10. پیامبر صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم ، آن حضرت صلی الله علیه و آله به من فرمودند: به اهل کشتی بگو: هر کدام شان هزار صلوات  بر من بفرستند! سپس به من آن صلوات  را تعلیم کردند. من از خواب بیدار شدم و به اهل کشتی خبر دادم ،
  11. آن ها نیز مشغول آن صلوات  شدند، هنوز سیصد صلوات  تمام نشده بود که طوفان فرو نشست .
  12. آن صلوات  این است ؛ اللهم صل علی سیدنا و آله : صلوة تنجینا بها من جمیع الاهوال و الافات و تطهرنا بها من جمیع السیئات و ترفعنا بها عندك اعلی

(الدرجات و تبلغنا بها اقصی الغایات من جمیع الخیرات فی الحیوة و بعد الممات . ( 39

  1. 87 - درمان سرطان با صلوات  !
  2. پسر بچه یک سال و نیمه اي مبتلا به سرطان خون شد، به خاطر شدت یافتن بیماري ، میزان تغذیه او بالا رفت به حدي که به اندازه هشت نفر می خورد. پزشکان ایرانی از معالجه او مایوس شدند، لذا پدر و مادر او، تصمیم گرفتند او را به خارج از کشور ببرند. یکی از سادات یک محترم به نام آقاي سید رحیمی به آن ها می گوید: شما نیازي به پزشکان و بیمارستان هاي خارجی نداری تنها کاري که می توانید انجام دهید تا حال بچه خوب شود و شفا بگیرد توسل است . والدین کودك بیمار با شنیدن این سخن ، تسکین یافته و از او پرسیدند چه توسلی ؟
  3.  سید بزرگوار می گوید: شما 142 هزار صلوات  فرستاده و ثواب آن را به روح مطهر

حضرت علی اصغر اهدا نمایید!  آن ها شروع به انجام این عمل نمودند.

  1. تا این که یک شب مادر آن بچه در خواب دید که دستی غیبی به او لیوان آبی را دید و فرمود: امام زمان (عج ) و پنج تن آل عبا(علیه السلام) بر این آب ، دعا خوانده اند، آن را بگیر و به فرزندت بخوران تا او شفا یابد! مادر این کار را انجام داد، صبح همان شب بود که فرزندش شفا یافته ، و صحیح و سالم گردید. ( 40
  2. بخش هفتم : آثار صلوات  همراه نماز
  3. 88 -  صلوات  در رکوع و سجود
  4. امام باقر - علیه السلام - فرمود: من قال فی رکوعه و سجوده و قیامه : اللهم صل علی محمد و آل محمد
  5. کتب الله له ذلک بمثل الرکوع و السجود و القیام ؛ هر کس در رکوع و سجود و قیام خود بگوید: اللهم صل علی محمد و آل محمد خدا ثواب آن را مانن رکوع و سجود و قیام براي او می نویسد. (
  6. 89 - فرستادن صلوات  بین نماز ظهر و عص
  7. امام صادق - علیه السلام - فرمود: من صل علی محمد و آله فیما بین الظهرین عدل سبعین رکعۀ ؛ هر کس بین نمازهاي ظهر و عصر
  8. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى محمد و آل محمد وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ»
  1. ( بر پیغمبر و آلش درود فرستد، آن درود برابر با هفتاد رکعت نماز خواهد بود. ( 4

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید