کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
کلام اسلامی شبهای پیشاور سلطان واعظین شیرازی
شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع ص621
- وجه و تشیع ایرانیان در زمان خلفاء و دیالمه و غازان خان و شاه خدابنده
- و اما اینکه فرمودید مذهب شیعه مذهبی است سیاسی و ایرانیان مجوس از روی سیاست برای فرار از سلطه و سلطنت اعراب پذیرفته اند.
- بی لطفی نمودید بدون توجّه و تعمّق تبعا للاسلاف بیان فرمودید برای آنکه قبلا ثابت نمودیم که شیعه مذهبی است اسلامی و طریقه ایست که خاتم الانبیاء صلی اللّه علیه و آله و سلّم بامر خدا پیش پای امّت گذارده و ما حسب الأمر آن حضرت پیروی از علی امیر المؤمنین و آل طاهرینش سلام اللّه علیهم اجمعین می نمائیم و خود را هم بامید حق مطابق دستوراتی که بما داده اند و عمل می نمائیم ناجی می دانیم.
- بلکه آن کسانی که بدون کوچکترین دستور رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم اساس سقیفه را تشکیل دادند سیاسی بودند نه پیروان عترت طاهره بدستور پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم چه آنکه برای پیروی از عترت و اهل بیت رسالت از آن حضرت دستور رسیده و در کتابهای معتبر شما بسیار وارد است-ولی راجع بسقیفه و پیروی از اهل سقیفه بعنوان خلیفه تراشی ابدا دستوری صادر نگردیده است-
- و اما در جهت توجه ایرانیان بمقام ولایت امیر المؤمنین و اهل بیت طاهرینش آقایان اهل تسنّن از روی عناد و تعصّب و یا روی عادت خلفا عن سلف بدون تعمّق و تحقّق قضاوت نموده اند.
- و هم چنین نویسندگان دیگر که در اثر معاشرت با اهل تسنّن و سیر در کتب آنها باشتباه رفته و بمثل معروف تنها بقاضی رفتند و خوش حال برگشتند گمان نموده اند که ایرانیان روی سیاست مذهب حقّ تشیع را اختیار نموده اند.
- واقعا نخواسته اند و یا نتوانسته اند بخواهند که تعمق نمایند و از عادت و تعصّب برکنار،علّة العلل توجه ایرانیان و علاقه مندی آنها را به امیر المؤمنین و اهل بیت آن حضرت پیدا نمایند و اگر مختصری دقّت و تأمل و تعمّق می نمودند زود بحقیقت می رسیدند. ص :162
- و می فهمیدند که هر فردی یا قومی اگر عملی را روی سیاست انجام دهند موقت است و بعد از گرفتن نتیجه و رسیدن بهدف و مقصد خود از همان راهی که آمده اند برمی گردند نه آنکه هزار سال بر این عقیدۀ حقّه ثابت و در این راه جان بازیها نموده تا پرچم تشیع را با خون خود حفظ و افتخار بکلمه علی ولی الله بعد از لا اله الا الله محمد رسول الله بنمایند.
- اینک با اجازه آقایان برای روشن شدن تاریخ با مختصر اشاره ای باقتضای وقت علّت العلل علاقه مندی ایرانیان را در میان ارباب ملل بآن حضرت و اهل بیت طاهرینش بعرض می رسانم تا بدانید که آنها روی سیاست اظهار تشیّع ننمودند بلکه از روی حقیقت و برهان و علاقه مندی قلبی مذهب حق تشیّع را اختیار نمودند.
- اوّلا هوش و ذکاوت ایرانیان ایجاب می کند که هرگاه جهل و عادت و تعصّب مانع آنها نگردد حقّ و حقیقت را زود درک نموده و بجان و دل بپذیرند.چنانچه بعد از فتح ایران بدست اعراب مسلمین با آزادی کاملی که مسلمانان بآنها داده بودند و اجبار و اکراهی هم در قبول دین مقدّس اسلام نداشتند همین که در اثر معاشرت با مسلمانان و کنجکاوی های دقیق پی بحقیقت اسلام بردند دین آتش پرستی و مجوسیت چندین هزارساله را باطل تشخیص داده و با یک دنیا شوق و میل و علاقه قلبی از عقیدۀ بدو مبدء(اهریمن)و(یزدان)روی گردانده و دین توحیدی اسلام را اختیار نمودند.
- و همچنین وقتی دلائل مثبتۀ حقانیت را در مذهب تشیع یعنی پیروی از علی علیه السلام دیدند روی خرد و دانش تبعیت و پیروی نمودند.
- و بر خلاف فرمودۀ شما و بسیاری از نویسندگان بی فکر شما توجه ایرانیان بمقام ولایت و علاقه مندی آنها بأمیر المؤمنین در زمان خلافت هارون و مأمون نبوده بلکه از زمان خود رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم این عقد مودت در دل ایرانیان ریشه دوانید.
- چه آنکه هر ایرانی وقتی بمدینه می آمد و مسلمان می شد روی هوش و ذکاوت خاصه ایرانیت حق و حقیقت را در علی علیه السلام می دید لذا بحبل متین و ریسمان محکم ولایت آن حضرت بامر و راهنمائی رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم چنگ می زد. ص :163
- سر سلسلۀ آنها سلمان فارسی بوده که واجد جمیع درجات و مراتب ایمان گردید تا آنجا که خاتم الانبیاء صلی اللّه علیه و آله و سلّم بنابر آنچه علمای فریقین نوشته اند درباره او فرمود سلمان منا اهل البیت یعنی سلمان از ما اهل بیت است از همان اوان معروف شد بسلمان محمّدی و این سلمان از شیعیان خالص و علاقه مند بولایت آن حضرت و از مخالفین جدّی سقیفه بود که پیروی از او بحکم حدیث منقوله در کتب شما طریق هدایت است.
- از جهت آنکه آیات قرآن مجید و بیانات رسول اللّه را درباره آن حضرت شنیده بود و بعین الیقین فهمیده بود که اطاعت علی اطاعت خدا و پیغمبر است زیرا که مکرر از رسول اکرم می شنید که می فرمود من اطاع علیا فقد اطاعنی و من اطاعنی فقد اطاع اللّه و من خالف علیا فقد خالفنی و من خالفنی فقد خالف اللّه 1) کسی که علی را اطاعت نماید مرا اطاعت نموده و کسی که مرا اطاعت نماید خدا را اطاعت نموده و کسی که علی را مخالفت نماید مرا مخالفت نموده و کسی که مرا مخالفت نماید خدا را مخالفت نموده. (
- و نیز هر ایرانی که بمدینه رفته و مسلمان گردیده چه در زمان پیغمبر و چه در ازمنۀ بعدیّه در اطاعت و سلک آن حضرت وارد می شد.
- بهمین جهت خلیفۀ ثانی سخت عصبانی گردیده برای آنها محدودیتهائی قائل شد! که همان محدودیتها و فشارها تولید کینه و عداوت در دل آنها نموده و بسیار متأثر شدند که چرا خلیفه بر خلاف دستورات و سیرۀ رسول اللّه آنها را طرد و از حقوق اسلامی منع نموده!
- و علاوه بر اینها آن چیزی که بیش از همه ایرانیان را بمقام مقدّس علی و عترت طاهرۀ آن حضرت متوجه نمود که در اطراف آن حضرت تحقیقات کامله نمودند و محبّتش در دل آنها قرار گرفت طرفداری کاملی بود که امیر المؤمنین علی علیه السلام از شاهزادگان اسیر ایرانی نمود. ص :164
- چه آنکه وقتی اسراء مدائن(تیسفون)را بمدینه وارد نمودند خلیفه ثانی امر کرد تمام زنهای اسیر را بکنیزی بمسلمانان بدهند أمیر المؤمنین منع نموده و فرمود شاهزادگان مستثنی و محترمند دو دختر یزدجرد شاهنشاه ایران میان اسراء هستند نتوان آنها را بکنیزی داد
- خلیفه گفت پس چه باید کرد حضرت فرمودند امر کن برخیزند و هر فردی از مسلمانان را طالب شدند آزادانه بشوهری بپذیرند فلذا بدستور آن حضرت برخاستند در میان صحابه نظر کردند شاه زنان محمّد بن ابی بکر را(که تربیت شده و ربیب آن حضرت بود) و شهربانو حضرت امام حسین سبط رسول اللّه را انتخاب نمودند و بعقد شرعی بخانه آنها رفتند.
- که از شاه زنان خداوند فرزندی بمحمد داد(قاسم فقیه)پدر امّ فروه مادر امام ششم صادق آل محمّد سلام اللّه علیه. و از شهربانو امام چهارم زین العابدین علی علیه السلام متولد گردیدند.
- وقتی این خبر و طرفداری آن حضرت از شاهزادگان ایرانی بایرانیان رسید علاقۀ مخصوصی بآن حضرت پیدا نمودند همین مطلب و علاقه مندی بآن حضرت سبب شد که در اطراف آن حضرت تحقیقات عمیقانه نمایند.
- مخصوصا بعد از فتح ایران بدست مسلمانان و تماسی که با آنها پیدا نمودند بدلائل حقه بر ولایت و امامت و خلافت بلافصل آن حضرت پی بردند و قلبا توجه کامل حاصل نموده و همین که مانع بر طرف و مقتضی موجود شد عقاید و علاقۀ قلبی خود را علنی و مذهب خود را ظاهر نمودند.
- پس این ظهور عقیده و آزادی مذهب ربطی بزمان خلافت هارون و مأمون و یا دورۀ سلطنت صفویه چنانچه فرمودید نداشته بلکه از هفتصد سال قبل از ظهور سلطنت صفویه مذهب حق تشیع در ایران جلوه گر گردید(یعنی در قرن چهارم هجری)که زمام امور در ایران بدیالمه آل بویه واگذار شد پرده از روی این حقیقت برداشته و ایرانیان آزادی کامل پیدا نموده بی پرده اظهار علاقه نمودند و مکنونات قلبیّۀ خود را ظاهر ساختند.
- ظهور تشیع در دورۀ مغولها
- تا در سال 694 هجری که سلطنت ایران بغازان خان مغول که (نام اسلامی او محمود بود)رسید چون توجه خاصی باهل بیت طهارت پیدا نموده مذهب حقّ تشیع ظاهر تر گردید و بعد از وفات او در سال 707 که سلطنت بالجایتو(محمد شاه خدابنده)برادر غازان خان رسید بنا بر آنچه حافظ ابرو عالم و مورّخ شافعی همدانی در تاریخ خود آورده ص :165
- مناظرۀ علامه حلی با قاضی القضاة
- در اثر مباحثات و مناظراتی که در حضور شخص پادشاه در دربار شاهنشاهی بین جمال الملّة و الدّین علاّمه کبیر حسن بن یوسف بن علی بن مطهّر حلّی که از نوابغ دهر و مفاخر علماء شیعه در آن عصر بوده است با خواجه نظام الدین عبد الملک مراغی قاضی القضاة شافعی که افضل و اعلم علماء اهل سنت در آن زمان بوده واقع گردید.
- و در آن محضر مبحث امامت مورد گفتگو قرار گرفت و جناب علاّمه با دلائل ساطعه و براهین قاطعه اثبات امامت و خلافت بلافصل أمیر المؤمنین علی علیه السلام و ابطال دعوی دیگران را بوجهی ظاهر نمود که راه تشکیک برای احدی از حاضران نماند تا جائی که خواجه نظام الدین گفت ادلّۀ جناب علاّمه بسیار ظاهر و قوی است ولی چون گذشتگان ما راهی را رفته اند ما هم باید برای اسکات عوام و جلوگیری از تفرقۀ کلمۀ اسلام آن راه را برویم و پرده دری ننمائیم.
- در آن میانه چون شاهنشاه تعصبی نداشت و با گوش عقلانی دلائل طرفین را استماع می نمود بعد از خاتمۀ مباحثات حقیقت تشیع بر او ظاهر و هویدا گردید لذا مذهب حق امامیه را اختیار و اعلان آزادی مذهب شیعه را بتمام بلاد ایران صادر نمود.
- و از همان مجلس بتمام حکّام و فرمانداران ولایات اعلام نمود که در تمام مساجد و مجامع خطبه بنام امیر المؤمنین و ائمه طاهرین سلام اللّه علیهم اجمعین بخوانند و امر داد روی دنانیر مسکو که کملۀ طیّبۀ لا اله الا اللّه محمد رسول اللّه علی ولی اللّه در سه سطر متوازی نقش کردند.
- عکس برداری از صفحه 73 مقدمه کتاب احقاق الحق بقلم حجة الاسلام الآیة الحجة ابو؟؟؟ المعالی آقا سید شهاب الدین نجفی مرعشی دام ظله
- و جناب علاّمۀ حلّی را که از حلّه برای حل مسأله محلّل احضار نموده بود(و بهمین جهت در آن مجلس باب مناظره باز و حقیقت تشیع ظاهر گردید)در نزد خود نگاهداشت ص :166
- و برای او مدرسۀ سیّاره تهیّه و طلاّب علوم اطراف آن جناب را گرفتند در اثر تبلیغات بسیار که بی پرده علنی و بر ملا حقایق را بیان می نمودند بی خبران هم پی بحقیقت طریقۀ حقّۀ امامیه برده خورشید درخشندۀ ولایت از زیر ابر تقیّه بیرون آمد از همان زمان مذهب حقّ تشیّع خورشیدوار از زیر أبر جهل و نادانی ظاهر و هویدا گردید.
- و بعد از هفتصد سال تقریبا بتقویت سلاطین با اقتدار صفویه و تبلیغات کاملۀ آن زمان ابرهای تیره و تار بکلی پراکنده و خورشید ولایت و امامت جهانتاب شد.
- پس اگر روزی ایرانیان مجوسی و معتقد بدو مبدء(یزدان)و(اهریمن)بودند لکن بمحض آنکه دلائل و براهین منطقی اسلامیان را شنیدند بجان و دل پذیرفتند و إلی الحال با صمیمیّت کامله بر عقیده اسلامی خود ثابت اند.
- و اگر افرادی در میان ایرانیان پیدا شوند که مجوسی یا پایبند بجائی نباشند یا در سلسلۀ غلات وارد و علی علیه السلام را از مقام خودش ترقی داده در مرتبۀ الوهیّت وارد کنند و او را خالق و رازق عباد بدانند یا معتقد بحلول و اتحاد و وحدت وجود باشند ربطی باصل جامعه و جمعیت ایرانیان پاک دل ندارد.
- در هر قوم و ملتی این نوع مردمان بی علاقه یا بی فکر و خرد پیدا می شوند ولی اکثریت ملت نجیب و دانشمند ایرانی دارای عقیده و ایمان ثابت بوحدانیت حق تعالی جلّت عظمته و نبوت خاتم الانبیاء صلی اللّه علیه و آله و سلّم و پیروان أمیر المؤمنین و یازده فرزندان آن حضرت حسب الامر رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلّم می باشند.
- حافظ- عجب است از جنابعالی حجازی مکّی و مدنی برای ایّامی چند که در ایران توقف نمودید آن قدر طرفداری از ایرانیان می نمائید و آنها را پیرو علی کرّم اللّه وجهه می دانید در حالتی که علی خود بنده و مطیع و فرمانبردار پروردگار متعال بوده
- ولی شیعیان ایرانی همگی علی را خدا می دانند و از خدا جدا نمی دانند و در اشعار خود علی را نازل منزلۀ حق بلکه عین حق می دانند.
- چنانچۀ در دیوانها و دفترچه های آنها این نوع کفریا ت ظاهر است مگر نه این قبیل اشعار از عرفای شیعه ایرانی وارد است که از قول علی کرّم اللّه وجهه می گویند (و قطعا علی از چنین عقیده ای بیزار است . من طلسم غیب و کنز لاستم ..... چون بکنز لا رسی الاّستم ..... یعنی از للّه و لا بالاستم ....نقطه ام با را ببا گویاستم ..... کژ مغژ تار است پندارت کنند ....مظهر کلّ عجایب کیست من ..... مظهر سرّ غرایب کیست من ..... صاحب عون نوائب کیست من ..... در حقیقت ذات واجب کیست من
- دیگری گفته: در مذهب عارفان آگاه(گمراه) ..... اللّه علی علی است اللّه ..... ). ص :167
- «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ