- سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
- نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
- وبلاگ صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
- «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
- «اللهم صل على محمد و آل محمد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»
- کتاب مكيال المكارم في فوائد دعاء للقائم(عليه السلام)، ج1، ص: 15تا21
- سخن ناشر
- بسمه تعالى السلام على القآئم المنتظر و العدل المشتهر در جهان امروز كه با تبليغ بىدينى و افكار انحرافى توسط مدّعيان جهان تكقطبى و حقوق بشر دروغين، جوانان مسلمان و ديگر اديان را به بيراهه مىكشانند، اميد به منجى موعود و مهدى منتظر، چراغ هدايت پويندگان راه حق و حقيقت خواهد بود.
- لذا بر آن شديم كتاب گرانسنگ مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم- (عجل اللّه فرجه الشريف- تأليف عالم فاضل مرحوم حضرت آيت اللّه سيّد محمّد تقى موسوى اصفهانى- رضوان اللّه عليه- كه توسط حضرت حجة الاسلام و المسلمين حاج سيّد مهدى حائرى قزوينى- زيد عزّه- ترجمه گرديده است، را به زيور طبع بياراييم. اميد است در عصر كنونى كه انقلاب اسلامى نداى رساى مناديان دين حق و اسلام ناب محمدى- صلّى اللّه عليه و اله- را به گوش جهانيان رسانده و مىرساند، انجام وظيفهاى كرده باشيم.
مديريت انتشارات --- مسجد مقدس جمكران
- تقديم
- به ختم الأئمّه امام امم..... غياث همه حجّت منتقم
مبيد الأعادى مزيل الظّلام ..... به مهدىّ قائم عليه السلام
كنم هديه اين خدمت كمترين...... مترجم كتابى عظيم و وزين
قبولش اگر افتد اين ترجمه ..... ندارم ز دشمن دگر واهمه
- مقدمه
- بسمه تعالى دعا براى تعجيل فرج حضرت ولى عصر- ارواحنا فداه- وظيفهاى بزرگ بر عهده تمامى شيعيان و دوستان ائمه اطهار عليهم السّلام است كه مىبايست اين سنّت پسنديده بين ايشان به صورت گستردهاى رواج يابد، و همگان به اين برنامه مهم دينى توجّه كامل داشته باشند، و يكديگر را به آن وادار سازند و نجات دنيا و آخرت خود را در آن ببينند.
- بسيار اتفاق افتاده كه مردم با كمبود باران مواجه شدهاند و بر اثر آن به خشكسالى و قحطى و گرانى دچار گرديدهاند و خسارتهاى سنگينى به آنان رسيده است. اما پس از دعا و نيايش به درگاه خداوند، باران سودمندى برايشان باريده و رحمت الهى بر مردم فروريخته و طراوت و شادابى همهجا را فراگرفته است.
- در احاديث تأكيد شده كه علت كمبود باران، امور طبيعى و مادى نيست؛ بلكه علّت اصلى، بعضى از گناهان مردم است، به خصوص گناهانى كه در مقابله با احكام و سنتهاى الهى و روىگرداندن از اولياى حق و به بازى گرفتن امور معنوى و امدادهاى غيبى صورت مىگيرد.
- خداوند اين كمبودها و فشارها را پيش مىآورد تا مردم از خواب غفلت بيدار شوند و قدرت كامل دست غيب و قادر متعال را لمس كنند و با نهايت اشتياق و اخلاص و تواضع به سوى حجّتهاى الهى روى آورند و از گناهان خود توبه كنند و به عجز و درماندگى خويش اقرار نمايند.
- جز خداوند كيست كه آب گوارا و شيرين از آسمان فروريزد؟! و تشنگان را سيراب و مزارع را سرسبز و خرّم و زمينهاى خشك را باطراوت و شاداب گرداند و روح تازهاى در اجزاى گيتى بدمد؟!
- از نماز و تضرّع پيامبران و امامان و مردمان باايمان در طلب باران و استجابت دعاى ايشان در طول تاريخ، حكايتهاى خواندنى و شنيدنى فراوانى برجاى مانده و نكتههاى بسيار ضبط گرديده است كه اين مقدّمه مجال اشاره به آنها را هم ندارد.
- البته عدّهاى هم در چنين مواقعى به يأس و نااميدى دچار مىگردند و به شكلهاى مختلف، از قبيل خودباختگى، كفرورزى، انكار ضروريات دينى، تمسخر مردان دينى و ... واكنشهاى منفى از خود نشان مىدهند. نظير همين وضع در مورد فقدان هريك از نعمتهاى بزرگ، در هرجامعهاى پيش مىآيد و از جمله در جريان غيبتهاى انبيا و اوليا عليهم السّلام همواره پديد آمده است، كه بر اثر بعضى از گناهان بزرگ و ناسپاسىهاى مردمان نسبت به نعمتها و آيتهاى خاصّ الهى، خداوند حجّت خويش را از ديدگانشان پنهان داشته و از سعادت و توفيق ديدار پيامبر و امام عليهم السّلام، عموم افراد جامعه را محروم ساخته است.
- و چون مردم به سختىها و تلخىها دچار گشتند و راه را بر خود بسته ديدند، افراد هوشمند به فكر
چاره افتادند و راه علاج و درمان درد را تنها به دست خداوند توانا ديدند، پس به درگاه خداوند چارهساز بندهنواز، دست نياز بلند كردند و به آستانه او پناه بردند و با دعا و نيايش و اظهار عجز، راهنماى ربّانى را خواستار شدند. خداوند دعاى آنان را به اجابت رسانيد و حجّت اصلاحگر خويش را آشكار گردانيد.
- امّت مسلمان از اين سنّت حكيمانه الهى بركنار نيست، بنابراين تنها وسيله رهايى از تنگناهاى روزگار كنونى، و يگانه راه بيرون شدن و آزاد گشتن از اين حصار جهنّمى ظلم و بيداد و معصيت و فساد، دعاى خالصانه عمومى براى آشكار شدن آن حجّت بزرگ الهى و تنها مصلح و نجاتبخش آسمانى و يكتا بازمانده كاروان مردان ربّانى، حضرت بقية اللّه الأعظم مولانا صاحب الزمان الحجّة بن الحسن العسكرى- ارواحنا فداه- مىباشد.
- و كتاب حاضر- كه با عنايت و دلالت و يارى خاصّ شخص آن بزرگوار عليه السّلام، تأليف گرديده- بيشتر به تشريح و توضيح اين موضوع مهمّ پرداخته است و با دلايل عقلى و نقلى فراوان، لزوم دعاى بسيار براى تعجيل فرج منجى عالم بيان شده است.
- پس از چند سال كه از چاپ اوّل ترجمه اين اثر مىگذرد، اين حقير چشمبهراه عنايتهاى تازهاى از امام عزيز و سرور مهربانم به سر مىبرم و همچنان اين «پيمانه ارزشها» را در آرزوى درك فيوضات معنوى به دست گرفتهام و از بركات آن برخوردار هستم، و پيوسته انتظار مىكشم كه مطالعهكنندگان اين ارمغان پرارج روزبهروز بيشتر شوند، و با اين گنجينه بىمانند آشنا گردند، تا منتظران و شيفتگان آن امام غايب از نظر، از شمار بيرون رود.
- خداوند را بسى شكرگزارم كه توفيق ديگرى نصيبم ساخت تا به تصحيح و بازنگرى كتاب بپردازم، مزاياى اين چاپ، ويرايش و تصحيح عبارتها، و تغيير بسيارى از سرفصلها و مراجعه مجدّد به منابع كتاب، و كارهاى ديگرى است كه مجال ذكر همه آنها نيست. در اينجا بر خود لازم مىدانم از رادمردى وارسته و دلباخته حضرت ولى عصر- ارواحنا فداه-؛ مرحوم حاج مهدى جعفريان ياد كنم، كه مرا در انجام ترجمه اين كتاب تشويق كرد، و در چاپ نخستين آن، ناشر محترم را يارى نمود. همچنين قبولى اين كمترين خدمت را براى خودم و تمامى دستاندركاران چاپ و نشر آن، از درگاه خداوند خواهانم.
- بار ديگر به توفيق الهى، اين اثر ارزشمند را به كمك برخى از عزيزان، مطالعه، مراجعه، تصحيح و مقابله نمودم و سعى كردم تا آنجا كه ممكن بود كاستىهاى گذشته جبران شود.
- اميدوارم سبك و طرح نوين چاپ و نشر اخير- كه به اهتمام مركز انتشارات مسجد مقدّس جمكران، با دقّت بيشترى صورت مىگيرد- لطف و عنايت تازهاى از مولايمان حضرت بقية اللّه- ارواحنا فداه- را در پى داشته باشد و در پرورش افكار و تنظيم رفتار عموم بويژه نسل جوان و توجيه آنان به مسير سعادت و كمال نقش مؤثرى ايفا كند.
سيد مهدى حائرى قزوينى
مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج1، ص: 19
- سخن مترجم
- بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
الحمد للّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على سيّدنا و نبيّنا محمّد و آله الأئمّة المعصومين الغرّ الميامين، سيّما ناموس الدّهر و إمام العصر و منقذ البشر و صاحب الأمر الحجّة بن الحسن
روحي و أرواح العالمين له الفداء و عجّل اللّه فرجه
- جهان در تب ستمگرىها و گرفتارىها و جنگها و خونريزىها مىسوزد. از هرسوى امواج سهمگين فتنه و بلا، غوغاها بپاكرده و تاريكىهاى جاهليت بر همهجا سايه شوم گسترده است. گرگ ظلم بر حلقوم مستضعفان چنگال افكنده است. از هركوى فرياد از بىعدالتىها و محروميتها و ... به گوش مىرسد و از هرسوى ناله مددخواهى و التماس كمكجويى شنيده مىشود.
- آيا اين شام تيره، روز روشنى در پى ندارد؟! آيا محرومان را دادرسى نيست؟! آيا مظلومان را منتقمى نيست؟! و بالاخره آيا براى جهان مصلحى نيست كه آن را از چنگ و دندان ظلم برهاند و سايه پرعطوفت هماى عدالت را بر پهنه آن بگستراند و درخت تيرهروزىها را ريشهكن سازد و همه مستضعفين را با مهر و مودّت بنوازد؟!
- اصولا براى برقرارى حكومت در يك جامعه- اگر برمبناى زور و استعمار نباشد- به سه شرط اساسى نياز هست:
- قانونى كه ضامن سعادت آن جامعه باشد.
- اجراكنندهاى كه هم كفايت و شايستگى فهم و اجراى آن قانون را داشته باشد و هم معصوم باشد تا مردم تبلور عينى قانون را ببينند.
- قانون و مجرى آن هردو در جامعه پايگاه مردمى وسيعى داشته باشند.
- جامعهاى كه قانون كامل ندارد، به خانهاى مىماند كه پايهاش ويران و ديوارش در آستانه ريزش و نابودى باشد. قانون، به منزله روح است كه هرگونه جنبش و پيشرفت، يا ركود و عقبگرد به آن بستگى دارد. امّا بايد دانست كه قانون كامل مورد نياز جامعه در هرزمان و مكان هرگز از مغز افراد بشر تراوش نمىكند.
- انسان هرروز فكرى تازه و انديشهاى جديد و ابتكارى نوين به دست مىآورد. هيچ بشرى نمىتواند تمام جوانب و شئون و ويژگىهاى همه انسانها را در تمام زمانها و مكانها دريابد. و نيز هيچكس نمىتواند خودش را از كلّيه تمايلات و اغراض و شهوات خالى كند و فقط حقيقت و مصلحت عمومى را در نظر بگيرد و قانون وضع نمايد. لذا مراكز و مجامع قانونگذارى در سراسر عالم هرروز قانونى را نسخ و يا كم و زياد مىكنند. چنانكه عملا مىبينيم هيچيك از قوانين دستپرورده بشر براى سعادت انسان ارمغانى نياورده، بلكه برعكس بر مشكلات و گرفتارىهايش افزودهاند.
- بنابراين قانونى مىتواند عهدهدار سعادت انسان بشود كه آفريننده انسان آن را بنا نهاده و برايش فرستاده باشد و آن قرآن كريم است كه باطل به هيچوجه در آن راه ندارد. كتابى جامع است كه هيچ خشك و ترى نيست، مگر آنكه در آن آمده است. ولى اين قانون محكم و كامل الهى اجراكنندهاى مىخواهد كه سه شرط اساسى در او بوده باشد:
- آگاهى و احاطه كامل به علوم و ژرفاى معانى و اسرار آن.
- عصمت.
- قدرت و تمكّن از اجراى قرآن.
- زيرا اگر از قرآن اطّلاع و آگاهى كامل و همهجانبهاى نداشته باشد، در تبليغ و تفسير و اجراى آن انحرافها و خطاهاى بزرگى پديد مىآورد، و اصلا احكام قرآن را مسخ مىكند، بهطورىكه مردم را به جاى نزديك كردن به قرآن، با آن بيگانه مىسازد. چنانكه اين امر در طول تاريخ اسلام از سوى نااهلان اتّفاق افتاده است، ناآشنايان به معارف و حقايق قرآن بر مسند اجراى آن تكيه زدند و آتشى افروختند كه نسلهاى بعد نيز در آن مىسوزند.
- اگر مجرى قرآن معصوم نباشد، باز از جهات ديگرى خرابىهاى بزرگى به بار مىآيد. مجرى قرآن كه حافظ و نگهبان آن بايد باشد، چگونه مىشود خطايى از او سرزند و بازهم نام حافظ قانون بر او گذاشت؟
- و نيز احتياج مردم به اجراكننده قرآن به خاطر آن است كه در علم و عمل قاصرند و در معرض خطا و اشتباه. حال اگر مجرى قرآن خود جايز الخطا باشد، چه بايد كرد؟ و چه كسى مانع از خطاى او خواهد شد؟ آيا بايد مردم با او مخالفت كنند و بگويند تو در اينجا اشتباه كردى يا نه؟
- بنابراين مجرى قانون الهى بايد معصوم باشد، يعنى به هيچوجه خطا و اشتباهى از او سر نزند، چنانكه عملا هم ديده شده كه افراد غير معصوم در طول تاريخ اسلام نتوانستهاند احكام قرآن را در جامعه اجرا كنند.
- سومين شرطى كه گفتيم؛ يعنى قدرت و تمكّن از اجراى قرآن، بيشتر به خود مردم مربوط مىشود. در شرايط برقرارى يك حكومت اشاره شد كه بايد قانون و مجرى- هردو- در جامعه پايگاه مردمى وسيعى داشته باشند.
چنين مصلحى كه تمام اين شرايط در او جمع باشد، را خداوند قرار داده است. او يازدهمين فرزند امير المؤمنين عليه السّلام و دوازدهمين جانشين برحقّ رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله، حضرت حجّة بن الحسن العسكرى عليه السّلام مىباشد. اين مطلب در جاى خودش ثابت شده و در اين مقدّمه جاى بحث آن نيست.
- مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج1، ص: 21
- «اللهم صل على محمد و آل محمد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»