سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
- «نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
»وبلاگ صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
- «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
- «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»
- مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم (عليه السلام)، ج1،ص -114 - 118
- و در بحار از حضرت امام باقر عليهم السّلام روايت است كه فرمود: او خونخواه، با تأسف و غضبناك خروج مىكند به خاطر غضب خداوند بر اين خلق، پيراهنى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله روز احد پوشيده بود بر اندام اوست، و عمامه سحاب و زره سابغه و شمشير ذو الفقار پيغمبر با اوست، شمشير بر شانه مىگذارد و تا شش ماه از كشته پشته مىسازد. «3»137- و في البحار، عن أبي جعفر عليه السّلام: إنّه يخرج موتورا غضبان أسفا لغضب اللّه على هذا الخلق، عليه قميص رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم الّذي كان عليه يوم احد، و عمامته السحاب، و درع رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم السابغة، و سيف رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم ذو الفقار، يجرّد السيف على عاتقه ثمانية أشهر، يقتل هرجا، «الحديث».[1]
- و از همان حضرت درباره فرموده خداوند متعال: وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ؛ «4» و با آنان بجنگيد تا اينكه فتنهاى نباشد و تمامى دين براى خدا گردد. منقول است كه فرمود: تأويل اين آيه هنوز نيامده، پس از آنكه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله براى احتياج خود و اصحابش آنان را رخصت داده بود، كه اگر تأويل آن آمده بود از آنها پذيرفته نمىشد، ولى با آنها جنگ مىشود تا اينكه توحيد خداوند- عزّ و جلّ- برقرار و هيچ شركى باقى نماند. «5»138- و عنه عليه السّلام في قول اللّه تعالى: وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلَّهِ[2]، فقال: لم يجئ تأويل هذه الآية بعد أنّ رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم رخّص لهم لحاجته و حاجة أصحابه، فلو قد جاء تأويلها، لم يقبل منهم، و لكنّهم يقتلون حتّى يوحّد اللّه عزّ و جلّ و حتّى لا يكون شرك.[3]
- و از بشير نبّال است كه گفت: به حضرت باقر عليهم السّلام عرض كردم: آنها مىگويند: هرگاه مهدى عليهم السّلام قيام كند، خودبهخود امور برايش درست مىشود و به قدر يك حجامت هم خون نمىريزد؟ 139- و منه، عن بشير النبّال قال: قلت لأبي جعفر عليه السّلام: إنّهم يقولون: إنّ المهديّ عليه السّلام لو قام لاستقامت له الامور عفوا، و لا يهريق محجمة دم، مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم (عليه السلام)، ج1، ص: 115
- فرمود: نه، سوگند به آنكه جانم به دست اوست! اگر براى كسى امور خودبهخود درست مىشد براى پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله اين امر واقع مىگشت كه دندانهايش خونآلود و پيشانىاش شكسته شد، نه؛ سوگند به آنكه جانم در دست اوست [كار به جايى رسد كه] ما و شما عرق و علق (- خون بسته شده) را از چهره پاك كنيم، و دستى به پيشانى كشيد. «1» فقال عليه السّلام: كلّا، و الّذي نفسي بيده، لو استقامت لأحد عفوا لاستقامت لرسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم حين ادميت رباعيّته، و شجّ في وجهه، كلّا و الّذي نفسي بيده، حتّى نمسح نحن و أنتم العرق و العلق[4]، ثمّ مسح عليه السّلام جبهته.[5]
- مىگويم: علق- كه در متن روايت آمده- يعنى: خون، و پاك كردن عرق و خون كنايه از محنتها و رنجها است كه باعث مىشود انسان عرق كند، و يا جراحتهايى كه خونها را جارى مىسازد- چنانكه مجلسى رحمه اللّه ذكر كرده-
- و در كمال الدين از عيسى الخشّاب روايت است كه گفت: به حسين بن على- صلوات اللّه عليه- عرض كردم: شما صاحب اين امر هستيد؟ فرمود: نه، ولى صاحب امر همان طريد و شريد «2» است كه به خاطر پدرش موتور و خونخواه است كه كنيه عمويش را دارد، شمشير خود را تا هشت ماه بر شانه مىگذارد. 140- و في كمال الدين: عن عيسى الخشّاب، قال: قلت للحسين بن عليّ عليهما السّلام: أنت صاحب هذا الأمر؟ قال: لا، و لكن صاحب الأمر الطريد الشريد الموتور[6] بأبيه، المكنّى بعمّه، يضع سيفه على عاتقه ثمانية أشهر.[7]
- مىگويم: اينكه مىفرمايد: (كنيه عمويش را دارد)، يكى از كنيههاى آن حضرت (ابو جعفر) است، چنانكه در روايت ديگرى از حسن بن المنذر منقول است كه گفت: روزى حمزة بن ابى الفتح نزدم آمد و به من گفت: مژده كه ديشب در خانه مولودى براى حضرت ابو محمد متولد شد و دستور داد كه آن را مخفى بداريم و امر كرد كه از براى او سيصد گوسفند عقيقه شود، گفتم: نامش چيست؟ گفت: م ح م د ناميده مىشود و كنيهاش ابو جعفر است. «3» أقول: قوله عليه السّلام المكنّى بعمّه يعني أنّ من كناه «أبو جعفر». 141- كما ورد في رواية اخرى: عن الحسن بن المنذر، عن حمزة بن أبي الفتح، قال: (كان يوما جالسا)[8] فقال لي: البشارة، ولد البارحة في الدار مولود لأبي محمّد عليه السّلام و أمر بكتمانه، (و أمر أن يعقّ عنه ثلاثمائة شاة) ققلت: و ما اسمه؟ قال: يسمّى محمّد و يكنّى (بأبي)[9] جعفر.[10]
- و نيز از محمد بن مسلم مروى است كه گفت: بر حضرت ابو جعفر محمد بن على باقر عليهم السّلام داخل شدم درحالىكه مىخواستم درباره قائم آل محمد عليهم السّلام از او سؤال كنم. آن حضرت خود آغاز سخن كرد و فرمود: اى محمد بن مسلم! در قائم اهل بيت محمد صلّى اللّه عليه و اله به پنج پيغمبر شباهت هست: يونس بن متى، و يوسف بن يعقوب، و موسى، و عيسى، و محمد- صلوات اللّه عليهم-.142- و فيه أيضا: عن محمّد بن مسلم، قال: دخلت على أبي جعفر محمّد بن عليّ الباقر عليه السّلام و أنا اريد أن أسأله عن الالقائم من آل محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم - فقال لي مبتدئا: يا محمّد بن مسلم، إنّ في الالقائم من أهل بيت محمّد عليه السّلام سنّة[11] من خمسة من الرسل: يونس بن متّي، و يوسف بن يعقوب، و موسى، و عيسى، و محمّد صلوات اللّه عليهم.
- شباهت به يونس بن متى: بازگشت از غيبت در وضع و قيافه جوانى در سنّ پيرى. فأمّا سنّة[12] من يونس بن متّي: فرجوعه من غيبته و هو شابّ بعد كبر السنّ.
- (1). بحار الانوار: 52/ 57.(2). طريد و شريد دو لقب از القاب مولاى ما حضرت حجّت عليهم السّلام است، و همينطور موتور، و منظور از پدر- در اين حديث- حسين بن على عليهما السلام است يا تمام پدران امام زمان- عجّل اللّه فرجه- (محمد الموسوى)
- (3). كمال الدين: 2/ 432؛ شايان ذكر است كه عموى آن حضرت- عجّل اللّه فرجه الشريف- امامزاده بزرگوار جناب ابو جعفر سيد محمد فرزند امام هادى عليهم السّلام است كه قبر شريفش در نزديكى سامره زيارتگاه خاصّ و عامّ است. (مترجم)
مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم (عليه السلام)، ج1، ص: 116
- و شباهت به يوسف بن يعقوب: غيبت از خاصّ و عامّ و مخفى ماندن از برادران و مشكل شدن امر بر پدرش يعقوب، با وجود نزديكى مسافت بين او و پدرش و خاندان و پيروانش. و أمّا سنّة من يوسف بن يعقوب: فالغيبة من خاصّته و عامّته، و اختفاؤه من إخوته و إشكال أمره على أبيه يعقوب (النبيّ) عليه السّلام مع قرب المسافة بينه و بين أبيه، و أهله و شيعته.
- و امّا شباهت به موسى: ترسيدن مدام و طولانى شدن غيبت و مخفى ماندن ولادت و خستگى شيعيانش پس از او- از اذيّتها و خوارىهاى فراوانى كه ديدند تا اينكه خداوند- عزّ و جلّ- اجازه ظهورش داد و بر دشمن تأييد و يارىاش فرمود. و أمّا سنّة من موسى عليه السّلام: فدوام خوفه، و طول غيبته، و خفاء ولادته، و تعب شيعته من بعده ممّا لقوا من الأذى و الهوان، إلى أن أذن اللّه عزّ و جلّ في ظهوره، و نصره، و أيّده على عدوّه.
- و شباهت به عيسى: اختلافات درباره او، كه گروهى گفتند: متولد نشده و گروهى گفتند: مرده و عدّهاى پنداشتند: كشته و اعدام شده است. و أمّا سنّة من عيسى عليه السّلام فاختلاف من اختلف فيه، حتّى قالت طائفة:
ما ولد، و طائفة منهم قالت: مات، و طائفة قالت: قتل و صلب.
- و امّا شباهت به جدّش محمّد مصطفى صلّى اللّه عليه و اله: شمشير كشيدن و قيام با سلاح و كشتن دشمنان خدا و رسول و جبّارها و طاغوتها و او با شمشير و رعب يارى مىشود و هيچ پرچمى از او برنمىگردد و از جمله نشانههاى قيام او: خروج سفيانى از شام و خروج يمانى و صيحه آسمانى در ماه رمضان و آوازدهنده كه از سوى آسمان به نام او و پدرش ندا كند. «1» و أمّا سنّة من جدّه المصطفى (محمّد) صلى اللّه عليه و آله و سلم فخروجه بالسيف[13]، و قتله أعداء اللّه تعالى و أعداء رسوله صلى اللّه عليه و آله و سلم و الجبارين، و الطواغيت، و أنّه ينصر بالسيف و الرعب، و أنّه لا تردّ له راية، و أنّ من علامات خروجه عليه السّلام خروج السفياني من الشام، و خروج اليمانيّ، و صيحة من السماء في شهر رمضان، و مناد ينادي (من السماء) باسمه و اسم أبيه.[14]
- 4- جمع كلمه بر توحيد و اسلام: 4- جمع الكلم على التوحيد و الإسلام
- در دعاى ندبه آمده است: «أين جامع الكلمة على التّقوى»؛ كجاست آنكه سخنان را به تقوا جمع مىنمايد. 143- ففي دعاء الندبة: أين جامع الكلم على التقوى.[15]
- در كتاب المحجّه و غير آن از امير مؤمنان على عليهم السّلام و في كتاب المحجّة و غيره: عن أمير المؤمنين في قوله تعالى: درباره آيه: لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ؛ «2» براى آنكه او را بر همه دين برترى بخشد، آمده كه فرمود: تا جايى كه هيچ آبادى نماند مگر اينكه هر صبح و شام بانگ شهادت لا إله إلّا اللّه و محمّد رسول اللّه در آن بلند شود. «3» لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ ...*[16] حتّى لا تبقى قرية إلّا نودي فيها بشهادة أن لا إله إلّا اللّه، و أنّ محمّدا رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم بكرة و عشيّا.[17]
- و از ابن عبّاس (همان كسى كه گفته: بيشترين مطالبى كه در تفسير گفتهام از امير مؤمنان عليهم السّلام گرفتهام) آمده است: اين آيه تحقق نمىپذيرد مگر وقتى كه يهودى و نصرانى و صاحب كيشى نماند؛ مگر آنكه به حقّ (يعنى اسلام) گرويده شود، تا اينكه گوسفند و گرگ، گاو و شير، انسان و مار، از يكديگر در امان باشند، و تا اينكه موش انبان را نجود و تا اينكه جزيه برداشته و صليب شكسته و خوك كشته شود و همان است فرموده خداوند متعال كه مىفرمايد: لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ؛ «4» براى آنكه او را بر همه دين برترى بخشد هرچند كه مشركان خوشايندشان نباشد. و اين هنگام قيام قائم عليهم السّلام خواهد بود. «1»144- و عن ابن عبّاس- الّذي قال: أكثر ما قلت في التفسير مأخوذ عن أمير المؤمنين عليه السّلام- قال: لا يكون ذلك حتّى لا يبقى يهوديّ و لا نصرانيّ، و لا صاحب ملّة إلّا (صار إلى)[18] الإسلام، حتّى تأمن الشاة و الذئب، و البقرة و الأسد، و الإنسان و الحيّة، حتّى لا تقرض الفارة جرابا، و حتّى توضع الجزية و يكسر الصليب، و يقتل الخنزير، و هو قوله تعالى: لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ[19] و ذلك يكون عند قيام القائم عليه السّلام.[20]
مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم (عليه السلام)، ج1، ص: 117 -
- و على بن ابراهيم در تفسير اين آيه گفته است: اين آيه درباره قائم آل محمد- عجّل اللّه فرجه الشريف- نازل شده است. و قال عليّ بن إبراهيم عند تفسير هذه الآية: إنّها نزلت في قائم آل محمّد.[21]
- و در كتاب المحجّة از عيّاشى روايت است كه در تفسير خود از حضرت صادق عليهم السّلام درباره آيه: وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً؛ «2» و هرآنكه در آسمانها و زمين است خواه وناخواه براى او تسليم است. آورده كه فرمود: هنگامى كه قائم - عجّل اللّه فرجه الشريف- قيام كند هيچ زمينى باقى نمىماند مگر اينكه در آن شهادت لا إله إلّا اللّه و محمّد رسول اللّه اعلام مىشود. «3»145- و في كتاب المحجّة، عن العيّاشي: في تفسيره عن أبي عبد اللّه عليه السّلام في قوله تعالى: وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً[22] قال: إذا قام القائم لا يبقى أرض إلّا نودي فيها شهادة أن لا إله إلّا اللّه، و أنّ محمّدا رسول اللّه.[23]
- و احاديث در اين زمينه جدا زياد است كه بعضى از آنها گذشت و بعضى ديگر نيز ان شاء اللّه خواهد آمد. و الأحاديث في هذا المعنى كثيرة جدّا، مرّ بعضها و يأتي بعض آخر إن شاء اللّه تعالى.
- 5- جمع شدن ياران دين از فرشتگان و جنّيان و ساير مؤمنان -5- جمع أنصار الدين من الملائكة و الجنّ و سائر المؤمنين
- در تفسير «4» هركجا باشيد خداوند همگى شما را خواهد آورد. از حضرت ابو عبد اللّه صادق عليهم السّلام آمده: يعنى اصحاب قائم عليهم السّلام سيصد و ده و چند نفر، سپس فرمود: آنهايند به خدا امّت معدوده؛ و اللّه در يك ساعت جمع مىشوند همانند ابرهاى پاييزى. «5» ففي تفسير قوله تعالى: أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً[24] عن أبي عبد اللّه عليه السّلام: يعني أصحاب القائم عليه السّلام الثلاثمائة و البضعة عشر قال عليه السّلام: يجتمعون و اللّه في ساعة واحدة قزع كقزع الخريف.[25]
- و از حضرت على بن الحسين و فرزندش عليهما السلام روايت است كه فرمودند: مفقودان گروهى هستند كه از رختخوابشان مفقود و سپيدهدم در مكّه حاضر مىشوند و اين است معنى آيه أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً و آنها اصحاب قائم عليهم السّلام هستند. «6»146- و عن عليّ بن الحسين [أ] و ابنه عليهما السلام قال: الفقداء قوم يفقدون من فرشهم فيصبحون بمكّة، و هو قول اللّه تعالى: أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً.[26]
- و از حضرت امام صادق عليهم السّلام روايت است كه فرمود: اين آيه در حقّ مفقودشوندگان و اصحاب قائم عليهم السّلام نازل شده است كه: أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً آنان از رختخوابشان مفقود مىشوند پس در مكّه صبح مىكنند و بعضى از ايشان در روز برابر مىنشينند، درحالىكه آنان به نامشان و به نام پدرشان و حسب و نسبشان شناخته مىشوند.مفضّل پرسيد: فدايت شوم! كداميك از آنها ايمانشان محكمتر است؟ فرمود: آنكه در روز بر ابر بنشيند. «7»147- و عن أبي عبد اللّه عليه السّلام أنّه قال: لقد نزلت هذه الآية في المفقودين من أصحاب القائم عليه السّلام أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً، إنّهم المفقودين من فرشهم ليلا فيصبحون بمكّة، و بعضهم يسير في السحاب نهارا، يعرف باسمه، و اسم أبيه، و نسبه و حسبه
- قال مفضّل: فقلت: جعلت فداك، أيّهم أعظم إيمانا؟ قال عليه السّلام: الّذي يسير في السحاب نهارا.[27]
__________________________________________________
(1). المحجّة: 87.
(2). سوره آل عمران، آيه 83.
(3). المحجّة: 50.
(4). سوره بقره، آيه 149.
(5). البرهان: 1/ 163.
(6). البرهان: 1/ 162.
(7). البرهان: 1/ 162.
مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم (عليه السلام)، ج1، ص: 118
- و از حضرت ابو الحسن موسى بن جعفر عليهما السلام روايت است كه فرمود: به خدا قسم وقتى قائم ما بپاخيزد، خداوند از همه شهرها و بلاد، شيعيان ما را به سوى او جمع مىنمايد. «1»
و چه نيكو سرودهاند: البته اى فرزند بهترينها! نعمتى را بخشيدى كه با آن، همه محبّانت را در پوششى جمع كردى.
پس پيوسته با احسانت پناه و ملجأ باشى كه به تحقيق آنچه از تو سرزده از سپاسگزارى بالاتر است. 148- و عن أبي الحسن موسى: و اللّه، لو قد قام قائمنا يجمع اللّه إليه شيعتنا من جميع البلدان.[28] و نعم ما قيل في هذا المعنى: لقد جدت يابن الأكرمين بنعمة جمعت بها بين المحبّين في ستر
فلا زلت بالإحسان كهفا و ملجأ و قد جلّ ما قد كان منك عن الشّكر
- و در بحار از حضرت امام صادق عليهم السّلام روايت است كه فرمود: براو سى هزار فرشته و سيصد و سيزده فرشته فرود مىآيند. و في البحار: عن أبي عبد اللّه عليه السّلام أنّه ينحطّ عليه الملائكة الّذين
- ابان بن تغلب عرضه داشت: تمام اين فرشتگان؟ فرمود: آرى فرشتگانى كه با نوح در كشتى بودند و فرشتگانى كه با ابراهيم بودند هنگامى كه به آتش افكنده شد، كانوا مع نوح في السفينة، و الّذين كانوا مع إبراهيم عليه السّلام حين ألقي في النار
- و آنهايى كه با موسى بودند هنگامى كه دريا را براى بنى اسرائيل شكافت، و الّذين كانوا مع موسى حين فلق البحر لبني إسرائيل،
- و آنهايى كه با عيسى بودند هنگامى كه خداوند وى را به سوى خود بالا برد، و الّذين كانوا مع عيسى حين رفعه اللّه إليه،
- و چهار هزار فرشته نشاندارى كه با پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله بودند، و هزار فرشتهاى كه پىدرپى فرود آمدند و سيصد و سيزده فرشتهاى كه در بدر بودند و أربعة آلاف ملك مع النبيّ صلى اللّه عليه و آله و سلم مسوّمين و ألف مردفين و ثلاثمائة و ثلاثة عشر ملائكة بدريّين،
- و چهار هزار ملائكه كه فرود آمدند تا به همراه حسين بن على عليهما السلام با دشمنان نبرد كنند، ولى به آنها اجازه داده نشد، آنها كنار قبر آن حضرت پريشان و غبارآلود و گريان هستند تا روز قيامت. و أربعة آلاف ملك هبطوا يريدون القتال مع الحسين بن عليّ عليهما السلام فلم يؤذن لهم في القتال، فهم عند قبره شعث غبر يبكونه إلى يوم القيامة،
- رئيس آنان فرشتهاى است كه منصور خوانده مىشود، هيچكس آن حضرت را زيارت نكند مگر اينكه اينها به استقبال او مىروند و يا هنگام وداع او را مشايعت مىكنند، و هيچ بيمارى نيست مگر اينكه به عيادتش مىروند، و هيچكس از دنيا نرود مگر آنكه بر بدنش نماز مىگزارند و پس از مرگ براى او طلب مغفرت مىكنند. و رئيسهم ملك يقال له: منصور فلا يزوره زائر إلّا استقبلوه، و لا يودّعه مودّع إلّا شيّعوه، و لا يمرض مريض إلّا عادوه، و لا يموت ميّت إلّا صلّوا على جنازته، و استغفروا له بعد موته،
- و همه اينها در زمين منتظر قيام قائم - عجّل اللّه فرجه الشريف- هستند تا هنگام ظهورش فرارسد. «2» 149- و كلّ هؤلاء في الأرض ينتظرون قيام القائم إلى وقت خروجه عليه السّلام.[29]—119
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»
[1] غيبة النعماني: 289 ح 4، عنه البحار: 52/ 361 ح 129.
[2] الأنفال: 39.
[3] الكافي: 8/ 201 ح 243، عنه البحار: 52/ 378 ح 181.
[4] أقول: العلق: الدم، و مسح العرق و العلق كناية عن ملاقاة الشدائد الّتي توجب سيلان العرق، و الجراحات المسيلة للدم، كما ذكره المجلسي( ره).
[5] غيبة النعماني: 284 ح 2، عنه البحار: 52/ 358 ح 123.
[6] الطريد و الشريد هما من القاب مولانا الحجّة عليه السّلام و كذا الموتور، و المراد من الأب في الحديث هو الحسين بن عليّ عليه السّلام أو جميع آبائه عليهم السّلام.
[7] كمال الدين: 1/ 318 ح 5.
[8] في الإكمال و البحار: جاءني يوما.
[9] ليس في المصدر، و في الاكمال و البحار: سمّي بمحمّد و كنّي بجعفر.
[10] كمال الدين: 432 ح 11، عنه البحار: 51/ 15 ح 18، و منتخب الأثر: 343 ح 13، و الأخير مطابق مع ما في المتن.
[11] شبها، خ.
[12] شبهه، خ، و كذا ما بعده.
[13] فتجريده السيف، خ.
[14] كمال الدين: 1/ 327 ح 7، عنه البحار: 217 ح 6، و منتخب الأثر: 284 ح 1.
[15] الصحيفة الرضوية الجامعة: 316 دعاء 28.
[16] الصف: 9. التوبة: 33.
[17] المحجّة: 86، كفاية الأثر: 294 ح 4، تأويل الآيات: 2/ 689 ح 8، عنه البحار: 51/ 60 ح 59 و البرهان: 5/ 366 ح 2.
[18] دخل في، ب.
[19] الصف: 9.
[20] تأويل الآيات: 2/ 689 ح 9، عنه المحجّة: 86، و البحار: 51/ 61 ذح 59، و البرهان: 5/ 367 ح 3 و اثبات الهداة: 7/ 130 ح 658.
[21] القمي: 1/ 288.
[22] آل عمران: 83.
[23] العيّاشي: 1/ 320 ح 81، عنه المحجّة: 50، و البحار: 52/ 340 ح 89، و البرهان: 1/ 650 ح 4
[24] البقرة: 148.
[25] الكافي: 8/ 313 ح 487، عنه المحجّة: 19، و البحار: 52/ 288 ح 26، و البرهان: 1/ 349 ح 7
[26] غيبة النعماني: 313 ح 4، عنه المحجّة: 19، و البحار: 52/ 368 ح 154، و البرهان: 1/ 347 ح 1
[27] كمال الدين: 2/ 672 ح 24، عنه المحجّة: 21، و البحار: 52/ 286 ح 21، و البرهان: 1/ 349 ح 6
[28] البرهان: 1/ 164 ح 11.
[29] كامل الزيارات: 234 ح 5، عنه البحار: 52/ 328 ح 48، إلزام الناصب: 2/ 297، إثبات الهداة:
7/ 62 ح 455.