- https://hosein128.ir/«
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
- نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
- -«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
- «اللهم » صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
- -مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم عليه السّلام، ج1، ص- ج1، ص: 358-
- و حالا مىپردازيم به توضيح و شرح امورى كه فهرست آنها از نظرتان گذشت. خداوند يار و نگهدار است.
- بيان فرموده امام عليه السّلام در توقيع
- در توقيع شريفى كه از آن حضرت روايت شده، چنين آمده است: و بسيار دعا كنيد براى تعجيل فرج كه آن فرج شما است.[1] المكرمة الأولى: [حصول الفرج]
- 662- قوله عليه الصّلاة و السّلام في التوقيع المرويّ في كمال الدين و كتاب الإحتجاج على أهل اللّجاج: «و أكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فإنّ ذلك فرجكم».
- مىگويم: با دقّت در قسمت پيشين اين فرمايش ترديدى نمىماند كه منظور از فرج، ظهور آن حضرت است نه تعجيل فرج و گشايش خود مردم. أقول: لا ريب- بملاحظة ما ذكر قبل هذا الكلام- في أنّ المراد بالفرج ظهوره عليه السّلام، لا دعاء الناس بتعجيل فرج نفوسهم.
- ماقبل اين گفتار چنين است: و امّا علّت آنچه از غيبت واقع شده، پس خداوند- عزّ و جلّ- مىفرمايد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ؛[2]
- اى كسانى كه ايمان آوردهايد سؤال نكنيد از چيزهايى كه اگر برايتان افشا شود به ضرر شما است. به درستى كه هيچ يك از پدرانم نبود مگر اينكه بيعتى از طاغوت زمانش بر گردنش قرار داشت، 663- فانظر في كلامه قبل ذلك لشرح صدرك و إصلاح حالك، حيث قال عليه السّلام: و أمّا علّة ما وقع من الغيبة فإنّ اللّه عزّ و جلّ يقول: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَسْئَلُوا عَنْ أَشْياءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ «1»،
- و حال آنكه من هنگامى كه خروج مىكنم، هيچكدام از طاغوتها بر گردنم بيعتى ندارند.
إنّه لم يكن لأحد من آبائي إلّا و قد وقعت في عنقه بيعة لطاغية زمانه، و إنّي أخرج حين أخرج و لا بيعة لأحد من الطواغيت في عنقي،
- و امّا نحوه بهرهورى از من در دوران غيبتم همانند بهرهورى از خورشيد است هنگامى كه ابر آن را از ديدگان پوشانده باشد. و من البتّه مايه ايمنى اهل زمين هستم همچنانكه ستارگان مايه ايمنى اهل آسمانند، و أمّا وجه الإنتفاع بي في غيبتي فكالإنتفاع بالشمس إذا غيّبها عن الأبصار السحاب، و إنّي لأمان لأهل الأرض، كما أنّ النجوم أمان لأهل السماء
- پس از آنچه براى شما فايدهاى ندارد مپرسيد، و براى آگاه شدن از آنچه تكليف نداريد خود را به زحمت ميندازيد، و بسيار دعا كنيد براى تعجيل فرج كه آن فرج شما است، و سلام بر تو اى اسحاق بن يعقوب و بر هركه پيرو راه حق باشد.[3] ، فأغلقوا أبواب السؤال عمّا لا يعنيكم، و لا تتكلّفوا علم ما قد كفيتم، و أكثروا الدعاء بتعجيل الفرج، فإنّ ذلك فرجكم، و السلام عليك يا إسحاق بن يعقوب، و على من أتّبع الهدى. إنتهى كلامه صلوات اللّه و سلامه عليه. «2»
- اسحاق بن يعقوب- كه اين توقيع خطاب به او صادر شده- علماى ما چيزى دربارهاش نگفتهاند، مگر اينكه اعتماد و اطمينان كلينى و ساير بزرگان و مشايخ بر او بر خوبى و جلالت قدرش دلالت دارد. و أمّا إسحاق بن يعقوب المخاطب بهذا التوقيع الشريف، فلم يتعرّض له الأصحاب بشيء، إلّا أنّ اعتماد الكلينيّ و سائر المشائخ على روايته يدلّ على حسن حاله و جلالته،
- همچنين سلام كردن مولى صاحب الزمان- عجّل اللّه فرجه الشريف- بر او- در اين توقيع- بهترين دليل بر عظمت و شخصيت والاى او است. و سلام مولانا عليه في التّوقيع حسبه في الدلالة على الشأن الرفيع و المقام المنيع. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج1، ص: 357
- و امّا مشاراليه اين جمله: «آن فرج شما است» يكى از چند احتمال است: و أمّا المشار إليه بقوله عليه السّلام: فإنّ ذلك فرجكم،
- احتمال يكم: اينكه منظور فرج خود آن حضرت و بيان علّت امر به دعا كردن براى فرج باشد، فأحد الامور: أحدها: أن يكون المراد بذلك فرجه صلوات اللّه عليه، و يكون الكلام تعليلا للأمر بدعاء الفرج،
- به عبارت ديگر: آن حضرت تأكيد مىفرمايد كه: فرج شماها بستگى به ظهور من دارد، نزديك بودن اسم اشاره (ذلك- آن) به كلمه فرج مؤيد اين احتمال است. يعني أنّ فرجكم يترتّب على ظهوري و فرج أمري و يقرّب هذا الإحتمال قرب إسم الإشارة منه. ، ج1، ص: 388
- همچنين تمام رواياتى كه بيانگر آنند كه با فرج آن حضرت براى اولياى خدا فرج حاصل مىگردد، نيز مؤيّد اين احتمالند. قسمتى از اين روايات در حرف «ف» گذشت. و يؤيّده أيضا جميع ما ورد في الروايات، من أنّ بفرجه فرج أولياء اللّه، و قد قدّمنا ما يدلّ على ذلك في حرف الفاء «1»، فراجع.
- احتمال دوم: اينكه منظور فرج آن حضرت است، و بيان علّت اينكه فرموده: بسيار دعا كنيد. [يعنى: بسيار دعا كردن مايه فرج است]. الثاني: أن يكون المراد بذلك فرجه أيضا، و يكون الكلام تعليلا للأمر بالإكثار من الدعاء.
- احتمال سوم: اينكه مقصود از آن، همين دعا براى تعجيل فرج باشد، يعنى: با دعا كردن براى تعجيل فرج و ظهور من، فرج شما حاصل مىشود. الثالث: أن يكون المراد بذلك نفس هذا الدعاء، يعني أن يحصل الفرج لكم بالدعاء لتعجيل فرجي و ظهوري.
- احتمال چهارم: اينكه منظور بيان اثر بسيار دعا كردن است، يعنى: با بسيار دعا كردن براى تعجيل فرج و ظهور من، فرج شما حاصل مىگردد. الرابع: أن يكون المراد بذلك الإكثار، يعني أنّه يحصل الفرج في أمركم بإكثاركم من الدعاء بتعجيل فرجي.
- اينها احتمالاتى است كه در خاطرم مىگذشت و خداوند حقايق امور و واقعيتهاى مستوره را مىداند. هذا ما اختلج بالبال من وجوه الإحتمال في هذا المقال، و اللّه تعالى هو العالم بخفيّات الامور و حقايق الأحوال،
- با توجه به اينكه كلمه ذلك- چنانكه در علم نحو ثابت است- براى اشاره به دور مىباشد، دو احتمال اخير نزديكتر به واقع به نظر مىآيد، و نيز در تأييد اين دو احتمال مضمون روايتى است كه ان شاء اللّه خواهد آمد
- كه: فرشتگان براى كسى كه در حق برادر مؤمن خود در حال غياب او دعا كند، چندين برابر آنچه دعا كرده الأخيرين أنّ «ذلك» تستعمل في الإشارة إلى البعيد غالبا، كما تبيّن في علم النحو، فتدبّر. و يؤيّدهما أيضا ما سيأتي إن شاء اللّه تعالى في بعض الروايات: از درگاه خداوند درخواست مىنمايند و نيز در بعضى روايات دلالت بر مقصود هست. و يقرّب الإحتمالين أنّ الملائكة يدعون للداعي لأخيه المؤمن في غيبته بما يدعو به لأخيه أضعافا مضاعفة «2» و بعض آخر فيه أيضا دلالة على المقصود، و نيل الفرج بالدعاء لفرجه المقصود.
- اگر بگوييد: معنى حاصل شدن فرج براى دعاكننده چيست؟ مىگويم: حاصل شدن فرج براى دعاكننده به يكى از چند نحوه است: فإن قلت: فما معنى حصول الفرج للداعي بهذا الدعاء؟ قلت: حصول الفرج بسبب هذا الدعاء يقع للداعي بأحد أنحاء: منها:
- اينكه به آرزوهاى دنيايى و حوائج و خواستههاى مختلفى كه در راه آنها تلاش مىكند، به بركت اين دعا خواهد رسيد زيرا كه اين دعا وسيله هرگونه خير و صلاح است. أن يبلغ بمأموله و ما يهتمّ بحصوله من الامور الدنيويّة أو غيرها ببركة دعائه لمولاه، فإنّه الوسيلة لكلّ خير و صلاح، و الداعي لمن يدعو له بالفرج و الفلاح
- اينكه خداوند به بركت اين دعا به جاى اميدى كه دارد، از او همّوغم را دور مىسازد و حاجتش را برمىآورد، زيرا كه كمك به مظلوم سبب يارى خداوند به كمككننده است- چنانكه تفصيل اين معنى خواهد آمد ان شاء اللّه. و منها: أن يعطيه اللّه بدل ما يرجوه عندما يسأله و يدعوه، بحيث يدفع عنه الحاجة و الهموم، و يكشف عنه الشدّة و الغموم، ببركة دعائه لفرج مولاه المظلوم فإنّ إعانة المظلوم يصير سببا لإعانة اللّه تعالى كما يأتي تفصيله إن شاء اللّه تعالى مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج1، ص: 358
- اينكه خداوند متعال صبر و استقامت در محنتها و سختىها را به او عنايت فرمايد، و در نرسيدن به مقصود به او تحمّل و خويشتندارى دهد، و دشوارىها را بر او آسان گرداند، همچنانكه آهن را براى داوود عليه السّلام نرم كرد. و منها: أن يمنحه اللّه تعالى الصبر على النوائب و السرور في كلّ ما يصيبه من الشدائد و المصائب، و يلين له الصبر في البعد على المقصود كما ألان الحديد لداود،
- البته تمام اينها بر فرض آن است كه حكمت الهى بر آن نباشد كه فرج كلّى واقع شود، و آن صاحب دعوت نبوى و صولت حيدرى و شجاعت حسينى ظهور يابد، كه اگر آن فرج واقع شود مقصود نهايى و منظور اصلى تحقق يافته است. هذا كلّه إذا لم تقتض الحكمة الإلهيّة وقوع الفرج بالكلّية بظهور صاحب الدعوة النبويّة و الصولة الحيدريّة، و الشجاعة الحسينيّة، و أمّا إن وقع الفرج المأمول، فهو نهاية المسؤول.
- و بايد گفت كه ظاهرا اين امر بر استحباب دلالت دارد، و نديدهام كه كسى از علماى ما به وجوب آن فتوى داده باشد. و شاهد بر مستحببودنش علّت آوردن در جمله بعد است، اضافه بر اينكه در فرمايشات امامان عليهم السّلام اوامر بسيارى هست كه بر استحباب دلالت دارد، ثمّ إنّ الظاهر كون هذا الأمر للإستحباب، إذ لم أقف على من أفتى بالوجوب من الأصحاب، و يشهد له التعليل المذكور بعده أيضا، مضافا إلى كثرة ورود الأمر في أحاديثهم للإستحباب،
- و نيز اگر واجب بود بيشتر اهل ايمان بلكه همه ايشان آن را مىشناختند، چون عامّ البلوى است، همانطوركه ساير واجبات را مىشناسند. و مضافا إلى أنّه لو كان واجبا لعرفه أكثر أهل الإيمان، بل جميعهم لعموم الابتلاء به، كما يعرفون سائر الواجبات.
- و اينكه امر با واژه: (أكثروا: بسيار دعا كنيد) آمده بر آنچه از احتمالات اختيار كرديم دلالت دارد. هذا، و في ورود الأمر بلفظ الإكثار أيضا دلالة على ما هو المختار، و اللّه تعالى هو الهادي، و هو حسبي و نعم الوكيل.
- «اللهم » صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ