متقین  15- صبر  و استقامت‏1- در این قسمت صبر و استقامت ؛ فضیلت در کتاب وسنت ؛ اقسام صبر؛

  1. بسم الله الرحمن الرحیم
  2. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
  3. متقین  15- صبر  و استقامت‏1-
  4. در این قسمت صبر و استقامت ؛ فضیلت در کتاب وسنت ؛ اقسام صبر؛ فلسفه صبر چیست ؛ طالوت کیست ، تجارت پرسود که پروردگار برای ضابرین فراهم ساخته. بیان شده ؛
  5. 15- صبر  و استقامت‏- صبر وا ایاما قصیرة اعقبتهم راحة طویلة، تجارة مربحة یسرها لهم ربهم. براى مدتى کوتاه در این جهان صبر  و استقامت ورزیدند و راحتى بس طولانى بدست آوردند، تجارتى است پرسود که پروردگارشان بر ایشان فراهم ساخته.
  6. شرح: صبر  یعنى چه؟ از جمله کلماتى که بیرحمانه مورد تاخت و تاز به اصطلاح مفسران نادان قرار گرفته کلمه نورانى صبر است، کلمه‏اى که همچون کلمات دیگرى مانند مذهب از گزند نیشهاى مار و عقرب صفتان در امان نبوده است، عده‏اى صبر را عامل تخدیر و تن به ذلت دادن تفسیر کرده‏اند، اینها همان کسانى هستند که: مذهب را هم همانند مخدّرى براى تخدیر و به رکود کشیدن انسانها و در نتیجه جوامع تفسیر مى‏کردند، قبل از پیاده شدن حکومت و جمهورى اسلامى در ایران باید با آنها بحث مى‏کردیم که مذهب عامل تخدیر و رکود نیست، ولى پس از انقلاب‏
  7. و تحریکات مسلمانان لبنان و پایدارى و استقامت و صبر  آنها، در سرزمینهاى اشغالى فلسطین و دیگر نقاط مبارزاتى جوابى گویا و عملى به این سخن آنها داده شد، باید به آنها گفت مذهب که تبلور صبر  و استقامت است در کشورهائى که زیر نفوذ استعمار بوده موجب تحرک و مبارزه شده است، آیا   این چنین مذهبى مخدّر است، آیا چیزى که خواب و استراحت را از دشمنان و جباران و ستمگران و مرتجعین ربوده، عامل رکود است؟! ایستادن در مقابل دشمن با سنگ که سلاح ابتدائى است، در برابر اسلحه‏هاى آمریکائى و روسى که مدرنترین اسلحه‏هاى دنیا است رکود است؟ در یک جمله کوتاه باید به این دشمنان اسلام و آزادى انسان‏ها گفت: رویتان سیاه باد از اندیشه‏اى که در سر مى‏پرورانید آیا  تفسیر صبر ، تن به ذلت دادن و ظلم‏پذیرى است، هرگز!! از منابع اسلامى شواهدى فراوان دال بر خلاف این معنا مى‏توان اصطیاد کرد، براى روشن شدن مطلب ابتداء به سراغ یک لغوى بزرگ و سپس یک معلم اخلاق و خود ساخته رفته، و گوش جان به سخنان جانبخش آنها مى‏سپاریم:
  8. راغب اصفهانى در کتاب خود مفردات گوید: «الصبر الامساک فى الضیق»: «صبر  کنترل نفس در تنگنا (و استقامت آن در انواع شدائد و مشکلات) است».
  9. «الصبر  ثبات النفس وعدم اضطرابها :مرحوم محمدمهدى نراقى در جامع السعادات صبر  را چنین تعریف مى‏کند: «الصبر  ثبات النفس وعدم اضطرابها فى الشدائد و المصائب بان تقاوم معها بحیث لا تخرجها عن سعة الصدر و ما کانت علیه قبل ذلک من السرور و الطمأنینتة»: «صبر ، استقامت و پایدارى نفس و عدم تشویش در سختیها و مصیبتها است، به نحوى که مقاومت کنى در برابر آن سختیها و بلاها و خارج نکنى نفس خود را از سعه صدر و از آن حالت سرور و آرامشى که بر آن حاکم بود».
  10. «صبر  چیست»؟ - در روایتى از پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) هم تفسیر صبر  چنین آمده است. حضرت رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) از جبرئیل پرسیدند: «فَما تَفسیر الصبر ؟»: «صبر  چیست»؟ قال: «تبصر فى الضرّاء کما تبصر فى السرّاء و فى الفاقةِ کما تصبر  فى العافیة، فلا یشکو حاله عند الخلق بما یصیب من البلاء»:
  11. «صبر شکیبائى و استقامت ورزىدن - جبرئیل گفت: «صبر  این است که شکیبائى و استقامت ورزى در ناراحتى، چنانکه پایدارى میورزى در شادمانى و در بیمارى، چنانکه در سلامتى، پس نباید شکایت کند، صابر از کیفیت حال خود نزد خلق بواسطه مصیبت و بلاهائى که به او رسیده است (و در یک جمله، در هر حال پایدارى ورزد)».
  12. صبر جزء مفهوم نورانى استقامت - حال با این تفاسیر خود بنگرید آیا مفهوم صبر جزء مفهوم نورانى استقامت چیز دیگرى است آیا این مفهوم همان مفهوم ظلمانى زیر بار ظلم و ستم رفتن است؟! (ذلک مَبْلَغُهم مِنَ العِلْم).
  13. فضیلت صبر  در کتاب و سنّت‏- قرآن کریم و روایا ت پیشوایا ن دین مشحون از فضائل صبر  و ثمرات این گوهر گرانبها است تا آنجا که مى‏توان گفت معنا به حدّ تواتر رسیده، و فقط به عنوان مشتى از خروار چهار نمونه از آیا ت و پنج نمونه از روایا ت را مورد بررسى قرار مى‏دهیم:
  14. آیات فضیلت صبر  1- (وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ): «و البته جزا مى‏دهیم کسانى را که صبر  پیشه کردند به بهترین عملى که انجام داده‏اند»
  15. صبر چه کیمیائى است باارزش- در تفسیر این جمله باید گفت: اعمال نیک انسان متفاوت است: متوسط، خوب و عالى، در این آیه خداوند مى‏فرماید: «معیار پاداش براى ما احسن و بهترین اعمال است»، یعنى با اعمال صابرین معامله بهترین آنها را مى‏کنیم، مثل اینکه فروشنده‏اى 3 نوع گندم متوسط، نیمه مرغوب و مرغوب را به نزد شخص کریمى ببرد و او همه را به نرخ مرغوب و اعلى ابتیاع و خریدارى کند، پس بهوش باش که صبر چه کیمیائى است به هر عملى اگرچه کم ارزش باشد آن را پرارزش گرداند، حتى چه بسا عمل مباح را هم مثل عبادت (واجب یا مستحب) باارزش مى‏گرداند.
  16. آیا ت در فضیلت صبر  2- (وَ الَّذِینَ صبر وا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ- جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ‏- سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صبر تُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ): «و کسانى که صبر  کردند (در جهات مختلف) به خاطر خداوند و اقامه نماز کرده و انفاق نمودند، در خفاء و در ظاهر، و دفع کردند با اطاعت و انجام اعمال نیک، معصیت را، براى اینچنین افرادى بهشت و خانه آخرت است، خانه‏اى که بستانهاى جاودانى است، داخل مى‏شوند در آن، چنین افرادى و کسانى که صالح باشند از پدران و همسران و اولاد اینها، و نیز ملائکه از هر دربى (هشت درب بهشت) بر اینان داخل شده و (گویند) سلام بر شما (که در طاعت و عبادت خدا و رنج آلام عالم) صبر  پیشه کردید، پس چه خوب است عاقبت این منزلگاه و خانه‏اى که در آن سکنى گزیدید».
  17. نکته مهم و قابل توجه پس از این همه عنایت و بشارت به صابرین و این همه اجر و پاداش، این است که: ملائکه وقتى بر اینان وارد مى‏شوند، از میان جمیع اعمال اینها اعم از نماز، روزه، حج و غیره به‏ صبر  اشاره کرده و با این صفت آنها را مى‏ستایند و مى‏گویند مبارک باد خانه جاودانى، و این نیست مگر اینکه صبر  جوهره تمامى عبادات است، و بلکه صبر ریشه تمامى اعمال اهل ایمان است، چنانکه از پیامبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) سؤال شد ایمان چیست؟ فرمودند «الصبر ».
  18. آیا ت در فضیلت صبر 3- (أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صبر وا وَ یُلَقَّوْنَ فِیها تَحِیَّةً وَ سَلاماً): «آنها کسانى هستند که درجات عالى بهشت در برابر شکیبائى و صبر  آنها به آنها ارزانى و پاداش داده مى‏شود، و در آنجا با درود و سلام برخورد مى‏کنند». قرآن پس از برشمردن صفات دوازدهگانه بسیار والائى براى بندگان خاص خدا در جمع‏بندى همه این آیه را ذکر مى‏کند؛ و در این آیه نام صبر  را مى‏برد، ولى این صفت به عنوان صفت دیگرى نیست، بلکه این صفتى است که: خمیرمایه و سرچشمه همه صفات قبلى است، صفتى است که به منزله قوه فرماندهى در تحقق آن صفات فرمان مى‏راند، و چقدر جالب فرموده مولاى متقیان على (علیه السلام)
  19. آیا ت در فضیلت صبر - «علیکم بالصبر  فإنَّ الصبر  من الایمان کالرأس من الجسد و لا خیر فى جَسد لا رأس معه و لا فى ایمان لا صبر  معه»
  20. : «بر شما باد صبر  و شکیبائى، زیرا صبر  نسبت به ایمان مثل سر است به بدن، و خیر نیست در بدنى که سر ندارد، و نه در ایمانى که صبر  ندارد». چنانکه قوه فرماندهى بدن در سر قرار دارد، و بقاى بدن به سر است، بقاى ایمان هم به بقاى صبر ى است که به منزله سر براى پیکر ایمان است، اگر سر باشد مسلماً فرماندهى خواهد بود، و در نتیجه ترقى و تکامل و بارور شدن صفات‏ الهى محقق خواهد شد، و از این رو مى‏بینیم با وجود صبر صفات دوازده‏گانه بارور مى‏شود، با این تفسیر بیان پیامبر گرامى (صلى الله علیه وآله) در تفسیر ایمان که فرمودند: «همان صبر  است»، بیشتر روشن شد، یعنى اگر صبر  نباشد اصلا ایمانى نیست پس در واقع صبر  همان ایمان و ایمان همان صبر  است.
  21.  آیات در فضیلت صبر- . سوره الفرقان، آیه 75 در این آیه «غرفه» از ماده غَرْف (بر وزن حرف) به معنى برداشتن چیزى و تناول آن است و غرفة به چیزى مى‏گویند که برمى‏دارند و تناول مى‏کنند و مانند آبى که انسان از چشمه براى نوشیدن برمى‏گیرد (و بالا مى‏آورد) سپس به قسمتهاى فوقانى ساختمان و طبقات بالاى منازل اطلاق شده است و در اینجا کنایه از برترین منزلگاههاى بهشت است. تفسیر نمونه، جلد 15،.
  22. آیات در فضیلت صبر- از نکات دیگرى که در این آیه بود، تحیّت و سلام است، که این صابران از آن برخوردارند، تحیّت و سلام از بهشتیان و فرشتگان، چنانکه در آیه قبل آمده بود و مخصوصاً از طرف خداوند متعال چنانکه در آیه‏ 58 سوره یس آمده: (سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ) (براى آنها سلامى از سوى پروردگار رحیم است).
  23. آیات در فضیلت صبر-  4- (وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صبر وا وَ کانُوا بِآیا تِنا یُوقِنُونَ): «و قرار دادیم از بنى‏اسرائیل پیشوآیا  ن را که هدایت به امر ما مى‏کردند (و این مقام در اثر این بود که) صبر  کردند و یقین به آیا ت ما داشتند».در این آیه صبر  را عاملى براى رسیدن به نبوت و امامت قرار داده، و در تفسیر این آیه که مراد از این برگزیدگان انبیائى بودند که در بنى‏اسرائیل به تدریج به درجه نبوّت رسیدند.
  24. اینکه صبر  را مقدم بر یقین انداخت، شاید به این جهت باشد، که: صبر  ریشه تحصیل یقین است، صبر  در همه جوانب و به ویژه صبر  بر عبادت نتیجه‏اش‏ یقین است زیرا فرمود: (وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ)
  25.  آیات در فضیلت صبر تحیّت و سلام است -. در اینکه آیا تحیّت و سلام در آیه دو معنى دارد یا یک معنى؟ در میان مفسران گفتگو است ولى با توجه به اینکه تحیّت در اصل به معنى دعا براى زندگى و حیات دیگرى است و سلام از ماده سلامت است و به معنى دعا براى کسى است، بنابراین چنین نتیجه مى‏گیریم که واژه اول به عنوان درخواست حیات است و واژه دوم براى توأم بودن این حیات با سلامت است، هر چند گاهى ممکن است این دو کلمه به یک معنى بیاید. البته تحیّت در عرف معنى وسیع‏ترى پیدا کرده و آن هرگونه سخنى است که در آغاز ورود به کسى گویند و مایه خوشحالى و احترام و اظهار محبت نسبت به او مى‏باشد. (تفسیر نمونه، جلد 15، صفحه 171).
  26. روایات: در فضیلت صبر-1- خوشا به حال کسانى که درمیان مشکلات صبر را برگزیده اند - قال على (علیه السلام): «مَنْ لَمْ یُنْجِهِ الصبر اهْلَکَهُ الجَزَعُ»: «هر کس را صبر استقامت) رهائى و نجات نبخشید، جزع و اضطراب او را از پاى درآورد». در این حدیث شریف در برابر مشکلات بیش از دو راه فرض نشده است یا صبر  و یا جزع، هر کس اولى را پیشه کند نجات مى‏یابد و هر که دومى را برگزیند هلاکت به دنبال اوست، پس خوشا به حال کسانى که در این میان صبر  را برگزینند و به ثوابهائى که به آنها وعده داده شده رسند، و بدا به حال کسانى که جزع و بى‏تابى را انتخاب کرده، علاوه بر کشیدن عذابى روحى، اجرهاى اخروى را نیز از دست مى‏دهد.
  27. روایات: در فضیلت صبر- 2- قال الصادق (علیه السلام): «قِلّة الصبر  فَضیحةٌ»: «کمى صبر  عیب و رسوائى است» در این حدیث کمى صبر  را به طور مطلق عیب دانسته، زیرا کمى صبر  در برابر مشتهیات و خواهشهاى نفسانى منجر به تسلیم در برابر تمایلات درونى و بیرونى شده و عامل رسوائى و افتضاح خواهد شد، کمى صبر در گفتار و عدم تأمل و دقت بر معانى الفاظ موجب بى اعتبارى و خدشه دار شدن شخصیت انسانى است، این عیب را به طور کلى مى‏توان در رفتار و گفتار و نوشتار یافت، و بعید نیست که: آثار این کم صبرى در بعضى موارد براى همه اتفاق افتاده باشد، دور نیست که هر فردى این معما را درک کرده و چه بسا ضررهائى را هم از این ناحیه متحمل شده باشد، ولى امان از انسان فراموشکار!!
  28. روایات : در فضیلت صبر-3- شیعیان ما صابرتر از ما، قال الصادق (علیه السلام):«انّا صبر و شیعتُنا اصبر منّا قلتُ جِعلت فداک کیف صار شیعتکم اصبر منکم، قال (علیه السلام): «لانّا نَصبر  عَلى ما نَعلَم و شیعَتُنا یَصبرونَ عَلى مالا یَعْلَمون» (امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «ما (اهل‏بیت) صابریم و شیعیان ما صابرتر از ما، هستند (راوى گوید) گفتم فدایت شوم چگونه شیعیان شما صبورتر از شمایند»؟ فرمود: «زیرا ما صبر مى‏کنیم بر آنچه مى‏دانیم و شیعیان ما صبر  مى‏کنند بر آنچه نمى‏دانند» یعنى ما عالم به مسائلیم و بر تمام جوانب احاطه داریم، ما به حد عین الیقین رسیده‏ایم که واقعیات را مى‏بینیم و لذا صبر  در امور براى رسیدن به اجر و پاداشى که داریم بسیار مهم نیست، بلکه شیعیان ما اگر صبر  کنند در امر عبادت و به منجلاب معصیت گرفتار نشوند، کار بس عظیمى کرده‏اند، زیرا آنها مثل ما احاطه بر امورات و احوال بهشت و جهنم ندارند.
  29. روایات : در فضیلت صبر4-  شیعیان این زمان والا ترند، : با همین ملاک مى‏توان گفت: اگر در زمان غیبت امام زمان (عج) شیعیان واقعى پیدا شوند، و در راه عبادت و اطاعت کوشا و از معصیت گریزان باشند، از شیعیان زمان ائمه علیهم‏السّلام که آنها را دیده و در محضر آنها کسب فیض کرده‏اند، والاترند، زیرا آنها حجّت خدا را دیده و از بیانات شفاهى آنها استفاده کرده‏اند، ولى شیعیان امروز، بر ندیده‏ها ایمان آورده‏اند، و چه بسا رادمردانى که در این دوران نائب امام زمان (عج) را هم ندیده، و از اهداء خون خود براى آبیارى درخت به زردى گرائیده اسلام اباء نکردند.
  30. روایات : در فضیلت صبر-5- قال على (علیه السلام): «وَ الصبر  یُناضِلُ الحِدْثان»: «صبر و شکیبائى پیشامدها را دور مى‏کند» و به تعبیر دیگر صبر، سپرى براى جلوگیرى از آسیب‏پذیرى انسان در برابر حوادث و پیشامدهائى است که مصون از آنها نیست.
  31. «علامت صابر سه چیز است : 5- قال رسول الله (صلى الله علیه وآله):«علامة الصابر فى ثلاث: اوّلها، انْ لایَکْسل و الثانیةٌ: أَنْ لا یَضْجُرَ و الثالثهُ: أن لا یشکو مِنْ رَبِّه عَزَّوَجَلَّ، لانّه اذا کسل فَقَد ضَیّع‏ الحقَ، و اذا ضَجر لم یُؤَدّ الشکر، و اذا شکا من ربّه عزوجل فقد عَصاه».«علامت صابر سه چیز است: اول اینکه سست و کسل نمى‏گردد. دوم اینکه ناراحت نمى‏شود، و سوم اینکه شِکوِه و شکایت از پروردگارش نمى‏کند، زیرا اگر سست و کسل شود، تضییع حق مى‏کند، و زمانى که ناراحتى به خود راه دهد، اداى شکر نمى‏کند، و زمانى که شکایت از پروردگار عزوجل کند، عصیان او را کرده است». این روایت علامت صابر را در سه چیز ذکر کرده است:
  32. صابر به هدف می رسد - اول اینکه سست و کسل نمى‏گردد زیرا منشأ کسالت و احساس ناتوانى در برابر حوادث و مشکلات جزع و فزع است، که: ضد صبر  است، وقتى انسان متّصف به صفت صبر  شد، صابر مسلماً خود را به هدف رسیده مى‏پندارد، گرچه هدف در دور رس باشد، و مى‏داند که: «لا یَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ و انْ طالَ بِهِ الزمانُ»: «از دست نمى‏دهد صبور پیروزى را اگرچه زمان حصول آن طولانى باشد».کسى که مصمم براى ورود به دانشگاه است، در مطالعه و تلاش خود، صبر  را پیشه مى‏کند، و هرگاه از مطالعه خسته و ملول مى‏گردد، به خود نهیب پیروزى در کنکور را مى‏دهد، و به امید آن پیروزى، تلخى صبر  را مى‏چشد، آرى شیرینى پیروزى، تلخى صبر  را از بین مى‏برد«حَلاوَةُ الظَّفَرِ تمحُو مَرارَةَ الصبر ».اگر سستى و کسالت بر فردى حاکم شود، تضییع حق کرده و اداء وظیفه را به فراموشى مى‏سپارد، مسلماً در سستى و بیحالى حق اداء نمى‏شود، و به حدود الهى عمل نمى‏گردد، نه عبادتى متناسب با مقام ربوبى و نه احتراز از معاصى وى آنچنان که‏ باید صورت مى‏گیرد، با کسالت نمى‏توان در برابر جنود ابلیس که شهوت و غضب است، مقاومت کرد.
  33. صبور ناراحتى و غم ندارد ..دومین صفت این است که آدم صبور ناراحتى و غمرا به خود راه نمى‏دهد، زیرا که: مى‏داند اظهار جزع و ناله سر دادن بر امرى که گذشته است، کارى را درست نخواهد کرد، هرگز امر فانى، باقى نخواهد شد، زمان سابق و لاحق در دسترس ما نیست، و فقط تنها کار صبر  و استقامت در لحظه‏اى است که: در دسترس ما است. در مواجهه با ناراحتیها باید عاقل کارى را کند که: جاهل چند روز بعد مى‏کند، جاهل در برابر ناملایمات چند روز را به ناراحتى و ناله و فریاد سپرى کرده و به تدریج پس از چندى که آتش ناراحتى فروکش کرد، آرامش اولیه خود را به دست مى‏آورد،
  34. صبور در مقام ابتلاء شکایت ندارد- سومین صفت این است که صبور در مقام ابتلاء به مصیبتها شکایت از پروردگارش نمى‏کند زیرا زمانى که زبان به شکایت گشاید خدا را معصیت کرده است، و فرد معصیبت زده اگر علاوه بر ناراحتى شروع به شکایت و گله کند، نه تنها شاکر نبوده، بلکه بر قضاى خداوندى هم طاغى و عاصى شده است. پس اى برادر آهنگ صبر  همراه با شکر را ساز کن، که ائمه (علیهم السلام) از خداوند صبر  شاکرین مى‏طلبیدند، در یکى از ادعیه ماه رجب معلّى بن خنیس از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که: حضرت فرمود: بخوان در ماه رجب: «اللهم انى اسئلک صبر  الشاکرین».
  35. حقیقت صبر  چیست، - با ذکر آیا ت و روایا ت روشن شد که حقیقت صبر  چیست، وقتى قلم به دست دشمن افتد، معلوم است چه مى‏شود، مذهب را عامل تخدیر و تمام واژه‏هاى سازنده را تفسیر انحرافى مى‏کند، در یکى از کتابهاى آنها نوشته بود، دیگر در عصر و زمان تمدن دین براى چه؟! آیا اینها خجالت نمى‏کشند هنوز مى‏گویند خدا؟!!!
  36. کتاب فیلسوف نماها -استاد مى‏فرمودند: پس از این مزخرفات بود، که علامه طباطبائى (ره) جلساتى را برگزار کردند تا جوابگوى این سخنان انحرافى باشند و کتاب فیلسوف نماها را هم در آن روزها براى رفع این شبهات نگاشتیم، اینها واژه صبر را چنین تفسیر مى‏کردند: که دین و مال و ناموس و بیت‏المقدس و مکه و مدینه و غیره از بین برود و کسى دم نزند اگر سیلى به یک طرف صورتت زدند، هیچ نگو بلکه طرف دیگر را هم بگیر تا بزنند سیاه باد چهره‏هاى گمراه کننده و غلط اندازتان، باید دست چنین افرادى قطع شود تا مشتشان باز شود،
  37. روحیه و استقامت - در سال 56 زمان طاغوت در پى مبارزات روحانیت تصمیم گرفتند حدود 20 نفر از مدرسین را تبعید کنند، سهم ما هم چابهار بود، وقتى به ایرانشهر رسیدیم کتابى خواستم و کشکول شیخ بهائى را به من دادند، آن را باز کردم داستانى تاریخى در آن بود که: براى ما، در تبعیدگاه بسیار الهام‏بخش شد و روحیه و استقامتى براى ما پدید آورد آن داستان چنین بود که:
  38.  اگر درک روزگار او کنم -بوزر جمهرحکیم و زیر انوشیروان از دین پدران خود که گبرى مسلک و زردشتى بودند، به دین عیسى (علیه السلام) روى آورد، و افراد را نصیحت کرد و گفت شنیده‏ام که: در آخر الزمان پیامبرى به نام محمد مصطفى (صلى الله علیه وآله) خواهد آمد، اگر روزگار او را درک کنم نخستین ایمان آورنده به او هستم، و اگر نیابم امید حشر با امّت او را دارم، خبر به انوشیروان رسید و حکم دستگیرى او را صادر کرد، و به او گفت: تو با این کار قصد شورانیدن مردم را بر ضد من داشتى، و یا توبه مى‏کنى یا تو را مى‏کشم، گفت مردم مرا حکیم و خردمند مى‏انگارند، و فرد حکیم و فرزانه چون از تاریکى به روشنائى آمد، دیگر به تاریکى نرود، وگرنه بى‏خرد باشد، انوشیروان حکم به زندانى کردن او داد، و او را در اطاقى تاریک چون گور کرده و به غُل و زنجیر بستند، و لباسى خشن به او پوشاندند، و روزى دو قرص جو و یک کفّه نمک و ظرفى آب به او مى‏دادند، و دو سال به این منوال سپرى شد، تا خبر به انوشیروان دادند، از درون آن اطاق و سلولى که بوزرجمهر است، صدائى نمى‏آید، حکم شد که او را بیرون آورند، وقتى درب زندان را باز کردند، و او در روشنائى قدم نهاد، او را قویتر از اول یافتند،
  39.  صبر و استقامت بوزر جمهرحکیم -از او سبب این استقامت پرسیدند او گفت: معجونى از شش عنصر ساخته‏ام، که هر روز مقدارى‏ را مى‏خورم، تا قوایم تحلیل نرود، گفتند به ما آن معجون را بیاموز گفت: آن 6 عنصر عبارت است از:1- خدا را به عنوان ثقة و مورد اعتماد و تکیه‏گاه گرفته‏ام، و به مقدّرات او اطمینان دارم. 2- راضى به قضاى او هستم. 3- پیراهن صبر  پوشیده‏ام که محنت را هیچ چیزى چون صبر نیست، و اگر صبر نکنم چه کنم. 4- اگر در موردى صبر  و طاقت نداشته باشم، جزع و فزع نکنم، و ناشکیبائى را پیشه نسازم. 5- وقتى مخلوقى مثل خود را بدتر از خود بینم شکر کنم. 6- از خداوند نومید نیستم که ساعت تا ساعت فرج و گشایشى دهد و از ستون به ستون فرج است. انوشیروان گفت: با این حکمتش چگونه او را بکشم، چاره‏اى نیست، و دستور داد او را کشته و مثله کردند.
  40.  (اقسام صبر ) علماء اخلاق در تقسیمى صبر  را بر سه شاخه تقسیم کرده: و این تقسیم را از منابع روائى اخذ نموده‏اند، هم در روایت رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) و هم در روایت على (علیه السلام) این مضمون آمده است:«الصبر امّا صبر على المُصیبة او على الطّاعة او عن المعصیة و هذا القسم الثالث اعلى درجةً مِنَ القسمین الاولین»: «صبر  یا صبر  بر بلیّه و مصیبت یا صبر  بر اطاعت و بندگى و عبودیت یا صبر  از گناه و معصیت است و این قسم سوم از دو قسم اول بالاتر و پرارزش‏تر است».
  41. 1- صبر بر مصیبت- این دنیا دار تزاحم و تضاد است، و در نتیجه مشتمل بر مصائب و بلا خواهد بود، بهره جستن از کام دنیا مستلزم این مصائب است، چنانکه‏ گل چیدن از دامان درخت با فرو رفتن خار در دست چه بسا قرین است، برداشتن عسل از کندوى عسل هم در برخى موارد با نیش زنبور همراه است، بارى دنیا نه گلشنش بى خار و نه نوشش بى نیش است.اگر دنیا را براى خودش خواهى، یا براى آخرت، در هر دو صورت محفوف و پیچیده به مشکلات و بلآیا است: «الدنیا محفوفة بالبلاء» در هر دو صورت استقامت لازم دارد، چه مرد دنیا باشى و چه مرد آخرت، هیچکدام از این قانون «مصاحبت با مصائب» مستثنى نیستند.
  42. صبر  بر مصیبت و بلاها را به دو قسم تقسیم کرده‏اند: 1- به صورتى که انسان مى‏تواند اذیت کننده و بلا رساننده را مکافات و از او انتقام گیرد. 2- به صورتى است که انسان قدرت انتقام را ندارد، خواه بلا رساننده و موجب ناراحتى، انسان باشد، و خواه حوادث روزگار و پیشامدهاى ناگوار. در صورت نخست اشکالى در عقوبت کردن و انتقام گرفتن نیست، ولى صبر  بسیار زیبنده است، خواه طرف مقابل جاهل و یا عامد باشد، چه بسا در اثر صبر  شما، بیدار و نادم و پشیمان شده، و براى همیشه حق ادب و اخلاق را نسبت به شما اداء کند، در صورتى که مقاومت و انتقام‏پذیرى کارى را حلّ نخواهد کرد، بلکه طرف مقابل جرى‏تر شده و مسئله دنباله‏دار مى‏گردد، لذا خداوند به پیامبر (صلى الله علیه وآله) خود مى‏فرماید:«اصبر  کَمَا صبر  أُولُوالعَزمِ مِنَ الرُّسُلِ»:«صبر کن چنانکه پیامبران، اولوالعزم پیشین صبر  کردند».در جاى دیگر به او فرمود «وَ اصبر على ما یَقُولُون»:«بر آنچه مى‏گویند صبر  کن» یعنى از سخنان دشمنانت ناراحت مباش، در جاى دیگر به مسلمانان فرمود: «وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صبر تُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِّلصَّابِرِینَ»:«اگر مورد عقاب واقع شدید، پس عقاب کنید و انتقام گیرید، به مثل آنچه عقاب شده و مورد ناراحتى قرار گرفتید، ولى اگر صبر  کنید، بهتر براى صابرین است». پس عفو را سرلوحه زندگى خود قرار ده، و از ظلمهائى که به تو مى‏رود تا مى‏توانى درگذر، تا خدا از تو درگذرد، خصوصاً اگر از ناحیه مسلمان و هم‏کیشى یا همسایه و دوستى به تو رسد.
  43. صبر مایه ذلت و فروتنى جایز نیست- در همین جا اشاره کنم که: صبر  محرّم (حرام) از این موارد استثناء است، مثلا انسان صبر  کند دست یا پاى او یا فرزندش را قطع کنند، و به طور کلى صبر  کند، تا آسیب مالى و جائى به او و خانواده‏اش رسانند و یا صبر  کند تا به ناموس او تعرض کنند. مسلماً در اینگونه امور صبر جائز نبوده، و بلکه موجب عقاب است، و اینگونه صبر ها و صبر هائى که مایه ذلت و فروتنى در برابر ظالم است، همان صبر ى است که ما در اول بحث آن را مطرود دانستیم، و تفسر کسانى را که صبر  را مایه ظلم‏ پذیرى مى‏دانستند، قبول نکردیم، ولى در غیر این موارد صبر  چه بسا واجب و لااقل مستحب است، و صبر  در مواردى که امر به گذشت و عفو داده شده، هرگز ظلم‏پذیرى نبوده، بلکه یکى از محسّنات اخلاقى است، که: حاکى از درونى سرشار از انسانیّت و بزرگى است، چنانکه پیامبر گرامى (صلى الله علیه وآله) در فتح مکه با امثال ابوسفیانها و همانهائى که ظلمها کرده، و ستمها بر پیامبر و اصحابش روا داشتند، معامله عفو نموده، و فرمود:«اذهبوا انتم الطلقاء»:«بروید شما آزادید».
  1. اما قدرت عفو بر صبر برتری دارد- در آیا تى دیگر این مضامین عفو تکرار شده است در آیه 48 سوره احزاب مى‏فرماید: (وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ) (رها کن اذیت کردن آنها را و بر خدا توکل کن) در آیه 186 سوره آل‏عمران در برابر سخنان کفّار و مشرکین مى‏فرماید: (إِنْ تَصبر وا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ) (اگر صبر  و تقوا را پیشه کنید به درستى که (نشان) از قدرت و اراده و پایدارى در کارهاست). سوره النحل، آیه 126- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید