-مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  (عليه السّلام)، ج‏1، ص-262-266 شباهت به عزير عليه السّلام:

 

--«سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«                                                           صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir 

  1. «بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏»
  2. صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ«اللهم »
  3. -مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  (عليه السّلام)، ج‏ ص-262-266
  4. شباهت به عزير عليه السّلام: 26- باب شباهته بعزيز عليه السّلام
  5. عزير عليه السّلام؛ وقتى به سوى قومش بازگشت و در ميان آن‏ها ظاهر شد تورات را آن‏طوركه بر موسى بن عمران عليهما السلام نازل شده بود خواند. قائم عليه السّلام، هنگامى كه ظاهر شود براى اهل زمين قرآن را آن‏چنان‏كه بر حضرت خاتم النبيين صلّى اللّه عليه و اله نازل شده، خواهد خواند. (عزيز عليه السّلام) لمّا رجع إلى قومه و ظهر فيهم قرأ التوراة، كما انزلت على موسى بن عمران عليه السّلام. (القائم عليه السّلام) حين يظهر لأهل الأرض يقرأ القرآن، كما انزل على خاتم النبيّين صلى اللّه عليه و آله و سلم.
  6. شباهت به جرجيس عليه السّلام: 27- باب شباهته بجرجيس عليه السّلام
  7. جرجيس عليه السّلام؛ خداوند مردگانى را به دعايش زنده كرد، چنان‏كه در بحار آمده: زنى به خدمتش آمد و گفت: اى بنده صالح! گاوى داشتيم كه با آن امرار معاش مى‏كرديم. آن مرده است. جرجيس به او گفت: اين عصا را بگير و آن را بر گاوت قرار ده و بگو كه جرجيس مى‏گويد: به اذن خداوند برخيز. پس چون آن زن اين كار را كرد؛ آن گاو زنده شد و آن زن به خداوند ايمان آورد. قائم عليه السّلام نيز، خداوند متعال مردگان را به دعايش زنده خواهد كرد- چنان‏كه گذشت-.(جرجيس عليه السّلام) أحيا اللّه له الموتى:493- ففي البحار: إنّ امرأة جاءته فقالت: أيّها العبد الصالح، كان لنا ثور نعيش به، فمات، فقال لها جرجيس: خذي عصاي هذه فضعيها على ثورك و قولي: إنّ جرجيس يقول: قم بإذن اللّه، ففعلت، فقام حيّا فآمنت باللّه.(القائم عليه السّلام) يحيي اللّه تعالى له الموتى كما مرّ.
  8. شباهت به ايوب عليه السّلام: 28- باب شباهته بأيّوب عليه السّلام
  9. ايوب عليه السّلام؛ هفت سال بر بلا صبر كرد- چنان‏كه از حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام روايت شده-خداوند متعال مى‏فرمايد: إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ؛همانا ما او را صبركننده يافتيم، خوب بنده‏اى است. بسيار توجه‏كننده به سوى خدا. قائم عليه السّلام، از هنگام وفات پدرش تاكنون صبر كرده، و نمى‏دانم تا كى اين صبر ادامه خواهد داشت!! مطالب مناسبى در حرف «ب» گذشت. (أيّوب عليه السّلام) صبر على البلاء سبع سنين، كما روي عن أبي عبد اللّه عليه السّلام و قال اللّه تعالى: إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ. (القائم عليه السّلام) صبر على البلاء منذ مات أبوه إلى الآن، و لا أدري إلى متى يطول صبره؟ و قد مرّ في حرف الباء ما يناسب المقام.
  10. ايوب عليه السّلام؛ يك يا دو چشمه از زمين برايش جوشيد، خداوند متعال مى‏فرمايد: ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ؛ پاى خود را محكم بر زمين بزن كه اين چشمه آبى براى شستشو و نوشيدن است. قائم عليه السّلام نيز، برايش چشمه از زمين جوشيده است، كه بعضى از روايات و حكايات در اين باره گذشت. ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ. (القائم عليه السّلام) نبع له من الأرض عين من الماء. و قد مرّ بعض الروايات و الحكايات في ذلك.
  11. اضافه بر آن‏ها خلاصه‏اى از آنچه قطب راوندى در كتاب الخرايج و فاضل مجلسى در بحار از كتاب غيبت شيخ طوسى نقل كرده‏اند مى‏آوريم: شيخ طوسى به سند خود از ابوسوره روايت كرده اين‏كه: وى حضرت حجّت عليه السّلام را هنگام مراجعت از كربلا در زيارت عرفه ملاقات كرد. (أيّوب عليه السّلام) نبع له من الأرض عين من الماء أو عينان، قال اللّه تعالى: 494- و نزيدك هنا ملخّص ما نقله القطب الراوندي في الخرائج، و نقله الفاضل المجلسي في البحار، عن كتاب الغيبة للشيخ الطوسي: بإسناده عن أبي سورة، أنّه رأى الحجّة عليه السّلام حين رجوعه من كربلا، بعد زيارة عرفة، مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السّلام)، ج‏1، ص: 263
  12. ابو سوره مى‏گويد: آن شب راه مى‏رفتيم ناگاه بر قبرهاى مسجد سهله رسيديم، فرمود: اين منزل من است. سپس فرمود: تو نزد ابن الزرارى على بن يحيى برو و بگو آن مالى كه چنين و چنان علامت دارد و در ... قرار دارد و با ... پوشانده شده به تو بدهد. عرض كردم: تو كيستى؟ قال أبو سورة: و مشينا ليلتنا فإذا نحن على مقابر مسجد السهلة، فقال: هو ذا منزلك، ثمّ قال عليه السّلام: تمضي أنت إلى ابن الزراري عليّ بن يحيى، فتقول له: يعطيك المال بعلامة كذا و كذا، في موضع كذا و كذا، و مغطّى بكذا، فقلت: من أنت؟
  13. فرمود: من محمد بن الحسن هستم، سپس اه رفتيم تا هنگام سحر به نواويس رسيديم، نشست و با دست زمين را كند، ناگاه آب بيرون آمد، وضو گرفت و سيزده ركعت نماز خواند. پس از آن نزد ابن الزرارى رفتم، در را كوبيدم. گفت: تو كيستى؟ گفتم: ابوسوره هستم. شنيدم با خود مى‏گفت: مرا با ابوسوره چه‏كار؟ وقتى بيرون آمد جريان را برايش گفتم، با من مصافحه كرد و صورتم را بوسيد و دستم را بر صورتش كشيد، سپس مرا داخل خانه برد و از پايين پاى تخت، كيسه را بيرون آورد. و ابوسوره حق را شناخت و بعد از اين جريان شيعه شد، زيرا او زيدى بود. فقال: أنا محمّد بن الحسن، ثمّ مشينا حتّى انتهينا إلى النواويس في السحر، فجلس و حفر بيده فإذا الماء قد خرج، و توضّأ، ثمّ صلّى ثلاث عشرة ركعة، فمضيت إلى الزراري، فدققت الباب، فقال: من أنت؟ فقلت: أبو سورة، فسمعته يقول: مالي و لك يا أبا سورة، فلمّا خرج و قصصت عليه القصّة صافحني، و قبّل وجهي، و مسح يدي على وجهه، ثمّ أدخلني الدار، فأخرج الصرّة من عند رجلي السرير، فاستبصر أبو سورة، و تشيّع و كان زيديّا.
  14. ايوب عليه السّلام؛ خداوند- عزّ و جلّ- مردگانى را برايش زنده كرد، خداوند چنين فرموده: وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى‏ لِلْعابِدِينَ؛ و خاندانش را بازآورديم و همانندشان را با آن‏ها به او داديم، رحمتى از سوى ما و يادآورى براى عبادت‏كنندگان. قائم عليه السّلام نيز، خداوند مردگانى را برايش زنده مى‏كند. در اين باره مطالبى گذشت. در باب شناخت آن حضرت به عيسى نيز مطالبى خواهد آمد، ان شاء اللّه تعالى. (أيّوب عليه السّلام) أحيا اللّه عزّ و جلّ له الموتى، قال اللّه تعالى: وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى‏ لِلْعابِدِينَ. (القائم عليه السّلام) يحي اللّه تعالى له الموتى، و قد مرّ ما يدلّ على ذلك، و يأتي ما يدلّ عليه في شباهته بعيسى إن شاء اللّه تعالى.
  15. شباهت به يونس عليه السّلام: 29- باب شباهته بيونس عليه السّلام
  16. شيخ صدوق رحمه اللّه به سند خود از محمد بن مسلم روايت كرده كه گفت: بر حضرت ابو جعفر محمد بن على باقر عليه السّلام وارد شدم مى‏خواستم از قائم آل محمد عليهم السّلام از آن حضرت سؤال كنم كه خود، آغاز سخن كرد و فرمود: اى محمد بن مسلم! به درستى كه در قائم آل محمد عليهم السّلام از پنج پيغمبر شباهت هست: يونس بن متى، و يوسف بن يعقوب، و موسى و عيسى و محمد- صلوات اللّه عليهم-. اما شباهت از يونس بن متى اين‏كه پس از غيبت، در قيافه جوانى در سنّ پيرى به سوى قومش بازگشت. 495- روى الشيخ الصدوق (ره): بإسناده عن محمّد بن مسلم، قال: دخلت على أبي جعفر محمّد بن عليّ الباقر عليهما السّلام و أنا اريد أن أسأله عن القائم من آل محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم، فقال عليه السّلام لي مبتدئا: يا محمّد بن مسلم، إنّ في القائم من آل محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم شبها من خمسة من الرسل: يونس بن متّى، و يوسف بن يعقوب، و موسى، و عيسى، و محمّد صلوات اللّه عليهم، فأمّا شبهه من يونس ابن متّى: فرجوعه من غيبته و هو شابّ بعد كبر السن ... الخبر.
  17. شباهت به زكريّا عليه السّلام: و قد مضى تمامه.
  18. زكريّا عليه السّلام؛ فرشتگان او را ندا كردند درحالى‏كه به نماز ايستاده بود. 30- باب شباهته بزكريّا عليه السّلام (زكريّا عليه السّلام) نادته الملائكة و هو قائم يصلّي في المحراب.
  19. قائم عليه السّلام نيز،- چنان‏كه گذشت- خداوند او را مورد خطاب قرار داد، همچنين فرشتگان در هر شب قدر او را ندا مى‏كنند، و جبرئيل هم هنگامى كه با آن حضرت بيعت مى‏كند، دست بر دست آن حضرت مى‏نهد و مى‏گويد: بيعت براى خدا. اين خبر را راوندى در خرايج از حضرت‏(القائم عليه السّلام) ناداه الجبّار جلّ جلاله، كما مرّ، و تناديه الملائكة في كلّ ليلة قدر، و يناديه جبرئيل حين يبايعه و يده على يده، و يقول: البيعة للّه. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السّلام)، ج‏1، ص: 264
  20. ابو جعفر باقر عليه السّلام آورده است. و در حديث مفصّل كه در بحار از امام صادق عليه السّلام روايت شده آمده است: جبرئيل به آن حضرت عرض مى‏كند: اى سرور من! فرمانت پذيرفته و دستورت اجرا مى‏شود. رواه الراوندي في الخرائج عن أبي جعفر الباقر عليه السّلام.496- و في حديث مفضّل المرويّ في البحار: عن الصادق عليه السّلام: قول له جبرئيل: يا سيّدي، قولك مقبول، و أمرك جائز، الخبر.
  21. زكريّا عليه السّلام؛ در مصيبت حضرت ابى عبد اللّه الحسين عليه السّلام سه روز گريه كرد، چنان‏كه در خبر احمد بن اسحاق در بخش دوم گذشت. قائم عليه السّلام نيز، تمام عمر و در همه زمانش بر آن حضرت مى‏گريد، چنان‏كه در زيارت ناحيه آمده: «لأندبنّك صباحا و مسآء و لأبكينّ عليك بدل الدّموع دما»؛ شب‏وروز بر تو ندبه مى‏كنم و به جاى اشك بر تو خون مى‏گريم. (زكريّا عليه السّلام) بكى في مصيبة مولانا أبي عبد اللّه الحسين عليه السّلام ثلاثة أيّام.كما تقدّم في حديث أحمد بن إسحاق في الباب الثاني. (القائم عليه السّلام) يبكيه و يندبه طول عمره، و جميع دهره:497- ففي زيارة الناحية: و لأندبنّك صباحا و مساء، و لأبكينّ عليك بدل الدموع دما.
  22. شباهت به يحيى عليه السّلام: 31- باب شباهته بيحيى عليه السّلام
  23. يحيى عليه السّلام؛ پيش از ولادت به او بشارت و مژده داده شد. قائم عليه السّلام نيز، بشارت و مژده‏اش پيش از ولادت داده شد. (يحيى عليه السّلام) و بشّر بولادته قبل أن يولد.(القائم عليه السّلام) و بشّر بولادته قبل أن يولد
  24. يحيى عليه السّلام، در شكم مادر سخن گفت، چنان‏كه در حديث از امام عسكرى عليه السّلام آمده كه فرمود: 498- (يحيى عليه السّلام) تكلّم في بطن امّه، كما في الحديث عن العسكري عليه السّلام:
  25. روزى مريم بر مادر يحيى- همسر زكريّا- وارد شد، ولى او برايش برنخاست، يحيى [در شكم مادر] ندا كرد: بهترين زنان عالم درحالى‏كه بهترين مردان جهان را با خود دارد بر تو وارد مى‏شود برايش برنمى‏خيزى؟ پس مادرش متنبّه شده، از جاى برخاست. قائم عليه السّلام نيز،- چنان‏كه در روايت حكيمه آمده- در شكم مادر سخن گفت و سوره قدر را قرائت كرد.

(القائم عليه السّلام) تكلّم في بطن امّه، فقرأ سورة القدر، كما في رواية حكيمة. إنّ مريم دخلت على امّ يحيى امرأة زكريّا، فلم تقم لها، فناداها: تدخل إليك سيّدة نساء العالمين، مشتملة على سيّد رجال العالمين، فلا تقومين إليها؟! فانزعجت، و قامت إليها.

  1. يحيى عليه السّلام؛ زاهدترين و عابدترين مردم زمانش بود. قائم عليه السّلام نيز، عابدترين و زاهدترين مردم زمانش مى‏باشد. (يحيى عليه السّلام) كان أزهد أهل زمانه و أعبدهم. (القائم عليه السّلام) أعبد أهل زمانه و أزهدهم.
  2. شباهت به عيسى عليه السّلام: 32- باب شباهته بعيسى عليه السّلام
  3. عيسى عليه السّلام؛ فرزند بهترين زنان زمانش مى‏باشد. قائم عليه السّلام نيز، فرزند بهترين زنان زمانش مى‏باشد. (عيسى عليه السّلام) ابن سيّدة النساء في زمانها.
  4. عيسى عليه السّلام؛ در شكم مادر تكلم كرده، تسبيح مى‏گفت، چنان‏كه فاضل مجلسى در حاشيه مجلّد پنجم بحار از ثعلبى از طريق عامّه روايت كرده است. قائم عليه السّلام نيز،- چنان‏كه گذشت- در شكم مادر سخن گفته است. (القائم عليه السّلام) ابن سيّدة النساء في زمانها. (عيسى عليه السّلام) تكلّم في بطن امّه،
  5. عيسى عليه السّلام؛ در كودكى در گهواره سخن گفت. قائم عليه السّلام نيز، در كودكى در گهواره سخن گفت، كه چند روايت بر آن دلالت مى‏كند از جمله در كمال الدين صدوق از حكيمه دختر امام محمد بن على جواد عليه السّلام آمده كه: حضرت حجّت عليه السّلام بعد از ولادتش تكلم كرد ..و كان يسبّح، رواه الفاضل المجلسي (ره) في حاشية خامس البحار عن الثعلبي من طريق العامّة. (القائم عليه السّلام) تكلّم في بطن امّه كما مرّ آنفا. (عيسى عليه السّلام) تكلّم في المهد صبيّا. (القائم عليه السّلام) تكلّم في المهد صبيّا، و يدلّ على ذلك عدّة روايات: مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السّلام)، ج‏1، ص: 265
  6. و گفت: «أشهد أن لا إله‏ الا الله - إلّا اللّه وحده لا شريك له و أنّ محمّدا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله» سپس بر امير المؤمنين و امامان عليهم السّلام يك‏به‏يك درود فرستاد تا به پدرش رسيد، آن‏گاه لب فروبست تا اين‏كه روز هفتم به توحيد سخن گفت و بر محمد و امامان عليهم السّلام درود فرستاد سپس اين آيه را تلاوت كرد: وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ .. و ما مى‏خواهيم بر آنان كه در زمين به ضعف كشانده شدند احسان كنيم ... 499- منها: ما في كمال الدين: عن حكيمة بنت محمّد بن عليّ الجواد عليه السّلام: إنّ الحجّة عليه السّلام تكلّم بعد ولادته، فقال: أشهد أن لا إله إلّا اللّه وحده لا شريك له و أنّ محمّدا رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم ثمّ صلّى على أمير المؤمنين، و على الأئمّة عليهم السّلام إلى أن وقف على أبيه، ثمّ أحجم‏ و تكلّم في اليوم السابع بالتوحيد، و الصلاة على محمّد و الأئمّة عليهم السّلام ثمّ تلا هذه الآية: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏ وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا ...
  7. و نيز در همان كتاب در روايت ديگرى چنين آمده كه: آن حضرت هنگامى كه متولد شد به سجده افتاد و درحالى‏كه زانو زده و دو انگشت سبّابه‏اش را بلند كرده بود مى‏گفت: «أشهد أن لا إله إلّا اللّه و أنّ جدّي محمّدا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله و أنّ أبي أمير المؤمنين» سپس امامان را يكايك شمرد تا به خودش رسيد، آن‏گاه گفت: خدايا! وعده‏ام را تحقق بخش و امرم را به انجام برسان و گام‏هايم را استوار كن و زمين را به وسيله من پر از عدل و قسط فرماى. 500- و منها ما في رواية اخرى فيه: أنّه حين تولّده خرّ ساجدا لوجهه جاثيا على ركبتيه، رافعا سبّابتيه، و هو يقول: أشهد أن لا إله إلّا اللّه، و أنّ جدّي محمّدا رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم و أنّ أبي أمير المؤمنين، ثمّ عدّ إماما إماما إلى أن بلغ إلى نفسه، ثمّ قال عليه السّلام: اللّهمّ أنجز لي ما وعدتني، و أتمم لي أمري، و ثبّت و طأتي، و املأ الأرض بي عدلا و قسطا.
  8. همچنين در همان مدرك از دو كنيز، نسيم و ماريه نقل شده كه: صاحب الزمان عليه السّلام از شكم مادر درحالى متولد شد كه دو زانو زده و دو انگشت سبابه‏اش را به سمت آسمان بلند كرده بود، سپس عطسه زد و گفت: «الحمد للّه ربّ العالمين صلّى اللّه على محمّد و آله»، ظالمان پنداشته‏اند كه حجّت الهى باطل‏شدنى است، اگر در سخن گفتن به ما اجازه داده شود شك و ترديد زايل مى‏گردد. 501- و منها ما فيه أيضا: عن نسيم و مارية الجاريتين: أنّه سقط صاحب الزمان عليه السّلام من بطن امّه جاثيا على ركبتيه، رافعا سبّابتيه إلى السماء، ثمّ عطس‏ فقال: الحمد للّه ربّ العالمين، و صلّى اللّه على محمّد و آله، زعمت الظلمة أنّ حجّة اللّه داحضة، لو اذن لنا في الكلام لزال الشكّ.
  9. و نيز در همان منبع از نسيم خادم، مروى است كه گفت: يك شب پس از تولد صاحب الزمان عليه السّلام بر او داخل شدم، پس عطسه زدم به من فرمود: «رحمك اللّه»؛ خداوند بر تو رحمت آرد. 502- و فيه: عن نسيم الخادمة، قالت: قال صاحب الزمان عليه السّلام و قد دخلت عليه بعد مولده بليلة، فعطست عنده، فقال عليه السّلام: يرحمك اللّه،
  10. نسيم مى‏گويد: به اين امر خوشحال شدم، آن حضرت فرمود: آيا درباره عطسه، تو را مژده ندهم؟ عرض كردم: چرا. فرمود: تا سه روز ايمنى از مرگ است. قالت نسيم: ففرحت بذلك، فقال عليه السّلام لي: ألا أبشّرك في العطاس؟ فقلت: بلى، يا مولاي، فقال: هو أمان من الموت ثلاثة أيّام.
  11. عيسى عليه السّلام؛ خداوند حكمت و ويژگى‏هاى نبوّت را در كودكى به او عنايت فرمود. قائم عليه السّلام نيز، خداوند حكمت و ويژگى‏هاى امامت را در كودكى به حضرت عنايت كرد.- چنان‏كه قبلا بيان شد-.(عيسى عليه السّلام) آتاه اللّه الحكم صبيّا. (القائم عليه السّلام) آتاه الحكم صبيّا، كما مرّ.(القائم عليه السّلام) رفعه اللّه إليه، كما تقدّم.
  12. عيسى عليه السّلام را؛ خداوند متعال به سوى خود بالا برد. قائم عليه السّلام را نيز، خداوند به سوى خود بالا برد- چنان‏كه مكرر اشاره شد-.(عيسى عليه السّلام) اختلف الناس فيه. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السّلام)، ج‏1، ص: 266
  13. عيسى عليه السّلام؛ مردم دربارهاش اختلاف كردند. قائم عليه السّلام نيز، مردم درباره‏اش اختلاف كردند. و ان شاء اللّه در بخش هشتم خواهد آمد كه (القائم عليه السّلام) اختلف الناس فيه. و يأتي إن شاء اللّه في الباب الثامن
  14. امام صادق عليه السّلام در بيان شباهت حضرت حجّت عليه السّلام به ارى اتفاق كردند بر اين‏كه عيسى كشته شد، ولى خداوند- عزّ و جلّ- آن‏ها را تكذيب كرد و فرمود: وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ؛ او را نكشتند و به دار نياويختند ولى امر بر آنان مشتبه شد.: أنّ الصادق عليه السّلام قال في بيان شباهة الحجّة عليه السّلام بعيسى: إنّ اليهود و النصارى اتفّقت على أنّه قتل، فكذّبهم اللّه جلّ ذكره بقوله عزّ و جلّ: وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ‏
  15. غيبت قائم عليه السّلام نيز همينطور است كه عاقبت، اين امّت آن را انكار خواهد كرد به خاطر طولانى شدن آن، بعضى هدايت نشوند و خواهند گفت: اصلا متولد نشده. و بعضى ديگر خواهند گفت: متولد شده و مرده و كسانى كفر مى‏ورزند -كذلك غيبة القائم، فإنّ الامّة ستنكرها لطولها، فمن قائل يقول‏: إنّه لم يولد، و قائل يفتري بقوله: إنّه ولد و مات، و قائل يكفر
  16. چون مى‏گويند: يازدهمين نفر از ما عقيم بوده. و برخى سركش خواهند شد به اين‏كه: امامت را به سيزده نفر و بيشتر سرايت دهند. بقوله: إنّ حادي‏ عشرنا كان عقيما، و قائل يمرق بقوله: إنّه يتعدّى إلى ثالث عشر فصاعدا، و قائل يعصي اللّه عزّ و جلّ يدعواه: إنّ روح القائم ينطق في هيكل غيره ... الخبر. 266-                                  اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ«اللهم »
 

[1] . سوره قصص، آيه 5.

[2] . كمال الدين: 2/ 425.

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید