سایت 2بصیرت
سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
وبلاگ صفرزاده- https://safarzade.blog.i
شنبه13/2/ 1404 برابر 5ذالقعده 1446-مدرسه صدر بازار ساعت هفت ونیم صبح --استاد سالک
جلسه 87- - بحث بصیرت وآگاهی بصیرت در قرآن ونهج البلاغه- وضرورت بصیرت سیاسی اجتماعی از نگاه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام بصرو نظر و استبصر-بصیرت صدق رمزاصلی وحقیقی پیروزی- غلبه ملتها تکیه برایمان وبصیرت است
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لالله رب العالمین
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
الّلهُمّ انصر الاسلام و المسلمین، وانصر جیوش المسلمین، و اخذل الکفّار والمعاندین و المنافقین، والیهود والظالمین و استغفرالله لى و لکم. اللهم احفظ وانصر قائدنا الخامنه ائ اللهم انصر من نصره واخذل من خَذَلَهُ
غلبه ملت تکیه برایمان وبصیرت – مناسب هاتبریک 1-دهه کرا مت ولادت با سعادت دو گوهر گیتی حضرت ثامن الحجج (علیه السلام) و حضرت معصومه (سلام علیها) و روز دختربر شما مبارک باد. 2- روز معلم واستاد علامه مطهری 3- روز کار وکارگر برهمه شما عزیزان مبارک باشد.
- به دنبال برسی آیات سوره مایده .از آیه 19 تا 24 برداشت فرمان حضرت موسی علیه السلام که محور اصلی حکمرانی بردن فرمان حضرت موسی علیه السلام که محور اصلی حکمرانی و بیان عمق بصیرت در سایه فر مانداری از طرفی و فهم نقش بصیرتی مادی که با صنعت ایمان وبصیرت تحت سطه فراعنه قرار خواهد گرفت؛ بحث شد وبنابر این نتیجه بصیرت ملت توام با ایمان آنها موجب غلبه بر دشمن است .
- هم اکنون به برسی خطبه 160 نهج البلاغه - با توجه به 7 بخش بیان حضرت امام می پروازیم امید واریم بتوانیم بهره کافی را از بهربخش بیان حضرت امام علیه سلام ببریم.
- امْرُهُ قَضَاءٌ وَ حِكْمَةٌ وَ رِضَاهُ أَمَانٌ وَ رَحْمَةُ يَقْضِي بِعِلْمٍ وَ يَعفو بِحِلْمٍ حمد اللّه -اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا تَأْخُذُ وَ تُعْطِي وَ عَلَى مَا تُعَافِي وَ تَبْتَلِي حَمْداً- يَكُونُ أَرْضَى الْحَمْدِ لَكَ وَ أَحَبَّ الْحَمْدِ إِلَيْكَ وَ أَفْضَلَ الْحَمْدِ عِنْدَكَ حَمْداً يَمْلَأُ مَا خَلَقْتَ وَ يَبْلُغُ مَا أَرَدْتَ حَمْداً لَا يُحْجَبُ عَنْكَ وَ لَا يُقْصَرُ دُونَكَ حَمْداً لَا يَنْقَطِعُ عَدَدُهُ وَ لَا يَفْنَى مَدَدُهُ فَلَسْنَا نَعْلَمُ كُنْهَ عَظَمَتِكَ إِلَّا أَنَّا نَعْلَمُ أَنَّكَ حَيٌّ قَيُّومُ لَا تَأْخُذُكَ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَمْ يَنْتَهِ إِلَيْكَ نَظَرٌ وَ لَمْ يُدْرِكْكَ بَصَرٌ أَدْرَكْتَ الْأَبْصَارَ وَ أَحْصَيْتَ الْأَعْمَالَ وَ أَخَذْتَ بِالنَّوَاصِي وَ الْأَقْدَام
- فرمان او قطعى و حكيمانه است فرمان خدا قضاى حتمى و حكمت، و خشنودى او مايه امنيّت و رحمت است، از روى علم، حكم مىكند و با حلم و بردبارى مىبخشايد. امْرُهُ قَضَاءٌ وَ حِكْمَةٌ وَ رِضَاهُ أَمَانٌ وَ رَحْمَةُ يَقْضِي بِعِلْمٍ وَ يَعفو بِحِلْمٍ حمد اللّه
- خدايا! سپاس تو راست بر آنچه مىگيرى، و عطا مىفرمايى، و شفا مىدهى يا مبتلا مىسازى، سپاسى كه تو را رضايت بخشترين، محبوبترين، و ممتازترين باشد، سپاسى كه آفريدگانت را سرشار سازد، و تا آنجا كه تو بخواهى تداوم يابد، سپاسى كه از تو پوشيده نباشد، و از رسيدن به پيشگاهت باز نماند، سپاسى كه شمارش آن پايان نپذيرد، و تداوم آن از بين نرود. اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ عَلَى مَا تَأْخُذُ وَ تُعْطِي وَ عَلَى مَا تُعَافِي وَ تَبْتَلِي حَمْداً- يَكُونُ أَرْضَى الْحَمْدِ لَكَ وَ أَحَبَّ الْحَمْدِ إِلَيْكَ وَ أَفْضَلَ الْحَمْدِ عِنْدَكَ حَمْداً يَمْلَأُ مَا خَلَقْتَ وَ يَبْلُغُ مَا أَرَدْتَ حَمْداً لَا يُحْجَبُ عَنْكَ وَ لَا يُقْصَرُ دُونَكَ حَمْداً لَا يَنْقَطِعُ عَدَدُهُ وَ لَا يَفْنَى مَدَدُهُ
- خدايا! حقيقت بزرگى تو را نمىدانيم، جز آن كه مىدانيم كه تو زندهاى و احتياج به غير ندارى، خواب سنگين يا سبك تو را نمىربايد، هيچ انديشهاى به تو نرسد و هيچ ديدهاى تو را ننگرد، اما ديدهها را تو مىنگرى، و اعمال انسانها را شماره فرمايى، و قدمها و موى پيشانىها (زمام امور همه) به دست تو است، فَلَسْنَا نَعْلَمُ كُنْهَ عَظَمَتِكَ إِلَّا أَنَّا نَعْلَمُ أَنَّكَ حَيٌّ قَيُّومُ لَا تَأْخُذُكَ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَمْ يَنْتَهِ إِلَيْكَ نَظَرٌ وَ لَمْ يُدْرِكْكَ بَصَرٌ أَدْرَكْتَ الْأَبْصَارَ وَ أَحْصَيْتَ الْأَعْمَالَ وَ أَخَذْتَ بِالنَّوَاصِي وَ الْأَقْدَام
- بخش اول خطبه خطبه 160 نهج البلاغه = دوموضوع حمد الهی است که در مسله و موضوع بصیرت بطور فشورده حمد خدا به ما یاد ما می دهد که چگونه خدا را ثنا وستایش کنیم 4 موضوع پرمعنا دارد1-امرالهی 2- مسله رضا 3- داوری 4- عقل
- امر الهی این امور را شامل می شود = امره قضاء وحکمه ورضاه امان ورحمه ارباب ازانواع امرالهی است. دربرسی امر خداوندی : أَمْرُهُ قَضَاءٌ وَ حِكْمَةٌ – امرقطعی وحکیمانه است بنابر این امر غیر قطعی وبدن حکمت را خارج می کند - وسوسه های شیطانی را خارج می کند...
- کلمه امر» به معنای فرمان و شأن (ایجاد) بوده و «امر الهی» نیز به دو گونه فرمان تکوینی و فرمان تشریعی در قرآن کریم به کار رفته است. اگر خداوند چیزی را به صورت فرمان به بندگان خود اعلام کند تا آنان با اراده خویش آن را انجام دهند، این فرمان «امر تشریعی» خواهد بود و اگر مستقیماً آن را ایجاد کند و اراده بندگان دخالتی در تحقق آن نداشته باشد، این ایجاد، «امر تکوینی» است
- که درمحور اصلی امر الهی «حکمرانی اسلامی» وشیوه حکومتی است که در آن ابعاد روابط بین حکومت و مردم، تعامل اجزای تشکیل دهنده حکومت و رابطه آن با سایر حکومت ها، در اهداف و سیاست ها، قوانین و خط مشی ها، برنامه ریزی و اجرا و نظارت و ارزیابی بر اساس مبانی، اصول و روش های اسلامی تنظیم میگردد. که امر الهی تکوینی نام گذاری می شود.
- در امر تکوینی زنبور عسل دو میلیون سال قبل وزمان حال وزمان آینده به یک نمونه عمل می کند. معنای امر وسیع است از جمله اوامرتکوینی است. إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ(یس 82) هر گاه خداوند چيزى را اراده كند، فرمان مىدهد و آن، آفريده مىشود؛ پس منزّه است خداوندى كه ملكوت همه چيز به دست اوست.
- لذا امر خداوند با قاطعیت و اوامر بر مبنای قدرت واقتدار است که این حرکت توام با حکمت ؛ حکمرانی و حکومت می باشد.
- نتیجه- اوامر الهی که محور حکمرانی است دارای حکمت وفواید بی شمار داردکه عاید بندگان می شود
- اما امر تشریعی - گاهی امر الهی تکوینی نیست بلکه به امر تشریعی خلاصه می شود. شریعی، مقابل اوامرو اراده تکوینی میباشد و به اراده قانون گذار یا شارع بر انجام کاری از سوی مکلفان از طریق تشریع یا قانون گذاری، گفته میشود. امر تشریعی..
- به بیان دیگر، اراده شارع در به جا آوردن کاری توسط مکلفان و به اختیار آنها، مثل اراده خداوند به انجام عبادات و واجبات از سوی بندگان به اراده و اختیار خود آنان و هم چنین اراده قانون گذار به رعایت قوانین از سوی مردم، اراده تشریعی نامیده میشود.إنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إيتاءِ ذِي الْقُرْبى وَ يَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (نحل90)
- در نهج البلاغه در امر تشریعه - حکمت 231 درتعریف عدل واحسان – حکمت 470 تعریف توحید وعدل
- بعد از حمد الهی : 2- بحث رِضَاهُ أَمَانٌ رضا از نگاه آنحضرت فرمودند درنهج البلاغه : رِضَاهُ أَمَانٌ وَ رَحْمَةُ - رِضَای الهی. خطبه 91/ 10. رضا به قضا در قدر خطبه 180/10. رضا .به خواسته های خدا خطبه 23/4 ؛ رضا . وتسلیم خطبه 172/ 15 وحکمت 4 وحکمت 237 ؛ رضا . وتسلیم در برابر قضاء خطبه 37 /3 ؛ ارزش رضا الهی. خطبه 91/105؛ رضا . ارزش رضا وتسلیم حکمت 44. حکمت 273؛ رضا. عبادت ورضای الهیخطبه 129 /8 ؛
- امان از نگاه آنحضرت: رِضَاهُ أَمَانٌ - امان دادن دو بخش دارد امان آمیخته با وحشت و امان الهی آمیخته با رحمت. امان از حفظ - حرمت امان – امان نامه 53/ 133= دو امان الهی در زمین حکمت 88- رضایت حق رمز امان وامنیت خطبه 160 /9
- بخش سوم : داوری خداوند یقْضِي بِعِلْمٍ = داوری خداوند با علم وآگاهی وبصیرت است: آفات قضاوت وداوری حکمت 220؛ اصول داوری وقضاوت در اسلام خطبه 125/302؛ اصول داوری وقضاوت در قرآن خطبه125/2؛ پرهیز از داوری با گمان - حکمت 220، سیمای قضاوت ودداوران نامه 53؛ معیار گذینش قاضی و داوران دادگاهها نامه 53/65؛ 66 در باب قضاوت امیر المومنین علی علیه السلام -نه مثل بسیاری از انسانها که داوری آنها از روی نا آگاهی وبی بصیرتی وجهل است.خیانت به یک سری مهندس و کارشناس و زحمت کشد چهارسال طول کشید تا توانستیم قضیه را برگردنیم بخاطر داوری بدون آگاهی خواستیم داوری کنیم با علم وآگاهی قضاوت بکن این مسولیت قضات ماست.
- بخش چهارم عفو: .حضرت فرمودند : یعفو بحلم – با حلم و برد باری عفو می کند . 16 مورد حضرت راجع به کلید واژه عفو سخن دارند.عفو وگذشت حکمت 194؛ عفو گذشت حکمت 11؛ 211/1؛ عفو عمومی 29/1؛ عفو وگذشت نامه 23/3؛ جایگاه عفو وگذشتحکمت 52؛عفو واغماض 53/10؛ خطبه 178/10؛ خطبه 191؛ نامه 69/6 غ 23/3؛ خطبه 227 / 5 – غفو وعدل الهی حکمت 52 ؛ گذشت نمه 69 /6؛ 23/3؛ خطبه 157؛ /2؛ 193/22؛ 178/10؛ حکمت 11= عف ذکات قدرت است
- پس از بیان چهار وصف مذکور – حضرت سراغ حمد وستایش خداوند می رود – حمدی که 8 بار در این بخش تکرار شده ودر بار صفت خاصی برآن شده است . این حمد و ستایش بسیار فصیح است و بلیغ می فرمایند : حضرت وارد به حمد خدا می شوند:
- 1-حمْداً- يَكُونُ أَرْضَى : در قرآن 47 مرتبه کلمه حمداست ؛ در 24 خطبه نهج البلاغه حضرت حمد وستایش خدا را فرمان حق حكم لازم و حكمت است،
- 2-الْحَمْدِ لَكَ : و خشنوديش امان و رحمت، به علم حكم مى كند، و به حلم گذشت مى نمايد.
- 3-وَ أَحَبَّ الْحَمْدِ إِلَيْكَ: خداوندا، تو را سپاس بر آنچه مى گيرى و بر آنچه مى بخشى،
- 4-وَ أَفْضَلَ الْحَمْدِ عِنْدَكَ = و تو را سپاس بر عافيت و بر بيمارى و بلا، افصل التفصیل: حضرت امام در حوزه درس گفتند چوان فلسفه می گوید نجس است حاج آقا مصطفی سر حوض مدرسه وضو گرفته حوض نجس شده- خمینی نقشه انگلیس در عمامه اش است؛ حضرت امام در این اواخر فرموند: همه را بخشیدم..نقش کلیدی کلمه حمد.. رضایت بخش است.
- 5-حَمْداً يَمْلَأُ مَا خَلَقْتَ : سپاسى كه پسنديده ترين و محبوبترين و برترين حمد به سويت و در پيشگاهت باشد.
- 6-وَ يَبْلُغُ مَا أَرَدْتَ : سپاسى كه تمام فضاى آفرينشت را پر كند، و تا جايى كه اراده كنى برسد.
- 7-حَمْداً لَا يُحْجَبُ عَنْكَ وَ لَا يُقْصَرُ دُونَكَ: سپاسى كه از قبول رحمتت محجوب نشود، و از رسيدن به محضرت قاصر نباشد. لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي لَشَديدٌ (ابراهیم7)
- 8-حَمْداً لَا يَنْقَطِعُ عَدَدُهُ وَ لَا يَفْنَى مَدَدُهُ : سپاسى كه عددش به پايان نرسد، و پشتوانه اش فانى نگردد. حمد زمانی ومکانی نسیت که اگر واردش شدی همچون قطره ای است که در اقیانوس قرار گرفته باشد قوصی می کند سراسر زمان ومکان را همه را درک می کند :که وقتی وارد اقیانوس حمد خدا شدی به جایی می رسی که حمد سراسر همه زمان ومکان را می گیرد؛حمد و حامد ومحمود یکی می شود؛ شکر و شاکر و مشکور یکی باشد ؛ ذکر وذاکر و مذکور یکی می گردد نتیجه= این حمد وسپاس جامع ترین حمد ها است. با این ویژگیها = نه زمان ونه زمان محلدودی دارد ، 2-نه تعدادمعین – 3 نه مکان خاصی دارد- 4نه قصور وحجابی – سراسر زمان ومکان را پر می کند وبه پیشگاه حق می رسد بهترین حمد هاست. قطره یامدک دریا حمد
- دلیل این بیان = چون خداوند 1خداون حمد نامحدود وبی پایان است و بشر موجودی محدود و لذا موجودی محدود مثل بشر ؛ هرگز نمی تواند از حمد آن نامحدود برآید و عاجز وناتوان است..حضرت آیت الله بروجردی می آمدند در کوشه مدرسه صدر پای درس آقا شیخ علی آقای شیرازی. مرحوم مطهری ومرحوم مدرس میامدند پای در نهج البلاغه وی رفتند ؛ آقا شیخ علی آقای شیرازی رفتند قم نهج البلاغه می گفت آقای بروجردی پای منبر در س نهج البلاغه ایشان ایشان اشک می ریختند.
- یک اشکال اینجا در ذهن من وشما را می گیرد که اگر ما نتوانیم بطور شایسته حمد خدا را بجا آوریم پس خداشناسی ما چه می شود و من یک آدم بی فایده هستم پاسخ و جواب اشکال مقدرای که در ذهن افراد تصور شده به دلیل عدم شناخت خدا ؛ تعطیلی شناخت صفات اوست در این جا مفسرین نهج البلاغه وارد شده اند ومی فرمایند سخنشان این است معنی عدم کنه شناخت نباید بمعنی عدم شناخت و خداشناسی باشد من وشما باشد بلکه همه موظفیم ازخود شناسی برسیم به خدا شناسی - «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه» (بحارالانوار/ ج
- حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند نتوانید به ذات خدا پی ببرید وارد ؛ با ذکر معرفت اجمالی به شناخت صفات خدا میتوان رسید و را برای خود الگو وعمل به صفات خدا گونه میسر است.
- در شناخت ذات او واله و متحيّرند. چنانكه اميرمؤمنان، على عليه السلام مىفرمايد: معناى اللّه آن است كه او معبودى است كه آفريدهها در او حيرانند؛ زيرا او از درك ديدگان مستور و از دسترس افكار و عقول، محجوب است.
- ذکر امر الهی خطبه 160 بند 8 عقل انسان مات وسرگردان وشنوایش آشفته و اندیشه اش حیران می ماند اگر چه ما به کنه ذات او پی نمی بریم خداوند مادی نیست تا او را از راه ماده شناسایی کنیم ورشد ونمو را به او نسبت بدهیم وحیات وممات برایش در نظربگیریم او قدرت لا یزلی یقوم والواجب الوجوب است.
- در آیه آیت الکرسی سوره بقره می خوانیم: إِلَّا أَنَّا نَعْلَمُ أَنَّكَ حَيٌّ قَيُّومُ لَا تَأْخُذُكَ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ - زنده وقایم به ذات خود (قیوم) ودیگران قایم به تو هستند. ؛ اللّه، كه جز او معبودى نيست، زنده و بر پادارنده است. نه خوابى سبك او را فرا گيرد و نه خوابى سنگين. ترا فرانمی گیرد( ونه از بندگانت غافل شوی)
- جمله : لَا تَأْخُذُكَ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ - اشاره به این دارد که علم وآگاهی وبصیرت ولطف وعنایت او نسبت به بندگان دایمی است .اوینگونه نیست که گاهی بیدار باشد و گاهی خواب باشد.
- حال که شناخت ذات او ممکن نیست و عالم حیران در شناخت ذات اوست بس چه کنیم در شناخت او بلافاصله حضرت می فرماییند – ذکر معرفت اجمالی به هشت وجه از اوصاف ثبوتیه وسلبیه خداوند می پردازد-
- شناخت خدا از طريق صفات، مرحله دوّم است كه «اللّه» كلمه جامع تمام آن صفات است. توجّه به خدا به واسطه صفات، طريقى است كه در دعاها خصوصاً دعاى جوشنكبير جلوه مىكند.
- ذکر معرفت اجمالی: در علم وآگاهی و بصیرت الهی دایمی برای وجودات عالم همچو ابشار مداوم وملوکول های پی در پی با نعمت نسبت به بندگان و موجودات نقش دارد.
- نکته وصف خداوند به (حَيٌّ) نه بمعنای حیات ظاهری و مادی است که آثارش نمو و رشد وتولید مثل حس وحرکت است . = بلکه حیات واقعی است .بمعنی علم بی پایان و قدرت بر همه هستی می باشد.
- وصف خداوند که قیوم و قائم به ذات خويش است: «اللّه لا اله الّا هو الحى القيوم» همه چیز قائم باو باشد که او واجب الوجوب است؛ و واجب الوجوب به چیزی نیاز ندارد همهگان نیاز مند او هستند.
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم