-مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام، ج‏1، ص: 370 نشانه انتظار دعا كردن براى تعجيل فرج نشانه انتظار است كه در بسيارى از روايات به آن دستور داده شده

  1. «سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«                                                     
  2.  صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir 
  3. نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad 
  4. -«بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏»
  5. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ  
  6. -مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام، ج‏ ص: 370
  7. نشانه انتظار
  8. دعا كردن براى تعجيل فرج نشانه انتظار است كه در بسيارى از روايات به آن دستور داده شده، و در بخش هشتم كتاب آثار و خصوصيّات آن خواهد آمد ان شاء اللّه تعالى.
  9. زنده كردن امر ائمه اطهار عليهم السّلام
  10. اين دعا زنده كردن امر امامان معصوم عليهم السّلام است، و اين مكرمت براى اهل يقين كافى است كه به اين دعا اهتمام ورزند. از جمله رواياتى كه بر اين معنى دلالت مى‏كند:
  11. در اصول كافى به سند صحيحى از خثيمه آمده كه گفت: براى خداحافظى به خدمت امام ابو جعفر باقر عليه السّلام شرفياب شدم، آن حضرت فرمود: اى خثيمه! از دوستانمان هركه را ديدى سلام برسان؛ و آنان را به تقوى و خداترسى سفارش كن و اين‏كه: اغنيا از فقرا و قدرتمندان از ضعفا تفقّد كنند، و زنده‏ها در تشييع جنازه مردگان شركت نمايند، و درخانه‏هايشان يكديگر را ملاقات و ديدار كنند، كه همين ديدار يكديگر زنده كردن امر ما است، خداوند رحمت كند بنده‏اى را كه امر ما را احيا نمايد. اى خثيمه! به دوستان ما ابلاغ كن كه ما از [عذاب‏] خداوند چيزى از آن‏ها دور نمى‏كنيم جز با عمل، و آن‏ها به ولايت ما نمى‏رسند مگر با پرهيز از گناه، و حسرت‏دارترين مردمان روز قيامت كسى است كه عدل‏وداد را بستايد امّا مخالف آن عمل كند.[1] دخلت على أبي جعفر عليه السّلام اودّعه، فقال: يا خيثمة، أبلغ من ترى من موالينا السلام و أوصهم بتقوى اللّه العظيم و أن يعود غنيّهم على فقيرهم و قويّهم على ضعيفهم، و أن يشهد حيّهم جنازة ميّتهم و أن يتلاقوا في بيوتهم، فإنّ لقيا «1» بعضهم بعضا حياة لأمرنا، رحم اللّه عبدا أحيا أمرنا، يا خيثمة، أبلغ موالينا: أنّا لا نغني عنهم من اللّه شيئا إلّا بعمل، و أنّهم لن ينالوا ولايتنا إلّا بالورع، و أنّ أشدّ الناس حسرة يوم القيامة من وصف عدلا ثمّ خالفه إلى غيره. «2»
  12. در بحار از امالى شيخ صدوق از امام هشتم حضرت رضا عليه السّلام منقول است كه فرمود: 681- و منها ما في عاشر البحار، عن مجالس الصدوق: عن الرضا عليه السّلام قال:
  13. هركس در مجلسى كه امر ما در آن احيا مى‏شود بنشيند، روزى كه دل‏ها مى‏ميرد دل او نخواهد مرد.[2] من جلس مجلسا يحيى فيه أمرنا، لم يمت قلبه يوم تموت القلوب. «3»
  14. در لئالى از امام صادق عليه السّلام آمده كه فرمود: يكديگر را ملاقات كنيد و علم را براى يكديگر
  15. بازگو نماييد كه با حديث دل‏هاى زنگارگرفته جلا مى‏يابد، و با حديث گفتن، امر ما احيا مى‏شود و هركه امر ما را احيا كند خدايش بيامرزد.[3] 682- و منها ما في اللئالي: عن الصادق عليه السّلام قال:
  16. تلاقوا، و تحادثوا العلم فإنّ بالحديث تجلى القلوب الرائنة، و بالحديث إحياء أمرنا، فرحم اللّه من أحيا أمرنا. «4»
  17. رنجش و وحشت شيطان‏ .. المكرمة السادسة: [سبب فزع الشيطان اللعين‏]
  18. دعا كردن براى تعجيل فرج، مايه آشفتگى و ناراحتى شيطان لعين و دورى او از دعاكننده مى‏شود. دليل بر اين مدّعا بر دو وجه است: أنّه سبب فزع الشيطان اللعين، و تباعده عن الداعي بنحو اليقين، و الدليل على ذلك من وجهين:
  19. اول، دليل عقل: توضيح اين‏كه بدون ترديد اين عمل شريف عبادت ارزنده‏اى است كه- چنان‏كه ان شاء اللّه خواهد آمد- موجب كمال ايمان و تقرب به درگاه پروردگار سبحان است، و پرواضح است كه هرچه مؤمن به درگاه خداوند نزديك‏تر شود شيطان از او دورتر و بيزارتر مى‏گردد، زيرا هرچيزى كه در اين عالم هست به سنخ و جنس خودش تمايل دارد. أحدهما: العقل، و تقريره: أنّه لا ريب في أنّ هذا العمل الشريف عبادة نفيسة توجب كمال الإيمان- كما سيأتي إن شاء اللّه تعالى- و القرب إلى اللّه عزّ و جلّ و كلّما كمل إيمان المؤمن و ازداد قربه من اللّه عزّ اسمه ازداد الشيطان عنه بعدا و نفورا، و ليس ذلك إلّا لميل كلّ شي‏ء إلى ما هو من سنخه و جنسه،
  20. بارى؛ انسان هراندازه در مراتب عبادت و اطاعت كامل‏تر شود و در كسب اخلاق و صفات پسنديده بيشتر كوشد، به عالم ملكوت نزديك‏تر گردد، و براى او حقايق بسيارى كشف شود. فكما أنّ الإنسان كلّما كمل في مراتب العبادة و الاجتهاد في الطاعة، و كسب الأخلاق الحسنة، قرب من عالم الملكوت و انكشف له ما لا ينكشف لغيره.
  21. لذا در حديث آمده: اگر شياطين اطراف دل‏هاى بنى آدم نمى‏گشتند، آن‏ها ملكوت آسمان را مى‏نگريستند.[4] 683- و لذلك ورد في الحديث: لو لا أنّ الشياطين يحومون «1» على قلوب بني آدم، لنظروا إلى الملكوت. «2»
  22. و همين‏طور از وسوسه‏هاى شيطانى و هوس‏هاى نفسانى و شهوت‏هاى حيوانى دور گشته و از موارد هلاكت فاصله گرفته تا به درجه‏اى برسد كه در حديث قدسى از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه خداوند متعال فرمود: هيچ بنده‏اى به من تقرّب نمى‏جويد به چيزى كه خوشايندتر از واجباتى باشد كه بر او فرض كرده‏ام، و او به وسيله بجاى آوردن نافله به من تقرّب مى‏جويد تا آن‏جا كه او را دوست بدارم. وقتى او را دوست داشتم گوش او خواهم شد كه به آن مى‏شنود، و چشم او كه به آن مى‏بيند، و زبان او كه به آن نطق مى‏كند، و دست او كه به آن تلاش مى‏نمايد. اگر از من مسألت كند به او مى‏دهم و هرگاه مرا بخواند اجابتش نمايم.[5] كذلك يبعد عن الهواجس الشيطانيّة، و الوساوس النفسانيّة، و الشهوات الحيوانيّة و يبعد عنه الشيطان المغوي، و الهوى المردي، حتّى يبلغ الدرجة المذكورة.684- في الحديث القدسيّ، المرويّ عن الصادق عليه السّلام في اصول الكافي: ما تقرّب إليّ عبد بشي‏ء أحبّ إليّ ممّا افترضت عليه، و إنّه ليتقرّب إليّ بالنافلة حتّى احبّه، فإذا أحببته كنت سمعه الّذي يسمع به، و بصره الّذي يبصر به، و لسانه الّذي ينطق به، و يده الّتي يبطش بها، إن دعاني أجبته، و إن سألني أعطيته، الخبر. «3»
  23. مى‏گويم: در توضيح اين حديث شريف دو وجه به نظر مى‏رسد: أقول: قد اختلج بالبال في توضيح هذا المقال و جهان:
  24. اين‏كه وقتى بنده به آن درجه والا و مرتبه اعلى نايل گشت، ديگر هيچ هدفى جز خداى متعال نخواهد داشت و غير از او همه‏چيز را فراموش خواهد كرد، گوش و چشم و زبان به‏طور مثال است، يعنى: چيزى جز خدا نخواهد، پس خدا گوش او و خدا چشم او و ... خواهد بود. الأوّل: أن يكون المراد: أنّ العبد إذا بلغ تلك الدرجة العليا و المرتبة القصوى لم يكن همّه إلّا اللّه تعالى، و ذهل عن ما سواه، و ذكر السمع و البصر و اللسان من باب المثال، يعني لا يريد شيئا إلّا اللّه، فهو سمعه و هو بصره ... إلخ‏ مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏1، ص: 370
  25. و امام چهارم سيد الساجدين و امام العارفين على بن الحسين عليهما السلام به همين معنى اشاره نموده كه در مناجات با خداوند مى‏گويد: همّتم به درگاه تو متوقف ماند، و تمام خواسته‏هايم به سوى تو مصروف گشت. تنها تو، نه كسى جز تو، مراد من هستى، و تنها براى تو، نه براى غير تو، بى‏خوابى و بيدارى من است ....
  26. و يا اين‏كه منظور آن است كه هرگاه بنده به آن منزلت والا رسيد، آنچه بخواهد مى‏شود، و هيچ درى به او بسته نمى‏ماند. پس معنى اين‏كه خداوند متعال گوش و چشم و دست او مى‏شود آن است كه او مى‏شنود آنچه ممكن است شنيده شود، و مى‏بيند آنچه را ممكن است ديده شود، و آنچه بخواهد انجام دهد، پس او مى‏شنود و مى‏بيند و انجام مى‏دهد آنچه را كه ديگران نمى‏شنوند و نمى‏بينند و انجام نمى‏دهند. و الثاني: أن يكون المراد: أنّ العبد إذا كان بتلك المنزلة حصل ما أراد، و لم يحجب عنه شي‏ء، فمعنى كون اللّه تعالى سمعه و بصره و يده أنّه يسمع كلّ ما يمكن أن يسمع، و يبصر كلّما يمكن أن يبصر، و يفعل كلّ ما يريد، فهو يسمع ما لا يسمعه غيره، و يبصر ما لا يبصره غيره و يفعل ما لا يقدر عليه غيره، و هكذا ...
  27.  و اين از صفات ربّانى است كه خداوند متعال به جهت دوست داشتن او به وى عطا مى‏فرمايد. لذا گفته‏اند: اگر بنده، خدا را اطاعت كند همه‏چيز از او اطاعت مى‏نمايد. مؤيّد اين وجه آن است كه خداوند- عزّ و جلّ- در حديث قدسى فرمود: اگر از من مسألت كند به او مى‏دهم و هرگاه مرا بخواند اجابتش مى‏نمايم.و هذا من الصفات الربّانيّة الّتي يعطيها اللّه عزّ و جلّ إيّاه حبّا له، و لهذا قيل:إنّ العبد إذا أطاع اللّه تعالى أطاعه كلّ شي‏ء.و يؤيّد هذا المعنى قوله عزّ و جلّ: إن دعاني أجبته، و إن سألني أعطيته.
  28. و در كتاب لئالى حكايت است كه ابراهيم بن ادهم گفت: از كنار چوپانى مى‏گذشتم، به او گفتم:آيا آب يا شيرى ندارى به من بدهى؟ گفت: كدام را بيشتر خوش دارى؟ گفتم: آب. پس با عصاى خود به سنگ سختى كه هيچ شكافى نداشت زد، آب از آن جوشيد، از آن نوشيدم از برف خنك‏تر و از عسل شيرين‏تر بود، به حيرت ماندم. چوپان گفت: تعجب مكن كه بنده اگر مولايش را اطاعت كند همه‏چيز به فرمانش درآيد. 686- و في اللئالي حكي أنّ إبراهيم بن أدهم، قال: مررت براعي غنم فقلت: هل عندك شربة ماء أو من لبن؟ قال: نعم، أيّهما أحبّ إليك؟  قال: قلت: الماء فضرب بعصاه حجرا صلدا لا صدع فيه فانبجس الماء منه، فإذا هو أبرد من الثلج و أحلى من العسل فبقيت متعجبّا، قال الراعي: لا تتعجّب، فإنّ العبد إذا أطاع مولاه أطاعه كلّ شي‏ء.
  29. و پس از آن‏كه به فضل و فيض الهى به اين دو وجه الهام شدم به شرح الاربعين محقق عارف شيخ بهايى و شرح اصول كافى عالم ربّانى ملا صالح مازندرانى و مرآة العقول علّامه مجلسى مراجعه كردم، در سخنان آن دو بزرگوار اوّل، مطالبى يافتم كه به وجه اول برمى‏گردد، و در سخنان مجلسى مطالبى بود كه به وجه دوم بازمى‏گشت. و نيز وجوه ديگرى در گفته‏هاى مجلسى هست كه باز به آن دو وجه برمى‏گردد- هرچند كه روش‏ها مختلف است-. ثمّ إنّي بعد ما الهمت هذين الوجهين بفضل اللّه تعالى و إفاضته رجعت إلى شرح الأربعين للشيخ المحقّق العارف البهائي (ره) و شرح اصول الكافي للعالم الربّاني المولى صالح المازندراني «2»، و مرآة العقول للعلّامة المجلسي الثاني (ره). «3» فوجدت في كلام الأوّلين ما يرجع إلى أوّل الوجهين، و في كلام الثالث ما يرجع إلى الوجه الثاني. و قد ذكر العلّامة المجلسي (ره) وجوها غير ذلك،
  30. مخفى نماند كه اين مبحث از امورى است كه گام‏ها در آن مى‏لغزد و خداوند نگهدار و حافظ است. و هي أيضا ترجع إلى أحد ذينك الوجهين عند التأمّل التامّ، و إن تفاوتت المسالك و الأفهام، و لا يخفى‏    مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏1، ص: 371
  31. و از مطالب گذشته معنى آيه شريفه: إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ؛[6] راستى كه نماز از زشتى‏ها و گناهان بازمى‏دارد، و البته ياد خدا بودن بزرگ‏تر است. و بما ذكرناه اتّضح معنى قوله تعالى: إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ «1» فإنّ الظاهر- و اللّه العالم- أنّ هذا الكلام بيان لأمرين، ثانيهما أعلى من الأوّل.
  32. نيز معلوم گشت كه ظاهرا- البته خدا دانا است- اين سخن بيانگر دو امر است كه دومى از اولى بالاتر است:
  33. امر اوّل: با توجه به اين‏كه نماز معراج مؤمن و سبب نزديك شدن بنده به درگاه خداوند است، اگر بنده آن را به همان‏گونه كه خداوند آن را امر فرموده ادا نمايد، اين نماز سبب دورى شيطان از بجاى‏آورنده آن مى‏شود، و لازمه‏اش اين است كه از فحشا و منكرات اجتناب كند. روايات متعددى نيز بر اين معنى دلالت دارد از جمله: أوّلهما: أنّ الصلاة لمّا كانت معراجا للمؤمن، و سببا لقرب العبد من اللّه عزّ و جلّ إذا أدّاها العبد على النحو الّذي أمر اللّه تعالى به كانت سببا لتباعد الشيطان عن صاحبها، و لازم ذلك انتهاؤه عن الفحشاء و المنكر، كما لا يخفى على من استبصر، و يدلّ على هذا روايات عديدة:
  34. در تفسير مجمع البيان از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله مروى است كه فرمود: كسى كه نمازش او را از زشتى‏ها و منكرات بازندارد، جز دورى از خدا حاصلى نخواهد داشت.[7] 687- منها: ما في مجمع البيان، عن النبيّ صلى اللّه عليه و آله و سلم قال: من لم تنهه صلاته عن الفحشاء و المنكر لم يزدد من اللّه إلّا بعدا. «2»
  35. مى‏گويم: يعنى حقّ نماز را كاملا ادا نكرده لذا اثر نماز بر او آشكار نشده است، و اللّه العالم. أقول: يعني أنّه لم يؤدّ الصلاة حقّ أدائها فلذلك لم يظهر أثرها، و اللّه العالم‏
  36. در وسائل از حضرت رضا از پدرانش عليهم السّلام آمده كه: پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله فرمود: شيطان پيوسته از مؤمن هراسان مى‏ماند، مادامى كه بر اوقات نمازهاى پنج‏گانه مواظبت كند، پس اگر آن‏ها را ضايع نمايد، شيطان بر او جرأت مى‏كند، و او را در گناهان بزرگ وارد مى‏سازد.[8] 688- و منها: ما في الوسائل، عن الرضا، عن آبائه عليهم السّلام قال:….قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم: لا يزال الشيطان ذعرا «3» من المؤمن ما حافظ على مواقيت الصلوات الخمس فإذا ضيّعهنّ اجترأ عليه فأدخله في العظائم. «4»
  37. مى‏گويم: هرعبادتى همين‏طور است كه اگر مؤمن آن را به همان‏گونه كه خداوند متعال امر فرموده بجاى آورد- نظر به اقتضاى عبادت- او را به خداوند نزديك مى‏نمايد، و لازمه آن دورى شيطان مى‏باشد، أقول: و هكذا الحال في كلّ عبادة يأتي بها المؤمن على الوجه الّذي أمر اللّه تعالى به فإنّ اقتضاء العبادة للّه عزّ و جلّ القرب منه، و لازمه تباعد الشيطان،
  38. و هرعبادتى كه به نظر شارع مهم‏تر و عظيم‏تر باشد، آن اقتضا در آن بيشتر است و آن خاصيت در آن كامل‏تر، مثل: نماز و زكات و ولايت و قرائت قرآن و دعا براى تعجيل فرج مولى صاحب الزمان و غير اين‏ها. و هرعبادتى كه شرايط قبولى در آن زيادتر جمع باشد، زودتر و كامل‏تر اين نتيجه را مى‏دهد. با اين بيان سبب بودن دعا براى تعجيل فرج حضرت صاحب الزمان عليه السّلام براى دورى شيطان، با دليل و برهان معلوم شد. و هذا ظاهر بالوجدان و مشاهد بالعيان. ثمّ لا يخفى أنّه كلّما كانت العبادة في نظر الشارع أهمّ و أعظم كان ذلك الإقتضاء فيها أكمل و أتمّ مثل الصلاة، و الولاية، و الزكاة، و قراءة القرآن و الدعاء بتعجيل فرج صاحب الزمان، و أمثالها، و كذلك كلّما كان أجمع لشرائط القبول كان أسرع و أكمل في حصول هذا الأمر المعقول، و بهذا البيان ظهر سببيّة الدعاء بتعجيل فرج مولانا صاحب الزمان لتباعد الشيطان بالدليل و البرهان.
  39. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ  
 

[1] . كافى: 2/ 175.

[2] . بحار الانوار: 44/ 278.

[3] . لئالى الاخبار: 2/ 251.

[4] . بحار الانوار: 70/ 59.

[5] . كافى: 2/ 352.

[6] . سوره عنكبوت، آيه 45.

[7] . مجمع البيان: 8/ 285.

[8] . وسائل الشيعه: 3/ 81.

تازه ترین مطالب

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید

پربازدیدهای این هفته