«سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
-«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
- -مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم عليه السّلام ، ج.2.ص:33
- و عظيم المورد و لم يكن ممّن في الدّنيا تمرّد و لا على أوليآء اللّه تعنّد و لهم استعبد و عنهم بحقوقهم تفرّد، -[و نيز بايد كه] در دنيا سركشى نكرده و با اولياى خدا لجاجت نورزيده و از آنها دورى ننموده و حقوقشان را از آن خود نشمرده باشد.
- اللّهمّ فإنّ القلوب قد بلغت الحناجر، و النّفوس قد علت التّراقي، و الأعمار قد نفدت بالإنتظار لا عن نقص استبصار -
- بار الها! به راستى كه دلها به گلوها رسيد، و جانها بر لب آمد، و عمرها در انتظار پايان يافت، و اين نه از كمى بينش و
- و لا عن اتّهام مقدار و لكن لما تعاني من ركوب معاصيك و الخلاف عليك في أوامرك - نه از جهت متّهم ساختن تقدير است، بلكه به خاطر آنچه از گناهانى كه واقع مىشود و با تو در اوامر و نواهىات مخالفت مىگردد،
- و نواهيك و التّلعّب بأوليآئك و مظاهرة أعدائك. - و به بازى گرفتن دوستانت و چيرگى دشمنانت مىباشد؛
- اللّهمّ فقرّب ما قد قرب، و أورد ما قد دنى، و حقّق ظنون الموقنين، - پروردگارا! پس آنچه نزديك شده نزديكتر گردان و آنچه نزديك رسيده برسان، و آرزوهاى باورداران را تحقّق بخش
- و بلّغ المؤمنين تأميلهم من إقامة حقّك و نصر دينك و إظهار حجّتك و الانتقام من أعدآئك» - و اميد مؤمنين را از برپايى حقّت و يارى دينت و آشكار نمودن حجّتت و انتقام گرفتن از دشمنانت به ثمر برسان. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج2، ص: 31
- سه: قنوت حضرت ابو جعفر محمد بن على جواد- كه درود خداوند بر او و پدران و فرزندان گرامىاش باد- در حديث ياد شده آمده است: 1058- الثالث: القنوت المرويّ في الحديث الّذي أشرنا إليه، عن مولانا أبي جعفر محمّد بن عليّ الجواد صلوات اللّه عليه و على آبائه و أولاده الأمجاد:
- «منائحك متتابعة و أياديك متوالية و نعمك سابغة، و شكرنا قصير و حمدنا يسير، موهبتهايت پىدرپى و عنايتهايت پيوسته و نعمتهايت تمام و شكر ما كوتاه و حمد ما اندك
- و أنت بالتّعطّف على من اعترف جدير. - و تو بر بذل عطوفت بر كسى كه اقرار كند، شايستهاى.
- اللّهمّ و قد غصّ أهل الحقّ بالرّيق و ارتبك أهل الصّدق في المضيق، پروردگارا! و البتّه اهل حق را گلوها بسته شد و اهل صدق در تنگنا پريشان گرديدند.
- و أنت اللّهمّ بعبادك و ذوي الرّغبة إليك شفيق و بإجابة دعآئهم و تعجيل الفرج عنهم حقيق. و تو اى پروردگار! به بندگان و رغبتكنندگان به سويت مهربان هستى و به اجابت دعاى آنها و زود رسانيدن گشايش بر آنها شايستهاى.
- اللّهمّ فصلّ على محمّد و آل محمّد و بادرنا منك بالعون الّذي لا خذلان بعده و النّصر الّذي لا باطل يتكأده - پروردگارا! پس بر محمد و آل محمد درود فرست و به زودى از جانب خود كمكى به ما رسان كه پس از آن خوارى نباشد، و نصرتى عطا كن كه هيچ باطلى آن را دشوار نسازد،
- و أتح لنا من لدنك متاحا فيّاحا يأمن فيه وليّك و يخيّب فيه عدوّك و تقام فيه معالمك و تظهر فيه أوامرك و تنكفّ فيه عوادي عداتك. و از سوى خود براى ما زمينه فراخى فراهم فرماى تا در آن ولىّ تو در امان و دشمنت نااميد شود، و در آن، فراخناى نشانههايت بر پاى گشته، و اوامرت آشكار شده و دشمنىهاى دشمنانت ترك گردد.
- اللّهمّ بادرنا منك بدار الرّحمة و بادر أعدآئك من بأسك بدار النّقمة. پروردگارا! از جانب خود به رحمت پيشى گير، و با نقمت خويش از عذابت بر دشمنانت مبادرت ورز.
- اللّهمّ أعنّا و أغثنا و ارفع نقمتك عنّا و أحلّها بالقوم الظّالمين»- پروردگارا! ما را يارى فرماى و به فريادمان برس و عقوبت خويش را از ما بردار و بر قوم ستمگران فرود آور. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج2، ص: 32
- مىگويم: شاهد براينكه دعاى فوق از براى تعجيل فرج مولايمان صاحب الزمان- كه درود خدا بر او و خاندانش باد- مىباشد؛ اين است كه امور ياد شده در آن جز با ظهور آن جناب و آشكار شدن آن آفتاب تحقّق نخواهد يافت. چنانكه در اخبار و احاديث اين معنى بيان شده است. آرى در زمان حكومت آن حضرت تقيّه برداشته مىشود و اولياى خدا امنيّت يابند و دشمنان نااميد گردند و معالم دين خدا برقرار و اوامرش آشكار مىشود.
- چهار: قنوت ديگرى از همان حضرت عليه السلام در حديث مشار اليه آمده، و آن مشتمل است بر دعا براى منتظرين ظهور صاحب الامر- عجل اللّه فرجه الشريف- و دوستان و دعاكنندگان در حقّ آن حضرت، قنوت چنين است: مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج2، ص: 33 1059- الرابع: قنوت آخر مروي عنه عليه السلامفي الحديث المشار إليه، و هو مشتمل على الدعاء لمنتظري ظهور صاحب الأمر عجّل اللّه تعالى فرجه و ظهوره و أوليائه، و الدّاعين له عليه السلام، و هو هذا:
- «اللّهمّ أنت الأوّل بلا أوّليّة معدودة، و الآخر بلا آخريّة محدودة، أنشأتنا لا لعلّة اقتسارا، و اخترعتنا لا لحاجة اقتدارا، پروردگارا! تو اوّل هستى بىآنكه اوّليّت تو از جهت عدد باشد و آخر هستى (بازگشت همه چيز به تو است) بىآنكه آخريّت تو را حدّ و مرزى باشد. ما را ايجاد فرمودى نه به خاطر علّتى،
- و ابتدعتنا بحكمتك اختيارا، و بلوتنا بأمرك و نهيك اختبارا و أيّدتنا بالآلات، و منحتنا بالأدوات، بدون اينكه اختيارى در آن داشته باشيم و ما را آفريدى نه از روى نياز [به ما و با آن]، قدرتنمايى كردى و با حكمت خويش ما را از روى اختيار پديد آوردى و به جهت آزمايش ما به اوامر و نواهىات دچارمان ساختى و با ابزارها تأييدمان كردى. و وسايل به ما عنايت نمودى،
- و كلّفتنا الطّاقة و جشّمتنا الطّاعة، فأمرت تخييرا و نهيت تحذيرا و خوّلت كثيرا - و به مقدار توانمان تكليف دادى،
- و فرمانبردارى از دستوراتت را بر عهدهمان نهادى. پس با اختيار دادن [نه به اجبار] امر فرمودى و به جهت هشدار دادن نهى كردى، و بسيار نعمت بخشيدى،
- و سألت يسيرا، فعصي أمرك فحلمت و جهل قدرك فتكرّمت، - و [عبادت] اندكى خواستى، آنگاه دستورات سرپيچى شد پس بردبارى كردى، و قدر تو ناشناخته ماند و بزرگوارى نمودى،
- فأنت ربّ العزّة و البهآء و العظمة و الكبريآء و الإحسان و النّعمآء و المنّ و الآلآء و الإنجاز و الوفآء، پس تو پروردگار عزّت و تابش و عظمت و كبريا و احسان و نعمت و نيكى و مواهب معنوى و بخششها و عطاها، و برآوردن و وفا كردن هستى،
- لا تحيط القلوب لك بكنه و لا تدرك الأوهام لك صفة و لا يشبهك شيء من خلقك و لا يمثّل بك شيء من صنيعتك، - دلها هيچ نهايتى از تو را نيابند، و اوهام صفتى از تو درك ننمايند، و هيچ چيز از آفريدگانت به تو شباهت ندارد، و هيچ چيزى از ساختههايت به تو مانند نگردد،
- تباركت أن تحسّ أو تمسّ أو تدركك الحواسّ الخمس و أنّى يدرك مخلوق خالقه - برتر از آنى كه احساس يا لمس شوى يا حوّاس پنجگانه تو را درك نمايد، و كى مىشود مخلوقى آفرينندهاش را درك كند،و تعاليت يا إلهي عمّا يقول الظّالمون علوّا كبيرا.
- اللّهمّ أدل لأوليآئك من أعدآئك الظّالمين الباغين النّاكثين القاسطين المارقين - و خدايا تو بسيار منزّهتر و برتر از آنى كه ستمگران مىگويند، بار الها! دوستانت را بر دشمنان ستمگر تبهكار پيمانشكن
- الّذين أضلّوا عبادك و حرّفوا كتابك و بدّلوا أحكامك و جحدوا حقّك بيدادگرت يارى كن بر آنهايى كه بندگانت را گمراه و كتابت را تحريف [و معنى آن را برخلاف واقع توجيه] و احكامت را تغيير دادند [و برخلاف آن عمل كردند] و حقّت را انكار نمودند
- و جلسوا مجالس أوليآئك جرأة عليك و ظلما منهم لأهل بيت نبيّك عليهم سلامك و صلواتك و رحمتك و بركاتك، و با تجرّى نسبت به تو به جاى اولياى تو نشستند و به خاندان پيامبرت- كه سلام و درود و رحمت و بركاتت بر آنها باد-
- فضلّوا خلقك و هتكوا حجاب سترك عن عبادك، و اتّخذوا - ظلم كردند، پس گمراه شده و خلق تو را به گمراهى كشاندند، و پرده پوششت را از بندگانت برگرفتند.
- اللّهمّ مالك دولا و عبادك خولا، و تركوا - و اى پروردگار! مال تو را در ميان خود گردانيدند و بندگانت را به بردگى كشانيدند.
- اللّهمّ عالم أرضك في بكمآء عميآء ظلمآء مدلهمّة، فأعينهم مفتوحة و قلوبهم معميّة و لم تبق لهم - و اى پروردگار جهان! زمينت را در گنگى و كورى و تاريكى سخت رها نمودند، چشمهاىشان باز و دلهاىشان نابينا است،
- اللّهمّ عليك من حجّة لقد حذّرت و اى پروردگار براى آنها دليلى عليه خودت باقى نگذاشتى،
- اللّهمّ عذابك و بيّنت نكالك و وعدت المطيعين إحسانك و قدّمت إليهم بالنّذر، فآمنت طآئفة. فأيّد - پروردگارا عذابت را هشدار دادى و عقابت را بيان فرمودى و به فرمانبرداران، احسانت را وعده كردى، و بيمدهندگان را به سوى آنان فرستادى
- اللّهمّ الّذين آمنوا على عدوّك و عدوّ أوليآئك فأصبحوا ظاهرين و إلى الحقّ داعين و للإمام المنتظر القآئم بالقسط تابعين. و جدّد - پس عدهاى ايمان آوردند، پس اى پروردگار! ايمانآورندگان را بر دشمنت و دشمن اوليائت تأييد فرماى تا آشكار گردند و به حق دعوت كنند، و از امام منتظر برپاكننده عدل و داد پيروى نمايند.
- اللّهمّ على أعدآئك و أعدائهم نارك و عذابك الّذي لا تدفعه عن القوم الظّالمين. و اى پروردگار! آتشت را و عذابت را كه از گروه ستمگران دور نمىدارى بر دشمنانت و دشمنان آنها تجديد كن.
- اللّهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد و قوّ ضعف المخلصين لك بالمحبّة، المشايعين - پروردگارا! بر محمد و آل محمد درود فرست
- لنا بالموالاة، المتّبعين لنا بالتّصديق و العمل، الموازرين لنا بالمواساة فينا، و ناتوانى اخلاصداران در محبت تو كه با همدردى با ما از ما پيروى كنند
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم