--«سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/« 1-صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
-«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ«اللهم »
-مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم (عليه السّلام)، ج1، ص- 296-299
- فصل سوم- در بيان اينكه وجود آن حضرت عليه السّلام نور است: اينجا درباره دو مطلب سخن مىگويم: الفصل الثالث: في بيان كون وجوده نورا صلوات اللّه تعالى عليه، و هنا مطلبان:
- مطلب اوّل: اينكه امام عليه السّلام نور است. [المطلب] الأوّل: في بيان أنّ الإمام نور.
- مطلب دوم: اينكه وجود امام عصر- عجّل اللّه فرجه الشريف- بهطور خصوص- نور است. و الثاني: في بيان أنّ وجوده بخصوصه نور.
- مطلب اوّل: چون دانسته شد كه نور چيزى است كه خودش ظاهر باشد و غير خود را ظاهر كند، و ترديدى نيست كه امام عليه السّلام به حسب كمالات و دلالاتى كه دارد آشكارترين و ظاهرترين مخلوقات است. لذا حضرت ابو جعفر باقر عليه السّلام به محمد بن مسلم- در حديثى كه در بخش اوّل كتاب آورديم- چنين فرمود: ... هركس از اين امت صبح كند درحالىكه امام منصوب از سوى خداوند- عزّ و جلّ- ظاهر عادل نداشته باشد، گمراه سرگردان خواهد شد .... أمّا الأوّل: فلأنّ معنى النور كما عرفت هو الظاهر في نفسه، المظهر لغيره و لا ريب أنّ الإمام بحسب كمالاته و دلالاته، أظهر المخلوقات و أعرفها و لذلك قال مولانا أبو جعفر الباقر عليه السّلام لمحمّد بن مسلم (ره)- في الحديث الّذي رويناه في الباب الأوّل-: من أصبح من هذه الامّة لا إمام له من اللّه عزّ و جلّ ظاهر عادل أصبح ضالا تائها، الخبر،
- بنابراين ظهور امام عليه السّلام به موجب كمالات و دلالات او است. فإنّ ظهور الإمام عليه السّلام بحسب دلالاته و كمالاته مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السّلام)، ج1، ص: 297
- البته شخص امام گاهى ممكن است از گروهى غايب شود و ممكن است براى آنها ظاهر گردد، ولى او درعينحال كه غايب است در منتهاى ظهور و آشكارى است، همانطوركه امام صادق عليه السّلام به مفضّل بن عمر فرمود- هنگامى كه از آن حضرت شنيد كه شبههها زياد مىشود، و پرچمهاى مشتبه در زمان غيبت افراشته مىگردد گريه كرد- آن حضرت به او فرمود: اين آفتاب را مىبينى؟ عرض كرد: آرى. فرمود: و اللّه! امر ما از اين آفتاب روشنتر است. و أمّا شخصه فقد يغيب عن قوم، و قد يظهر لهم، و هو في حال غيبته في غاية الظهور، كما قال سيّدنا الصادق لمفضّل بن عمر- حين بكى لأجل استماعه منه عليه السّلام شدّة الشبهة، و ارتفاع الرايات المشتبهة في زمان الغيبة-: ترى هذه الشمس؟ قال: قلت: نعم، فقال عليه السّلام: و اللّه لأمرنا أبين من هذه الشمس.
- تمام اين خبر ان شاء اللّه تعالى در بخش هشتم، در فضيلت گريستن در زمان غيبت حضرت حجّت به خاطر غيبت آن حضرت- صلوات اللّه عليه- خواهد آمد. و سيأتي الخبر بطوله في الباب الثامن إن شاء اللّه تعالى في فضل البكاء في زمان غيبة الحجّة صلوات اللّه عليه لغيبته.
- و در كتاب كمال الدين از امير المؤمنين عليه السّلام مروى است كه بر منبر در مسجد كوفه چنين فرمود: 554- و روي في كمال الدين: عن أمير المؤمنين عليه السّلام في خطبة له على منبر الكوفة:
- بارالها! براى زمين تو، به ناچار حجّتى از تو بر خلقت هست كه آنها را به سوى دين خودت راهنمايى كند، و علمت را به آنها بياموزد تا دلائلت باطل نشود و پيروان آنان- پس از آنكه آنها را به وسيله او هدايت فرمودى- گمراه نگردند، آن حجّت تو يا آشكار است كه اطاعت نمىشود، يا مخفى است كه در انتظارش به سر مىبرند، اگر شخص او هنگامى كه مردم هدايت شده [يا در زمان صلح و آرامش] باشند از نظر آنان غايب شود علم او از آنها مخفى نخواهد ماند، و آداب او در دلهاى مؤمنين ثابت و نقش بسته است و ايشان به آن عمل مىكنند. اللّهمّ إنّه لا بدّ لأرضك من حجّة لك على خلقك تهديهم إلى دينك تعلّمهم علمك، لئلّا تبطل حجّتك، و لا يضلّ أتباع اوليائك بعد إذ هديتهم به، إمّا ظاهر ليس بالمطاع، أو مكتتم مترقّب، إن غاب عن الناس شخصه في حال هدايتهم (لم يغب عنهم) علمه، و آدابه في قلوب المؤمنين مثبتة، فهم لها عاملون.
- و امّا ظهور ممكنات به وجود امام عليه السّلام، مطالبى كه در همين بخش و نيز در بخش سوم ذكر كرديم، بر آن دلالت دارد، اينجا تكرار نمىكنيم. از اينها گذشته، كشف علوم جز به وجود امامان عليهم السّلام نبوده، چنانكه در حرف «ك» مطالبى در اين زمينه گفتيم، روايات صريحى نيز در اين باره هست كه بعضى از آنها را مىآوريم: و أمّا ظهور الممكنات بوجود الإمام عليه السّلام فيدلّ عليه ما قدّمناه هنا، و في مكيال المكارم في فوائد دعاء للقائم(عليه السّلام)، ج1، ص: 324 الباب الثالث فلا نعيد،هذا مضافا إلى أنّ أنكشاف جميع العلوم لم يكن إلّا بوجودهم عليهم السّلام كما دلّ عليه بعض من ذكرناه في حرف الكاف من هذا الباب.
- شيخ كلينى رحمه اللّه در اصول كافى از ابو خالد كابلى روايت كرده كه گفت: از حضرت ابو جعفر باقر عليه السّلام درباره آيه شريفه: فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النور الَّذِي أَنْزَلْنا؛ پس به خداوند و پيامبرش و نورى كه ما نازل كرديم ايمان آوريد. پرسيدم، فرمود: اى ابو خالد، نور به خدا قسم نور امامان از آل محمد عليهم السّلام است تا روز قيامت، آنان- به خدا سوگند!- نورى هستند كه نزول يافته، به خدا قسم كه نور خدا در آسمانها و زمين آنها هستند. و يدلّ بالصراحة على المقصود في هذا المقام عدّة روايات عن الأئمّة الكرام عليهم الصلاة و السلام:555- منها: ما وراه ثقة الإسلام الكليني (ره) في أصول الكاف، عن أبي خالد الكابلي، قال: سألت أبا جعفر عليه السّلام عن قول اللّه عزّ و جلّ: فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النور الَّذِي أَنْزَلْنا فقال عليه السّلام: يا أبا خالد، النور و اللّه نور الأئمّة من آل محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم إلى يوم القيامة، و هم و اللّه نور اللّه الّذي أنزل، و هم و اللّه نور اللّه في السماوات و الأرض ... الخبر.
- همچنين از حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام آورده كه راجع به فرموده خداوند متعال وَ اتَّبَعُوا النور الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ و از نورى كه با او نزول يافت، پيروى كردند، آنان رستگارند. فرمود: نور در اينجا امير المؤمنين و امامان عليهم السّلام هستند.[1] 556- و منها: ما رواه أيضا عن أبي عبد اللّه عليه السّلام في قول اللّه تعالى: وَ اتَّبَعُوا النور الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ قال عليه السّلام: النور في هذا الموضع أمير المؤمنين و الأئمّة عليهم السّلام….مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السّلام)، ج1، ص: 298
- و نيز از حضرت ابو جعفر باقر عليه السّلام روايت كرده كه درباره آيه: وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نوراً تَمْشُونَ بِهِ؛[2] و براى شما نورى قرار دهد كه با آن در ميان مردم زندگى كنيد. فرمود: يعنى امامى كه به او اقتدا نماييد ....[3] 557- و منها: ما رواه أيضا عن أبي جعفر عليه السّلام في قوله تعالى: وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نوراً تَمْشُونَ بِهِ يعني إماما تأتمّون به.
- و از حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام نقل كرده كه درباره آيه شريفه: وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نوراً؛[4] و هرآنكه خداوند نورى برايش قرار ندهد. فرمود: يعنى امامى از فرزندان فاطمه عليها السلام.[5] و احاديث ديگرى كه در جاى خود مراجعه شود. 558- و منها: ما رواه أيضا عن الصادق عليه السّلام في قوله تعالى:
- وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نوراً: إماما من ولد فاطمة عليها السّلام إلى غير ذلك من الأخبار المرويّة في مظانّها.
- . ..مكيال المكارم في فوائد دعاء للقائم(عليه السّلام)، ج1، ص: 325
- مطلب دوم: در بيان اينكه وجود حضرت بقية اللّه- ارواحنا فداه- بهطور خصوص نور است. المطلب الثاني: في بيان أنّ وجوده نور بخصوصه صلوات اللّه عليه،
- دليل: بر اين مطلب- اضافه بر آنچه در فصل چهارم خواهد آمد- چند روايت است از جمله: و يدلّ على ذلك- مضافا إلى ما سنذكره في الفصل الرابع- عدّة روايات:
- در بعضى از زيارتهاى جامعه در وصف آن حضرت چنين آمده: نور انوار آنكه به همين زودى زمين به وسيله او تابناك مىشود ... 559- منها: ما ورد في وصفه في بعض الزيارات الجامعة: نور الأنوار الّذي تشرق به الأرض عمّا قليل.
- در زيارت ديگر مىخوانيم: و نور او (خدا) در آسمان و زمين. 560- و في زيارة اخرى: و نوره في سمائه و أرضه.
- و در زيارت روز جمعه آن حضرت آمده: سلام بر تو اى نور خداوند كه هدايتجويان به وسيله او هدايت مىشوند. 561- و في زيارة يوم الجمعة: السلام عليك يا نور اللّه الّذي يهتدي به المهتدون.
- و در دعاى شب نيمه شعبان در وصف حضرت صاحب الزمان عليه السّلام چنين مىخوانيم: «نورك المتألّق و ضيآؤك المشرق ...». 562- و في دعاء ليلة نصف شعبان في وصف صاحب الزمان: نورك المتألّق، و ضياؤك المشرق ... إلخ.
- متألّق: يا به معنى درخشندگى است كه با ظهور نور و اشراق وجود شريفش بهطور مخصوصى مىتابد. و يا به معنى: «زينتكرده» است. چون با زيور مخصوص و الطاف خاصى آراسته است. و المتألّق: إمّا بمعنى اللّامع بظهور نوره و إشراقه في زمان ظهوره بنحو مخصوص، أو المتزيّن لتزيّنه بزينة مخصوصة و ألطاف منصوصة،
- و يا به معنى: «آمادهشده براى مخاصمه» است، چون آن حضرت خونبهاى نيكان و اخيار را طلب مىكند- چنانكه در اخبار و احاديث بسيار آمده است-. أو المتشمّر للخصومة، لاختصاصه بمطالبة الثار من قتلة الأخيار، كما نطقت به الأخبار:
- روايتى است كه سيد ابن طاووس در فلاح السائل و مجلسى در بحار آوردهاند كه عبّاد بن محمد مدائنى گفت: بر حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام در مدينه وارد شدم هنگامى كه از نماز ظهر فراغت يافته، دستهايش را به سوى آسمان برداشته بود و مىگفت: «أي سامع كلّ صوت ...» تا آخر دعايى كه ان شاء اللّه تعالى در بخش هفتم كتاب خواهيم آورد. 563- و منها: ما رواه السيّد بن طاووس في فلاح السائل، و المجلسيّ في البحار: عن عبّاد بن محمّد المدائني، قال: دخلت على أبي عبد اللّه عليه السّلام بالمدينة حين فرغ من مكتوبة الظهر، و قد رفع يديه إلى السماء و هو يقول: أي سامع كلّ صوت- إلى آخر الدعاء الّذي نذكره في الباب السادس إن شاء اللّه تعالى- مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السّلام)، ج1، ص: 299
- راوى گويد: عرض كردم: فدايت گردم آيا براى خودت دعا نكردى؟ فرمود: براى نور آل محمد و سابق آنها و انتقامگيرنده به امر خداوند از دشمنانشان دعا كردم. قال: أليس قد دعوت لنفسك جعلت فداك؟ قال: قد دعوت لنور آل محمّد و سابقهم، و المنتقم بأمر اللّه من أعدائهم
- عرضه داشتم: خروج او كى خواهد بود، خدا مرافداى شما گرداند؟ فرمود هروقت آنكه خلق و امر از آن او است، بخواهد. گفتم: پيش از خروج نشانهاى هست؟ فرمود: آرى، نشانههاى مختلفى هست. قلت: متى يكون خروجه، جعلني اللّه فداك؟ قال: إذا شاء من له الخلق و الأمر. قلت: فله علامة قبل ذلك؟ قال: نعم، علامات شتّى،
- عرض كردم: مثل چه؟ فرمود: خروج دابّهاى از مشرق و پرچمى از مغرب و فتنهاى كه اهل زوراء (بغداد يا تهران) را بپوشاند، و خروج يكى از فرزندان عمويم زيد در يمن، و يغما بردن پرده خانه كعبه و آنچه خدا بخواهد مىكند.[6] قلت: مثل ماذا؟ قال: خروج راية من المشرق، و راية من المغرب، و فتنة تظلّ أهل الزوراء، و خروج رجل من ولد عمّي زيد باليمن، و انتهاب ستارة البيت، و يفعل اللّه ما يشاء.
- در تفسير البرهان و غير آن از جابر بن عبد اللّه انصارى روايت شده كه فرمود: داخل مسجد كوفه شدم ديدم امير المؤمنين- صلوات اللّه و سلامه عليه- با انگشت چيزى مىنويسد و تبسّم مىكند. 564- و منها: ما روي في تفسير البرهان و غيره: عن جابر بن عبد اللّه الأنصاري، قال: دخلت إلى مسجد الكوفة و أمير المؤمنين صلوات اللّه و سلامه عليه يكتب بإصبعه و يتبسّم، فقلت له: يا أمير المؤمنين، ما الّذي يضحكك؟
- عرض كردم: يا امير المؤمنين چه موجب خنده شما شده؟ فقال: عجبت لمن يقرأ هذه الآية --299
- فرمود: در شگفتم از كسى كه اين آيه را مىخواند ولى به معنى آن بهطورىكه شايسته است معرفت ندارد. عرض كردم: كدام آيه يا امير المؤمنين؟ فرمود: اللَّهُ نور السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نورهِ كَمِشْكاةٍ- مشكوة محمد صلّى اللّه عليه و اله است- و لم يعرفها حقّ معرفتها، فقلت له: أيّ آية يا أمير المؤمنين؟ فقال: قوله تعالى: اللَّهُ نور السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نورهِ كَمِشْكاةٍ المشكاة: محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم
- فِيها مِصْباحٌ- مصباح من هستم (امير المؤمنين)- فِي زُجاجَةٍ- حسن و حسين مىباشند- كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌ- على بن الحسين است- يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ- محمد بن على است- فِيها مِصْباحٌ [أنا] الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الزجاجة: الحسن و الحسين عليهما السّلام كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌ و هو عليّ بن الحسين عليه السّلام يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ محمّد بن عليّ
- زَيْتُونَةٍ- جعفر بن محمد است- لا شَرْقِيَّةٍ- موسى بن جعفر است- وَ لا غَرْبِيَّةٍ- على بن موسى است- يَكادُ زَيْتُها يُضِيءُ- محمد بن على است- وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ- على بن محمد است- زَيْتُونَةٍ- جعفر بن محمد وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ: عليّ بن محمّد
- نور عَلى نور- حسن بن على است- يَهْدِي اللَّهُ لِنورهِ مَنْ يَشاءُ- قائم مهدى است- وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ.[7] نور عَلى نور: الحسن بن عليّ، يَهْدِي اللَّهُ لِنورهِ مَنْ يَشاءُ: القائم المهدي، وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ.
- نكته جالب اينكه: همانگونه كه وجود آن حضرت نور است و او از نور است و به نور هدايت مىكند و پيروانش در نور هستند، تاريخ ولادتش هم نور است- چنانكه قبلا گفتيم، تاريخ ولادتش نيمه شعبان المعظم سال دويست و پنجاه و شش بوده و اين تاريخ با كلمه «نور» از نظر عدد حروف به حساب ابجد مطابق است. خداوند ما را از ياران و شيعيانش قرار دهد. هذا، و كما أنّ وجوده عليه السّلام نور، و هو من النور، و يهدي إلى النور، و أتباعه في نور، كذلك تاريخ ولادته نور، فإنّه عليه السّلام- كما قدّمنا- قد ولد منتصف شعبان المعظّم سنة ستّ و خمسين و مأتين، و هذا يطابق كلمة (نور) جعلنا اللّه تعالى من أنصاره و شيعته. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السّلام)، ج1، ص: 300
- فصل چهارم- در بيان اشراقات نور آن حضرت در آغاز ظهور و زمان غيبت و حضور: در عالم ملكوت اشراق نور آن حضرت براى ابراهيم عليه السّلام آشكار گرديد، هنگامى كه ملكوت- فنقول: قد ظهر إشراق نوره في عالم الملكوت:
- آسمانها براى ابراهيم عليه السّلام كشف شد، لإبراهيم عليه السّلام حين انكشف له ملكوت السماوات،
- كه حديث آن در بخش هشتم ضمن دلايل جواز نام بردن از امام عصر- ارواحنا فداه- خواهد آمد. و نيز نور آن حضرت براى فرشتگان آشكار شد هنگامى كه امام حسين عليه السّلام به شهادت رسيد. الفصل الرابع: في بيان إشراقات نوره، في بدو ظهوره، و زمان غيبته و حضوره، و سيأتي حديثه في الباب الثامن إن شاء اللّه تعالى، في ضمن أدلّة جواز التسمية، و للملائكة حين قتل الحسين عليه السّلام، و قد مرّت أحاديث ذلك في حرف الثاء المثلثّة.
- همچنين شب معراج براى حضرت خاتم الانبياء صلّى اللّه عليه و اله آشكار شد، چنانكه در غاية المرام از طريق عامّه در حديثى طولانى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و اله در وصف معراج آمده: اى محمد! دوست دارى آنها (اوصياى خودت) را ببينى؟ گفتم: آرى اى پروردگار! و لخاتم الأنبياء صلى اللّه عليه و آله و سلم ليلة المعراج:566- روي في غاية المرام من طريق العامّة في حديث طويل عن النبيّ صلى اللّه عليه و آله و سلم في وصف معراجه و ذكر أوصيائه: يا محمّد، تحبّ أن تراهم؟ قلت: نعم يا ربّ؟
- فرمود: به سمت راست عرش توجه كن. چون متوجه شدم ناگاه على و فاطمه و حسن و حسين و على بن الحسين و محمد بن على و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن على و على بن محمد و حسن بن على و مهدى را ديدم كه در رودى از نور ايستاده نماز مىگزارند و او- يعنى مهدى- در وسط آنها مانند ستارهاى درخشان بود. قال: فالتفت عن يمين العرش، فالتفتّ، فإذا بعليّ و فاطمة، و الحسن و الحسين، و عليّ بن الحسين، و محمّد بن عليّ، و جعفر بن محمّد، و موسى بن جعفر، و عليّ بن موسى، و محمّد بن عليّ، و عليّ بن محمّد، و الحسن بن عليّ، و المهديّ] في ضحضاح من نور، قيام يصلّون، و هو في وسطهم- يعني المهدي- كأنّه كوكب درّي ... الخبر.......ص300
- صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ«اللهم »
ير برهان: 3/ 136؛ سوره نور، آيه 35.