-مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام، ج‏1، ص- ص: 317 و در بحار از عيّاشى به سند خود از امام صادق عليه السّلام درباره: وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ

«سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«                                                       صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir 

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad 

-«بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏»

صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ«اللهم »

-مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام، ج‏ ص- ص: 317

  1. و در بحار از عيّاشى به سند خود از امام صادق عليه السّلام درباره: وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ‏ فرمود: 594- و في البحار عن العيّاشي: بإسناده عن الصادق، في قوله: وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ‏ قال: الإستقصاء و المداقّة،
  2. يعنى دقت و فراگيرى كه گناهان را عليه آنان حساب كنند ولى حسنات را براى آنان به شمار نياورند. و قال: يحسب عليهم السيّئات و لا تحسب لهم الحسنات.
  3. مى‏گويم: اين به خاطر كفر آن‏ها به نعمت عظيم الهى است، نعمتى كه سبب قبولى حسنات است. أقول: و ذلك لكفرهم بنعمة اللّه العظيمة الّتي هي السبب في قبول الحسنات‏
  4. 4- دسته چهارم: آن‏هايى هستند كه حضرت سيد الساجدين عليه السّلام در خطبه روز جمعه درباره آن‏ها چنين فرمود: و بدانيد كه اهل شرك برايشان ترازوها نصب نمى‏گردد، و پرونده‏ها برايشان گشوده نمى‏شود بلكه دسته‏جمعى به سوى جهنم محشور مى‏گردند .... 595- و الصنف الرابع: هم الّذين قال في حقّهم سيّد الساجدين عليه الصلاة و السلام في خطبة يوم الجمعة: إعلموا عباد اللّه أنّ أهل الشرك لا تنصب لهم الموازين، و لا تنشر لهم الدواوين، و إنّما يحشرون إلى جهنّم زمرا (إلخ).
  5. و هركس در اخبار، درست تتبّع و تحقيق كند، اين بررسى را خواهد پذيرفت. و من تتبّع في الأخبار حقّ التتبّع، و تدبّر فيها حقّ التدبّر، أذعن بهذا التحقيق،
  6. ما در اين‏جا مطلب را- با اين‏كه از بحث ما بيرون بود- به تفصيل آورديم، باشد كه شكرانه بعضى نعمت‏هاى آن حضرت را بجاى آورده باشيم. البته نعمت‏هاى آن حضرت- صلوات اللّه عليه- در زمان ظهورش ويژگى خاصى دارد، چنان‏كه اخبارى در اين باره وارد شده است، از جمله: و اللّه تبارك و تعالى وليّ التوفيق، و قد بسطت الكلام في هذا المقام، مع كونه خارجا عمّا نحن بصدده أداء لشكر بعض نعمه.
  7. در بحار از پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلم  منقول است كه فرمود: امت من در زمان مهدى به نعمتى متنعم خواهند شد كه هيچ‏گاه به مثل آن متنعم نگشته‏اند، آسمان باران رحمتش را بر آن‏ها مى‏بارد و زمين هيچ گياهى را رها نمى‏كند مگر اين‏كه آن را برآورد.ثمّ إنّ لنعمه صلوات اللّه عليه خصوصيّة في زمان ظهوره، و انتشار نوره، كما وردت به الأخبار:596- فمنها: ما في البحار: عن النبيّ صلى اللّه عليه و آله و سلم  قال:تتنعّم امّتي في زمن المهديّ نعمة لم يتنعّموا قبلها قطّ، يرسل السماء عليهم مدرارا، و لا تدع الأرض شيئا من نباتها إلّا أخرجته.مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏1، ص: 318
  8. و نيز در آن كتاب ضمن حديث مفضّل بن عمر از امام صادق عليه السّلام آمده كه فرمود: ... مهدى به كوفه بازخواهدگشت، آسمان در آن‏جا ملخ‏هاى زرين خواهد باريد- چنان‏كه خداوند در بنى اسرائيل بر ايّوب باريد- و بر اصحابش گنجينه‏هاى زمين را از طلا و جواهرات و ... تقسيم خواهد كرد.[5] 597- و منها: ما فيه في حديث المفضّل، عن الصادق عليه السّلام قال: ثمّ يعود المهديّ إلى الكوفة، و تمطر السماء بها جرادا من ذهب، كما أمطره اللّه في بني إسرائيل على أيّوب، و يقسّم على أصحابه كنوز الأرض، من تبرها و لجينها و جوهرها ... الحديث.
  9. 4- نصرت اسلام و نهى از منكر و امر به معروف آن حضرت عليه السّلام‏ -4- نصره للإسلام، و نهيه عن المنكر، و أمره بالمعروف‏
  10. هركدام از اين امور به حكم عقل و شرع موجب دعا كردن براى انجام‏دهنده آن‏ها مى‏باشد، چون آمران به معروف و ناهيان از منكر پاسداران دين و دژهاى مسلمين هستند، و آيات و روايات در انگيزش به امر به معروف و نهى از منكر بسيار است. كلّ منها يقتضي الدعاء لفاعله بحكم العقل و الشرع، فإنّ الآمرين بالمعروف و الناهين عن المنكر حماة الدين، و حصون المسلمين، و الآيات و الروايات في الحثّ على الأمر بالمعروف، و النهى عن المنكر كثيرة:
  11. در كافى از حضرت ابو جعفر باقر عليه السّلام ضمن حديثى طولانى فرمود: امر به معروف و نهى از منكر راه انبيا و روش صلحا است، فريضه مهمى است كه به وسيله آن فرائض برپا، و گرايش‏ها ايمن و كسب‏ها حلال مى‏شود، و مظالم دفع مى‏گردد، و زمين‏آباد، و از دشمنان- به طريق انصاف- انتقام گرفته مى‏شود، و امر دين استقامت مى‏يابد، پس با دل‏هايتان انكار كنيد و به زبان آوريد و به روى اهل گناه بزنيد و در راه خدا از ملامت و سرزنش كسى نترسيد.598- ففي الكافي: عن أبي جعفر عليه السّلام- في حديث طويل-: قال:إنّ الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر، سبيل الأنبياء، و منهاج الصلحاء فريضة عظيمة، بها تقام الفرائض، و تأمن المذاهب، و تحلّ المكاسب، و تردّ المظالم، و تعمر الأرض، و ينتصف من الأعداء، و يستقيم الأمر. فأنكروا بقلوبكم، و الفظوا بألسنتكم، و صكّوا بها جباهم، و لا تخافوا في اللّه لومة لا ئم ... الخبر.
  12. و در لئالى الاخبار از پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلم  آمده كه فرمود: مادامى كه مردم امر به معروف و نهى از منكر نمايند و بر كار نيك معاونت كنند پيوسته در خوشى و خير باشند، پس اگر اين كار را نكنند بركت‏ها از آنان سلب مى‏شود و بر يكديگر مسلط گردند و نه در زمين ياورى براى آن‏ها باقى مى‏ماند، نه در آسمان. 599- و في اللئالي: عن النبيّ صلى اللّه عليه و آله و سلم  قال: لا يزال الناس بخير ما أمروا بالمعروف، و نهوا عن المنكر، و تعاونوا على البرّ [و التقوى‏]، فإذا لم يفعلوا ذلك، نزعت عنهم البركات، و سلّط بعضهم على بعض، و لم يكن لهم ناصر في الأرض و لا في السماء.
  13. و از آن حضرت مروى است كه فرمود: اگر مردم به معروف امر نكنند و از منكر نهى ننمايند و از اخبار اهل بيت من پيروى نداشته باشند، خداوند بدها و شرارشان را بر آن‏ها مسلّط گرداند، آن‏گاه خوب‏ها دعا كنند دعايشان مستجاب نشود.[8] 600- و عنه صلى اللّه عليه و آله و سلم  قال: و إذا لم يأمروا بمعروف، و لم ينهوا عن منكر و لم يتّبعوا الأخيار من أهل بيتي سلّط اللّه عليهم شرارهم، فيدعو عند ذلك خيارهم فلا يستجاب لهم.
  14. و اخبار در اين باره جدا زياد است و در بحث شباهت مولى حضرت حجّت عليه السّلام به جدّش حضرت سيد الشهداء عليه السّلام دانستى كه سعى و كوشش آن جناب در امر به معروف و نهى از منكر آن‏چنان است كه هيچ‏كس مانندش نيست، زيرا كه امام عصر عليه السّلام از جانب خداوند متعال مأمور است كه تمام منكرات را از همه جاى دنيا بردارد، به‏طورى‏كه ديگر احدى باقى نماند كه براى فعل منكر خود پناهى داشته باشد. و الأخبار في هذا الباب كثيرة جدّا، و قد عرفت في باب شباهة مولانا الحجّة بجدّه الشهيد أبي عبد اللّه الحسين عليهما السّلام‏ أنّ سعيه في الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر ممّا لا يماثله فيه أحد من البشر، لأنّه عليه السّلام مأمور من اللّه تعالي برفع جميع المنكرات عن جميع أقطار الأرض، بحيث لا يشذّ عنها شاذّ، و لا يبقى لفاعل منكر ملاذ و لا معاذ، كما ذكرنا غير مرّة في هذا الكتاب. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏1، ص: 319
  15. و در كتاب المحجه در تفسير آيه شريفه: الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ؛[9] كسانى كه هرگاه در زمين، آنان را توانايى دهيم، نماز را بپا دارند، و زكات [به مستحق‏] برسانند، و امر به معروف و نهى از منكر نمايند، و عاقبت كارها به دست خدا است. از امام باقر عليه السّلام نقل كرده كه فرمود: اين براى آل محمد است، مهدى و اصحاب او، خداوند متعال مشارق و مغارب زمين را به تصرف آن‏ها درآورد، و دين را آشكار سازد و خداوند متعال به وسيله او و يارانش بدعت‏ها و باطل را از بين مى‏برد، همچنان‏كه سفيهان حق را ميرانده باشند، تا جايى كه اثرى از ظلم ديده نشود و امر به معروف و نهى از منكر خواهند نمود، و آخر كارها به دست خدا است. 601- و في كتاب المحجّة: عن الباقر عليه السّلام في تفسير قوله تعالى: الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ قال عليه السّلام: هذه لآل محمّد، المهدي عليه السّلام و أصحابه، يملّكهم اللّه مشارق الأرض و مغاربها، و يظهر الدين، و يميت اللّه عزّ و جلّ به و بأصحابه البدع و الباطل، كما أمات السفهة الحقّ، حتّى لا يرى أثر من الظلم، و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر، و للّه عاقبة الامور.
  16. حال كه اين مطلب را دانستى مى‏گويم: مى‏توان رجحان بلكه لزوم دعا كردن براى آمر به معروف و ناهى از منكر را بر هرمسلمان به دو وجه بيان نمود: إذا عرفت ما ذكرنا فنقول: يمكن أن يقرّر رجحان الدعاء للآمر بالمعروف و الناهي عن المنكر، بل لزوم ذلك على كلّ مسلم و مسلمة، بوجهين:
  17. اوّل: اين‏كه عقل و شرع بر حسن دعا و كمك كردن به آمر به معروف و ناهى از منكر حكم مى‏كنند، زيرا كه ياران دين خدا و حافظان حدود او هستند، و چون خود امر به معروف و نهى از منكر احسان به مسلمين و رعايت دين است، و اين معنى كاملا واضح است. أحدهما: أنّ العقل و الشرع قاضيان بحسن الدعاء و الإعانة للآمر بالمعروف و الناهي عن المنكر، لأنّهما الناصران لدين اللّه تعالى، و الحافظان لحدود اللّه و لأنّ نفس الأمر بالمعروف و النهي عن المنكر إحسان إلى المسلمين، و رعاية للدين، و هذا واضح لا سترة فيه.
  18. دوم: اين‏كه نخستين درجات نهى از منكر، انكار قلبى است، و اين امر هرچند كه مخفى و باطنى است، ولى آثار بسيار مهم و ارزنده‏اى دارد كه از اعضا و جوارح آشكار مى‏گردد، دليل بر آن روايتى است كه در كافى به سند موثقى مثل صحيح از حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام آمده كه فرمود: امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلم  ما را امر كرد كه با صورت‏هاى متغيّر و برآشفته با گناهكاران برخورد نماييم.[10] و الثاني: أنّ أوّل درجات النهي عن المنكر هو الإنكار القلبي، و هذا و إن كان أمرا خفيّا باطنيّا لكن له آثار جليّة، يظهر من الأعضاء و الجوارح. 602- و يدلّ عليه ما روي في الكافي: بسند موثّق كالصحيح، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام قال: قال أمير المؤمنين عليه السّلام: أمرنا رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم  أن نلقى أهل المعاصي بوجوه مكفهرّة مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏1، ص: 320
  19. در همان كتاب به سند مرسلى از حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام مروى است كه فرمود: 603- و فيه: بسند مرسل عن أبي عبد اللّه عليه السّلام قال: إنّ اللّه عزّ و جلّ
  20. خداوند- عزّ و جلّ- دو فرشته را به شهرى فرستاد كه آن را زيرورو كنند، وقتى به آن شهر رسيدند ديدند مردى خدا را مى‏خواند و به درگاه او تضرع مى‏كند، يكى از دو فرشته به ديگرى گفت: بعث ملكين إلى أهل مدينة ليقلباها على أهلها، فلمّا انتهيا إلى المدينة و جدا رجلا يدعو اللّه و يتضرّع، فقال أحد الملكين لصاحبه:
  21. اين دعاكننده را نمى‏بينى؟ گفت: چرا ولى آنچه خدا امر فرمود انجام بده، گفت: نه، كارى‏ نمى‏كنم تا اين‏كه از پروردگارم بار ديگر كسب تكليف نمايم. سپس به سوى خداوند تبارك و تعالى بازگشت، و عرض كرد: پروردگارا! من به آن شهر رفتم فلان بنده‏ات را ديدم كه تو را مى‏خواند و به درگاه تو تضرّع دارد، خداوند فرمود: برو براى انجام آنچه دستورت دادم كه اين شخصى است كه هيچ‏گاه چهره‏اش از خشم براى من برآشفته نگرديده است.[11] أما ترى هذا الداعي؟ فقال: قد رأيته، و لكن أمضي لما أمر به ربّي، فقال: لا، و لكن لا احدث شيئا حتّى اراجع ربّي، فعاد إلى اللّه تبارك و تعالى، فقال: يا ربّ إنّي انتهيت إلى المدينة، فوجدت عبدك فلانا يدعوك و يتضرّع إليك، فقال: امض لما أمرتك به، فإنّ ذا رجل لم يتمعّر وجهه غيظا لي قطّ.
  22. و اخبار بسيار ديگر، كه منظور اين است كه مؤمن اگر منكرى ديد كه نتوانست از آن نهى كند و باز دارد، با دل آن را انكار نمايد و از خداوند متعال بخواهد كه شخص تواناى بر دفع منكر را برانگيزد. همچنين بايد براى كسى كه نهى از منكر مى‏كند دعا نمايد، و اين حالت براى مؤمنين و مؤمنات فطرى است كه در نهاد آنان هست. و چون مى‏دانيم كه برطرف‏كننده تمام منكرات و ريشه‏كن سازنده تمام بدى‏ها و خلاف‏ها همان قائم مهدى- عجّل اللّه فرجه الشريف- مى‏باشد، بر ما لازم است از خداوند- عزّ و جلّ- بخواهيم كه به خاطر دفع منكرات و منهيات گوناگون، فرجش را نزديك گرداند و او را يارى و تأييد فرمايد. إلى غير ذلك من الأخبار. و الغرض: أنّ المؤمن إذا رأى منكرا لا يستطيع أن يدفعه و ينهى عنه، أنكره بقلبه و سأل اللّه تعالى أن يبعث من يقدر على دفع المنكر، و دعا لمن ينهى عن المنكر و يدفعه، و هذه حالة جبلّية كامنة في جميع المؤمنين و المؤمنات، و لمّا علمنا أنّ الدافع لكافّة المنكرات و حاسم‏ مادّتها هو القائم المهديّ عجّل اللّه تعالى فرجه، لزمنا أن نسأل اللّه عزّ و جلّ ليعجّل فرجه، و يؤيّده و ينصره دفعا لما نشاهده و نسمعه من أصناف المنكرات، و أنواع المنهيّات.5- نداؤه عليه السّلام‏- 5- نداى آن حضرت عليه السّلام‏-
  23. عقل و شرع بر ما لازم مى‏كنند كه به موجب يارى خواستن آن حضرت از ما، برايش دعا كنيم، نداى آن حضرت در توقيع شريف در احتجاج و غير آن آمده كه فرمود: «و أكثروا الدّعآء بتعجيل الفرج فإنّ ذلك فرجكم» و براى تعجيل فرج بسيار دعا كنيد كه آن فرج شما است. بيان اين فرمايش در بخش پنجم خواهد آمد، ان شاء اللّه تعالى. مستنصرا من الأنام من أعظم ما يبعث على الدعاء له عقلا و شرعا.604- أمّا نداؤه: فهو قوله عليه السّلام في التوقيع الشريف المرويّ في الاحتجاج و غيره: مخاطبا لعامّة شيعته و المنتظرين لفرجه: و أكثروا الدعاء بتعجيل الفرج، فإنّ ذلك فرجكم. و سيأتي بيان ذلك في الباب الخامس إن شاء اللّه تعالى.
  24. اين نكته كه نداى آن حضرت- صلوات اللّه و سلامه عليه- به حكم عقل موجب دعا كردن باشد نيازى به توضيح ندارد، چون هرعاقل باانصافى اگر متوجه شود كه يك شخصيت برجسته و عظيم كه حقوق واجب بسيارى بر او دارد، حقش غصب گشته و به وى ظلم رسيده، چنين شخصيتى او را صدا كرده و به يارى طلبيده آيا عقل او را به اجابت نداى آن شخصيت و سرعت در پيروى از آن دعوت، برنمى‏انگيزد؟ چرا به خدا قسم! به‏خصوص اگر انسان اهل محبّت و ولايت باشد. و در بخش سوم كتاب مطالب مناسبى در اين زمينه گذشت. و أمّا كون ندائه صلوات اللّه و سلامه عليه باعثا موجبا للدعاء بحكم العقل فلا يحتاج إلى البيان لأنّ كلّ عاقل منصف إذا التفت إلى حال شخص له عليه حقوق كثيرة واجبة، و له إلى ذلك الشخص حوائج جمّة، و بعد فهو من أشراف الناس و عظمائهم، ثمّ غصب حقّه و بغي عليه، فناداه بنداء و خاطبه بخطاب يدعوه إلى إعانته و نصرته، أفلا يدعوه عقله إلى إجابة هذا النداء، و المسارعة إلى متابعة صاحب هذا الدعاء؟ قل: بلى، و ربّي خالق الأرض و السماء، و خصوصا إذا كان من أهل المحبّة و الولاء، و أنت إذا رجعت إلى ما ذكرناه في الباب الثالث من هذا الكتاب نفعك في هذا الباب‏.
  25. و امّا دلالت شرع بر اين امر در روايات فراوانى به چشم مى‏خورد، از جمله: در اصول كافى از امام صادق عليه السّلام روايت است كه پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلم  فرمود: هرآن‏كه صبح كند درحالى‏كه به امورمسلمين اهتمام نورزد از آن‏ها نيست، و هركه بشنود كه مردى بانگ مى‏زند: اى مسلمانان! و او را اجابت نكند مسلمان نيست.و أمّا دلالة الشرع القويم إلى ذلك الصراط المستقيم، فمتكرّرة في الروايات و واضحة لأهل الدرايات:605- فمنها: ما في أصول الكافي: عن الصادق عليه السّلام أنّ النبيّ صلى اللّه عليه و آله و سلم  قال: من أصبح لا يهتمّ بامور المسلمين فليس منهم، و من سمع رجلا ينادي يا للمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏1، ص: 321
  26. مى‏گويم: آيا نداى مولى و رهبرت را مى‏شنوى؟ و آيا او را اجابت مى‏كنى؟ و حاجتش را برمى‏آورى؟ كه با زبان حال و مقال تو را به يارى مى‏طلبد، پس اى خردمندان! او را يارى نماييد. أقول: فهل تسمع نداء مولاك، و من تحتاج إليه في اولاك و اخريك؟ و هل تجيب دعوته؟ و هل تقضي حاجته؟ فإنّ لسان حاله و مقاله ناطق بالاستنصار
  27. حالا كه سخن بدين‏جا كشيد، بى‏مناسبت نيست كه قسمتى از نداهاى آن حضرت، قبل و بعد از ظهورش را بياوريم، و نداهاى ديگر را نيز ذكر نماييم كه باز ارتباط به آن حضرت دارد: فأعينوه يا اولي الأسماع و الأبصار. و حيث انجرّ الكلام إلى هذا المقام، فلا بأس بذكر جملة من نداءاته عليه السّلام قبل ظهوره أو بعده، و نذكر النداءات الصادرة عنه عليه السّلام،
  28. 1- در بحار به نقل از نعمانى به سند خود از ابو بصير از امام صادق عليه السّلام آمده كه فرمود: قائم عليه السّلام خروج نمى‏كند تا اين‏كه از درون آسمان به نام او، شب جمعه بيست و سوم (ماه رمضان) ندا شود. عرض كردم: به چه چيز ندا مى‏شود؟ فرمود: به نام او و نام پدرش ندا مى‏شود كه فلان بن فلان قائم آل محمد عليهم السّلام   است سخنش را بشنويد و نداءات غيره جميعا، لأنّ كلتيهما متعلّقان به عليه السّلام. 606- في البحار، عن النعماني: بإسناده عن أبي بصير، عن الصادق عليه السّلام قال: لا يخرج القائم عليه السّلام حتّى ينادى باسمه من جوف السماء، في ليلة ثلاث و عشرين ليلة جمعة، قلت: بم ينادى؟ قال: باسمه و اسم أبيه «ألا إنّ فلان بن فلان قائم آل محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم  فاسمعوا له و أطيعوه»
  29. و او را اطاعت كنيد. آن‏گاه هيچ جاندارى باقى نماند مگر اين‏كه آن صدا را بشنود، پس خواب را بيدار مى‏كند كه به حياط خانه‏اش مى‏آيد و دوشيزه را از پشت پرده‏اش بيرون مى‏كشد، و قائم عليه السّلام از آنچه مى‏شنود قيام مى‏كند، اين صيحه و فرياد جبرئيل است فلا يبقى شي‏ء خلق اللّه فيه الروح إلّا سمع الصيحة، فتوقظ النائم، و يخرج إلى صحن داره، و تخرج العذراء من خدرها، و يخرج القائم ممّا يسمع، و هي صيحة جبرئيل عليه السّلام.
  30. و در كمال الدين از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه فرمود: منادى از آسمان ندا مى‏دهد كه فلانى فرزند فلانى امام است، و به نامش ندا مى‏دهد، و ابليس- كه خداى لعنتش كند- از زمين ندا مى‏دهد، هم‏چنان‏كه در شب عقبه عليه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم  ندا داد. 607- و في كمال الدين: عن أبي جعفر عليه السّلام قال: ينادي مناد من السماء «إنّ فلان بن فلان هو الإمام» باسمه، و ينادي إبليس لعنه اللّه من الأرض كما نادى برسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم  ليلة العقبة.
  31. 2- در همان كتاب از ابو حمزه ثمالى آمده كه گفت: به حضرت ابو عبد اللّه صادق عليه السّلام گفتم: 608- و فيه: عن الثمالي قال: قلت لأبي عبد اللّه عليه السّلام إنّ أبا جعفر عليه السّلام كان يقول:
  32. ابو جعفر (امام باقر عليه السّلام) مى‏فرمود: خروج سفيانى از امور حتمى است. فرمود: آرى و اختلاف بنى العباس و قتل نفس زكيه و خروج قائم عليه السّلام از امور حتمى است؟ عرض كردم: آن ندا چگونه است؟ فرمود: منادى اوّل روز از آسمان ندا مى‏كند: به تحقيق حق با على و شيعيان اوست، سپس ابليس لعنه اللّه در آخر روز بانگ مى‏زند كه: به تحقيق حق با عثمان و پيروان او است، و در آن هنگام باطل‏جويان به ترديد دچار خواهند شد. إنّ خروج السفياني من الأمر المحتوم؟ قال: نعم. (فقلت: و من المحتوم؟ قال لي: نعم) و اختلاف بني العبّاس من المحتوم، و قتل النفس الزكيّة من المحتوم، و خروج القائم عليه السّلام من المحتوم‏ فقلت له: فكيف يكون ذلك النداء؟ قال: ينادي مناد من السماء أوّل النهار: «ألا إنّ الحقّ في عليّ و شيعته» ثمّ ينادي إبليس لعنه اللّه في آخر النهار: «ألا إنّ الحقّ في السفياني و شيعته» فيرتاب عند ذلك المبطلون.
  33. 3- در بحار از عياشى از عجلان ابو صالح روايت است كه گفت: شنيدم ابو عبد اللّه صادق عليه السّلام مى‏فرمود: روزها و شب‏ها پايان نمى‏يابد تا اين‏كه منادى از آسمان بانگ زند: اى اهل حق جدا شويد. اى اهل باطل جدا شويد. پس ايشان از يكديگر جدا خواهند شد. راوى مى‏گويد: عرض كردم: أصلحك اللّه، آيا پس از اين ندا باز هم اين‏ها با آن‏ها مخلوط مى‏شوند؟ فرمود: خير، خداوند در قرآن مى‏فرمايد: ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى‏ ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ؛خداوند مؤمنان را به حالى كه شما در آن هستيد وانگذارد تا اين‏كه پليد را از پاكيزه جدا سازد609- في البحار، عن العيّاشي: عن عجلان أبي صالح قال:  سمعت أبا عبد اللّه عليه السّلام يقول: لا تمضي الأيّام و اللّيالي حتّى ينادي مناد من السماء: يا أهل الحقّ اعتزلوا، يا أهل الباطل اعتزلوا، فيعزل هؤلاء من هؤلاء، و يعزل هؤلاء من هؤلاء، قال: قلت: أصلحك اللّه، يخالط هؤلاء و هؤلاء بعد ذلك النداء؟ قال: كلّا إنّه يقول في الكتاب: ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى‏ ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ.
  34. و نيز در آن كتاب ضمن حديثى طولانى از حضرت ابو جعفر باقر عليه السّلام آمده كه فرمود: پس قائم عليه السّلام بين ركن و مقام بپاخيزد و نماز گزارد، وزيرش هم با او است. سپس مى‏گويد: اى مردم! ما خداوند را به يارى مى‏طلبيم بر كسانى كه به ما ظلم كردند و حقّ ما را غصب نمودند، هرآن‏كه درباره خدا با ما محاجّه دارد من شايسته‏ترين افراد نسبت به خداوند هستم، 610- و فيه: عن أبي جعفر عليه السّلام- في حديث طويل-: فيقوم القائم بين الركن و المقام، فيصلّي و ينصرف و معه وزيره، فيقول: يا أيّها الناس، إنا نستنصر اللّه على من ظلمنا، و سلب حقّنا، من يحاجّنا في اللّه فإنّا أولى باللّه،
  35. و هركه درباره آدم با ما گفتگو نمايد من نزديك‏ترين مردم به آدم هستم، و من يحاجّنا في آدم فإنّا أولى الناس بآدم،
  36. و هركه درباره نوح با ما محاجّه كند من نزديك‏ترين افراد به نوح هستم، و من حاجّنا في نوح فإنّا أولى الناس بنوح،
  37. و هركه درباره ابراهيم با ما محاجّه دارد، من نزديك‏ترين افراد به ابراهيم هستم، و من حاجّنا في إبراهيم فإنّا أولى الناس بإبراهيم،
  38. و هرآن‏كه درباره محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم  با ما محاجّه كند، من نزديك‏ترين افراد به محمد صلى اللّه عليه و آله و سلم  هستم، و من حاجّنا بمحمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم  فإنّا أولى الناس بمحمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم ،
  39. و هركه درباره پيغمبران با ما محاجّه كند، ما شايسته‏ترين مردم نسبت به انبياء هستيم، و من حاجّنا في النبيّين فنحن أولى الناس بالنبيّين،
  40. و هركس درباره كتاب خدا با ما گفتگو كند، ما نزديك‏ترين مردم به كتاب خداييم، و من حاجّنا في كتاب اللّه فنحن أولى الناس بكتاب اللّه.
  41. ما و هرمسلمان امروز شهادت مى‏دهيم كه بر ما ظلم رسيده و رانده شده‏ايم، إنّا نشهد و كلّ مسلم اليوم: أنّا قد ظلما و طردنا، و به ما ستم كرده‏اند و از شهر و اموال و خاندان خود بيرون شده‏ايم، ما امروز خداوند و تمام مسلمانان را به يارى مى‏طلبيم. و بغي علينا، و اخرجنا من ديارنا و أموالنا، و أهالينا، و قهرنا، ألا إنّا نستنصر اللّه اليوم و كلّ مسلم.
 

حار الانوار: 52/ 222.

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید