-مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام، ج‏1ص: 323 به خدا سوگند! سيصد و چند مرد كه در ميان آن‏ها پنجاه زن وجود دارد، مى‏آيند و در مكّه جمع مى‏شوند

«سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«                                                       صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir 

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad 

-«بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏»

صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ«اللهم »

-مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام، ج‏1ص: 323

  1. به خدا سوگند! سيصد و چند مرد كه در ميان آن‏ها پنجاه زن وجود دارد، مى‏آيند و در مكّه جمع مى‏شوند بدون وعده‏گذارى قبلى همچون ابرهاى پائيزى پى‏درپى، و همين است و يجي‏ء و اللّه ثلاثمائة و بضعة عشر رجلا، فيهم خمسون امرأة، يجتمعون بمكّة على غير ميعاد، قزعا كقزع الخريف، يتبع بعضهم بعضا،
  2. كه خداوند مى‏فرمايد: أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ؛[1] هركجا باشيد خداوند همگى شما را مى‏آورد، به راستى كه خداوند بر هرچيزى توانا است. و هي الآية الّتي قال اللّه: أيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ
  3. آن‏گاه مردى از خاندان پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلم  مى‏گويد: اين است آن آبادى كه اهل آن ستمكارند، سپس او از مكّه خارج مى‏شود درحالى‏كه كسانى كه با او هستند همان سيصد و سيزده نفرند كه بين ركن و مقام پس از ديدن فرمان پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم  و پرچم و سلاح حضرتش با او بيعت مى‏كنند، فيقول رجل من آل محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم : و هي القرية الظالمة أهلها. ثمّ يخرج من مكّة هو و من معه، الثلاثمائة و بضعة عشر، يبايعونه بين الركن و المقام، معه عهد نبيّ اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم  و رايته و سلاحه،
  4. و اين درحالى است كه وزيرش همراه اوست، پس منادى در مكّه به نام و امر [ولايت‏] او از آسمان ندا مى‏دهد تا اين‏كه اهل زمين صدايش را مى‏شنوند.[2] و وزيره معه، فينادي المنادي‏ بمكّة باسمه و أمره من السماء حتّى يسمعه أهل الأرض كلّهم، الخبر. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏1، ص: 323
  5. 5- و در غيبت نعمانى از حضرت ابو جعفر باقر عليه السّلام روايت شده كه فرمود: هرگاه از جانب مشرق آتشى شبيه به هردى [بسيار زرد] مشاهده كرديد كه سه يا هفت روز روشن باشد، منتظر فرج آل محمد عليهم السّلام   باشيد ان شاء اللّه تعالى كه خداوند شكست‏ناپذير و حكيم است. 611- و في النعمانيّ: عن أبي جعفر عليه السّلام أنّه قال: إذا رأيتم نارا من المشرق شبه الهرديّ‏ العظيم تطلع ثلاثة أيام أو سبعة فتوقّعوا فرج آل محمّد عليهم السّلام   إن شاء اللّه عزّ و جلّ، إنّ اللّه عزيز حكيم.
  6. سپس فرمود: صيحه جز در ماه رمضان- ماه خدا- نخواهد بود، و آن صيحه جبرئيل است بر اين مردم. آن‏گاه فرمود: منادى از سوى آسمان به نام حضرت قائم عليه السّلام بانگ مى‏زند كه هرآن‏كه در مشرق و هرآن‏كه در مغرب است آن را مى‏شنود، خوابيده‏اى نماند مگر آن‏كه بيدار شود، ثمّ قال عليه السّلام: الصيحة لا تكون إلّا في شهر رمضان شهر اللّه، هي صيحة جبرئيل إلى هذا الخلق، ثمّ قال: ينادي مناد من السماء باسم القائم عليه السّلام فيسمع من بالمشرق و من بالمغرب، لا يبقى راقد إلّا استيقظ،
  7. و ايستاده‏اى نماند مگر اين‏كه به زانو درآيد، و هيچ نشسته‏اى نماند مگر اين‏كه بپاخيزد از وحشت آن صدا، پس خدا رحمت كند كسى كه از آن صدا عبرت بگيرد و پاسخ‏گوى آن شود، كه آن صداى جبرئيل روح الامين است. و لا قائم إلّا قعد،و لا قاعد إلّا قام على رجليه، فزعا من ذلك الصوت فرحم اللّه من اعتبر بذلك الصوت، فأجاب، فإنّ الصوت الأوّل صوت جبرئيل الروح الأمين،
  8. و فرمود: اين صدا در شب جمعه بيست و سوم ماه رمضان خواهد بود، در آن شك نكنيد و بشنويد و اطاعت نماييد و در آخر روز صداى ابليس لعين بلند مى‏شود كه ندا مى‏كند: فلانى مظلوم كشته شد تا مردم را به شك و ترديد اندازد و گرفتارشان كند ....[3] ثمّ قال عليه السّلام: يكون الصوت في شهر رمضان في ليلة جمعة ليلة ثلاث و عشرين، فلا تشكّوا في ذلك و اسمعوا و أطيعوا، و في آخر النهار صوت الملعون إبليس ينادي «ألا إنّ فلانا قتل مظلوما» ليشكّك الناس، و يفتّنهم ... الخبر.
  9. 6- و در همان كتاب از عبد اللّه بن سنان آمده كه گفت: در خدمت حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام بودم كه شنيدم شخصى از [قبيله‏] همدان مى‏گفت: اين سنّيان ما را سرزنش مى‏كنند و به ما مى‏گويند: شما مى‏پنداريد كه آوازدهنده‏اى از آسمان به نام صاحب اين امر بانگ خواهد زد، آن حضرت تكيه داده بود، خشمگين شد و راست نشست، سپس فرمود: اين سخن را از من نقل نكنيد 612- و فيه: عن عبد اللّه بن سنان، قال: كنت عند أبي عبد اللّه عليه السّلام فسمعت رجلا من همدان يقول له: إنّ هؤلاء العامّة يعيّرونا، و يقولون لنا:إنّكم تزعمون أنّ مناديا ينادي من السماء باسم صاحب هذا الأمر، و كان عليه السّلام متّكئا فغضب و جلس، ثمّ قال: لا ترووه عنّي، و ارووه عن أبي
  10. و از پدرم نقل كنيد كه هيچ اشكالى براى شما نخواهد داشت، من شهادت مى‏دهم كه از پدرم عليه السّلام شنيدم مى‏فرمود: و اللّه اين مطلب در كتاب خدا كاملا روشن است كه مى‏فرمايد: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ؛[4] و لا حرج عليكم في ذلك، أشهد أنّي قد سمعت أبي عليه السّلام يقول: و اللّه إنّ ذلك في كتاب اللّه عزّ و جلّ لبيّن حيث يقول: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ‏ فلا يبقى في الأرض‏
  11. هرگاه بخواهيم از آسمان آيتى فرودآوريم كه گردن‏هايشان در برابر آن خاضع بماند. پس آن‏روز احدى در زمين باقى نمى‏ماند مگر اين‏كه در مقابل آن نشانه گردن كج كند و همه اهل زمين وقتى بشنوند صدايى از آسمان بلند است كه: آگاه باشيد كه حق با على بن ابى طالب و شيعيان او است، ايمان مى‏آورند. فلا يبقى في الأرض يومئذ أحد إلّا خضع و ذلّت رقبته لها، فيؤمن أهل الأرض إذا سمعوا الصوت من السماء: «ألا إنّ الحقّ في عليّ بن أبي طالب و شيعته»
  12. و چون فرداى آن‏روز شود ابليس بر هوا رود تا جايى كه از چشم زمينيان مخفى گردد، آن‏گاه بانگ مى‏آورد كه: توجه كنيد حق با عثمان بن عفان و پيروان او است زيرا كه او مظلوم كشته شد خونش را مطالبه كنيد. فإذا كان من الغد صعد إبليس في الهواء، حتّى يتوارى عن أهل الأرض، ثمّ ينادي: «ألا إنّ الحقّ في عثمان بن عفّان و شيعته، فإنّه قتل مظلوما» فاطلبوا بدمه. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏1، ص: 324
  13. حضرت فرمود: پس در آن هنگام خداوند مؤمنان را با قول ثابت بر حق استوار مى‏سازد كه همان نداى اوّل است، ولى آن‏ها كه در دلشان مرض هست- كه مرض به خدا قسم دشمنى ما است- در شك مى‏افتند، در آن هنگام از ما دورى جويند و ما را اهانت مى‏كنند و مى‏گويند: قال عليه السّلام: فيثّبت اللّه الّذين آمنوا بالقول الثابت على الحقّ، و هو النداء الأوّل، و يرتاب يومئذ الّذين في قلوبهم مرض، و المرض و اللّه عداوتنا، فعند ذلك يتبرّأون منّا، و يتناولونا فيقولون:
  14. منادى اوّل سحرى بود از سحرهاى اين خاندان. سپس حضرت ابو عبد اللّه صادق عليه السّلام اين آيه را تلاوت كرد: وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ؛[5] و چون آيتى ببينند روى برتابند و مى‏گويند: سحرهاى پى‏درپى است.[6] إنّ المنادي الأوّل سحر من سحر أهل هذا البيت، ثمّ تلا أبو عبد اللّه عليه السّلام قول اللّه عزّ و جلّ: وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ[7].[8]
  15. 7- و در همان كتاب از زراره مروى است كه گفت: شنيدم حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام مى‏فرمود: از آسمان گوينده‏اى ندا خواهد كرد كه فلانى امير است و گوينده‏اى ندا مى‏كند، به تحقيق على و شيعيانش رستگارند.[9] 613- و فيه: عن زرارة قال: سمعت أبا عبد اللّه عليه السّلام يقول: ينادي مناد من السماء: «إنّ فلانا هو الأمير» و ينادي مناد: «إنّ عليّا و شيعته هم الفائزون».[10]
  16. 8- و نيز آمده كه ابو بصير از امام صادق عليه السّلام نقل كرده كه فرمود: به نام حضرت قائم عليه السّلام ندا مى‏شود كه: اى فلان فرزند فلان بپاخيز.[11] 614- و فيه: عن أبي بصير، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام قال: ينادي باسم القائم: «يا فلان بن فلان قم».[12]
  17. 9- نداى خود آن حضرت، در شباهت‏هاى آن حضرت به جدّش حضرت ابى عبد اللّه الحسين عليه السّلام و در جاهاى ديگر گذشت. نداؤه بنفسه، و قد مرّ في باب شباهاته بجدّه أبي عبد اللّه الحسين عليه السّلام و في مواضع اخرى:
  18. 10- در غيبت نعمانى به روايت حذيفة بن منصور از حضرت امام صادق عليه السّلام آمده كه فرمود: 615- في النعماني: في رواية حذيفة بن منصور، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام أنّه قال:
  19. خداوند را سفره‏اى است (در روايتى «مأدبه» و روايت ديگر «مائده» است) در جايى به نام قرقيسيا، كه كسى از آسمان سربرآورد و بانگ زند: اى پرندگان هوا و درندگان زمين بياييد و شكم خود را از گوشت‏هاى ستمكاران پر كنيد.[13] إنّ للّه مائدة- و في غير هذه الرواية مأدبة-[14] بقرقيسيا يطّلع مطّلع من السماء فينادي: يا طير السماء و يا سباع الأرض هلمّوا إلى الشبع من لحوم الجبّارين.[15]
  20. 11- و نيز در حديثى طولانى مروى است كه حضرت ابو جعفر باقر عليه السّلام فرمود: و امير ارتش سفيانى در بيداء فرودمى‏آيد، پس منادى از آسمان ندا مى‏كند كه: اى بيداء! آن‏ها را نابود كن. 616- و فيه: في حديث طويل عن أبي جعفر عليه السّلام قال: و ينزل أمير جيش السفيانيّ البيداء، فينادي مناد من السماء:يا بيداء أبيدي القوم،
  21. آن‏گاه زمين آن‏ها را فرومى‏برد و از آن‏ها جز سه نفر كسى جان سالم به در نمى‏برد، كه از قبيله كلب هستند خداوند صورت‏هايشان را به پشت بازمى‏گرداند.[16] فيخسف بهم، فلا يفلت منهم إلّا ثلاثة نفر، يحوّل اللّه وجوههم إلى أقفيتهم و هم من كلب ... الخبر.[17]
  22. 12- و در بحار در حديثى طولانى از امير المؤمنين عليه السّلام مروى است كه فرمود: و در ماه رمضان‏ از سمت مشرق هنگام سپيده‏دم آوازدهنده‏اى فرياد مى‏زند: اى اهل هدايت جمع شويد، و پس از شفق آوازدهنده‏اى بانگ مى‏زند: اى اهل باطل جمع شويد.[18] 617- و في البحار: في حديث طويل عن أمير المؤمنين عليه السّلام‏ و ينادي مناد في شهر رمضان من ناحية المشرق عند الفجر: «يا أهل الهدى اجتمعوا» و ينادي مناد من قبل المغرب بعد ما يغيب الشفق: «يا أهل الباطل اجتمعوا» ... الخبر.[19] مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏1، ص: 325
  23. 13- و در كمال الدين از حضرت امام صادق عليه السّلام آمده كه فرمود: نخستين كسى كه با قائم عليه السّلام بيعت مى‏كند، جبرئيل است كه به صورت پرنده سفيدى نازل مى‏شود و بيعت مى‏كند، سپس يك پاى بر بيت اللّه الحرام و پاى ديگر بر بيت المقدس مى‏گذارد، آن‏گاه با صداى تيزى كه خلايق مى‏شنوند فرياد خواهد زد: أَتى‏ أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ؛[20] امر الهى آمد پس آن را زود مشماريد.[21] 618- و في كمال الدين: عن أبي عبد اللّه عليه السّلام قال: أوّل من يبايع القائم عليه السّلام جبرئيل عليه السّلام ينزل في صورة طير أبيض فيبايعه، ثمّ يضع رجلا على بيت اللّه الحرام، و رجلا على بيت المقدس، ثمّ ينادي بصوت طلق تسمعه الخلائق:
  24. 14- و در بحار از حضرت امام باقر عليه السّلام منقول است كه فرمود: گويى قائم عليه السّلام را روز عاشورا روز شنبه مى‏بينم كه بين ركن و مقام ايستاده و جبرئيل در پيشگاهش بانگ مى‏زند: بيعت براى خدا. پس زمين را پر از عدل كند چنان‏كه پر شده است از ظلم‏وجور.[22] أَتى‏ أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ‏[23].[24] 619- و في البحار: عن أبي جعفر عليه السّلام: كأنّي بالقائم يوم عاشوراء يوم السبت، قائما بين الركن و المقام، بين يديه جبرئيل يناديه: البيعة للّه فيملأها عدلا كما ملئت ظلما و جورا.[25]
  25. 15- و در غيبت نعمانى از عبيد بن زراره از حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام مروى است كه فرمود: به نام قائم عليه السّلام ندا زده مى‏شود، آن‏گاه نزد او مى‏آيند درحالى‏كه پشت مقام است، به آن حضرت گفته مى‏شود: نام شما اعلام شد، منتظر چه هستيد؟ سپس دستش را مى‏گيرند و با او بيعت مى‏كنند. راوى گويد: زراره به من گفت: الحمد للّه، ما مى‏شنيديم كه قائم عليه السّلام به اكراه بيعت خواهد كرد ولى وجه كراهتش را نمى‏دانستيم، حالا دانستيم كه در اين استكراه باكى نيست.[26] 620- في النعماني: عن عبيد بن زرارة، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام، أنّه قال: ينادى باسم القائم عليه السّلام فيؤتى، و هو خلف المقام، فيقال له: قد نودي باسمك فما تنتظر؟ ثمّ يؤخذ بيده فيبايع، قال: قال لي زرارة: الحمد للّه، قد كنّا نسمع أنّ القائم عليه السّلام يبايع مستكرها[27]، فلم نكن نعلم وجه استكراهه، فعلمنا أنّه استكراه لا إثم فيه.[28]
  26. 16- و در همان كتاب از عبد اللّه بن سنان آمده كه گفت: شنيدم حضرت امام صادق عليه السّلام مى‏فرمود: مردم را مرگ و كشتار فرامى‏گيرد تا اين‏كه در آن هنگام مردم به حرم پناهنده مى‏شوند. پس منادى صادقى از شدّت كشتار ندا مى‏كند: براى چه قتل و كشتار مى‏كنيد صاحب شما فلانى است.[29] 621- و فيه: عن عبد اللّه بن سنان قال: سمعت أبا عبد اللّه عليه السّلام يقول: يشمل الناس موت و قتل حتّى يلجأ الناس عند ذلك إلى الحرم. فينادي مناد صادق من شدّة القتال: فيم القتل و القتال؟ صاحبكم فلان.[30]
  27. 17- و در بحار از رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلم  روايت شده كه فرمود: مهدى ظهور مى‏كند درحالى‏كه ابرى بالاى سرش هست كه در آن آوازدهنده‏اى فرياد مى‏زند: اين مهدى خليفه الهى است از او پيروى كنيد.[31] 622- في البحار: عن النبيّ صلى اللّه عليه و آله و سلم  قال: يخرج المهديّ و على رأسه غمامة فيها مناد ينادي: «هذا المهدي خليفة اللّه فاتّبعوه».[32] مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏1، ص: 326
  28. و در خبر ديگرى چنين آمده: بالاى سرش ابرى سفيد است كه سايبانى است از آفتاب، به زبان فصيحى كه جنّ و انس و شرق و غرب بشنوند ندا مى‏كند: او مهدى آل محمد عليهم السّلام   است زمين را از عدل پر مى‏كند چنان‏كه از ستم پر شده است.[33] 623- و في حديث آخر: على رأسه غمامة بيضاء، تظلّه من الشمس، ينادي بلسان فصيح، يسمعه الثقلين و الخافقين: «هو المهديّ من آل محمّد، يملأ الأرض عدلا كما ملئت جورا».[34]
  29. 18- در غيبت نعمانى به روايت حسن بن محبوب از حضرت رضا عليه السّلام آمده كه فرمود: گويى او را مى‏بينم كه دل مردم را شاد كند، آوازى بلند مى‏شود كه دور و نزديك آن را بشنوند و آن آواز براى مؤمنين رحمت و براى كافرين عذاب است. عرض كردم: پدر و مادرم فدايت، آن چيست؟624- في غيبة النعماني: في حديث الحسن بن محبوب، عن الرضا عليه السّلام كأنّي به آيس ما كانوا قد نودوا نداء يسمعه من بالبعد كما يسمعه من بالقرب يكون رحمة على المؤمنين، و عذابا على الكافرين، فقلت: بأبي و امّي أنت، و ما ذلك النداء؟
  30. فرمود: سه آواز در ماه رجب برآيد؛ اوّل: «ألا لعنة اللّه على الظّالمين»؛ اى لعنت خداوند بر ستمكاران. قال عليه السّلام: ثلاثة أصوات في رجب. أوّلها: «ألا لعنة اللّه على الظالمين».
  31. دوم: «أزفت الآزفة يا معشر المؤمنين»؛ آنچه مى‏بايست نزديك مى‏شد، نزديك شده است اى گروه مؤمنان. سوم: بدنى ديده شود كه در پيشاپيش آفتاب آشكار گردد و آواز دهد: خداوند براى براندازى ستمگران فلانى را برانگيخت. در آن هنگام فرج مؤمنين فرامى‏رسد، و خداوند سينه‏هاى آنان را شفا بخشد، و عقده‏هاى دلشان برطرف گردد.[35] و الثاني: «أزفت الآزفة يا معشر المؤمنين». و الثالث: يرى بدنا بارزا مع قرن الشمس ينادي: «ألا إنّ اللّه قد بعث فلانا على هلاك الظالمين» فعند ذلك يأتي المؤمنين الفرج، و يشفي اللّه صدورهم، و يذهب غيظ قلوبهم.[36]
  32. 19- نداى شمشير و پرچم آن حضرت، كه در حديث مفصّلى در كتاب كمال الدين از امام نهم از پدرانش از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم  آمده كه فرمود: او را پرچمى است كه چون هنگام خروجش فرا رسد آن پرچم خودبه‏خود برافراشته گردد، و خداوند- تبارك و تعالى- آن را به نطق آورد و آن پرچم به او بگويد: اى ولىّ خدا! قيام كن و دشمنان خدا را به قتل رسان. 625- نداء سيفه و علمه: ففي حديث طويل روي في كمال الدين: عن الإمام التاسع، عن آبائه، عن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و عليهم أجمعين- إلى أن قال-: له علم إذا حان وقت خروجه انتشر ذلك العلم من نفسه، و أنطقه اللّه تبارك و تعالى فناداه العلم: اخرج يا وليّ اللّه فاقتل أعداء اللّه،

 

  1. و براى او دو پرچم و دو علامت هست و براى او شمشيرى است در نيام كه هرگاه هنگام قيام رسد آن شمشير به‏خودى خود از نيام برآيد، و خداوند- عزّ و جلّ- آن را به نطق آورد و آن حضرت را ندا كند كه: اى ولىّ خدا! خروج كن كه ديگر براى تو حلال نيست كه از دشمنان خدا ساكت بنشينى. پس خروج مى‏كند و دشمنان خدا را مى‏كشد.[37] و له رايتان و علامتان و له سيف مغمد، فإذا حان وقت خروجه اقتلع ذلك السيف من غمده و أنطقه اللّه عزّ و جلّ فناداه السيف: اخرج يا وليّ اللّه، فلا يحلّ لك أن تقعد عن أعداء اللّه فيخرج و يقتل أعداء اللّه ... الخبر.[38]

 

  1. 20- در بحار ضمن حديث مرفوعى از حضرت على بن الحسين عليهما السّلام درباره امام قائم عليه السّلام آمده: 626- في البحار: في حديث مرفوع إلى عليّ بن الحسين عليه السّلام- في ذكر القائم عليه السّلام

 

  1. پس زير درخت اقاقيايى مى‏نشيند، جبرئيل به صورت مردى از قبيله كلب نزد او مى‏آيد و مى‏گويد: اى بنده خدا! چرا اين‏جا نشسته‏اى؟ مى‏فرمايد: اى بنده خدا! من منتظرم تا شب فرا رسد كه به مكّه بروم و در اين گرما خوش ندارم بروم. پس جبرئيل مى‏خندد، و چون مى‏خندد آن حضرت او را مى‏شناسد كه جبرئيل است. پس جبرئيل دست او را مى‏گيرد و با او مصافحه‏ مى‏نمايد، في خبر طويل- قال: فيجلس تحت شجرة سمرة فيجيئه جبرئيل في صورة رجل من كلب، فيقول: يا عبد اللّه، ما يجلسك هاهنا؟ فيقول: يا عبد اللّه، إنّي أنتظر أن يأتيني العشاء، فأخرج في دبره إلى مكّة، و أكره أن أخرج في هذا الحرّ، قال: فيضحك، فإذا ضحك عرفه أنّه جبرئيل. قال: فيأخذ بيده و يصافحه  مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏1، ص: 327

 

  1. و سلام مى‏كند و به او عرضه مى‏دارد كه: برخيز. و اسبى كه به آن براق گفته مى‏شود، برايش مى‏آورد. پس آن حضرت سوار مى‏شود سپس به كوه رضوى مى‏آيد. و يسلّم عليه، و يقول له: قم و يجيئه بفرس يقال له: البراق، فيركبه، ثمّ يأتي إلى جبل رضوى،

 

  1. آن‏گاه حضرت محمد و حضرت على- عليهما الصلوة و السلام- مى‏آيند و براى او فرمان سرگشاده‏اى مى‏نويسند كه بر مردم مى‏خواند سپس به سوى مكه بيرون مى‏رود كه مردم در آن‏جا اجتماع كرده‏اند. امام سجاد عليه السّلام فرمود: پس مردى از سوى آن حضرت بپاخيزد و ندا كند: اى مردم! اين خواسته شما است، آمده شما را دعوت كند به آنچه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم  به آن فرامى‏خواند. پس از جاى خود برمى‏خيزند، آن‏گاه خود آن حضرت برمى‏خيزد و مى‏فرمايد: اى مردم! من فلان فرزند فلان هستم، من فرزند پيغمبر خدايم، مى‏خواند. فيأتي محمّد و عليّ فيكتبان له عهدا منشورا، يقرأه على الناس، ثمّ يخرج إلى مكّة و الناس يجتمعون بها. قال عليه السّلام: فيقوم رجل منه فينادي: أيّها الناس، هذا طلبتكم قد جاءكم يدعوكم إلى ما دعاكم إليه رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم ، قال: فيقومون؟ قال: فيقوم هو بنفسه، فيقول: أيّها الناس، أنا فلان بن فلان، أنا ابن نبيّ‏

 

  1. شما را مى‏خوانم به آنچه پيغمبر خدا به آن فرا پس عدّه‏اى بپامى‏خيزند كه او را بكشند، كه سيصد- يا سيصد و چند نفر- از جاى برمى‏خيزند و از اين كار جلوگيرى مى‏كنند، پنجاه نفر از اهل كوفه و بقيه از ساير مردم، همديگر را نمى‏شناسند و بدون قرار قبلى آن‏جا جمع شده باشند.[39]  اللّه، أدعوكم إلى ما دعاكم إليه نبيّ اللّه. فيقومون إليه ليقتلوه، فيقوم ثلاثمائة و ينيف على الثلاثمائة فيمنعونه منه خمسون من أهل الكوفة و سائرهم من أفناء الناس، لا يعرف بعضهم بعضا، اجتمعوا على غير ميعاد.[40]

 

  1. 21- نداى جارچى آن حضرت كه: توجّه كنيد! هيچ‏كس غذايى با خود برندارد، كه در شباهت آن حضرت به موسى عليه السّلام گذشت. نداء مناديه: ألا لا يحملنّ أحد طعاما، و قد مرّ في شباهاته بموسى عليه السّلام.

 

  1. 22- در بحار از حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام روايت شده كه فرمود: وقتى قائم عليه السّلام بپاخيزد، هيچ زمينى نماند مگر اين‏كه شهادت لا إله إلّا اللّه و محمّد رسول اللّه در آن ندا شود.[41] 627- في البحار: عن أبي عبد اللّه عليه السّلام قال: إذا قام القائم لا يبقى أرض إلّا نودي فيها بشهادة أن لا إله إلّا اللّه، و أنّ محمّدا رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم .[42]

 

  1. صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ«اللهم »
 

[1] . سوره بقره، آيه 148.

[2] . بحار الانوار: 52/ 223.

[3] . الغيبة نعمانى: 253.

[4] . سوره شعرا، آيه 4.

[5] . سوره قمر، آيه 2.

[6] . الغيبة نعمانى: 73.

[7] القمر: 2.

[8] غيبة النعماني: 260 ح 19، عنه البحار: 52/ 292 ح 40، و البرهان: 4/ 166 ح 4، و ج 5/ 217 ح 8، و المحجّة: 157.

[9] . الغيبة نعمانى: 264.

[10] غيبة النعماني: 264 ح 28، عنه البحار: 52/ 294 ح 46، و اثبات الهداة: 7/ 425 ح 104.

[11] . الغيبة نعمانى: 279.

[12] غيبة النعماني: 279 ح 64، عنه البحار: 52/ 246 ح 126، و ص 297 ح 55.

[13] . الغيبة نعمانى: 148. مى‏گويم: از روايت ديگرى كه آن نيز در غيبت نعمانى آمده معلوم مى‏شود كه اين ندا پيش از خروج سفيانى است.( مؤلف)

[14] : هي الطعام الّذي يصنعه الرجل و يدعو إليه الناس.

[15] غيبة النعماني: 278 ح 63، عنه البحار: 52/ 246 ح 125.

قال المؤلّف: يظهر من رواية اخرى أنّ هذا النداء قبل خروج السفياني.

[16] . الغيبة نعمانى: 280.

[17] غيبة النعماني: 280 س 16، عنه البحار: 52/ 237 ح 105.

[18] . بحار الانوار: 52/ 274.

[19] البحار: 52/ 274 ح 167.

[20] . سوره نحل، آيه 1.

[21] . كمال الدين: 2/ 671.

[22] . بحار الانوار: 52/ 290.

[23] النحل: 1.

[24] كمال الدين: 2/ 671 ح 18، عنه البحار: 52/ 285 ح 18، و البرهان: 3/ 404 ح 3.

[25] غيبة الطوسي: 453 ح 459، عنه البحار: 52/ 290 ح 30، و أورده في الخرائج: 3/ 1159.

[26] . الغيبة نعمانى: 263.

[27] مكرها، خ.

[28] غيبة النعماني: 263 ح 25، عنه البحار: 52/ 294 ح 43، منتخب الأثر: 467.

[29] . الغيبة نعمانى: 267.

[30] غيبة النعماني: 267 ح 35، عنه البحار: 52/ 296 ح 53، بشارة الإسلام: 144.

[31] . بحار الانوار: 51/ 81.

[32] كشف الغمّة: 2/ 470 ح 16، عنه البحار: 51/ 81 السادس عشر، البيان: 132، عنه منتخب الأثر:

448 ح 4. و رواه في عقد الدرر: 135 ح 1، فرائد السمطين: 2/ 316، الفصول المهمّة: 280، نور الأبصار: 188.

[33] . بحار الانوار: 52/ 378.

[34] امالي الطوسي: 292 ضمن ح 13، عنه البحار: 52/ 378 ح 183.

[35] . الغيبة نعمانى: 181.

[36] غيبة النعماني: 180 ح 28، غيبة الطوسي: 439 ح 431، عنه البحار: 52/ 289 ح 28.

[37] . كمال الدين: 1/ 268.

[38] كمال الدين: 1/ 268 س 6، عنه البحار: 36/ 204 ح 8.

[39] . بحار الانوار: 52/ 306.

[40] البحار: 52/ 306 ح 79، اثبات الهداة: 7/ 165 ح 771.

[41] . بحار الانوار: 52/ 340.

[42] العيّاشي: 1/ 320 ح 81، عنه البحار: 52/ 340 ح 89، و منتخب الأثر: 293 ح 3، و البرهان:

1/ 650 ح 4، و اثبات الهداة: 7/ 96 ح 551.

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید