سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
وبلاگ صفرزاده- https://safarzade.blog.i
شنبه20/2/ 1404 برابر 12ذالقعده 1446-مدرسه صدر بازار ساعت هفت ونیم صبح --استاد سالک
جلسه88 - بحث بصیرت وآگاهی بصیرت در قرآن ونهج البلاغه- وضرورت بصیرت سیاسی اجتماعی از نگاه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام بصرو نظر و استبصر-بصیرت صدق رمزاصلی وحقیقی پیروزی- غلبه ملتها تکیه برایمان وبصیرت
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لالله رب العالمین
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً
الّلهُمّ انصر الاسلام و المسلمین، وانصر جیوش المسلمین، و اخذل الکفّار والمعاندین و المنافقین، والیهود والظالمین و استغفرالله لى و لکم. اللهم احفظ وانصر قائدنا الخامنه ائ اللهم انصر من نصره واخذل من خَذَلَهُ
- بحث ما محوریت غلبه ملت تکیه برایمان وبصیرت است –
- تشکر از حضرت امام خامنه ای بخاطر منشور جدید حوزه- رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به همایش «یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزه علمیه قم»، ضمن تبیین عناصر و کارکِردهای گوناگون حوزه به بیان الزامات تحقق یک «حوزه پیشرو و سرآمد» که نوآور، بالنده، بهروز، پاسخگوی مسائل نوپدید، مهذّب، دارای روحیه پیشرفت و مجاهدت و هویت انقلابی و همچنین مستعد برای طراحی نظامات اداره جامعه است، پرداختند و تاکید کردند: مهمترین وظیفه حوزه «بلاغ مبین» است که از برترین مصادیق آن ترسیم خطوط اصلی و فرعی تمدّن نوین اسلامی و تبیین و ترویج و فرهنگسازی آن در جامعه است.
- تبریک خجسته میلاد با سعادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام
- از کلام نورانی حضرت رضا علیه السلام در جریان سفر از مدینه به طوس (خراسان) ودر مشهد ومسیر نیشابور در جمع مردم حدیثی را به نقل از پدران خود از رسول خدا صلی الله علیه وآله و خداوند عزوجل بیان فرمودند به نام حدیث سلسله الذهب معروف شد .
- حدیث قدسی سلسله الذهب که نویسندگان این حدیث با قلمهای طلایی مکتوب نمودند، حضرت فرمودند...
- فرمودند : «كلمة لا اله الا الله حصنى فمن دخل حصنى امن من عذابى و انا من شروطها» آنگاه امام فرمود: «بشروطها و أنا من شروطها» توحيد با شروطش قلعه الهى است و من يكى از آن شروط هستم
- البته این ایت امر توحید مشروطی دارد که من یکی از مشروط آن هستم .. در کتاب غیون اخبارالرضا علیه السلام ص 134- 135
- حضرت فرمودند : عامل نجاتکم ائمة عليهم السلام = توحید عامل نجات ما است. اهل بيت هم عامل نجات ما هستند. اين دو تا روز قيامت با هم هستند.
- امام رضا عليه السلام در گفتن حديثى كه مردم نيشابور از ايشان تقاضا كرده بودند بعد از اتمام حديث جمله «انا من شروطها» را پس ازمدتى سكوت و كمى جلو رفتن محمل و كاروان، فرمود. تا شنوندگان كاملًا كنجكاو شوند و آمادگى پيدا كنند.
- فرمودند عامل نجات شما ایمه علیه السلام هسنتد = عبارت است از اینکه توحید وپرهیز گاری و پذیرش ولایت امام معصوم موجب نجات است: که بدون پذیرش وقبول ولایت ورهبری عبادت مقبول به در گاه الهی نیست ؛
- نکته دیگر : درایت وبزرگی حضرت رضا علیه السلام در جلسه ایکه ما مون ترتیب داده بود ؛ یکی از علماء ازحضرت سوال کرد ؟ شما از دلهای مردم چگونه خبر می دهید ، حضرت فرمودند: آیا سخن پیامبر صلی الله علیه وآله را نشنیدی قَالَ: فَمَا وَجْهُ إِخْبَارِكُمْ بِمَا فِي قُلُوبِ النَّاسِ؟ قَالَ لَهُ: أَ مَا بَلَغَكَ قَوْلُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: «اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ»؟. المومن فانه ینطروا...بنور الله .. سائل گفت: به چه چيز از نيّات قلبى مردم آگاهى ميابيد؟ فرمود: مگر بتو اينخبر نرسيده است كه رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «از فراست مؤمن بپرهيزيد، زيرا او بنور خداداد نظر ميكند»، مرد گفت: شنيدهام، فرمود: مؤمنى نيست مگر اينكه فراستى است مر او را كه با نور خدائى باطنش بمقدار ايمان و مبلغ بينش و هوشيارى و دانش خود به جهان مىنگرد، و خداوند جمع كرده است در ما امامان باندازه تفرّسى كه بهمه مؤمنين داده است، و خود در كتاب محكمش فرموده است: إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ (بدرستى كه در اين نشانههائى است براى متوسمين- يعنى كسانى كه بعلائمى نظر كنند و از آن علائم حقيقتى را درك كنند- حجر: 75) عيون أخبار الرضا ع-ترجمه غفارى و مستفيد، ج2، ص: 480
- مراقب فراست وتیز هوشی مومن باشید؛ چرا که او نور خدا می نگرد ؛ فرمودند هیچ مومنی نیست مگر اینکه دارای هوش و فهم وسرعت انتقال بال است وبا نور خدا زنده وایمان وبصیرت وشناخت خویش به اشیاء زندگی کرده و خداوند در وجود او موجود است ج 2 ص 20 کتاب عیون اخبار الرضاعلیه السلام
- نکته دیگر در مورد ولایت ورهبری چرا که تو( آنحضرت) حجت خدا هستی؟
- حضر ت فرمودند هر کسی ولایتشان را نپذیرد وبمیر به بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است.----- رابطهى شناخت امام است كه حديث داريم: اگر كسى دائماً نماز بخواند، دائماً روزه بگيرد، اما با امام عادلى در رابطه نباشد و رهبرى امام عادلى را نپذيرد، اعمال و نماز و روزه هايش ارزشى ندارد. در ورايت ديگرى مى فرمايد كه: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَهً جَاهِلِيَّهً» (كمالالدين، ج 2، ص 409) اين حديث را همهى مسلمانها، چه شيعه و چه سنى نقل اند. كسى كه بميرد و رهبر وقت و امام زمانش را نشناسد، به نحو جاهليت مرده است. يعنى گويا قبل از اسلام از دنيا رفته است.
- نکته دیگر: درایت وبزرگی حضرت رضا علیه السلام در جلسه ای که مومون ترتیب داده بود ؛
- بجانب حضرت علیه السلام فرستاد وسوال کرد که من دوست دارم بیان شریعت دینی اسلامی را برایم گرد آوری
- حضرت جمله فوق الذکر را در یک نامه به فضل ابن سهیل نوشته و به او بیان فرموده سپس 16 ویژگی یاران آن حضرت را که حکومت و ساختار نظامات وسیستم حکمرانی میباشد. بیان می فرمایند.
- مقدمه = مامون فضل ابن سهیل معروف به ذوالریاستین صاحب صدارت – و(فرمانده سپاه) بود ..
- شرح حدیث شریعت - از علی بن موسی الرضا علیه السلام - روايت شده كه مأمون فضل بن سهل ذو الرياستين را نزد امام رضا (علیه السلام) فرستاد و گفت بآن حضرت من دوست دارم كلياتى از حلال و حرام و فرائض و سنن برايم فراهم كنى. زيرا توئى حجت خدا بر خلقش و توئى معدن علم. امام رضا (علیه السلام) دوات و كاغذ خواست و بفضل فرمود بنويس:
- بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، بس است ما را گواهى باينكه نيست شايسته پرستشى جز خدا. يگانه است بىنياز است، همسر و فرزندى نگرفته، نگهدار است و شنوا و توانا و برجا و پايا، دانائى كه نادانى ندارد، توانائى كه در نماند، بىنيازى كه نياز ندارد، عادلى كه ستم نكند، هر چيز را آفريده، بمانندش چيزى نيست مانند ندارد، ضد ندارد، همگنان ندارد، همتا ندارد و گواهم كه محمد (صل الله علیه وآله) بنده و فرستاده او است، و امين و برگزيده خلق او است، سيد المرسلين و خاتم پيغمبران و افضل جهانيانست، پس از وى پيغمبرى نيست و ملتش را عوض و ديگرگونى نباشد، و گواهيم كه هر آنچه محمد (صل الله علیه وآله) آورده حق مبين است و او را باور داريم، و همه كسانى كه پيش از او گذشتهاند از رسولان و پيغمبران و حجتهاى خدا، و تصديق داريم بكتاب صادقش كه بيهوده را از پيش و پس در آن راهى نيست فرود آمده از حكيم حميد است، و باينكه آنست كتاب او كه بر همه كتب مسلط است، و آنست حق از آغاز تا انجامش. ايمان داريم بمحكم آن و متشابه آن، و خاص و عام آن، و وعده و تهديد، و ناسخ و منسوخ، و همه گزارشاتش، احدى از مخلوق نتواند بمانندش بياورد، و گواهيم كه دليل و حجت پس از وى على امير المؤمنين است كه سرپرست امور مسلمانان و سخنران قرآن و دانا باحكامش بود، و برادر و جانشين و وصيش بود آنكه مقامش نسبت باو چون مقام هارون بود نسبت بموسى، على بن ابى طالب امير المؤمنين امام المتقين، و قائد الغر المحجلين، پادشاه مؤمنين، و افضل اوصياء پس از پيمبران بود، و پس از وى حسن و حسين (علیه السلام) بودند يكى دنبال ديگرى تا امروز، خاندان رسول و اعلم بكتاب و سنت و اعدل در قضاوت و اولى بامامت در هر عصر و زمان، و گواهيم كه آنان عروة الوثقى و ائمه هدى و حجت بر اهل دنيايند تا پايان روزگار كه خدا وارث همه است و بهترين وارثانست، و گواهيم كه هر كه مخالف آنها است گمراه و گمراهكننده و تارك حق و هدايت است، و باينكه آنان مفسر قرآن و ناطق از طرف رسولند با بيان، هر كه بميرد و آنها را نشناسد و بنام خودشان و پدرانشان از آنها پيروى نكند بمردن جاهليت مرده است، و گواهيم كه دين آنها ورع و عفت و راستى و صلاح و كوشش و اداء امانت به برو فاجر و طول سجود و شبزندهدارى و دورى از محارم و انتظار فرج است با صبر، و خوش همصحبتى و خوش همسايگى و احسان كردن و بىآزارى و گشادهروئى و نصيحت و مهربانى بمؤمنان.... تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: 416
- بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ حَسْبُنَا شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَحَداً صَمَداً لَمْ يَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً قَيُّوماً
سَمِيعاً بَصِيراً قَوِيّاً قَائِماً بَاقِياً نُوراً عَالِماً لَا يَجْهَلُ قَادِراً لَا يَعْجِزُ غَنِيّاً لَا يَحْتَاجُ عَدْلًا لَا يَجُورُ خَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ لَا شِبْهَ لَهُ وَ لَا ضِدَّ وَ لَا نِدَّ وَ لَا كُفْوَ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَمِينُهُ وَ صَفْوَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ سَيِّدُ الْمُرْسَلِينَ وَ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ وَ أَفْضَلُ الْعَالَمِينَ لَا نَبِيَّ بَعْدَهُ وَ لَا تَبْدِيلَ لِمِلَّتِهِ وَ لَا تَغْيِيرَ وَ أَنَّ جَمِيعَ مَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ ص أَنَّهُ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ نُصَدِّقُ بِهِ وَ بِجَمِيعِ مَنْ مَضَى قَبْلَهُ مِنْ رُسُلِ اللَّهِ وَ أَنْبِيَائِهِ وَ حُجَجِهِ وَ نُصَدِّقُ بِكِتَابِهِ الصَّادِقِ- لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ وَ أَنَّهُ كِتَابُهُ الْمُهَيْمِنُ عَلَى الْكُتُبِ كُلِّهَا وَ أَنَّهُ حَقٌّ مِنْ فَاتِحَتِهِ إِلَى خَاتِمَتِهِ نُؤْمِنُ بِمُحْكَمِهِ وَ مُتَشَابِهِهِ وَ خَاصِّهِ وَ عَامِّهِ وَ وَعْدِهِ وَ وَعِيدِهِ وَ نَاسِخِهِ وَ مَنْسُوخِهِ وَ أَخْبَارِهِ لَا يَقْدِرُ وَاحِدٌ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ أَنْ يَأْتِيَ بِمِثْلِهِ وَ أَنَّ الدَّلِيلَ وَ الْحُجَّةَ مِنْ بَعْدِهِ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْقَائِمَ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ وَ النَّاطِقَ عَنِ الْقُرْآنِ وَ الْعَالِمَ بِأَحْكَامِهِ أَخُوهُ وَ خَلِيفَتُهُ وَ وَصِيُّهُ وَ الَّذِي كَانَ مِنْهُ بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ع أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِينَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ يَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَفْضَلُ الْوَصِيِّينَ بَعْدَ النَّبِيِّينَ وَ بَعْدَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ علیه السلام وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ إِلَى يَوْمِنَا هَذَا عِتْرَةُ الرَّسُولِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِالْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ أَعْدَلُهُمْ بِالْقَضِيَّةِ وَ أَوْلَاهُمْ بِالْإِمَامَةِ فِي كُلِّ عَصْرٍ وَ زَمَانٍ وَ أَنَّهُمُ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ أَئِمَّةُ الْهُدَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا حَتَّى يَرِثَ اللَّهُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَيْها وَ هُوَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ وَ أَنَّ كُلَّ مَنْ خَالَفَهُمْ ضَالٌّ مُضِلٌّ تَارِكٌ لِلْحَقِّ وَ الْهُدَى وَ أَنَّهُمُ الْمُعَبِّرُونَ عَنِ الْقُرْآنِ النَّاطِقُونَ عَنِ الرَّسُولِ بِالْبَيَانِ مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُهُمْ وَ لَا يَتَوَلَّاهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً ...ص 756 کتاب تحف العقول فرمودند - مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُهُمْ وَ لَا يَتَوَلَّاهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً - هر که بمیرد و آنان( ایمه اطهارعلیه السلام ) را نشناخته باشد بنام عبادت مقبول در گاه الهی قبول نیست
- اما بعد : بنا شد در جلسه قبل که بحث خطبه 160 نهج البلاغه را دنبال کنیم
- امید خالص ونا خالص - امام على «علیه السلا»: هر كه به چيزى يا كسى اميد داشته باشد، اميد او از عملش شناخته مىشود، جز اميد به خدا كه مغشوش و ناخالص است. و هر ترسى تحقق خارجى پيدا مىكند، مگر ترس از خدا كه به خوبى پديدار نمىگردد. براى چيزهاى بزرگ (بهشت و درجات مينوى) به خدا اميد دارد و براى چيزهاى كوچك (دنيا و امور دنيا) به بندگان خدا؛ از اين رو، بنده را چنان مىداند (كه مىتواند امور زندگى او را فراهم كند) و پروردگار را چنين نمىداند. كار خوف او نيز چنين است، اگر از بندهاى از بندگان خدا بترسد، اين ترس در او چنان ظاهر مىشود كه خوف از خدا آن گونه نمىشود؛ ترس از بنده را نقد مىپردازد، و ترس از خدا را به نسيه و وعده مىگذارد. فكلّ من رجا، عرف رجاؤه في عمله، إلّا رجاء اللَّه، فإنّه مدخول..وَ كُلُ رَجَاءٍ إِلَّا رَجَاءَ اللَّهِ تَعَالَى فَإِنَّهُ مَدْخُولٌ وَ كُلُّ خَوْفٍ مُحَقَّقٌ إِلَّا خَوْفَ اللَّهِ فَإِنَّهُ مَعْلُولٌ يَرْجُو اللَّهَ فِي الْكَبِيرِ وَ يَرْجُو الْعِبَادَ فِي الصَّغِيرِ فَيُعْطِي الْعَبْدَ مَا لَا يُعْطِي الرَّبَّ فَمَا بَالُ اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ يُقَصَّرُ بِهِ عَمَّا يُصْنَعُ بِهِ لِعِبَادِهِ أَ تَخَافُ أَنْ تَكُونَ فِي رَجَائِكَ لَهُ كَاذِباً أَوْ تَكُونَ لَا تَرَاهُ لِلرَّجَاءِ مَوْضِعاً وَ كَذَلِكَ إِنْ هُوَ خَافَ عَبْداً مِنْ عَبِيدِهِ أَعْطَاهُ مِنْ خَوْفِهِ مَا لَا يُعْطِي رَبَّهُ فَجَعَلَ خَوْفَهُ مِنَ الْعِبَادِ نَقْداً وَ خَوْفَهُ مِنْ خَالِقِهِ ضِمَاراً وَ وَعْداً وَ كَذَلِكَ مَنْ عَظُمَتِ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ وَ كَبُرَ مَوْقِعُهَا مِنْ قَلْبِهِ آثَرَهَا عَلَى اللَّهِ تَعَالَى فَانْقَطَعَ إِلَيْهَا وَ صَارَ عَبْداً لَهَا
- با توجه به بخش حمد وسپاس الهی در این بخش بیداری وبصیرت غافلین مسله مهمی را مطرح فرمودند .. وآن عبارت است از موضوع ... ورجاء که حقیقت آنرا می شکافت و ومحور های آنرا می شکافد وشرح می دهد : وحضرت موضع دروغین را رسوا می سازد .
- حضرت می فرماید –به گمان خود دعوى دارد كه به خدا اميدوار است. به خداى بزرگ، كهدروغ گويد،- پس- چرا اميدوارى او در كردارش ناپديدار است؟ هر كه اميدوار است، اميد او در كردارش آشكار است، جز اميد به خدا كه ناخالص است- و شناختن آن دشوار است- و هر ترس جز ترس از خدا محقّق است- و شناختن آن آسان-، جز ترس از خدا كه نيازمند است به برهان- و بايد ديده شود در كردار و بيان-. در كارهاى بزرگ به خدا اميد بسته است، يَدَّعِي بِزَعْمِهِ أَنَّهُ يَرْجُو اللَّهَ كَذَبَ وَ الْعَظِيمِ مَا بَالُهُ لَا يَتَبَيَّنُ رَجَاؤُهُ فِي عَمَلِهِ فَكُلُّ مَنْ رَجَا عُرِفَ رَجَاؤُهُ فِي عَمَلِهِ وَ كُل--نهج البلاغة-ترجمه شهيدى، متن، ص: 161
- او گمان می برد بخدا امیدوار است امام سوگند بخدا دروغ می گوید سپس به ذکر دلیل می پر دازند - ومی فرمایند : مَا بَالُهُ لَا يَتَبَيَّنُ رَجَاؤُهُ فِي عَمَلِهِ فَكُلُّ مَنْ رَجَا عُرِفَ رَجَاؤُهُ فِي عَمَلِهِ
- اگر راست می گویید ؟ چرا این امیدواری در عملش مشاهده ودیده نمی شود.بیان ومثال کشاورز وباغدار را میاورد که امید به برداشت محصول دارد وتلاش میکند . با ابیاری مرتب ودفع آفات – وفراهم کردن تمام مقدمات چون امید واراست واین امید در عمل او ظاهر است.
- در امیدوار بودن به چند جمله مطلب بر می گردد.
- امید واری راستین با اطاعت خداوندی بر می گردد وهمراه است.
- امید واری راستین قدم گذاشتن در مسیر رضای او می باشد .
- امید واری بجز امید به خدای معنا نابجاست ودر هر ترسی بجز ترس از خدا (مخالفت با) خدا نادرست است. .وَ كُلُ رَجَاءٍ إِلَّا رَجَاءَ اللَّهِ تَعَالَى فَإِنَّهُ مَدْخُولٌ وَ كُلُّ خَوْفٍ مُحَقَّقٌ إِلَّا خَوْفَ اللَّهِ
- دلیل می آورد – می فرماید .. لا موثر فی الوجود الا الله
- بنابر این تنها دل به امید او ببندیم و به او امید وار باشیم .
- بی تردید اینده روشن وبا امید توام با علم وبصیرت وایمان است واین دلیل غلبه ملت بر دشمنان
- خدا را نقد را بگیرید ونسیه را رها کنید = فجعل خوفه من العباد ...وخوفه من العباد من خوفه من خالقه ضمارا و وعدا- لِعِبَادِهِ أَ تَخَافُ أَنْ تَكُونَ فِي رَجَائِكَ لَهُ كَاذِباً أَوْ تَكُونَ لَا تَرَاهُ لِلرَّجَاءِ مَوْضِعاً وَ كَذَلِكَ إِنْ هُوَ خَافَ عَبْداً مِنْ عَبِيدِهِ أَعْطَاهُ مِنْ خَوْفِهِ مَا لَا يُعْطِي رَبَّهُ فَجَعَلَ خَوْفَهُ مِنَ الْعِبَادِ نَقْداً وَ خَوْفَهُ مِنْ خَالِقِهِ ضِمَاراً وَ وَعْداً وَ كَذَلِكَ مَنْ عَظُمَتِ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ وَ كَبُرَ مَوْقِعُهَا مِنْ قَلْبِهِ آثَرَهَا عَلَى اللَّهِ تَعَالَى فَانْقَطَعَ إِلَيْهَا وَ صَارَ عَبْداً لَهَا
- گروهى در كارهاى بزرگ به خدا اميد بسته و در كارهاى كوچك به بندگان خدا روى مىآورند، پس حق بنده را ادا مىكنند و حق خدا را بر زمين مىگذارند، چرا در حق خداى متعال كوتاهى مىشود؟ و كمتر از حق بندگان رعايت مىگردد؟ آيا مىترسى در اميدى كه به خدا دارى دروغگو باشى؟ يا او را در خور اميد بستن نمىپندارى؟ اميدوار دروغين اگر از بنده خدا ترسناك باشد، حق او را چنان رعايت كند كه حق پروردگار خود را آنگونه رعايت نمىكند، پس ترس خود را از بندگان آماده، و ترس از خداوند را وعدهاى انجام نشدنى مىشمارد، و اينگونه است كسى كه دنيا در ديدهاش بزرگ جلوه كند، و ارزش و اعتبار دنيا در دلش فراوان گردد، كه دنيا را بر خدا مقدّم شمارد، و جز دنيا به چيز ديگرى نپردازد و بنده دنيا گردد.
- در واقع خوف از بندگان را نقد می شمارد وخوف از پروزدگار را نسیه – وعده ای دور از انتظار –این برخورد دو گانه است و ناشی از ضعف ایمان است .
- گاهی حذف موصوف و ...تاکید بیشتر نشان می دهد. َنَّهُ يَرْجُو اللَّهَ كَذَبَ وَ الْعَظِيمِ مَا بَالُهُ لدلیل این است –
- یعنی این قدر این موضوع اهمیت دارد وعظمت برای ذات پاک اوثابت ومسلم است که گویی نامی (العظیم) از نام های اوست
- مد خوی = یعنی چیزی که فاسد است یا غش در آفت دارد- محقق = یعنی معلوم وقطعی - وصف برای خوف = بمعنای اینکه ترس واقعی از خدا است.
- بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لالله رب العالمین