«سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
-«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
-مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم عليه السّلام، ج1،: ص: - ص: 488
- 46- آثار تواضع و تجليل بزرگتر المكرمة السادسة و الأربعون [يترتّب على ذلك فوائد إجلال الكبير]
- آثار و فوايد تجليل و احترام بزرگتر و تواضع نسبت به او، بر اين دعا مترتب است. در اين باره چند موضوع را مورد بررسى قرار مىدهيم: أنّه يترتّب على ذلك فوائد إجلال الكبير و التواضع له. فالكلام يقع في مقامات:
- اول: بيان آثار و فوايد تواضع - الأوّل: في بيان تلك الفوائد.
- دوم: معنى تواضع - و الثاني: في معنى التواضع .
- سوم: بيان انواع تواضع و چگونگى حصول آن به دعا كردن براى خاتم اوصيا، آخرين امام- عجّل اللّه فرجه الشريف-. و الثالث: في بيان بعض أنواع التواضع و كيفيّة حصوله في هذا المقام بالدعاء لمولانا خاتم الأئمّة الكرام، عليه و على آبائه آلاف التحيّة و السلام.
- موضوع اوّل- آثار و فوايد تواضع : آنچه من استفاده كرده و به دست آوردهام، شش فايده است. شايد كسى جستجو كند و آثار و فوايد ديگرى نيز از اخبار به دست آورد. آثار مزبور بدين شرح است: أمّا المقام الأوّل: فاعلم أنّ ما استفدناه فوائد ستّة، و لعلّ المتتبّع في الأخبار يقف على غيرها من الفوائد و الآثار.
- تجليل خداى تعالى: در كافى به سند مرسلى همچون صحيح از حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام آمده كه فرمود: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمودند: از [گونههاى] تجليل خداوند، احترام به مسلمان سفيدموى مىباشد. الفائدة الاولى: أنّه إجلال اللّه: 889- ففي الكافي: بسند مرسل كالصحيح عن أبي عبد اللّه عليه السّلام قال: قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم: من إجلال اللّه إجلال ذي الشيبة المسلم. «1»
- و در وسائل به سند صحيحى از آن حضرت است كه فرمود: همانا از جمله [اقسام] تجليل خداوند- عزّ و جلّ- اجلال پير سالخورده است... 890- و في الوسائل: بسند صحيح عنه عليه السّلام قال: -إنّ من إجلال اللّه عزّ و جلّ إجلال الشيخ الكبير. «2»
- و نيز از همان جناب آمده كه فرمود: از اقسام تجليل خداوند- عزّ و جلّ- احترام مؤمن محاسن سفيد است، و هركس مؤمنى را گرامى بدارد به كرامت خداوند آغاز كرده است، و هرآنكه مؤمن موسفيدى را سبك كند، خداوند كسى را به سوى او فرستد كه پيش از مرگش او را سبك شمارد. 891- و فيه: عنه عليه السّلام قال: من إجلال اللّه عزّ و جلّ إجلال المؤمن ذي الشيبة، و من أكرم مؤمنا فبكرامة اللّه بدأ، و من استخفّ بمؤمن ذي شيبة أرسل اللّه إليه من يستخفّ به قبل موته. «1 مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج1، ص: 488
- و در آن كتاب به سند مرفوعى از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله نقل شده كه فرمود: سالخوردگان را احترام كنيد كه از تجليل خداوند، احترام به سالخوردگان است. 892- و فيه: عن النبيّ صلى اللّه عليه و آله و سلم بسند مرفوع، قال: من تعظيم اللّه إجلال ذي الشيبة المؤمن. «2»
- مىگويم: چون شرافت و عظمت اسلام از هرشرفى بالاتر و بزرگتر است، آنانكه سابقه بيشترى در آن دارند تعظيم و احترامشان نزد خدا شايستهتر است، و بدون شك احترام آنها، تعظيم و تجليل خداوند- عزّ و جلّ- مىباشد، زيرا كه در عبادت و طاعت سابقه و قدمت دارند. 893- و فيه: في حديث عاميّ عنه صلى اللّه عليه و آله و سلم قال: بجّلوا المشائخ، فإنّ من إجلال اللّه تبجيل المشائخ. «3»أقول: لمّا كان شرف الإسلام أعلى و أجلّ من كلّ شرف، كان السابقون إليه أجدر بالتعظيم و التشريف عند اللّه عزّ و جلّ، و لا ريب في أنّ إعظام هؤلاء القوم تعظيم و إجلال له عزّ و جلّ، لأجل سابقتهم إلى الإسلام، و تقدّمهم في عبادته و طاعته، فلذلك جعل إجلالهم إجلالا له
- ايمنى از ترس روز قيامت: در وسائل به سند موثقى همچون صحيح از حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام آمده كه فرمود: رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرمود: هركس امتياز و برترى شخص بزرگى را به خاطر سنّش بشناسد و او را احترام كند، خداوند وى را از ترس روز قيامت ايمن نمايد..الفائدة الثانية: الأمن من فزع يوم القيامة: 894- لما روي في الوسائل: بسند موثّق كالصحيح عن الصادق عليه السّلام قال: قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم: من عرف فضل كبير لسنّه فوقّره، آمنه اللّه من فزع يوم القيامه. «4»
- و به سند مزبور از امام صادق عليه السّلام كه فرمود: هركس فرد سفيدموى را، در اسلام احترام و توقير كند، خداوند او را از فزع و ترس روز قيامت ايمن نمايد. 895- و فيه: بالإسناد السابق عن مولانا الصادق عليه السّلام قال:من و قرّ ذا شيبة في الإسلام آمنه اللّه من فزع يوم القيامة. «5»
- و به سند مرفوعى از رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله است كه فرمود: هركس فضل پير سالخوردهاى را بشناسد و به خاطر سنّش او را احترام نمايد، خداوند او را از ترس روز قيامت در امان دارد. 896- و فيه: بسند مرفوع عن رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم قال: من عرف فضل شيخ كبير فوقّره لسنّه آمنه اللّه من فزع يوم القيامة. «6»
- تقرب به درگاه خداوند متعال: در اصول كافى به سند خود از حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام آمده كه فرمود: از جمله چيزهايى كه خداوند به داوود عليه السّلام وحى فرمود، اين بود كه: الفائدة الثالثة: التقرّب إلى اللّه عزّ و جلّ، لأنّه من التواضع،897- و في اصول الكافي: بإسناده عن أبي عبد اللّه عليه السّلام قال:فيما أوحى اللّه عزّ و جلّ إلى داود: يا داود، كما أنّ أقرب الناس من اللّه المتواضعون،
- اى داوود! همانطوركه نزديكترين مردم نزد خداوند متواضع ان هستند، همچنين دورترين مردم از خداوند متكبران مىباشند. كذلك أبعد الناس من اللّه المتكبّرون. «1»
- اداء قسمتى از حقوق آن حضرت عليه السّلام : در دار السلام به نقل از كتاب من لا يحضره الفقيه از رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله آمده كه فرمود: مؤمن را بر مؤمن ديگر هفت حق از سوى خداوند واجب است: تجليل او در هنگام غايب بودنش و .... الفائدة الرابعة: أنّه يحصل بذلك أداء بعض حقوقه.898- ففي دار السلام، عن الفقيه: عن النبيّ صلى اللّه عليه و آله و سلم قال: للمؤمن على المؤمن سبعة حقوق واجبة من اللّه عزّ و جلّ عليه: الإجلال له في غيبته ... الخبر. «2»
- مىگويم: شايد منظور از وجوب در اينجا به معنى لغوى آن باشد، يعنى ثبوت. يعنى اين حقوق را خداى تعالى براى مؤمن بر مؤمن ديگر قرار داده است، چون مراتب تجليل- در غياب يا حضور شخص- مختلف است. بعضى واجب است مثل: ردّ غيبت او. و بعضى مستحبّ مانند: مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج1، ص: 489 أقول: لعلّ المراد بالوجوب هنا المعنى اللغوي، يعني الثبوت، فمفاده أنّ تلك الحقوق حقوق جعلها اللّه تعالى للمؤمن على المؤمن، فإنّ مراتب الإجلال و درجاتها في الغيبة أو الحضور كثيرة، بعضها واجبة كردّ غيبته و بعضها مندوبة،
- دعا كردن براى او و مدح او در غياب. و بايد دانست وقتى اين حقوق براى مؤمن ثابت باشد، براى امام مؤمنين به طريق اولى و به نحو اعلى و اتمّ ثابت مىباشد. كالدعاء له و مدحه في الغياب، و اللّه الموفّق للصواب.ثمّ لا يخفى أنّ هذا الحقّ إذا ثبت للمؤمن فهو ثابت لإمامهم بطريق أولى و نحو أوفى،
- حصول محبت: دعاكننده با اين كار نزد مولايش مورد مهرومحبّت قرار مىگيرد، زيرا كه اين عمل احسان و اظهار محبّت است و هردو مايه محبّت مىباشند، اضافه بر تعظيم و تكريمى كه در آن هست، كه آن نيز بذر محبّت را در دل كسى كه برايش تواضع كرده مىافشاند. بلكه اصولا صفت تواضع در ميان مردم ايجاد محبّت مىكند. و اين امرى است محسوس و در روايات متعدّدى از ائمه اطهار عليهم السّلام نيز آمده است. لأنّه في كلّ خير أتمّ، و به أحرى.الفائدة الخامسة: أنّه يحصل حبّه بالدعاء له، يعني أنّ الداعي يصير بذلك محبوبا لمولاه، و في ذلك جميع ما يتمنّاه، لأنّه إحسان و إظهار للحبّ، و كلاهما يجلبان المحبّة مضافا إلى ما فيه من التعظيم و التكريم.و هو أيضا ممّا يزرع المحبّة في قلب من يتواضع له، بل نفس صفة التواضع تزرع حبّ صاحبها في قلوب الناس طرّا، و هذا محسوس بحسب الآثار و منصوص في جملة من الأخبار المرويّة عن الأئمّة الأطهار:
- در دار السلام از حضرت امير مؤمنان على عليه السّلام است كه فرمود: سه چيز موجب محبّت است: 999- ففي دار السلام: عن سيّد الأوصياء الأبرار، أنّه قال: ثلاث يوجبن المحبّة:
- حسن خلق، خوب مدارا كردن و تواضع . و از حضرت باقر عليه السّلام است كه فرمود: سه چيز مايه محبّت است: قرض دادن، تواضع و بخشش. حسن الخلق، و حسن الرفق، و التواضع. «3»
- رفعت و بزرگى در پيشگاه خداوند: در اصول كافى از حضرت امام صادق عليه السّلام ضمن حديثى طولانى از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله آمده كه فرمود: همانا صدقه صاحبش را فزونى بخشد، پس صدقه دهيد- خداوند شما را رحمت كند- و به تحقيق تواضع به صاحبش رفعت و بلندى بيشترى دهد، پس تواضع كنيد كه خداوند شما را رفعت بخشد، و همانا گذشت، عزّت صاحبش را زياد كند، پس عفو كنيد تا خداوند به شما عزّت دهد. 900- و فيه: عن مولانا الباقر عليه السّلام أنّه قال:ثلاثة تورث المحبّة: الدين، و التواضع، و البذل. «1»الفائدة السادسة: الرفعة و الاحترام الموهوب من الملك العلّام،فإنّه من ثمرات التواضع:901- كما في اصول الكافي: عن أبي عبد اللّه عليه السّلام- في حديث طويل- عن النبيّ صلى اللّه عليه و آله و سلم قال: إنّ الصدّقة تزيد صاحبها كثرة، فتصدّقوا يرحمكم اللّه،و إنّ التواضع يزيد صاحبه رفعة، فتواضعوا يرفعكم اللّه،و إنّ العفو يزيد صاحبه عزّا فاعفوا يعزّكم اللّه. «2»
- و نيز در همان كتاب به سند صحيحى از حضرت صادق عليه السّلام آمده فرمود: همانا دو فرشته در آسمان بر بندگان گماشته شدهاند تا هركه براى خدا تواضع كند او را بالا برند، و هرآنكس كه تكبر كند او را به پستى كشانند. 902- و فيه: بسند صحيح عن الصادق عليه السّلام قال: إنّ في السماء ملكين موكّلين بالعباد، فمن تواضع للّه رفعاه، و من تكبّر وضعاه. «3»
- و نيز به سند صحيحى از آن حضرت است از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله كه فرمود: هركه تواضع كند خداوند او را بالا برد، و هركس كبر ورزد خداوند او را پايين آورد. 903- و فيه: بإسناد صحيح أيضا، عنه عليه السّلام عن رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم قال: من تواضع للّه رفعه اللّه، و من تكبّر خفضه اللّه. «4»
- و در كتاب من لا يحضره الفقيه از وصاياى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله به على عليه السّلام است: يا على! به خدا اگر فروتن در عمق چاهى باشد، خداوند- عزّ و جلّ- بادى برانگيزد كه او را در دولت اشرار بالاتر از اخيار قرار دهد. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج1، ص: 490904- و في الفقيه: في وصاياه لأمير المؤمنين عليه السّلام:يا عليّ، و اللّه لو أنّ الوضيع في قعر بئر لبعث اللّه عزّ و جلّ إليه ريحا ترفعه فوق الأخيار في دولة الأشرار. «5»
- و در اصول كافى در حديث مرفوعى از حضرت ابو الحسن موسى بن جعفر عليهما السلام است فرمود: 905- و في اصول الكافي: في حديث مرفوع عن أبي الحسن موسى بن جعفر عليه السّلام قال:
- خداوند به كوهها وحى فرمود كه: من كشتى بندهام نوح را روى يكى از شما قرار مىدهم، پس كوهها گردن كشيدند و سرفرازى كردند ولى كوه جودى تواضع كرد- و آن كوهى است در منطقه شما- پس كشتى سينه بر آن كوه نهاد. فأوحى اللّه عزّ و جلّ إلى الجبال: إنّي واضع سفينة نوح عبدي، على جبل منكنّ، فتطاولت و شمخت، و تواضع الجودي، و هو جبل عندكم، فضربت
- و شيخ جليل ابو القاسم جعفر بن محمد بن قولويه قمى رحمه اللّه در كتاب كامل الزيارات به سند خود از صفوان جمال روايت كرده كه گفت: شنيدم حضرت ابو عبد اللّه صادق عليه السّلام مىفرمود: خداوند- تبارك و تعالى- بعضى از زمينها و آبها را بر بعضى ديگر برترى داد، پس برخى از آنها فخرفروشى كردند و بعضى سركشى نمودند، و هيچ آب يا زمينى نماند مگر اينكه عقوبت شد به خاطر ترك تواضع براى خدا، تا جايى كه خداوند مشركين را بر كعبه مسلّط گردانيد، و آب نمكآلودى بر زمزم فرستاد كه طعمش را به هم زد. السفينة بجؤجؤها «1» الجبل ... الخبر. «2»906- و روى الشيخ الجليل أبو القاسم جعفر بن محمّد بن قولويه القمّي (ره) في كامل الزيارات بإسناده عن صفوان الجمّال، قال: سمعت أبا عبد اللّه عليه السّلام يقول: إنّ اللّه تبارك و تعالى فضّل الأرضين و المياه بعضها على بعض، فمنها ما تفاخرت و منها ما بغت، فما من ماء و لا أرض إلّا عوقبت لترك التواضع للّه حتّى سلّط اللّه على الكعبة المشركين، و أرسل إلى زمزم ماء مالحا حتّى أفسد طعمه.
- و همانا كربلا و آب فرات اوّلين زمين و آبى بودند كه خداوند را تقديس نمودند، پس خداوند به زمين كربلا فرمود: آنچه خداوند به تو فضيلت داده بازگوى؟ گفت: وقتى زمينها و آبها بر يكديگر فخرفروشى كردند، من گفتم: زمين مقدّس مبارك خدا هستم، شفا در تربت و آب من است، ولى افتخار نمىكنم بلكه خاضع و ذليل هستم براى كسى كه اين صفت را به من داد و بر پايينتر از خودم فخر نمىفروشم، بلكه خدا را شكر مىكنم. پس خداوند بر كرامت و برترى آن افزود به خاطر تواضع و سپاسش براى خدا به واسطه حسين و اصحاب او عليهم السّلام. سپس امام صادق عليه السّلام فرمود: هركس براى خدا تواضع كند، خداوند او را بالا برد و هرآنكه تكبر كند، خداوند او را پست گرداند.[1] و إنّ كربلاء و ماء الفرات أوّل أرض و أوّل ماء قدّس اللّه تبارك و تعالى و بارك عليه، فقال لها: تكلّمي ما فضّلك اللّه؟ فقالت: لمّا تفاخرت الأرضون و المياه بعضها على بعض، قلت: أنا أرض اللّه المقدّسة المباركة، الشفاء في تربتي و مائي و لا فخر، بل خاضعة ذليلة لمن فعل بي ذلك، و لا فخر على من دوني، بل شكرا للّه، فأكرمها و زادها بتواضعها و شكرها للّه بالحسين عليه السّلام و أصحابه.ثمّ قال أبو عبد اللّه عليه السّلام: من تواضع للّه رفعه اللّه، و من تكبّر وضعه اللّه. «3»
- و در مجلد چهاردهم بحار الانوار از مكارم الاخلاق آورده كه: ابن خولى ظرفى كه عسل و شير در آن بود به خدمت پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله آورد. پس آن حضرت از خوردن آن خوددارى كرد و چنين فرمود: دو نوشيدنى در يك بار، دو ظرف در يك ظرف! سپس فرمود: من آن را تحريم نمىكنم ولى فخر كردن و فرداى قيامت پاى حساب كشيده شدن براى زيادتى از دنيا را خوش ندارم، و تواضع را دوست مىدارم كه هركس براى خدا تواضع كند خداوند او را بالا برد. 907- و في المجلّد الرابع عشر من بحار الأنوار، من المكارم: قال:لقد جاء النبيّ صلى اللّه عليه و آله و سلم ابن خولي بإناء فيه عسل و لبن، فأبى أن يشربه، فقال صلى اللّه عليه و آله و سلم:شربتان في شربة، إناءان في إناء واحد، فأبى أن يشربه،ثمّ قال صلى اللّه عليه و آله و سلم: ما احرّمه، و لكنّي أكره الفخر و الحساب بفضول الدنيا غدا، و احبّ التواضع، فإنّ من تواضع للّه رفعه اللّه. «4»
- و نيز به نقل از كتاب الزهد به سند صحيح خود از حضرت امام صادق عليه السّلام آورده كه فرمود: مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج1، ص: 491908- و فيه، من كتاب الزهد: بإسناده الصحيح، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام
- رسول اكرم صلى اللّه عليه و آله پنجشنبه براى افطار در مسجد قبا بود، فرمود: آيا آشاميدنى هست؟ اوس بن خوله انصارى قدحى از شير آميخته به عسل براى آن حضرت آورد. ولى وقتى آن را چشيد قدح را كنار زد آنگاه فرمود: دو آشاميدنى كه مىشود به هريك از آندو اكتفا كرد، آن را نمىآشامم، تحريم هم نمىكنم، ولى براى خدا تواضع مىنمايم كه هركس براى خدا تواضع كند خداوند او را رفعت دهد و هركه تكبر نمايد خدايش پايين آورد، قال: أفطر رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلم عشيّة الخميس في مسجد قبا، فقال: هل من شراب؟ فأتاه أوس بن خولة الأنصاريّ بعسّ من لبن مخيض بعسل، فلمّا وضعه على فيه نحّاه، ثمّ قال: شرابان يكتفى بأحدهما عن صاحبه، لا أشربه و لا احرّمه، و لكنّي أتواضع للّه، فإنّ من تواضع للّه رفعه اللّه، و من تكبّر خفضه اللّه،
- و هركس در زندگى ميانهروى كند خداوند روزىاش دهد، و هرآنكه تبذير كند محرومش سازد، و هركس زياد به ياد خدا باشد خداوند او را دوست دارد. و من اقتصد في معيشته رزقه اللّه، و من بذّر حرمه اللّه، و من أكثر ذكر اللّه أحبّه اللّه. «1»
- موضوع دوم- معنى تواضع : بدان كه تواضع و تكبر از صفات و كيفيتهاى نفسانى است كه از هريك، آثار بسيارى ظاهر مىشود. و تواضع اينكه: شخص پيش خودش نسبت به غير حقير باشد. الثاني: في بيان معنى التواضع. إعلم أنّ التواضع و التكبّر من الكيفيّات النفسانيّة الّتي تظهر من كلّ منهما آثار كثيرة: الأوّل: أن يكون الشخص عند نفسه حقيرا بالنسبة إلى الغير.
- و تكبر اينكه: شخص در پيش خود نسبت به ديگرى بزرگ جلوه كند و ديگرى را نسبت به خودش حقير بداند. با اين قيد فرق بين تكبر و عجب معلوم مىشود، و الثاني: أن يكون عند نفسه عظيما بالنسبة إلى الغير، و يكون غيره في نظره حقيرا بالنسبة إلى نفسه، و بهذا القيد يفرّق بينه و بين العجب،
- زيرا كه عجب آن است كه شخص در نظر خودش از لحاظ جمال يا كمال يا اعمال يا نسب، يا همه اينها پسنديده و خوب باشد- يا صرفنظر از ديگرى- درصورتىكه تكبر آن است كه نسبت به ديگرى خودش را برتر و بهتر بداند. تكبر از جهل سرچشمه مىگيرد كه شخص، بدىهاى خودش و خوبىهاى ديگران را نشناسد يا از آنها غفلت ورزد. فإنّ المراد منه أن يكون الشخص حسنا في نظره من حيث الجمال أو الكمال أو الأعمال، أو النسب، أو جميعها، مع قطع النظر عن الغير.و التكبّر: أن يرى ذلك بالنسبة إلى الغير، فيكون غيره حقيرا في نظره، و إنّما ينشأ الكبر من جهل الشخص بمساوئ نفسه و محاسن غيره، أو الغفلة عنها.
- همانطوركه به اين صفت نفسانى تكبر گفته مىشود، آثار آن را نيز بههمين عنوان مىنامند. و كما يطلق التكبّر على تلك الصفة النفسانيّة كذلك يطلق على آثارها الناشئة عنها،
- مثل: راه رفتن متكبرانه، و كشيدن جامه بر زمين، و ترك جواب سلام، و امثال اينها. همينطور تواضع بر آن صفت نفسانى ياد شده و نيز به آثار آن گفته مىشود. از قبيل: احترام بزرگان، و نشستن با فقرا و مستمندان، و اجابت دعوت آنان، و پيشسلام بودن و امثال اينها. و الأفعال الخارجيّة المنبعثة منها، كالمشي مرحا، و جرّ الثوب على الأرض، و ترك ردّ السلام، و نحوها.و كذلك التواضع قد يطلق على الصفة النفسانيّة الّتي هي ضدّ التكبّر، و قد يطلق على آثارها الناشئة عنها، كإجلال المشايخ، و الجلوس مع المساكين و إجابة دعوتهم، و الابتداء بالسلام، و نحوها.
- و بدانكه تكبر از صفات ناپسند و مايه هلاكت دين است. و در مذمّت آن، آيات و روايات بسيارى وارد شده است. از جمله: ثقة الاسلام كلينى در اصول كافى به سند خود از حضرت امام صادق عليه السّلام آورده كه فرمود: ريشههاى كفر سه چيز است: حرص و تكبر و حسد. و اعلم أنّ الكبر من الصفات الذميمة، و المهلكات العظيمة.و قد ورد في ذمّه الآيات و الأخبار الكثيرة: 909- فمنها: ما رواه ثقة الإسلام الكليني (ره) في اصول الكافي: بإسناده عن أبي عبد اللّه عليه السّلام قال: اصول الكفر ثلاثة: الحرص، و الاستكبار، و الحسد ... الخبر. «1»
- «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ