مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام، ج‏1،: ص:529 60- حضور فرشتگان‏ المكرمة المكملّة للستّين: [يكون محضرا للملائكة]

«سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«                                           

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir 

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad 

-«بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏»

«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ  

مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام، ج‏: ص:529

  1. 60- حضور فرشتگان‏ المكرمة المكملّة للستّين: [يكون محضرا للملائكة]مجلسى كه در آن براى حضرت قائم عليه السّلام  دعا شود، جايگاهى براى حضور فرشتگان گردد، و همچنين است تمام مجالس دعا، فرشتگان اهل آن مجالس را در دعا يارى مى‏دهند. دليل بر اين معنى چند روايت است، از جمله: در مجلّد اوّل بحار از پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله  مروى است كه فرمود: أنّ المجلس الّذي يدعى فيه للقائم عجّل اللّه تعالى فرجه يكون محضرا للملائكة، و هكذا كلّ مجالس الدعاء، و تساعد الملائكة أهل تلك المجالس في هذا الدعاء و سائر أقسامه. و يدلّ على ذلك عدّة روايات:982- منها: ما في المجلّد الأوّل من البحار: عن النبيّ صلى اللّه عليه و آله و سلم قال:
  2. اگر به بوستان‏هاى بهشت گذرتان افتاد در آن‏ها به گردش و تنعم بپردازيد. عرض كردند: يا رسول اللّه! بوستان‏هاى بهشت چيست؟ فرمود: حلقه‏هاى ذكر، كه خداوند را كاروان‏هايى از فرشتگان است كه در پى حلقه‏هاى ذكر مى‏گردند. پس هنگامى كه به آن‏ها برسند پيرامونشان را مى‏گيرند. إذا مررتم في رياض الجنّة فارتعوا، قالوا: يا رسول اللّه، و ما رياض الجنّة؟ قال: حلق الذكر، فإنّ سيّارات من الملائكة يطلبون حلق الذكر، فإذا أتوا عليهم حفّوا بهم، إنتهى. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏1، ص: 528
  3. مى‏گويم: از اين حديث شريف چند نكته استفاده مى‏شود: أقول: يستفاد من هذا الحديث الشريف، و الكلام اللطيف امور:
  4. اول: اين‏كه مجالس ذكر از بوستان‏هاى بهشتى است، و اين يا از باب نامگذارى سبب به نام مسبّب است، به‏جهت اين‏كه نشستن در آن مجالس سبب دخول در بهشت مى‏باشد، و يا از اين جهت كه آن مجالس در حقيقت بهشت است، يعنى: منظور از بهشت دار القرب و جايگاه ابرار و نيكان باشد. مؤيد اين احتمال علّت آوردن آن حضرت است، اين‏كه: خداوند را كاروان‏هايى از فرشتگان است كه در پى حلقه‏هاى ذكر مى‏گردند .... أحدها: كون مجالس الذكر من رياض الجنّة، و هذا إمّا من باب تسمية السبب باسم المسبّب، لكون الجلوس في تلك المجالس سببا لدخول الجنّة.و إمّا من باب كون تلك المجالس جنّة حقيقة، بأن يكون المراد بالجنّة دار القرب، و منازل الأبرار.و يؤيّده التعليل بقوله صلى اللّه عليه و آله و سلم: فإنّ للّه تعالى سيّارات من الملائكة «إلخ».
  5. و به عبارت ديگر، بهشت محل الطاف خداوند و منزلگاه كرامت او است. پس اگر بنده‏اى اهل كرامت باشد، هم در دنيا و هم در برزخ و هم در قيامت و بعد از آن در بهشت خواهد بود. و بعبارة اخرى: الجنّة محلّ ألطاف اللّه، و دار كرامته، فإذا كان العبد من أهلها فهو في الجنّة في الدنيا، و في القبر، و في البرزخ، و في القيامة و ما بعدها.
  6. و نيز مؤيّد اين معنى است آنچه در روايت آمده: قبر يا يكى از بوستان‏هاى بهشت است و يا گودالى از گودال‏هاى جهنّم. زيرا كه مخفى نيست قبر كه در زمين واقع است غير از آن بهشت موعود مى‏باشد كه در آسمان واقع است- چنان‏كه در اخبار وارد شده-983- و يؤيّد هذا المعنى أيضا: ما ورد أنّ القبر إمّا روضة من رياض الجنّة أو حفرة من حفر النيران‏ إذ لا يخفى أنّ القبر الواقع في الأرض غير الجنّة الموعودة الواقعة في السماء كما ورد في الأخبار
  7. و ممكن است منظور از بهشت همان بهشت موعود، و تعبير از حلقه‏هاى ذكر به بهشت، از باب استعاره باشد، و وجه شباهت همان باشد كه گفته شد يعنى: سراى نزديكى به حق، و منزلگاه نيكان بودن. و اللّه العالم. و يمكن أن يكون المراد بالجنّة: الجنّة المعهودة، و يكون التعبير بها عن حلق الذكر، من باب الاستعارة و وجه الشباهة ما ذكرناه من كونها دار القرب، و محلّ الكرامة، و اللّه العالم.
  8. دوم: از امورى كه از خبر شريف استفاده مى‏شود، استحباب جمع شدن و گردهم‏آيى مؤمنين براى ذكر و دعا مى‏باشد، و شاهد بر اين مطلب چند روايت است از جمله: الأمر الثاني: ممّا يستفاد من الخبر الشريف استحباب اجتماع المؤمنين للذكر و الدعاء، و يشهد لذلك روايات:
  9. در اصول كافى به سند خود از حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام  آمده كه فرمود: هيچ سه نفر به بالا از مؤمنين جمع نشوند مگر اين‏كه به مثل آن‏ها از فرشتگان حاضر گردند. پس اگر دعاى خير كنند، آمين گويند، و اگر از شرّى به خدا پناه ببرند، فرشتگان از خداوند مى‏خواهند كه آن شرّ را از آنان دور نمايد و اگر حاجت ى بخواهند، به درگاه الهى شفاعت كنند و قضاى آن را تقاضا نمايند .... 984- منها: ما في اصول الكافي: بإسناده عن أبي عبد اللّه عليه السّلام قال: ما اجتمع ثلاثة من المؤمنين فصاعدا إلّا حضر من الملائكة مثلهم، فإن دعوا بخير أمنّوا، و إن استعاذوا من شرّ دعوا ليصرفه عنهم، و إن سألوا حاجة تشفّعوا إلى اللّه و سألوه قضاها ... الخبر
  10. و نيز از آن حضرت است كه فرمود: هيچ‏گاه چهار نفر باهم در يك امر مجتمع نشوند كه به درگاه خدا دعا كنند مگر اين‏كه با اجابت آن دعا متفرّق گردند. 985- و فيه: عنه عليه السّلام قال: ما اجتمع أربعة رهط قطّ على أمر واحد فدعوا اللّه إلّا تفرّقوا عن إجابة.
  11. همچنين از امام صادق عليه السّلام  است كه فرمود: هرگاه پدرم را چيزى اندوهگين مى‏كرد، زنان و كودكان را جمع مى‏نمود، سپس دعا مى‏كرد و آن‏ها آمين مى‏گفتند. 986- و فيه: أيضا: عنه عليه السّلام قال: كان أبي إذا حزنه أمر جمع النساء و الصبيان، ثمّ دعا، و أمّنوا. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏1، ص: 529
  12. مى‏گويم: روايت اوّل- از اين سه روايت- از جمله دلايل اين است كه مجلس دعا محل حاضر شدن ملائكه است. أقول: و الرواية الاولى من هذه الروايات الثلاثة أيضا ممّا يدلّ على كون مجلس الدعاء محضر الملائكة، فلا تغفل.
  13. سوم: از امورى كه از حديث شريف استفاده مى‏شود اين‏كه: شركت كردن و حضور در مجلس ذكر و دعا مستحب است هرچند كه به آن اشتغال نورزد. شاهد بر اين مطلب روايتى است كه در بحار به نقل از عوالى اللئالى آمده كه: الأمر الثالث: ممّا يستفاد من الحديث الشريف استحباب الحضور و الكون في مجلس الذكر و الدعاء، و إن لم يشتغل بذلك،987- و يشهد لهذا ما في البحار، نقلا عن كتاب غوالي اللئالي قال:
  14. عدّه‏اى از مشايخ به طريق صحيحى از حضرت رضا عليه السّلام  روايت كرده‏اند كه فرمود: هنگامى كه اهل مجالس ذكر و علم به منزل‏هايشان بازمى‏گردند، خداى- عزّ و جلّ- به فرشتگان مى‏فرمايد: ثواب آنچه از كارهاى اينان ديديد بنويسيد. پس براى هركدام ثواب عملش را مى‏نويسند، روى عدّة من المشائخ بطريق صحيح عن الصادق عليه السّلام أنّه قال: إنّ اللّه عزّ و جلّ يقول لملائكته عند انصراف أهل مجالس الذكر و العلم إلى منازلهم: اكتبوا ثواب ما شاهدتموه من أعمالهم، فيكتبون لكلّ واحد ثواب عمله،
  15. و بعضى از افراد را كه با آن‏ها حاضر بوده‏اند رها مى‏كنند، پس خداوند- عزّ و جلّ- مى‏فرمايد: چرا فلانى را ننوشتيد مگر با ايشان نبود و در جمعشان حضور نداشت؟ مى‏گويند: پروردگارا! او با آن‏ها شركت نداشت و كلمه‏اى هم سخن نگفت. خداوند جليل جلّ جلاله مى‏فرمايد: مگر همنشين آن‏ها نبود؟ عرضه مى‏دارند: چرا پروردگارا! پس مى‏فرمايد: او را با آن‏ها بنويسيد، آنان قومى هستند كه همنشين آنان به سبب ايشان بدبخت نشود، پس او را با آن‏ها مى‏نويسند، و خداوند تعالى مى‏فرمايد: براى او ثوابى مثل ثواب يكى از آن‏ها بنگاريد. و يتركون بعض من حضر معهم فلا يكتبونه.فيقول اللّه عزّ و جلّ: ما لكم لم تكتبوا فلانا، أليس كان معهم و قد شهدهم؟ فيقولون: يا ربّ إنّه لم يشرك معهم بحرف، و لا تكلّم معهم بكلمة! فيقول الجليل جلّ جلاله: أليس كان جليسهم؟ فيقولون: بلى، يا ربّ فيقول: اكتبوه معهم، إنّهم قوم لا يشقى بهم جليسهم، فيكتبونه معهم، فيقول تعالى: اكتبوا له ثوابا مثل ثواب أحدهم.
  16. بيان: علامه مجلسى گفته: اين‏كه حضرت فرمود: «لا يشقى به جليسهم»؛ همنشينشان بدبخت نشود.يعنى به بركت آن‏ها همنشين ايشان نوميد نمى‏شود كه منتهى به بدبختى وى گردد، يا اين‏كه مصاحبت آنان در همنشين مؤثر است، پس به سبب آن شايسته ثواب و سعادت شده است. بيان: قال العلّامة المجلسي (ره) قوله عليه السّلام: «لا يشقى بهم جليسهم» أي ببركتهم لا يخيب جليسهم عن كرامتهم فيشقى، أو أنّ صحبتهم مؤثّرة في الجليس، فاستحقّ بسبب ذلك الثواب و السعادة «إنتهى».
  17. و نيز در بحار به نقل از عيون اخبار الرضا به سند خود از حضرت رضا عليه السّلام  آورده كه فرمود: هركس در مجلسى كه امر ما در آن احيا مى‏شود بنشيند، روزى كه دل‏ها مى‏ميرد دل او نخواهد مرد. 988- و في البحار أيضا عن العيون: بإسناده عن الرضا عليه السّلام قال: من جلس مجلسا يحيى فيه أمرنا لم يمت قلبه يوم تموت القلوب، إنتهى.
  18. مى‏گويم: و نظير اين مصاحبت با زائران قبر مولاى شهيدمان حضرت ابى عبد اللّه الحسين عليه السّلام  و بودن با آن‏ها و نيز ورود به جمع ايشان مى‏باشد. أقول: و نظير ذلك المصاحبة مع زوّار قبر مولانا الشهيد أبي عبد اللّه الحسين عليه السّلام، و الكون معهم، و الدخول في زمرتهم.
  19. چهارم: از امورى كه از حديث شريف استفاده مى‏شود اين‏كه: نشستن در مجالس ذكر مايه صفاى دل مى‏باشد، بدين جهت است كه فرشتگان با اهل آن مجالس انس مى‏گيرند. خداوند ما را موفق بدارد و در دنيا و آخرت از آنان قرار دهد. الأمر الرابع: ممّا يستفاد من الحديث الشريف أنّ الجلوس في مجالس الذكر يوجب صفاء القلب، و لذلك تأنس الملائكة بأهل تلك المجالس.وفّقنا اللّه تعالى و جعلنا منهم في الدنيا و الآخرة.مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏1، ص: 530
  20. تذكّر: منظور از حلقه‏هاى ذكر، مجالسى است كه اهل ايمان در آن‏ها جمع مى‏شوند تا قرآن بخوانند، يا براى مولى صاحب الزمان عليه السّلام  دعا كنند، يا نام‏هاى خداى تعالى و صفات او را ياد نمايند، يا از پيغمبر و امامان عليهم السّلام ياد آورند- كه در خبر آمده: ذكر آن‏ها ذكر اللّه است- و يا مصائب آنان، يا ساير شؤونى كه متعلق به ايشان است، بازگو شود. تبيين، المراد بحلق الذكر المجالس الّتي يجتمع فيها أهل الإيمان لقراءة القرآن، أو الدعاء لصاحب الزمان عليه السّلام، أو ذكر أسماء اللّه تعالى و صفاته، أو ذكر النبيّ و الأئمّة عليهم السّلام، فإنّ ذكرهم ذكر اللّه، كما ورد في الحديث، أو ذكر مصائبهم، أو سائر ما يتعلّق بشؤونهم.
  21. و نيز از جمله مجالس ذكر: ساير مجالس دعا، و مجلس مذاكره و مباحثه علم شرعى و درس گرفتن آن مى‏باشد، البته به‏طور خالصانه و دور از هرگونه ريا و شهرت‏طلبى و جدال و مراء. اگر بخواهيم احاديثى را كه بر اين مطالب دلالت دارد، ذكر كنيم، از مقصود اصلى باز مى‏مانيم، لذا به همين مقدار اكتفا مى‏كنيم. و من مجالس الذكر أيضا سائر مجالس الدعاء، و منها أيضا مجالس مباحثة العلم الشرعيّ، و مدارسته على الوجه الخالص من السمعة و الرياء و الجدال و المراء، و ذكر ما يدلّ على ما ذكرناه من الأخبار ينافي ما قصدناه من الاختصار فلنكتف بهذا المقدار.
  22. 61- مباهات خداوند متعال- المكرمة الحادية و الستّون [ممّن يباهي به الإله الجليل ملائكته‏
  23. خداوند متعال به اين عمل ارزنده [دعا براى حضرت بقية اللّه- عجّل اللّه فرجه الشريف-] به فرشتگانش مباهات مى‏كند. أنّ الداعي لهذا الأمر الجليل ممّن يباهي به الإله الجليل ملائكته.
  24. 62- استغفار فرشتگان‏ المكرمة الثانية و الستّون: أنّه ممّن يستغفر لهم الملائكة
  25. و دليل بر اين دو مكرمت روايتى است كه در مجلّد اوّل بحار مسندا از حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام  آمده كه به داوود بن سرحان فرمود: اى داوود! سلام مرا به دوستان و پيروانم برسان و اين‏كه مى‏گويم: خداوند رحمت كند بنده‏اى را كه با ديگرى جمع بشود پس امر ما را مذاكره نمايند كه سومى آنان فرشته‏اى خواهد بود كه براى آن دو طلب مغفرت كند، و هيچ‏گاه دو نفرى بر ياد ما جمع نشوند مگر اين‏كه: خداى تعالى به جهت [اجتماع‏] آنان به فرشتگانش مباهات مى‏نمايد. پس هرگاه اجتماع كرديد به يادآورى و گفت‏وشنود امر ما بپردازيد، كه در جمع شدن و مذاكره شما احياى امر ما است و بهترين مردم بعد از ما كسى است كه امر ما را مذاكره كند و به ياد ما دعوت نمايد. 989- و يدلّ على هذين الأمرين ما روي في أوّل البحار: مسندا عن أبي عبد اللّه عليه السّلام أنّه قال لداود بن سرحان: يا داود، أبلغ مواليّ عنّي السلام، و أنّي أقول: رحم اللّه عبدا اجتمع مع آخر فتذاكرا أمرنا، فإنّ ثالثهما ملك يستغفر لهما، و ما اجتمع اثنان على ذكرنا إلّا باهى اللّه تعالى بهما الملائكة،فإذا اجتمعتم فاشتغلوا بالذكر، فإنّ في اجتماعكم و مذاكرتكم إحياءنا، و خير الناس من بعدنا من ذاكر بأمرنا، و دعا إلى ذكرنا.
  26. مى‏گويم: وجه دلالت اين‏كه پرداختن به دعا براى مولايمان صاحب الزمان عليه السّلام  از بارزترين مصاديق ذكر و ارزنده‏ترين افراد آن است، خداوند ما و ساير مؤمنين را به آن توفيق دهد. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏1، ص: 531 أقول: وجه الدلالة: أنّ الاشتغال بالدعاء لمولانا صاحب الزمان عليه السّلام من أجلى أفراد الذكر و أحلاها، وفّقنا اللّه تعالى و سائر المؤمنين.
  27. 63- بهترين مردم بعد از امامان عليهم السّلام المكرمة الثالثة و الستّون [يكون خير الناس‏]
  28. از امورى كه از حديث سابق استفاده مى‏شود اين‏كه: دعاكننده براى اين موضوع ارزنده درعداد بهترين مردم قرار خواهد گرفت، زيرا كه از كسانى خواهد بود كه امر امامان عليهم السّلام را مذاكره مى‏كند. چون منظور از مذاكره امر ايشان، يادآورى آنان و ذكر آنچه متعلق به ايشان و دعوتشان مى‏باشد، به جهت جاويد ماندن نام و آثار آن‏ها كه بدون ترديد بقاى دين جز به اين امر نيست، و از اين معنى به دست مى‏آيد كه اين عمل از ساير اعمال مستحبّى بهتر است، مخصوصا در زمان غيبت. ما يستفاد من الرواية المذكورة و هو أنّ الداعي في هذا الأمر يكون خير الناس، لكونه ممّن يذاكره بأمرهم عليهم السّلام فإنّ المراد من المذاكرة بأمرهم: ذكرهم و ذكر ما يتعلّق بهم و بشؤونهم، صونا عن انمحاء اسمهم، و انطماس آثارهم إذ لا ريب أنّ بقاء الدين لا يكون إلّا بذلك، كما لا يخفى على العارف السالك، و قد ظهر من ذلك كون هذا العمل أفضل من سائر الأعمال المندوبة خصوصا في زمان الغيبة،
  29. و ناگفته نماند كه: از بارزترين و بهترين انواع ذكر امامان عليهم السّلام، يادآورى صفات و ويژگى‏هاى مولاى غايب ما عليه السّلام  و بيان علائم و آثار آن حضرت است كه مايه بينش اهل نظر مى‏باشد. فتدبّر جيّدا. ثمّ لا يخفى أنّ من أجلى أنواع الذكر لهم و أفضلها أيضا ذكر صفات مولانا الغائب عن الأبصار، و ما له من الخصائص و العلائم و الآثار ليكون تبصرة لاولى الاعتبار.
  30. و بدان كه اين سه مكرمتى كه ذكر گرديد، درصورتى براى مؤمن حاصل مى‏شود كه در مجمع مؤمنين باشد كه در اجتماع و گردهم‏آيى آنان خصوصياتى است كه جز به آن حاصل نمى‏گردد. و اعلم أنّ تلك المكارم الثلاثة إنّما تحصل للمؤمن بالدعاء في حقّ مولانا صاحب الزمان عليه السّلام، إذا كان ذلك في مجامع المؤمنين، فإنّ في اجتماعهم خصوصيّات ليس تحصل إلّا به،
  31. از جمله آن خصوصيات احياء امر و اعلاء كلمه امامان برحقّ عليهم السّلام و نشر حقايق و معارف ايشان و همبستگى مؤمنين در جهت يارى آنان، و دعا براى تعجيل فرج آنان عليهم السّلام مى‏باشد. و من تلك الخصوصيّات إحياء أمرهم، و إعلاء كلمتهم و نشر أسمائهم، و الدعوة إليهم، و اتّفاق المؤمنين على نصرتهم و الدعاء لهم و لتعجيل فرجهم صلوات اللّه عليهم أجمعين.
  32. 64- اطاعت اولى الامر المكرمة الرابعة و الستّون [إطاعة لاولي الأمر]
  33. اين دعا اطاعت اولى الامر است، و آن بهترين چيزى است كه بندگان به وسيله آن به درگاه خداوند تقرّب جويند. خداى- عزّ و جلّ- مى‏فرمايد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيغمبر و اولى الامر از خودتان را. أنّه إطاعة لاولي الأمر: و هو أفضل ما يتقرّب به العباد إلى اللّه عزّ و جلّ قال اللّه عزّ و جلّ: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ‏ الآية. فهاهنا مطالب:
  34. در اين‏جا چند مطلب مورد بررسى قرار مى‏گيرد: أحدها: أنّ المراد باولي الأمر
  35. اول: منظور از اولى الامر در آيه مباركه، ائمه اطهار عليهم السّلام مى‏باشد. في الآية المباركة الأئمّة الأطهار عليهم السّلام.
  36. دوم: وجوب اطاعت اولى الامر. و الثاني: وجوب إطاعة اولي الأمر.
  37. سوم: اين‏كه اين امر بهترين چيزى است كه بندگان به سوى خداوند- عزّ و جلّ- بدان تقرّب جويند. و الثالث: كون ذلك أفضل ما يتقرّب به العباد إلى اللّه عزّ و جلّ.
  38. چهارم: اين‏كه دعا براى تعجيل فرج مولايمان صاحب الزمان عليه السّلام  از مصاديق اطاعت آنان است. و الرابع: كون الدعاء بتعجيل الفرج من مصاديق الإطاعة لهم عليهم السّلام.
  39. مطلب اوّل- اولى الامر ائمه اطهار عليهم السّلام هستند: اخبار بسيارى از طريق خاصّه و عامّه بر اين معنى دلالت دارد كه در كتاب‏هاى: كافى، غيبت نعمانى، كمال الدين، غاية المرام، تفسير البرهان، بحار، مناقب و غير اين‏ها آمده است. ما در اين‏جا به ذكر بعضى از آن‏ها به نقل از تفسير البرهان و به حذف سند اكتفا مى‏كنيم مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏1، ص: 53: أمّا [المطلب‏] الأوّل: فيدلّ عليه أخبار كثيرة من طرق الخاصّة و العامّة مذكورة في الكافي، و غيبة النعماني، و كمال الدين، و غاية المرام، و تفسير البرهان و البحار، و المناقب، و غيرها.[1] و نكتفي في هذا المقام بذكر بعضها نقلا عن تفسير البرهان، بحذف الإسناد:
  40. از جابر بن عبد اللّه انصارى است كه گفت: هنگامى كه خداوند- عزّ و جلّ- بر پيامبرش حضرت محمد صلى اللّه عليه و آله  اين آيه را نازل كرد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ، عرض كردم: يا رسول اللّه! خدا و رسولش را شناختيم، اولى الامر كه خداوند طاعتشان را به طاعت تو مقرون ساخته كيانند؟ فرمود: آنان خلفاى من هستند اى جابر! و امامان مسلمين پس از من مى‏باشند. 990- فعن جابر بن عبد اللّه الأنصاري، قال: لمّا أنزل اللّه عزّ و جلّ على نبيّه محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ‏ قلت: يا رسول اللّه، عرفنا اللّه و رسوله، فمن اولوا الأمر الّذين قرن اللّه طاعتهم بطاعتك؟
  41. «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

.

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید