مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام، ج‏1،: ص: 549 83- ثواب احسان به مولايمان صاحب الزمان عليه السّلام ‏

«سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«                                           

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir 

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad 

-«بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏»

«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ  

مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام، ج‏: ص: 549

  1. 83- ثواب احسان به مولايمان صاحب الزمان عليه السّلام
  2. اين مطلب به چند جهت بيان مى‏گردد:يكى اين‏كه: دعا- چنان‏كه پيش‏تر توضيح داديم- تعظيم و گراميداشت افراد و از اقسام احسان و نيكى است، كه پرواضح است.
  3. دوم: اين‏كه دعا كردن در پيش افتادن فرج و ظهور، تأثير و مدخليّت دارد. چنان‏كه در حديثى اين معنى گذشت و آن را توضيح داديم، و اهتمام ورزيدن به تمام آنچه در اين امر عظيم مؤثر است احسان به مولاى خائف و غايب از نظرمان مى‏باشد.
  4. سوم: اين‏كه اين دعا اطاعت از امر آن حضرت است، و فرمانبردارى نسبت به مولى به هرگونه كه باشد احسان به او است.
  5. بلكه مى‏گويم: دعا براى آن حضرت احسان به خاتم انبيا و امامان معصوم، و تمام پيغمبران و رسولان و همه مؤمنان است. زيرا كه فرج آن جناب در واقع فرج تمام اولياى خدا است. چنان‏كه امام صادق عليه السّلام  در دعاى خود بعد از نماز ظهر بيست و يكم ماه رمضان به اين مطلب تصريح كرده. پس طلب كردن آن از واضح‏ترين اقسام احسان است.
  6. 84- ثواب گراميداشت و اداء حقّ عالم‏ المكرمة الرابعة و الثمانون فيه ثواب إكرام العالم، و أداء لحقّه في الجملة
  7. با توجّه به اين‏كه دعا كردن تجليل و احترام و نوعى گراميداشت است، چنان‏كه در بحار از امام صادق عليه السّلام  روايت است كه فرمود: هركس فقيه مسلمانى را گرامى بدارد، روز قيامت درحالى خداى تعالى را ملاقات خواهد كرد كه از او راضى باشد. لأنّ الدعاء تجليل و إعظام و هو نوع من الإكرام.1017- و قد روي في البحار: عن الصادق عليه السّلام قال: من أكرم فقيها مسلما لقى اللّه تعالى يوم القيامة و هو عنه راض.
  8. و نيز در بيان حقّ عالم از امير المؤمنين عليه السّلام  است كه فرمود: بايد كه در حضور و غياب احترام او حفظ شود، و حقّ او شناخته گردد، كه عالم از روزه‏دارى كه شب‏ها را به عبادت به سر برد، و در راه خدا جهاد كند اجرش بيشتر است. 1018- و فيه: عن أمير المؤمنين عليه السّلام- في بيان حقّ العالم- قال:و ليحفظ شاهدا و غائبا، و ليعرف له حقّه، فإنّ العالم أعظم أجرا من الصائم القائم المجاهد في سبيل اللّه. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏1، ص: 549
  9. مى‏گويم: پوشيده نيست كه مولايمان صاحب الزمان عليه السّلام  كاملترين مصاديق اين عنوان بلكه عالم حقيقى است، چنان‏كه در خصال از حضرت امام صادق عليه السّلام  آمده كه فرمود: مردم بر سه گونه‏اند:أقول: لا يخفى أنّ مولانا صاحب الزمان أكمل مصاديق هذا العنوان، بل هو العالم حقيقة.1019- كما ورد عن أبي عبد اللّه عليه السّلام في الخصال و غيره، أنّه قال:الناس يغدون على ثلاثة:
  10. عالم و متعلّم و خاشاك، پس ما علماييم، و شيعيانمان متعلّمند، و ساير مردم خاشاك مى‏باشند. عالم و متعلّم و غثاء، فنحن العلماء، و شيعتنا المتعلّمون، و سائر الناس غثاء.
  11. مى‏گويم: چون دعا كردن حفظ حرمت آن حضرت است در حضور و غياب، بر مؤمن لازم است كه به آن اهتمام ورزد، زيرا كه آن جناب از ديدگان غايب، و نزد اهل بيتش حاضر است، و به فارسى دراين‏باره سروده‏ام: أقول: لمّا كان الدعاء حفظا لشأنه شاهدا و غائبا، لزم على المؤمن الاهتمام بذلك، لأنّه غائب عن الأبصار، و حاضر عند اولي الاعتبار. و قد قلت في هذا المعنى بالفارسيّة: ....أي غايب از نظر نظرى سوى ما فكن‏ ..... آشفته بين ز غيبت روى تو مرد و زن‏..... پوشيده نيست حالت افكار ما ز تو..... حاضر ميان جمعي و غايب ز انجمن
  12. پيش از اين نيز مطالبى مناسب اين موضوع آورده‏ايم. و قد ذكرنا بعض ما يدلّ على ذلك سابقا، فتدبّر.
  13. 85- ثواب گراميداشت شخص كريم‏ المكرمة الخامسة و الثمانون فيه ثواب إكرام الكريم‏
  14. با توجه به مطالب مختلفى كه در اين كتاب آمده معنى فوق نيازى به بيان و توضيح ندارد.
  15. 86- محشور شدن در زمره امامان عليهم السّلام المكرمة السادسة و الثمانون الحشر في زمرة الأئمّة الطّاهرين يوم القيامة
  16. نظر به اين‏كه دعا براى مولايمان صاحب الزمان عليه السّلام  از اقسام يارى آن جناب به وسيله زبان است، اين اثر بر آن مترتب مى‏باشد. چنان‏كه در حديث شريف نبوى كه حضرت سيّد الشهداء عليه السّلام  شب عاشورا براى اصحاب خود بيان فرمود چنين آمده: به تحقيق كه جدّم خبرم داد كه فرزندم حسين در تف كربلا غريب، تنها و تشنه كشته خواهد شد، پس هركه او را يارى كند مرا يارى كرده و فرزندش قائم را يارى كرده، و هركس به زبانش ما را يارى نمايد روز قيامت در حزب ما خواهد بود. لأنّ الدعاء في حقّ مولانا صاحب الزمان من أقسام النصرة باللسان.1020- و قد ورد في الحديث النبويّ، الّذي رواه سيّد الشهداء لأصحابه ليلة عاشوراء، قال: فقد أخبرني جدّي: أنّ ولدي الحسين يقتل بطفّ كربلاء غريبا وحيدا عطشانا، فمن نصره فقد نصرني، و نصر ولده القائم، و من نصرنا بلسانه فإنّه في حزبنا يوم القيامة.
  17.  87- بالا رفتن درجات در بهشت‏ المكرمة السابعة و الثمانون ارتفاع الدّرجات في روضات الجنّات‏
  18. دليل بر اين، روايتى است كه در تفسير امام عسكرى عليه السّلام  آمده، در حديثى طولانى از پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله  كه فرمود: اگر مى‏خواهيد محمد و على عليهما السلام نزد خداوند منزلت‏هاى شما را والا سازند، 1021- و يدلّ على ذلك ما روي في تفسير الإمام- في حديث طويل- عن النبيّ صلى اللّه عليه و آله و سلم: ثمّ إنّ أردتم أن يعظّم محمّد و عليّ عند اللّه تعالى منازلكم،
  19. پس شيعيان محمد و على را دوست بداريد و در برآوردن حوائج مؤمنين جدّيت نماييد، كه هرگاه خداى تعالى شما گروه‏هاى شيعيان و دوستان ما را داخل بهشت گرداند، فأحبّوا شيعة محمّد و عليّ، و جدّوا في قضاء حوائج إخوانكم المؤمنين، فإنّ اللّه تعالى إذا أدخلكم الجنّة مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏1، ص: 550
  20. منادى او در بهشت بانگ زند: اى بندگان من! به رحمت من داخل بهشت شده‏ايد، پس آن را به مقدار محبّت خود نسبت به شيعيان محمد و على و برآوردن حقوق برادران ايمانى خويش بين خود تقسيم نماييد، آن‏گاه هركدام كه محبّتش نسبت به شيعه بيشتر و در اداى حقوق برادران مؤمن پيش‏قدم‏تر بوده، درجاتش در بهشت بالاتر خواهد بود تا آن‏جا كه در بين آنان كسى باشد كه از ديگرى به مقدار پانصد سال راه در كاخ‏ها و بهشت‏هاى بالاترى قرار گيرد. معاشر شيعتنا و محبّينا نادى مناديه في تلك الجنان:قد دخلتم يا عبادي الجنّة برحمتي، فتقاسموها على قدر حبّكم لشيعة محمّد و عليّ عليهما السلام و قضائكم لحقوق إخوانكم المؤمنين.فأيّهم كان للشيعة أشدّ حبّا، و لحقوق إخوانه المؤمنين أحسن قضاء، كانت درجاته في الجنان أعلى، حتّى أنّ فيهم من يكون أرفع من الآخر بمسيرة مائة ألف سنة، ترابيع و قصور و جنان.
  21. مى‏گويم: پيش‏تر يادآور شديم كه دعا در حقّ مولايمان حضرت حجّت عليه السّلام  برآوردن بعضى از حقوق بزرگ و بسيار آن حضرت بر ما است. اضافه بر اين‏كه برآوردن حاجت  آن جناب نيز هست كه مؤمنين را در توقيع شريف امر فرمود: و بسيار دعا كنيد براى تعجيل فرج ... و نيز زياد دعا كردن دراين‏باره از شدّت محبّت به آن حضرت و شيعيانش سرچشمه مى‏گيرد، زيرا كه گشايش وضع مؤمنين به ظهور و فرج آن جناب بستگى دارد، چنان‏كه مكرّر بيان كرده‏ايم. أقول: قد ذكرنا أنّ الدعاء في حقّ مولانا الحجّة صلوات اللّه عليه قضاء لبعض حقوقه الكثيرة العظيمة، مضافا إلى أنّه قضاء لحاجت ه عليه السّلام حيث أنّه أمر المؤمنين بذلك في التوقيع الشريف، بقوله: و أكثروا الدعاء بتعجيل الفرج‏..
  22. 88- ايمنى از سختى حساب در قيامت‏ المكرمة الثامنة و الثمانون الأمن من سوء الحساب في يوم الحساب‏
  23. زيرا كه اين دعا صله‏رحم آل محمد عليهم السّلام مى‏باشد، و خداى تعالى فرموده: وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ؛ و آنان كه پيوندى كه خداوند به آن امر فرموده مى‏پيوندند و از [عذاب‏] پروردگارشان و سختى حساب مى‏ترسند.لأنّه صلة لرحم آل محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم و قد قال اللّه عزّ و جلّ: وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ‏.
  24. و شيخ كلينى در اصول كافى به سند صحيحى از صفوان جمّال آورده كه گفت: ميان حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام  و عبد اللّه بن الحسن سخنى درگرفت تا كار به جنجال كشيد و مردم جمع شدند، پس شب‏هنگام را به همان‏گونه از هم جدا شدند، صبح كه در پى كارى مى‏رفتم ناگاه حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام  را بر در خانه عبد اللّه ديدم درحالى‏كه مى‏فرمود: اى كنيزك! به ابو محمد عبد اللّه بن الحسن بگو بيرون بيايد. راوى گويد: پس بيرون آمد و عرضه داشت: اى ابو عبد اللّه! چه سبب شده كه اوّل صبح آمده‏اى؟ فرمود: ديشب آيه‏اى در كتاب خداى- عزّ و جلّ- تلاوت كردم كه مرا پريشان ساخت. عبد اللّه گفت: كدام آيه؟ فرمود: فرموده خداوند- كه يادش بلند و گرامى است-: وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ. عبد اللّه گفت: راست گفتى، گويا من اين آيه را هرگز در كتاب خداى- عزّ و جلّ- نخوانده بودم. سپس دست به گردن يكديگر افكندند و گريستند. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)،ج‏1، ص: 5511022- و روى الشيخ الكليني (ره) في اصول الكافي: بإسناد صحيح عن صفوان الجمّال، قال:وقع بين أبي عبد اللّه عليه السّلام و بين عبد اللّه بن الحسن كلام حتّى وقعت الضوضاء بينهم، و اجتمع الناس، فافترقا عشيّتهما بذلك، و غدوت في حاجة، فإذا أنا بأبي عبد اللّه عليه السّلام على باب عبد اللّه بن الحسن و هو يقول: يا جارية قولي لأبي محمّد يخرج، قال: فخرج، فقال: يا أبا عبد اللّه ما بكّربك؟ قال:إنّي تلوت آية من كتاب اللّه عزّ و جلّ البارحة فأقلقتني، قال: و ما هي؟قال عليه السّلام: قول اللّه جلّ و عزّ ذكره: الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ‏، فقال: صدقت، لكأنّي لم أقرأ هذه الآية من كتاب اللّه قطّ، فاعتنقا و بكيا.
  25. و در همان كتاب به سند صحيحى‏ و در همان‏ كتاب‏ به‏ سند صحيحى‏ از عمر بن يزيد- كه مورد وثوق است- آمده: به حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام عرضه داشتم: وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ. فرمود: در مورد رحم آل محمد عليهم السّلام نازل شده، و در خويشاوندان تو نيز مى‏باشد. سپس آن حضرت فرمود: از كسانى مباش كه نسبت به چيزى گويند: درباره يك مورد است. 1023- و فيه أيضا: بإسناد صحيح عن عمر بن‏ يزيد الثقة (ره) قال:قلت لأبي عبد اللّه عليه السّلام: الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ‏قال عليه السّلام: نزلت في رحم آل محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم و قد تكون في قرابتك، ثمّ قال عليه السّلام: فلا تكوننّ ممّن يقول للشي‏ء: إنّه في شي‏ء واحد.
  26. و در تفسير البرهان به سند خود از محمد بن الفضيل از حضرت ابو الحسن موسى بن جعفر عليهما السلام آمده كه فرمود: همانا خويشاوندى آل محمد عليهم السّلام به عرش آويخته، مى‏گويد: خداوندا! پيوند ده آن‏كه مرا پيوسته دارد، و قطع كن آن را كه از من ببرد. و اين در هرخويشاوندى جارى است، و اين آيه در مورد آل محمد و هركسى كه با آنان بر اين امر هم‏پيمان شود نازل شده است. 1024- و في تفسير البرهان: بإسناده عن محمّد بن الفضيل، عن أبي الحسن عليه السّلام قال: إنّ رحم آل محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلم معلّقة بالعرش، يقول:اللّهمّ صل من وصلني، و اقطع من قطعني و هي تجري في كلّ رحم، و نزلت هذه الآية في آل محمّد و ما عاهدهم عليه، الخبر.
  27. و نيز به نقل از عيّاشى از عمر بن مريم آورده كه گفت: از حضرت صادق عليه السّلام درباره فرموده خداوند: وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ‏ سؤال كردم. فرمود: از جمله آن صله‏رحم است، و نهايت تأويل آن اين‏كه پيوند با ما داشته باشى. 1025- و فيه، عن العيّاشي: عن عمر بن مريم قال: سألت أبا عبد اللّه عليه السّلام عن قول اللّه: الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ‏،
  28. مى‏گويم: از اين اخبار و غير اين‏ها- كه در صورت آوردن آن‏ها كتاب طولانى مى‏شود- روشن شد كه پيوند با امام عليه السّلام مايه ايمنى از سختى حساب است. أقول: قد ظهر بهذه الأخبار و غيرها ممّا يطول بذكره الكتاب أنّ صلة الإمام توجب الأمن من سوء الحساب،
  29. در اين‏جا دو مطلب باقى مى‏ماند: و بقي هنا أمران:
  30. يكى: توضيح اين‏كه پيوند با دعا انجام مى‏شود. أحدهما: حصول الصلة بالدعاء.
  31. دوم: بيان منظور از سختى حساب. و الثاني: بيان المراد من سوء الحساب.
  32. دليل مطلب اوّل اين‏كه: مقصود از پيوند و صله، مطلق نيكى و احسان است به هرگونه كه باشد، خواه با زبان يا به نحوه ديگر، و دعا از بهترين انواع احسان به وسيله زبان است. و شاهد بر اين روايتى است كه در اصول كافى به سند خود از حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام آمده كه امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: ارحام خود را هرچند با سلام كردن باشد پيوسته داريد. أمّا الأول: فالدليل عليه أنّ المراد بالصلة مطلق الإحسان، بأيّ نحو كان سواء كان باللسان أم بغير ذلك العنوان، و الدعاء من أفضل أقسام الإحسان باللسان. 1026- و يشهد لما ذكرناه ما روي في اصول الكافي: بإسناده عن أبي عبد اللّه عليه السّلام قال: قال أمير المؤمنين عليه السّلام: صلوا أرحامكم و لو بالتسليم ....
  33.  و نيز به سند صحيحى از اسحاق بن عمّار است كه گفت: شنيدم حضرت ابى عبد اللّه عليه السّلام فرمود: 1027- و فيه أيضا: بإسناد صحيح عن إسحاق بن عمّار، قال: سمعت أبا عبد اللّه عليه السّلام يقول:
  34. همانا صله‏رحم و نيكى، حساب را آسان نموده و از گناهان محفوظ مى‏دارند، پس ارحامتان را بپيونديد و به برادران خود نيكى كنيد هرچند كه با سلام گرم و جواب سلام خوب باشد. إنّ صلة الرحم و البرّ ليهوّنان الحساب و يعصمان من الذنوب، فصلوا أرحامكم، و برّوا بإخوانكم، و لو بحسن السلام وردّ الجواب. كيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏1، ص: 552
  35. و امّا منظور از سختى حساب، رسيدگى كامل و دقيق به آن است. چنان‏كه در البرهان به سند صحيحى از حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام آمده كه به مردى فرمود: و أمّا سوء الحساب فالمراد منه الاستقصاء:1028- لما روي في البرهان: بإسناد صحيح عن أبي عبد اللّه عليه السّلام أنّه قال لرجل:
  36. فلانى! با برادر خود چه [مشكل‏] دارى؟ عرض كرد: فدايت شوم حسابى با او داشتم كه حقّم را از او به‏طوركامل رسيدگى كردم. فلان، ما لك و لأخيك؟ قال: جعلت فداك، كان لي عليه حقّ فاستقصيت منه حقّي.
  37. امام ابو عبد اللّه صادق عليه السّلام فرمود: برايم بگو از گفتار خداوند كه: وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ‏ آيا چنين مى‏پندارى كه مى‏ترسند [خداوند] به آن‏ها ستم كند و ظلم نمايد! نه به خدا سوگند! آن‏ها از رسيدگى كامل و همه‏جانبه مى‏ترسند. يا قال أبو عبد اللّه عليه السّلام: أخبرني عن قول اللّه: وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ‏ أتراهم خافوا أن يجور عليهم أو يظلمهم! لا و اللّه خافوا الإستقصاء و المداقّة.
  38. در كافى نيز به سند ديگرى مثل همين آمده، و در آن هست: نه به خدا! جز از رسيدگى كامل نترسيدند، پس خداى- عزّ و جلّ- آن را سختى حساب ناميد، و هركه حسابرسى كامل كند بد كرده است. 1029- و عن الكافي: بإسناد آخر مثله، و فيه: لا و اللّه، ما خافوا إلّا الاستقصاء، فسمّاه اللّه عزّ و جلّ سوء الحساب، فمن استقصى فقد أساء.
  39. از عياشى نيز مثل اين روايت شده است. و أمّا معنى الاستقصاء المذكور في تفسير الآية الشريفة،
  40. و معنى استقصاء (- حسابرسى و رسيدگى كامل) كه در تفسير اين آيه شريفه آمده: در البرهان از عيّاشى است از هشام بن سالم كه حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام درباره فرموده خداى تعالى: وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ‏ فرمود: اين‏كه بدى‏هاى آنان شمارش شود، و حسنات آنان به حساب نيايد، و استقصاء همين است. 1030- ففي البرهان، عن العيّاشي: عن هشام بن سالم، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام في قوله تعالى: يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ‏ قال: يحسب عليهم السيّئات و لا يحسب لهم الحسنات و هو الاستقصاء. 1031- و عن الطبرسي أيضا: عن هشام بن سالم، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام قال:سوء الحساب، أن يحسب عليهم السيّئات و لا يحسب لهم الحسنات‏ ، و هو الاستقصاء.
  41. مى‏گويم: اين حديث و امثال آن دلالت دارند بر اين‏كه اثر بعضى از گناهان منع از قبولى كارهاى نيك و حسنات است، مانند احاديثى كه درباره عقوبت ترك نماز و خوددارى از پرداخت زكات، و عقوق والدين وارد شده است و اين به‏هيچ‏وجه ظلم نيست. أقول: يدلّ هذا الحديث و أمثاله على أنّ أثر بعض المعاصي المنع من قبول الحسنات، كالأحاديث الواردة في عقاب ترك الصلاة، و منع الزكاة و عقوق الوالدين، و ليس هذا من الظلم في شي‏ء أصلا، فتدبّر. (4) قال المجلسي (ره): لا يحسب لهم الحسنات لعدم اتيانهم بها على وجهها، و لإخلالهم بشرائطها كحسنات المخالفين فإن من شرائط صحّة الأعمال ولاية أهل البيت عليهم السّلام فلذا لا يقبل منهم أعمالهم (البحار: 7/ 266 ذ ح 27). «اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید