سایت: پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
وبلاگ صفرزاده- https://safarzade.blog.i
شنبه13/3/ 1404 برابر 25ذالحجه 1446-مدرسه صدر بازار ساعت هفت ونیم صبح --استاد سالک
جلسه92- 2- بحث بصیرت وآگاهی بصیرت در قرآن ونهج البلاغه- وضرورت بصیرت سیاسی اجتماعی از نگاه حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) بصرو نظر و استبصر-بصیرت صدق رمزاصلی وحقیقی پیروزی- غلبه ملتها تکیه برایمان وبصیرت
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لالله رب العالمین
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
اللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طویلا
الّلهُمّ انصر الاسلام و المسلمین، وانصر جیوش المسلمین، و اخذل الکفّار والمعاندین و المنافقین، والیهود والظالمین و استغفرالله لى و لکم. اللهم احفظ وانصر قائدنا الخامنه ائ اللهم انصر من نصره واخذل من خَذَلَهُ
نکته ها:
در خطبه 51 حضرت امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند : (فَأَقِرُّوا عَلَى مَذَلَّة وَ تَأْخِيرِ مَحَلَّة-- أَوْ رَوُّوا-- السُّيُوفَ مِنَ الدِّمَاءِ تَرْوَوْا مِنَ الْمَاءِ!)
2ـ شستشوى مغزى ساده انديشان
- وهنگامى که در اثناء راه کربلا با لشکر حر روبروشد و آنها را تشنه يافت، و مطابق راه و رسم جوانمردان دشمن را سيراب کرد، حرّبن يزيدرياحى به گمان خودش از سر خيرخواهى و نصيحت عرض کرد: «با يزيد پنجه در نيفکن که جان نازنينت به خطر خواهد افتاد!» امام(عليه السلام) در جواب فرمود: «أَفَبِالْمَوْتِ تُخَوِّفُنى؟; آيا مرا به مرگ و شهادت مى ترسانى؟!» من همان را مى گويم که شاعر قبيله اوس در حالى که تصميم به يارى پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله وسلم) گرفته بود و پسر عمويش او را از اين کار برحذر داشت گفت:
- مرگ بر جوانمردان - سَأَمْضى فَما بِالْمَوْتِ عارٌ عَلَى الْفَتى *** اِذا ما نَوى حَقّاً وَ جاهَدَ مُسْلِماً! – من از اين راه مى روم و مرگ بر جوانمردان عار نيست»! وَواسَى الرِّجالَ الصّالِحينَ بِنَفْسِهِ *** وَ فارَقَ مَثْبُوراً وَ باعَدَ مُجْرِماً – جوانمردى که نيّتش حق است، و مسلمان است و جهاد مى کند»;
- جوانمرد سر افکنده نباشد فَاِنْ عِشْتُ لَمْ اُنْدَمْ وَ اِنْ مِتُّ لَمْ أُلَمْ *** کَفى بِکَ ذُلاَّ اَنْ تَعِيْشَ وَ تُرْغَما و با مردان صالح در فدا کردن جان همراهى و مواسات دارد»;
- «و از افراد بى ايمان و گنهکار فاصله گرفته است»;
- «من اگر زنده بمانم پشيمان نيستم، و اگر در اين راه بميرم ملامت نخواهم شد!» ذلّت براى تو (و امثال تو) است که زنده بمانى و سرافکنده باشى!
- 3ـ راه و رسم جوانمردان
- «نصربن مزاحم» در کتاب «صفّين» چنين نقل مى کند، بعد از آن که لشکر اميرمؤمنان على(عليه السلام) شريعه فرات را از لشکر معاويه بازپس گرفتند، عمروعاص به معاويه گفت: اى معاويه اگر آنها نيز مانند تو عمل کنند و آب را به روى تو و لشکريانت ببندند چه خواهى کرد و گمان تو چيست؟ آيا اين قدر در خود قدرت مى بينى که بتوانى ضربه اى بر آنان وارد کنى و آب را بازپس بگيرى، همان گونه که آنها بر تو وارد کردند؟ و اين در واقع سرزنشى بود به معاويه که پيشنهاد او را در مورد خود دارى از بستن آب به روى لشکر على(عليه السلام) رد کرده بود. معاويه گفت: گذشته را رها کن، اکنون بگو ببينم درباره على چه عقيده اى دارى؟
- عمروعاص گفت: گمان من اين است که او درباره تو مقابله به مثل نمى کند، و آب را به روى تو و لشکرت نمى بندد، يعنى او جوانمرد است و اين کار را با اصول جوانمردى هماهنگ نمى بيند. سپس افزود: چيزى که او براى آن آمده است غير از اين است(19).
- مرحوم سيدمحمدحسين شهريار در اين باره اشعار زيبايى سروده است که در ذيل از نظر مى گذرد:
- شنيدم آب به جنگ اندرون معاويه بست *** به روى شاه ولايت، چرا که بود خسى!
- على به حمله گرفت آب و باز کرد سبيل *** چرا که او کس هر بى کسى ودادرسى
- سه بار دست به دست آمد و در هر بار *** على چنين هنرى کرد و او چنان هوسى
- فضول گفت که ارفاق تا به اين حد بس *** که بى حيايى دشمن زحد گذشت بسى!
- جواب داد که ما جنگ بهر آن داريم *** که نان و آب نبندد کسى به روى کسى!
- غلام همّت آن قهرمان کون و مکان *** که بى رضاى الهى نمى زند نفسى!(20)
- شبيه همين جوانمردى در تاريخ زندگى فرزندش حسين(عليه السلام) نيز آمده است که در بيابان خشک و سوزان لشکر دشمنش حرّبن يزيد رياحى را با آبى که در لشکر خود ذخيره کرده بود سيراب کرد، در حالى که آنها در کنار شطّ فرات آب را از او و فرزندانش دريغ داشتند!
- آنها ( سپاه معاویه) با بستن آب به روی شما – از شما جنگ طلبیده اند ؛ بنابر این (در برابر عمل ناجوانمردانه دوراه بیشتر درپیش دارید) یا شما تسلیم شویدو تن به ذلت وانحطاط منزلت خویش و یا با خون ( از تجاوز بی رحمانه ) شمشیر هایتان را سیراب کنید تا بتوانید خود سیراب شوید. (بدانید) مرگ در زندگی فرار با شکست شماست وحیات در مرگ پیروزی شماست .
- آگاه باشید معاویه گروهی از بیخبران گمراه را همراه خود آورده وحق را با نیرنگ وتزویر بر آنها پنهان نموده تا آنجا که گلوهای خویش را آماج تیر وشمشیر های مرگ آور ساخته اند !!
- ابن ابی الحدید در شان ومنزلت این خطبه چنین بیان تاریخ را دارد-
- ابن ابی الحدید از (نصربن مزاحم) نقل می کند که فرمانده لشکر معاویه شخصی بنام (ابوالاعور) بوده با فرمانده لشکر امیر المومنین علی بن ابیطالب علیه السلام ؛ مالک اشتر در گیری مختصری پیدا کرد ؛
- (ابوالاعور) در یک حمله خود را به شریعه فرات (محلی که به آب نزدیک بود) رسانید و آنجا را در اختیار گرفت و یاران حضرت علی علیه السلام را از آب منع کرد (قنسرین نام محل فرات) که در کنار صفین واقع شده
- خبر به حضرت علی علیه السلام رسید؛ آنحضرت (صعصعه بن صوهان) را فرا خوند وتوسط او پیامی به معاویه فرستاد
- برای اتمام حجت فرمان داد این فرمان عبارت است ازاینکه من آغاز به چنگ ننمودم این مسیر را برای رسیدن به تقوا پیموده ایم - ما جنگ طلب نیستم وتو درحدی نیستی که ما با تو بچنگیم و ما آغاز گر جنگ باشیم – تو لشکر فرستادی و کنار شریعه فرات جنگ را آغاز کرده ای – ومیان مردم وآب حایل ومانع شده ای
- شریعه را رها کن و آب را آزاد بگذار تا آنچه میان ما وشما هست بنگریم وبرسی کنیم اگر مایل به جنگ برسر آب هستی آماده ایم تاببینم پیروز کیست !!!
- صعصعه بن صوهان صعصعه پیام را به معاویه رساند : اختلاف افتاد بین یارانش = بعضی توصیه کردند که محکم شریعه را نگهدار- گروهی مثل (عمر بن عاص) گفت آب راآزاد کن – چون لشکر علی علیه السلام هرگز اجازه نخواهند داد تو سیراب باشی وآنها تشنه بمانند . ولی معاویه نطر اول را دنبال کرد .
- لذا حضرت این خطبه را قرایت فرمودند: ویاران خود را برای باز پس گیری شریعه فرات بحرکت در آوردند وبا یک حمله شجاعانه شریعه را تصرف نمودند وآب را برای همه آزاد نمودند.
- اهم مطالب
- الف بیان حقیقت: اگر انسان باشجاعت وتدبیر وبا بصیرت بمیدان حوادث وتجاوز دشمن نرود وحق خود را نگیرد باید تن به ذلت وتسلیم در برابر ظلم بدهد
- باء = چگونه معاویه با تزویر وحیله گری گروهی از بیخبران را به صحنه آورده که حاضرند جان خود را در طریق باطل او فدا کنند.
- عینا ما جرای تجاوز اسراِیل به کشور مان وایجاد وایجاد شبکه موساد نماد باطل است.
- وانتقام ملی برای محواسراییل باید عملی شود،
- وباین عمل ناجوانمردانه که خلاف همه قوانین ومقررات بین المللی است.پایان داده و میتوانیم .اینها حاضرند جان خود را در طریق باطل به خطر بیندازند.
- جیم = بیان این خطبه فصیح وبلیغ هنوز قدرت در اوردن جامعه انقلابی را دارد
وبرای هر جمعیتی که عزت وشرفتشان با حملات نا جوانمردانه (اسراییل غاصب) ودشمن به مخاطره افتاده کارساز و الهام بخش است
- دال= جمله استعتموکم = در جایی بکار گرفته می شود که شخصی ازدیگری در خواست و تقاضای طعام میکند . گویی جنگ وپیکار طعامی است که اینها با عمل خود آنرا از یاران علی علیه السلام طلب می کنند – در فارسی میگویم («فلان کس تنش مى خارد» يا اين که مى گويند «دلش هواى شلاّق کرده» پس جنگ را معاویه شروع کرد. در این حال برای ما هم جنگ را صهیون شروع کرده
- هاء = یاران حضرت فرمودند : یاران دوراه در پیش رو دارند وراه سومی وجود ندارد یا تسلیم وتن به ذلت ؛ یا شمشیرهایشان را با خون سیراب کنند.
- واو = اصل کلی حضرت به لشکریانش فرمود : شهادت باعزت سر بلندی را بر زندگی ذلیلانه ترجیح می دهید؛ فالموت فی حیاتکم فَالْمَوْتُ فِي حَيَاتِكُمْ مَقْهُورِين..
- نتیجه = بخاطرغزت جامعه اسلامی بر هر چیز وهر بهایی ارزش دارد که بخاطر آن پرداخته شود
- نون = حضرت فرمودند- من هرگز دست ذلت به شما نمیدهم و مانند بردگان فرار نمیکنم ، محال است ، فَقَالَ لَهُ الْحُسَيْنُ لَا وَ اللَّهِ لَا أُعْطِيكُمْ بِيَدِي إِعْطَاءَ الذَّلِيلِ وَ لَا أَفِرُّ فِرَارَ الْعَبِيد-
- عمق بصیرت حضرت علی وامام حسین علیهم السلام..هیهات من الذله فی عزخیرمن حیاه فی ذل ، الموت اولی من رکوب العار ، لا اری الموت الا سعاده و الحیواه مع الظالمین الا برما » هر کدام را در یک جا گفته است . اینها را که آدم نگاه میکند ، میبیند حماسه است و شجاعت ، و به تعبیر اعراب ابا ، یعنی عصیان و امتناع و زیر بار نرفتن است . عرب آن مردمی را که حاضر نیستند زیر بار ظلم و زور بروند " ابات " میگوید ، یعنی مردمی که به هیچ وجه زیر بار زور نمیروند .
- ابن ابی الحدید یک عالم سنی است ، میگوید : حسین بن علی علیه السلام سید ابات است وما ملت امام حسینم ما ملت شهادتیم .
- اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم