«سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
-«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
-مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم عليه السّلام ، ج.2.ص:65
- و المجاهد في سبيلك و المجتهد في طاعتك - و جهادگر در راهت و تلاشگر در طاعتت، (هرگونه بلا را دفع كن - و او را در امانت گمناشدنى خويش قرار ده و با سپاهيان پيروزت تأييد فرماى و او را يارى نموده و از او حمايت كن)
- و اجعلني و والديّ و ما ولدا و ولدي من الّذين ينصرونه- و مرا و والدينم و آنچه متولد كردهاند و فرزندانم را از كسانى قرار ده كه او را يارى مىكنند
- و ينتصرون به في الدّنيا و الآخرة، و به او يارى مىگيرند در دنيا و آخرت،
- اشعب به صدعنا و ارتق به فتقنا. - پراكندگىمان را به او فراهم آور و جدايىهاى ما را به او منسجم گردان.
- اللّهمّ أمت به الجور و دمدم بمن نصب له - اى خدا! به (ظهور) او ستم را بميران
- و اقصم رؤوس الضّلالة - و هركس با او بستيزد نابودش ساز و سران گمراهى را پشت بشكن،
- حتّى لا تدع على الأرض منهم ديّارا» - تا اينكه احدى از آنها را روى زمين به جاى نگذارى.
- مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج2، ص: 65
- 27- روز هيجدهم و شب نوزدهم ماه رمضان
- اهتمام به اين دعا در آن مواقع، از ملاحظه دعاهاى وارد شده منقول در «اقبال» به دست مىآيد، و خداوند در هر حال يارىكننده است. و منها: اليوم الثامن عشر، و الليلة التاسعة عشر منه، و يستفاد الإهتمام به من ملاحظة الدعوات الواردة المنقولة في الإقبال و اللّه المستعان فى كلّ حال.مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج2، ص: 66
- 28- روز بيست و يكم ماه رمضان
- به ويژه پس از انجام نماز صبح؛ و بر اين معنى دلالت مىكند آنچه سيد اجل على بن طاووس در كتاب «اقبال» به سند خود، از حماد بن عثمان آورده كه گفت: شب بيست و يكم ماه رمضان برحضرت ابى عبد اللّه (امام صادق عليه السلام) وارد شدم، آن حضرت به من فرمود: اى حمّاد! غسل كردهاى؟ عرض كردم: آرى، فدايت شوم! پس حصيرى خواست سپس فرمود: نزديك من بيا و نماز بگزار. و پيوسته نماز مىخواند و من در كنارش نماز مىگزاردم، تا اينكه از همه نمازهايمان فراغت يافتيم، آنگاه به دعا كردن پرداخت و من بر دعايش آمين مىگفتم تا اينكه سپيدهدم فرا رسيد، پس آن جناب اذان و اقامه گفت و بعضى از غلامان خود را فراخواند، جلو ايستاد و ما پشت سرش قرار گرفتيم و نماز صبح را به جاى آورد، در ركعت اوّل سوره فاتحه الكتاب و سوره قدر، و در ركعت دوم سوره فاتحة الكتاب و سوره توحيد را قرائت كرد. و چون از تسبيح و تحميد و تقديس و ثناى خداى تعالى فراغت يافتيم و بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله درود فرستاديم و براى تمام مؤمنين و مؤمنات و مسلمين و مسلمات اوّلين و آخرين دعا كرديم، آن حضرت به سجده افتاد، ساعتى طولانى جز نفس كشيدن چيزى از او نمىشنيدم، سپس شنيدم كه مىگفت: و منها: اليوم الحادي و العشرون منه، خصوصا بعد أداء فريضة الصبح؛ 1097- و يدلّ على ذلك ما رواه السيّد الأجلّ عليّ بن طاووس (ره) في الإقبال بالإسناد عن حمّاد بن عثمان، قال: دخلت على أبي عبد اللّه عليه السلامليلة إحدى و عشرين من شهر رمضان، فقال لي: يا حمّاد، اغتسلت؟ قلت: نعم، جعلت فداك، فدعا بحصير، ثمّ قال: إلى لزقي، فصلّ، فلم يزل يصلّي، و أنا اصلّي إلى لزقه، حتّى فرغنا من جميع صلاتنا، ثمّ أخذ يدعو، و أنا اؤمّن على دعائه، إلى أن اعترض الفجر، فأذّن و أقام، و دعا بعض غلمانه، فقمنا خلفه، فتقدّم، و صلّى بنا الغداة، فقرأ بفاتحة الكتاب، و «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» في الأولى، و في الركعة الثانية بفاتحة الكتاب، و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ».
- فلمّا فرغنا من التسبيح و التحميد و التقديس و الثناء على اللّه تعالى و الصلاة على رسوله صلى اللّه عليه و سلم، و الدعاء لجميع المؤمنين و المؤمنات، و المسلمين و المسلمات، الأوّلين و الآخرين، خرّ ساجدا، لا أسمع منه إلّا النفس، ساعة طويلة، ثمّ سمعته يقول:
- «لا إله إلّا أنت مقلّب القلوب و الأبصار، هيچ معبود حقّى جز تو نيست، دگرگونكننده دلها و ديدههايى.
- لا إله إلّا أنت خالق الخلق بلا حاجة فيك إليهم،- هيچ خدايى جز تو نيست آفريننده خلق بىآنكه نيازى در تو به آنها باشد.
- لا إله إلّا أنت مبدئ الخلق لا ينقص من ملكك شيء.- هيچ خدايى جز تو نيست آغازگر آفرينش، از ملك تو چيزى كاسته نمىشود.
- لا إله إلّا أنت باعث من في القبور، هيچ معبود حقّى جز تو نيست برانگيزنده هر آنكه در گورها است.
- لا إله إلّا أنت مدبّر الأمور، هيچ معبود حقّى جز تو نيست تدبيركننده امور (هستى).
- لا إله إلّا أنت ديّان الدّين - هيچ معبود حقّى جز تو نيست جزادهنده
- و جبّار الجبابرة، و درهمكوبنده ستمگران.
- لا إله إلّا أنت مجري المآء في الصّخرة الصّماّء، هيچ معبود حقّى جز تو نيست روان كننده آب در سنگ سخت.
- لا إله إلّا أنت مجري المآء في النّبات، هيچ معبود حقّى جز تو نيست جارىكننده آب در [ميان] گياهان.
- لا إله إلّا أنت مكوّن طعم الثّمار، هيچ معبود حقّى جز تو نيست چگونگى دهنده مزه ميوهها.
- لا إله إلّا أنت محصي عدد القطر - هيچ معبود حقّى جز تو نيست آگاه به تعداد قطرهها و آنچه ابرها حمل مىكنند.
- و ما تحمله السّحاب، هيچ معبود حقّى جز تو نيست آگاه به شماره آنچه بادها در هوا مىپراكنند.
- لا إله إلّا أنت محصي عدد ما تجري به الرّياح في الهوآء، هيچ معبود حقّى جز تو نيست داناى به شماره آنچه در درياها از تروخشك هست.
- لا إله إلّا أنت محصي ما في البحار من رطب و يابس، هيچ معبود حقّى جز تو نيست شمارشكننده
- لا إله إلّا أنت محصي ما يدبّ في ظلمات البحار هيچ معبود هر جنبندهاى كه در تاريكىهاى درياها
- و في أطباق الثّرى، و در طبقات خاك هست.
- أسألك بكلّ اسم سماّك الّذي سمّيت به نفسك، از تو مىخواهم به اسم تو كه خودت را به آن ناميدهاى
- أو استأثرت به في علم الغيب عندك - يا در علم غيب خويش آن را به خود اختصاص دادهاى.
- و أسألك باسمك الّذي إذا دعيت به أجبت - تو را به آن ناميد، پيغمبر يا صدّيق يا شهيدى يا كسى از فرشتگانت. و تو را مىخوانم به آن نامى كه هرگاه به آن خوانده شوى،
- و إذا سئلت به أعطيت، - اجابت مىكنى و چون به آن سؤال گردى، مىبخشى
- و أسألك بحقّك على محمّد - و أهل بيته صلواتك عليهم -. و از تو مىخواهم به حقّ تو، بر محمد و اهل بيت او-
- و بركاتك و بحقّهم الّذي أوجبته على نفسك - كه درودها و بركاتت بر آنها باد- و به حقّ آنها كه بر خودت آن را واجب ساختهاى
- و أنلتهم به فضلك أن تصلّي على محمّد عبدك - و به سبب آن ايشان را به فضل خويش نايل فرمودهاى، اينكه درود فرستى بر محمّد بندهات
- و رسولك الدّاعي إليك بإذنك - و فرستادهات دعوتكننده به فرمان تو به سوى تو،
- و سراجك السّاطع بين عبادك في أرضك - و چراغ درخشان تو در بين بندگانت در زمين
- و سمآئك و جعلته رحمة للعالمين و آسمانت، و او را رحمت براى عالميان
- و نورا استضآء به المؤمنون - و نورى براى روشنايى گرفتن مؤمنان قرار دادى. اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم