-مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام  ، ج‏.2.ص:95 بيستم: دعا كردن براى نابودى دشمنانش و طلب خوارى و زبونى آن‏ها،

«سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«                                                     

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir 

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad 

-«بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏» 

اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

-مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام  ، ج‏.2.ص:95

  1. بيستم: دعا كردن براى نابودى دشمنانش و طلب خوارى و زبونى آن‏ها، چنان‏كه در دعاهاى روايت شده آمده است، و لعنت كردن آن‏ها مستحبّ است، به دليل مقتضاى بيزارى از دشمنان و نيز پيروى از خداى تعالى و پيامبر او و امامان عليهم السّلام، و به خاطر آنچه در روايات از ترغيب و پافشارى بر آن آمده، از جمله: در بحار، از على بن عاصم كوفى، از مولايمان حضرت امام حسن عسكرى عليه السلامروايت است كه فرمود: حديث گفت مرا پدرم، از جدّم، از رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله كه فرمود: هركس از يارى ما اهل بيت ناتوان باشد اما در خلوت‏هاى خود دشمنانمان را لعنت كند، خداوند صدايش را به تمام فرشتگان از زمين تا به عرش خواهد رسانيد، پس هرچه اين مرد دشمنانمان را لعنت كند، فرشتگان او را يارى نمايند و هركه را لعنت كند، آن‏ها هم او را لعنت كنند، سپس بار ديگر [بر دشمنان‏] لعنت فرستند، آن‏گاه گويند: خداوندا! بر اين بنده‏ات درود فرست كه آنچه در توان داشت بذل كرد و به كار برد و اگر بيش از اين را توان داشت انجام مى‏داد، كه ناگاه از سوى خداى تعالى ندا مى‏آيد: دعاى شما را به اجابت رساندم و خواسته شما را پذيرفتم و بر روان او در ميان ارواح پاكان درود فرستادم و او را از برگزيدگان نيكان قرار دادم. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج‏2، ص: 95- المتمّم للعشرين: الدعاء لهلاك أعدائه، و طلب خذلانهم، كما ورد في الأدعية المرويّة، و اللعن عليهم لأنّه مقتضى التبرّي منهم، و للتأسّي باللّه تعالى، و برسوله، و بالأئمّة، و لما ورد في الروايات من الحثّ و الترغيب إلى ذلك:1136- منها: ما في البحار: نقلا عن تفسير الإمام العسكري   عليه السلام: عن الصادق   عليه السلام- في حديث- أنّه قال حدّثني أبي، عن جدّي، عن رسول اللّه صلى اللّه عليه و اله و سلم قال: من ضعف عن نصرتنا أهل البيت، و لعن في خلواته أعداءنا، بلّغ اللّه صوته إلى جميع الأملاك من الثرى إلى العرش، فكلّما لعن هذا الرجل أعداءنا لعنا ساعدوه، و لعنوا من يلعنه ثمّ ثنوّا فقالوا: اللّهمّ صلّ على عبدك هذا، الّذي قد بذل ما في وسعه، و لو قدر على أكثر منه لفعل، فإذا النداء من قبل اللّه عزّ و جلّ: قد أجبت دعاءكم هذا و سمعت نداءكم، و صلّيت على روحه في الأرواح، و جعلته عندي من المصطفين الأخيار.
  2. مقصد دوم: در چگونگى دعا براى تعجيل فرج و ظهور آن حضرت  عليه السلام آشكارا يا به كنايه‏
  3. بدان كه اين برترين مقصد و عالى‏ترين مطلب به گونه‏هاى مختلفى حاصل گردد كه به آن‏ها اشاره مى‏كنيم، تا خواننده بينش بيشترى يابد و بتواند امثال اين‏ها را با تيزبينى و خوش‏باطنى استخراج نمايد: المقصد الثاني: في كيفيّة الدعاء بتعجيل فرجه و ظهوره عليه السلامتصريحا و تلويحا إعلم أنّ هذا المقصد الأسنى و المطلب الأعلى يحصل بأنحاء نشير إليها ليكون الناظر فيها على بصيرة، و يقدر على استخراج أمثالها بلطيف النظر، و حسن السريرة:
  4. اوّل: اين‏كه به صراحت از خداى تعالى اين امر را مسألت نمايد و به زبان فارسى يا عربى يا هر زبان ديگرى تقاضايش را باز گويد، مثل اين‏كه چنين دعا كند: «اللّهمّ عجّل فرج مولانا صاحب الزّمان   عليه السلام»؛ خدايا! فرج مولاى ما صاحب الزمان عليه السلامرا زودتر برسان. يا بگويد: «عجّل اللّه تعالى فرجه و ظهوره»؛ خداى تعالى فرج و ظهور آن حضرت را تعجيل فرمايد. الأوّل: أن يسأل اللّه تعالى ذلك مصرّحا بالفارسيّة، أو العربيّة، أو غيرهما، مثل أن يقول: اللّهمّ عجّل فرج مولانا صاحب الزمان   عليه السلام، و عجّل اللّه تعالى فرجه و ظهوره.
  5. دوم: اين‏كه از خداوند- عزّ اسمه- درخواست كند كه فرج و گشايش امر آل محمد عليهم السّلام را تعجيل فرمايد و زودتر برساند، چون فرج آن حضرت همان فرج آن‏ها است، چنان‏كه در دعاها و روايات، اين معنى آمده است. الثاني: أن يسأل من اللّه عزّ اسمه تعجيل فرج آل محمّد عليهم السّلام لأنّ فرجه فرجهم، كما ورد في الدعوات و الروايات.
  6. سوم: اين‏كه فرج و گشايش امر تمام مؤمنين و مؤمنات، يا فرج اولياى خداى تعالى را مسألت دارد، زيرا كه با فرج آن جناب عليه السلامفرج اولياى خدا انجام مى‏گردد، چنان‏كه در روايت رسيده است. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج‏2، ص: 96- الثالث: أن يسأل تعجيل الفرج لجميع المؤمنين و المؤمنات أو لأولياء اللّه تعالى، فإنّ بفرجه فرج أولياء اللّه، كما في الرواية.
  7. چهارم: اين‏كه بر دعاى كسى كه چنين دعايى كند آمين بگويد، چون واژه «آمين: مستجاب كن» نيز دعا است، و چون‏كه دعاكننده و آمين‏گو هر دو در دعا شريكند، به طورى كه در خبر آمده است. الرابع: أن يؤمّن على دعاء من دعا لذلك، لأنّ «آمين» بمعنى استجب، و هو دعاء أيضا، و لأنّ الداعي و المؤمّن شريكان في الدعاء، كما ورد في الرواية.
  8. پنجم: اين‏كه از خداى- عزّ و جلّ- بخواهد كه دعاى هركس كه براى تعجيل فرج مولايمان دعا مى‏كند را مستجاب سازد. و فرق بين اين با گونه قبلى آن است كه آمين گفتن جز در حضور دعا كننده انجام نمى‏گردد، ولى در اين مورد حضور شرط نيست. الخامس: أن يسأل من اللّه عزّ و جلّ استجابة دعاء من يدعو بتعجيل فرج مولانا عليه السلامو الفرق بين هذا و سابقه، أنّ التأمين لا يكون إلّا بمحضر من يدعوو هذا ليس من شرطه الحضور.
  9. ششم: اين‏كه فراهم شدن و آماده گشتن وسايل و مقدّمات و زمينه‏هاى زودتر رسيدن فرج را از خداوند مسألت نمايد. السادس: أن يسأل تهيئة أسباب توجب تعجيل فرجه.
  10. هفتم: اين‏كه درخواست نمايد كه موانع ظهور آن حضرت  عليه السلام رفع و برطرف گردد. السابع: أن يسأل رفع ما يمنع من ظهوره   عليه السلام.
  11. هشتم: اين‏كه دعا كند گناهانى كه مايه تأخير افتادن فرج آن حضرت است، آمرزيده شوند.گناهانى كه دعاكننده يا غير او از اهل ايمان مرتكب گرديده‏اند. الثامن: أن يسأل مغفرة الذنوب الباعثة لتأخير فرجه، الصادرة من الداعي‏ و غيره من أهل الإيمان.
  12. نهم: اين‏كه از خداى تعالى درخواست كند كه او را از آن‏چنان گناهانى كه اثر ياد شده را دارد، در آينده زندگى‏اش محفوظ و باز بدارد. التاسع: أن يسأل اللّه تعالى العصمة و الحفظ من أمثال تلك الذنوب فيما يأتي من الزمان.
  13. دهم: اين‏كه نابودى دشمنان آن حضرت   عليه السلام- كه وجودشان مانع از زودتر شدن فرج دوستانش مى‏باشد- را از خداوند بخواهد. العاشر: أن يطلب هلاك أعدائه الّذين يمنع وجودهم عن التعجيل في فرج أوليائه.
  14. يازدهم: اين‏كه از خداوند مسألت نمايد كه دست ستمگران را از سر همه مؤمنين كوتاه سازد، كه اين امر به بركت ظهور امامشان كه در انتظارش هستند انجام مى‏گردد. الحادي عشر: أن يسأل من اللّه رفع الظالمين عن جميع المؤمنين، فإنّ ذلك يحصل ببركة ظهور إمامهم المنتظر.
  15. دوازدهم: اين‏كه گسترش يافتن عدالت را در شرق و غرب زمين مسألت نمايد، زيرا كه اين امر جز به ظهور آن حضرت  عليه السلام حاصل نمى‏گردد، همچنان‏كه خداى- عزّ و جلّ- و پيغمبران و اوليائش عليهم السّلام وعده داده‏اند. الثاني عشر: أن يسأل بسط العدل في مشارق الأرض و مغاربها، فإنّه لا يحصل إلّا بظهوره   عليه السلام، على حسب وعد اللّه عزّ و جلّ و أنبيائه و أوليائه عليهم السّلام.
  16. سيزدهم: اين‏كه بگويد: خداوندا! رفاه و خوشى را به ما بنمايان. و نيّتش حصول آن در زمان ظهور باشد، زيرا كه رفاه و خوشى كامل و تمام عيار براى مؤمن حاصل نمى‏شود، مگر به ظهور امام غايب از نظر   عليه السلام. و در اواخر بخش ششم روايتى كه بر ورود اين دعا به همين لفظ دلالت داشت، گذشت. الثالث عشر: أن يقول: اللّهمّ أرنا الرخاء و السرور ناويا حصوله بذاك الظهور، فإنّ الرخاء و السرور الكامل التامّ لا يحصل للمؤمن إلّا بظهور الإمام الغائب عن أبصار الأنام، و قد مرّ ما يدلّ على ورود الدعاء بهذا اللفظ بالخصوص في الباب السادس في أواخره، فراجع و لا تغفل.
  17. چهاردهم: اين‏كه از خداى- عزّ و جلّ- بخواهد كه اجر و مزد عبادت‏ها و كارهايش را، تعجيل در امر فرج و ظهور مولايش مطابق خواسته و رضاى حضرتش عليه السلامقرار دهد.مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج‏2، ص: 97 الرابع عشر: أن يسأل من اللّه عزّ و جلّ أن يجعل أجر عباداته و أعماله التعجيل في أمر فرج مولاه و ظهوره عليه السلامعلى نحو يرضاه.
  18. پانزدهم: آن‏كه توفيق يافتن به انجام اين دعا- يعنى دعا براى مولايمان و درخواست تعجيل در امر فرجش- را براى همه مؤمنين و مؤمنات بخواهد، زيرا پيش‏تر بيان داشته‏ايم كه همدلى و اتفاق مؤمنين در اين كار تأثير ويژه‏اى دارد، چنان‏كه در روايت آمده. بنابراين هرگاه مؤمن مسألت كند كه مقدّمات مطلوب و هدفش فراهم و آسان گردد، در جهت تحصيل آن كوشش به سزايى انجام داده است. الخامس عشر: أن يطلب توفيق هذا الدعاء أي الدعاء لمولانا   عليه السلام، و مسألة التعجيل في أمر فرجه لجميع المؤمنين و المؤمنات، لأنّا قد بيّنّا سابقا أنّ في إتّفاق المؤمنين في ذلك تأثيرا خاصّا، كما ورد في الرواية فإذا سأل المؤمن تسهيل مقدّمات مطلوبه فقد سعى في تحصيل المطلوب بنحو مرغوب.
  19. شانزدهم: اين‏كه از خداى- عزّ و جلّ- مسألت نمايد كه دين حق و اهل ايمان را بر همه ملل و اديان چيره و پيروز فرمايد، زيرا كه اين امر- چنان‏كه وعده كرده- جز به ظهور مولايمان صاحب الزّمان عليه السلامحاصل نمى‏گردد، همان‏طور كه در كتاب «البرهان» آمده است.
  20. السادس عشر: أن يسأل من اللّه عزّ و جلّ أن يظهر دين الحقّ و أهل الإيمان على جميع الملل و الأديان، فإنّ ذلك لا يحصل بحسب وعده إلّا بظهور مولانا صاحب الزمان، كما وردت به الروايات في كتاب البرهان‏
  21. هفدهم: اين‏كه از خداوند- عزّ اسمه- درخواست نمايد كه از دشمنان دين و ستمكاران نسبت به خاندان حضرت سيد المرسلين- عليهم السّلام- انتقام بگيرد، به جهت آنچه در خبر آمده كه اين امر با ظهور امام غايب از انظار و آخرين امامان بزرگوار انجام مى‏گردد. السابع عشر: أن يسأل اللّه عزّ اسمه الإنتقام من أعداء الدين و ظالمي أهل بيت سيّد المرسلين، لما ورد في الأخبار أنّه يحصل بظهور الإمام الغائب عن الأبصار و خاتم الأئمّة الأطهار.
  22. هجدهم: اين‏كه بر آن حضرت درود بفرستد، و منظورش درخواست رحمت ويژه‏اى از سوى خداوند باشد كه به آن زودتر شدن فرجش آسان شود. و اين از عبارتى كه در مورد درود فرستادن بر آن جناب و بر پدرانش عليهم السّلام روايت شده، كه در «كامل الزيارات» و غير آن ذكر گرديده، برمى‏آيد، كه در زيارت حضرت رضا عليه السلامپس از درود فرستادن بر يكايك امامان عليهم السّلام چنين مى‏خوانيم: الثامن عشر: أن يصلّي عليه، و يريد بذلك طلب رحمة خاصّة إلهيّة يتيسّر بها استباق فرجه و ظهوره.
  23. و يستفاد هذا من العبارة المرويّة في الصلوات عليه و على آبائه عليهم السّلام المذكورة في كامل الزيارات و غيره في باب زيارة مولانا الرضا   عليه السلام.1137- ففيها بعد الصلاة على كلّ واحد منهم:اللّهمّ صلّ على حجّتك، و وليّك، و القائم في خلقك، صلاة نامية باقية تعجّل بها فرجه، و تنصره بها ... إلخ. «اللّهمّ صلّ على حجّتك و وليّك القآئم في خلقك صلاة تآمّة نامية باقية تعجّل بها فرجه و تنصره بها ...»
  24. خدايا! بر حجّت و ولىّ خويش كه در ميان آفريدگانت بپا است، درود فرست درود فرستادنى تمام، و با افزايش و هميشگى كه به آن فرجش را زودتر برسانى و به آن پيروزش نمايى.
  25. نوزدهم: اين‏كه تعجيل و زودرسى برطرف شدن محنت از چهره‏اش و زدودن غم و اندوه از قلب مقدّسش عليه السلامرا بخواهد، زيرا كه اين از لوازم تسلّط آن حضرت و نابودى دشمنانش مى‏باشد. التاسع عشر: أن يسأل التعجيل في كشف الكرب عن وجهه، و تفريج الهمّ و الغمّ عن قلبه   عليه السلام، لأنّ هذا من لوازم إستيلائه و هلاك أعدائه.
  26. بيستم: اين‏كه از خداى تعالى بخواهد كه در امر خونخواهى براى مولاى شهيد مظلوممان حضرت ابى عبد اللّه الحسين عليه السلامتعجيل فرمايد، زيرا كه اين در حقيقت دعا براى فرزندش حضرت حجّت عليه السلاماست كه خونخواه و انتقام‏گر از كشندگان آن حضرت است. مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم ( عليه السلام)، ج‏2، ص: 98 المكمّل للعشرين: أن يسأل اللّه تعالى التعجيل في طلب ثار مولانا الشهيد المظلوم أبي عبد اللّه الحسين   عليه السلام، فإنّ هذا في الحقيقة دعاء بتعجيل ظهور ولده الحجّة، لأنّه الطالب بثاره، و المنتقم من قتلته.
  27. مقصد سوم: در ذكر بعضى از دعاهاى روايت شده از امامان معصوم عليهم السّلام دراين‏باره‏
  28. و اين دعاها غير از دعاهايى است كه در بخش ششم اين كتاب آورديم از جمله: المقصد الثالث: في ذكر بعض الدعوات المرويّة عن الأئمّة الطاهرين عليهم السّلام في هذا الباب غير ما تقدّم في الباب السادس من هذا الكتاب.
  29. 1- دعاى صلوات‏
  30. در كتاب الغيبه، شيخ اجل ابو جعفر طوسى رحمه اللّه از حضرت صاحب الامر عليه السلامروايت شده و حكايتى طولانى دارد كه به منظور رعايت اختصار آن را ترك كرديم. دعا اين است: 1138- فمنها: دعاء الصلوات المرويّ في كتاب الغيبة للشيخ الأجل أبي جعفر الطوسي (ره) عن صاحب الأمر   عليه السلام‏و له حكاية طويلة تركنا ذكرها روما للإختصار:
  31. «بسم اللّه الرّحمن الرّحيم، اللّهمّ صلّ على محمّد سيّد المرسلين به نام خداوند بخشنده بخشايشگر. خداوندا! درود بفرست بر محمد سرور رسولان
  32. و خاتم النّبيّين و حجّة ربّ العالمين، و آخرين پيغمبران و حجّت پروردگار عالميان،
  33. المنتجب في الميثاق، المصطفى في الظّلال، كه در [هنگام‏] پيمان بستن اختيار شده است در [عالم‏] اشباح و سايه‏ها،
  34. المطهّر من كلّ آفة، البري‏ء من كلّ عيب، از هر آفتى پاك و از هر عيب دور مى‏باشد،
  35. المؤمّل للنّجاة، المرتجى للشّفاعة، المفوّض إليه دين اللّه. آن‏كه به او آرزوى نجات است و اميد شفاعت، كه دين خداوند به او واگذار گرديده.
  36. اللّهمّ شرّف بنيانه و عظّم برهانه و أفلج حجّته - خدايا! بنيادش را بلند ساز و نورش را درخشنده كن و رويش را سپيد گردان
  37. و ارفع درجته و أضي نوره - و به او فضل و بلندى مرتبه و درجه و رفعت وسيله را عطا فرما
  38. و بيّض وجهه و اعطه الفضل - و او
  39. و ابعثه مقاما محمودا يغبطه به الأوّلون و الآخرون، كه به سبب آن اولين و آخرين بر او غبطه خورند.
  40. و الفضيلة و الدّرجة و الوسيلة الرّفيعة - را بر مقام پسنديده‏اى برانگيز، اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید