«سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
-«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم عليه السّلام، ج2،، ص: 125
- و صلّى اللّه على محمّد عبده و رسوله- و درود خداوند بر حضرت محمّد بنده و رسول او،
- و خيرته من خلقه و ذريعة المؤمنين - برگزيده از خلقش و وسيله مؤمنين
- إلى رحمته و آله الطّاهرين ولاة أمره. - به سوى رحمت الهى، و بر آل او عليهم السّلام كه ولىّ امر اويند.
- اللّهمّ إنّك ندبت الى فضلك و أمرت بدعاءك - خدايا! تو به فضلت فرا خواندى و به دعايت امر فرمودى
- و ضمنت الإجابة لعبادك - و براى بندگانت اجابت دعا را ضمانت كردى، و لم تخيّب من فزع اليك برغبته
- و قصد إليك بحاجته و لم ترجع يد طالبة صفرا - و هركس كه با رغبت به سوى تو آمد و حاجت به درگاه تو آورد، نااميد نساختى و هيچ دست حاجت خواهى را خالى از عطايت بازنگردانيدى
- من عطآئك و لا خآئبة من نحل هباتك، - و از بخششها و مراحمت نااميد نفرمودى،
- و أيّ راحل رحل إليك فلم يجدك قريبا و كدام روندهاى به درگاه تو روى آورد و تو را نزديك نيافت،
- أو [أيّ] وافد وفد عليك فاقتطعته عوآئق الرّدّ دونك - يا كدام واردشونده بر تو وارد گرديد و موانعى او را از رسيدن به تو بازداشت؟!
- بل أيّ محتفر من فضلك لم يمهه فيض جودك، بلكه كدام كاوشگر از فضل تو به فيض جود تو سيراب نگشت
- و أيّ مستنبط لمزيدك أكدى دون استماحة سجال عطيّتك.- و كدام تلاشگر افزونخواه از عطاى سيلآساى تو نوميد بازگرديد؟!
- اللّهمّ و قد قصدت إليك برغبتي و قرعت باب فضلك يد- خدايا! و من با درخواستم به سوى تو روى آوردهام و درر فضل تو را با دست مسألت خويش كوبيدهام،
- مسألتي و ناجاك بخشوع الاستكانة قلبي - و دلم با خشوع بيچارگى با تو راز همىگويد
- و وجدتك خير شفيع لي إليك - و تو را بهترين شفيع خودم نزد تو يافتهام،
- و قد علمت ما يحدث من طلبتي قبل أن يخطر بفكري هر حاجت كه برايم پديد مىآيد، پيش از آنكه به انديشهام راه يابد
- أو يقع في خلدي، فصل - يا از ذهنم بگذرد، مىدانى.
- اللّهمّ دعآئي إيّاك بإجابتي - پس اى پروردگار! دعايم را به اجابت مقرون و متّصل گردان.
- و أشفع مسألتي بنجح طلبتي. و درخواستم را با رسيدنم به مقصود همراه ساز.
- اللّهمّ و قد شملنا زيغ الفتن و استولت علينا عشوة الحيرة - خدايا! و همانا انحراف فتنهها ما را فراگرفت و پرده حيرت بر ما فرو افتاد
- و قارعنا الذّلّ و الصّغار - و خوارى و كوچكى بر سر ما كوفته شد،
- و حكم علينا غير المأمومين في دينك - و كسانى كه در امر دين تو امانتدار نيستند، بر ما حكومت كردند.
- و ابتزّ أمورنا معادن الأبن ممّن عطّل حكمك - و امور ما را كانونهاى ابنه در ربودند؛ كسانى كه حكم تو را تعطيل گذاشته
- و سعى فى إتلاف عبادك و إفساد بلادك. - و به از بين بردن بندگان و به فساد كشيدن بلاد تو اهتمام نمودهاند.
- اللّهمّ و قد عاد فيئنا دولة بعد القسمة - خدايا! و به درستى كه حقّ ما، پس از تقسيم شدن در دست غاصبان متداول گشت
- و إمارتنا غلبة بعد المشورة - و حكومت بر ما، پس از مشورت به چيره شدن و زورمندى واقع شد -
- و عدنا ميراثا بعد الاختيار للأمّة فاشتريت الملاهي - و پس از آنكه برگزيده امّت بوديم، ميراث آنها شديم كه وسايل لهو و
- و المعازف بسهم اليتيم و الأرملة - بازيگرى با سهم يتيم و بيوه خريدارى گرديد
- و حكم في أبشار المؤمنين أهل الذّمّة و اهل ذمّه بر مردم مؤمن حكومت يافتند
- و ولي القيام بأمورهم فاسق كلّ قبيلة فلا ذآئد يذودهم عن هل كة - و فاسقان هر قبيله عهدهدار امور آنان گشتند، كه نه دفاعكنندهاى هست، تا آنها را از هل اكت دور سازد
- و لا راع ينظر إليهم بعين الرّحمة - و نه سرپرستى كه به آنان، با ديده مهر بنگرد
- و لا ذو شفقة يشبع الكبد الحرّى من مسغبة، و نه صاحب مهربانى كه جگر تفتيده را از گرسنگى برهاند و آن را سير كند.
- فهم أولو ضرع بدار مضيّعة - پس آنان با خوارى در خانه گمشدهاى واقع شدهاند
- و أسرآء مسكنة و حلفآء كآبة و ذلّة. - و گرفتار فقر و همنشين اندوه و ذلّت مىباشند.مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج2، ص: 125
- اللّهمّ و قد استحصد زرع الباطل - خدايا! و كشتزار باطل را فصل درو فرارسيد
- و بلغ نهايته و استحكم عموده - و رشد آن مرحله نهايىاش را طى كرد و پايهاش را محكم ساخت
- و استجمع طريده و خذرف وليده - و فراريانش را فراهم آورد و نوزادش به سرعت بزرگ
- و بسق فرعه و ضرب بجرانه.- و شاخهاش بلند گرديد و همهجا را فراگرفت.
- اللّهمّ فاتح له من الحقّ يدا حاصدة تصعد [تصرع] قآئمه خدايا! دست دروكنندهاى از حق برآور كه آن را فرو افكند و ساقهاش را خرد سازد
- و تهشم سوقه و تجبّ سنامه - و مواضع قدرتش را منهدم كند.
- و تجدع مراغمه ليستخفى الباطل بقبح صورته - و بينىاش را به خاك بمالد، تا باطل با چهره كريهش مخفى گردد
- و يظهر الحقّ بحسن حليته. - و حق با صورت زيبايش آشكار شود.اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ