مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام، ج‏2،، ص: 125 و صلّى اللّه على محمّد عبده و رسوله-

«سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«                                           

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir 

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad 

-«بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏»

«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ  

مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام، ج‏، ص: 125

  1. و صلّى اللّه على محمّد عبده و رسوله- و درود خداوند بر حضرت محمّد بنده و رسول او،
  2. و خيرته من خلقه و ذريعة المؤمنين - برگزيده از خلقش و وسيله مؤمنين
  3. إلى رحمته و آله الطّاهرين ولاة أمره. - به سوى رحمت الهى، و بر آل او عليهم السّلام كه ولىّ امر اويند.
  4. اللّهمّ إنّك ندبت الى فضلك و أمرت بدعاءك - خدايا!  تو به فضلت فرا خواندى و به دعايت امر فرمودى
  5. و ضمنت الإجابة لعبادك - و براى بندگانت اجابت دعا را ضمانت كردى، و لم تخيّب من فزع اليك برغبته
  6. و قصد إليك بحاجته و لم ترجع يد طالبة صفرا - و هركس كه با رغبت به سوى تو آمد و حاجت به درگاه تو آورد، نااميد نساختى و هيچ دست حاجت خواهى را خالى از عطايت بازنگردانيدى
  7. من عطآئك و لا خآئبة من نحل هباتك، - و از بخشش‏ها و مراحمت نااميد نفرمودى،
  8. و أيّ راحل رحل إليك فلم يجدك قريبا و كدام رونده‏اى به درگاه تو روى آورد و تو را نزديك نيافت،
  9. أو [أيّ‏] وافد وفد عليك فاقتطعته عوآئق الرّدّ دونك - يا كدام واردشونده بر تو وارد گرديد و موانعى او را از رسيدن به تو بازداشت؟!
  10. بل أيّ محتفر من فضلك لم يمهه فيض جودك، بلكه كدام كاوشگر از فضل تو به فيض جود تو سيراب نگشت
  11. و أيّ مستنبط لمزيدك أكدى دون استماحة سجال عطيّتك.- و كدام تلاشگر افزون‏خواه از عطاى سيل‏آساى تو نوميد بازگرديد؟!
  12. اللّهمّ و قد قصدت إليك برغبتي و قرعت باب فضلك يد- خدايا!  و من با درخواستم به سوى تو روى آورده‏ام و درر فضل تو را با دست مسألت خويش كوبيده‏ام،
  13. مسألتي و ناجاك بخشوع الاستكانة قلبي - و دلم با خشوع بيچارگى با تو راز همى‏گويد
  14. و وجدتك خير شفيع لي إليك - و تو را بهترين شفيع خودم نزد تو يافته‏ام،
  15. و قد علمت ما يحدث من طلبتي قبل أن يخطر بفكري هر حاجت كه برايم پديد مى‏آيد، پيش از آن‏كه به انديشه‏ام راه يابد
  16. أو يقع في خلدي، فصل - يا از ذهنم بگذرد، مى‏دانى.
  17. اللّهمّ دعآئي إيّاك بإجابتي - پس اى پروردگار! دعايم را به اجابت مقرون و متّصل گردان.
  18. و أشفع مسألتي بنجح طلبتي. و درخواستم را با رسيدنم به مقصود همراه ساز.
  19. اللّهمّ و قد شملنا زيغ الفتن و استولت علينا عشوة الحيرة - خدايا!  و همانا انحراف فتنه‏ها ما را فراگرفت و پرده حيرت بر ما فرو افتاد
  20. و قارعنا الذّلّ و الصّغار - و خوارى و كوچكى بر سر ما كوفته شد،
  21. و حكم علينا غير المأمومين في دينك - و كسانى كه در امر دين تو امانتدار نيستند، بر ما حكومت كردند.
  22. و ابتزّ أمورنا معادن الأبن ممّن عطّل حكمك - و امور ما را كانون‏هاى ابنه در ربودند؛ كسانى كه حكم تو را تعطيل گذاشته
  23. و سعى فى إتلاف عبادك و إفساد بلادك. - و به از بين بردن بندگان و به فساد كشيدن بلاد تو اهتمام نموده‏اند.
  24. اللّهمّ و قد عاد فيئنا دولة بعد القسمة - خدايا!  و به درستى كه حقّ ما، پس از تقسيم شدن در دست غاصبان متداول گشت
  25. و إمارتنا غلبة بعد المشورة - و حكومت بر ما، پس از مشورت به چيره شدن و زورمندى واقع شد -
  26. و عدنا ميراثا بعد الاختيار للأمّة فاشتريت الملاهي - و پس از آن‏كه برگزيده امّت بوديم، ميراث آن‏ها شديم كه وسايل لهو و
  27. و المعازف بسهم اليتيم و الأرملة - بازيگرى با سهم يتيم و بيوه خريدارى گرديد
  28. و حكم في أبشار المؤمنين أهل  الذّمّة و اهل  ذمّه بر مردم مؤمن حكومت يافتند
  29. و ولي القيام بأمورهم فاسق كلّ قبيلة فلا ذآئد يذودهم عن هل كة - و فاسقان هر قبيله عهده‏دار امور آنان گشتند، كه نه دفاع‏كننده‏اى هست، تا آن‏ها را از هل اكت دور سازد
  30. و لا راع ينظر إليهم بعين الرّحمة - و نه سرپرستى كه به آنان، با ديده مهر بنگرد
  31. و لا ذو شفقة يشبع الكبد الحرّى من مسغبة، و نه صاحب مهربانى كه جگر تفتيده را از گرسنگى برهاند و آن را سير كند.
  32. فهم أولو ضرع بدار مضيّعة - پس آنان با خوارى در خانه گمشده‏اى واقع شده‏اند
  33. و أسرآء مسكنة و حلفآء كآبة و ذلّة. - و گرفتار فقر و همنشين اندوه و ذلّت مى‏باشند.مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 125
  34. اللّهمّ و قد استحصد زرع الباطل - خدايا!  و كشتزار باطل را فصل درو فرارسيد
  35. و بلغ نهايته و استحكم عموده - و رشد آن مرحله نهايى‏اش را طى كرد و پايه‏اش را محكم ساخت
  36. و استجمع طريده و خذرف وليده - و فراريانش را فراهم آورد و نوزادش به سرعت بزرگ
  37. و بسق فرعه و ضرب بجرانه.- و شاخه‏اش بلند گرديد و همه‏جا را فراگرفت.
  38. اللّهمّ فاتح له من الحقّ يدا حاصدة تصعد [تصرع‏] قآئمه خدايا!  دست دروكننده‏اى از حق برآور كه آن را فرو افكند و ساقه‏اش را خرد سازد
  39. و تهشم سوقه و تجبّ سنامه - و مواضع قدرتش را منهدم كند.
  40. و تجدع مراغمه ليستخفى الباطل بقبح صورته - و بينى‏اش را به خاك بمالد، تا باطل با چهره كريهش مخفى گردد
  41. و يظهر الحقّ بحسن حليته. - و حق با صورت زيبايش آشكار شود.اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید