«سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«
صفرزاده- https://safarzade.blog.ir
نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad
-«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم عليه السّلام، ج2، ص: 123
- اللّهمّ فكما نصب نفسه غرضا فيك للأبعدين - بارالها؛ همانگونه كه جان خويش را به خاطر تو در تيررس مخالفان قرار داد،
- و جاد ببذل مهجته لك فى الذّبّ عن حريم المؤمنين - و سعى نيكو نموده است به بذل خون خود از براى دفاع نمودن از حريم مؤمنان؛
- و ردّ شرّ بغاة المرتدّين المريبين حتّى أخفى - و در ردّ شرّ و بدى ستمكاران، بىدينشدگان و شككنندگان؛
- ما كان جهر به من المعاصي - تا جايى كه گناهانى كه آشكار شده بود
- و أبدى ما كان نبذه العلمآء - پنهان كرد و چيزهايى را آشكار كرد كه دانشمندان دينى پيمان داده بودند
- ورآء ظهورهم ممّا أخذت ميثاقهم على أن يبيّنوه للنّاس - آن چيزها را براى مردم تبيين و روشن كنند
- و لا يكتموه و دعا إلى إفرادك بالطّاعة و كتمان نكنند؛ ولى آن امور را به فراموشى سپرده بودند؛ و مردم را تنها به فرمانبردارى از تو فراخواند،
- و أن لا يجعل لك شريكا من خلقك، - و اینكه كسى از مخلوقات را براى تو شريك قرار ندهد
- يعلو أمره على أمرك مع ما يتجرّعه فيك - و دستورش را برتر از دستور تو قرار ندهد.
- من مرارات الغيظ الجارحة بمواسّ [بحواسّ، افزون بر آنچه گفته شد، تلخى سختىها
- بحواشي] القلوب و ما يعتوره من الغموم - و رنجهاى خشمى را كه قلب را مجروح مىكند،
- و يفرغ عليه من أحداث الخطوب - در راه تو جرعهجرعه مىنوشد؛ غمهايى را كه پيوسته به او مىرسد، تحمّل مىكند؛ امور دردناكى كه تازه به او مىرسد
- و يشرق به من الغصص الّتي لا تبتلعها الحلوق كه هر لحظه تازهتر مىشود؛ غصّههايى كه در گلوى مانده و از حلقوم فرونمىرود،
- و لا تحنو عليها الضّلوع من نظرة إلى أمر من أمرك - و پهل وى انسان توان تحمّلش را ندارد؛ تحمّل مىكند. اینها در هنگامى است كه به دستورى از دستورات و كارهاى تو مىنگرد،
- و لا تناله يده بتغييره و ردّه إلى محبّتك. فاشدد ولى دستش كوتاه است و نمىتواند آن دستور دگرگونشده را تغيير دهد و آنگونه كه تو دوست دارى قرارش دهد.
- اللّهمّ أزره بنصرك - خدايا؛ با ياريت پشتش را محكم گردان،
- و أطل باعه فيما قصرعنه - و توانائىاش بده در مورد آنچه نتوانسته انجام دهد
- من اطّراد الرّاتعين حماك - از دور كردن خوشگذرانها در راه حرام و معصيت تو؛
- و زده في قوّته بسطة من تأييدك - و نيروى او را از جهت باز شدن دستش با تأييد خودت افزايش بده؛
- و لا توحشنا من أنسه - ما را از انس گرفتن با او مگريزان (به وحشت مينداز)؛ آرزويش را- كه درستى و اصلاح فراگير امور مردمش و عدالت آشكار در بينشان است-
- في أهل ملّته و العدل الظّاهر في أمّته. - بر باد مده و نااميدش مساز. خدايا؛ هنگام حساب و كتاب بندگانت، جايگاه او را به خاطر آنچه استقبال كرد از برپا داشتن فرمانت، شرافتمند گردان؛ پيامبرت حضرت محمّد را-
- اللّهمّ و شرّف بما استقبل به من القيام - كه درود تو بر او و آل او باد- با ديدن آن بزرگوار و كسانى كه دعوتش را پذيرفته و از او پيروى كردند؛ شادمان گردان. خداوندا و بلند گردان به سبب آنچه روى آورده است به آن از بپاى داشتن داشتن امر تو
- بأمرك لدى موقف الحساب مقامه - و به خاطر اینكه به دستور تو قيام كرده و دستوراتت را اجرا مىكند، به فرمان تو، در وقت حساب، او [در قیامت] خواهد ایستاد
- و سرّ نبيّك محمّدا صلواتك عليه و آله برؤيته - و پیامبر شما محمد، که درود تو بر او و خاندانش باد، از دیدن او خوشحال شود –
- و من تبعه على دعوته - به سبب ديدن آن حضرت و كسانى را كه تابع گشتهاند
- و أجزل له على ما رأيته قآئما به من أمرك ثوابه - او را بر خواندن او و بده به آن حضرت بر آنچه ديدهاى او را به پاى دارنده مر آن چيز را از فرمان تو مزد او را و ظاهر گردان
- و أبن قرب دنوّه منك فى حياته - زيادتى نزديكى او را به نزد تو در زمان حيات او
- و ارحم استكانتنا من بعده - و رحم نماى زارى نمودن ما را از دورى او
- و استخذآئنا لمن كنّا نقمعه به إذ أفقدتنا وجهه - و تضرّع كردن ما را براى كسى كه بوديم ما ذليلكننده مر او را به سبب آن حضرت چون كه پنهان نمودهاى از ما روى او را
- و بسطت أيدي من كنّا نبسط أيدينا عليه لنردّه عن معصيته - و دراز كردهاى تو دستهاى كسى را كه بوديم ما آن كه دراز مىنموديم دستهاى خود را بر آن كس از جهت آن كه برگردانيم او را از گناه او
- و افتراقنا بعد الألفة و الاجتماع تحت ظلّ كنفه - و رحم نماى پراكنده شدن ما را [و پراكنده شديم ما] بعد از الفت و گرو هم بودن در زير سايه حمايت او
- و تلهّفنا عند الفوت على ما أقعدتنا عنه من نصرته - و حسرت خوردن ما را نزد مردن بر آنچه عاجز نمودهاى ما را از آن از يارى نمودن آن حضرت را
- و طلبنا من القيام بحقّ- و رحم نماى خواستن ما از به پاى داشتن به حق
- ما لا سبييل لنا إلى رجعته. و اجعله - آنچه را كه نباشد راهى به سوى بازگشت به او
- اللّهمّ في أمن ممّا يشفق عليه منه - خدايا؛ او را در امان بدار از چيزهايى كه برايش مىترسيم؛ صحيفه مهديه، ص: 168- و بگردان آن حضرت را خداوندا در امنيّت از آنچه مىترسيم بر او مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج2، ص: 123
- وردّ عنه من سهام المكايد - از آن چيز و برگردان از او از تيرهاى مكرها آنچه را كه انداختهاند آن را اهل بغض و عناد به سوى آن حضرت
- ما- يوجّهه أهل الشّنئان إليه و إلى شركآئه في أمره و به سوى شريكان در امر او و به سوى مددكاران او بر طاعت پروردگار او
- و معاونيه على طاعة ربّه الّذين جعلتهم سلاحه - آن چنان معاونانى كه گرانيدهاى تو ايشان را سلاح آن حضرت
- و حصنه و مفزعه و أنسه الّذين سلوا عن الأهل - و قلعه او و پناه او و مونس او آن چنانى كه فراموش نمودهاند اهل
- و الأولاد و جفوا الوطن عطّلوا الوثير من المهاد - و فرزندان خود را و ترك نمودهاند وطن خود را و معطّل گذاردها
- اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ