مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام، ج‏2،- 194 از فيض بن المختار، از حضرت ابى عبد اللّه

«سایت : پایگاه شخصی حسین صفرزاده -https://hosein128.ir/«                                           

صفرزاده-  https://safarzade.blog.ir 

نهج البلاغه فرزاد -@nahjolbalaghehfarzad 

-«بِسْمِ‏ اللَّهِ‏ الرَّحْمنِ‏ الرَّحِيمِ‏»

«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ  

مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم  عليه السّلام، ج‏2،- 194

  1. از فيض بن المختار، از حضرت ابى عبد اللّه امام صادق عليه السّلام  روايت آمده كه فرمود: هركس از شما بميرد درحالى‏كه منتظر این امر باشد، همانند كسى است كه با حضرت قائم عليه السّلام  در خيمه‏اش بوده باشد. سپس چند لحظه‏اى درنگ كرد، آن‏گاه فرمود: نه. بلكه مانند كسى است كه در خدمت آن حضرت شمشير بزند. سپس فرمود: نه. سوگند به خدا! همچون كسى است كه در ركاب رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله وسلم شهيد شده باشد. 1224- و عن الفيض بن المختار، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام  قال:من مات منكم و هو منتظر لهذا الأمر كمن هو مع القائم في فسطاطه،قال: ثمّ مكث هنيئة، ثمّ قال: لا بل كمن قارع معه بسيفه، ثمّ قال عليه السّلام : لا و اللّه كمن استشهد مع رسول اللّه صلى اللّه عليه و اله و سلم .

 

  1. از حضرت ابى عبد اللّه امام صادق، از پدرانش، از امير المؤمنين- عليهم السّلام- روايت است كه فرمود: برترين عبادت مؤمن، انتظار فرج از خداوند داشتن است. 1225- و عن أبي عبد اللّه، عن آبائه، عن أمير المؤمنين عليهم السّلام، قال:أفضل عبادة المؤمن إنتظار فرج اللّه.
  2. در كافى به سند صحيحى، از عبد اللّه بن المغيره آمده كه گفت: محمد بن عبد اللّه به حضرت امام رضا عليه السّلام  عرضه مى‏داشت و من مى‏شنيدم كه مى‏گفت: پدرم مرا حديث آورد از خاندانش، از پدرانش، كه به يكى از امامان گفته بود: در منطقه ما جاى رباط  هست كه آن را قزوين مى‏نامند و دشمنى هست كه آن را ديلم مى‏گويند، آيا جهاد يا رباطى بر ما هست؟ 1226- و في الكافي: بسند صحيح عن عبد اللّه بن المغيرة، قال:قال محمّد بن عبد اللّه للرضا عليه السّلام  و أنا أسمع: حدّثني أبي، عن أهل بيته، عن آبائه عليهم السّلام، أنّه قيل لبعضهم: إنّ في بلادنا موضع رباط يقال له: قزوين، و عدوّا يقال له: الديلم، فهل من جهاد أو هل من رباط؟

 

  1. آن حضرت عليه السّلام  در جواب او فرمود: بر شما باد كه این خانه (بيت اللّه الحرام) را حج كنيد. سؤال كننده بار ديگر سؤالش را تكرار كرد. باز حضرت عليه السّلام  فرمود: بر شما باد این بيت كه آن را حج كنيد. آيا يك فرد از شما راضى نيست كه در خانه خود باشد و بر خانواده‏اش از دسترنج خود خرج بنمايد و انتظار امر ما را بكشد، فقال عليه السّلام : عليكم بهذا البيت فحجّوه. فأعاد عليه الحديث، فقال عليه السّلام : عليكم بهذا البيت فحجّوه، أما يرضى أحدكم أن يكون في بيته، ينفق على عياله من طوله ينتظر أمرنا،
  2. پس اگر آن زمان را درك كند، همچون كسى است كه با رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله وسلم در جنگ بدر شركت كرده باشد و اگر درحالى‏كه منتظر امر ما است بميرد، همچون كسى خواهد بود كه با قائم- صلوات اللّه عليه- در خيمه‏اش باشد این‏چنين- و دو انگشت سبّابه‏اش را كنار هم نشان داد- و نمى‏گويم این‏چنين- و انگشت وسط و سبّابه را نشان داد- زيرا كه این بزرگ‏تر از آن است. در اینجا حضرت ابو الحسن امام رضا عليه السّلام  فرمود: راست گفته است. فإن أدركه كان كمن شهد مع رسول اللّه صلى اللّه عليه و اله و سلم  بدرا، و إن مات منتظرا لأمرنا كان كمن كان مع قائمنا عليه السّلام  هكذا في فسطاطه- و جمع بين السبّابتين- و لا أقول هكذا- و جمع بين السبّابة و الوسطى- فإنّ هذه أطول من هذه، فقال أبو الحسن عليه السّلام : صدق.
  3. مى‏گويم: این روايت با آنچه در اخبار آمده كه مرابطه (- مرزبانى) حتى در زمان غيبت هم مستحبّ است، منافاتى ندارد؛ زيرا كه ظاهرا منظور سؤال‏كننده، نايل شدن به ثواب مرابطه و جهاد بوده، پس امام عليه السّلام  او را به حج و انتظار دلالت فرمود، كه ثواب جهاد و رباط و حج همگى برايش حاصل گردد، امّا با انجام مرابطه، ثواب حج را نخواهد يافت. و مؤيّد آنچه ياد كرديم‏ أقول: لا تنافي هذه الرواية ما ورد في الأخبار من استحباب المرابطة حتّى في زمان الغيبة، فإنّ الظاهر أنّ غرض السائل الفوز بثواب الرباط و الجهاد، فدلّه عليه السّلام  على الحجّ و الإنتظار، فيحصل له ثواب الجهاد و الرباط و الحجّ، جميعا، و أمّا الرباط فلا يدرك به ثواب الحجّ.و يؤيّد ما ذكرناه مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 189
  4. این‏كه امام عليه السّلام  به او فرمود: بر شما باد! این بيت كه آن را حج كنيد و نفرمود: مرابطه نكنيد، يا جايز نيست، يا حلال نيست و مانند این‏ها و خدا دانا است. أنّه عليه السّلام  قال: عليكم بهذا البيت، إلخ، و لم يقل:لا ترابطوا، أو لا يجوز، أو لا يحلّ، و نحوها، و اللّه العالم‏.

 

  1. در تفسير نعمانى از امير المؤمنين عليه السّلام  آمده كه فرمود: رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله وسلم فرمود: اى ابو الحسن! بر خداوند شايسته است كه اهل  ضلال (گم‏شدگان) را به بهشت داخل كند و منظورش از این، مؤمنانى هستند كه در زمان فتنه بر پيروى از امامى كه جايگاهش مخفى است و از چشم مردم غايب است، بپاخيزند،1227- و في تفسير النعمانيّ (ره): عن أمير المؤمنين عليه السّلام  قال:قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و اله و سلم : يا أبا الحسن، حقيق على اللّه أن يدخل أهل الضلال الجنّة، و إنّما عنى بهذا المؤمنين الّذين قاموا في زمن الفتنة على الأئتمام بالإمام، الخفيّ المكان، المستور عن الأعيان،
  2. پس آنان به امامت او اقرار مى‏كنند و به دامان او چنگ مى‏زنند و منتظر خروج او مى‏مانند، آنان يقين دارند كه هيچ ترديدى به خود راه ندهند، صبر كنندگان و تسليم‏شدگان و فقط از شناختن امامشان و از شناختن شخص او گم شده‏اند. فهم بإمامته مقرّون، و بعروته مستمسكون، و لخروجه منتظرون، موقنون، غير شاكّين، صابرون مسلّمون، و إنّما ضلّوا عن مكان إمامهم و عن معرفة شخصه.
  3. براین دلالت مى‏كند آن‏كه خداى تعالى هرگاه چشمه خورشيد را كه نشانه براى اوقات نماز قرار داده از بندگانش بپوشاند، بر آنان فرصت را توسعه داده كه نماز را تأخير بيندازند، تا با آشكار شدن خورشيد، وقت براى آنان معلوم گردد و يقين كنند كه زوال انجام شده است. يدلّ على ذلك أنّ اللّه تعالى إذا حجب عن عباده عين الشمس الّتي جعلها دليلا على أوقات الصلاة، فموسّع عليهم تأخير الموقّت، ليتبيّن لهم الوقت بظهورها، و يستيقنوا أنّها قد زالت،
  4. و همين‏طور است كسى كه منتظر خروج امام عليه السّلام  است، كه به امامتش دست يازيده، تمام فرايض خداوند كه بر او واجب است با حدودشان از او قبول مى‏شود، از معنى فريضه بودن خارج نمى‏باشند، پس او صبركننده شكيباگر است، غيبت امامش به [دين‏] او ضررى نمى‏رساند. فكذلك المنتظر لخروج الإمام، المتمسّك بإمامته موسّع عليه جميع فرائض اللّه الواجبة عليه، مقبولة منه بحدودها، غير خارج عن معنى ما فرض عليه، فهو صاير محتسب، لا تضرّه غيبة إمامه.
  5. و در كتاب «كمال الدين» از محمد بن النعمان، از حضرت ابى عبد اللّه امام صادق عليه السّلام  روايت آمده كه: نزديك‏ترين حالت بندگان به خداى- عزّ و جلّ- و خشنودترين هنگام او از آنان، زمانى است كه حجّت خداوند را نيابند و برايشان آشكار نشود و از آنان پوشيده بماند كه جاى او را ندانند و در عين حال مى‏دانند كه دلايل و نشانه‏هاى الهى از بين نرفته است،  1228- و في كمال الدين: عن محمّد بن النعمان، قال:قال لي أبو عبد اللّه عليه السّلام : أقرب ما يكون العبد إلى اللّه عزّ و جلّ، و أرضى ما يكون عنه، إذا افتقدوا حجّة اللّه، فلم يظهر لهم، و حجب عنهم فلم يعلموا بمكانه، و هم في ذلك يعلمون أنّه لا تبطل حجج اللّه و لا بيّناته، فعندها
  6. در آن هنگام بايد كه هر صبح و شام منتظر فرج باشند. و همانا شديدترين موقع غضب خداوند بر دشمنانش زمانى است كه حجّتش را از آنان پوشانيده باشد، كه برايشان ظاهر نگردد و البته خداوند مى‏داند كه دوستانش به ترديد نمى‏افتند و اگر چنين مى‏دانست كه آنان به ترديد دچار مى‏شوند، حجّت خويش را يك چشم برهم زدن هم از آنان مخفى نمى‏كرد.فليتوقّعوا الفرج صباحا و مساء، فإنّ أشدّ ما يكون غضبا على أعدائه إذا أفقدهم حجّته فلم يظهر لهم، و قد علم أنّ أولياءه لا يرتابون، و لو علم أنّهم يرتابون ما أفقدهم حجّته طرفة عين.مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 190
  7. از امام صادق عليه السّلام  است درباره فرموده خداى- عزّ و جلّ-: الم* ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ* الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ‏؛ الم [از رموز قرآن است‏]. این كتاب بدون ترديد هدايتگر تقواپيشگان است، آنان كه به غيب ايمان مى‏آورند. فرمود: تقواپيشگان، شيعيان على عليه السّلام  هستند و غيب، همان حجّت غايب است و گواه بر این، فرموده - 1229- و عنه عليه السّلام  في قول اللّه عزّ و جلّ: الم* ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ* الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ‏، فقال: المتّقون شيعة عليّ عليه السّلام ، و الغيب هو الحجّة الغائب، و شاهد ذلك
  8. خداى- عزّ و جلّ- است كه: وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ‏؛ و مى‏گويند: چرا از سوى پروردگارش آيتى بر او نيامد، پس بگو: به درستى كه غيب مخصوص خدا است، شما منتظر باشيد من نيز با شما از منتظرانم. قول اللّه عزّ و جلّ: وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ‏.
  9. در اصول كافى به سند خود از حضرت ابو جعفر باقر عليه السّلام  آورده كه فرمود: زيان نديده است كسى كه در حال انتظار امر ما بميرد، آن‏كه در خيمه حضرت مهدى عليه السّلام  با سپاهيان او نمرده است. 1230- و في اصول الكافي: بإسناده عن أبي جعفر عليه السّلام  قال: ما ضرّ من مات منتظرا لأمرنا أن لا يموت في وسط فسطاط المهديّ و عسكره.
  10. در روايت عمّار ساباطى كه ان شاء اللّه تعالى خواهد آمد، از حضرت ابى عبد اللّه امام صادق عليه السّلام  آمده كه فرمود: همانا به خدا سوگند! اى عمّار! كسى از شما بر این حالى كه در آن هستيد نميرد، مگر آن‏كه نزد خداوند از بسيارى از كشته‏شدگان در بدر و احد برتر باشد، پس شما را مژده باد. 1231- و في رواية عمّار الساباطيّ الآتية إن شاء اللّه تعالى، عن أبي عبد اللّه عليه السّلام  قال: أما و اللّه يا عمّار لا يموت منكم ميّت على الحال الّتي أنتم عليها إلّا كان أفضل عند اللّه من كثير من شهداء بدر و احد، فابشروا.
  11. در همان كتاب از حضرت امام ابو جعفر باقر عليه السّلام  آمده كه ضمن حديثى فرمود: و بدانيد كه منتظر این امر همچون ثواب روزه‏دار شب‏زنده‏دار را دارد و هركس دوران قائم ما را دريابد، پس با او خروج نمايد و دشمن ما را به قتل رساند، براى او همچون پاداش بيست شهيد خواهد بود و هركس در ركاب قائم ما عليه السّلام  كشته شود، همچون پاداش بيست و پنج شهيد را خواهد يافت. 1232- و فيه: عن أبي جعفر عليه السّلام - في حديث- قال:و اعلموا أنّ المنتظر لهذا الأمر له مثل أجر الصائم القائم، و من أدرك قائمنا فخرج معه، فقتل عدوّنا كان له مثل أجر عشرين شهيدا، و من قتل مع قائمنا كان له مثل أجر خمسة و عشرين شهيدا.
  12. در «مجمع البيان» از حارث بن المغيره آمده كه گفت: در محضر ابو جعفر باقر عليه السّلام  بوديم، فرمود: آن‏كه از شما این امر را شناخته و منتظر آن باشد و خير را در آن بداند، مانند كسى است كه به خدا قسم! در ركاب قائم آل محمد عليهم السّلام با شمشير خود جهاد كرده باشد. سپس فرمود: 1233- و في مجمع البيان: عن الحارث بن المغيرة، قال:كنّا عند أبي جعفر عليه السّلام ، فقال: العارف منكم هذا الأمر، المنتظر له، المحتسب فيه الخير، كمن جاهد و اللّه مع قائم آل محمّد صلى اللّه عليه و اله و سلم  بسيفه،
  13. بلكه و اللّه! مثل كسى است كه در خدمت رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله وسلم با شمشير جهاد كرده باشد. سپس بار سوم فرمود: بلكه به خدا قسم! همچون كسى است كه در خيمه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله وسلم شهيد شده باشد. ثمّ قال: بل و اللّه كمن جاهد مع رسول اللّه صلى اللّه عليه و اله و سلم  بسيفه،مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 191
  14. در «تفسير البرهان»، از حسن بن ابى حمزه، از پدرش ابو حمزه [ثمالى‏] است كه گفت: به حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام  عرض كردم: فدايت شوم! سنّم بالا رفته و استخوانم سست گشته و مرگم نزديك شده و مى‏ترسم پيش از آن‏كه این امر [حكومت شما] را دريابم، مرگم فرارسد. ثمّ قال الثالثة: بل و اللّه كمن استشهد مع رسول اللّه في فسطاطه.1234- و في تفسير البرهان: عن الحسن بن أبي حمزة، عن أبيه قال: قلت لأبي عبد اللّه عليه السّلام : جعلت فداك، قد كبر سنّي، و دقّ عظمي، و اقترب أجلي، و قد خفت أن يدركني قبل هذا الأمر الموت؟
  15. فرمود: اى ابو حمزه! هركه به ما ايمان آورد و حديث ما را تصديق كرد و به انتظار دوران ما نشست، مانند كسى است كه زير پرچم قائم عليه السّلام  كشته شود، بلكه به خدا سوگند! زير پرچم رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله وسلم [كشته گردد]. قال: فقال لي: يا أبا حمزة، من آمن بنا، و صدّق حديثنا، و انتظر أمرنا، كان كمن قتل تحت راية القائم، بل و اللّه تحت راية رسول اللّه صلى اللّه عليه و اله و سلم .
  16. در كتاب «كمال الدين»، از مفضّل بن عمر آمده كه گفت: شنيدم حضرت امام صادق عليه السّلام  مى‏فرمود: هركس درحالى‏كه منتظر این امر باشد بميرد، همچون كسى خواهد بود كه از خواصّ حضرت قائم عليه السّلام  بوده باشد، نه؛ بلكه مانند كسى باشد كه در پيشگاه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله وسلم شمشير زده است. 1235- و في كمال الدين: عن المفضّل بن عمر قال: سمعت الصادق عليه السّلام  يقول: من مات منتظرا لهذا الأمر كان كمن كان مع القائم في فسطاطه، لا بل كان كالضارب بين يدي رسول اللّه صلى اللّه عليه و اله و سلم  بالسيف.
  17. در «تفسير البرهان» به سند خود، از مسعدة آمده كه گفت: خدمت حضرت امام صادق عليه السّلام  بودم كه پيرمرد قد خميده‏اى كه بر عصايش تكيه زده بود آمد، سلام كرد و امام صادق عليه السّلام  جواب سلامش را داد. پيرمرد عرضه داشت: اى فرزند رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله وسلم! دستت را به من بده كه آن را ببوسم، پس آن حضرت دستش را پيش آورد و او دست آن جناب را بوسيد و سپس گريست. حضرت صادق عليه السّلام  به او فرمود: اى پيرمرد! چرا گريه مى‏كنى؟ عرضه داشت: 1236- و في البرهان: بإسناده عن مسعدة قال: كنت عند الصادق عليه السّلام  إذ أتاه شيخ كبير قد انحنى، متّكئا على عصاه، فسلّم فردّ عليه أبو عبد اللّه عليه السّلام  الجواب. ثمّ قال: يا بن رسول اللّه صلى اللّه عليه و اله و سلم  ناولني يدك لاقبّلها، فأعطاه، فقبّلها ثمّ بكى، ثمّ قال أبو عبد اللّه عليه السّلام : ما يبكيك يا شيخ؟
  18. فدايت شوم، يابن رسول اللّه! صد سال است كه به پاى قائم شما مانده‏ام، مى‏گويم این ماه است، این سال است، هم اكنون سنّم بالا رفته و استخوانم سست گرديده و مرگم نزديك شده و به آنچه كه براى شما آرزو مى‏كنم نرسيده‏ام، شما را مى‏بينم كشته شده و آواره‏ايد و دشمنانتان را مى‏بينم كه با بال‏ها پرواز مى‏كنند، چگونه گريه نكنم؟! فقال: جعلت فداك أقمت على قائمكم منذ مائة سنة، أقول: هذا الشهر، و هذه السنة، و قد كبر سنّي، و رقّ جلدي، و دقّ عظمي، و اقترب أجلي، و لا أرى فيكم ما احبّ، أراكم مقتولين مشرّدين، و أرى أعداءكم يطيرون بالأجنحة، و كيف لا أبكي؟!
  19. ديدگان حضرت ابى عبد اللّه صادق عليه السّلام  در اشك نشست، آن‏گاه فرمود: اى پيرمرد! اگر خداوند تو را باقى گذاشت تا این‏كه قائم ما را ببينى، در مرتبه اعلى خواهى بود و اگر مرگ تو فرارسد، روز قيامت با سپرده گرانبهاى محمد صلّى اللّه عليه و اله وسلم محشور خواهى شد و ما سپرده گرانبهاى او هستيم، كه همانا آن حضرت فرمود: من در ميان شما دو گوهر گرانبها را بر جاى مى‏گذارم، پس به آن دو، دست بيازيد كه هيچ‏گاه گمراه نشويد: كتاب خدا و عترت و خاندانم را. پيرمرد گفت: پس از فدمعت عينا أبي عبد اللّه عليه السّلام ، ثمّ قال: يا شيخ إن أبقاك اللّه حتّى ترى قائمنا، كنت في السنام الأعلى، و إن حلّت بك المنيّة جئت يوم القيامة مع ثقل محمّد صلى اللّه عليه و اله و سلم ، و نحن ثقله،فقال صلى اللّه عليه و اله و سلم : إنّي مخلف فيكم الثقلين، فتمسّكوا بهما لن تضلّوا: كتاب اللّه و عترتي أهل بيتي، فقال الشيخ: لا ابالي بعد ما سمعت هذا الخب مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 192
  20. این‏كه این خبر را شنيدم، ديگر آسوده‏خاطر شدم. سپس امام صادق عليه السّلام  فرمود: اى پيرمرد! بدان كه قائم ما عليه السّلام  از صلب حسن عسكرى بيرون مى‏آيد و حسن از على متولد مى‏شود و على از محمد و محمد از على و على از موسى پسرم و این پسرم از من متولد گرديده، ما دوازده تن هستيم، همگى‏مان معصوم و پاكيزه مى‏باشيم .... . ثمّ قال عليه السّلام : يا شيخ! إعلم أنّ قائمنا يخرج من صلب الحسن العسكري، و الحسن يخرج من صلب عليّ، و عليّ يخرج من صلب محمّد، و محمّد يخرج من صلب عليّ، و عليّ يخرج من صلب موسى إبني هذا- و أشار إلى ابنه موسى- و هذا خرج من صلبي، نحن إثنا عشر كلّنا معصومون مطهّرون، الخبر.
  21. در «روضه كافى» به سند خود، از اسحاق بن عمّار آورده كه گفت: حديث آورد مرا مردى از اصحابمان، از حكم بن عتيبه كه گفت: هنگامى كه در محضر امام ابو جعفر باقر عليه السّلام  بودم، خانه پر از جمعيت بود، پيرمردى آمد كه بر چوبدستى خود تكيه مى‏زد، تا این‏كه بر در اتاق ايستاد و گفت: سلام بر تو اى فرزند رسول خدا! و رحمت و بركات خداوند بر تو باد! آن‏گاه ساكت شد. 1237- و في روضة الكافي: بإسناده عن إسحاق بن عمّار قال: حدّثني رجل من أصحابنا، عن الحكم بن عتيبة، قال: بينا أنا مع أبي جعفر عليه السّلام  و البيت غاصّ بأهله إذ أقبل شيخ يتوكّأ على عنزة  له، حتّى وقف على باب البيت،فقال: السلام عليك يا بن رسول اللّه و رحمة و بركاته، ثمّ سكت،
  22. حضرت ابو جعفر امام باقر عليه السّلام  فرمود: و بر تو باد سلام و رحمت و بركات خداوند! سپس پيرمرد رو به سوى اهل  مجلس كرد و گفت: السلام عليكم! كه همه حاضرين او را جواب دادند و سلامش را پاسخ گفتند. فقال أبو جعفر عليه السّلام : و عليك السلام و رحمة اللّه و بركاته، ثمّ أقبل الشيخ بوجهه على أهل البيت، و قال: السلام عليكم، ثمّ سكت حتّى أجابه القوم جميعا، وردّوا عليه السلام.
  23. آن‏گاه رو به سوى حضرت ابو جعفر باقر عليه السّلام  كرد و گفت: اى فرزند رسول خدا! فدايت گردم! مرا نزديك خود جاى ده كه به خدا سوگند! من شما را دوست مى‏دارم و دوستداران شما را دوست مى‏دارم. به خدا سوگند! دوستى شما و هوادارانتان به خاطر طمع دنيوى نيست و من با دشمن شما دشمنم و از او بيزارم. و به خدا سوگند! كه دشمنى‏ام با او و بيزارى‏ام از او، به خاطر كينه‏اى ميان من و او نمى‏باشد. به خدا! من حلال شما را حلال و حرامتان را حرام مى‏دارم و منتظر امر شمايم، پس اى كه خداوند مرا فدايت گرداند! عاقبت مرا چگونه مى‏بينى؟   ثمّ أقبل بوجهه على أبي جعفر عليه السّلام ، ثمّ قال: يا بن رسول اللّه، ادنني منك جعلني اللّه فداك، فو اللّه إنّي لاحبّكم و أحبّ من يحبّكم، فو اللّه ما احبّكم و أحبّ من يحبّكم لطمع في دنيا، و إنّي لأبغض عدوّكم و أبرأ منه، و و اللّه ما ابغضه و أبرأ منه لوتر كان بيني و بينه، و اللّه إنّي لاحلّ حلالكم، و أحرّم حرامكم، و أنتظر أمركم، فهل ترجو لي جعلني اللّه فداك.
  24. حضرت امام باقر عليه السّلام  فرمود: به سوى من، به سوى من آى! تا این‏كه او را كنار خود نشانيد.سپس فرمود: اى پيرمرد! بر پدرم على بن الحسين عليه السّلام  نيز مردى وارد شد و مانند سؤال تو را عرضه داشت. پدرم به او فرمود: فقال أبو جعفر عليه السّلام : إليّ، إليّ، حتّى أقعده إلى جنبه، ثمّ قال: أيّها الشيخ، إنّ أبي عليّ بن الحسين عليه السّلام  أتاه رجل فسأله عن مثل الّذي سألتني عنه، فقال له أبي عليه السّلام :
  25. اگر بميرى بر رسول خدا و على و حسن و حسين و على بن الحسين وارد مى‏شوى و قلبت سرد و دلت خنك و خرّم و ديده‏ات روشن مى‏گردد و راحتى و ريحان با فرشتگان كرام كاتبين را پيش روى خود خواهى ديد، همين‏كه جانت به این‏جا برسد- و به حلقش اشاره كرد- إن تمت ترد على رسول اللّه صلى اللّه عليه و اله و سلم ، و على عليّ، و الحسن و الحسين، و عليّ بن الحسين، و يثلج قلبك، و يبرد فؤادك، و تقرّ عينك، و تستقبل بالروح و الريحان مع الكرام الكاتبين، لو قد بلغت نفسك هاهنا- و أهوى بيده إلى حلقه-
  26.  و اگر زنده بمانى خواهى ديد، آنچه را كه ديده‏ات به آن روشن شود و همراه ما در ركن اعلى خواهى بود. پيرمرد عرضه داشت: چگونه فرمودى، اى ابو جعفر! حضرت باقر عليه السّلام  دوباره سخنش را تكرار كرد، پيرمرد گفت: اللّه اكبر، اى ابو جعفر! اگر من بميرم‏ و إن تعش ترى ما يقرّ اللّه به عينك، و تكون معنا في السنام الأعلى. قال الشيخ: كيف قلت يا أبا جعفر؟ فأعاد عليه الكلام، فقال الشيخ: اللّه أكبر يا أبا جعفر، إن أنا متّ مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 193
  27. بر رسول خدا و على و حسن و حسين و على بن الحسين وارد مى‏شوم و چشمم روشن و قلبم سرد و دلم خنك و خرّم مى‏گردد و توسط راحتى و ريحان و فرشتگان كرام كاتبين مورد استقبال قرار مى‏گيرم، همين‏كه جانم به این‏جا رسيد و اگر زنده بمانم، آنچه را كه چشمم به آن روشن شود خواهم ديد و با شما در ركن اعلى خواهم بود! أرد على رسول اللّه صلى اللّه عليه و اله و سلم ، و على عليّ، و الحسن، و الحسين و عليّ بن الحسين، و تقرّ عيني، و يثلج قلبي، و يبرد فؤادي، و استقبل بالروح و الريحان مع الكرام الكاتبين لو قد بلغت نفسي إلى هاهنا، و إن أعشّ أرى ما يقرّ اللّه به عيني، فأكون معكم في السنام الأعلى.
  28. سپس پيرمرد به شدّت گريست، هاى‏هاى هاى، تا این‏كه صورتش به زمين چسبيد و اهل  خانه چون حال پيرمرد را ديدند به گريه و ناله پرداختند. و حضرت ابو جعفر باقر عليه السّلام  اشك‏ها را از اطراف ديدگانش با انگشت پاك مى‏كرد. ثمّ أقبل الشيخ ينتحب، و ينشج ها ها ها، حتّى لصق بالأرض، و أقبل أهل البيت ينتحبون و ينشجون لما يرون من حال الشيخ، و أقبل أبو جعفر عليه السّلام  يمسح بإصبعه الدموع من حماليق عينيه‏ و ينفضها. ثمّ رفع الشيخ رأسه فقال لأبي جعفر عليه السّلام : يا بن رسول اللّه صلى اللّه عليه و اله و سلم  ناولني يدك جعلني اللّه فداك، فناوله يده فقبّلها، و وضعها على عينيه و خدّه،
  29. آن‏گاه پيرمرد سر برداشت و به امام باقر عليه السّلام  عرض كرد: اى فرزند رسول خدا! دستت را به من بده، خداوند مرا قربان تو سازد! آن حضرت عليه السّلام  دست خود را به او داد، پس دست حضرت را بوسيد و بر ديدگان خود نهاد و بر صورتش كشيد، سپس جامه از شكم و سينه‏اش برگرفت و دست آن حضرت را بر شكم و سينه خود قرار داد. پس از آن برخاست و گفت: السلام عليكم! حضرت امام باقر عليه السّلام  در پى او مى‏نگريست و پيرمرد مى‏رفت، آن‏گاه روى به جانب حاضرين كرد و فرمود: هركس دوست مى‏دارد مردى از اهل  بهشت را ببيند، به این شخص نظر كند. حكم بن عتيبه گويد: هيچ مجلس گريه و ماتمى شبيه آن مجلس نديدم.ثمّ حسر عن بطنه و صدره، فوضع يده على بطنه و صدره.ثمّ قام فقال: السلام عليكم، و أقبل أبو جعفر عليه السّلام  ينظر في قفاه و هو مدبر ثمّ أقبل بوجهه على القوم، فقال: من أحبّ أن ينظر إلى رجل من أهل الجنّة فلينظر إلى هذا، فقال الحكم بن عتيبة: لم أر مأتما قطّ يشبه ذلك المجلس.
  30. مبحث دوم- در وجوب انتظار حضرت قائم عليه السّلام  بر همه افراد: المقام الثاني: في وجوب انتظار القائم عليه السّلام  على كلّ أحد:
  31. و بر این مطلب دلالت مى‏كند- اضافه بر بعضى از آنچه گذشت- روايتى كه ثقة الاسلام كلينى رحمه اللّه در اصول كافى به سند خود، از اسماعيل جعفى آورده كه 1238- و يدلّ على ذلك، مضافا إلى بعض ما مرّ، ما رواه ثقة الإسلام الكليني (ره) في اصول الكافي: بإسناده عن إسماعيل الجعفي،
  32. گفت: مردى بر حضرت ابو جعفر امام باقر عليه السّلام  وارد شد و صفحه‏اى در دست داشت، حضرت باقر عليه السّلام  به او فرمود: این نوشته مناظره‏كننده‏اى است‏  كه پرسش دارد از دينى كه عمل در آن مورد قبول است. عرض كرد: رحمت خداوند بر تو باد! قال: دخل رجل على أبي جعفر عليه السّلام  و معه صحيفة، فقال له أبو جعفر عليه السّلام  : هذه صحيفة مخاصم سأل عن الدين الّذي يقبل فيه العمل، فقال: رحمك اللّه،
  33. همين را خواسته‏ام. حضرت ابو جعفر باقر عليه السّلام  فرمود: گواهى دادن به این‏كه هيچ معبود حقّى جز خداوند نيست و این‏كه محمد بنده و رسول او است و این‏كه اقرار كنى به آنچه از سوى خداوند آمده و ولايت ما خاندان هذا الّذي اريد، فقال أبو جعفر عليه السّلام : شهادة أن لا إله إلّا اللّه وحده لا شريك له، و أنّ محمّدا عبده و رسوله، و تقرّ بما جاء من عند اللّه، و الولاية لنا أهل‏
  34. و بيزارى از دشمنان و تسليم به امر ما و پرهيزكارى و فروتنى و انتظار قائم ما، كه ما را دولتى است كه هر وقت خداوند بخواهد آن را خواهد آورد. البيت، و البراءة من عدوّنا، و التسليم لأمرنا، و الورع، و التواضع و انتظار قائمنا، فإنّ لنا دولة، إذا شاء اللّه جاء بها.مكيال المكارم در فوائد دعا براى حضرت قائم(عليه السلام)، ج‏2، ص: 194-«اللهم صل على محمد! و آل محمد! وَ عَجِّلْ‏ فَرَجَهُمْ  

@Aseman_Mag

ما را دنبال کنید